روز کوروش بر تمام انهایی که با افتخار و احترام به حلقه واسطه و دکل کشتی همه اقوام ایرانی یعنی خواستگاه تاریخی خود نگاه میکنند مبارک باد .
تجلیل از کوروش تجلیل از شخص و شخص پرستی و ناسیونالیسم نیست تجلیل از کوروش و ایران بهیچوجه شوینیسم نیست ... بلکه تجلیل از کوروش به معنی یاداوری خاستگاه ملی و ایران متحد است به معنی فریاد برضد ایده الوژی وارداتی است ... به معنی میهن پرستی است ... به معنی جانباختن در راه میهنی میتواند باشد که هزاران سال است بصورت همزیستی اقوام یکپارچگی را فریاد زده و میزنند ... به معنی خواستن ایرانی ازاد و اباد در سایه همبستگی همه اقوام سلحشور ان برای نیل به عدالت و آزادی است ... اما بدون ایده الوژی اسلامی اخوند .
ودقیقا جبهه مخالفین از همین زاویه قابل بررسی است .
امروز اخوندها و اپوزوسیونهای مذهبی اعم از به اصطلاح برانداز تا به اصطلاح اصلاح طلب همگی بلحاظ ایده الوژیک در تضاد با خاستگاه تاریخی خود که سمبل ان کوروش است قرار دارند زیرا بخوبی میدانند با احیای خاستگاه واقعی بازار مکاره ایده الوژی بازی و ایده الوژی فروشی و ولایت فقاهتی و ولایت عقیدتی و سایر ولایت بازی ها و خلیفه گری ها رخت بر خواهند بست .
ظلمت و تاریکی خواهد رفت و عدالت و ازادی خواهد امد .
گرامی باد سمبل وحدت بر علیه اخوند - اجنبی یعنی کوروش
اه دلم بدجوری گرفته است ... انگار اسمان همه ازادیخواهان و دلشدگان عدالت و آزادی بد جوری در انبوه ابرهای سیاه گرفتار امده ... بدجوری دلم گرفته ... دلم از اپوزوسیونهای غیر رژیمی گرفته که چرا بر طبل خودمحوری در سراسیب گذر عمر میکوبند و اخوند همچنان دست بر اسمان از این وضعیت شکر میگوید و ملتی را همچنان در کلاف پیچ جهل و خرافه درتله نابودی انداخته و به قتل میرساند و چپاول میکند و اپوزوسیون غیر رژیمی همچنان غرق در توهم خویش !
دلم بدجوری از تفرقه گرفته است .
ایا واقعا رهبران این اپوزوسیونها افراد عاقلی هستند ؟
سود این تفرقه و پراکندکی در سایه منم منم گفتن ها عاید چه کسی میشود ؟ ایا جز جمهوری اسلامی و اخوند ؟
لیایید روز کوروش را همگی باهم گرامی بدارید تا شاید در مقام کلمه آشتی مسیر اتحاد را طی کنیم .
ایرانیان گرام حاکمان جهان ای از خود راضی ترین انسانها دروغگویان حرفه ای که در عرض پانصد سال اخیر هنگامیکه جهان پوست انداخت و بجلو پرواز میکرد ما پوستین پهن کردیم و با منقل و تریاک و مذهب شیعه سر به میان خود فروکردیم سروران ای اهل دوز و کلک که هر جهانگردی که از خاکمان عبور کرد ما را مردمی تنبل دروغ گو زور گو و اهل حرف مفت معرفی کرد، اول اینکه هیچ سند و مدرکی و هیچ کتابی که سر سوزنی از واقیعات شخصیتی کورش کلمه ای حرف بزند وجود ندارد. تمام چرند و پرندهایی که بهم میبافید دروغ محض و مطلق است.
کورش نامه که قدیمی ترین اثر در مورد کورش است صد سال پس از مرگ کورش و اثری تخیلی ایست که نویسنده جهت ارشاد شاهان و حکمرانان نوشته و بمانند افسانه رستم شاهنامه بیشتر هجو است . در کتاب تورات هم ذکر بسیار از کورش است همچنان که از مکالمات سلیمان با حیوانات و یا کشتی نوح که جهان انسان و حیوان و نبات را به دوش کشید و نجات داد.
بعد از اینکه اورشلیم فتح و خراب شد و تمام اشراف و بزرگان به تبعید برده شدند حکومتی از افراد معمولی ونه فاسد اشراف با صلاحدید بابل به کار آمد و به ترویج آیین واقعی و به اصطلاح انقلابی یهود پرداخت. مالیاتها و خراج و فساد ولایت علما از بین رفت. اشراف ساکن بابل از این مسئله نگران و برای نجات دین ولایی نامه به کورش نوشته وچند سال توطئه کردند و آنقدر از جواهرات و طلا و گنجینه های بابل گفتند تا در نهایت با قول بازکردن دروازه های بابل از درون کورش را به طمع پول و زن به لشگری کشی کشاندند. و اوهم بدون جنگ بابل را فتح و حاکم شد.
منشور کورش که به تحقیق به اندازه یک کارت پستال است کلامی از حقوق بشر نگفته. تنها گفته که مردم را به سرزمینهاشان آوردم خدایانشان را ماحترام گذاشتم. که این از زمان حمورابی مرسوم بوده. هر حاکمی که سرزمینی را فتح میکرد این عمل را به کمک تبعیدیان که توسط حاکم قبلی از سرزمین خود بیرون شده بودند انجام میداد.
اولین قانون مکتوب که توسط حمورابی که هزار و دویست سال قبل از کورش میزیست نوشته و تدوین گشته و در آن به دیوار و خانه وحق مالکییت که در مجموع حقوق بشر نامیده شدند اشاره کرده است.
کورش که در شروع کار پسر حاکم چند دهات و یک شهر بود در هنگام مرگ حاکم بلامنازع جهان متمدن بود و اولین اپراطور و شاه شاهان. سپاهیان سفاک او برای غنائم و زن و برده و اسب و ذره و شمشیر جنگیدند و دهها هزار را کشتند و سرمایه های فکری و هنری شان را به یغما بردند. تخت جمشید معماری هخاامنشی و زبان و خط میخی و فرهنگ تماما از آشور ایلام گرفته شده.
چهل سال پیش از دستان بریده عباس سر بریده اما سخنگوی حسین و غیرت بی مانند زینب و ذولفقار و شق القمر علی دخیل بستیم و حالا که مراد نداده اند و از آن امامزاده معجزی نرسید دست بدامان کورش کبیر و حقوق بشرش و قلب تپنده جهان متمدن شده ایم. نمیدانم این از کرامات شیخ است یا از ذلت ما.
۳ نظر:
روز کوروش بر تمام انهایی که با افتخار و احترام به حلقه واسطه و دکل کشتی همه اقوام ایرانی یعنی خواستگاه تاریخی خود نگاه میکنند مبارک باد .
تجلیل از کوروش تجلیل از شخص و شخص پرستی و ناسیونالیسم نیست تجلیل از کوروش و ایران بهیچوجه شوینیسم نیست ... بلکه تجلیل از کوروش به معنی یاداوری خاستگاه ملی و ایران متحد است به معنی فریاد برضد ایده الوژی وارداتی است ... به معنی میهن پرستی است ... به معنی جانباختن در راه میهنی میتواند باشد که هزاران سال است بصورت همزیستی اقوام یکپارچگی را فریاد زده و میزنند ... به معنی خواستن ایرانی ازاد و اباد در سایه همبستگی همه اقوام سلحشور ان برای نیل به عدالت و آزادی است ... اما بدون ایده الوژی اسلامی اخوند .
ودقیقا جبهه مخالفین از همین زاویه قابل بررسی است .
امروز اخوندها و اپوزوسیونهای مذهبی اعم از به اصطلاح برانداز تا به اصطلاح اصلاح طلب همگی بلحاظ ایده الوژیک در تضاد با خاستگاه تاریخی خود که سمبل ان کوروش است قرار دارند زیرا بخوبی میدانند با احیای خاستگاه واقعی بازار مکاره ایده الوژی بازی و ایده الوژی فروشی و ولایت فقاهتی و ولایت عقیدتی و سایر ولایت بازی ها و خلیفه گری ها رخت بر خواهند بست .
ظلمت و تاریکی خواهد رفت و عدالت و ازادی خواهد امد .
شماره ۲۵۵
گرامی باد سمبل وحدت بر علیه اخوند - اجنبی یعنی کوروش
اه دلم بدجوری گرفته است ... انگار اسمان همه ازادیخواهان و دلشدگان عدالت و آزادی بد جوری در انبوه ابرهای سیاه گرفتار امده ... بدجوری دلم گرفته ... دلم از اپوزوسیونهای غیر رژیمی گرفته که چرا بر طبل خودمحوری در سراسیب گذر عمر میکوبند و اخوند همچنان دست بر اسمان از این وضعیت شکر میگوید و ملتی را همچنان در کلاف پیچ جهل و خرافه درتله نابودی انداخته و به قتل میرساند و چپاول میکند و اپوزوسیون غیر رژیمی همچنان غرق در توهم خویش !
دلم بدجوری از تفرقه گرفته است .
ایا واقعا رهبران این اپوزوسیونها افراد عاقلی هستند ؟
سود این تفرقه و پراکندکی در سایه منم منم گفتن ها عاید چه کسی میشود ؟ ایا جز جمهوری اسلامی و اخوند ؟
لیایید روز کوروش را همگی باهم گرامی بدارید تا شاید در مقام کلمه آشتی مسیر اتحاد را طی کنیم .
شماره ۲۵۵
ایرانیان گرام حاکمان جهان ای از خود راضی ترین انسانها دروغگویان حرفه ای که در عرض پانصد سال اخیر هنگامیکه جهان پوست انداخت و بجلو پرواز میکرد ما پوستین پهن کردیم و با منقل و تریاک و مذهب شیعه سر به میان خود فروکردیم سروران ای اهل دوز و کلک که هر جهانگردی که از خاکمان عبور کرد ما را مردمی تنبل دروغ گو زور گو و اهل حرف مفت معرفی کرد، اول اینکه هیچ سند و مدرکی و هیچ کتابی که سر سوزنی از واقیعات شخصیتی کورش کلمه ای حرف بزند وجود ندارد. تمام چرند و پرندهایی که بهم میبافید دروغ محض و مطلق است.
کورش نامه که قدیمی ترین اثر در مورد کورش است صد سال پس از مرگ کورش و اثری تخیلی ایست که نویسنده جهت ارشاد شاهان و حکمرانان نوشته و بمانند افسانه رستم شاهنامه بیشتر هجو است . در کتاب تورات هم ذکر بسیار از کورش است همچنان که از مکالمات سلیمان با حیوانات و یا کشتی نوح که جهان انسان و حیوان و نبات را به دوش کشید و نجات داد.
بعد از اینکه اورشلیم فتح و خراب شد و تمام اشراف و بزرگان به تبعید برده شدند حکومتی از افراد معمولی ونه فاسد اشراف با صلاحدید بابل به کار آمد و به ترویج آیین واقعی و به اصطلاح انقلابی یهود پرداخت. مالیاتها و خراج و فساد ولایت علما از بین رفت. اشراف ساکن بابل از این مسئله نگران و برای نجات دین ولایی نامه به کورش نوشته وچند سال توطئه کردند و آنقدر از جواهرات و طلا و گنجینه های بابل گفتند تا در نهایت با قول بازکردن دروازه های بابل از درون کورش را به طمع پول و زن به لشگری کشی کشاندند. و اوهم بدون جنگ بابل را فتح و حاکم شد.
منشور کورش که به تحقیق به اندازه یک کارت پستال است کلامی از حقوق بشر نگفته. تنها گفته که مردم را به سرزمینهاشان آوردم خدایانشان را ماحترام گذاشتم. که این از زمان حمورابی مرسوم بوده. هر حاکمی که سرزمینی را فتح میکرد این عمل را به کمک تبعیدیان که توسط حاکم قبلی از سرزمین خود بیرون شده بودند انجام میداد.
اولین قانون مکتوب که توسط حمورابی که هزار و دویست سال قبل از کورش میزیست نوشته و تدوین گشته و در آن به دیوار و خانه وحق مالکییت که در مجموع حقوق بشر نامیده شدند اشاره کرده است.
کورش که در شروع کار پسر حاکم چند دهات و یک شهر بود در هنگام مرگ حاکم بلامنازع جهان متمدن بود و اولین اپراطور و شاه شاهان. سپاهیان سفاک او برای غنائم و زن و برده و اسب و ذره و شمشیر جنگیدند و دهها هزار را کشتند و سرمایه های فکری و هنری شان را به یغما بردند. تخت جمشید معماری هخاامنشی و زبان و خط میخی و فرهنگ تماما از آشور ایلام گرفته شده.
چهل سال پیش از دستان بریده عباس سر بریده اما سخنگوی حسین و غیرت بی مانند زینب و ذولفقار و شق القمر علی دخیل بستیم و حالا که مراد نداده اند و از آن امامزاده معجزی نرسید دست بدامان کورش کبیر و حقوق بشرش و قلب تپنده جهان متمدن شده ایم. نمیدانم این از کرامات شیخ است یا از ذلت ما.
ارسال یک نظر