ماجرای آزاده نامداری را همه میدانند. بانوئی که گوینده تلویزیون ملاها بوده و در تلویزیون بارها میفرموده است که «خدا را شکر که چادری ام» بعد که به فرنگستان مسافرت کرده چادر را دور انداخته و آبجو نوش جان کرده است و این ماجرا لو رفته و جار و جنجالی بپا شده که گوش فلک را کر فرموده.
اکثرا جار و جنجال کنندگان مدعی اند که او ریا کرده
است و بدون اعتقاد به چادر نان ملا را میخورده و تبلیغ چادر را میکرده است و در فرنگستان نشان داده که ریا کارست.
بنده میخواهم عرض کنم نان ملا خوردن و تبلیغ ملا کردن سر جای خود، گوشش را
بکشید ولی رفقا بنده میخواهم عرض کنم:
درود بر ریای آزاده نامداری
بقول مرد بزرگوار و استاد مهربان در دانشکده الهیات محمود مهدوی دامغانی است و بدون اعتقاد به چادر نان ملا را میخورده و تبلیغ چادر را میکرده است و در فرنگستان نشان داده که ریا کارست.
بنده میخواهم عرض کنم نان ملا خوردن و تبلیغ ملا کردن سر جای خود، گوشش را
بکشید ولی رفقا بنده میخواهم عرض کنم:
درود بر ریای آزاده نامداری
عزیزان دل بابا!
اولا مگر بجز توده های مظلوم شما مذهبی آگاهی پیدا میکنید که از هر ده تا نه تایشان از انقلابی و ارتجاعی پدر سوختگی و ریاکاری نکند.
ز خانقاه به میخانه می رود حافظ
مگر ز مستی زهد و ریا بهوش آمد
فریاد هزاران شاعر ایرانی و در راسشان حافظ از ریای مردم مظلوم که بلند نیست از ریای شیخ بی همه چیز بلند است که:
بر منبر جلوه میکند و در خلوت همکار سید و مولای ملایان و لاطیان عالم سعید طوسی است که در حالیکه در سر طنین کتاب آسمانی را دارد و از هول صحرای محشر میلرزد و کیفش دو برابر میشود و به رحمت الهی تکیه میکند و شفاعت را بیاد می آورد چنان کنده اطفال قرآن خوان بیچاره را با ایمان اسلامی و انقلابی میکشد و با توکل به کار میگیرد که با مسامحه بیتی از رزم رستم و اشکبوس بیاد آدم میآید:
چنانت بکوبم به گرز گران
که پولاد کوبند آهنگران
قضا گفت گیرو قدر گفت ده
فلک گفت احسنت و مه گفت زه
ثانیا:ریا با ملای پدر سوخته عین صداقت است. این خانم هر اشکالی دارد نشان داد که ریغ و پیغ تفکر ملای پدر سوخته حتی در میان نانخورهایش در آمده است و زن ایرانی در اکثریت خود حتی در طیف ملا پسند و علویه خانم صادق هدایت هم دیگر اعتقادی به این جلپاره کثافتی که سمبل اسارت و بدبختی و رهارود مشتی دزد و راهزن در حمله به ایران و خدای خیالی غار نشین وخونریز و کثافت وآدمسوزشان است ندارد.
بروید متون این خدا و مکتبش را بخوانید تا بدانید زن در این مکتب و مرام چیست و سمبلهایش چه کسانی هستند!و بروید تاریخ ایران را بخوانید تا بدانید این مرام چه نجاستی بر تاریخ و روان و جان ما فرو ریخته است.
آزاده نامداری هر عیب و علتی داشته باشد این یک کارش قابل تحسین است.ایشان به دلیل شرایط و نان و آب و موقعیت این جلپاره دستاورد خدای غارنشین را به سرش بسته است ولی نشان داد که زن ایرانی در کلیتش اعتقادی به این جلپاره ندارد و میتوان گفت حداقل در خارجه بجای تاسی به رقیه و سکینه ونسوان محترمه دیگر روح زیبای گرد آفرید و تهمینه را دریافته و حداقل دمی به مکتب و مرام و ریش و سبیل آخوند گلاب زده است. باید این را فهمید.
این بنده خدا در این زمینه ریا نکرده بلکه از زیر عبای ملا گریخته است. حالا دوباره اگر توبه هم بکند وبر مزار هر صغری بگمی شمع روشن بکند مهم نیست و باید این جرقه را درست دید و به فال نیک گرفت.
در مقابل آزاده نامداری من بیاد خاتونی میافتم که زیر علم ملا نیست ودر دوران زنده یاد محمد رضاشاه نورالله مرقده وخاطره، جلپاره به سر نداشت ولی وقتی ملا رسید جلپاره بر سر نهاد و الان ادعاهایش نه کمر یک نسل بر باد رفته بل کمر فیل نر را میشکند و دقیقا پس ازسی و شش سال در فرنگستان بودن نه تنها این جلپاره ننگین را که سمبل آخوند و مکتب و خدا و پیغمبر ملاست سفت و سخت چسبیده بلکه هفت هشت تا گره اضافی هم به لچک مبارک زده به این امید که زن مسلمان ایرانی را جذب بفرماید و بشود سیده النسا العالمین که باید گفت
دیر آمدی ای نگار دلبند
عصر جهالت گذشت و دور خریت
رسم و ره جاهلان خران بسر امد
و بقول ساعدی:
زرتیشن ثم استقاموا......
و شما مطمئن باش پس از چهل سال جنایت و فشار و پس ازسقوط این رژیم ننگین ملا درسر تاسر ایران از عوام الناس مظلوم که بگذریم ودر حیطه زن آگاه ایرانی اکثر مستراحها به دلیل افکندن روسری اجباری در آن گیر خواهد کرد و کار وبار کسانی که این گیر را رفع میکنند سکه خواهد بود و پول فراوانی به دلیل رفع گیر از مستراحها به جیب خواهند زد
حالا ایشان که سمبل صداقت! و رحمت! و سایر چیزهاست! اعتقادی هم به لچک و خدا و پیغمبر ملا دارد یا ندارد بخودش مربوط است ولی میشود ریای این یکی را با ریای آن یکی مقایسه کرد و به هرکدام نمره داد. مطمئنا آزاده نامداری در مقابل او اگر تجدید نشود مردود میشود.
این را نوشتم که دوستان توجه داشته باشند زلف بر باد دادن امثال آزاده نامداری ملا بر باد ده است و آن ابجوئی هم که نوشیده نوش جانش باد و ایشان در پوشش و نوشش «آزاده»گی نمودند و لاجرم«نامدار»شدند
و در باره بقیه موارد و همکاری با ملا در تلویزیون حواله اش به حضرت عباس و گرز رستم دستان و امیدوارم در مقابل این دو، گرد آفرید و رقیه شفاعتش را بکنند تا آزاری نبیند .
در ضمن این غزل شیخنا و رهبر عقیدتی فعلی بنده حافظ را هم بیاد آزاده بخوانید و کیف بفرمائید
به دور لاله قدح گیر و بیریا میباش
به بوی گل نفسی همدم صبا میباش
نگویمت که همه ساله می پرستی کن
سه ماه می خور و نه ماه پارسا میباش
چو پیر سالک عشقت به می حواله کند
بنوش و منتظر رحمت خدا میباش
گرت هواست که چون جم به سر غیب رسی
بیا و همدم جام جهان نما میباش
چو غنچه گر چه فروبستگیست کار جهان
تو همچو باد بهاری گره گشا میباش
وفا مجوی ز کس ور سخن نمیشنوی
به هرزه طالب سیمرغ و کیمیا میباش
مرید طاعت بیگانگان مشو حافظ
ولی معاشر رندان پارسا میباش
اسماعیل وفا یغمائی
هفت مرداد نود و شش
۶ نظر:
جناب یغمایی گرامی، سرکار می توانید (به نظر نگارنده باید) مخالف جمهوری اسلامی باشید، می توانید ایدئولوژی انها را نقد کنید، هر گونه که صلاح می دانید. اما شایسته نیست که ابجو خوردن و روسری به سر نکردن را در خارج از کشور را به "روح زیبای گرد آفرید و تهمینه را دریافته " وصل یا ربط یا .... بدهید.
......
جناب یغمایی ، همسر ایشان سجاد عبادی ( فرزند معاون رئیس جمهور اسلامی ، رحیم عبادی) هم در کنار ایشان ابجو نوش جان می فرمایند، اما کسی با ایشان کاری ندارد. واکنشی را که سرکار مشاهده می فرمایید تماما از طرف اصولگراها یا حزب و اللهی ها نیست، مردم عادی هم از این وضع به ستوه امدند، خانمی که با اقازاده ای ازدواج می کند و همه را خفه می کند که بیایید چادر بپوشید (که "روح زیبای گرد آفرید و تهمینه را دریافته "نکرده) ، حالا گندش درامده، خوب معلوم است که مردم عادی هم ولش نمی کنند.
.....
نگارنده فرق چندانی بین خانواده معاون رئیس جمهور اسلامی و خانواده خامنه ای نمی بینم. هر دو در منسب قدرت و از مزایای رانت استفاده می کنند.
...
در خاتمه باید عرض که با مطالبی که نوشته بودید مخالفتی ندارم، خداوند متعال به سرکار توانایی های زیادی اعطا کرده، توانایی در قلم. و قدرت تجزیه و تحلیل. این مهم باعث می گردد که من به شخصه از سرکار انتظار ی بیش از این دارم ( با توجه به نوشته های سرکار که مشتاقانه دنبال می کنم) .
زاویه ورود به بحث می توانست متفاوت باشد ، و گویا سرکار در رابطه با خانم نامدار تمام اطلاعات را ندارید، مثلا کسی به ایشان خرده نگرفته که چرا با مرد زن دار رابطه داشتی (این مطلب و اعتراض را خانم مهسا ابونگر همسر سابق سابق سجاد عارف ،در فیس بوک مطرح کردند) .
....
این مطالب و حاشیه ها و مواردی در رابطه با مسایل شخصی این خانم مطرح کردم که عرض کنم، شاید، شاید ، واکنش های مردم عادی انچنان هم بی مورد نباشد. شاید مردم عادی هم می گویند ؛ شما تا توی رختخواب ما برایمان روایت و ایه اوردید، ما هم منتظر و مچگیر که بگوییم، خودتان توش موندید ،
...
با تشکر
نیما
نیمای گرامی
ممنون از تذکرت
من روی این مساله تکیه کردم که روی بی حجابی و ابجو خوردن اینقدر جار و جنجال نکنیم که او هم در عمق بی اعتقاد به فرهنگ باب طبع اخوند است در مورد بقیه طبعا حرف زیادست و باید توجه کرد
با سپاس
درود اسماعیل گرامی
به نظرم به درستی مردم یقه پایه و اساس رژیم آخوندی را گرفته اند. اینکه خانم نامدار از چماق "حجاب" و "حجاب برتر" برای "نامدار" و "نان" دار شدن خودشان استفاده کنند به هیچ عنوان جای تبریک ندارد. این مثل ابر سیاهی خط مقدم تحول خواهی در جامعه ایران است. این طنابی است که با شل و سفت کردن آن جامعه را در این مرز که آن را "مرز سرخ" هم کرده اند نگاهداشته. خانم نامدار به دلیل این خط نگهداری و همدستی در سرکوب مسئول هستند. و به درستی جامعه به شدت سرکوب شده ایران وقتی دورویی این خط نگهدار را میبیند واکنش نشان میدهد. چنانچه خانم نامدار از مردم ایران به خاطر این خط نگهداری عذرخواهی میکردند بسیار میتوانست متفاوت باشد.
شخصا از نوع زندگی خانم نامدار به هر شکل و صورتی دفاع میکنم.
ولی نگاه به عطف به "خط نگهدار سرکوب(مرز سرخ)" باشد و نه یک فردی حتی در صدا و سیمای سانسور جمهوری اسلامی که مجبور است حجاب داشته باشد. کمااینکه نسبت به هیچ هنرپیشه و گوینده ای در این صدا و سیما که عکسهای خصوص شان چاپ شده چنین واکنشی جامعه نداشته.
باز هم تاکید میکنم شخصا اگر در موقعیت حقیقی هم قرار بگیرم از خانم نامدار در جهت زندگی شخصی شان حتما حمایت خواهم کرد ولی این با مسئولیت ایشان به عنوان خط نگهدار بکلی متفاوت است.
شخصا واکنش جامعه و حسابرسی از خانم نامدار را درست میدانم.
در رابطه آن خانم دوم که احتمالا خانم نامدار بهانه ای برای طرح این معضل بوده کاملا با شما موافقم.
محمود گرامی
کامنتت نیمه کاره است و من منظورت را متوجه نشدم لطفا دوباره بفرست با درود
درود اسماعیل عزیز
مطلب طور دیگری فرموله میکنم.
رژیم سرکوبگر قبل از هر چیزی اول انقلاب به حجاب گیر داد.
حجاب مرز سرخ (نه ایدئولوژیک و اعتقادی بلکه بهانه و ابزار سنجش نبض مخالف جامعه) حکومت ارتجاعی است. با این مرزبندی آخوندها بین خودی و غیر خودی مرز میکشند.
امثال آزاده نامداری در حالی که اعتقادی به حجاب ندارند (اگر اعتقاد داشتند به این اندازه مهم نبود. اعتقادشان است و از آن نیز دفاع میکنند) به عنوان خط نگهدار این مرز سرخ به تبلیغ آن و بلند کردن این چماق عمل کرده اند.
اسم این کار کاسبی، دین فروشی و عمله و اکره شدن سرکوبگر است. این کارخانم نامداری با زنانی که حتی در همان صدا و سیمای آخوندی مجبور (توجه کنید مجبور) به حجاب میشوند متفاوت است. بنابراین کشف حجاب خانم نامداری اصلا معنای آزادگی ندارد بلکه تنها دورویی ایشان رو شده. این دورویی، توهین به شعور میلیونها مردم دربند است.
افکار عمومی نیز که این کاسبی (از جیب آبرو، امنیت و ... مردم و بخصوص زنان ایران) را به درستی تشخیص داده، آنرا افشا و محکوم میکنند.
حتما که به لحاظ فردی باید از خانم نامداری حمایت کرد و به دلیل کار غلطی که کرده اند نباید مورد مجازات قرار گیرند نه از طرف آخوندهای مرتجع و نه از طرف مردم جان به لب رسیده، ولی عمل ایشان به عنوان یک عمل نکوهیده باید افشا و محکوم شود.
انجام دهنده چنین عملی، شایسته درود نیست دوست خوبم(آن هم از طرف فردی که درودش پشتوانه های زیادی دارد).
خانم دومی که با شما در موردش هم نظرم، همان است که گفتی:
در مقابل آزاده نامداری من بیاد خاتنی میافتم... (همان "سیدت النساء العالمین" و رئیس جمهور مادام العمر که فعلا 24 سال است در این مسند جاخوش کرده اند)
ارسال یک نظر