ایرانیان گرام حاکمان جهان ای از خود راضی ترین انسانها دروغگویان حرفه ای که در عرض پانصد سال اخیر هنگامیکه جهان پوست انداخت و بجلو پرواز میکرد ما پوستین پهن کردیم و با منقل و تریاک و مذهب شیعه سر به میان خود فروکردیم سروران ای اهل دوز و کلک که هر جهانگردی که از خاکمان عبور کرد ما را مردمی تنبل دروغ گو زور گو و اهل حرف مفت معرفی کرد، اول اینکه هیچ سند و مدرکی و هیچ کتابی که سر سوزنی از واقیعات شخصیتی کورش کلمه ای حرف بزند وجود ندارد. تمام چرند و پرندهایی که بهم میبافید دروغ محض و مطلق است.
کورش نامه که قدیمی ترین اثر در مورد کورش است صد سال پس از مرگ کورش و اثری تخیلی ایست که نویسنده جهت ارشاد شاهان و حکمرانان نوشته و بمانند افسانه رستم شاهنامه بیشتر هجو است . در کتاب تورات هم ذکر بسیار از کورش است همچنان که از مکالمات سلیمان با حیوانات و یا کشتی نوح که جهان انسان و حیوان و نبات را به دوش کشید و نجات داد.
بعد از اینکه اورشلیم فتح و خراب شد و تمام اشراف و بزرگان به تبعید برده شدند حکومتی از افراد معمولی ونه فاسد اشراف با صلاحدید بابل به کار آمد و به ترویج آیین واقعی و به اصطلاح انقلابی یهود پرداخت. مالیاتها و خراج و فساد ولایت علما از بین رفت. اشراف ساکن بابل از این مسئله نگران و برای نجات دین ولایی نامه به کورش نوشته وچند سال توطئه کردند و آنقدر از جواهرات و طلا و گنجینه های بابل گفتند تا در نهایت با قول بازکردن دروازه های بابل از درون کورش را به طمع پول و زن به لشگری کشی کشاندند. و اوهم بدون جنگ بابل را فتح و حاکم شد.
منشور کورش که به تحقیق به اندازه یک کارت پستال است کلامی از حقوق بشر نگفته. تنها گفته که مردم را به سرزمینهاشان آوردم خدایانشان را ماحترام گذاشتم. که این از زمان حمورابی مرسوم بوده. هر حاکمی که سرزمینی را فتح میکرد این عمل را به کمک تبعیدیان که توسط حاکم قبلی از سرزمین خود بیرون شده بودند انجام میداد.
اولین قانون مکتوب که توسط حمورابی که هزار و دویست سال قبل از کورش میزیست نوشته و تدوین گشته و در آن به دیوار و خانه وحق مالکییت که در مجموع حقوق بشر نامیده شدند اشاره کرده است.
کورش که در شروع کار پسر حاکم چند دهات و یک شهر بود در هنگام مرگ حاکم بلامنازع جهان متمدن بود و اولین اپراطور و شاه شاهان. سپاهیان سفاک او برای غنائم و زن و برده و اسب و ذره و شمشیر جنگیدند و دهها هزار را کشتند و سرمایه های فکری و هنری شان را به یغما بردند. تخت جمشید معماری هخاامنشی و زبان و خط میخی و فرهنگ تماما از آشور ایلام گرفته شده.
چهل سال پیش از دستان بریده عباس سر بریده اما سخنگوی حسین و غیرت بی مانند زینب و ذولفقار و شق القمر علی دخیل بستیم و حالا که مراد نداده اند و از آن امامزاده معجزی نرسید دست بدامان کورش کبیر و حقوق بشرش و قلب تپنده جهان متمدن شده ایم. نمیدانم این از کرامات شیخ است یا از ذلت ما.
تازگی ها مد شده هرکی هرچی به دهن مبارکش میاد میگه و این لمپن گویی به تحلیل های افراد مریض هم کشیده ( قبلا در حیطه روشنفکران مریض بود )
یارو اومده مثلا تحلیل داده و بعد هم رهنمون با این مضمون و محتوا که اهاای ملت خمینی و شهرام و رجوی و شاه از یه کوزه اب خوردند ! بعد میاد از کوروش تجلیل میکنه و همان فرد با نام مستعار دیگری میاد کوروش را میکوبه و از شاه تجلیل میکنه ! تغییر نام مستعار ایراد نداره اما تغییر تحلیل و نتیجه گیری متناقض انهم از یکنفر با دونام ایراد داره و ....
اخه یکی نیست به این ابلهان بگه تقی شهرام کجاش با خمینی جوردرمیاد ؟ تقی شهرام جانش را درراه مبارزه با دین اسلام در مبارزه مسلحانه از دست داد و خمینی همه زندگی اش وقف اسلام بود و به مرگ طبیعی مرد . اخه مگه میشه اضدادرا کنار هم گذاشت و نتیجه برابر گرفت ؟ اره میشه ! وقتی نویسنده مرض و غرض داشته باشه میشه !
وقتی چهارتا ادم مثل همنشین و شاهسوندی و رجوی و حمید اسدیان و لاجوردی و غیره بیان درباره شهرام لجن پراکنی کنن و واقعیت را وارونه جا بزنن طبیعی است که چهارتا مریض دیگه هرچی از دهنشون بیاد میگن .
بحث دفاع از شهرام نیست بلکه بحث امروز ما سرنگونی است و من فک میکنم کوروش حلقه اصلی وحدت جامعه باشه .
۲ نظر:
ایرانیان گرام حاکمان جهان ای از خود راضی ترین انسانها دروغگویان حرفه ای که در عرض پانصد سال اخیر هنگامیکه جهان پوست انداخت و بجلو پرواز میکرد ما پوستین پهن کردیم و با منقل و تریاک و مذهب شیعه سر به میان خود فروکردیم سروران ای اهل دوز و کلک که هر جهانگردی که از خاکمان عبور کرد ما را مردمی تنبل دروغ گو زور گو و اهل حرف مفت معرفی کرد، اول اینکه هیچ سند و مدرکی و هیچ کتابی که سر سوزنی از واقیعات شخصیتی کورش کلمه ای حرف بزند وجود ندارد. تمام چرند و پرندهایی که بهم میبافید دروغ محض و مطلق است.
کورش نامه که قدیمی ترین اثر در مورد کورش است صد سال پس از مرگ کورش و اثری تخیلی ایست که نویسنده جهت ارشاد شاهان و حکمرانان نوشته و بمانند افسانه رستم شاهنامه بیشتر هجو است . در کتاب تورات هم ذکر بسیار از کورش است همچنان که از مکالمات سلیمان با حیوانات و یا کشتی نوح که جهان انسان و حیوان و نبات را به دوش کشید و نجات داد.
بعد از اینکه اورشلیم فتح و خراب شد و تمام اشراف و بزرگان به تبعید برده شدند حکومتی از افراد معمولی ونه فاسد اشراف با صلاحدید بابل به کار آمد و به ترویج آیین واقعی و به اصطلاح انقلابی یهود پرداخت. مالیاتها و خراج و فساد ولایت علما از بین رفت. اشراف ساکن بابل از این مسئله نگران و برای نجات دین ولایی نامه به کورش نوشته وچند سال توطئه کردند و آنقدر از جواهرات و طلا و گنجینه های بابل گفتند تا در نهایت با قول بازکردن دروازه های بابل از درون کورش را به طمع پول و زن به لشگری کشی کشاندند. و اوهم بدون جنگ بابل را فتح و حاکم شد.
منشور کورش که به تحقیق به اندازه یک کارت پستال است کلامی از حقوق بشر نگفته. تنها گفته که مردم را به سرزمینهاشان آوردم خدایانشان را ماحترام گذاشتم. که این از زمان حمورابی مرسوم بوده. هر حاکمی که سرزمینی را فتح میکرد این عمل را به کمک تبعیدیان که توسط حاکم قبلی از سرزمین خود بیرون شده بودند انجام میداد.
اولین قانون مکتوب که توسط حمورابی که هزار و دویست سال قبل از کورش میزیست نوشته و تدوین گشته و در آن به دیوار و خانه وحق مالکییت که در مجموع حقوق بشر نامیده شدند اشاره کرده است.
کورش که در شروع کار پسر حاکم چند دهات و یک شهر بود در هنگام مرگ حاکم بلامنازع جهان متمدن بود و اولین اپراطور و شاه شاهان. سپاهیان سفاک او برای غنائم و زن و برده و اسب و ذره و شمشیر جنگیدند و دهها هزار را کشتند و سرمایه های فکری و هنری شان را به یغما بردند. تخت جمشید معماری هخاامنشی و زبان و خط میخی و فرهنگ تماما از آشور ایلام گرفته شده.
چهل سال پیش از دستان بریده عباس سر بریده اما سخنگوی حسین و غیرت بی مانند زینب و ذولفقار و شق القمر علی دخیل بستیم و حالا که مراد نداده اند و از آن امامزاده معجزی نرسید دست بدامان کورش کبیر و حقوق بشرش و قلب تپنده جهان متمدن شده ایم. نمیدانم این از کرامات شیخ است یا از ذلت ما.
تازگی ها مد شده هرکی هرچی به دهن مبارکش میاد میگه و این لمپن گویی به تحلیل های افراد مریض هم کشیده ( قبلا در حیطه روشنفکران مریض بود )
یارو اومده مثلا تحلیل داده و بعد هم رهنمون با این مضمون و محتوا که اهاای ملت خمینی و شهرام و رجوی و شاه از یه کوزه اب خوردند ! بعد میاد از کوروش تجلیل میکنه و همان فرد با نام مستعار دیگری میاد کوروش را میکوبه و از شاه تجلیل میکنه ! تغییر نام مستعار ایراد نداره اما تغییر تحلیل و نتیجه گیری متناقض انهم از یکنفر با دونام ایراد داره و ....
اخه یکی نیست به این ابلهان بگه تقی شهرام کجاش با خمینی جوردرمیاد ؟ تقی شهرام جانش را درراه مبارزه با دین اسلام در مبارزه مسلحانه از دست داد و خمینی همه زندگی اش وقف اسلام بود و به مرگ طبیعی مرد . اخه مگه میشه اضدادرا کنار هم گذاشت و نتیجه برابر گرفت ؟ اره میشه ! وقتی نویسنده مرض و غرض داشته باشه میشه !
وقتی چهارتا ادم مثل همنشین و شاهسوندی و رجوی و حمید اسدیان و لاجوردی و غیره بیان درباره شهرام لجن پراکنی کنن و واقعیت را وارونه جا بزنن طبیعی است که چهارتا مریض دیگه هرچی از دهنشون بیاد میگن .
بحث دفاع از شهرام نیست بلکه بحث امروز ما سرنگونی است و من فک میکنم کوروش حلقه اصلی وحدت جامعه باشه .
شماره ۲۵۵
ارسال یک نظر