دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۳ شهریور ۱۴, چهارشنبه

غزلهاُعاشقانه های بی تاریخ. شماره یکم. شعرهای یک تا دوازده. اسماعیل وفا یغماپی

۱ نظر:

مسعود عالمزاده (شیعه ی سابق و کافر به اسلام) گفت...

💚 زن
🤍 زندگی
❤️ آزادی

۱ شهریور ۲۵۸۲ شاهنشاهی ایرانی ۲۳ اوت ۲۰۲۳ مسعود عالمزاده (شیعه ی سابق و کافر به اسلام) پاريس

راستی دقت کردین که ده سال پیش تمام دارودسته ی رجوی با توپخانه ی سنگین افتاده بودن به جان آقای یغمایی و مصداقی. میزان انرژی و سطح برخورد خودش نشان از مهم بودن قضیه داشت. خود آق میتی (شوور سابق مریم قاجار عضدانلو) آمد پشت قضیه. فکر میکردند که با این کارها اینها می برّند و با برگشتن اینها بقیه هم سرازیر میشن و میشه یه تیر ده نشون !
ز زرشک ! فکرش رو نمی کردند که سنبه اینقدر پر زور باشه : .... نرود سنگ آهنین در میخ ! بدجوری هم تو پوزشون خورد. بعد عمله و اکره هاشون رو میفرستادند که کامنت بذارند که .... جناب شاعر افت کردی و شعر عاشقانه میگی !
آخه مگه حماسی تر از شاهنامه هم داریم ؟ چقدر توش داستانهای عاشقانه هست. انتخاب ده نفر و بیست نفر معیار نیست، اما انتخاب میلیاردها نفر طی نیم قرن رو دیگه نمیشه بحساب تصادف گذاشت. دو پرسوناژ چه گوارا و الویس پریسلی رو نگاه کنید که معاصر بودند و با فاصله ی کمی دیگر بین ما نبودند. کشته شدن چه گوارا با آن سیمایی که به مسیح روی صلیب شباهت داشت یکی دو دهه بت جوانان بود. اما امروز این الویس پریسلی است که رو آمده. چپ های آمریکایی الویس پریسلی را بخاطر قرکمرهاش نماد انحطاط میدانستند. ماوراء راست نیز به این دلیل که موسیقی الویس پریسلی برگرفته از تم های آفریقایی است، او را نماد انحطاط بسوی فرهنگ (به گمان آنها) منحط سیاهپوست ها میدانستند. چپ ها بازی با کلماتی با نام الویس پریسلی در آورده بودند. بجای نوشتن یک حرف از نام کوچک + نام خانوادگی (E. Preseley) با برگرفتن یک حرف از نام خانوادگی و سپس نام کوچک می نوشتند (P. Elvis) که خوانده میشه (pelvis) که در انگلیسی یعنی لگن خاصره. میخواستند تحقیرش کنند که گویا الویس پریسلی چیزی بیشتر از لگن خاصره و قر کمرش نبود.
الویس پریسلی از عشق می گفت. امروز از آن چپ ها و نه چندان از چه گوارا سخنی در میان نیست.

تا هزار سال دیگه هم این قصیده ی حافظ زیباست ... شاه شمشاد قدان، خسرو شیرین دهنان...

تمام اون اراذل و اوباش دارودسته ی رجوی دارند یکی یکی میرند لا دست پدرشون و میروند از یاد ها ... اما این عاشقانه ها همچنان در یادها خواهد ماند.

درگیری های سیاسی و مزخرفات ایدیولوژیک (Idiot Logique) تاریخ مصرف شان که گذشت، میرن تو بایگانی. اما عشق همچنان بادبان راهبر بشریت خواهد ماند.

............ از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر ............