دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۳ دی ۴, سه‌شنبه

پنج دی سالگرد درگذشت زرتشت

 نگوييد كاتش پرستان بدند
پرستنده پاك يزدان بدند
بدانگه كه بد آتش خوب رنگ
چو مر تازيان راست مهراب سنگ
« فردوسي  »
 پنجم دیماه روز پایان زندگی زرتشت بود که گذشت با این همه یادی از او با نظرات چند تن از بزرگان جهان خالی از لطف نیست
*لومل:اندیشه زرتشت از یک فلسفه والای نیک کنشی و نیک سرشتی برخوردار است تا دینی.گاتاها از آنچنان ژرفی، اندیشه ای توانا و از هنر ستایش آمیز شیوایی و روانی
و رسایی برخوردار است که نمی توان با هیچ چیز دیگر برابر و همانند کرد و به سنجیدن پرداخت. زرتشت از یک پرورش بنیادین نیک کنشی بهره ور بود که در سروده های دلنشینش به خوبی به چشم می خورد. از اینرو او را بالاتر و والاتر از دیگران نشان می دهد.زرتشت یکتا پرستی فرازمند و بلند پایه بود.او به همه آفریده ها و طبیعت عشق می ورزید و از اینرو هیچگاه نمی خواست آنها را برای خدایی که نیاز ندارد قربانی کنند.او به سختی با آیین قربانی کردن دشمنی می ورزید و به نبرد برخواست.در سخن زرتشت مزدا به معنی دانا می باشد و مزدا پرستی به معنای ستایش دانایی و خرد است.او درست کردن خدا را به گونه آدمیان در اندیشه ها بر انداخت .در سخن او شکوه آفریدگار به ژرف ترین گونه آشکار است.او هیچگاه با آه و ناله و زاری خود را خوار و پست و بیچاره نشان نداده است.در آیین زرتشت پاکی و پارسایی و باور برای خودنمایی و فریب نیست.هرکس باید منش و کردار نیک و شایسته داشته باشد و آنها را نشان دهد.هرکس باید در خود دگرگونی بنیادین پدید آورد تا روان پاک و کردار نیک خود را بتواند پیشکش اهورا مزدا کند.
*مولتون:
پیام زرتشت چیزی جز آوای برادری ،برابری و آزادی نبود. او آموزگار ارزنده ای بود که جز به آموزش مردم نمی اندیشید.این فرزانگی و خرد آشکارا از همه سروده های ارزشمند او به چشم می خورد. زرتشت می کوشید آدمیان را به راه راست رهبری نماید و راه راستجویان را به شنیدن پیام بزرگش آشنا و دلبسته نماید و نشان دهد که پیروی از آن زندگی جاوید را فراهم می آورد. زرتشت چون دیگران راه و روش و رسم و آیین افسونگری،جادوگری و بیهوده گویی برای فریب مردم نداشت و خود را پیشوای دینی نمی دانست که با جهان ناشناخته در پیوند است. همه آوا و پیام او آوای مردمی و آزادی و راستی بودکه در دیگر آیینها چندان به چشم نمی خورد.
*التهیم:
سرودهایی به این ژرفایی و استادی و با روانی بی همانند در این دوران تنها از کسانی بر می آید که نیک پرورش یافته و از خانواده ای نژاده باشند که از آموزش و پرورش نیک برخوردار باشد.سرودهای زرتشت از یک مایه بنیادین بینشمندی و ادبی کم مانند بهره ور است که با دوران هند و اروپایی پیوندی نا گسستنی دارند. بی پروا می توان گفت که درونمایه گاتاها از یک گفتار جهان برین برخوردار است که به اندیشه این مرد بزرگ رخنه کرده و در آن جای گرفته است. زرتشت اندیشمندی یکتا و بی همتا و در شناسایی و روشنگری بسیار برجسته و والا بود .از این رو پیشوای بی چون و چرای کسانی شد که با ژرف بینی و ژرف نگری به جهان نگریسته اند و پایه گذار بینشمندی شد.
*ولتر:
زرتشت مردی والا و آزاده بود که سده ها پیش از مسیح به ساختن اندیشه ها و سازگار کردن مردم با هم و استوار نمودن پیوندهای مردمی دست زد. او اندیشمندی راستگو ، راست کردار و پاکدل بود که جز به نیکی و خوشبختی مردمان نمی اندیشید و جز به راه راستی رهبری نمی کرد. ژرف بینی و روشن نگری او از لابه لای همه سروده هایش آشکار است. او مردی بسیار بزرگ بود. باید گفت بسیار بزرگتر از آنچه که ما بیندیشیم.
*توماس هاید:
خداوند زرتشت را برای مردم ایران برگزید زیرا ایرانیان از یک بینش و آگاهی بزرگ درباره خداوند برخوردار بودند. این مردم با خرد سزاوار مردی خردمند چون زرتشت بودند.
*گوته:
زرتشت خردمندی است که جهان خرد کمتر مانند او را به خود دیده است. او همواره در اندیشه خوشبختی و آسایش مردم بوده و جز از راستی و پاکدلی سخن نگفته است.
*نیبرگ:
زرتشت بیگمان والاتر و برتر از یک پیامبر بوده که چنین سخنان شکوهمند و برجسته ای را بر زبان روان کرده و با خردمندی و بینش گسترده آموزش مهرورزی و برادری و دوستی داده و بر نهاد راستی و درستی تکیه زده و آنها را راهنمای مردمان نموده است.
*میله فرانسوی:
زرتشت هم در پالایش اندیشه آدمی و هم سازندگی جهانی که در آن زیست می کند گام برداشت.او هم با قربانی کردن چهارپایان به پیکار برخاست و آن را کاری ناشایست و ناپسند به شمار آوردو هم با توانگران و گروه سرمایه دار جنگید و در راه آزادی نیروها و آدمیان تلاش کرد.او بزرگتر از آنست که بتوان درباره اش به گفتگو نشست.
*رودلف:
با آنکه زرتشت از گروه توانگران و برجستگان بود ولی با اینرو هیچگاه از هواداری تنگدستان و مردمان نیازمند و همچنین کشاورزان و رمه داران دست نکشید و پشتیبان سرسخت آنان بود.سخن او دلنشین و سرشار از راه و روش مردمی است.
*میلز:
پیام و سخن زرتشت از ارزشی شکوهمند و والا و دلنشین برخوردار است.خود او دارای آنچنان منشی نیرومند و نهادی توانا و رفتاری استوار بود که توانست سخنانی تا آن اندازه شیوا و گیرا و مردمی بر زبان روان سازد و به دنبال آن شاه توانایی چون گشتاسب را به خود مجذوب نماید.
بارتولومه:
نوآوری زرتشت که بسیار ستایش آمیز می باشد در آن است که بجای خدایان بیشماری که یافت می شد و در برابر بت پرستی بت پرستان یک آفریننده دانا یا اهورامزدا را جانشین کرد و از او خوبی و خوشی مردمان را درخواست نمود.
*مارتین هوگ:
آیین زرتشت کیش یکتا پرستی است که هیچ دینی دیگر از دیدگاه پاکی و آراستگی و مهر پرستی و راستی به پایه آن نمی رسد.این دین به راستی ناب ترین و پاک ترین دینهاست.
*هومباخ:
درگاتها ، سروده های باشکوه زتشت یک آفریدگار یافت می شود که اهورا مزدای نیک خواه و خیر اندیش است .آموزشهای او برترین آموزشهای نیک و پیوسته در راه یک زندگی پاک و آراسته و درست و شایسته است که بازده درخشان آن در تمدن ایران آشکار است. او را می توان یک استاد مهر و پاکدلی خواند که جز در راه راستی و درستی گام ننهاد و از اهورامزدا جز خوشبختی برای مردم روی زمین نخواست.
*استاد میه:
فروزه های ایرانیان باستان ستایش آمیزند ولی باید دانست که انگیزه آنها آموزشهای نیک خواهانه و مردمی زرتشت میباشد. زرتشت از منشی بالا برخوردار بود و توانست بر دل مردم رخنه نماید و آنها را به سوی خود و آفریدگار مهربان و نیک خواهش بکشاند.
*هرتل:
از لابلای گاتها روشن می شود که یک مرد تیز هوش و هوشمند و پرتلاش ،نیکخواه،خیرجو، خیراندیش،مهربان، مهرورز،مهرجو،پاکدل،نیک کنش سخن می گوید که با خرد است و با دیگران از روی راستی سخن می گوید. زرتشت به هواداری از راستی و درستی و فروزه های نیک سر برافراشت و آسودگی و آسایش را برای مردم آرزو کرد. منش او بر پایه بلندی بر فراز دانایی ساخته شده و دور از هرگونه سستی و زبونی که بیشتر مردم به آن دچارند استوار گشته است. او از خونریزی و آزار ،زبونی و خواری ،بردگی و پستی و از آیین اهریمنان سخت رویگردان بود
*زولتسر:
زرتشت پیوند خود را با اهورا مزدا بیشتر بر پایه دوستی استوار کرده بود. او از خدای خود یاری و پشتیبانی می خواست آنگونه که دوستی از دوست خود یاری می خواهد.او در فروتنی در برابر اهورا مزدا پاکدل و یکرنگ بود.
*جکسون:
بودا و کنفسیوس و سقراط که جویندگان نور و روشنایی بودند از پایه هایی بلند و سربر کشیده برخوردار بودند ولی باید پذیرفت که زرتشت از همه آنها بالاتر و والاتر و ارزشمند تر بود او بیگمان یکی از آموزگاران بزرگ خاور به شمار می رود.
ویلی دورانت:
دین زرتشت دینی با فر و شکوه بود که بر خلاف دیگر دینها که سرشار از درونمایه خونریزی و خرافه گرایی بودند روی خوشی با آین ناشایستیها نداشت و پاک و پاکیزه بود. زرتشت این دستور طلایی را داده است که آنچه را برخود نمی پسندی بر دیگران نیز روا مدار.درست کرداری هرکس در سه جهت محقق می گردد:
1-با دشمن چنان رفتار کن که دوست گردد.
2-بدکردار را به راستی و درستی رهبری کن و نادان را به دانایی.
3- پارسایی و پرهیزگاری بزرگترین برتری است و پس از آن راست گویی و راست کرداری .
*سرپرسی سایکس:
از دید من بسیار دشوار است بتوان کسی را یافت که بتواند آموزشهایی بالاتر از آموزشهای زرتشت برای مردم پیدا کند .سروده های این مرد بزرگ بیگمان جاودانه اند و هیچگاه گرد سالها بر چهره اش نخواهد نشست که آن را پنهان دارد.ارزش سرودهای زرتشت در پاکدلی گوینده و راستی بنیادینی است که او سخت باور داشته است.
*نیچه:
زرتشت بزرگترین پیامبر هوشمند و تیزهوشی است که پایه گسترده اندیشه سازنده و مردمیش تاکنون بر باختر استوار ترین ستون زندگی بوده است.اندیشه زرتشت آموزشهای بزرگی برای نیک زندگی کردن،با نیکی در پیوند بودن،نیک رفتار کردن و نیک سخن گفتن و ازهمه مهمتر چگونگی ارج و ارزش نهادن به دیگران است.او هیچگاه در هیچ سخنی از به کار بردن پی در پی راستی و درستی خودداری نکرده و پیوسته همه مردم را بدین سو خوانده است.در سخن زتشت شکوهی یافت می شود که در کمتر سخنی می توان یافت.
*استاد شدر:
دوهزار سال است که میان آفریدگار و آفریده یک شکاف بزرگ و ژرف در مغز ما غربیان یافت می شود که هیچگاه نتوانسته اند آن را از میان بردارند.آفریدگاری پاک،شکوهمند و والا در یک سو و آدمی بیچاره ،زبون ،پست و گناهکار و نیازمند مهر و آمرزش در دیگر سو.خردمندانی کوشیده اند به گونه ایی این شکاف را که امید پرکردنش را هرگز نداشتند پر کنند.کوشش این گروه از اندیشمندان به بینشمندی منجر شده است.در بینشمندی تلاش می شود تنش میان آفریده و آفریدگار برداشته شود.شکوهمندی آیین زرتشت در این است که هیچگاه چنین شکافی در آن یافت نمی شود و در برخورد با اهورامزدا نمی توان جای تهی دید.گفتار زرتشت از یک والایی شگفت انگیز و بینشمندی ستایش آمیز برخوردار است. او جدایی میان آفریدگار و آفریده را چنان از میان برداشته که در همان زمان که آدمی با هورامزدا به سخن می نشیند و برای او شکوهی میپندارد که می تواند او را از خدایش دور کند، به او بسیار نزدیک است زیرا سخن گفتن با او به مانند سخن گفتن دو دوست است که هردو با هم سخن را رهبری می کنند. بنابر این برخلاف اندیشه ما غربیان میان آفریدگار و آفریده در آیین زرتشت هیچگونه شکافی به چشم نمی خورد.در آیین زرتشت خدا دور از آدمی و بیرون از نیروی دانایی و توانایی او نیست.آفریده به سادگی او را در ژرفای زندگی روزانه خود می یابد و می بیند.هوشمندی و هوشیاری و دانایی و فرزانگی زرتشت آنست که از آفریدگار چیزی شگفت انگیز نساخته است تا آدمی او را از خود دور ببیند و دسترسی به او با آه و ناله و و زاری و لابه و با ستایشهای زبونانه و نیایشهای همراه با پستی و همراه خواری و سرسپردگی میسر باشد.همین امر شکوه و والایی و خردمندی زرتشت را نشان می دهد.
*هرتسفیلد:
پشتکار و کوششهای خستگی ناپذیر از فروزه های درخشان ایرانیان می باشد.که برپایه راستی و درستی استوار شده است که همه آنها پرتویی از آیین شکوهمند و پر فروغ زرتشت است.
*وتین:
زرشت از همه جوانب ستودنی است .بیگمان مسیح پیرو او بوده و از اندیشه او بهره گرفته است.سه سخن رسا و روان و شکوهمند او :پندار نیک،گفتار نیک و کردار نیک پایه و بنیاد همه دینهاست و هیچ خردمندی نتوانسته است چیزی بر آن بیافزاید.

هیچ نظری موجود نیست: