انقلاب سفيد و پي آمدهاي آن - پهلوی ها | موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
تونل زمان - خیابانهای تهران در ایام جشن تاجگذاری
انقلاب سفید - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
قوانین انقلاب شاه و مردم - ویکینبشته
انقلاب شاه و مردم
153-احمد شاملو و انقلاب سفید ،ترور ناموفق شاه و محاکمه نیکخواه و متهمان ترور
152-آزادی و ظهور مجدد خمینی و تبعید، ترورنخست وزیرحسنعلی منصور
151-پانزده خرداد و انقلاب سفید ، خلیل ملکی ، دکتر خانلری، طیب ، قتل مهندس عابدی،شورش ایلات فارس
150-حزب توده، روشنفکران،مجاهدین در برابر انقلاب سفید شاه و پانزده خردادخمینی
149-انقلاب سفید،پانزده خرداد، سازمانهای سیاسی ،روشنفکران.شریعتی.
148-سلطنت و امامت رویاروی هم.انقلاب سفید، پانزده خرداد و مواضع نیروها و احزاب سیاسی
تونل زمان - خیابانهای تهران در ایام جشن تاجگذاری
انقلاب سفید - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
قوانین انقلاب شاه و مردم - ویکینبشته
انقلاب شاه و مردم
153-احمد شاملو و انقلاب سفید ،ترور ناموفق شاه و محاکمه نیکخواه و متهمان ترور
152-آزادی و ظهور مجدد خمینی و تبعید، ترورنخست وزیرحسنعلی منصور
151-پانزده خرداد و انقلاب سفید ، خلیل ملکی ، دکتر خانلری، طیب ، قتل مهندس عابدی،شورش ایلات فارس
150-حزب توده، روشنفکران،مجاهدین در برابر انقلاب سفید شاه و پانزده خردادخمینی
149-انقلاب سفید،پانزده خرداد، سازمانهای سیاسی ،روشنفکران.شریعتی.
148-سلطنت و امامت رویاروی هم.انقلاب سفید، پانزده خرداد و مواضع نیروها و احزاب سیاسی
۷ نظر:
۷ بهمن ۱۳۹۷/ ۲۷ ژانويه دوهزاروهژده/مسعودعالمزاده/پاريس
جاده ى آسفالت روستاى مورود
درزمان...شاه---خائن--- يکى از پسرخاله هاى من که تمام خانواده ش نقاش ومجسمه سازوهنرمندبودندوشهره ى مشهدوخراسان،رفت سربازى وشدسپاهى دانش.چون هم بافرهنگ وبااستعدادبودوهم ازپزشکى سردرمياوردودبيررياضى هم بود قبول کردسپاهى دانش باشه وسپاهى بهداشت وسپاهى ترويج وآبادانى.محل خدمتش هم درروستاى "مورود" پشت کرج.
سيب مورود هم سنگ گلابى نطنزه !
اين بشراين روستاروزيروروکرد.زباله ها،پوشيده.کارى کرده بودکه تواينجامگس به زحمت گيرميامد.به وضع کشاورزى شون ميرسه.توقصابى يخچال.گوشت توپلاستيک براى فروش نه توروزنامه ! بچه هاتروتميز.انگارکه شمال تهرانه.ازابتدايى تاکلاسهاى بالارروخودش اداره ميکرده.ازاين کلاس به اون يکى.طنزى هم : يه بارازيکى ازشاگردهاکه مشق هاشو ننوشته بوده مى پرسه"چراننوشتى ؟"اونم باگريه "آقا،بخدا ديشب شب زود صبح شد!".اين براى ماشده بود جوک.بماند.
يه باريه بچه ديفترى ميگيره.باتراکتورجاده ى خاکى روميگيرن تابرسن سرجاده.تعريف ميکردکه توراه بادستمال کاغذى حلق بچه روپاک ميکرده،ده دقيقه بعدگلوش پرميشده ازخلط سفيدى که راه نفس شو مى بسته.ميرسن سرجاده،جلوى اولين ماشينو ميگيرن وتخته گازبيمارستان.بچه بيچاره تقريبن مرده بوده.بخت يار وبچه زنده ميمونه.
براى همه اين کارها شدسپاهى دانش نمونه واعطاى مدال ازسوى شاه---خائن---.هفته پيش ترش ازتشريفات دربار احضارميشه براى توضيحات که لباستون مرتب باشه،وقتى اسم تونوصدامى کنن ميايى جلووسلام نظاى وخبردارو... ضمنن غيرمستقيم به ش حالى مى کنن که ازاين فرصت هاهميشه دست نميده،اگه چيزى ميخاى،جاش همينجاست.
روزموعودهمه چيزخوب پيش ميره.مدال وتبريک.دست آخرشاه---خائن---ازش مى پرسه "آياچيزى هم ميخواهيد؟" اونم جريان ديفترى وبچه روميگه وبازبان لازمه ميگه"اگراعليحضرت امربفرمايندمهندسى ارتش اين جاده ى خاکى رايک کم صاف کنند،روستايى هاکمترمشکل خواهدداشت".
شاه---خائن---مى پرسه "همين ؟ چيزديگرى نميخواهيد ؟"
نه.
صبح روزبعدپيش ازآفتاب بولدوزرهاى مهندسى ارتش تومحل بودن ويه جاده ى آسفالت مى کشن خيلى زود.
اگه بدونين چه سروکوفتى به ش زدن که خره،يه قطعه زمين،بورس آمريکا،پست نون وآبدار. جاده ؟ بتو چه !
گذاشت بگن.اهل اين حرفها نبود.
برخلاف اين رژيم پست فطرت آخوندى،ميشدتورژيم شاه به مردم خدمت کرد.مذهبى هاى ارتجاعى دست تودست چپ هاى ارتجاعى فضاروچنان مسموم کردن که شد آنچه نبايد.
علت اصلی مخالفت علما با اصلاحات شاه بیشتر دوچیزبود
اول حق انتخاب رای زنان که با ایده الوژی اخوند و اموزه های دینی - قرانی درتضادبود .
دوم تقسیم اراصی بیا دهقانلن که طبعا منافع فئودالها با چالش مواجه میشد و چون روحانیت از فئودالیسم ارتزاق میکرد طبعا مورد تایید اخوندا نبود .
صرف نظر از موارد فوق اصولا اصلاحات بسوی مدرنیته بود و این یعنی مرگ تدریجی اخوند - سنت اصولا اخوند با هرگونه اقدامات و مظاهرمدرنیته دشمنی داشت و داره و دراین لشکرکشی همیشه روی عوام حساب کردهدو میکنه . توجه بفرمایید که عقب افتاده ترین اقشار اجتماعی همیشه لشکراخوند بوده اند چون اصولا اخوند نونش تو خریت و جهالت عوام هست .
ای دوصد لعنت بر ایده الوژی که ظرف
۱۴۰۰ سال گذشته باعث شد ملت از تاریخ واقعی و قهرمانان حقیقی خودشون فاصله بگیرند و فراموش کنند .
بخش اکثریت مردم بالنسبه همه جی را درباره پدرسوخته بازیهای اخوند میدونن . یعنی این فضای مجازی خیلی به افزایش اگاهی مردم کمک کرده .خصوصا نسل کنونی تا ۳۵ ساله خیلی زبل شدن و هالو نیستن .
روحش شاد لعنت بر خمینی و مذهبش که رید به مملکت
اشتباه همه روشنفکران و مردم ایران این بود که بجای رفتن به سمت مدرنیته رفتیم به سمت سنت ! واین بعلت فرهنگ مذهبی مابود که البته رژیم شاه در ان بی تاثیرنبود اما همه تقصیرها هم گردن شاه نبود . شما به جلال ال احمد نگاه کنید به امثال گلسرخی ها نگاه کنید ... واقعا خودشون میدونستن چی میخوان ؟؟؟ وجودساواک در عصبانی کردن مردم هم بی تاثیرنبود اما از ساواک بدتر رساله عملیه اخوندها و مراجع بود که متاسفانه ان را عین قران با پارچه جلد میکردیم ! نه ما بلکه پیشتازان ما که نمیخوام اسم ببرم .
حتی دست رد سینه به فرصت طلایی عدالت و آزادی درتاریخ ایران زدیم یعنی شاهپوربختیار .
واقعا خطا کردیم ... حتی عده ای به هیولای خمینی پدربزرگوارو مجاهد اعظم و رهبرانقلاب گفتند و الان هم هیچ انتقادی ازخود نمیکنند ! متاسفانه ما مشکل داریم و تا تاریخ ایران را نفعمیم و قهرمانان ملی ان را نشناسیم طبعا بازهم اشتباه میکنیم .
سرانجام عدالت و ازادی میاید و شک ندارم چون مبارزین داخل و نسل کنونی را میبینم که به این مفتی ها به هر اباغی باج نمیدهند و وحشت اخوند از همین است .
نمیدونم چرا وقتی هرزه نویسلن دکون دستگاه ولایت عقیدتی رجوی از سالهای ۵۷ و ۵۸ و ۵۹ مینویسند هیچ اشاره ای به صدها القاب انقلابی که به امام خمینی پدربزرگواردادند چیزی نمینویسند و کلا مواردی را مینوبسند که بوی حمایت از خمینی نداشته باشد . اینطوری که نمیشه ... خصوصا که مدام دم از ترویج حقیقت هم میزنند @ ممکنه چهارتا ابله ساده لوح گول بخورند اما امثال من که بساط داشتم و کتک خوردم و نشریه فروختم و جونم کف دستم بوده که گول نمیخورم .
اصلن خودما توبساطمون تصاویر خمینی و طالقانی و آرم سازمان درسالهای اول و دوم بود . حتی در خیلی از نشستها درسالهای اول و دوم که توسط رجوی و خیابانی و حیاتی و ابریشمچی و غیره انجام میشد تصاویرخمینی و طالقانی بالاسر مرکزیت وجودداشت ... خیرسرمرکزیت هنوزم عکسهاش وحودداره پس چرا این هرزه نویسان چاپلوس خالی میبندند و بلوف میزنند و کاه توپالون رهبرعقیدتی میکنن ! این دیگه چه مرضیه که اینا بهش مبتلا شدن !
وقتی قیافه نحس خمینی رو میبینم واقعا درد همه وجودمو میگیره و غصه میخورم که چرا برای این هیولا رفتم تو خیابون دادوفریاد کردم . حتی با خودم میگم حالا من هیچی چرا امثال حنیف نژادها و شریعتی ها و بازرگانها درزمان حیاتشون به این هیولا احترام میگذاشتند ؟ مگر ۱۵ خردادرا ندیده بودن ؟ مگرربا خواسته های سیاسی این هیولا آشنا نبودن ؟ مگر کتابهای این هیولای مستبد متحجر و مرتجع را نخوانده بودن ؟ اگر نخوانده بودن گوه خوردن که معلم ماشدند واگرخوانده بودند بازم گوه خوردند که به او احترام میگذاشتند .
حتما باید صدها هزار جوان در زندانها و میادین جنگ کشته میشدند و صدها دزدو ادمکش برمسندقدرت مینشستند تا خمینی و رژیم اورا بشناسیم ؟
چرا از بختیار حمایت نکردیم ؟ درجه حماقت و نادانی سیاسی ما چقدربود ؟ اگر دنبال عدالت و ازادی بودیم چرا بختیاررا نفی کردیم ؟ من درجوانی نشریه مجاهد میفروختم و واقعا وقتی اوایل میدیدم که درنشریه از امام خمینی پدربزرگوار ! حمایت میشود ویا همراه حزب توده به حمایت از دانشجویان پیروخط امام رهسپارشده ایم ته دلم شاکی بود اما فکرمیکردم رهبران سازمان میفهمند که چکارمیکنتد ! امروز میدونم که انها دران ایام به اندازه خر هم نمیفهمیدن و کلا گرفتار شعروشعارو هیجان و خودنمایی بودند و صد افسوس ... وصد افسوس ... یه مشت ادم ابله بودیم و هنوز هم دربلاهت خود دست وپا میزنیم ... چگونه ؟ هیچی ... خمینی درونمونو بالا آوردیم اما ایده الوژی تارعنکبوتیش دورتادور سلولهای مغزمان وجودداره ! ایده الوژی مشترک با اخوند کشت مارا ... خسته کردمارا ... نابودکردمارا ...
نتیجه این ایده الوژی چی بوده تاحالا ؟ هیچی ... یه مشت چاپلوس پرورش داده ولاغیر . لافردیت ولا جنسیت ولا ازدواجیت و لا انتقادیت و..... فقط شعرو شعار و یک مشت اراجیف و گنده گویی . اما رهبرخودشیفته معدن فردیت و جنسیت و ازدواج .
اینم شده نتیجه کار .
ارسال یک نظر