دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۲ مرداد ۳۰, دوشنبه

فلسفه اسپینوزا ، جهان از چشم انداز ابدیت کیاوش ماسالی ، در شناخت یک فیلسوف حقیقی


بندیکت اسپینوزا دوستان حتما بخوانید تا تفاوت فیلسوف واقعی با فیلفقهان اسلامی مشخص شود
باروخ ( بندیکت) اسپینوزا ، فیلسوف هلندی ( با اصلیت یهودی پرتغالی ) که در سال ۱۶۳۲ به دنیا آمد و به دلیل عدم نگرش سنتی به دین یهود ، در سال ۱۶۵۶ تکفیر و از جامعه یهود اخراج شد ، تا پایان عمرش در ۱۶۷۷ ، شجاعانه پای اصول خود ایستاد و بر طبق فلسفه ای که خود بنا کرده بود زندگی کرد .او ابتدا به مطالعه متون دینی و الهیات پرداخت ؛ اما باب طبعش قرار نگرفت و پس از مطالعه آثار فیلسوفان از دوره قدیم تا قرون وسطا و رنسانس و برگرفتن ایده هایی که در ساختمان فکری و نظام فلسفی او تأثیرگذاشتند ، در نهایت تحت تأثیر دکارت (۱۶۵۰ – ۱۵۹۶) قرار گرفت . اسپینوزا بارزترین نماینده مکتب اصالت عقل می باشد که با دکارت به عرصه ظهور رسید .دکارت فلسفه پیشینیان را یکسره رها کرد و همه بدیهیات و معتقدات خود را نیز مورد شک قرار داد تا از نو اساسی برای علم بدست بیاورد و فلسفه ای جدید را................اسپینوزا - تاریخ فلسفه

۱ نظر:

ناشناس گفت...

درود استاد اسماعیل
در سرود ۴ خرداد که برای شماست، در اوایل سروده بعد از مقدمهٔ شعر، این ابیات رو سرودید؛
[به بهروز و احمد به یاران درود
به خرداد صبح شهیدان درود...]، بعد شعر با شهادت ادامه پیدا میکنه و در ادامه نام بدیع زادگان گفته میشه؛

[سکوت سحرگاه افسردگان
شکست از خروش بدیع‌زادگان.... ]
.....
بدیع‌زادگان همچنان که خودتون اطلاع دارید، سومین فرد از سران شاخص بنیان‌گذار مجاهدین بود. به نظرشما نمیشد این شعر رو اینجوری بسرایید که اول شعر بهروز و احمد نباشن و به جاش حنیف و محسن باشن؟
یعنی شعر به این شکل درمیومد؛
[به حنیف و محسن، به یاران درود
به خرداد صبح شهیدان درود
شهادت بود عطف پیکارشان
به این رادمردی و ایمان درود
تو در شام ما مشعل مایی، تو امید تاریخ فردایی
سکوت سحرگاه افسردگان
شکست از خروش بدیع‌زادگان
جهانخوار و دژخیم و وابسته هان
تو محکوم مرگی و ما جاودان...]

اینجوری هم ترتیب بنیانگذاران رعایت شده بود، هم اینکه آغاز شعر با حنیف و سعید که کله‌گنده‌های سازمان بودن شروع میشد..
.....
البته چهل سال از سرایش این شعرگذشته، اما با خودم گفتم نظرم رو بگم