دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۵ اردیبهشت ۳, جمعه

نگاهی به مقاله آقای جداری و پاسخی قدیمی. اسماعیل وفا یغمائی

چند سال قبل هموطن و نویسنده ارجمند آقای بنی طرف نوشته ای در باره ستم بر اقوام عرب ساکن ایران داشتند که در جواب ایشان یاداشتی نوشنم. امروز یاداشت آقای حسن جداری راتحت عنوان.*برتری طلبی قومی و نژادی! حسن جداری خواندم و استفاده کردم. از ایشان اجازه میخواهم نوشته ای را که چند سال قبل در پاسخ آقای بنی طرف نوشتم اینجا بگذارم. تا روشنایی شایسته روی مقوله ستم فارسها! و ستم ملی توسط فارسها بیفتد. در باره اینکه ستم ملی در دوران حکومتهای ترک تبار در ایران وجود نداشت ،بعنوان یک اشنای به تاریخ ایران با کمال احترام به ایشان سفارش میکنم کمی بیشتر روی تاریخ ایران دقت کنند. در باره ملیت هم خدمت ایشان عرض میکنم هر ملت با شناسنامه حقوقی اش از چندین ملیت حقیقی تشکیل شده و جهان  با همه مشکلاتش دارد به سوی یک ملت فراگیر حقوقی و با حفظ تمام زیبائیها و ارزشهای ملیتهای حقیقی به پیش میرود.با احترام اسماعیل وفا یغمائی...... ادامه

 

۱ نظر:

آذر گفت...

درود به آقای یغمائی عزیز؛
مقاله به واقع درست و پرباری نوشته اید،اینها افرادی هستند که علیرغم اینکه تاریخ ایران را میدانند و با بورس و پول همین ملت در ینگه دنیا تحصیل کرده و نامی برای خودشان بهم زده اند اما در ضمیر خودآگاه یا ناخودآگاهشان عمیقاً احساس حقارت میکنند و شدیداً از نظر روانی عقده دارند و به این ترتیب میخواهند مطرح باشند وبیشرمانه به فردوسی بزرگ ناسزا میگویند ولی وقتی بدرستی پاسخشان را میدهید ابتدا سفسطه میکنند و بی مقدمه ارتباط را قطع میکنند .از نظر علمی اینها افرادی پربار هستند ولی از نظر سیاسی بسیار جاهل و خام ،بنظر من که چند تن ازاین قبیل پروفسورهای بی غم و درد را از نزدیک میشناسم ،درد اینها درد ایران و دموکراسی بهیچوجه نیست ،بنظر من بدون توهین اینها نیاز به یک دوره روان درمانی دارند.