دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۳ فروردین ۱۸, شنبه

نوزده فروردین و یادی از صادق هدایت. اسماعیل وفا یغمائی یاد صادق هدایت گرامی باد

نوزده فروردین سال 1330 هدایت قید زندگی را زد و رفت اما نرفت!.اینکه کسی میخواهد به مرگ طبیعی بمیرد یا خود رشته حیات خود را قطع کند امری شخصی است آنچه به ما مربوط است تاثیر و شناختی است که میگذارد و میدهد.
صادق هدایت تنها پدر ادبیات و داستان نویسی مدرن ایران نیست.بینش هدایت بعنوان یک نویسنده واقعی شناخت او از تعفنی بود که بیش از سیزده قرن برما تحمیل شده و نسل اندر نسل به آن خو گرفته بودیم. او حدود نیم قرن قبل از حاکمیت این تعفن جسمیت یافته در بهمن پنجاه و هفت، آنرا شناخت و در تنهائی دردناک خود در رمانها و نوشته های دیگرش از ان سخن گفت. تنهائی هدایت را در آن روزگار هنگامی در میابیم ورنج بزرگ و شناخت دقیق او را هنگامی میفهمیم که بدانیم سالها پس از آن انواع و اقسام داعیان مکتب و مرام صادقانه یا از سر سیاست بدون اینکه از مدارهای جاذبه عاطفی خارج شوند و به دیدی منطقی و تاریخی و جامعه شناسانه برسند در زیر علم مذهب و اسلام سینه زدند و حتی در راه بر پائی جامعه بی طبقه توحیدی بر اساس اسلام شیعی و مکتب از پایه و ریشه آخوند ساخته، سینه در برابر گلوله سپر کردند و در نهایت بخش عظیمی از سرمایه های ملی انسانی و جوانان پر شور و شیفته ازادی را به مسیری کشاندند که امروز شاهدیم.
بحث بر سر توده های مظلوم مردم و اعتقاداتشان نیست ولی درد هدایت را وقتی بهتر میشناسیم که بدانیم پس از ظهور خمینی و خامنه ای و القاعده و داعش و طالبان و انواع و اقسام داعیان اسلام و خدای اسلام وتمام شدن حجت در صحنه تاریخ ئ تجربه، هنوزپس از چهارده قرن داعیان نواندیشی در این مکتب! بدون اینکه چشم به باتلاق عظیمی که دستاورد این مرام است باز کنند و سرنوشت دردناک میلیونها هموطن خود را در رابطه مستقیم با اسلام سیاسی حاکم بر ایران بدانند باز هم در بسیاری اوقات صادقانه در فکر وصله پینه کردن قبای مکتب و مرامند و از کنار آنچه که این ائین در عمل روزمره بر سر ملتها آورده به اغماض میگذرند.
هدایت در دیروزها تنهای تنها بود و در سنگینی این تنهائی بر زندگی خود مهر پایان نهاد. علت خودکشی هدایت به نظر من تنهائی خرد کننده او در جامعه ای بود که خرافه و مذهب همه را فلج کرده بود هدایت اگر خود را کشت به دلیل شناخت و عدم انعکاس صدای خود در جامعه مذهب زده آن روزگار بود.هدایت اما امروز تنها نیست و دوباره متولد شده است.سیمای نجیبش در پرتو روشنائی های تجربه و تاریخ میدرخشد و راه مینمایاند.نسل امروز و نسل آینده هدایت و امثال هدایت را با مهر و عشقی شایسته یک روشنگر در آغوش خواهد گرفت. درود بر او و یادش گرامی باد
20 فروردین1396 خورشید
ی

هیچ نظری موجود نیست: