دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۸ بهمن ۱۷, پنجشنبه

زیبائی پیر شدن. اسماعیل وفا یغمائی



زیبائی پیر شدن
وقتی پیر میشویم
میتوانیم زیباتر شویم
زیرا انسان فقط گوشت و استخوان نیست
زیرا انسان فقط یک بدن نیست
زیبائی پیر شدن
. اسماعیل وفا یغمائی

وقتی پیر میشویم
میتوانیم زیباتر شویم
زیرا انسان فقط گوشت و استخوان نیست
زیرا انسان فقط یک بدن نیست
انسان با قلب خود زیباست
انسان با مهربانی خود زیباست
انسان با شجاعت خود زیباست و با شرافت خود
حتی وقتی تمام بزدلان
و بیشرفان او را احاطه میکنند
انسان با فکر خود زیباست
حتی وقتی صدای جهل تندرآساست
زیرا انسان هنگامی زیباست
که به زمین میخورد و بر میخیزد
حتی در آخرین روز زندگی
**
هیچ وقت فکر کرده ای
چرا گربه تو تو را دوست دارد
و سگ همسایه میآید تا دستهای ترا ببوید و پارس کند
زیرا آنها
زیبائی دوستی را می بیند
زیبائی قلب ترا
اگر از سنجابها بپرسی
همین را میگویند
در کنار گربه و وسگ سنجابها
من هم همین را میگویم
و عشق میگوید
هرچه پیرتر میشویم
میتوانیم زیباتر شویم
در آینه نگاه کن
به پوست اندکی چروکیده پر شکوهت
چون تخت جمشید پیر و پر شکوه
به دلت که می تپد و میدرخشد
به جانت که چیزکی از جهانست
جهان پیر و سالخورده
برادر درخت و خواهر خورشیدی
در این جهان
وزیبائی
تنها باید این را باور کنی
نگاه میکنم
شاعر خسته و شکسته و آواره و پیری را که منم
در پیری خود جوانترم
چون ماه سالخورده
و چون کهکشان پیر نیرومندی
که مرا زاده است!
چون جهان بی پایان نیرومند پیری
که فرزند اویم
در کنار گربه همسایه
که برادر من است
و کهکشان آندرومدا
که شاید مادر بزرگ دور دست من
برای چه بترسم
پس جامی شراب
به پاس سالخوردگی پر شکوه من

هیچ نظری موجود نیست: