حالا منتظرباشین نوکران الیزابت باتوری با نیسان برای بارگیری لجن و گوه صف میبندن تا یک به یک درنزد الیزابت باتوری دم تکان دهند ! الیزابت باتوری با یه مشت بریده چاپلوس لگوری ! اماده میشن برای جنگ با یغمایی ... بزودی در سایت "همبستگی" ( منظور همبستگی بریده چاپلوسان در لجن پراکنی ) یوهو یه مشت کوروکچل میریزن سر یغمایی که ای بابا چرا به اسب شاه گفتی الیزایت تیلور !؟ ببخشید الیزابت باتوری .
خورده بورژوازی توهرکاری که بره گندمیزنه ... میاد اسپارتاکوس بشه یوهو چشم بازمیکنه میبینه شده برده دار ! بعد چاره ای نداره که برده هارو مطیع کنه تا حس اسپارتاکوس بگیره ! نتیجه اینکه وقتی برده ها یکی یکی طوق بردگی رو از گردنشون بازمیکنن یوهو اسپارتاکوس قلابی موقعیت رو ناجورمیبینه و سریع برای جلوگیری از ازادی برده ها عملیات جاری و تف و دیگ قابلمه زودپز و ابکش و افتابه لگن میزاره ... همه این کارها با ملغمه ای از ادبیات دهه ۴۰ خورشیدی چپ حزب توده ای و یه مشت نقل قول نصفه نیمه امریکای لاتینی و یه مشت مزخرفات ایده الوژیک عاشورایی و یه مشت شعروشعارپوشال جنجالی و خلاصه ... بکشید مارا ... هرچه مارا بکشید درازترمیشویم ... و خلاصه ازاینجورچیزا . انوقت حسابشو بکن ۴۰ سال علاف مزخرفاتی بشی که فابریکش و نمونه اش تو رژیمه ! امام و امامت و ولایت و ذوب شدگی و کوفت و زهرمارو رهبرمادامالعمرو عاشورا و ثاراله و یا زهرا و زینب کبری و غیره همش تو رژیم فراوونه البته اگربرای فهم ان بریده چاپلوسان گذارند . بقول علما و فقها نعمت در جاهلیت امت است .
سخنی با اقای یغمایی ! صفحه خاصی نداشتیدوگرنه دران صفحه مطلب مینوشتم بنابراین اگر با موضوع بحث بی ربط است عذرمیخام . واما : راستش من به تحلیل ها ومطالب شما تا انجایی که به محاهدین دردهه ۵۰ مربوط میشه زیاد اعتمادی ندارم نه از این لحاظ که تحریف میکنید خیر اصلن اینطورنیست و چنین تصوری ندارم بلکه به این دلیل که اطلافات شما خصوصا درباره مسائل درونی سازمان در دهه ۵۰ ناقص است و بیشتر مربوط میشه به داستانهایی که اپورتونیست راست سنتی عمدتا درزندان تبلیع و ترویج میکردند حتی مبلغین و مروجین دران سالها خودشان هم بطوراکمل درجریان جزییات مربوط به تحولات درونی نبودند و صرفا با پیراهن عثمان کردن ماجرای شریف و لباف شلوغ میکردند و دراین خصوص چندجزوه هم نوشتند که حاصل کارمشترک رجوی و شاهسوندی بود اما بقلم رجوی و بقیه هم درزندانهای مختلف این اخبار مشعشع و این جزوه های پولومیک بی سروته را حلوا حلوا میکردند ( بطوریکه انگار کسانی دربیرون درحال نابودکردن سازمان بودند !!! درصورتیکه چنین نبود و اتفاقا سازمان در اوج مبارزه نظامی بود ) که اقای همنشین به استناد همان چهارتا جزوه برای مسعود معلم معلم میکند ! واقعا ادم شاخ درمیاره ! یکی نیست به همنشین بگه بابا جان اونایی که در متن و محور موضوع قرارداشتند هرگز معلم معلم نکردند که شما میکنی ! بگذریم : تحولات دهه ۵۰ هرکوفتی که بود حداقلش به لحاظ تشکیلاتی چند تا خاصیت داشت ۱/ مذهبی های اپورتونیست را تصفیه نمود که بسیاری از "بریده چاپلوسان" فعلی جماعت رجوی را شامل میشود . ۲/ ارتباط مذهبی های بازار و برخی روحانیون را با سازمان قطع کردند. ۳/ رسما اسلام را درحد توش و توان خود نفی کردند ۴/ شوروی را نه اردوگاه سوسیالیزم بلکه سوسیال - امپریالیسم ارزیابی کردند ( یعنی قویترین مرزبندی جدی با تفکرات حرب توده ) ۵/ بردن سازمان به اوج عملیات نطامی . ۶/ گسترش محافل مطالعاتی - تئوریک منتهی اپورتونیسم راست مذهبی که جایگاهی برای خود دررهبری نمیدید از یک زاویه حسادت طلباته برعلیه تحولات لجنپراکنی کردند که اقای همنشین ازان بعنوان تلاش برای نجات سازمان یادمیکند !!! و جالبه که همینجوری هم میخواد وقایع تاریخی را ثبت کند !!! ایشون هنوز بین ۷۰۰ یا ۴۰۰ قربانی قوم بنی قریظه که به دستورمحمد گردن زده شدند مردد و درحال تحقیقه ! و ادعاداره که زدن گردن ۷۰۰ نفردرزوز عملی نیست ! درحالیکه داعش ۲۰۰۰ نفردر روز گردن زده ! بماند : جناب یغمایی استدعا میکنم در رابطه با تحولات دهه ۵۰ براساس شنیده ها و اخباردوران زندانتان قضاوت نکنید چون اخبار زندان ازناحیه اپورتونیست راست مذهبی اشاعه میشد و عمدتا ازسوی رجوی و شاهسوندی مطرح میشد .
شورای ملی چاپلوسان رهبر یا شورای ملی مقاومت مردم ؟
اخیرا در سایت مجاهدین مقاله ای باعنوان معضل "الترناتیو" سازی نوشته که اگر کلملت مشابه و جملات تکراری را فاکتو گیری کنیم اخرسر این جمله میماند که تنها الترناتیو شورای ملی مقاومت با کانونهای شورشی درعمق جامعه است و بقیه کشک هستند ! ( البته نویسنده هنوز محفوظ به حیاست و اگرچه به شاخصهای مبارزین در داخل کشور توهین نکرده اما با کاه کردن درپالون خود سعی در کمرنگ کردن و النهایه محو صدها و هزاران شاخصین مبارزات داخل کشور دارد . نویسنده مقاله مانتد بقیه هرزه نویسان مالیخولیایی خیالباف دو نیرو بیشتردر جامعه ایران نمیبیند اول رژیم و دوم خودشان !!!!!
این فرصت طلبان که به نوشتن چنین مطالبی عادت دارند چشم حقیقت خودرا به روی بیش از ۱۰ هزاربازداشتی میبندد و از روی ده ها خودکشی داده شده میپرد ... به شعارهای کارگران ، معلمان ، بازنشستگان ، دانشجویان و سایراقشارمبارز توجهی نمیکند اما از روی سکت و تنگ نطری ویا دم تکان دادن برای رهبرخودشیفته بدنبال اثبات ردپای شورای ملی مقاومت در مبارزات مردم ایران است ... انهم از اروپا !!! انهم در هیبت چاپلوسی !!!
جالبه خودشان راهم مستقل و غیروابسته تعریف میکند !
مردم دارن از فقروگرسنگی زباله گردی میکنتد و رژیم ستمگر همچنان به غارت و سرکوب مشغول است هزاران مبارز بازداشت و درزتدانن اما اقا از اروپا بفرموده خودشان را نخودآش نشان میدهند . زهی بیشرمی از این همه فرصت طلبی .
عارضم که ماجرای تلاش برای مبارزه با فساد درجمهوری اسلامی علیرغم شعارهای دهان پرکن شباهت بسیارزیادی با تلاش برای وحدت اپوزوسیون دارد ! اگر فساد درجمهوری اسلامی متوقف شد که اتحاد نیروهای اپوزوسیون عملی خواهدگردید .
فساد زاییده جمهوری اسلامی است چرا که مشتی مختلس درراس امورند و تفرقه درذات اپوزوسیون خارج از کشوراست چرا که انحصارطلبی و خودگنده بینی در ذات رهبران ان میباشد .
بنابراین فساد جمهوری اسلامی درخدمت اپوزوسیون و اپوزوسیون درخدمت جمهوری اسلامی است !
مردم باید خود استین بالا بزنند چون آبی از اپوزوسیون گرم نمیشود همچنانکه جمهوری اسلامی !
اسبهای آبی کناربرکه با تنه های سنگین و پوستی کلفت زیر افتاب لمیده و دهان خودرا باز نگه داشته اند تا خدمات اسمانی شاملشان شود !
اپوزوسیون اروپا نشین ما نیز بعضا شباهت بسیارزیادی با اسبهای آبی کنار برکه دارد . اخر یکی بیاید به این نکبت ۴۰ ساله پایان دهد و مملکت را طی مراسمی شکوهمند تحویلمان دهد و برود بقیه اش با ما ... یکروز هایزر امدو ارتش را از کودتا منصرف کردو زمینه ظهورو ورود زامبی به بهشت زهرارا نزد مردگان اماده نمود و مگر نمیتواند دوباره تاریخ تکرارشود و اینبار یک ژنرال بفرستد و زمینه ورود مارا فراهم کند ؟ مردیم ازبس درکناربرکه دهانمان را بازگذاشتیم بابا زبونمون خشک شد ! بارانی بباران از اسمان بی ابر ! اگرتوبخواهی میشود ومگر نه اینکه ازیک زامبی رهبرساختی و برکول مردگان زنده نما سوارش کردی ؟ اینبار زامبیان صف به صف بازو به بازو در کنج هجرت و آماده عزیمت به قبرستانی دیگر خصوصا که مردگانش نیز بسیار بیشتراز ۴۰ سال پیش . نگاه کن ببین چگونه بر جسد کفتارها کرکس ها تناول میکنند وبرجسد کرکس ها سوسکهای گوشتخوار ؟ لاشخوراندرلاشخور صف به صف بازو به بازو باسرود و بی سرود پاکوبان و دست افشان با نگاه التماس به اسمان با دهانهای باز ... پس ببارای باران دراسمان بدون ابر ... ببار ... ببار ...
خلاصه رهبران زامبی گاه مرحوم و گاه نامرحوم ! گاه شیربیدار و گاه گربه اشرافی ... گاه وارداتی - پستی با بسته بندی پرزرق و برق انجنانی اما بی محتوا و گاه با محتوا اما محتوایش زوزه تسلیم و ایه یاس و موعظه انحراف با چاشنی سفسطه وطعم دموکراسی !
ساکت باشید ! مملکت درحال سوریه ای شدن است !!!!! واین اوازشوم را با بهانه های گوناگون مرتب تکرارمیکنند بدون انکه به عامل و سبب ساز وضعیت فعلی سوریه اشاره ای نمایند . این دسته از اپوزوسیون قلابی که گرگان درلباس میش با پاپیون و بی پاپیون با کراوات و بی کراوات مرتب درحال موعظه اند ! از انتشار اخبار مربوط به کارگر بازداشتی لت و پارشده و خبرنگار لت وپارشده تر هیچ نه میگویند ونه نامشان را برزبان میاورند ! تکلیف اپوزوسیون قلابی که روشن است نمیخواهد جنایات رژیم رسانه ای شود اما درد من از اپوزوسیون غیرقلابی است ... اوچرا رسانه ای نمیکند ! واضح است ... هراس دارد که خود کمرنگ شود و با این همه ادعای" کانونهای شورشی " از سکه بیافتد !!! لاشخوران قلابی و غیرقلابی توجیب ریز صف به صف بازو به بازو دست افشان و پاکوبان ... ببار ای اسمان .. ببار ...
واما دراین سو :
مردم رنجدیده ، تنگدست و فقیر با سفره های خالی درمصاف با مهیبترین هیولای استبداد و بی عدالتی تاریخ بشریت یعنی اخوند و ایده الوژی اخوند در رزم است و تنهای تنها با نسلی که میداند و میخواهدکه بداند و میرزمد و میخواهد که برزمد ... هزاران شاخص آزادیخواه درمیدان و زندان ... شاخص هایی که اپوزوسیون قلابی و غیرقلابی از مطرح شدن نام انان وحشت دارند ...
اینجوری با شعرو شعار و خودگنده بینی و بلوف ادامه دادن روزبروز یعنی رسوایی بیشتر .
امروز همه شاخص های تاریخی مجاهدین مانند حسین و زینب و زهرا و تفسیر ایه و غیره در جمهوری اسلانی دراوج است و مردم هم هیچ دلبستگی به این حرفها ندارند زیرا دغدعه مردم شاخص های تاریخی تشیع سرخ علوی نیست ... انان نان میخواهند و ازادی و عدالت ولاغیر .
سایت مجاهدین که مرتب از توئیت پمپئو مطلب مینویسد هیچگونه اشاره ای به ملاقات مسیح علینژادو پمپئو که بحث حجاب اجباری ، سرکوب زنان و بازداشت فعالین کارگری مورد بحث قرارگرفته اشاره ای ننموده است . اصلن انگارنه انگار زن مبارزی بنلم مسیح علینژادداریم و انگارنه انگارکه ملاقاتی بین پمپئو و مسیح علینژادبرگزارشده و انگارنه انگار که تصاویر این ملاقات در توییت وزارت خارجه امریکا امده است !!! انگارنه انگار که هزاران زن مبارز در نیدان و زندان درایران داریم !!! ظهارا فقط یک زن "مبارز"! داریم وانهم مهرتابان است و انهم درخارجه و انهم غرق در زندگی اشرافی و انهم .... و انهم .... وانهم ....
مجاهدین واقعا در سکت و حسادت و تنگنظری شهره اند ونه در مقاومت و بی جهت نیست که دربین اینهمه نسل جوان مبارز داخل کشور حتی یک طرفدارهم ندارند ! چرا ؟
چون انچیزی نیستندکه میگویند . مشتی رده طلب فسیل شده با قدرت مالی بالا و یک مشت اراحیف نوستالژیک ( و درست مانند اخوندهای جمهوری اسلامی) همه زرت و پورتشان مانند اخوندها اینه که زمان شاه زندان رفتیم !
و تنها سرمایه پز و ژستشان هم همین است ( درست مثل اخوندا) . یادشون رفته در مجیزگویی از خمینی از حزب اله هم سبقت گرفته بودند ! القاب امام خمینی و پدربزرگوار و رهبر انقلاب و سمبل شرف ملی و صدها بیانیه و اطلاعیه در حمایت از امام خمینی و مجاهداعظم را عمه من صادرکرده بود ونه سازمان مجاهدین ! واقعا شرم و خجالت هم چیزخوبی است . انوقت هر منتقدی را بی شرمانه به رژیم وصل میکنند !!! البته حساب مجاهدینی که با رژیم درحال همکاری هستند جداست و مگرنه اینکه همین مجاهدین همکاررژیم از شاگردان کلاسهای ایده الوژی من درآوردی مسعود بوده اند ؟ کجای کار عیب داشته ؟ وقتی میوه کرم میزاره حتما که شاخه اش مستعد پرورش میوه کرموست و بگیربرو تا ریشه و خاکش .
اقاجان عصر ایده الوژی اخوند گذشته ... اگر شیخ مفید و شیخ فضل اله نوری و خمینی بدنیا نمیامدند مجاهدین هرگز بوجودنمیامدند ... میگیدنه ؟ چرا در ممالک مسیحی مجاهد مسلمان بوجودنمیاد ؟ وچرا درممالک اسلامی مبارز مسیحی درست نمیشه ؟ تا کی دنبال خرافه و جهل ... فکر تفکری ناب باید . تا کی دعاوی پوچ اراده گرایاته و سکت و حسادت طلبانه با لاف و گنده گویی ؟ به مبارزات داخل ونسل عاصی نظرکنید که هزاران هزار درمیدان و زندانند با نام و نشان .
ویک سوال : ایا نام و نشان انان را میشناسید یا نام و نشانشان لرزه براندامتان میاندازد ؟ اگر لرزه براندامتلن نمیاندازد پس چرا بطورمشخص نامی ازانان درسایت هایتان نیست ؟
سایت های شما در این خصوص چه فرقی با رسانه های رژیم دارد ؟؟؟
تاریخ گندی داریم واقعا گند . فکرشو بکن ازاهالی کشوری باشی با یک سابقه تاریخی چندهزارساله و کلی قهرمان آزادی و استقلال بعد بیایی به پیروی از اخوند یک ایده الوژی اسلامی درست کنی با ملغمه ای از تئوریهای چپ روسی و کوبایی و وهردمبارزه شوی برای مقابله با مدرنیته ! اره مقابله با مدرنیته ! دردهه ۵۰ فلان بازاری پول داده بود به سازمان که فلان دفتر امتشار فللن مجله ای که مینی زوپ روی جلدش میزاره منفجرکنید ! البته بهرام هرگز اینکارو نکرد و اتفاقا به عنوان نفوذ راست سنتی و بازار درسازمان ازان یادبرد و شدیدا انتقادکرد و درهمین خصوص ارتباط خیلی از روحانیون و بازاری های سنتی را کات کردند که رفسنجانی در خاطرات خودبدان اشاره دارد .
حالا چهارتا ادم بوزینه میگن شهرام و بهرام درسازملن کودتا کردند !!! ولی هرگز نمیگن که همین بهرام و شهرام از اعضای قدیمی سازمان بودند و شهرام با ۱۹ قبضه سلاح و کلی فشنگ و تجهیزات مخابراتی از زندان فرارکرده بود ...چرا ؟ چون حسادت میکردن به او ... چون عمل قهرمانانه او برای خورده بورژواها حسادت و بخل تولید میکرد ولذا میخوان کسی نداند که بهرام و شهرام چه کسانی بودند چون خودشون با همه زرت و پورتشون میروندزیرسوال . عمری توجیب ریزی کردند طبعا ابروریزی میشه .
جناب اقای یغمایی! شعر خوبی بود و دیکلمه خوبی با صدای دلنشین اما پراز درد . بهرحال کنایه آشکاری بود از "مهرتابان" که نه مهری دارد و نه درخششی ! اما انچه سرودی باورکن حرف دل همه اون بریده چاپلوسانی است که جرات و شهامت گفتنش را ندارند وگرنه درهمان واحد که بفرموده لجنپراکنی نمیکردند و هرزه نمینوشتند ... باورکن دردل و درون دردی دارند به وسعت شعرتو . مگرمیشود همسرش را ازاو بگیری و فردیتش را درجمع له کنی و بفرموده برده اش کنی اما درونش را تصرف کنی ؟ نه نه نمیشود . انها در موقعیتی هستند که غبارزمان بر چهره شان نشسته و محتاج مواجبند و دیگرهیچ ! ازخودت بگذر که ققنوس وجودت را به بسوی رهایی پرواز دادی ... خیلی ها نمیتوانند ... صدها تعهد نامه بندگی امضاء کرده اند ... نزول خورها وقتی صدها چک و سفته از بدهکاران در دست دارند میتوانند برانان سیادت کنند ... به همین سادگی .... خصوصا که کثافتکاری های شخصی خودرا هم کتبی کرده باشند و هزارمرتبه مجیز و مداحی .... الیزابت باتوری و رییس الیزابت باتوری خمینی درون خودرا قورت داده اند و انسان جز انچه قورت میدهد نیست . وگرنه مارها دانه میخوردند و موش ها گوشت ! اما واقعیت اینست که مارموش میخوره و موش دانه .
هزارتاسف برای سازمانی که در اوج زجروشکنجه میلیونها کارگر و معلم و دانشجو درداخل ، در خارج نشسته اند و تنها دغدعه شان این است که مسعود رجوی در زندان درجمع مرکزیت بود یا نبود ! فرض کنید بود و فرض کنیدنبود ... خوب که چی ؟
بهمن بازرگانی از اعضای قدیمی و همدوره های حنیف که دردوره ای هم مسئول رجوی بوده است ( به وضعیت الان او کاری ندارم و بحث من تاریخی است ونه جانبدارانه) ظاهرا دریک مصاحبه ای گفته درزندان به مسعودگفتم فلان کاررا بکن و یا فلان کاررا نکن و ازاینجورحرفها ... حال ببینید دوتا نره خر عین بچه کودکستانی های ننر امده اند بلوا راه انداخته اند که تو درحدی نبودی که به مسعودبگی بکن یا نکن !!! جالبه این دوتا تره خر دران ایام حداقل چندپله تشکیلاتی از بهمن بازرگانی پایین تربوده اند !
با وجود چنین ادمهایی در اپوزوسیون ایا جنبش یارو یاور خواهند داشت ؟؟؟ بهیچوجه .
این دوتا نره خر مشکلشون مبارزین میدان و زندان نیستند بلکه مشکل و دغدغشون اینه که مسعود درمرکزیت زندان بود یانبود !!!
خوب واقعین اینه که قبلا نبود ولی بعدا بچه ها سفارش کردند و شد و اتفاقا برخوردفعالی هم در تهیه نوشته ها داشت ...
واما نظرشخصی من :
ایجادمرکزیت درزندان اشتباه بود
اولا چون سازمان دربیرون مرکزیت داشت .
دوما مارکسیست شده بودند .
سوما دراوج مبارزه مسلحانه هم بود .
بنابراین تشکیل مرکزیت درزندان توسط اپورتونبستهای راست مذهبی نوعی حرکت غیرتشکیلاتی و دهن کجی به مرکزیت بیرون بود واین یک حرکت ضدتشکیلاتی بود .
اگرچه به سمت راست سنتی نرفتند اما مگرقراربود بروند ؟؟؟
واما نوشته های مسعود با کمک سعید شاهسوندی انجام شد اما بقلم رجوی و اگرامروز ان نوشته هارا بخوانید واقعا درمیابید چیزی ندارد که ! حالا ببینید بقیه اعضای مرکزیت زندان درکجا قرارداشتند ! همان نوشته ها زندان به زندان منتقل میشد و دست به دست میگشت و ازانجایی که بچه های زندان شخصا از مسائل درونی سازمان دربیرون خبرنداشتند لذا تحت تاثیر یک مشت مزخرفات رجوی عین طوطی صحبت از "کودتا" و غیره میکردند و همین حرفها درمغزشان به عنوان حقیقت مطلق رسوب کرد و همین امروز هم بعضا باخودیدک میکشند و مسعودرا مانتد اقای همنشین "معلم" میبینند !
درحالیکه نوشته های بسیار باارزش و تئوریکی از سوی مرکزیت بیرون منتشرمیشد که بدست عموم بچه ها درزندان نمیرسید و تک و توک اگر به زندان میرسید مورد مطالعه عموم قرارنمیگرفت و خیلی سطحی و جنجالی و پرازهیاهو و کولی بازی رویش نقد مینوشتند و نقدرا دست به دست میکردند و بقیه هم عین بز اخفش میپذیرفتند ...
این ماجرا داستانش مفصله وهنوز یک گزارش مبتنی برحقیقت دراینباره منتشرنشده و هرچی که منتشرشده از سوی اپورتونیست راست مذهبی ( دارودسته رجوی) بوده است . دربسیاری ازموارد ناجوانمردانه مبارزات سازمان درزمان بهرام و شهرام را بعداز۵۷ اپورتونیست راست مذهبی ریخت توجیب خودش ... کمافی السابق و مانند سایرمبارزات . درد که یکی دوتا نیست ...
حالا چگونه دوتا نره خر دروغگوی کرسی طلب میایند واقعیت را بگویند ؟؟؟
مردم به خمینی اعتمادکردند او به اعتمادمردم خیانت کرد . کسی که طرفیت خیانت به ۴۰ میلیون نفررا دران ایام داشت حتما که شیطانی دردرون خود داشت که ان را پنهان کرده بود وگرنه خیانت به ۴۰ میلیون نفر و سپس کشتن عزیزان انها چه درمیادین تیر وچه درجبهه های جنگ کاری نیست که از عهده بشربراید . باورکنید فقط از عهده یک مرجع تقلید و ایت الله برمیاید .
از "لحظه" بیاییم بیرون و اندکی به اطرافمان نگاه کنیم کافی نیست دردوردست افق بدنبال حقیقت باشیم اطراف نزدیک را نگاه کنیم همه چیز دستمان میاید ...
نسل جوان کنونی نه بدنبال رجوی است نه بدنبال مصداقی نه بدنبال محمدرضا روحانی و نه بدنبال هیچ کس دیگر ...
نسل کنونی بدنبال ستوده ها و محمدی ها و ستاربهشتی ها و ندا اقاسلطانها و هزاران زن و مرد حاضردرمیدان و زندان درداخل کشوراست . مطالبی که ما درباره ان از این سایت و اون سایت میخوانیم و پلومیک میکنیم حداکثر در محدوده هفت هشت ده هزارنفراست درحالیکه میلیونها جوان عاصی همراه با مردم ستمدیده و دردمند با هزاران شاخص شناخته شده خود درمیدان و زندان در کمین یک تحول بزرگ درحال شمارش معکوسند ... ۹ و ۸ و ۷ و ۶ و ۵ و۴ ... فقط سه شماره دیگر تا رهایی مانده است ... باورکنید فقط سه شماره مانده است واگر دل درگرو ازادی و عدالت دارید دل به دریا بزنیدو رسما به جنبش مردم بپیوندید و از "لحظه" بیرون بیایید . یک ساعت ۳۶۰۰ لحظه است و ۲۴ ساعت معادل ۸۶۴۰۰ لحظه است ! بنابراین از " لحظه " که نیمی از ان هم توهم سیاسی - تشکیلاتی است ویا حب و بغض و گاها "تفسیر" بیرون بیایید و به دریای ملت قهرمان بپیوندید .
اینکه دوتا نره خر بیایند برای فریب افکارپامنبری های خود پس از ۴۰ سال مدعی بشوند که مسعود درمرکزیت زندان بود چه دردی را از مبارزات نسل کنونی دوا میکند ؟ نسل جوان گوشش بدهکار چنین مزخرفاتی نیست . هزاران مبارز در عرصه مبارزات داخل کشور در میدان و زندانند و برای ان ادعاهای مشمئزکننده تره هم خورد نمیکنند و باوربفرمایید که اصلا نمیشنوند ! این جورحرفها فقط در محدوده هفت هشت ده هزارنفر وان هم بعنوان سرگرنی مطرح میشود که بیش از نیم انان خودواقعیت ها و جزئیات را بهتر از ان دونره خر میدانند !
"بریده مزدور" که رهبران مجاهدین به مخالفینشان نسبت میدهند ویا "بریده چاپلوس" که به اعضای مجاهدین ازسوی منتقدین نسبت داده میشود فقط و فقط به اطلاع هفت هشت ده هزارنفرمیرسد در حالیکه میلیون میلیون جوان نسل کنونی سرگرم نبرد هستند و این واژه هارا نه میشنوند ونه میخواهند که بشنوند زیرا انان وقت شنیدن این مزخرفات را ندارند . این حرفها مال انهایی است که دنبال قبه و رده و کرسی صبح روشن را به شب تاریک میرسانند .
نسل جوان کنونی بران است تا شب تاریک را به صبح روشن برسانند .
اگر فکرمیکنید نسل جوان کنونی منتظر مجاهد و فدایی و توده ای و اکثریتی و " بریده مزدور " و " بریده چاپلوس " و " نیم بریده مزدور" و " نیم بریده چاپلوس" هستند سخت درتوهم مرکب اندرمرکب اندرمرکب هستید .
بابا جان ! جنبش درقلیان است با هزاران" قلیان" !
جنبش هزاران "ستار" دارد و هزاران مادر ستار !
جنبش هزاران بار قهرمانان خودرا "ستوده " است !
جنبش میلیونها دانشجو و کارگر و معلم مبارز دارد !
هرکس به انها نزدیکتر شود کمکی در سرنگونی کرده است و هرکس بجای کمک کردن هی کاه درپالون خودش بکند طبعا از جنبش دورمیافتد .
هرکس که بخواهد جنبش را لوث کند طبعا تابلو میشود و طرد .
دوستی دارم مجاهد سه آتشه اما چون دوست قدینی هستیم مشکلی نداریم . او درباره نفی حکومت شاه میگفت : معنی نداره که یکنفر بعنوان پادشاه بر جمعیتی حکم براند و ازاین شعارها ... صحبتهایش که تمام شد بهش گفتم فلانی ! خداوکیلی درسازمان شما رهبری شورایی است یا هرچی رهبربگه باید انجام بشه ؟ کمی یکه خورد و درجواب گفت : اخه فرق میکنه ! گفتم چه فرقی ؟ گفت اخه فرق میکنه دیگه ! وقتی داشت میرفت از پشت نگاهش میکردم ... دلم اتش گرفت ... دلم برایش سوخت ... انگارتله پاتی داشتیم چون درهمان زنان برگشت و به من نگاه کرد بعد با شرمندگی از نحوه پاسخگویی اش سرش را پایین انداخت و رفت . هنوزهم باهم دوستیم ...
۱۵ نظر:
واقعاعالی بود .
اگر جنایتکارهم "نروماده" داشته باشه ...
"نرش" پدربزرگوار مجاهداعظم امام خمینی و "مادش" الیزابت باتوری ...
حالا منتظرباشین نوکران الیزابت باتوری با نیسان برای بارگیری لجن و گوه صف میبندن تا یک به یک درنزد الیزابت باتوری دم تکان دهند !
الیزابت باتوری با یه مشت بریده چاپلوس لگوری ! اماده میشن برای جنگ با یغمایی ... بزودی در سایت "همبستگی" ( منظور همبستگی بریده چاپلوسان در لجن پراکنی ) یوهو یه مشت کوروکچل میریزن سر یغمایی که ای بابا چرا به اسب شاه گفتی الیزایت تیلور !؟ ببخشید الیزابت باتوری .
خورده بورژوازی توهرکاری که بره گندمیزنه ... میاد اسپارتاکوس بشه یوهو چشم بازمیکنه میبینه شده برده دار ! بعد چاره ای نداره که برده هارو مطیع کنه تا حس اسپارتاکوس بگیره !
نتیجه اینکه وقتی برده ها یکی یکی طوق بردگی رو از گردنشون بازمیکنن یوهو اسپارتاکوس قلابی موقعیت رو ناجورمیبینه و سریع برای جلوگیری از ازادی برده ها عملیات جاری و تف و دیگ قابلمه زودپز و ابکش و افتابه لگن میزاره ... همه این کارها با ملغمه ای از ادبیات دهه ۴۰ خورشیدی چپ حزب توده ای و یه مشت نقل قول نصفه نیمه امریکای لاتینی و یه مشت مزخرفات ایده الوژیک عاشورایی و یه مشت شعروشعارپوشال جنجالی و خلاصه ... بکشید مارا ... هرچه مارا بکشید درازترمیشویم ... و خلاصه ازاینجورچیزا . انوقت حسابشو بکن ۴۰ سال علاف مزخرفاتی بشی که فابریکش و نمونه اش تو رژیمه !
امام و امامت و ولایت و ذوب شدگی و کوفت و زهرمارو رهبرمادامالعمرو عاشورا و ثاراله و یا زهرا و زینب کبری و غیره همش تو رژیم فراوونه البته اگربرای فهم ان بریده چاپلوسان گذارند . بقول علما و فقها نعمت در جاهلیت امت است .
سخنی با اقای یغمایی !
صفحه خاصی نداشتیدوگرنه دران صفحه مطلب مینوشتم بنابراین اگر با موضوع بحث بی ربط است عذرمیخام .
واما :
راستش من به تحلیل ها ومطالب شما تا انجایی که به محاهدین دردهه ۵۰ مربوط میشه زیاد اعتمادی ندارم نه از این لحاظ که تحریف میکنید خیر اصلن اینطورنیست و چنین تصوری ندارم بلکه به این دلیل که اطلافات شما خصوصا درباره مسائل درونی سازمان در دهه ۵۰ ناقص است و بیشتر مربوط میشه به داستانهایی که اپورتونیست راست سنتی عمدتا درزندان تبلیع و ترویج میکردند حتی مبلغین و مروجین دران سالها خودشان هم بطوراکمل درجریان جزییات مربوط به تحولات درونی نبودند و صرفا با پیراهن عثمان کردن ماجرای شریف و لباف شلوغ میکردند و دراین خصوص چندجزوه هم نوشتند که حاصل کارمشترک رجوی و شاهسوندی بود اما بقلم رجوی و بقیه هم درزندانهای مختلف این اخبار مشعشع و این جزوه های پولومیک بی سروته را حلوا حلوا میکردند ( بطوریکه انگار کسانی دربیرون درحال نابودکردن سازمان بودند !!! درصورتیکه چنین نبود و اتفاقا سازمان در اوج مبارزه نظامی بود ) که اقای همنشین به استناد همان چهارتا جزوه برای مسعود معلم معلم میکند ! واقعا ادم شاخ درمیاره ! یکی نیست به همنشین بگه بابا جان اونایی که در متن و محور موضوع قرارداشتند هرگز معلم معلم نکردند که شما میکنی ! بگذریم :
تحولات دهه ۵۰ هرکوفتی که بود حداقلش به لحاظ تشکیلاتی چند تا خاصیت داشت
۱/ مذهبی های اپورتونیست را تصفیه نمود که بسیاری از "بریده چاپلوسان" فعلی جماعت رجوی را شامل میشود .
۲/ ارتباط مذهبی های بازار و برخی روحانیون را با سازمان قطع کردند.
۳/ رسما اسلام را درحد توش و توان خود نفی کردند
۴/ شوروی را نه اردوگاه سوسیالیزم بلکه سوسیال - امپریالیسم ارزیابی کردند ( یعنی قویترین مرزبندی جدی با تفکرات حرب توده )
۵/ بردن سازمان به اوج عملیات نطامی .
۶/ گسترش محافل مطالعاتی - تئوریک
منتهی اپورتونیسم راست مذهبی که جایگاهی برای خود دررهبری نمیدید از یک زاویه حسادت طلباته برعلیه تحولات لجنپراکنی کردند که اقای همنشین ازان بعنوان تلاش برای نجات سازمان یادمیکند !!! و جالبه که همینجوری هم میخواد وقایع تاریخی را ثبت کند !!!
ایشون هنوز بین ۷۰۰ یا ۴۰۰ قربانی قوم بنی قریظه که به دستورمحمد گردن زده شدند مردد و درحال تحقیقه ! و ادعاداره که زدن گردن ۷۰۰ نفردرزوز عملی نیست ! درحالیکه داعش ۲۰۰۰ نفردر روز گردن زده !
بماند :
جناب یغمایی استدعا میکنم در رابطه با تحولات دهه ۵۰ براساس شنیده ها و اخباردوران زندانتان قضاوت نکنید چون اخبار زندان ازناحیه اپورتونیست راست مذهبی اشاعه میشد و عمدتا ازسوی رجوی و شاهسوندی مطرح میشد .
خاکزاد(مجاهدسابق)
شورای ملی چاپلوسان رهبر یا شورای ملی مقاومت مردم ؟
اخیرا در سایت مجاهدین مقاله ای باعنوان معضل "الترناتیو" سازی نوشته که اگر کلملت مشابه و جملات تکراری را فاکتو گیری کنیم اخرسر این جمله میماند که تنها الترناتیو شورای ملی مقاومت با کانونهای شورشی درعمق جامعه است و بقیه کشک هستند ! ( البته نویسنده هنوز محفوظ به حیاست و اگرچه به شاخصهای مبارزین در داخل کشور توهین نکرده اما با کاه کردن درپالون خود سعی در کمرنگ کردن و النهایه محو صدها و هزاران شاخصین مبارزات داخل کشور دارد . نویسنده مقاله مانتد بقیه هرزه نویسان مالیخولیایی خیالباف دو نیرو بیشتردر جامعه ایران نمیبیند اول رژیم و دوم خودشان !!!!!
این فرصت طلبان که به نوشتن چنین مطالبی عادت دارند چشم حقیقت خودرا به روی بیش از ۱۰ هزاربازداشتی میبندد و از روی ده ها خودکشی داده شده میپرد ... به شعارهای کارگران ، معلمان ، بازنشستگان ، دانشجویان و سایراقشارمبارز توجهی نمیکند اما از روی سکت و تنگ نطری ویا دم تکان دادن برای رهبرخودشیفته بدنبال اثبات ردپای شورای ملی مقاومت در مبارزات مردم ایران است ... انهم از اروپا !!! انهم در هیبت چاپلوسی !!!
جالبه خودشان راهم مستقل و غیروابسته تعریف میکند !
مردم دارن از فقروگرسنگی زباله گردی میکنتد و رژیم ستمگر همچنان به غارت و سرکوب مشغول است هزاران مبارز بازداشت و درزتدانن اما اقا از اروپا بفرموده خودشان را نخودآش نشان میدهند . زهی بیشرمی از این همه فرصت طلبی .
کجایی حنیف ؟
که یک مشت فرصت طلب ریدن به سازمان .
یعنی فکرشو بکن ! مجاهدخلق درخارج !!! انهم هرزه نویس !!!
عارضم که ماجرای تلاش برای مبارزه با فساد درجمهوری اسلامی علیرغم شعارهای دهان پرکن شباهت بسیارزیادی با تلاش برای وحدت اپوزوسیون دارد ! اگر فساد درجمهوری اسلامی متوقف شد که اتحاد نیروهای اپوزوسیون عملی خواهدگردید .
فساد زاییده جمهوری اسلامی است چرا که مشتی مختلس درراس امورند و تفرقه درذات اپوزوسیون خارج از کشوراست چرا که انحصارطلبی و خودگنده بینی در ذات رهبران ان میباشد .
بنابراین فساد جمهوری اسلامی درخدمت اپوزوسیون و اپوزوسیون درخدمت جمهوری اسلامی است !
مردم باید خود استین بالا بزنند چون آبی از اپوزوسیون گرم نمیشود همچنانکه جمهوری اسلامی !
مشکل کجاست ؟ چرا ذات با شعار درتضادقرارمیگیرد ؟
نکبت ۴۰ ساله و اپوزوسیون دهان به هوا !
اسبهای آبی کناربرکه با تنه های سنگین و پوستی کلفت زیر افتاب لمیده و دهان خودرا باز نگه داشته اند تا خدمات اسمانی شاملشان شود !
اپوزوسیون اروپا نشین ما نیز بعضا شباهت بسیارزیادی با اسبهای آبی کنار برکه دارد . اخر یکی بیاید به این نکبت ۴۰ ساله پایان دهد و مملکت را طی مراسمی شکوهمند تحویلمان دهد و برود بقیه اش با ما ... یکروز هایزر امدو ارتش را از کودتا منصرف کردو زمینه ظهورو ورود زامبی به بهشت زهرارا نزد مردگان اماده نمود و مگر نمیتواند دوباره تاریخ تکرارشود و اینبار یک ژنرال بفرستد و زمینه ورود مارا فراهم کند ؟ مردیم ازبس درکناربرکه دهانمان را بازگذاشتیم بابا زبونمون خشک شد ! بارانی بباران از اسمان بی ابر ! اگرتوبخواهی میشود ومگر نه اینکه ازیک زامبی رهبرساختی و برکول مردگان زنده نما سوارش کردی ؟ اینبار زامبیان صف به صف بازو به بازو در کنج هجرت و آماده عزیمت به قبرستانی دیگر خصوصا که مردگانش نیز بسیار بیشتراز ۴۰ سال پیش . نگاه کن ببین چگونه بر جسد کفتارها کرکس ها تناول میکنند وبرجسد کرکس ها سوسکهای گوشتخوار ؟ لاشخوراندرلاشخور صف به صف بازو به بازو باسرود و بی سرود پاکوبان و دست افشان با نگاه التماس به اسمان با دهانهای باز ... پس ببارای باران دراسمان بدون ابر ... ببار ... ببار ...
خلاصه رهبران زامبی گاه مرحوم و گاه نامرحوم ! گاه شیربیدار و گاه گربه اشرافی ... گاه وارداتی - پستی با بسته بندی پرزرق و برق انجنانی اما بی محتوا و گاه با محتوا اما محتوایش زوزه تسلیم و ایه یاس و موعظه انحراف با چاشنی سفسطه وطعم دموکراسی !
ساکت باشید ! مملکت درحال سوریه ای شدن است !!!!! واین اوازشوم را با بهانه های گوناگون مرتب تکرارمیکنند بدون انکه به عامل و سبب ساز وضعیت فعلی سوریه اشاره ای نمایند . این دسته از اپوزوسیون قلابی که گرگان درلباس میش با پاپیون و بی پاپیون با کراوات و بی کراوات مرتب درحال موعظه اند ! از انتشار اخبار مربوط به کارگر بازداشتی لت و پارشده و خبرنگار لت وپارشده تر هیچ نه میگویند ونه نامشان را برزبان میاورند ! تکلیف اپوزوسیون قلابی که روشن است نمیخواهد جنایات رژیم رسانه ای شود اما درد من از اپوزوسیون غیرقلابی است ... اوچرا رسانه ای نمیکند ! واضح است ... هراس دارد که خود کمرنگ شود و با این همه ادعای" کانونهای شورشی " از سکه بیافتد !!! لاشخوران قلابی و غیرقلابی توجیب ریز صف به صف بازو به بازو دست افشان و پاکوبان ... ببار ای اسمان .. ببار ...
واما دراین سو :
مردم رنجدیده ، تنگدست و فقیر با سفره های خالی درمصاف با مهیبترین هیولای استبداد و بی عدالتی تاریخ بشریت یعنی اخوند و ایده الوژی اخوند در رزم است و تنهای تنها با نسلی که میداند و میخواهدکه بداند و میرزمد و میخواهد که برزمد ... هزاران شاخص آزادیخواه درمیدان و زندان ... شاخص هایی که اپوزوسیون قلابی و غیرقلابی از مطرح شدن نام انان وحشت دارند ...
مبارزه خیلی چیزها به انسان میاموزد .
زنده و پایدارباد ایران یکپارچه متحد برای پیروزی .
اقای رجوی دوراه بیشترندارد
یا باید به رژیم بپیوندد
یا باید به مردم بپیوندد
اینجوری با شعرو شعار و خودگنده بینی و بلوف ادامه دادن روزبروز یعنی رسوایی بیشتر .
امروز همه شاخص های تاریخی مجاهدین مانند حسین و زینب و زهرا و تفسیر ایه و غیره در جمهوری اسلانی دراوج است و مردم هم هیچ دلبستگی به این حرفها ندارند زیرا دغدعه مردم شاخص های تاریخی تشیع سرخ علوی نیست ... انان نان میخواهند و ازادی و عدالت ولاغیر .
خاکزاد
سایت مجاهدین که مرتب از توئیت پمپئو مطلب مینویسد هیچگونه اشاره ای به ملاقات مسیح علینژادو پمپئو که بحث حجاب اجباری ، سرکوب زنان و بازداشت فعالین کارگری مورد بحث قرارگرفته اشاره ای ننموده است . اصلن انگارنه انگار زن مبارزی بنلم مسیح علینژادداریم و انگارنه انگارکه ملاقاتی بین پمپئو و مسیح علینژادبرگزارشده و انگارنه انگار که تصاویر این ملاقات در توییت وزارت خارجه امریکا امده است !!! انگارنه انگار که هزاران زن مبارز در نیدان و زندان درایران داریم !!! ظهارا فقط یک زن "مبارز"! داریم وانهم مهرتابان است و انهم درخارجه و انهم غرق در زندگی اشرافی و انهم .... و انهم .... وانهم ....
مجاهدین واقعا در سکت و حسادت و تنگنظری شهره اند ونه در مقاومت و بی جهت نیست که دربین اینهمه نسل جوان مبارز داخل کشور حتی یک طرفدارهم ندارند ! چرا ؟
چون انچیزی نیستندکه میگویند . مشتی رده طلب فسیل شده با قدرت مالی بالا و یک مشت اراحیف نوستالژیک ( و درست مانند اخوندهای جمهوری اسلامی) همه زرت و پورتشان مانند اخوندها اینه که زمان شاه زندان رفتیم !
و تنها سرمایه پز و ژستشان هم همین است ( درست مثل اخوندا) . یادشون رفته در مجیزگویی از خمینی از حزب اله هم سبقت گرفته بودند ! القاب امام خمینی و پدربزرگوار و رهبر انقلاب و سمبل شرف ملی و صدها بیانیه و اطلاعیه در حمایت از امام خمینی و مجاهداعظم را عمه من صادرکرده بود ونه سازمان مجاهدین ! واقعا شرم و خجالت هم چیزخوبی است . انوقت هر منتقدی را بی شرمانه به رژیم وصل میکنند !!! البته حساب مجاهدینی که با رژیم درحال همکاری هستند جداست و مگرنه اینکه همین مجاهدین همکاررژیم از شاگردان کلاسهای ایده الوژی من درآوردی مسعود بوده اند ؟ کجای کار عیب داشته ؟ وقتی میوه کرم میزاره حتما که شاخه اش مستعد پرورش میوه کرموست و بگیربرو تا ریشه و خاکش .
اقاجان عصر ایده الوژی اخوند گذشته ... اگر شیخ مفید و شیخ فضل اله نوری و خمینی بدنیا نمیامدند مجاهدین هرگز بوجودنمیامدند ... میگیدنه ؟ چرا در ممالک مسیحی مجاهد مسلمان بوجودنمیاد ؟ وچرا درممالک اسلامی مبارز مسیحی درست نمیشه ؟ تا کی دنبال خرافه و جهل ... فکر تفکری ناب باید . تا کی دعاوی پوچ اراده گرایاته و سکت و حسادت طلبانه با لاف و گنده گویی ؟ به مبارزات داخل ونسل عاصی نظرکنید که هزاران هزار درمیدان و زندانند با نام و نشان .
ویک سوال : ایا نام و نشان انان را میشناسید یا نام و نشانشان لرزه براندامتان میاندازد ؟ اگر لرزه براندامتلن نمیاندازد پس چرا بطورمشخص نامی ازانان درسایت هایتان نیست ؟
سایت های شما در این خصوص چه فرقی با رسانه های رژیم دارد ؟؟؟
وای برما .... وای برما ....
تاریخ گندی داریم واقعا گند . فکرشو بکن ازاهالی کشوری باشی با یک سابقه تاریخی چندهزارساله و کلی قهرمان آزادی و استقلال بعد بیایی به پیروی از اخوند یک ایده الوژی اسلامی درست کنی با ملغمه ای از تئوریهای چپ روسی و کوبایی و وهردمبارزه شوی برای مقابله با مدرنیته ! اره مقابله با مدرنیته ! دردهه ۵۰ فلان بازاری پول داده بود به سازمان که فلان دفتر امتشار فللن مجله ای که مینی زوپ روی جلدش میزاره منفجرکنید ! البته بهرام هرگز اینکارو نکرد و اتفاقا به عنوان نفوذ راست سنتی و بازار درسازمان ازان یادبرد و شدیدا انتقادکرد و درهمین خصوص ارتباط خیلی از روحانیون و بازاری های سنتی را کات کردند که رفسنجانی در خاطرات خودبدان اشاره دارد .
حالا چهارتا ادم بوزینه میگن شهرام و بهرام درسازملن کودتا کردند !!! ولی هرگز نمیگن که همین بهرام و شهرام از اعضای قدیمی سازمان بودند و شهرام با ۱۹ قبضه سلاح و کلی فشنگ و تجهیزات مخابراتی از زندان فرارکرده بود ...چرا ؟ چون حسادت میکردن به او ... چون عمل قهرمانانه او برای خورده بورژواها حسادت و بخل تولید میکرد ولذا میخوان کسی نداند که بهرام و شهرام چه کسانی بودند چون خودشون با همه زرت و پورتشون میروندزیرسوال . عمری توجیب ریزی کردند طبعا ابروریزی میشه .
جناب اقای یغمایی!
شعر خوبی بود و دیکلمه خوبی با صدای دلنشین اما پراز درد .
بهرحال کنایه آشکاری بود از "مهرتابان" که نه مهری دارد و نه درخششی ! اما انچه سرودی باورکن حرف دل همه اون بریده چاپلوسانی است که جرات و شهامت گفتنش را ندارند وگرنه درهمان واحد که بفرموده لجنپراکنی نمیکردند و هرزه نمینوشتند ... باورکن دردل و درون دردی دارند به وسعت شعرتو .
مگرمیشود همسرش را ازاو بگیری و فردیتش را درجمع له کنی و بفرموده برده اش کنی اما درونش را تصرف کنی ؟
نه نه نمیشود . انها در موقعیتی هستند که غبارزمان بر چهره شان نشسته و محتاج مواجبند و دیگرهیچ !
ازخودت بگذر که ققنوس وجودت را به بسوی رهایی پرواز دادی ... خیلی ها نمیتوانند ... صدها تعهد نامه بندگی امضاء کرده اند ...
نزول خورها وقتی صدها چک و سفته از بدهکاران در دست دارند میتوانند برانان سیادت کنند ... به همین سادگی .... خصوصا که کثافتکاری های شخصی خودرا هم کتبی کرده باشند و هزارمرتبه مجیز و مداحی ....
الیزابت باتوری و رییس الیزابت باتوری خمینی درون خودرا قورت داده اند و انسان جز انچه قورت میدهد نیست .
وگرنه مارها دانه میخوردند و موش ها گوشت !
اما واقعیت اینست که مارموش میخوره و موش دانه .
خاکزاد ( مجاهدسابق)
هزارتاسف برای سازمانی که در اوج زجروشکنجه میلیونها کارگر و معلم و دانشجو درداخل ، در خارج نشسته اند و تنها دغدعه شان این است که مسعود رجوی در زندان درجمع مرکزیت بود یا نبود ! فرض کنید بود و فرض کنیدنبود ... خوب که چی ؟
بهمن بازرگانی از اعضای قدیمی و همدوره های حنیف که دردوره ای هم مسئول رجوی بوده است ( به وضعیت الان او کاری ندارم و بحث من تاریخی است ونه جانبدارانه) ظاهرا دریک مصاحبه ای گفته درزندان به مسعودگفتم فلان کاررا بکن و یا فلان کاررا نکن و ازاینجورحرفها ... حال ببینید دوتا نره خر عین بچه کودکستانی های ننر امده اند بلوا راه انداخته اند که تو درحدی نبودی که به مسعودبگی بکن یا نکن !!! جالبه این دوتا تره خر دران ایام حداقل چندپله تشکیلاتی از بهمن بازرگانی پایین تربوده اند !
با وجود چنین ادمهایی در اپوزوسیون ایا جنبش یارو یاور خواهند داشت ؟؟؟ بهیچوجه .
این دوتا نره خر مشکلشون مبارزین میدان و زندان نیستند بلکه مشکل و دغدغشون اینه که مسعود درمرکزیت زندان بود یانبود !!!
خوب واقعین اینه که قبلا نبود ولی بعدا بچه ها سفارش کردند و شد و اتفاقا برخوردفعالی هم در تهیه نوشته ها داشت ...
واما نظرشخصی من :
ایجادمرکزیت درزندان اشتباه بود
اولا چون سازمان دربیرون مرکزیت داشت .
دوما مارکسیست شده بودند .
سوما دراوج مبارزه مسلحانه هم بود .
بنابراین تشکیل مرکزیت درزندان توسط اپورتونبستهای راست مذهبی نوعی حرکت غیرتشکیلاتی و دهن کجی به مرکزیت بیرون بود واین یک حرکت ضدتشکیلاتی بود .
اگرچه به سمت راست سنتی نرفتند اما مگرقراربود بروند ؟؟؟
واما نوشته های مسعود با کمک سعید شاهسوندی انجام شد اما بقلم رجوی و اگرامروز ان نوشته هارا بخوانید واقعا درمیابید چیزی ندارد که ! حالا ببینید بقیه اعضای مرکزیت زندان درکجا قرارداشتند ! همان نوشته ها زندان به زندان منتقل میشد و دست به دست میگشت و ازانجایی که بچه های زندان شخصا از مسائل درونی سازمان دربیرون خبرنداشتند لذا تحت تاثیر یک مشت مزخرفات رجوی عین طوطی صحبت از "کودتا" و غیره میکردند و همین حرفها درمغزشان به عنوان حقیقت مطلق رسوب کرد و همین امروز هم بعضا باخودیدک میکشند و مسعودرا مانتد اقای همنشین "معلم" میبینند !
درحالیکه نوشته های بسیار باارزش و تئوریکی از سوی مرکزیت بیرون منتشرمیشد که بدست عموم بچه ها درزندان نمیرسید و تک و توک اگر به زندان میرسید مورد مطالعه عموم قرارنمیگرفت و خیلی سطحی و جنجالی و پرازهیاهو و کولی بازی رویش نقد مینوشتند و نقدرا دست به دست میکردند و بقیه هم عین بز اخفش میپذیرفتند ...
این ماجرا داستانش مفصله وهنوز یک گزارش مبتنی برحقیقت دراینباره منتشرنشده و هرچی که منتشرشده از سوی اپورتونیست راست مذهبی ( دارودسته رجوی) بوده است . دربسیاری ازموارد ناجوانمردانه مبارزات سازمان درزمان بهرام و شهرام را بعداز۵۷ اپورتونیست راست مذهبی ریخت توجیب خودش ... کمافی السابق و مانند سایرمبارزات . درد که یکی دوتا نیست ...
حالا چگونه دوتا نره خر دروغگوی کرسی طلب میایند واقعیت را بگویند ؟؟؟
خاکزاد( مجاهدسابق)
مردم به خمینی اعتمادکردند او به اعتمادمردم خیانت کرد . کسی که طرفیت خیانت به ۴۰ میلیون نفررا دران ایام داشت حتما که شیطانی دردرون خود داشت که ان را پنهان کرده بود وگرنه خیانت به ۴۰ میلیون نفر و سپس کشتن عزیزان انها چه درمیادین تیر وچه درجبهه های جنگ کاری نیست که از عهده بشربراید . باورکنید فقط از عهده یک مرجع تقلید و ایت الله برمیاید .
حرفی دارم با همگی شما دوستان !
از "لحظه" بیاییم بیرون و اندکی به اطرافمان نگاه کنیم کافی نیست دردوردست افق بدنبال حقیقت باشیم اطراف نزدیک را نگاه کنیم همه چیز دستمان میاید ...
نسل جوان کنونی نه بدنبال رجوی است نه بدنبال مصداقی نه بدنبال محمدرضا روحانی و نه بدنبال هیچ کس دیگر ...
نسل کنونی بدنبال ستوده ها و محمدی ها و ستاربهشتی ها و ندا اقاسلطانها و هزاران زن و مرد حاضردرمیدان و زندان درداخل کشوراست . مطالبی که ما درباره ان از این سایت و اون سایت میخوانیم و پلومیک میکنیم حداکثر در محدوده هفت هشت ده هزارنفراست درحالیکه میلیونها جوان عاصی همراه با مردم ستمدیده و دردمند با هزاران شاخص شناخته شده خود درمیدان و زندان در کمین یک تحول بزرگ درحال شمارش معکوسند ... ۹ و ۸ و ۷ و ۶ و ۵ و۴ ... فقط سه شماره دیگر تا رهایی مانده است ... باورکنید فقط سه شماره مانده است واگر دل درگرو ازادی و عدالت دارید دل به دریا بزنیدو رسما به جنبش مردم بپیوندید و از "لحظه" بیرون بیایید . یک ساعت ۳۶۰۰ لحظه است و ۲۴ ساعت معادل ۸۶۴۰۰ لحظه است ! بنابراین از " لحظه " که نیمی از ان هم توهم سیاسی - تشکیلاتی است ویا حب و بغض و گاها "تفسیر" بیرون بیایید و به دریای ملت قهرمان بپیوندید .
اینکه دوتا نره خر بیایند برای فریب افکارپامنبری های خود پس از ۴۰ سال مدعی بشوند که مسعود درمرکزیت زندان بود چه دردی را از مبارزات نسل کنونی دوا میکند ؟ نسل جوان گوشش بدهکار چنین مزخرفاتی نیست . هزاران مبارز در عرصه مبارزات داخل کشور در میدان و زندانند و برای ان ادعاهای مشمئزکننده تره هم خورد نمیکنند و باوربفرمایید که اصلا نمیشنوند ! این جورحرفها فقط در محدوده هفت هشت ده هزارنفر وان هم بعنوان سرگرنی مطرح میشود که بیش از نیم انان خودواقعیت ها و جزئیات را بهتر از ان دونره خر میدانند !
"بریده مزدور" که رهبران مجاهدین به مخالفینشان نسبت میدهند ویا "بریده چاپلوس" که به اعضای مجاهدین ازسوی منتقدین نسبت داده میشود فقط و فقط به اطلاع هفت هشت ده هزارنفرمیرسد در حالیکه میلیون میلیون جوان نسل کنونی سرگرم نبرد هستند و این واژه هارا نه میشنوند ونه میخواهند که بشنوند زیرا انان وقت شنیدن این مزخرفات را ندارند . این حرفها مال انهایی است که دنبال قبه و رده و کرسی صبح روشن را به شب تاریک میرسانند .
نسل جوان کنونی بران است تا شب تاریک را به صبح روشن برسانند .
اگر فکرمیکنید نسل جوان کنونی منتظر مجاهد و فدایی و توده ای و اکثریتی و " بریده مزدور " و " بریده چاپلوس " و " نیم بریده مزدور" و " نیم بریده چاپلوس" هستند سخت درتوهم مرکب اندرمرکب اندرمرکب هستید .
بابا جان ! جنبش درقلیان است با هزاران" قلیان" !
جنبش هزاران "ستار" دارد و هزاران مادر ستار !
جنبش هزاران بار قهرمانان خودرا "ستوده " است !
جنبش میلیونها دانشجو و کارگر و معلم مبارز دارد !
هرکس به انها نزدیکتر شود کمکی در سرنگونی کرده است و هرکس بجای کمک کردن هی کاه درپالون خودش بکند طبعا از جنبش دورمیافتد .
هرکس که بخواهد جنبش را لوث کند طبعا تابلو میشود و طرد .
درشرایطی نیستیم که بخواهیم از اب گل ماهی بگیریم .
خاکزاد ( مجاهدسابق)
دوستی دارم مجاهد سه آتشه اما چون دوست قدینی هستیم مشکلی نداریم . او درباره نفی حکومت شاه میگفت : معنی نداره که یکنفر بعنوان پادشاه بر جمعیتی حکم براند و ازاین شعارها ... صحبتهایش که تمام شد بهش گفتم فلانی ! خداوکیلی درسازمان شما رهبری شورایی است یا هرچی رهبربگه باید انجام بشه ؟ کمی یکه خورد و درجواب گفت : اخه فرق میکنه ! گفتم چه فرقی ؟ گفت اخه فرق میکنه دیگه !
وقتی داشت میرفت از پشت نگاهش میکردم ... دلم اتش گرفت ... دلم برایش سوخت ... انگارتله پاتی داشتیم چون درهمان زنان برگشت و به من نگاه کرد بعد با شرمندگی از نحوه پاسخگویی اش سرش را پایین انداخت و رفت . هنوزهم باهم دوستیم ...
ارسال یک نظر