روی گردان شُدنِ مَردمان از اسلام و روی آوردن شان به فرهنگ اصیل ایرانی:امروز دیگر بَر کسی پوشیده نیست که موج نفرت از اسلام در میان ایرانیان
بسیار پَهناور گشته و مَردم در راستایِ زنده کردن سنت ها، جشن ها و آیین
های اصیل ایرانی اَند که از نیاکانِ پاک سرشت مان، برای ما بَر جای مانده
است.مَردم چند سال است که هَر بار، با جمعیتی بیشتر و حضوری چشمگیر تَر، مراسم
تحویلِ سالِ نو را دَر کنار آرامگاهِ کوروش، حافظ و دیگر چهره هایِ درخشانِ
تاریخ و فرهنگ ایران برگزار می کنند.دیگر فَقَط و فَقَط قِشرِ عقب مانده و فَقیر و تیره پندارِ جامعه است که
بَرای برگزاری مراسم سالِ نو راهی حَرم و
بارگاهِ تازی زادگانِ بیگانه ای همچون رضا و معصومه و… می شود و بیشتر مَردم این جشن بزرگ را با دیدی ملی گرایانه می نگردند و آن را سلاحی یافته اند که می توان از آن بر علیه ارتجاع و جنایاتِ اسلامِ ناب محمدی استفاده نمود و به کمک جشن گرفتنِ این روزِ فرخنده، به صورتِ همگانی به رژیم اسلامی و آرمان های شرم آورش، اعتراض و دهن کَجی می کنند.
مردم خسته و رَنجور ایران زمین از اسلام و آخوند و مراسم های مذهبی این دینِ عزا و ماتم به ستوه آمده اند؛ تمامی اسلام بر رویِ شکم و زیر شکم و اشک و آه و ناله بَنا شده و چنانچه گریه و زاری و ماتم سرایی را از این دین جدا کنیم، اسلام چهره منحوسِ جهانیِ خود را از دست می دَهد چرا که این مسلک، کیشِ فقیران، بیچارگان، بی نوایان و ماتم زدگان است و عالمیان نیز به این حَقیقت آگاهند.
“نوروز ارمغان چند هزار ساله فرهنگی ایرانیان است که نزدیک به سیصد میلیون نفر در سراسر دنیا آن را جشن می گیرند. این آیین کهن سمبل فرهنگ غنی ایرانی است و نباید آن را با فرهنگ های بیگانه و پلشت در هم آمیخت و آلوده اش نمود. جشن نوروز فقط و فقط مخصوص ایرانیان و انسان هایی است که ساکن فلات پهناور ایران بوده اند. اگر مسیحیان برای سال نوی میلادی، کتاب تورات را بر سر میزشان قرار می دهند و یا اگر یهودیان برای جشن های مذهبی شان، فرتوری از آدولف هیتلر را نیز بر در و دیوار خانه شان می آویزند؛ ایرانیان نیز می توانند کتاب بیگانه قرآن را بر سر سفره هفت سین شان قرار دهند.
نوروز و جشن های دیگری چون چهارشنبه سوری و مهرگان، تنها جشن های ملی ما ایرانیان هستند که نه تنها هویت ملی ما را ساخته و به جهانیان می شناسانند، بلکه در برابر چنگال خون آلود و ویرانگر تازیان مقاومت کرده و پای بر جا باقی مانده اند و اعراب نتوانستند این جشن ها را نیز از ما گرفته و آنان را به عزاداری تبدیل کنند. نوروز یک جشن کاملن ایرانی بوده و مخصوص ایرانیان و قومیت های مختلف ایرانی است. قرار دادن کتاب قرآن در سفره هفت سین نوروز، یک پارادوکس شرم آور است.
چون نیک بنگریم قرآن سمبل تازیان و معرف شخصیت اعراب و مسلمانانی است که به ایران ما حمله کرده و زنان و دختران ما را به بردگی کشانده و به ایشان تجاوز کردند. اعرابی که دلاور مردان و زنان ایرانی را به دلیل عدم پذیرش دین اسلام، از دم تیغ گذراندند و از خون ایرانیان، آسیاب به راه انداختند و چند هفته لشگر اعراب با آردی که از خون ایرانیان تهیه شده بود، نان خوردند. حال چگونه می توان بر سر سفره هفت سین و نوروز، که مخصوص ایرانیان بوده و جشنی است که هویت ملی ما را در طی هزاره ها زنده نگاه داشته است، کتاب بیگانه قرآن را قرار داد؟
نوروز یک جشن فرا مسلکی است، ایرانیان مسیحی، ایرانیان یهودی، ایرانیان زردشتی، ایرانیان مسلمان، ایرانیان خدا ناباور یا نَدانم گرا و… این روز فرخنده را جشن گرفته و پایکوبی می کنند؛ چرا ملت ایران کتاب پوچ و بی معنای قرآن را جزئی از سفره هفت سین دانسته و همواره آن را بر سر سفره قرار می دهند؟ قرآن اعراب چه سنخیتی با نوروز ایرانیان دارد؟
آیا شایسته نیست به جای قرآن پر تناقض اعراب، غزلیات حافظ را بر سر سفره نهاد؟ آیا شاهنامه فردوسی نباید به جای تازینامه، بر سر سفره ایرانیان باشد؟ کدام کتاب به ایرانیان و فرهنگ و هویت یک ایرانی گره خورده است و جدا ناشدنی است؟ شاهنامه گرانمایه و یا قرآنی که از دستورات ضد انسانی لبریز است؟”
گویا این مقاله و مقالاتِ دیگری که ایران دوستان دَر سراسر دُنیا نگاشتند تأثیر به سزایی در کردار ایرانیان داشته و امسال سُفره های هَفت سین با شاهنامه و غزلیاتِ حافظ و پرچم شیر و خورشید نشانِ ایران زمین تزئین شده بودند و جلوه بسیار بسیار میهن پرستانه ای به نوروز امسال بخشیده بودند؛ سُفره های هَفت سینِ امسال، بی قرآن تَر از همیشه بود و این خود خونِ نا پاکِ ملایانِ تازی پرست را به جوش آورده تا حدی که ایشان به خود اجازه داده اند و به جشن نوروز توهین نموده اند.
رژیم ضد انسانی در پی ویران نمودن تمامی آثار باستانی و با ارزش تاریخی ایران می باشد. آخوندِ روضه خوان؛ فرهنگ، هنر، تمدن و تاریخ درخشان ایران پیش از اسلام را تهدیدی جدی برای اسلام ناب محمدی و حکومت ظالمانه اش می داند. بنابراین از نخستین روز شکل گرفتن حکومت اسلامی تا به امروز، ملایان بی سواد و مزدوران فرومایه شان، بسیاری از آثار باستانی گرانقدر این سرزمین را ویران نمودند.
رژیم جنایتکار اسلامی با وجود هشدار سازمان میراث فرهنگی و بنیاد های تاریخی جهانی، سد سیوند را در نزدیکی پاسارگاد آبگیری نمود و آرامگاه کوروش بزرگ، تا چندی دیگر به دلیل رطوبت زیاد، نَم خواهد کشید و از بین خواهد رفت. به جز گروهی کوچک، مردم ایران کم ترین واکنشی به این جنایت نشان ندادند و همچون همیشه سکوت پیشه کردند.
حکومت ستم پیشه، با بی توجهی به وَضعیتِ بُغرنج تَخت جمشید در شیراز و طاق بستان در کرمانشاه و تأخیر غرض دار در ترمیم آن آثار باستانی زیبا و ارزشمند، موجبات ریزش، گُل سنگ زدن و زشت شدن و از بین رفتن بسیاری از قسمت های آن یادگاران دوران ایران با شکوه را فراهم آورد و باز هم مردم ایران، با بی تفاوتی کامل، سکوت کرده و سرگرم زندگی های ملال آور خویش شدند.
سی و سه پل اصفهان، به دلیل اشتباهات رژیم در کارشناسی و بی توجهی به حفظ و نگهداری از آن اثر تاریخی زیبا، به لرزه افتاد و ستون هایش ترک برداشتند و تنها و عده کمی از مردم اصفهان بودند که از این جنابت به خشم آمده و اعراض کردند؛ سایر مردم ایران که گویی آثار باستانی، هنری، فرهنگی و تاریخی این مرز و بوم که هویت آن ها را می سازند، برای شان کمترین اهمیتی نداشته و ندارد، باز هم سکوت کردند و به تماشای ویرانی یکی دیگر از اثرات ارزشمند باستانی این سرزمین نشستند.
به راستی نَباید عَدم اعتراض ایرانیان به جنایت های رژیم در حق آثار باستانی، تاریخ و فرهنگ ایران را نادیده گرفت و همه تقصیر ها را بَر گردنِ نظام تازی پرست گمارد؛ مردم ساکت و خَموش ایران نیز نَقش به سزایی در رُخ دادن اینگونه جنایت ها داشته و دارند و تا زمانی که با یک رستاخیز فرهنگی و انقلاب فکری، نحوه کردارشان با اینگونه ستم هایِ رژیم را تغییر ندهند، آش همین آش خواهد بود و کاسه، همین کاسه!
شنیده ها حاکی از آن است که جمعیت بسیار زیاد ایرانیان فریاد می زدند: “کورش پدر ماست، کوروش پدر ماست” که ناگهان مُشتی حزب اللهی و بسیجی که با دیدن این صحنه های میهن پرستانه آتش به جان شان افتاده بود، شُعار “مرگ بَر آمریکا” سَر دادند و چندی نگذشت که نارنجکی به دیوارِ آرامگاهِ کوروش اثابت کرد و لکه سیاهی را بَر آن یادگار گرانقدر، باقی گذاشت.
دشمنی رژیم با تاریخ، فرهنگ و سنت های ایرانی پایانی ندارد و حکومت با دیدن روی آوردن مردمان ایران زمین به تاریخ و فرهنگ اصیل شان، تَرسیده و از نام کوروش و بابک و مازیار و آربو برزن و… نیز وحشت دارد چه برسد به آرامگاه های شان که تبدیل به مکانی برای گرد هم آمدن عاشقان خاک پاک ایران گشته است.! این نارنجک ها و ویران سازی تمدن باستانی ایران تنها از یک حقیقت پرده بَر می دارد و آن ترس بی حد و مرز رژیم و سردمدارانش از تاریخ و هویت ایرانی است.
بارگاهِ تازی زادگانِ بیگانه ای همچون رضا و معصومه و… می شود و بیشتر مَردم این جشن بزرگ را با دیدی ملی گرایانه می نگردند و آن را سلاحی یافته اند که می توان از آن بر علیه ارتجاع و جنایاتِ اسلامِ ناب محمدی استفاده نمود و به کمک جشن گرفتنِ این روزِ فرخنده، به صورتِ همگانی به رژیم اسلامی و آرمان های شرم آورش، اعتراض و دهن کَجی می کنند.
مردم خسته و رَنجور ایران زمین از اسلام و آخوند و مراسم های مذهبی این دینِ عزا و ماتم به ستوه آمده اند؛ تمامی اسلام بر رویِ شکم و زیر شکم و اشک و آه و ناله بَنا شده و چنانچه گریه و زاری و ماتم سرایی را از این دین جدا کنیم، اسلام چهره منحوسِ جهانیِ خود را از دست می دَهد چرا که این مسلک، کیشِ فقیران، بیچارگان، بی نوایان و ماتم زدگان است و عالمیان نیز به این حَقیقت آگاهند.
– حَذفِ “قرآن” از سُفره های هَفت سین:
سالِ گذشته در رابطه چراییِ بی رَبطی حضورِ “تارینامه” بَر سَر سُفره های هَفت سین ایرانیان نوشتم که:“نوروز ارمغان چند هزار ساله فرهنگی ایرانیان است که نزدیک به سیصد میلیون نفر در سراسر دنیا آن را جشن می گیرند. این آیین کهن سمبل فرهنگ غنی ایرانی است و نباید آن را با فرهنگ های بیگانه و پلشت در هم آمیخت و آلوده اش نمود. جشن نوروز فقط و فقط مخصوص ایرانیان و انسان هایی است که ساکن فلات پهناور ایران بوده اند. اگر مسیحیان برای سال نوی میلادی، کتاب تورات را بر سر میزشان قرار می دهند و یا اگر یهودیان برای جشن های مذهبی شان، فرتوری از آدولف هیتلر را نیز بر در و دیوار خانه شان می آویزند؛ ایرانیان نیز می توانند کتاب بیگانه قرآن را بر سر سفره هفت سین شان قرار دهند.
نوروز و جشن های دیگری چون چهارشنبه سوری و مهرگان، تنها جشن های ملی ما ایرانیان هستند که نه تنها هویت ملی ما را ساخته و به جهانیان می شناسانند، بلکه در برابر چنگال خون آلود و ویرانگر تازیان مقاومت کرده و پای بر جا باقی مانده اند و اعراب نتوانستند این جشن ها را نیز از ما گرفته و آنان را به عزاداری تبدیل کنند. نوروز یک جشن کاملن ایرانی بوده و مخصوص ایرانیان و قومیت های مختلف ایرانی است. قرار دادن کتاب قرآن در سفره هفت سین نوروز، یک پارادوکس شرم آور است.
چون نیک بنگریم قرآن سمبل تازیان و معرف شخصیت اعراب و مسلمانانی است که به ایران ما حمله کرده و زنان و دختران ما را به بردگی کشانده و به ایشان تجاوز کردند. اعرابی که دلاور مردان و زنان ایرانی را به دلیل عدم پذیرش دین اسلام، از دم تیغ گذراندند و از خون ایرانیان، آسیاب به راه انداختند و چند هفته لشگر اعراب با آردی که از خون ایرانیان تهیه شده بود، نان خوردند. حال چگونه می توان بر سر سفره هفت سین و نوروز، که مخصوص ایرانیان بوده و جشنی است که هویت ملی ما را در طی هزاره ها زنده نگاه داشته است، کتاب بیگانه قرآن را قرار داد؟
نوروز یک جشن فرا مسلکی است، ایرانیان مسیحی، ایرانیان یهودی، ایرانیان زردشتی، ایرانیان مسلمان، ایرانیان خدا ناباور یا نَدانم گرا و… این روز فرخنده را جشن گرفته و پایکوبی می کنند؛ چرا ملت ایران کتاب پوچ و بی معنای قرآن را جزئی از سفره هفت سین دانسته و همواره آن را بر سر سفره قرار می دهند؟ قرآن اعراب چه سنخیتی با نوروز ایرانیان دارد؟
آیا شایسته نیست به جای قرآن پر تناقض اعراب، غزلیات حافظ را بر سر سفره نهاد؟ آیا شاهنامه فردوسی نباید به جای تازینامه، بر سر سفره ایرانیان باشد؟ کدام کتاب به ایرانیان و فرهنگ و هویت یک ایرانی گره خورده است و جدا ناشدنی است؟ شاهنامه گرانمایه و یا قرآنی که از دستورات ضد انسانی لبریز است؟”
گویا این مقاله و مقالاتِ دیگری که ایران دوستان دَر سراسر دُنیا نگاشتند تأثیر به سزایی در کردار ایرانیان داشته و امسال سُفره های هَفت سین با شاهنامه و غزلیاتِ حافظ و پرچم شیر و خورشید نشانِ ایران زمین تزئین شده بودند و جلوه بسیار بسیار میهن پرستانه ای به نوروز امسال بخشیده بودند؛ سُفره های هَفت سینِ امسال، بی قرآن تَر از همیشه بود و این خود خونِ نا پاکِ ملایانِ تازی پرست را به جوش آورده تا حدی که ایشان به خود اجازه داده اند و به جشن نوروز توهین نموده اند.
– توهینِ ملایان به آیین فرخنده نوروز و دشمنی شان با ایران:
به گزارش خبرنامه ملی ایرانیان، احمد خاتمی، آن آدمکِ پَست و بی مقدار، اینگونه به مراسم نوروز و آیین نیاکان مان حمله ور شده است: “احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران در خطبه های نماز جمع این شهر از مردم خواست که در انجام جشن های نوروزی رعایت اعتدال را بکنند و از تأکید افراطی بر جنبه ملی گرایانه نوروز بپرهیزند، زیرا این اقدام به گفته او شبیه جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی است که از نظر احمد خاتمی هَم ننگین است و هَم در شأن مَردم ایران نیست.”رژیم ضد انسانی در پی ویران نمودن تمامی آثار باستانی و با ارزش تاریخی ایران می باشد. آخوندِ روضه خوان؛ فرهنگ، هنر، تمدن و تاریخ درخشان ایران پیش از اسلام را تهدیدی جدی برای اسلام ناب محمدی و حکومت ظالمانه اش می داند. بنابراین از نخستین روز شکل گرفتن حکومت اسلامی تا به امروز، ملایان بی سواد و مزدوران فرومایه شان، بسیاری از آثار باستانی گرانقدر این سرزمین را ویران نمودند.
رژیم جنایتکار اسلامی با وجود هشدار سازمان میراث فرهنگی و بنیاد های تاریخی جهانی، سد سیوند را در نزدیکی پاسارگاد آبگیری نمود و آرامگاه کوروش بزرگ، تا چندی دیگر به دلیل رطوبت زیاد، نَم خواهد کشید و از بین خواهد رفت. به جز گروهی کوچک، مردم ایران کم ترین واکنشی به این جنایت نشان ندادند و همچون همیشه سکوت پیشه کردند.
حکومت ستم پیشه، با بی توجهی به وَضعیتِ بُغرنج تَخت جمشید در شیراز و طاق بستان در کرمانشاه و تأخیر غرض دار در ترمیم آن آثار باستانی زیبا و ارزشمند، موجبات ریزش، گُل سنگ زدن و زشت شدن و از بین رفتن بسیاری از قسمت های آن یادگاران دوران ایران با شکوه را فراهم آورد و باز هم مردم ایران، با بی تفاوتی کامل، سکوت کرده و سرگرم زندگی های ملال آور خویش شدند.
سی و سه پل اصفهان، به دلیل اشتباهات رژیم در کارشناسی و بی توجهی به حفظ و نگهداری از آن اثر تاریخی زیبا، به لرزه افتاد و ستون هایش ترک برداشتند و تنها و عده کمی از مردم اصفهان بودند که از این جنابت به خشم آمده و اعراض کردند؛ سایر مردم ایران که گویی آثار باستانی، هنری، فرهنگی و تاریخی این مرز و بوم که هویت آن ها را می سازند، برای شان کمترین اهمیتی نداشته و ندارد، باز هم سکوت کردند و به تماشای ویرانی یکی دیگر از اثرات ارزشمند باستانی این سرزمین نشستند.
به راستی نَباید عَدم اعتراض ایرانیان به جنایت های رژیم در حق آثار باستانی، تاریخ و فرهنگ ایران را نادیده گرفت و همه تقصیر ها را بَر گردنِ نظام تازی پرست گمارد؛ مردم ساکت و خَموش ایران نیز نَقش به سزایی در رُخ دادن اینگونه جنایت ها داشته و دارند و تا زمانی که با یک رستاخیز فرهنگی و انقلاب فکری، نحوه کردارشان با اینگونه ستم هایِ رژیم را تغییر ندهند، آش همین آش خواهد بود و کاسه، همین کاسه!
– حَمله به آرامگاه کوروش بزرگ هنگامِ تحویل سال نو:
به گزارش خبرگزاری میراث فرهنگی؛ روز چهارشنبه ۳۰ اسفند ماه هنگام تحویل سال نو، جمعیت زیادی به پاسارگاد، مقبره کوروش رفته بودند که ناگهان فرد ناشناسی دیوار پشتی آرامگاه کوروش را با نارنجک های دستی که آن را برای چهارشنبه سوری درست می کنند، مورد اصابت قرار داد.شنیده ها حاکی از آن است که جمعیت بسیار زیاد ایرانیان فریاد می زدند: “کورش پدر ماست، کوروش پدر ماست” که ناگهان مُشتی حزب اللهی و بسیجی که با دیدن این صحنه های میهن پرستانه آتش به جان شان افتاده بود، شُعار “مرگ بَر آمریکا” سَر دادند و چندی نگذشت که نارنجکی به دیوارِ آرامگاهِ کوروش اثابت کرد و لکه سیاهی را بَر آن یادگار گرانقدر، باقی گذاشت.
در این ویدیو مشاهده می کنید که چگونه آرامگاه کوروش بزرگ مورد حمله فردی بی هویت و بی شرف قرار گرفت
حال به گمان شما، آن موجود پَست و بی فرهنگ و بی شرفی که چنین عمل ضد ایرانی را انجام داده، می تواند کسی به غیر از یک بسیجی و یا حزب اللهی سر سپرده رژیم باشد که جان نکبت بارش برای فلسطین و لبنان و سوریه دَر می رود اما از ذره ای عشق برای میهن خود، تهی است؟!دشمنی رژیم با تاریخ، فرهنگ و سنت های ایرانی پایانی ندارد و حکومت با دیدن روی آوردن مردمان ایران زمین به تاریخ و فرهنگ اصیل شان، تَرسیده و از نام کوروش و بابک و مازیار و آربو برزن و… نیز وحشت دارد چه برسد به آرامگاه های شان که تبدیل به مکانی برای گرد هم آمدن عاشقان خاک پاک ایران گشته است.! این نارنجک ها و ویران سازی تمدن باستانی ایران تنها از یک حقیقت پرده بَر می دارد و آن ترس بی حد و مرز رژیم و سردمدارانش از تاریخ و هویت ایرانی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر