جوینده حقیقت با به کاربردن عقل سنجشگر و دلیریکردن در کاربستن فهم خویشتن، نمیتواند با دلائل سست و داوریهای غیرواقعی سازش کندhttp://www.hamneshinbahar.net/bilder/khotbe_80_Ali.jpg
دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی
افتاب خواهد دمید
مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۷ نظر:
https://www.youtube.com/watch?v=oeKbcyyv11Q
این هم نقد دکتر سروش در این باره
علی
این کتاب در سال ۴۰۵ هجری توسط سید رضی ، نوشته شده. این کتاب توسط علی نوشته نشده. چندین کتاب مشابه هم در سال های مختلف به نگارش در امده ، (نخستین گردآورنده کلمات علی ابوعثمان عمرو بن بحر جاحظ صاحب درگذشتهً ۲۵۵ ه. ق میباشد).
سر کار انچنان مطلب را نوشتید که پنداری به کشف مهمی رسیدید، دوست گرامی بعد از مرگ علی ، ۳۰۰ سال بعد اقدام به نشر این کتاب شد، البته برین باورم ، هر که این مطالب را نوشته، گفته یا .... چرند گفته.
پیشنهاد می کنم در نشر مطالب رعایت انصاف را بکنید.
راستی در رابطه با حضرت فردوسی ، ایا مواضع او را در رابطه با زن می دانید،
زن و اژدها هر دو در خاک به جهان پاک از این هر دو ناپاک به
زنان را ستایی سگان را ستای که یک سگ به از صد زن پارسای
.............
چو فرزند شایسته آمد پدید ز مهر زنان دل بباید برید
...........
زنان را نباشد به جز یک هنر نشینند و زایند شیران نر
...........
با تشکر
نیما
فردوسی و هر کس دیگر برتر از سؤال نبوده و نیستند
سلام بر شما
نهج البلاغه یعنی «روش بلاغت» و چون سید رضی که آنرا جمعآوری کرده خودش استاد بلاغت بوده بخشهایی از سخنان علی بن ابیطالب را که از دید او با هنر بلاغت همراه است جمعآوری کرده و این همه سخنان علی نیست. برای همین در لابلای نهجالبلاغه زیاد بر میخوریم به واژه «منها» یعنی قسمتی از آن (خطبه یا نامه...)
ضمناً این جور نیست که هرچه سید رضی در نهج البلاغه جمع آوری نموده، مو درزش نمیرود و حتماً از علی است.
...
در یاداشت من آمده بود: «نمیتوان توهین آشکار به زنان را در خطبه ۸۰ نهج البلاغه توجیه کرد. حتی اگر واقعاً از آن علی باشد و بهرهگیری از علم رجال، تراجم و حدیث، این انتساب را تأئید کند.»
این توجیه که شاید مقصود علی، اشاره به شخص عایشه باشد چون خطبه مزبور بعد از جنگ جمل بیان شده، موضوع را بد تر می کند که جای توضیحش اینجا نیست.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
و اما در مورد فردوسی. او و هر کس دیگر هم هرگاه سخن غیرقابل دفاعی گفته باشند، پذیرفتنی نیست. اما خوب است بدانیم
زنان در بسیاری از داستانهای شاهنامه نقش برجستهای دارند.
امثال گردآفرید و گردیه، همچنین فرانک که با فداکاری و هوشمندی پسر خود فریدون را دور از چشم ضحاک و ضحاکیان تربیت کرد. یا ماهآفرید(دختر ایرج)، که نسل شاهی ایران از طریق او به نوادهاش منوچهر، منتقل میشود و نیز، همای دختر بهمن به پادشاهی ایرانشهر میرسد.
در شاهنامه وقتی سرگذشت بیژن و منیژه، کتایون و گشتاسب، زال و رودابه، بهرامگور و آزاده و... را میخوانیم، میبینیم زنان بسیار نقش آفرین هستند.
در برخی نسخ شاهنامه ابیات زنستیزانه هست، اما در کل، فردوسی از زنان به زیبایی و نیکی یاد کردهاست و با توصیفاتی از این قبیل:
ماه دیدا، آراسته همچو باغ بهار، آرایش روزگار، پری چهره، سرو سهی، ناسفته گوهر، آرام دل، بهشتی روی....
...
گفته میشود قواعد و ضوابط نسخهشناسی و ملاکهای دیگر چون سبکشناسی و... میتواند ابیاتی چون
زن و اژدها هر دو در خاک به
جهان پاک ازین هر دو ناپاک به
را محک بزند که از آن فردوسی است یا نه.
به روایت شاهنامه، سودابه نامادری سیاوش به وی دل میبازد و او را به سوی خود میخواند، اما پس از آنکه با مخالفت سیاوش روبرو میشود فرافکنی کرده و نزد شوهر خود کیکاوس ماجرا را وارونه جلوه داده، وانمود میکند که سیاوش قصد دستاندازی به او را داشتهاست و میدانیم بعد داسنان عبور سیاوش از آتش پیش میآید و باقی ماجرا...
دو بیت فوق در شاهنامه در داستان سیاوش و سودابه، آمدهاست
هرچند در چاپهای ژول مول و مسکو و حتی بروخیم از شاهنامه نیست و گویا در ۱۵ نسخه از کهنترین دستنویسهای شاهنامه که تصحیح جلال خالقی مطلق براساس آنها استوار است هم، دو بیت فوق دیده نمیشود.
البته در شاهنامه چاپ کلکته آمده و شاهنامه چاپ امیربهادر که به یادگار جشن هزارمین سال فردوسی منتشر شد، موجود است.
...
اشارات ضد زن در بیان رستم آنجا که از دلاوریهای خود به پدرش زال میگوید، هم آمده است.
زنان را از آن نام ناید بلند
که پیوسته در خوردن و خفتنند
همچنین وقتی رودابه عاشق زال میشود
دل زن همان دیو را هست جای
ز گفتار باشند جوینده رای
و نمونههای دیگر مثلاً:
به اختر کس آن دان که دخترش نیست
چو دختر بود روشن اخترش نیست
...
چو فرزند شایسته آمد پدید
ز مهر زنان دل بباید برید
...
بکاری مکن نیز فرمان زن
که هرگز نبینی زنی رای زن
...
زنان را ستایی سگان را ستای
که یک سگ به از صد زن پارسای
بیت فوق به نام فردوسی در امثال و حکم دهخدا ضبط شده، ولی میگویند جعلی است. نمیدانم.
البته ابیاتی هم در شاهنامه هست که به واقع سروده فردوسی است اما زن ستیزانه است.
همی خواست دیدن در راستی
زکار زن آید همه کاستی
چون این داستان سر بسر بشنوی
به آید ترا گر به زن نگروی
...
رستم هنگامی که از کشته شدن سیاوش، که سودابه عامل اصلی آن بود، باخبر میشود میگوید:
کسی کو بود مهتر انجمن
کفن بهتر او را ز فرمان زن
...
چنین گفت با مادر اسفندیار
که نیکو زد این داستان هوشیار
که پیش زنان راز هرگز مگوی
چو گویی سخن بازیابی به کوی
به کاری مکن نیز فرمان زن
که هرگز نبینی زنی رای زن
...
برخی گفته اند چون فردوسی سرودههای خود را براساس شاهنامه منثور ابومنصوری تدوین کرده، پس نظر خودش نیست بعلاوه نگرش منفی قهرمانان داستانهای شاهنامه که بر زبان فردوسی آمده، لزوماً دیدگاه وی را منعکس نمیکند.
خلاصه کلام علی بن ابیطالب، فردوسی و هر کس دیگر برتر از سؤال نبوده و نیستند.
با کمال احترام: همنشین بهار
فردوسی و هر کس دیگر برتر از سؤال نبوده و نیست
=============================
سلام بر شما
نهج البلاغه یعنی «روش بلاغت» و چون سید رضی که آنرا جمعآوری کرده خودش استاد بلاغت بوده بخشهایی از سخنان علی بن ابیطالب را که از دید او با هنر بلاغت همراه است جمعآوری کرده و این همه سخنان علی نیست. برای همین در لابلای نهجالبلاغه زیاد بر میخوریم به واژه «منها»، یعنی قسمتی از آن (خطبه یا نامه...)
ضمناً این جور نیست که هرچه سید رضی در نهج البلاغه جمعآوری نموده، مو درزش نمیرود و حتماً از علی است.
...
در یاداشت من آمده بود: «نمیتوان توهین آشکار به زنان را در خطبه ۸۰ نهج البلاغه توجیه کرد. حتی اگر واقعاً از آن علی باشد و بهرهگیری از علم رجال، تراجم و حدیث، این انتساب را تأئید کند.»
این توجیه که شاید مقصود علی، اشاره به شخص عایشه بوده، چون خطبه مزبور بعد از جنگ جمل بیان شده، موضوع را بد تر میکند که جای توضیحش اینجا نیست.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
و اما در مورد فردوسی. او و هر کس دیگر هم هرگاه سخن غیرقابل دفاعی گفته باشند، پذیرفتنی نیست، اما خوب است بدانیم
زنان در بسیاری از داستانهای شاهنامه نقش برجستهای دارند.
امثال گردآفرید و گردیه، همچنین فرانک که با فداکاری و هوشمندی پسر خود فریدون را دور از چشم ضحاک و ضحاکیان تربیت کرد. یا ماهآفرید(دختر ایرج)، که نسل شاهی ایران از طریق او به نوادهاش منوچهر، منتقل میشود و نیز، همای دختر بهمن به پادشاهی ایرانشهر میرسد.
در شاهنامه وقتی سرگذشت بیژن و منیژه، کتایون و گشتاسب، زال و رودابه، بهرامگور و آزاده و... را میخوانیم، میبینیم زنان بسیار نقش آفرین هستند.
...
در برخی نسخ شاهنامه ابیات زنستیزانه هست، اما در کل، فردوسی از زنان به زیبایی و نیکی یاد کردهاست و با توصیفاتی از این قبیل: ماه دیدا، آراسته همچو باغ بهار، آرایش روزگار، پری چهره، سرو سهی، ناسفته گوهر، آرام دل، بهشتی روی....
...
گفته میشود قواعد و ضوابط نسخهشناسی و ملاکهای دیگر مثل سبکشناسی و... میتواند ابیاتی چون
زن و اژدها هر دو در خاک به - جهان پاک ازین هر دو ناپاک به -
را محک بزند که از آن فردوسی است یا نه.
به روایت شاهنامه، سودابه نامادری سیاوش به وی دل میبازد و او را به سوی خود میخواند، اما پس از آنکه با مخالفت سیاوش روبرو میشود فرافکنی کرده و نزد شوهر خود کیکاوس ماجرا را وارونه جلوه داده، وانمود میکند که سیاوش قصد دستاندازی به او را داشتهاست و میدانیم بعد داسنان عبور سیاوش از آتش پیش میآید و باقی ماجرا...
دو بیت فوق در داستان سیاوش و سودابه، آمدهاست، هرچند در چاپهای ژول مول و مسکو و حتی بروخیم از شاهنامه نیست و گویا در ۱۵ نسخه از کهنترین دستنویسهای شاهنامه که تصحیح جلال خالقی مطلق براساس آنها استوار است هم، دو بیت فوق دیده نمیشود. البته در شاهنامه چاپ کلکته آمده و در شاهنامه چاپ امیربهادر که به یادگار جشن هزارمین سال فردوسی منتشر شد، موجود است.
...
اشارات ضد زن در بیان رستم آنجا که از دلاوریهای خود به پدرش زال میگوید، هم آمدهاست.
زنان را از آن نام ناید بلند
که پیوسته در خوردن و خفتنند
همچنین وقتی رودابه عاشق زال میشود
دل زن همان دیو را هست جای
ز گفتار باشند جوینده رای
و نمونههای دیگر مثلاً:
به اختر کس آن دان که دخترش نیست
چو دختر بود روشن اخترش نیست
...
چو فرزند شایسته آمد پدید
ز مهر زنان دل بباید برید
...
بکاری مکن نیز فرمان زن
که هرگز نبینی زنی رای زن
...
زنان را ستایی سگان را ستای
که یک سگ به از صد زن پارسای
بیت فوق به نام فردوسی در امثال و حکم دهخدا ضبط شده، ولی برخی میگویند جعلی است. نمیدانم.
البته ابیاتی هم در شاهنامه هست که به واقع سروده فردوسی است اما زن ستیزانه است.
همی خواست دیدن در راستی
ز کار زن آید همه کاستی
چون این داستان سر بسر بشنوی
به آید ترا گر به زن نگروی
...
رستم هنگامی که از کشته شدن سیاوش، که سودابه عامل اصلی آن بود، باخبر میشود میگوید:
کسی کو بود مهتر انجمن
کفن بهتر او را ز فرمان زن
...
چنین گفت با مادر اسفندیار
که نیکو زد این داستان هوشیار
که پیش زنان راز هرگز مگوی
چو گویی سخن بازیابی به کوی
به کاری مکن نیز فرمان زن
که هرگز نبینی زنی رای زن
...
برخی گفته اند چون فردوسی سرودههای خود را براساس شاهنامه منثور ابومنصوری تدوین کرده، پس اینها نظر خودش نیست. از این گذشته، نگرش منفی قهرمانان داستانهای شاهنامه که بر زبان فردوسی آمده، لزوماً دیدگاه وی را منعکس نمیکند.
خلاصه کلام علی بن ابیطالب، فردوسی و هر کس دیگر برتر از سؤال نبوده و نیستند.
با کمال احترام: همنشین بهار
منشین عزیز
فردوسی شاعر بود نه امام و طبعا اشتباه هم میکند ولی سیمای زن در شاهنامه بجز یکی دو مورد سرشار زیبائی و دلاوری و ازادگی ست وشاهنامه وبا قرآن و نهج البلاغه قابل مقایسه نیست.سیمای زنی ذلیل و تو سری خورده کجا و گرد افرید و مادر ایرانزمین رودابه کجا؟ من اگر فرصت بکنم چیزی در این باره خواهم نوشت و ایکاش بجای تکیه روی چند بیت منطق شاهنامه در مورد زن و منطق علی را در مورد زن تحلیل میکدی تا حقیقت روشن شود.که ان یک از فرهنگ عقب مانده دشتهای سوخته نشات گرفته که سمبلهایش جز زاری و گریه چیزی ندارند و این یک از فرهنگی که علیرغم تمام عیوب پانزده قرن یک امپراطوری بزرگ بود.
زنده باشی
هم به اقای همنشین بهار و هم به اقای اسماعیل یغمایی خواندن کتاب "سیمای دو زن" اثر زنده یاد سعیدی سیرجانی را سفارش می کنم.
پرویز
ارسال یک نظر