ببینید ! درحال حاضر صف دشمنان آلترناتیو رضا پهلوی خیلی طولانیه ! شامل رژیم + مجاهدین + حزب توده + اکثریتی ها + نایاکی ها + مشکوکی ها ....
حالا سعی میکنم علت مخالفت هریک را اجمالا توضیح بدهم اما قبل از ان تاکیددارم که به رضا پهلوی جدا از پیشینه خانوادگی و فامیلی خاص ایشان و صرفا به دعاوی سیاسی و دیدگاهایش توجه بفرمایید ضمن انکه ایشلن تاکید داشتند بهیچوجه خواهان نظام سلطنتی نیستند و جمهوری را ترجیح میدادند و یا از نوع نظام حاکم بر نروژ که پارلمان و نمایندگان اصلی مردم در راس تصمیم گیری ها قرارداشته و پادشاه بدون دخالت درامور صرفا بصورت نماد باشد ( مانند سوئد و نروژ و انگلیس و ژاپن و ...)
و اما زاویه مخالفت مخالفین با ایشان :
رژیم : طبعا رژیم اخوندی به دلیل دشمنی آشتی ناپذیر و تضاد ذاتی خود با دموکراسی و موازین حقوق بشری و عدالت اجتماعی بعنوان مانع تراش اصلی ایشان محسوب میشود و این در تمام عرصه ها اظهر من الشمس است .
مجاهدین : مجاهدین بعنوان گروهی که گرفتار ادبیات دهه ۴۰ است و هنوز امثال فیدل کاسترو و لنین مراد انان تلقی میشود طبعا نمیتوانند از رضا پهلوی حمایت کنند اما بدلیل خواستگاه ایده الوژیکشان و اینکه به معجزه برخی سناتورها چشم دوخته اند کماکان در توهم خود آلترناتیوی سیر میکنند همچنین انها بدلیل بافت تشکیلاتی و وجود رهبر که درواقع بت تشکیلات محسوب میشود اختیاری در تصمیم گیری اعضا محتمل نیست ولذا در انکار و نفی آلترناتیو رضاپهلوی استراتژیک - ایده الوژیک در مسیر موازی با رژیم قراردارند و ضپنا مجاهدین به وجود و حضور الترناتیو رضا پهلوی سخت حسادت ورزیده و پیوسته در تمسخر او قلم فرسایی میکنند ! در جماعت مجاهدین تنها رهبر مقبولیت دارد و اعضاء کاملا نقش فرمالیته و چرخ پنجم درشکه بحساب امده و در شکل تشکیلاتی مانند رژیم از ولایت برخوردارند .با
حزب توده : حزب توده به عنوان کارگزار شوروی درایران و فرمانبر بی چون و چرای ان از زاویه منافع و سیاست های کلی روسیه طبعا دشمنی بسیار روشنی با آلترناتیو رضا پهلوی دارد که برهمگان مشهود است .
اکثریتی ها : اکثریتی ها به عنولن بخشی از دنبالچه های جریان استمرارطلب در مسیر موازی با اهداف استراتژیک حزب توده عمل کرده و طبعا از مخالفین سرسخت الترناتیو رضا پهلوی بشمار میایند .
نایاکی ها و مشکوک ها : اینان عوامل رنگ وارنگ رژیم در خارج کشورند و وظیفه اصلی شان حفظ رژیم است که متاسفانه کاملا شناخته شده نیستند و بیشتر در گروه ها و موج های سیاسی به منظور تغییر مسیر نفوذ میکنند و طبعا خواهان براندازی نبوده و نیستند و از دشمنان پیچیده رضا پهلوی محسوب میشوند .
امروز که رژیم جامعه را به سمت جنگ میبرد و فقرو خفقان و فساد و چپاول را بر جامعه حاکم کرده بهترین گزینه حمایت از الترناتیو رضا پهلوی به منظور براندازی است .
درحال حاضر در ایران به چنددلیل رضا پهلوی پایگاه اجتماعی دارد
اولا مردم با حسرت از رژیم قبلی یاد میکنند ( بحث کار ، ارزان بودن دلار، ابروی جهانی ، ازادی های اجتماعی زنان و ازادیهای شخصی ( غیرسیاسی ) ، موزیک ، ارامش و امنیت و غیره ..
دوما در اعتراضاتی که صورت گرفته مردم رسما و عامدا به نفع رضا پهلوی شعارسرداده اند .
سوما بسیاری از مبارزان نامدار داخلی مخالف ایشان نیستند
چهارما از اخوند و حکومت اخوندی واقعا ذله شده و خواستار رژیمی غیر مذهبی هستند.
واما محاهدین :
اولا در بین مبارزین نامدارداخل کشور طرفدار ندارند
دوما دربین مردم نیز طرفدارندارند
سوما چون اسلامی هستند بعضا مورد تنفر نیز هستند
من بدفعات در خیابان و تاکسی و بازار تجربه کرده ام که مخالفینشان اصلا به جنبه سیاسی کاری ندارند ولی با حس خود میگن اینا هم مثل اخوندا هستن ! چرا ؟ نمیدانم ولی مشخصه که خودشان به این حس رسیده اند و دست جمهوری اسلامی در کارنیست رژیم هیچوقت نمیاد اینطوری برعلیه مجاعدین تبلیغ کنه که به ضد خودش تبدیل بشود !
مردم خودشون با حس خود موضع میگیرن و این حس را طبعا در فعالیت اجتماعی خود از دیگران کسب کرده اند .
و اما تجزیه طلبان :
هیچیک از مردم طرفدار تجزیه نیستند حتی اقوام ایرانی هیچکدام خواهان جدایی نیستند و این حس غالب است .
واما رژیم :
بخش اعظم قاطع مردم خواهان رژیم نیستند و حتی بسیار متنفرند و خواهان تغییر . حتی بعضی چهره های رژیم مانند احمدخاتمی یا علم الهدی یا جنتی و نظایر ان واقعا مورد نفرت مردم هستند و بی اندازه از وجودانان نفرت دارن ..
۲ نظر:
ببینید ! درحال حاضر صف دشمنان آلترناتیو رضا پهلوی خیلی طولانیه ! شامل رژیم + مجاهدین + حزب توده + اکثریتی ها + نایاکی ها + مشکوکی ها ....
حالا سعی میکنم علت مخالفت هریک را اجمالا توضیح بدهم اما قبل از ان تاکیددارم که به رضا پهلوی جدا از پیشینه خانوادگی و فامیلی خاص ایشان و صرفا به دعاوی سیاسی و دیدگاهایش توجه بفرمایید ضمن انکه ایشلن تاکید داشتند بهیچوجه خواهان نظام سلطنتی نیستند و جمهوری را ترجیح میدادند و یا از نوع نظام حاکم بر نروژ که پارلمان و نمایندگان اصلی مردم در راس تصمیم گیری ها قرارداشته و پادشاه بدون دخالت درامور صرفا بصورت نماد باشد ( مانند سوئد و نروژ و انگلیس و ژاپن و ...)
و اما زاویه مخالفت مخالفین با ایشان :
رژیم : طبعا رژیم اخوندی به دلیل دشمنی آشتی ناپذیر و تضاد ذاتی خود با دموکراسی و موازین حقوق بشری و عدالت اجتماعی بعنوان مانع تراش اصلی ایشان محسوب میشود و این در تمام عرصه ها اظهر من الشمس است .
مجاهدین : مجاهدین بعنوان گروهی که گرفتار ادبیات دهه ۴۰ است و هنوز امثال فیدل کاسترو و لنین مراد انان تلقی میشود طبعا نمیتوانند از رضا پهلوی حمایت کنند اما بدلیل خواستگاه ایده الوژیکشان و اینکه به معجزه برخی سناتورها چشم دوخته اند کماکان در توهم خود آلترناتیوی سیر میکنند همچنین انها بدلیل بافت تشکیلاتی و وجود رهبر که درواقع بت تشکیلات محسوب میشود اختیاری در تصمیم گیری اعضا محتمل نیست ولذا در انکار و نفی آلترناتیو رضاپهلوی استراتژیک - ایده الوژیک در مسیر موازی با رژیم قراردارند و ضپنا مجاهدین به وجود و حضور الترناتیو رضا پهلوی سخت حسادت ورزیده و پیوسته در تمسخر او قلم فرسایی میکنند ! در جماعت مجاهدین تنها رهبر مقبولیت دارد و اعضاء کاملا نقش فرمالیته و چرخ پنجم درشکه بحساب امده و در شکل تشکیلاتی مانند رژیم از ولایت برخوردارند .با
حزب توده : حزب توده به عنوان کارگزار شوروی درایران و فرمانبر بی چون و چرای ان از زاویه منافع و سیاست های کلی روسیه طبعا دشمنی بسیار روشنی با آلترناتیو رضا پهلوی دارد که برهمگان مشهود است .
اکثریتی ها : اکثریتی ها به عنولن بخشی از دنبالچه های جریان استمرارطلب در مسیر موازی با اهداف استراتژیک حزب توده عمل کرده و طبعا از مخالفین سرسخت الترناتیو رضا پهلوی بشمار میایند .
نایاکی ها و مشکوک ها : اینان عوامل رنگ وارنگ رژیم در خارج کشورند و وظیفه اصلی شان حفظ رژیم است که متاسفانه کاملا شناخته شده نیستند و بیشتر در گروه ها و موج های سیاسی به منظور تغییر مسیر نفوذ میکنند و طبعا خواهان براندازی نبوده و نیستند و از دشمنان پیچیده رضا پهلوی محسوب میشوند .
امروز که رژیم جامعه را به سمت جنگ میبرد و فقرو خفقان و فساد و چپاول را بر جامعه حاکم کرده بهترین گزینه حمایت از الترناتیو رضا پهلوی به منظور براندازی است .
غیرازاین صرف بیهوده انرژی است .
اتشفشان
نظر سنجی
درحال حاضر در ایران به چنددلیل رضا پهلوی پایگاه اجتماعی دارد
اولا مردم با حسرت از رژیم قبلی یاد میکنند ( بحث کار ، ارزان بودن دلار، ابروی جهانی ، ازادی های اجتماعی زنان و ازادیهای شخصی ( غیرسیاسی ) ، موزیک ، ارامش و امنیت و غیره ..
دوما در اعتراضاتی که صورت گرفته مردم رسما و عامدا به نفع رضا پهلوی شعارسرداده اند .
سوما بسیاری از مبارزان نامدار داخلی مخالف ایشان نیستند
چهارما از اخوند و حکومت اخوندی واقعا ذله شده و خواستار رژیمی غیر مذهبی هستند.
واما محاهدین :
اولا در بین مبارزین نامدارداخل کشور طرفدار ندارند
دوما دربین مردم نیز طرفدارندارند
سوما چون اسلامی هستند بعضا مورد تنفر نیز هستند
من بدفعات در خیابان و تاکسی و بازار تجربه کرده ام که مخالفینشان اصلا به جنبه سیاسی کاری ندارند ولی با حس خود میگن اینا هم مثل اخوندا هستن ! چرا ؟ نمیدانم ولی مشخصه که خودشان به این حس رسیده اند و دست جمهوری اسلامی در کارنیست رژیم هیچوقت نمیاد اینطوری برعلیه مجاعدین تبلیغ کنه که به ضد خودش تبدیل بشود !
مردم خودشون با حس خود موضع میگیرن و این حس را طبعا در فعالیت اجتماعی خود از دیگران کسب کرده اند .
و اما تجزیه طلبان :
هیچیک از مردم طرفدار تجزیه نیستند حتی اقوام ایرانی هیچکدام خواهان جدایی نیستند و این حس غالب است .
واما رژیم :
بخش اعظم قاطع مردم خواهان رژیم نیستند و حتی بسیار متنفرند و خواهان تغییر . حتی بعضی چهره های رژیم مانند احمدخاتمی یا علم الهدی یا جنتی و نظایر ان واقعا مورد نفرت مردم هستند و بی اندازه از وجودانان نفرت دارن ..
رضا
ارسال یک نظر