دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۱ اسفند ۱۹, جمعه

بیست و چهارم اسفند و در باره رضا شاه. بر آمدن رضا شاه،با یاری بیگانه راهی برای نجات ایران از فرو پاشی و اضمحلال اسماعیل وفا یغمائی

.بیست و چهارم اسفند سالگرد تولد رضا شاه است.در باره رضا شاه بسیار گفته و نوشته اند.من نظرات خود را در باره رضا شاه طی دوازده گفتار گفتارهای پانزده تا بیست و هفت در سلسله برنامه های تاریخ در میهن . تی. وی در اختیار علاقمندان گذاشته ام.میتوانید آنها را ببینید و بشنوید. اسماعیل وفا یغمائی

127-سه قدرت جهانی در ایران ،تحقیر ملی ، مقاومت و زاده شدن سرود ای ایران و پدید اورندگانش
126تاثیر فروغی در ادبیات و همچنین سیاست های رضا شاه
125-جنگ جهانی دوم ، ایران ویران ،رضا شاه و هیتلرومقوله اسلام و یهودیت و شورشها
124-کمال الملک،ایران ویران و جنگ زده در جنگ جهانی دوم و سیمای روشن رضا شاه وفروغی در این تراژدی
123-بازی قدرت و بازیگران تلخ فرجام عصر رضا شاه ، عرفی گرائی و سیستم آموزشی
122-رضا شاه و موسیقی ، بازی قدرت و سرکوب مخالفان سیاسی ، سرپاس مختاری ، مدرس
121- رضا شاه در نظر منکران و از درون ، بازی قدرت ، آیرم ،تیمورتاش و سیدضیا ،ماجرای ثروت افسانه ی او
120-داور ، کسروی ، فروغی ،آیت الله بروجردی در عصر رضاشاه و مقوله مذهب در رویاروئی با هویت ملی
119-عصر رضا شاه مساله تضاد ملک الشعرای بهار با میرزا کوچک خان،زنان و رضا شاه،، اقتصاد عصر رضا شاه،و نقش و کارکرد وسرنوشت برخی شخصیتهای شورشی دوران اسماعیل سمیتقو و دوستمحمد خان بارکزهی
118-عصر پهلوی و دولت و ملت واحد،مخالفان وشورشیانی دیگر،میرزا
کوچک،پسیان،شیخ محمد خیابانی وماجرای جمهوری و برخی کارکردهای رضا شاه
117-عصر رضا شاه و صف طولانی تاریخسازان ، مستوفی الممالک، فروغی،سرکوب واسکان ایلات در راستای جنگ مدرنیته و سنت وماجرای قصاب لرستان116-،
115-بر آمدن رضا شاه،با یاری بیگانه راهی برای نجات ایران از فرو پاشی و اضمحلال

۲۷ نظر:

ناشناس گفت...

اگر تو روسیه استالین سرکارنمیامد و تو گرایشات استالینی ترویج نمیشد قطعا روشنفکران ایرانی تعریف متفاوتی از رضاشاه داشتند . برخی از شیفتگان انقلاب روسیه از نظام شوروی سابق مفهوم دموکراتیک داشتند و دموکراسی را از زاویه دیکتاتوری پرولتاریا تفسیر میکردند و اسمشو میزاشتن دموکراتیسم انقلابی ! ۹۹% ترجمه ها مال شیفتگان استالین بود و همینا بخورد جوانان کنجکاو و سیاسی داده شد و در مغز صفرکیبومترشون رسوبگذاری کرد ... دنیای سوسیالیزم دنیای بدی نبود اما حزب توده سوسیالیزم را به صورت روسی جا انداخت بطوریکه همه عوارض انرا میدانید . حتی بچه مذهبی های ما به روس تمایل داشتند و شعار مرگ بر امپریالبسم جهانی بسرکردگی امریکا سرمیدادند ! حزب توده و چریک فدایی درایرلن چنین بودند . دردهه ۵۰ دردوران رهبری بهرام و شهرام تحولی بوجودامد و روسیه را سوسیال امپریالیزم تعریف کردند و از حزب توده مارک امریکایی خوردند ! درزندان کلیه تصفیه شدگان خائنانه و غیرمسئولانه مرکزیت درست کردند درحالیکه سازمان دربیرون از زندان مرکزیت داشت و دراوج مبارزه مسلحانه خونین بود .
بگذریم :
اگر استالینی نبود روشنفکران در دنیای استبدادی و دیکتاتوری ان ایام طبعا با رضا شاه مبارزه نمیکردند و اورا فردی میهن پرست و معتدل ارزیابی میکردند که هرگز مانند دیکتاتورهای ایام خودش نبود .
نقطه صهف داشت اما نباید با هوچیگری برخوردکرد . خدماتش خیلی خیلی خیلی بیشتراز ناخدماتش بود ولاغیر .

ناشناس گفت...

محمدرضاشاه با اخوندا مثل باباش مقابله نکرد چون بعداز باباش حزب توده بعنوان کارگزارروسیه درایران تشکیل شده بود و شوروی را قبله برابری تبلیغ میکرد و محمدرضاشاه سعی میکرد با تقویت مذهب جلوی کمونیسم را بگیره و علت کم کاری محمدرضاشاه درمبارزه با اخوند همین بود ضمن انکه خودشم کمی مذهبی بود اما ببشتراز بازرگان و سنجابی که مذهبی نبود عزیزم . امثال شریعتی و مطهری ذهن جوانان را مسموم کردند با ان سخنرانیهای تاثیرگذار جنجالی اما بی محتوای پوچ . امثال خمینی هم بر بستر تفکر کهنه مذهبی که در بخش وسیعی از خورده بورژوازی سنتی و متمولین بازار توانست خودشو به جامعه دیکته کنه انهم برای مردمی که هرگز ازادی بیان و رقابت احزاب را تجربه نکرده بودند و همیشه از ترس ساواک پج و پچ میکردند . دراین گیرودار سازمانهای مسلح بطورمشخص چریکهای فدایی خصوصا در دوران رهبری حمید اشرف و مجاهدین در دوران رهبری بهرام و شهرام عمدتا مبارزه مسلحانه و ترور ژنرالهای مستشار امریکایی یک جو سیاسی - نظامی به مبارزات جامعه تحمیل شده بود که مقصر اصلی ان هم شاه بود و هم حزب توده وهم اخوند . سعی کنیم یکطرفه به قاضی نرویم . شاه مقصربود چون به ازادی بیان و احزاب اعتقادنداشت چون میترسید طرفداران شوروی اوضاع سیاسی را بدست گیرند ( ازنظرمن که دران ایام که خود طرفدار پروپاقرص مبارزه مسلحانه بودم شاید تا حدودی شاه حق داشت)
ازسوی دیگر حزب توده در تمام نهادهای اموزشی و رسانه ها نفوذ داشت و برای شوروی بعنوان اردوگاه سوسیالیزم و قبله عدالت و ازادی تبلیغ میکرد ( درحالیکه درشوروی ازادی و عدالتی وجودنداشت و رهبران حزب حاکم دررفاه زندگی میکردند و بقیه درفقر)
ازسوی دیگر توطئه اخوندها و تبلیغات ضدشاهی انان و عوامفریبی و سوء استفاده از خصوصیات مذهبی مردم .... روشنفکران مستقل ازادیخواه هم که قربونش برم بیغ بیغ !
ملی گراهامونم که نه جربزه مبارزه داشتن ونه شجاعت همکاری ! این وسط میپلکیدن و درشکاف بصورت شترمرغی زندگی سیاسی میکردند !
شاه تنها بود ... تنهای تنها ... واقعا تنها ....
امروز که درسنین ۵۸ به گذشته نگاه میکنم و ۴۰ سال هست که زخم نعلین اخوند و شلاق تعزیر و دهها هزار قتل جوان بیگناه را دیده ام سخت غمگین میشوم و با خود میگویم ایکاش درگیر اتوپی های وارداتی نبودم و با تمام توان از بختیار حمایت میکردم اما میدانم که اولا تاریخ به عقب برنمیگردد دوما مردم درانروز جاهل بودند و نتیجه ای نمیداد .
چرا جاهل بودند ؟ چون جهل بر خرد مردم به حکم ۱۴۰۰ سال نلاش اخوند سواربود . مابرای پیروزی اول اول باید این وصله انگلی - استعماری جهل و خرافه را از فرهنگ ملی خود حذف کنیم ... کارسختی است اما میشود .
اما امروز دغدعه ما باید حمایت از جنبش باشد باید حمایت از زنان آزاده و قهرمان و آگاه مانند نسرین ستوده ها و صدها نفردیگر در میدان و زندان باشد ... باید بسوی چیزی برویم که بوی ایده الوژی و فردپرستی ندهد وگرنه مفت باخته ایم و همه خونهای خواهران و برادران و عزیزانمان پایمال خواهدشد ویا دفترچه درآمد فرصت طلبان .
من میدونم دارم چی میگم .

ناشناس گفت...

هرکسی علیرغم اینکه به یکسری مباحث تئوریک سیاسی اعتقادداره اما یکسری حرفهای خاص هم تو دلش داره و حرف دل من اینه که :
اگر تلویزیونو ۴۸ ساعت از رژیم بگیرید قطعا سقوط میکنه . چون خیلی در وارانه نشان دادن اوضاع ماهرانه برنامه سازی میکنه . فقر جامعه را گرفته اما وقتی سریالهای تلویزیون را و اگهی های ان را و تبلیعات انرا نگاه میکنی انگار مملکت در اسایش و رفاهه و دغدعه مردم هم ماشین سانتافه و ویلا و دوری ازفرزند که درامریکا زندگی میکنه !
انگارنه انگار کودکان کار و مردم تنگدست در خیابان سطل های زباله را جستجو میکنند . برخی از سلبرتی ها واقعا خائن هستند البته نادان و مغزپوک و بی محتوا بارامده اند و الکی خوش و بی تفاوت و بسیار چاپلوس برای گرفتن موقعیت بهتر .
الیته این فرهنگ چاپلوسی تو سیاسی ها هم هست خصوصا در طیف مجاهدین که تواین چنددهه اخیر واقعا درچاپلوسی جلو رفته اند . خلاصه مشکل زیاد است و تماما فرهنگی است و در ورای همه اینها یک رژیم مکار و غارتگر که بازیگری قهاراست .
خاکزاد

ناشناس گفت...

جنبش زنان و مبارزه با حجاب اجباری پاشنه اشیل حکومت اخوندی است که همراه افشای غارت و چپاول حکومت به موازات گسترش سایر بخشهای دیگرجنبش میتواند به اتکاء مردان و زنان حاضردرمیدان و زندان کاراین رژیم را یکسره کند و لاغیر . عصر ایده الوژی و مکتب گذشته است ولذا اخوند نیز به هیچ شکلی درایران آزاد فردا جایی ندارد .

ناشناس گفت...

نظرات اراده گرایانه اپورتونیستی مجاهدین بایدبه خیال پردازی اخوندی تعبیرشود ! انجا که میگویند و درسایتهای خود مینویسند نیم پهلوی ولیعهد اخرالزمان خمینی و فرزند اوست ! اخه یعنی چی این حرف ؟ مثلا خیلی سیاسی - نظامی مینوبسند ؟
تا این احمق ها هستند اخوندها هم هستند و درد اصلی همین است و بس . اخه اینم شد حرف ؟
اخه سازمانی که رهبرش حتی یک دقیقه سابقه نظامی نداشته و از روز اول تا اخرش در هیچ عمل مسلحانه ای نقش و شرکت نداشته چی میگید اخه ؟ اگه با حلوا حلوا دهن شیرین میشه پس عسل عسل کنید تا شیرین تربشه .
امروز درایران همه میدانند که هیچ فرقی بین اخوندومجاهد نیست اما من میگم هست ! چرا ؟ چون انصاف حکم میکنه که بگم هست اما نه درپایه های عقیدتی - ایده الوژیک .... بلکه در وضعیت .
امیدوارم جمهوری اسلامی نابودشود و مجاهدین هم دست از ایده الوژی اخوندی بردارند تا متحول و آزاده شوند وبه مبارزین داخل کشور در میدان و زندان نه تنها احترام گذارند بلکه پیر انان شوند .
باورکنید خالی بندی و اراده گرایی ذهنی نتیجه نمیده چون درمیدان نبرد داخلی تکلیف روشن میشه ونه در پاریس درکنار رود سن و سالنهای دربسته مرفه . مثل اخوندها در رفاه و امنیت گحده گوزی نکنید ... فایده نداره

ناشناس گفت...

برادر و دسته خر !

بحث برسراین بود که پس از ۳۰ سال فعالیت در سازمان انهم بقول برادر در" دود و اتش و خون و رنج و شکنج " بقول کارگران "سختی کار" با چه " مزایایی" آبرومندانه ونه با "تهمت و توهین و اتهام" میتوانستم بازنشسته شوم ( نه از نظرعقیدتی که جسمانی) وجواب این بود که تو شمعی و تا اخرین قطره باید در راه مریم آب شوی تا لایق جانان شوی !

بعدش چی ؟ هیچی .. باید که خاموش شوی تا لایق بانو شوی !

خلاصه به زبان رهبر عقیدتی بوی گندم مال پامنبری  هرچی که داری مال من و مریم  ! اون یه گرمه رو بده بیاد ! یعنی یک گرم را بده به من .

اخه یکی نبود بگه لامصب همه چیرو که گرفتی لااقل یه گرمه رو بزار برای صاب گرم !  والا باغدار اگه انصاف داشته باشه وقتی میخواد میوه درخت را بچینه چندتا دونه برای خود درخت میزاره ( نماد انصاف و مروته ) قرار نیست که عین دستگاه ابمیوه گیری جنب سینما ماندانا از این ور هویج بندازی ازاونور تفاله جمع بشه ! اخه بی مروت چلوندنم برای خودش راه و رسمی و قانونی داره ... والا گاو شیرده راهم تا اخر نمیدوشن !  میگن حیوون گوساله داره گناه داره ...

اما درقاموس رهبر فرصت طلب که بلحاظ عقیدتی و ایده الوژی تنه اش به تنه اخوندا خورده تا اخرشو میخواد بدوشه  ... انگار درقدرته و ماهم ملتیم ! خمینی بچه های مردم را درجنگ خودساخته اش دسته دسته به کشتن داد و حتی به گوشواره و النگوی مادرو خواهر کشته شدگان هم رحم نداشت ... بدهید درراه اسلام عزیز !!!! شهادت بالاترین مرتبه الهی است !!! اما برای مردم ونه بتول خانم .

!

گفتم بتول یاد مریم افتادم .... 

شاید بگی چه ربطی داره ؟ برای من که ۳۰ سال با ذهنیت رهبرعقیدتی خو گرفتم حتما که ربط داره ... اصولا ما با همین قیاسات حال میکنیم .... تحلیل محلیل نه منه ؟

حالا بگو این مقاله چه ربطی داشت به عنوانش ؟

جواب اینه ما به عنوان مقاله اهمیت میدیم ... ما عادت کردیم عنوان باز باشیم ...  احه هرکی عنوانش خوشگل ترباشه حتما که دود و خون و اتشی تره !!!!

ناشناس گفت...

برای مثال به مقاله اقای حمیداسدیان نگاه کن ! خوکچه ای که به جهنم سلام گفت !!!! یعنی چی اخه ؟ میخوای فحش و تهمت بدی و بزنی که دل رهبرت خنک بشه خوب بزن و بده و برو ! دیگه به فوکو و دکارت و هگل چکارداری اخه ؟ به وحید افراخته چکارداری اخه ؟ مگه در حد و اندازه فوکو و هگل و وحیدافراخته بودی بودی یا هستی ؟

ناشناس گفت...

واقعا بیایید فارغ از مواضع سازمانی و حب و بغض اخوندی و سیاسی وجدانتان را قاضی کنید و به این سوال واقعا جواب دلتان را بدهید ...
ایا برداشتن روسری از سرزنان بدستوررضاشاه خوب بود یا بدبود ؟
به نظر من با توجه به اینکه زنان روبنده داشتن و فرهنگ اخوند بر مردم حاکم بود اقدام رضاشاه بسیار خوب بود .
از یکجا باید شروع میکرد دیگه ... ازنظر فرهنگی جامعه بیسواد و تحت انقیاد اخوندبود و امکان نداشت بنابراین باید فیزیکی اقدام میکرد و کرد و دمش هم گرم . جالا تو برو کون خودتو پاره کن و روسریتو سفت بچسب .

ناشناس گفت...

اقایون خانوما
محاله تو این مملکت اختلاسی انجام بشود و یک سرش در بیت نباشد .... محاله .

ناشناس گفت...

خودمو بردم به سالهای دهه ۴۰ و پنجاه و خودمو گذاشتم جای شاه و سعی کردم  ببینم اگه جای شاه بودم چکارمیکردم !



اگه جای شاه بودم قطعا مبارزه دقیق و بی امانی را برای ریشه کن کردن اخوند انجام میدهدم و حتی اگر بخوام حرف دلمو بزنم خیلی هم بیرحمانه اینکارو میکردم اما بیایید ببینیم اگر جای شاه بودم و اینکاررا میکردم واکحش ها چه بود ؟

قطعا که حوزه علمیه با ننه من غریبم بازی قشر سنتی را برعلیهم بسیج میکر

مورد لعن و نفرین بیشتر ملی مذهبی ها قرار میکرفتم

حزب توده بلوا راه میانداخت

مجاهدین مذهبی که با مظلوم نشان دادن مراجع تقلید علیه من لجنپراکنی میکردند و قطعا به دفاع بیشترازاخوندها میپرداختند .

چریک فدایی که به دفاع از روحانیت مرا بیشتر میکوبید

روشنفکران آشعالی مانند جلال ال احمدها بیشتر علیه من مزخرف مینوشتند .

شعرا و نوبسندگان هزار شعر علیه من میسرودند ...



فکر میکنید غیرازانچه گفتم میشد ؟

بنابراین شعاردادن و قضاوت آبکی کردن ساده است اما درست قضاوت کردن خیلی سخت است .

ناشناس گفت...

رضا شاه یه چارقد از سرزنها برداشت تا خودشونو آزاد حس کنن و طبعا حق و حقوق واقعی خودشونو بشناسن اما دیدید که اخوندها و سیاسیون طرفدار اخوندها چه کردند ؟!  و چه ها که نگفتند و ننوشتند ؟!

ولی چرا گروههای سیاسی که عمامه برسر نداشتند علیه رضا شاه مینوشتند و امروزهم مینویسند ؟

جواب روشنه ... چون یا درپایه های ایده الوژیک با اخوند نقاط اشتراک زیادی داشتند و دارند ویا اگرهم مثلا چپ بودند از نواده اخوندها بودند !

این موضوع تا حل نشه چیزی حل نمیشه .

حل شدنشم دوتا چیز میخواد :

اول انصاف

دوم شجاعت

که متاسفانه هیچکدامش در رهبران گروههای سیاسی موجود نایاب هست .

حالا هرچی دلت میخواد بگو !

ناشناس گفت...

راستش من ادعای آلترناتیوی مجاهدین را مانند مگسی میبینم که وارد هواپیما شده و ادعای خلبانی داره !!!
حالا بیا ثابت کن نقشی نداره ! اگه نداره پس چجوری میره تو کابین میشینه رو فرمون هواپیما !!!!!
حتما که نقش داره !

ناشناس گفت...

اخوندها هم در هدایت بشر نقش دارن !!! ... واگرندارن پس چطوری پشت تریبون مردمو نصیحت میکنن ؟ البته کاری نداریم که مردم شیشکی میبندند مهم هدایتی است که انان انجام میدهند !!!

ناشناس گفت...

نصف بیشترگرفتاری ما در خارج از کشور وضعیت سیاسی اشفته ان است که توسط افراد صادراتی بصورت متنوع درهر سطح و برنامه ای با کلاسهای سیاسی متفاوت در حال ایفای نقشند .
گرچه تعدادشون زیاده اما معمولا تک نفره و چندنفره هستند اما با برد تبایغاتی بسیار بالا .
گاهها علیه هم نیز شدیدترین افشاگریهارا انجام میدهند ! تا حسابی گیج شویم . انها پرنسیپ ندارند امروز از فلان موضوع حمایت میکنند و فردا همان موضوع را میکوبند ! و با خیره سری تو جشم مخاطبینشان نگاه هم میکنند! نقطه مشترک همگی انها علیرغم اختلافی که در سطوح و کلاس بندی دارند اولا ترساندن مردم از سوریه ای شدن است ! دوما ترساندن مردم از روش رعب انگیز رژیم . سوما کوبیدن تلویحی افرار مستقل و سالم چهارما تناقض گویی . پنجما پررویی و خیره سری . ششما نفی تلویحی و ماستمالی دزدی اقازاده ها . هفتما برخورد ۱۰۰ درصد با دولت بدون زیرسوال بردن حکومت . هشتما لوث کردن مبارزات مردم و حمله به قهرمانان مردم فلمثل حمله به مسیح علینژاد یا زنان قهرمان در داخل ایران ...
خلاصه اگر شما خواننده گرامی ریگ درکفش نداشته باشی که میدانم نداری شناسایی این بوزینگان برایتان کاملا کارساده ای است .
دغدغه انها حذف رژیم نیست و با دوبار دیدن برنامه هایشان خود متوجه میشوید .
اینها امروز به عنوان محافظ پاشنه آشیل کل حکومت درخارج عمل میکنند ... مردم را فریب میدهند و پتانسیل مردم را هرز میبرند .
اما مطمئنم که درنهایت موفق نخواهندشد چون جنبش درداخل کشور سراسری و دارای پیشگامان شناخته شده اش میباشد که یا درمیدانند ویا در زندان .
خاکزاد

ناشناس گفت...

الترناتیوهای خودخوانده پوشالی یا مگس های خلبان اف ۱۶ ؟!
مگه هرموجودی که تو هواپیما باشه خلبانه ؟
پشه و مگس و سوسک و موش هم گاها تو هواپیماها وجود داره ایا اینا همشون خلبانن ؟
ایا در هدایت هواپیما نقشی دارند ؟

ناشناس گفت...

برخی مایلند قتل وعام دهه ۶۰ به فراموشی سپرده شود .
برخی صبح تا شام تلاش میکنتد ایت قتل و عام را به کیسه خودبریزند .
هیچکدام از دوجریان فوق روح آزادگی ندارند .
قتل و عام دهه ۶۰ بعنوان بخشی از قتل وعام ۴۰ ساله جمهوری اسلامی متعلق به مردم قهرمان ایران است نه کسی میتواند ان را به فراموشی تاریخی سوق دهد ونه کسی میتواند ان را به کیسه تنگ نطرانه و فرصت طلبانه خود بریزد . قتل و عام مردم در ۴۰ سال گذشته درهر مقطع تاریخی اش ننگی است چون مهر برپیشانی جنایتکاران رژیم ولاغیر .
نه میبخشیم ونه فراموش میکنیم ونه اجازه سوء استفاده میدهیم . جانباختگان و قربانیان ۴۰ سال جنایت اخوندی خانواده دارند و هموطن و نه منکر یا صاحب ! فرهنگ خاکپاشی برحقیقت و فرهنگ برده داری ممنوع .

ناشناس گفت...

نه میبخشیم نه فراموش میکنیم بلکه درفردای پیروزی یک به یک جنایتکاران دست اندرکاررا در دادگاه واقعی محاکمه خواهیم کرد .

ناشناس گفت...

مناسفانه نیروهای سیاسی در خارج از کشور عمدتا  وزنی هستند با  کمیت برداری  درحالیکه جنبش داخلی متکی به جرم خود هست با ماهیئت و ذات غیر برداری .... بنابراین قاعده همه سرنگون طلبان نه تنها موظفند بلکه به حکم تغییرناپذیر قوانین علمی میبایستی به حمایت از جنبش داخلی برآیند و پیشگامان ان را در میدان نبرد و  زندان ششدانگ حمایت کنند .

تجربه ۴۰ ساله گروههای سیاسی درخارجه نشان داده که علیرغم تمایل به سرنگونی هرگز توان ان را ندارند چون به یک کمیت برداری تبدیل شده اند و دردنیای سیاست بازانه جهانی پیوسته خود ازقربانی شدگان و ابزارهای دم دستی محسوب میشوند و دردناکتر است اگر بگویم همین نیروهای سیاسی برداری را در جهت بقای جمهوری اسلامی بارها به اشکال پیچیده بکارگرفته اند !!!!

میدونم که درک و پذیرش این موضوع خیلی دردناکه اما واقعیت داره...

پس برای اشتباه کمتر و رسیدن به نتیجه مطلوب شعروشعارپوشالی خودرا کنار گذارید و به نمادهای میدان عملی نبرد درداخل تکیه کنید زیرا انان متکی به ذات هستند .

برادر مجاهد :

عمرا اگه بفهمی چی گفتم !

خاکزاد

ناشناس گفت...

این اقای ناصرشاهین پر در میهن تی وی چنان از رضاشاه هیولا میسازه و پرداخت میکنه و تحویلت میده که پیش خودت میگی صدرحمت به شیخ فضل اله نوری !
من واقعا نمیدونم درد این روشنفکرا چیه !
اخه الان که اخوندو اخوندزاده تحت عنوان اصولگرا و اصلاح طلب پیر مملکتو دراورده و ۴۰ ساله کشته و بردع و نابودکرده را ول کردن و خیلی هم سمج افتادن دنبال افشای رضا شاه !
رژیم و سایتهای مجاهدین و برخی "روشنفکرا" افشاگری علیه رضاشاه شده بیزینسشون ! اخه چرا ؟
من که اصلن درک نمیکنم و انگیزه اینارو تو این شرایط که شیخ دشمن اصلی است واقعا نمیفهمم .

ناشناس گفت...

اگر سپاه بدر موردتایید ملت عراق باشه طبعا مجاهدینم موردتایید ملت ایران هستند .
چرا ؟
چون درزمان صدام سپاه بدر در ایران مورد حمایت اخوندها بود و مجاهدین هم در عراق مورد تایید رژیم صدام !
دوتا گروه مزدور ( باهرادعایی که میخوان داشته باشن) هرگز نمیتونن مورد تایید ملت ها قراربگیرن .
حالا به بقیه چیزهاش کاری ندارم .
خاکزاد

ناشناس گفت...

برای ملتها عملکرد و گذشته گروهها مورد قضاوت جمعی قرار میگیره ونه دعاوی پرزرق و برق انان .
این چیزیه که تاریخ ثابت کرده .
بعضی اشتباهات هرگز پاک شدنی نیستند چون درخاطره تاریخی ملتها اثر خودشو میزاره و موهم لای درزش نمیره .
عمری خدمت به یک خیانت و یا به یک اشتباه خیانت آمیز برباد میرود انهم در مسائل ملی - میهنی .
مثلا خیانت خمینی به مردم درتاریخ ثبت شد و برگشت ناپذیراست چون انچه بر سر این ملت آورد هرگز پاک شدنی نیست .
بهرحال تاریخ اینه و کاریشم نمیشه کرد .
خاکزاد

ناشناس گفت...

حتی اگر خودتو هم پاره بکنی فایده نداره چون واقعا بعضی چیزها برگشت ناپذیرند و با شعروشعار و ننه من غریبم بازی و ژست و قمپوز ماله کشی نمیشوند .
چرا ؟
چون اثر پراتیکی در ذهن جامعه رد میزاره ونه شعرو شعار .
خاکزاد

ناشناس گفت...

شعروشعار فقط خوراک پامنبری هاست ونه جامعه .
خوراک جامعه عملکرد است ونه شعروشعار .
من به مجاهدین توصیه میکنم اگر قصد پاک کردن اشتباه خیانت امیزخودرا دارید بفرمایید در میدان داخلی ... میدان به نیرو نیازدارد ... بفرمایید .
از فاصله ۴۰۰۰ کیلو متری نمیتوان مدعی خون جوانان کف خیابان بود ... بفرمایید داخل ... بفرمایید .
میدان مبارزه به نیرو نیاز دارد ... بفرمایید .

ناشناس گفت...

برخی از سیاسیون کمال گرا هستند و در ذهنشون زندگی میکنن ونه اجتماع و تاریخ مثلا رضا شاه را محکوم میکنند که ال بود و بل بود ! و انتظاراتی که از رضاشاه در ۷۰ سال پیش دارند حتی امروز در ۲۰۱۹ در کشورهای صاحب دموکراسی وجود ندارد .
این روشنفکران کمال گرا هستند و چون قدرت حل و فصل و تحلیل ندارند لذا هرچیزی را اخرشو بصورت "کمال مطلق" مطرح میکنند و فکرهم میکنند خیلی باهوش هستند ! غافل از اینکه خبر ندارن با شیخ برعلیه شاه همصدا شدند ! اینها مانند ابولحسین هژیر هستند عین آب خوردن به نوکری شیخ درمیایند اما سرانجام برغم خوش رفصی ها و خوش خدمتی هایشان توسط همان شیخ بلعیده میشوند .
من به ایندسته از روشنفکران پیشنهادمیکنم اگر قصد دارید با حیوانات دوستی کنید عیب نداره ولی لااقل با حیواناتی دوستی کنید که شمارا با طعمه اشتباه نگیرند .
دوستی با اخوند بنوعی دوستی با کورکودیل و یا مارپیتون است و سرانجام توسط او بلعیده و یا تکه تکه میشوید . الیته به جهنم که بلعیده شدید اما مواضع شما در مسیر پراکندن بذر نااگاهی تاریخی است . اخه تا کی میخواهید برطبل جهالت بکوبید ...
بابا به پیر به پیغمبر ! شاهی وجود نداره و هرانچه هست شیخ است .

ناشناس گفت...

برادر و دسته خر ۲ !

بنده چون ۳۰ سال آزگار مجاهدبودم و مجاهد باراومدم کلا "قیاس بازم" ! ما کلا با قیاس زنده ایم و حال میکنیم و همه زرت و پورتمان هم قیاس است .

یعنی چی ؟

یعنی پیراهن خمینی دکمه داره و پیراهن شما هم دکمه داره ... از نظر من که ۳۰ سال با اموزش ایده الوژی و پلمیک سبک و سیاق برادر و بریده چاپلوساش باراومدم بین خمینی و شما هیچ فرقی نیست چون پیراهن هردوی شما دکمه داره  ! بنابراین برای مرزبندی یا باید بروی دکمه های کفن اقارو بکنی بندهزی دور ویا باید دکمه های پیرهن خودتو بکنی بندازی دور و از اینجور کارها ... ما بهش میگیم مرزبندی  ... توهم بگو مرزبندی !

اما پایه های ایده الوژیک مشترک بین مجاهد و خمینی اشکال نداره ! چون بایه بالا آوردن حله حله ... والا تا اونجا که بنده درسازمان شاهدش بودم بریده چاپلوسان هرروز بالا میاوردند اما جیگرشون و دل و روده شون اومد بالا ولی خمینی درونشون نیامد بالا !

چرا ؟؟؟؟

اخه روده شون و جیگرشون مال خودشون بود و اختیارش دست خودشون بود اما خمینی درون اختیارش دست خودشون نبود و ریشه های آموزشی دیرینه داشت که یه سرش تو موزه ایده الوژی برادر بود و یه سرش تو کفن امام گوربگورشده !  با نقاط مشترک بسیار ...

حالا ما میگیم بالا آوردیم تو هم بگو بالا اوردیم ... اخه خوبیت نداره !

خلاصه سازمان ما این اواخر رنگ و لعاب سینمایی گرفت اگرچه دوس داشت رامبو را تداعی کنه ( از خیر چگوارا گذشته بود ) اما بیشتر فردین و فروزان را تداعی میکرد ... سلبریتی های سازمان ما شده بودند مریم و مسعود در نقش فروزان و فردین ! همه جا پوستر این دوتا جوون بود ! عاشق عکسهای دوران جوانیشون بودن و همه جا پربود از عکسهای دوران جوانی حاج خانم و حاج اقا ! ( چون مسعود مکه رفته بود و احرام بسته بود طبعا حاجی شده بود و خانمشم میشه حاج خانم دیگه ...)  اعضاء در سن ۶۵ سالگی با موهای رنگ کرده پرکلاغی و چروکهای گلو که زیر کراوات قرمز پنهان شده بود عکسهای دوران جوانی حاج خانم و حاج اقارا بلند میکردیم و میگفتیم : خلق جهان بداند مسعود رهبرماست ! خخخخخخخخخ

غافل از اینکه خودمونم نمیدونستیم رهبرمون کجاست !!! چه برسد به خلق جهان !!!

تو هوای ابری هم از مهرتابان ! میگفتیم !

حالا شما خواننده گرامی خودت قضاوت کن ببین ما چجوری باراومدیم ! به شتره گفتن گردنت کجه گفت کجام راسته !

نشستم یه دودوتا چهارتا برای خودم کردم اخرش میبینم سازمان تو این چهل ساله و خصوصا تو این بیست ساله اخیر فقط و فقط کارش تولید به مصرف بوده !

یعنی چی ؟

یعنی تبدیل" بریده چاپلوس" به "بریده مزدور" و تحویل به رژیم بدون عوارض گمرکی . به این میگن اقتصاد آزاد ! در کنار بازی برد - برد .

بنابراین اونهایی که از سازمان امدند بیرون و در جبهه دیگری برعلیه رژیم اخوندی مبارزه میکنند از پروسه تبدیل "چاپلوس" به "مزدور " قسر دررفتند و این بسیار نیکوست .

چون هم رژیم را عصبانی میکند وهم رهبران بزدل سازمان را .

به امید پیروزی





ناشناس گفت...

معنی مجازی - فکاهی عنصر پیشتاز !

قاعده براین استواراست که عنصر پیشتاز شعاررا به درون مردم میبرد وتا بوده چنین بوده است .

حالا اگر مردم شعار خود را به درون مدعیان پیشتاز بردند تکلیف چیه ؟

این همان داستان شعارهای یکساله اخیر مردم شریف ایران است که خودشان کف خیابون سرمیدهند و بعدا " پیشتاز " متوجه میشود !

و جالبه که مدعی یکانهای شورشی هم میشود !!!

این بلوف از حدو مرز بازی پوکرهم گذشته و انگار مدعیان فرصت طلب با آب مرده شور خانه ای که خمینی قبل از کفن دران شستشو داده شده صورت خودرا شسته اند !

هزاران دختروپسر و زن و مرد مبارز در زندانند اما این یکانهای شورشی از نواده زورو هستند که مانند زورو میایند با گروهبان گارسیا شمشیربازی میکنند بعد سوت میزنند اسبشان میاید و انها را میبرد به مقر !  خخخخخخخخخ

"خداوکیلی" از این پیشتاز ... پس تاز تر دیده بودید ؟ تا این جماعت هستند اخوندا حال میکنند .

به امید پیروزی

ناشناس گفت...

در مقایسه می دانیم که رضا شاه زمانی که حقوق بشر حتی در غرب و آمریکا نهادینه نشده بود ( مثلا در مورد سیاهان) با هم زمان های خود ( استالین و هیتلر) بسیار هم حقوق بشر را رعایت میکرد . کافی است تعداد زندانیان سیاسی و اعدامی ها و حتی مرگ های دستی با آمپول هوا را در نظر بگیریم . از سوی دیگر همان تعداد را با اعدامی های دهه های بعد در کشور های دارای حکومت نظامی ( شیلی و آرژانتین ) مقایسه کنیم . از سوی دیگر خدمات او و تبدیل ایران قاجار به مدرن را در نظر بگیریم . محمد رضا شاه هم بدون خطا و ایراد نبود ، شاید به جای زندان باید یک تور گردشی به قبله گاه عزیزشان شرق برای علاقمندان به بلوک شرق میداد تا همان استالین آنها را مانند هزاران مارکسیست ایرانی دیگر روانه گولاک و سیبری می کرد . اما اینها تاریخ گذشته است . ما جمهوری داریم مانند جمهوری اسلامی و پادشاهی مانند سوئد ، جمهوری هست مانند فرانسه و پادشاهی هم داریم که دیکتاتوری است . کدام را می خواهیم ؟ شاید در اسم زیاد مهم نباشد ، مهم محتوای قانون حاکم بر کشور است . در مورد مجاهدین هم بهترین راه حل همان رای مردم است ، چرا که اگر آزادی حاکم باشد ، موافق و مخالف حق اظهار نظر دارد ، اینکه مردم چه می گویند از شعارها مشخص است ، کسی نمی تواند ادعا کند درود بر رجوی گفته نمی شود چون به گوینده شلیک می شود ، به گوینده هر شعاری شلیک می شود . این خود مجاهدین هستند که مخصوصا در شرایط فعلی اعتقاد خود به دمکراسی را در همکاری و همسویی با دیگر جناح های سیاسی مشخص می کنند ، چون قابل فهم و قبول است که همه هم عقیده نیستند و حداقل امروز که منافع کل مردم ایران در میان است ، ساز ناهماهنگ زدن بیشتر و بهتر از هر زمانی به گوش جهان و نه فقط مردم ایران می رسد .