سالهاست میگویم و در همه جا گفته ان و نوشته ام ( حتی در دریچه زرد بصورت کامنت های بسیار) که جلال آل احمد ننگ روشنفکر ایرانی است ... او از جنازه شیخ فضل اله بنام پرچم استقلال ایران نام برده است !!! ننگ براینگونه روشنفکران . خاکزاد
نظر به گسترش فقر و سرکوب اکثریت اقشارجامعه ایران از یکسو و افزایش غارت و چپاول ثروت ملی توسط سرکردگان جمهوری اسلامی از سوی دیگر همراه با افزایش تحریم ها ، طبعا با موج روبه افزایش اعتراضات مواجه خواهیم بود ... به روایتی جامعه بزرگ ایرانی ابستن حوادثی است که درصورت انتخاب مسیر درست میتواند منجر به تحولی اساسی در جهت ازادی ملت ایران باشد ... اما چگونه ؟
طبعا حضور و فعالیت اگاهی رسانی توسط ازادیخواهان با مقابله ماشین سرکوب مواجه خواهد شد اما مگر تا کنون این ماشین در جهت سرکوب فعال نبوده و صدها ازادیخواه زن و مرد را به سیاهچالها روانه نکرده است ؟ و مگر تاثیری بر توقف مبارزات داشته است ؟ مسلما خیر .
نه بازداشت و زندان و خودکشی ! در زندان و نه تهدید و ارعاب هیچکدام نتوانسته مردم را از اعتراض منصرف کند و منصرف نخواهد کرد . وظیفه ازادیخواهان است تا همچنانکه ماهئیت اعتراضات بار مذهبی ندارد ان را حفظ کنند و با ورود هرنوع تبایغات مذهبی بظاهر ضد حکومتی به افشاگری بپردازند ... قطعا رسوخ شعارهای مذهبی به اعتراضات میتواند از سوی باندهای رژیم باشد و لذا اگاهان جامعه بایستی تلاش کنند مردم همچنان بر شعارهایی که بار مذهبی ندارند پابرجا بمانند و فریب نخورند .
با سلام و درود جناب یغمایی لطفا اگر امکانش هست یک صفحه ازاد برای مطالب ازاد بگذارید تا کامنت گذاران بتوانند از ان استفاده کنن و نگران ارتباط یا عدم ارتباط کامنتشان با موضوعات نباشند . ممنون شماره ۲۵۵
با درود از نظر من نویسنده کتاب فردی کینه جو، متوهم، عقده ای و خودشیفته است که حتمالا فکر میکند اگر حکومت سابق بود امروز ایشان و خانواده مبارک در شیر و عسل شناور بودند. ایشان توجه نمیکند که گند و فاضلابی که امروز از آن رنج میبریم در زمان حکومت سابق ذره ذره جمع شد و آخوندهایی که از نظر نویسنده قلابی هستند (لابد غیرقلابی اش از نظر نویسنده خیلی هم خوبند) فقط درب آن را برداشتند و فوران کرد. حکومتی که جلو رشد احزاب سیاسی و تفکر آزاد را گرفت و تا توانست به آخوندها منبر و مسجد داد. از نظر نویسنده آخونده قلابی و انقلابیون مارکسیت در یک رده اند. یعنی آخوندهای خرابکار قلابی اند و غیر قلابی شان اینطور نیسند ولی روشنفکران مارکسیست کثیفند. یعنی مارکسیست قلابی و غیر قلابی ندارد. ایشان فکر نکنم حتی بتواند توضیح دهد که مارکسیستها چه میگویند و حرفشان چسیت. ایشان همانند معبود همایونی فقط کلمه ارتجاع سیاه و سرخ را بلد است. از لب و لوچه اش به خاطر شرکتهایی که موجب بیچارگی جهانی تحت عنوان دنیای دیجیتال که جز تخریب جامعه بشری و بزرگ تر کردن شکاف غنی و فقیر البته با رنگهای بی نظری که آدم را از هوش میبرد و نویسنده را مبهوت تولیدات اپل میکند و فکر میکند که همه از آرزوی داشتن یک اپل تا صبح در تب میسوزند نشانده نگاه و خواستگاه ایدئولوژی عقب مانده استثماگرانه است. من در اینکه مردم ایران (از جمله نوینسده که جز تحقیر و فحاشی هر کسی که جز ایشان تفکر دیگری دارد) باید روش های دمکراسی را یاد بگیرند و از تقلید و پیروی رها شوند بانویسنده هم عقیده ام. تفاوت در این است من همه نوع نگاه غیردمکراتیک چه از نوع شاه الهی چه از نوع حزب الهی چه از نوع کمونیست الهی و هر نوع نگاه آلوده به تعصب و خشک مغزی را محکوم میکنم ولی نویسنده نوع شاه الهی آن را بهترن نسخه برای همه میداند و میخواهد به خورد همه بدهد. امیدوارم روزی تمام انسانها و روشنفکران اول یاد بگیرند از تفکر استثماری و ایدئولوژی که فقر و نابرابری تولید میکند فاصله گرفته و به آن نقد کنند، چون تمام فساد در جهان از اینجا شروع میشود. ولی متاسفانه مدیایی که متعلق به استثمارگران است تمام تبلیغات و مغزشویی را برای موجه جلوه داده خود بکار گرفته و امثال نویسنده نیز کاملا در آن ذوب شده اند.
نظر شخصی من : بنده به هیچیک از گرایشات ناسیونالیستی فارس و ترک و عرب و غیره اعتقادی ندارم و حتی حاضر به خواندن مطالب" متقن " ! هیچیک از انان نیستم چون تجربه تاریخی نشان داده پشت سر همه گرایشات ناسیونالیسم افراطی و حتی غیر افراطی فاشیزم پنهان است . هر ملتی در طول تاریخ طبعا برای زندگانی به پیشرفتهایی نائل شده و غالبا این پیشرفتها در زمینه دامداری ، کشاورزی ، سلسله مراتب حکومتی و جنگ افزارها با کم و بیش تفاوت یکسان بوده است و طبعا در همگی انلن کشورگشایی بخشی از ان بوده . مسیر رشد انسان تکاملی بوده و بهیچوجه نژادی در بین نیست . پیشرفت و عقب ماندگی ها مربوط است به شرایط اقلیم و نقشه مسیر ولاغیر . انسان به سمت جامعه جهانی پیش میرود و سرانجام تحت یک پرچم به این اتوپی خواهد رسید . اما اینکه بناهای تاریخی ایران مربوط به دوران پس از تصرف عدوانی اعراب یا تصرف عدوانی نواده چنگیز باشد یا خیر بایستی عرض کنم که طبعا مربوط به مهارت معماران ایرانی است که اجبارا در خدمت متجاوزین عرب و مغول بوده اند همچنانکه در ساخت تخت جمشید معماران بسیارزیادی از اقوام مختلف مصرو یونان و غیره در طرح و ساخت مشارکت داشته اند . داستان هخامنشیان یک حقیقت تاریخی است که توسط استعمار به چالش کشیده میشود مانند نوشته های مرحوم ناصر ....( فامیلی ایشون دقیق یادم نیست ) بهرحال فارسی گرایی به همان اندازه استعماری است که ترک گرایی و عرب گرایی ... چیزی شبیه یهود گرایی است . هیچ قوم و نژاد برتری وجود ندارد همچنانکه در سیاره زمین میلیاردها گنجشک و کبوتر و غیره زندگی میکنند که هرکدام با توجه به شرایط طبیعی طی میلیونها سال در مسیر تکاملی هستند و برای هم فخر فروشی هم نمیکنند . شاید اگر انسان در حلقه تکاملی میمونی خود به اصل انتخاب نمیرسید و با ابزار سروکار نداشت امروز قلم و خودکاری برای پراکندن ترهات فارس و ترک و عرب و کرد خود نداشت و شاید اگر ساختمان حنجره لعنتی اش توام با مغزش در جا میزد ما امروز با میلیونها ورق پاره کتب جعلی و سناریوهای خلاقانه ! من دراوردی تاریخ سازی نکرده بودیم . صرف نظر از صحت و سقم و راست و دروغ قضایای مربوط به "گرایی" بودن و "گرایی" شدن ، در کشور ما مرکز ثقل انتشارات ترهات ضد ایرانی وزارت اطلاعات میباشد . امروز اغلب افراد شاخص جناح حکومت مانند امثال الله کرم ها و دکتر عباسی ها و رحیم پورازغدی ها و اغلب مراجع تقلید و کلیه انتشاراتی که انواع کتب تاریخی ! در نفی هخامنشیان و اصولا تاریخ ایران نشر میدهند یک پایشان در حکومت و پای دیگرشان در کتابخانه ای است که فقط سناریوی تولید میکند . عرض کردم که به صحت و سقم و راست و دزوغش کاری ندارم . چند سند درباره دعاوی خود میفرستم . اما در باره رضا شاه عرض کنم که ایشان شاید در ابتدا با حمایت انگلیس بقدرت رسیدند چون اروپا در ایران به جهش علمی نیاز داشت و سلسله بی لیاقت قاجار پتانسیل این جهش را نداشت اما بعدا رضا شاه در نزدیکی به المان از منافع انگلیس دورشد و دست آخر توسط دولت فخیمه ! کنار و تبعید شد . یکی از دستاوردهای ایشون مبارزه با روحانیتی بود که اندیشه ضد ایرانی داشتند که در جریانات مشروطه هزار ردپا دارد و میگذریم . واما کلیه دستاوردهای علمی و معماری و شهرسازی که پس از تجاوز ( به تجاوز تاکید دارم ) اعراب و مغول طی ۱۴۰۰ سال گذشته صورت گرفته تماما توسط اسیران ایرانی بوده که تحت سلطه متجاوزین زندگی میکزدند و در دیوان سالاری متجاوزین حل شده بودند . چه در فلسفه و چه در معماری . مهمترین بناهای دوره های اخیر توسط معماران ایرانی طراحی و اجرا گردیده است و اتفاقا با استفاده از عنصر معماری ایران یعنی طاق و چهارستون مانند گنبد سلطانیه به عنوان بزرگ دهانه ترین گنبد خشتی جهان و الی آخر . هیچیک از معماران و صنعتگران مغول که در خدمت سلطان بودند توان طرح و اجرای چنین بنایی را نداشته اند . قبل از تجاوز مغول و دردوران حاکمیت خلفای متجاوز نیز کلیه تحولات چه در فلسفه و چه در معماری توسط اندیشمندان و معماران ایرانی صورت گرفته است ( یعنی غالبا و عمدتا ) شاید بگوییم کدام ایران ؟ و شاید بگوییم این نلم مربوط به دویست سال گذشته است . بله شاید ! من از ایرانی نام میبرم که حدود ۱۱۰۰ سال پیش در شاهنامه تنها سند تاریخی فارسی زبان امده است با همه عرض و طول ایام خودش از دجله تا امودریا و غیره و غیره ... در اخر متذکر میشوم که بنده حتی از فارسی گرایی متنفرم چه برسد به هرنوع گرایی ! نگاه مادی به تاریخ به من اموخته که انسانیت در کاکل همه جریانات تاریخی است و مرزی بران مترتب نیست اما بهرحال هر ملتی یک سرزمینی دارد ، هر انسانی یک کالیه و کاشانه ای و هرپرنده نیز یک اشیانه ای . زنده و پاینده باد انسانیت و قوانین انسانی .
نظر شخصی من : بنده به هیچیک از گرایشات ناسیونالیستی فارس و ترک و عرب و غیره اعتقادی ندارم و حتی حاضر به خواندن مطالب" متقن " ! هیچیک از انان نیستم چون تجربه تاریخی نشان داده پشت سر همه گرایشات ناسیونالیسم افراطی و حتی غیر افراطی فاشیزم پنهان است . هر ملتی در طول تاریخ طبعا برای زندگانی به پیشرفتهایی نائل شده و غالبا این پیشرفتها در زمینه دامداری ، کشاورزی ، سلسله مراتب حکومتی و جنگ افزارها با کم و بیش تفاوت یکسان بوده است و طبعا در همگی انلن کشورگشایی بخشی از ان بوده . مسیر رشد انسان تکاملی بوده و بهیچوجه نژادی در بین نیست . پیشرفت و عقب ماندگی ها مربوط است به شرایط اقلیم و نقشه مسیر ولاغیر . انسان به سمت جامعه جهانی پیش میرود و سرانجام تحت یک پرچم به این اتوپی خواهد رسید . اما اینکه بناهای تاریخی ایران مربوط به دوران پس از تصرف عدوانی اعراب یا تصرف عدوانی نواده چنگیز باشد یا خیر بایستی عرض کنم که طبعا مربوط به مهارت معماران ایرانی است که اجبارا در خدمت متجاوزین عرب و مغول بوده اند همچنانکه در ساخت تخت جمشید معماران بسیارزیادی از اقوام مختلف مصرو یونان و غیره در طرح و ساخت مشارکت داشته اند . داستان هخامنشیان یک حقیقت تاریخی است که توسط استعمار به چالش کشیده میشود مانند نوشته های مرحوم ناصر ....( فامیلی ایشون دقیق یادم نیست ) بهرحال فارسی گرایی به همان اندازه استعماری است که ترک گرایی و عرب گرایی ... چیزی شبیه یهود گرایی است . هیچ قوم و نژاد برتری وجود ندارد همچنانکه در سیاره زمین میلیاردها گنجشک و کبوتر و غیره زندگی میکنند که هرکدام با توجه به شرایط طبیعی طی میلیونها سال در مسیر تکاملی هستند و برای هم فخر فروشی هم نمیکنند . شاید اگر انسان در حلقه تکاملی میمونی خود به اصل انتخاب نمیرسید و با ابزار سروکار نداشت امروز قلم و خودکاری برای پراکندن ترهات فارس و ترک و عرب و کرد خود نداشت و شاید اگر ساختمان حنجره لعنتی اش توام با مغزش در جا میزد ما امروز با میلیونها ورق پاره کتب جعلی و سناریوهای خلاقانه ! من دراوردی تاریخ سازی نکرده بودیم . صرف نظر از صحت و سقم و راست و دروغ قضایای مربوط به "گرایی" بودن و "گرایی" شدن ، در کشور ما مرکز ثقل انتشارات ترهات ضد ایرانی وزارت اطلاعات میباشد . امروز اغلب افراد شاخص جناح حکومت مانند امثال الله کرم ها و دکتر عباسی ها و رحیم پورازغدی ها و اغلب مراجع تقلید و کلیه انتشاراتی که انواع کتب تاریخی ! در نفی هخامنشیان و اصولا تاریخ ایران نشر میدهند یک پایشان در حکومت و پای دیگرشان در کتابخانه ای است که فقط سناریوی تولید میکند . عرض کردم که به صحت و سقم و راست و دزوغش کاری ندارم . چند سند درباره دعاوی خود میفرستم . اما در باره رضا شاه عرض کنم که ایشان شاید در ابتدا با حمایت انگلیس بقدرت رسیدند چون اروپا در ایران به جهش علمی نیاز داشت و سلسله بی لیاقت قاجار پتانسیل این جهش را نداشت اما بعدا رضا شاه در نزدیکی به المان از منافع انگلیس دورشد و دست آخر توسط دولت فخیمه ! کنار و تبعید شد . یکی از دستاوردهای ایشون مبارزه با روحانیتی بود که اندیشه ضد ایرانی داشتند که در جریانات مشروطه هزار ردپا دارد و میگذریم . واما کلیه دستاوردهای علمی و معماری و شهرسازی که پس از تجاوز ( به تجاوز تاکید دارم ) اعراب و مغول طی ۱۴۰۰ سال گذشته صورت گرفته تماما توسط اسیران ایرانی بوده که تحت سلطه متجاوزین زندگی میکزدند و در دیوان سالاری متجاوزین حل شده بودند . چه در فلسفه و چه در معماری . مهمترین بناهای دوره های اخیر توسط معماران ایرانی طراحی و اجرا گردیده است و اتفاقا با استفاده از عنصر معماری ایران یعنی طاق و چهارستون مانند گنبد سلطانیه به عنوان بزرگ دهانه ترین گنبد خشتی جهان و الی آخر . هیچیک از معماران و صنعتگران مغول که در خدمت سلطان بودند توان طرح و اجرای چنین بنایی را نداشته اند . قبل از تجاوز مغول و دردوران حاکمیت خلفای متجاوز نیز کلیه تحولات چه در فلسفه و چه در معماری توسط اندیشمندان و معماران ایرانی صورت گرفته است ( یعنی غالبا و عمدتا ) شاید بگوییم کدام ایران ؟ و شاید بگوییم این نلم مربوط به دویست سال گذشته است . بله شاید ! من از ایرانی نام میبرم که حدود ۱۱۰۰ سال پیش در شاهنامه تنها سند تاریخی فارسی زبان امده است با همه عرض و طول ایام خودش از دجله تا امودریا و غیره و غیره ... در اخر متذکر میشوم که بنده حتی از فارسی گرایی متنفرم چه برسد به هرنوع گرایی ! نگاه مادی به تاریخ به من اموخته که انسانیت در کاکل همه جریانات تاریخی است و مرزی بران مترتب نیست اما بهرحال هر ملتی یک سرزمینی دارد ، هر انسانی یک کالیه و کاشانه ای و هرپرنده نیز یک اشیانه ای . زنده و پاینده باد انسانیت و قوانین انسانی
آقای محمود من خودم قربانی همین خصلتهای که نویسنده برای سوژه ی ایرانی برشمرده است بوده ام که من آنرا در متنی چنین بیان کرده ام.... که این زخم عمیق را چنان موضوع قابل بررسی می داند که در آن جامعه شناسی نخبه کشی را می توان تا سطح روانکاوی جامعه ای که در آن سرکوب دیگری به عنوان امری عادی تلقی می شود گسترش داد به شکلی که سرکوب دیگری در ناخودآگاه جوامع ایرانی مقیم هر کجا نهادینه شده است به گونه ای که این درد ریشه ای تاریخی دارد که نشانه ی بارز این امر را می توان در هرگز نهادینه نشدن پایدار احزاب و تشکلهای سیاسی و اجتماعی در طول تاریخ معاصر ایران مشاهده کرد.... اگر چه با شما نیز موافقم که این کتاب قابل نقد است متنی که نوشتم زمانش ده سال پیش بود که بعدها جانم را بر کف گرفتم و فریاد آزادی خواهی و عدالت خواهی از درون ایران برآوردم که باز هم همان خصوصیاتی که نویسنده شرح می دهد باعث شد هیچ انسان ایرانی از من حمایت نکند و اگر مرا نکشته اند فقط به خاطر چیزهایی است که دیده اند و می ترسند اگر مر بگیرند یا بکشند هم هیچ انسان ایرانی نامی از من نخواهد بدpaymanshojaei@ این هم آدرس کانال من در تلگرام است که بهتر است تشریف بیارید و از نزدیک درک کنید من چه می گویم
۹ نظر:
سالهاست میگویم و در همه جا گفته ان و نوشته ام ( حتی در دریچه زرد بصورت کامنت های بسیار) که جلال آل احمد ننگ روشنفکر ایرانی است ... او از جنازه شیخ فضل اله بنام پرچم استقلال ایران نام برده است !!! ننگ براینگونه روشنفکران .
خاکزاد
شرایط کنونی و وظیفه ازادیخواهان ایران :
نظر به گسترش فقر و سرکوب اکثریت اقشارجامعه ایران از یکسو و افزایش غارت و چپاول ثروت ملی توسط سرکردگان جمهوری اسلامی از سوی دیگر همراه با افزایش تحریم ها ، طبعا با موج روبه افزایش اعتراضات مواجه خواهیم بود ... به روایتی جامعه بزرگ ایرانی ابستن حوادثی است که درصورت انتخاب مسیر درست میتواند منجر به تحولی اساسی در جهت ازادی ملت ایران باشد ... اما چگونه ؟
طبعا حضور و فعالیت اگاهی رسانی توسط ازادیخواهان با مقابله ماشین سرکوب مواجه خواهد شد اما مگر تا کنون این ماشین در جهت سرکوب فعال نبوده و صدها ازادیخواه زن و مرد را به سیاهچالها روانه نکرده است ؟ و مگر تاثیری بر توقف مبارزات داشته است ؟ مسلما خیر .
نه بازداشت و زندان و خودکشی ! در زندان و نه تهدید و ارعاب هیچکدام نتوانسته مردم را از اعتراض منصرف کند و منصرف نخواهد کرد . وظیفه ازادیخواهان است تا همچنانکه ماهئیت اعتراضات بار مذهبی ندارد ان را حفظ کنند و با ورود هرنوع تبایغات مذهبی بظاهر ضد حکومتی به افشاگری بپردازند ... قطعا رسوخ شعارهای مذهبی به اعتراضات میتواند از سوی باندهای رژیم باشد و لذا اگاهان جامعه بایستی تلاش کنند مردم همچنان بر شعارهایی که بار مذهبی ندارند پابرجا بمانند و فریب نخورند .
شماره ۲۵۵
با سلام و درود جناب یغمایی
لطفا اگر امکانش هست یک صفحه ازاد برای مطالب ازاد بگذارید تا کامنت گذاران بتوانند از ان استفاده کنن و نگران ارتباط یا عدم ارتباط کامنتشان با موضوعات نباشند .
ممنون
شماره ۲۵۵
با درود
از نظر من نویسنده کتاب فردی کینه جو، متوهم، عقده ای و خودشیفته است که حتمالا فکر میکند اگر حکومت سابق بود امروز ایشان و خانواده مبارک در شیر و عسل شناور بودند.
ایشان توجه نمیکند که گند و فاضلابی که امروز از آن رنج میبریم در زمان حکومت سابق ذره ذره جمع شد و آخوندهایی که از نظر نویسنده قلابی هستند (لابد غیرقلابی اش از نظر نویسنده خیلی هم خوبند) فقط درب آن را برداشتند و فوران کرد. حکومتی که جلو رشد احزاب سیاسی و تفکر آزاد را گرفت و تا توانست به آخوندها منبر و مسجد داد.
از نظر نویسنده آخونده قلابی و انقلابیون مارکسیت در یک رده اند. یعنی آخوندهای خرابکار قلابی اند و غیر قلابی شان اینطور نیسند ولی روشنفکران مارکسیست کثیفند. یعنی مارکسیست قلابی و غیر قلابی ندارد. ایشان فکر نکنم حتی بتواند توضیح دهد که مارکسیستها چه میگویند و حرفشان چسیت.
ایشان همانند معبود همایونی فقط کلمه ارتجاع سیاه و سرخ را بلد است.
از لب و لوچه اش به خاطر شرکتهایی که موجب بیچارگی جهانی تحت عنوان دنیای دیجیتال که جز تخریب جامعه بشری و بزرگ تر کردن شکاف غنی و فقیر البته با رنگهای بی نظری که آدم را از هوش میبرد و نویسنده را مبهوت تولیدات اپل میکند و فکر میکند که همه از آرزوی داشتن یک اپل تا صبح در تب میسوزند نشانده نگاه و خواستگاه ایدئولوژی عقب مانده استثماگرانه است.
من در اینکه مردم ایران (از جمله نوینسده که جز تحقیر و فحاشی هر کسی که جز ایشان تفکر دیگری دارد) باید روش های دمکراسی را یاد بگیرند و از تقلید و پیروی رها شوند بانویسنده هم عقیده ام. تفاوت در این است من همه نوع نگاه غیردمکراتیک چه از نوع شاه الهی چه از نوع حزب الهی چه از نوع کمونیست الهی و هر نوع نگاه آلوده به تعصب و خشک مغزی را محکوم میکنم ولی نویسنده نوع شاه الهی آن را بهترن نسخه برای همه میداند و میخواهد به خورد همه بدهد.
امیدوارم روزی تمام انسانها و روشنفکران اول یاد بگیرند از تفکر استثماری و ایدئولوژی که فقر و نابرابری تولید میکند فاصله گرفته و به آن نقد کنند، چون تمام فساد در جهان از اینجا شروع میشود. ولی متاسفانه مدیایی که متعلق به استثمارگران است تمام تبلیغات و مغزشویی را برای موجه جلوه داده خود بکار گرفته و امثال نویسنده نیز کاملا در آن ذوب شده اند.
نظر شخصی من :
بنده به هیچیک از گرایشات ناسیونالیستی فارس و ترک و عرب و غیره اعتقادی ندارم و حتی حاضر به خواندن مطالب" متقن " ! هیچیک از انان نیستم چون تجربه تاریخی نشان داده پشت سر همه گرایشات ناسیونالیسم افراطی و حتی غیر افراطی فاشیزم پنهان است .
هر ملتی در طول تاریخ طبعا برای زندگانی به پیشرفتهایی نائل شده و غالبا این پیشرفتها در زمینه دامداری ، کشاورزی ، سلسله مراتب حکومتی و جنگ افزارها با کم و بیش تفاوت یکسان بوده است و طبعا در همگی انلن کشورگشایی بخشی از ان بوده .
مسیر رشد انسان تکاملی بوده و بهیچوجه نژادی در بین نیست . پیشرفت و عقب ماندگی ها مربوط است به شرایط اقلیم و نقشه مسیر ولاغیر . انسان به سمت جامعه جهانی پیش میرود و سرانجام تحت یک پرچم به این اتوپی خواهد رسید .
اما اینکه بناهای تاریخی ایران مربوط به دوران پس از تصرف عدوانی اعراب یا تصرف عدوانی نواده چنگیز باشد یا خیر بایستی عرض کنم که طبعا مربوط به مهارت معماران ایرانی است که اجبارا در خدمت متجاوزین عرب و مغول بوده اند همچنانکه در ساخت تخت جمشید معماران بسیارزیادی از اقوام مختلف مصرو یونان و غیره در طرح و ساخت مشارکت داشته اند .
داستان هخامنشیان یک حقیقت تاریخی است که توسط استعمار به چالش کشیده میشود مانند نوشته های مرحوم ناصر ....( فامیلی ایشون دقیق یادم نیست ) بهرحال فارسی گرایی به همان اندازه استعماری است که ترک گرایی و عرب گرایی ... چیزی شبیه یهود گرایی است . هیچ قوم و نژاد برتری وجود ندارد همچنانکه در سیاره زمین میلیاردها گنجشک و کبوتر و غیره زندگی میکنند که هرکدام با توجه به شرایط طبیعی طی میلیونها سال در مسیر تکاملی هستند و برای هم فخر فروشی هم نمیکنند . شاید اگر انسان در حلقه تکاملی میمونی خود به اصل انتخاب نمیرسید و با ابزار سروکار نداشت امروز قلم و خودکاری برای پراکندن ترهات فارس و ترک و عرب و کرد خود نداشت و شاید اگر ساختمان حنجره لعنتی اش توام با مغزش در جا میزد ما امروز با میلیونها ورق پاره کتب جعلی و سناریوهای خلاقانه ! من دراوردی تاریخ سازی نکرده بودیم .
صرف نظر از صحت و سقم و راست و دروغ قضایای مربوط به "گرایی" بودن و "گرایی" شدن ، در کشور ما مرکز ثقل انتشارات ترهات ضد ایرانی وزارت اطلاعات میباشد . امروز اغلب افراد شاخص جناح حکومت مانند امثال الله کرم ها و دکتر عباسی ها و رحیم پورازغدی ها و اغلب مراجع تقلید و کلیه انتشاراتی که انواع کتب تاریخی ! در نفی هخامنشیان و اصولا تاریخ ایران نشر میدهند یک پایشان در حکومت و پای دیگرشان در کتابخانه ای است که فقط سناریوی تولید میکند . عرض کردم که به صحت و سقم و راست و دزوغش کاری ندارم . چند سند درباره دعاوی خود میفرستم .
اما در باره رضا شاه عرض کنم که ایشان شاید در ابتدا با حمایت انگلیس بقدرت رسیدند چون اروپا در ایران به جهش علمی نیاز داشت و سلسله بی لیاقت قاجار پتانسیل این جهش را نداشت اما بعدا رضا شاه در نزدیکی به المان از منافع انگلیس دورشد و دست آخر توسط دولت فخیمه ! کنار و تبعید شد . یکی از دستاوردهای ایشون مبارزه با روحانیتی بود که اندیشه ضد ایرانی داشتند که در جریانات مشروطه هزار ردپا دارد و میگذریم .
واما کلیه دستاوردهای علمی و معماری و شهرسازی که پس از تجاوز ( به تجاوز تاکید دارم ) اعراب و مغول طی ۱۴۰۰ سال گذشته صورت گرفته تماما توسط اسیران ایرانی بوده که تحت سلطه متجاوزین زندگی میکزدند و در دیوان سالاری متجاوزین حل شده بودند . چه در فلسفه و چه در معماری . مهمترین بناهای دوره های اخیر توسط معماران ایرانی طراحی و اجرا گردیده است و اتفاقا با استفاده از عنصر معماری ایران یعنی طاق و چهارستون مانند گنبد سلطانیه به عنوان بزرگ دهانه ترین گنبد خشتی جهان و الی آخر . هیچیک از معماران و صنعتگران مغول که در خدمت سلطان بودند توان طرح و اجرای چنین بنایی را نداشته اند .
قبل از تجاوز مغول و دردوران حاکمیت خلفای متجاوز نیز کلیه تحولات چه در فلسفه و چه در معماری توسط اندیشمندان و معماران ایرانی صورت گرفته است ( یعنی غالبا و عمدتا ) شاید بگوییم کدام ایران ؟ و شاید بگوییم این نلم مربوط به دویست سال گذشته است . بله شاید ! من از ایرانی نام میبرم که حدود ۱۱۰۰ سال پیش در شاهنامه تنها سند تاریخی فارسی زبان امده است با همه عرض و طول ایام خودش از دجله تا امودریا و غیره و غیره ...
در اخر متذکر میشوم که بنده حتی از فارسی گرایی متنفرم چه برسد به هرنوع گرایی !
نگاه مادی به تاریخ به من اموخته که انسانیت در کاکل همه جریانات تاریخی است و مرزی بران مترتب نیست اما بهرحال هر ملتی یک سرزمینی دارد ، هر انسانی یک کالیه و کاشانه ای و هرپرنده نیز یک اشیانه ای .
زنده و پاینده باد انسانیت و قوانین انسانی .
مرتضی بیک
نظر شخصی من :
بنده به هیچیک از گرایشات ناسیونالیستی فارس و ترک و عرب و غیره اعتقادی ندارم و حتی حاضر به خواندن مطالب" متقن " ! هیچیک از انان نیستم چون تجربه تاریخی نشان داده پشت سر همه گرایشات ناسیونالیسم افراطی و حتی غیر افراطی فاشیزم پنهان است .
هر ملتی در طول تاریخ طبعا برای زندگانی به پیشرفتهایی نائل شده و غالبا این پیشرفتها در زمینه دامداری ، کشاورزی ، سلسله مراتب حکومتی و جنگ افزارها با کم و بیش تفاوت یکسان بوده است و طبعا در همگی انلن کشورگشایی بخشی از ان بوده .
مسیر رشد انسان تکاملی بوده و بهیچوجه نژادی در بین نیست . پیشرفت و عقب ماندگی ها مربوط است به شرایط اقلیم و نقشه مسیر ولاغیر . انسان به سمت جامعه جهانی پیش میرود و سرانجام تحت یک پرچم به این اتوپی خواهد رسید .
اما اینکه بناهای تاریخی ایران مربوط به دوران پس از تصرف عدوانی اعراب یا تصرف عدوانی نواده چنگیز باشد یا خیر بایستی عرض کنم که طبعا مربوط به مهارت معماران ایرانی است که اجبارا در خدمت متجاوزین عرب و مغول بوده اند همچنانکه در ساخت تخت جمشید معماران بسیارزیادی از اقوام مختلف مصرو یونان و غیره در طرح و ساخت مشارکت داشته اند .
داستان هخامنشیان یک حقیقت تاریخی است که توسط استعمار به چالش کشیده میشود مانند نوشته های مرحوم ناصر ....( فامیلی ایشون دقیق یادم نیست ) بهرحال فارسی گرایی به همان اندازه استعماری است که ترک گرایی و عرب گرایی ... چیزی شبیه یهود گرایی است . هیچ قوم و نژاد برتری وجود ندارد همچنانکه در سیاره زمین میلیاردها گنجشک و کبوتر و غیره زندگی میکنند که هرکدام با توجه به شرایط طبیعی طی میلیونها سال در مسیر تکاملی هستند و برای هم فخر فروشی هم نمیکنند . شاید اگر انسان در حلقه تکاملی میمونی خود به اصل انتخاب نمیرسید و با ابزار سروکار نداشت امروز قلم و خودکاری برای پراکندن ترهات فارس و ترک و عرب و کرد خود نداشت و شاید اگر ساختمان حنجره لعنتی اش توام با مغزش در جا میزد ما امروز با میلیونها ورق پاره کتب جعلی و سناریوهای خلاقانه ! من دراوردی تاریخ سازی نکرده بودیم .
صرف نظر از صحت و سقم و راست و دروغ قضایای مربوط به "گرایی" بودن و "گرایی" شدن ، در کشور ما مرکز ثقل انتشارات ترهات ضد ایرانی وزارت اطلاعات میباشد . امروز اغلب افراد شاخص جناح حکومت مانند امثال الله کرم ها و دکتر عباسی ها و رحیم پورازغدی ها و اغلب مراجع تقلید و کلیه انتشاراتی که انواع کتب تاریخی ! در نفی هخامنشیان و اصولا تاریخ ایران نشر میدهند یک پایشان در حکومت و پای دیگرشان در کتابخانه ای است که فقط سناریوی تولید میکند . عرض کردم که به صحت و سقم و راست و دزوغش کاری ندارم . چند سند درباره دعاوی خود میفرستم .
اما در باره رضا شاه عرض کنم که ایشان شاید در ابتدا با حمایت انگلیس بقدرت رسیدند چون اروپا در ایران به جهش علمی نیاز داشت و سلسله بی لیاقت قاجار پتانسیل این جهش را نداشت اما بعدا رضا شاه در نزدیکی به المان از منافع انگلیس دورشد و دست آخر توسط دولت فخیمه ! کنار و تبعید شد . یکی از دستاوردهای ایشون مبارزه با روحانیتی بود که اندیشه ضد ایرانی داشتند که در جریانات مشروطه هزار ردپا دارد و میگذریم .
واما کلیه دستاوردهای علمی و معماری و شهرسازی که پس از تجاوز ( به تجاوز تاکید دارم ) اعراب و مغول طی ۱۴۰۰ سال گذشته صورت گرفته تماما توسط اسیران ایرانی بوده که تحت سلطه متجاوزین زندگی میکزدند و در دیوان سالاری متجاوزین حل شده بودند . چه در فلسفه و چه در معماری . مهمترین بناهای دوره های اخیر توسط معماران ایرانی طراحی و اجرا گردیده است و اتفاقا با استفاده از عنصر معماری ایران یعنی طاق و چهارستون مانند گنبد سلطانیه به عنوان بزرگ دهانه ترین گنبد خشتی جهان و الی آخر . هیچیک از معماران و صنعتگران مغول که در خدمت سلطان بودند توان طرح و اجرای چنین بنایی را نداشته اند .
قبل از تجاوز مغول و دردوران حاکمیت خلفای متجاوز نیز کلیه تحولات چه در فلسفه و چه در معماری توسط اندیشمندان و معماران ایرانی صورت گرفته است ( یعنی غالبا و عمدتا ) شاید بگوییم کدام ایران ؟ و شاید بگوییم این نلم مربوط به دویست سال گذشته است . بله شاید ! من از ایرانی نام میبرم که حدود ۱۱۰۰ سال پیش در شاهنامه تنها سند تاریخی فارسی زبان امده است با همه عرض و طول ایام خودش از دجله تا امودریا و غیره و غیره ...
در اخر متذکر میشوم که بنده حتی از فارسی گرایی متنفرم چه برسد به هرنوع گرایی !
نگاه مادی به تاریخ به من اموخته که انسانیت در کاکل همه جریانات تاریخی است و مرزی بران مترتب نیست اما بهرحال هر ملتی یک سرزمینی دارد ، هر انسانی یک کالیه و کاشانه ای و هرپرنده نیز یک اشیانه ای .
زنده و پاینده باد انسانیت و قوانین انسانی
آقای محمود من خودم قربانی همین خصلتهای که نویسنده برای سوژه ی ایرانی برشمرده است بوده ام که من آنرا در متنی چنین بیان کرده ام.... که این زخم عمیق را چنان موضوع قابل بررسی می داند که در آن جامعه شناسی نخبه کشی را می توان تا سطح روانکاوی جامعه ای که در آن سرکوب دیگری به عنوان امری عادی تلقی می شود گسترش داد به شکلی که سرکوب دیگری در ناخودآگاه جوامع ایرانی مقیم هر کجا نهادینه شده است به گونه ای که این درد ریشه ای تاریخی دارد که نشانه ی بارز این امر را می توان در هرگز نهادینه نشدن پایدار احزاب و تشکلهای سیاسی و اجتماعی در طول تاریخ معاصر ایران مشاهده کرد.... اگر چه با شما نیز موافقم که این کتاب قابل نقد است متنی که نوشتم زمانش ده سال پیش بود که بعدها جانم را بر کف گرفتم و فریاد آزادی خواهی و عدالت خواهی از درون ایران برآوردم که باز هم همان خصوصیاتی که نویسنده شرح می دهد باعث شد هیچ انسان ایرانی از من حمایت نکند و اگر مرا نکشته اند فقط به خاطر چیزهایی است که دیده اند و می ترسند اگر مر بگیرند یا بکشند هم هیچ انسان ایرانی نامی از من نخواهد بدpaymanshojaei@ این هم آدرس کانال من در تلگرام است که بهتر است تشریف بیارید و از نزدیک درک کنید من چه می گویم
نگذاشتن متن من در این صفحه دقیقن درستی نظر نویسنده را بی هیچ نقدی ثابت می کند پس بگذاریم جای نقدی بر این کتاب باز باشد
ننگ بر تویی که جرات انتشار نظری را نداری در این کتاب تویی که این متن را می خوانی به نام انسان ایرانی معرفی شدی برای اثبات درستی این کتاب همین کافییه
ارسال یک نظر