وقتی شیرها در بیشه نباشند کفتارها زوزه میکشند . وقتی رهبران دهه ۵۰ سازمان در غیبت بودند ( یا دردرگیری های شهری کشته ویا خارج از کشوربودند) فرصت طلبان زوزه میکشیدند .
اقا این مثلث خمینی و خامنه ای و رجوی متساوی الساقینه یا متساوی الاضلاع یا قائم الزاویه ؟ اگرچه مجموع زوایاش ۱۸۰ درجه است اما لطف کنید مقدار زاویه هریک از انان را توضیح بدهید . یه چیزی میخوام بگم : این سه تارو نمیشه باهم جمع کرد چون واقعا نمیشه اما میتوان سه تاشونو باهم کم کرد ( میتوان و باید) ! این سه نفر که نام برده اید هرسه از جنس ایده الوژی اسلامی هستند اما خمینی و خامنه ای در یک باند و رجوی در باند دیگری است اما همشون تو باند پیغمبر اکرمند درست مثل صحابه پیغمبر که بعدا باهم اختلاف پیدا کردند اما نسبت به پیغمبرشان ارادت داشتند !!! الانم ماجرا همینطوریه به اضافه اینکه در قرن ۲۱ نیز هستیم .
با درود، هموطن گرامی همانطور که خود گفته اید این 3 موجود یک مثلث هستند، ومن اضافه می کنم با 3 راس "الله - رسول الله - کلام الله(قران).امّا اینکه گفته اید مقدار زاویه هریک را بیان کنید، حرف شما کاملا منطقی است. مقدار این زاویه درخواست شما را زمانی می توان تعیین کرد که قدرت مانور بیشتر و زمین مانور بیشتر در دست کدام ضلع باشد. این قانونمند است که نیروی محکوم همیشه خود را جبرا نرمتر نشان می دهد،زیرا که قدرت و زمین مانور کمتری در اختیار دارد. اگرچه می توان پس از تجربه اسلام سیاسی ،ضلع رجوی را بهتر شناخت ،اما امثال این نگارنده که سالها در تحت حاکمیت یک ضلع محروم از قدرت حاکمیت در خاک ایران که نامش رجوی اسنت ،سینه به سینه زندگی کرد ه ام ،تجربه یک مینی حاکمیت را از او دیده ام ، در اساس و پایه با او فرقی ندارد،بجز یک سری تاکتیکهای شکلی و نه محتوایی مثل عدم مخالفت با موزیک و رقص و پایکوبی "مردان" و غیره، امّا از مسئله ای مثل حجاب( پرچم ایدئولوژیک عدم تساوی مرد و زن) کوتاه بیا نیستند، و اگر ناپرهیزی کرده و خدای نکرده مثلا زمانی چنین کنند،ناباورادنه و بنا به اصل اسلامی "تقیه" یعنی تاکتیک است .ضمنا جنس این مثلث از نوع لاستیک است که دائم می توان اضلاع آنرا کوتاه و بلند کرد و زوایا را تغییر داد . در رابطه با آن هموطن ناشناس گرامی که گفته اند رهبران "دهه 50" ،..... باید بگویم که بطورکلی بنیان گذاران در پایه با رجوی هم اعتقاد بودند، بجز یک سری خصلت های مثبت فردی ، که البته وقتی پای ایدئولوژی به میان می آمد حتما آن خصلتها اگر در تضاد با پایه های اعتقادی بودند، حتما همه با افتخار و سربلندی در پای ایدئولوژی و اعتقاد همانند قربانی کردن فرزند توسط پدر( ابراهیم و اسماعیل) سربریده می شدند. آن رهبران سالهای 50 با کمال افتخار به علی می نازیدند تا به "آریو برزن" و یعقوب لیث صفار و سگ درب خانه "فاطمه" را بر یوتاب خواهر آریو برزن که تا آخرین نفس در کنار برادر خویش برای دفاع از آب و خاک ایران و ایرانی در برابر ایدئولوگهای متجاوز غیر ایرانی رهبران دهه 50 جنگید و جان فدا کرد، ترجیح می دادند . در آخر هم باید گفت "مشت نمونه خروار است" ، ببینید نتظیم رابطه آقای رجوی و حواریون را در رابطه با کوچکترین انتقاد یا اختلافی را. شعار اینست : " بند از بندتان پاره می کنیم . موفق باشید
جناب اخلاقی من رهبران دهه ۴۰ را نمیگویم بلکه رهبران دهه ۵۰ را میگویم که بشرح ذیل بودند : احمدرضایی بهرام ارام تقی شهرام علیرضا سپاسی اشتیانی جواد قائدی و چند تن دیگر ... به جر احمدرضایی بقیه هیچکدام مسلمان نبودند و حتی آیه را از روی آرم سازمان حذف کرده بودند و مدهبیون سازمان را نیز تصفیه کرده بودند . علیرضا سپاسی اشتیانی مسئول ترور ژنرال هایزر معروف بود و درسال ۶۰ دستگیرو اعدام شد و مارکسبست بود . به نظر میاد جعل و تحریف سازمان از تاریخچه در ذهن شما هم رسوبات خودرا بجا گذاشته است . البته دوستانه عرض کردم ونه ازروی کنایه . خیلی از مجاهدین مناسفانه رسوبات تحریف تاریخچه را که از سوی فرصت طلبان مذهبی ( باندرجوی) ساخته و پرداخته شده به عنوان حقیقت پذیرفته اند اما چنین نیست دوست عزیز .
با درود، هموطن ناشناس ، اینکه شما گفته اید " جعل و تحریف سازمان از تاریخچه در ذهن شما هم رسوبات خودرا بجا گذاشته است " ، نه چنین نیست،بلکه من تاریخ مورد نظر ورهبران مورد نظر شما را با تاریخ سالهای دهه 40 و رهبران اولیه یعنی بنیانگذاری سازمان مجاهدین اشتباه نوشته بودم و حواسم نبوده . سپاس از این یاد آوری بسیار مهم ، وبه درستی اگر آگاهانه چنین نوشته بودم،تحریفی بود نابخشودنی.شخصا از شما ودیگر خوانندگان پوزش می طلبم باز هم از یاد آوری شما سپاسگزارم.
بله درسته سازپان دردهه ۵۰ توسط افرادی رهبری میشد که اسلام را نفی و مذهبیون را تصفیه و اخراج و آیه را حذف و در اوج عملیات نظامی سازمان را قرارداده بودند و از رهبران اصلی ان بهرام و شهرام بودند بیشترین و مهمترین عملیات نظامی در دوران رهبری بهرام و شهرام انجام گردید . بعد از ۵۷ درغیاب رهبران امثال رجوی ها فرصت طلیانه پریدند روی سازمان و ان شد که امروز میبینید . رجوی سازمان را به کارخانه تولید بریده مزدور تبدیل کرد کلا اولش چاپلوس رجوی و بانو و بعدشم مزدور رژیم میشن ! انهایی که هرگز تن به چاپلوسی و مدح و ثنای رهبرعقیدتی ندادند امروز مبارزینی هستن در صف مبارزه با رژیم و دارای بیشترین و قوی ترین و اصولی ترین مرزبندی با دژیم .
ضمنا " پاره کردن بند از بندتان " که مجاهدین مطرح کردند زیاد اعتبارنداره چون از جنس هارت و هورت خامنه ای در باره " پاره کردن برجامه " ! زیاد نگران نباش ... غلط زیادی کردن ... از جنس همون غلط هایی که خامنه ای و فرماندهان سپاه میکنن ... توپ خالیه ... شعره ... شعاره ...
۹ نظر:
رجوی را امثال همنشین بهار تو این مصاحبه ها گنده کرد وگرنه اونهایی که در مبارزه مسلحانه پیش از ۵۷ دست داشتند رجوی عددی نبودکه .
وقتی شیرها در بیشه نباشند کفتارها زوزه میکشند .
وقتی رهبران دهه ۵۰ سازمان در غیبت بودند ( یا دردرگیری های شهری کشته ویا خارج از کشوربودند) فرصت طلبان زوزه میکشیدند .
اقا این مثلث خمینی و خامنه ای و رجوی متساوی الساقینه یا متساوی الاضلاع یا قائم الزاویه ؟
اگرچه مجموع زوایاش ۱۸۰ درجه است اما لطف کنید مقدار زاویه هریک از انان را توضیح بدهید .
یه چیزی میخوام بگم :
این سه تارو نمیشه باهم جمع کرد چون واقعا نمیشه
اما میتوان سه تاشونو باهم کم کرد ( میتوان و باید) !
این سه نفر که نام برده اید هرسه از جنس ایده الوژی اسلامی هستند اما خمینی و خامنه ای در یک باند و رجوی در باند دیگری است اما همشون تو باند پیغمبر اکرمند درست مثل صحابه پیغمبر که بعدا باهم اختلاف پیدا کردند اما نسبت به پیغمبرشان ارادت داشتند !!! الانم ماجرا همینطوریه به اضافه اینکه در قرن ۲۱ نیز هستیم .
با درود،
هموطن گرامی همانطور که خود گفته اید این 3 موجود یک مثلث هستند، ومن اضافه می کنم با 3 راس "الله - رسول الله - کلام الله(قران).امّا اینکه گفته اید مقدار زاویه هریک را بیان کنید، حرف شما کاملا منطقی است. مقدار این زاویه درخواست شما را زمانی می توان تعیین کرد که قدرت مانور بیشتر و زمین مانور بیشتر در دست کدام ضلع باشد. این قانونمند است که نیروی محکوم همیشه خود را جبرا نرمتر نشان می دهد،زیرا که قدرت و زمین مانور کمتری در اختیار دارد. اگرچه می توان پس از تجربه اسلام سیاسی ،ضلع رجوی را بهتر شناخت ،اما امثال این نگارنده که سالها در تحت حاکمیت یک ضلع محروم از قدرت حاکمیت در خاک ایران که نامش رجوی اسنت ،سینه به سینه زندگی کرد ه ام ،تجربه یک مینی حاکمیت را از او دیده ام ، در اساس و پایه با او فرقی ندارد،بجز یک سری تاکتیکهای شکلی و نه محتوایی مثل عدم مخالفت با موزیک و رقص و پایکوبی "مردان" و غیره، امّا از مسئله ای مثل حجاب( پرچم ایدئولوژیک عدم تساوی مرد و زن) کوتاه بیا نیستند، و اگر ناپرهیزی کرده و خدای نکرده مثلا زمانی چنین کنند،ناباورادنه و بنا به اصل اسلامی "تقیه" یعنی تاکتیک است .ضمنا جنس این مثلث از نوع لاستیک است که دائم می توان اضلاع آنرا کوتاه و بلند کرد و زوایا را تغییر داد .
در رابطه با آن هموطن ناشناس گرامی که گفته اند رهبران "دهه 50" ،.....
باید بگویم که بطورکلی بنیان گذاران در پایه با رجوی هم اعتقاد بودند، بجز یک سری خصلت های مثبت فردی ، که البته وقتی پای ایدئولوژی به میان می آمد حتما آن خصلتها اگر در تضاد با پایه های اعتقادی بودند، حتما همه با افتخار و سربلندی در پای ایدئولوژی و اعتقاد همانند قربانی کردن فرزند توسط پدر( ابراهیم و اسماعیل) سربریده می شدند. آن رهبران سالهای 50 با کمال افتخار به علی می نازیدند تا به "آریو برزن" و یعقوب لیث صفار و سگ درب خانه "فاطمه" را بر یوتاب خواهر آریو برزن که تا آخرین نفس در کنار برادر خویش برای دفاع از آب و خاک ایران و ایرانی در برابر ایدئولوگهای متجاوز غیر ایرانی رهبران دهه 50 جنگید و جان فدا کرد، ترجیح می دادند .
در آخر هم باید گفت "مشت نمونه خروار است" ، ببینید نتظیم رابطه آقای رجوی و حواریون را در رابطه با کوچکترین انتقاد یا اختلافی را.
شعار اینست : " بند از بندتان پاره می کنیم .
موفق باشید
جناب اخلاقی
من رهبران دهه ۴۰ را نمیگویم بلکه رهبران دهه ۵۰ را میگویم که بشرح ذیل بودند :
احمدرضایی
بهرام ارام
تقی شهرام
علیرضا سپاسی اشتیانی
جواد قائدی
و چند تن دیگر ...
به جر احمدرضایی بقیه هیچکدام مسلمان نبودند و حتی آیه را از روی آرم سازمان حذف کرده بودند و مدهبیون سازمان را نیز تصفیه کرده بودند .
علیرضا سپاسی اشتیانی مسئول ترور ژنرال هایزر معروف بود و درسال ۶۰ دستگیرو اعدام شد و مارکسبست بود .
به نظر میاد جعل و تحریف سازمان از تاریخچه در ذهن شما هم رسوبات خودرا بجا گذاشته است . البته دوستانه عرض کردم ونه ازروی کنایه .
خیلی از مجاهدین مناسفانه رسوبات تحریف تاریخچه را که از سوی فرصت طلبان مذهبی ( باندرجوی) ساخته و پرداخته شده به عنوان حقیقت پذیرفته اند اما چنین نیست دوست عزیز .
با درود،
هموطن ناشناس ، اینکه شما گفته اید " جعل و تحریف سازمان از تاریخچه در ذهن شما هم رسوبات خودرا بجا گذاشته است " ، نه چنین نیست،بلکه من تاریخ مورد نظر ورهبران مورد نظر شما را با تاریخ سالهای دهه 40 و رهبران اولیه یعنی بنیانگذاری سازمان مجاهدین اشتباه نوشته بودم و حواسم نبوده . سپاس از این یاد آوری بسیار مهم ، وبه درستی اگر آگاهانه چنین نوشته بودم،تحریفی بود نابخشودنی.شخصا از شما ودیگر خوانندگان پوزش می طلبم
باز هم از یاد آوری شما سپاسگزارم.
جناب اخلاقی
ممنون از بردباری و متانتتان .
انتقادپذیری یا اشتباه پذیری شجاعتی درخودنهفته دارد که میتواند کوه تکان بدهد .
بله درسته سازپان دردهه ۵۰ توسط افرادی رهبری میشد که اسلام را نفی و مذهبیون را تصفیه و اخراج و آیه را حذف و در اوج عملیات نظامی سازمان را قرارداده بودند و از رهبران اصلی ان بهرام و شهرام بودند بیشترین و مهمترین عملیات نظامی در دوران رهبری بهرام و شهرام انجام گردید .
بعد از ۵۷ درغیاب رهبران امثال رجوی ها فرصت طلیانه پریدند روی سازمان و ان شد که امروز میبینید .
رجوی سازمان را به کارخانه تولید بریده مزدور تبدیل کرد کلا اولش چاپلوس رجوی و بانو و بعدشم مزدور رژیم میشن !
انهایی که هرگز تن به چاپلوسی و مدح و ثنای رهبرعقیدتی ندادند امروز مبارزینی هستن در صف مبارزه با رژیم و دارای بیشترین و قوی ترین و اصولی ترین مرزبندی با دژیم .
ضمنا " پاره کردن بند از بندتان " که مجاهدین مطرح کردند زیاد اعتبارنداره چون از جنس هارت و هورت خامنه ای در باره " پاره کردن برجامه " !
زیاد نگران نباش ... غلط زیادی کردن ...
از جنس همون غلط هایی که خامنه ای و فرماندهان سپاه میکنن ... توپ خالیه ... شعره ... شعاره ...
ارسال یک نظر