در
نمایشنامه «شاه لیر» King Lear که دردناکترین تراژدی شکسپیر محسوب
میشود؛ دلقک شریفی را میبینیم که در واقع درون واقع بین خود آدمی است.
دلقک در نمایشنامه شاه لیر؛ از سویی یک آدم فرزانه است که دقیقاً میداند
چه میگوید و چه میکند و از عقل سلیم برخوردار است و از سوی دیگر با سادگی
یک انسان پاک، واقعیتها، و «راست هائی را که میپوشانیم» به رخ میکشد.
همه ما بدون استثناء به این دلقک فرزانه که نمیگذارد نان را به نرخ روز
بخوریم نیازمندیم. او ندای وجدان ما است که در سر هر بزنگاهی سَرک میکشد و
ما را به دیدار خویشتن فرا میخواند...
غبارزدایی از آینهها - چهل سؤال پیرامون قتلعام سال ۶۷
Extermination of Political Prisoners
Extermination of Political Prisoners
مقاله
فایل صوتی
ویدئو
https://www.youtube.com/watch?v=H66uje40NYk
https://www.youtube.com/watch?v=H66uje40NYk
۵ نظر:
حکم و فتوا هیچ فرقی باهم ندارن بیخودی تو ادبیات گم و گورش نکنیم . واقعیت اینه که درتاریخ اسلام وبه نص صریح قران هربلایی را میتونی سر اسیران بیاوری از گردن زدن تا فروش بعنوان برده تا تجاوز وتا شلاق و اذیت و ازارو ظلم . نمونه اش ماجرای بنی قریظه که بدستور رسول اله ۷۰۰ اسیر بینوا را گردن زدند . بدستورخمینی هم دهها هزار اسیر بیگناه را بردار اویختند و قبل ازان بعضا تجاوز هم کردند .
این قانون و سنت اسلامه ولاغیر واما اینکه اسن قتل و عام تقدیربودیا نه انچه که مشهوداست بی ارتباط با عملیات عاشوراگونه فروغ جاویدان نبود ( عملیات عاشورا گونه ای که حسین و زینبش درپشت جبهه بودند!!!) عملیاتی که بیش از ۱۳۰۰ بیگناه دران توسط جلادان جمهوری اسلامی قتل و عام شدند و عده کثیری لت و پار برگشتند و امام حسین و زینب نیز طلبکارشان شدند که چرا نتوانستید بمیرید !
همه این فیلم بازی ها برای ان بود تا بی لیاقتی حسین و زینب درپشت جبهه پررنگ نشود! هنوز زوده شماها جریانات ایده الوژیک را بشناسید و انهم این حسین و زینب بی وجود بزدل پرمدعارا .
بی عرضگی و بزدلی اقا و خانم هرگز از جنایت جتایتکاران نمیکاهد . یادمان باشد با الفاظ معلطه نکنیم ... حکم ویا فتوا برای قتل و عام ماهییتش یکی است . دریکسو یزید در پشت جبهه و درسوی دیگر حسین و زینب در انسوی پشت جبهه !
بدبختی ما از رهبران پشت جبهه نشین است که خودرا در ذهن و جان پیروانشان و به کمک بادمجان دورقاب چینانشان بعنوان قهرمان جا انداخته اند .
مشکل از فرق حکم و فتوا نیست بلکه مشکل از اسلام است .
گرامی باد جانباختگان دهه ۶۰
خاکزاد
اقای همنشین بهار
نمیدانم که ناراحت میشوید یا نه ولی میخوام بگم که هیچکس مانند شما درطول سالهای گذشته تحت عنوان منتقد درمصاحبه ها کاه درپالون اقای رجوی نکرده است و ازنظرمن این یک شگرد است که ازسوی شما اعمال شده است .
به عنوان منتقد جلو میایید ولی برای اقای رجوی اعتبار جمع اوری میکنید! با افراد مصاحبه میکنید اما در لابلای مصاحبه دلایلی برعلیه ادعای فرد مصاحبه شونده میارید و دلائل تئوریک از فلان نویسنده برای عمل و سبک خود میاورید!
هیچکس مانند شما برای رجوی لفظ معلم معلم معلم بکارنبردهاست . با اینکه مجاهد نبودید و نیستید نمیدونم ازکجا به معلم بودن رجوی رسیدید؟ ایا ایشون منابع تئوریکی ازخودبجای گذاشته که ما نمیدونیم ولی شما میدونی!
کل اقای رجوی تو چهارتا سخنرانی و اعلامیه و تبیین جهان سروتهش هم میادخصوصا که بدفعات از مهلکه نیز گریخته اند و تاتر عاشورای مورد نظرشان همیشه با غیبت امام حسین رفته روی صحنه نمایش !
ترا به پیغمبرتلن قسم ترا به اسلامتان قسم صداقت داشته باش وگرنه خون دهها هزار جانباخته گردنتو میگیره .
سهیل
اقای همنشین در گفت و شنود شماره ۱۹ با یغمایی میگوید راست ارتجاعی سال ۵۰ شکل گرفت !
درصورتیکه اولا راست ارتجاعی زمینه تاریخی ۱۲۵۰ ساله داشت دوما راست ارتجاعی قبل از ۱۵ خرداد۴۲ هم وجود داشت و فدائیان اسلام ان را نمایندگی میکردند ... کسروی راهم راست ارتجاعی به قتل رسوند . بهرحال اقای همنشین صلاحیت ثبت وقایع تاریخی را ندارد چون با حب و بغض صحبت میکنه و هنوز گیرمدارجادبه پوشال رجوی است به صدها دلیل .
خاکزاد
ایشون در گفت و شنود شماره ۲۴ میگه رجوی زندگی پررنجی را گذرانده است ! جلل خالق !
ایشون زندگی نمیدونه چیه یا رنج ویا گرفتار مدارجاذبه است .
دهها هزار انسان توسط ارتجاع خون اشام اسلامی به خاک و خون کشیده شدند و اقای رجوی درپاریس و عراق دنبال ازدواجهای خودش بود و از تو مقر سازمان بازی میکرد ... کدام زندگی پررنج ؟
قبلشم که چندسال زندان بود مانند هزاران نفردیگر .
اقای همنشین چی میخواد بگه ؟ چرا رک و پوست کنده عکس مریم و مسعودرا به سینه نمیچسباند ؟
حکومت ارتجاعی امپریالیسم جمهوری اسلامی ولایت فقیه بعنوان یک جریان سرمایه داری انحصاری اخوندی در شکل الیگارش روحانیت شیعه نه متکی به تولید بلکه متکی به غارت و سرکوب ملت ایران با پیشینه کاملا استعماری و مخوف با شاخص عمامه و نعلین و قران و حدیث درمقایل بحرانهای اجتماعی قرارگرفته است .
شکل عجیب و غریب این حکومت درطول ۴۰ سال گذشته ماهیئت واقعی ان را از نظر روشنفکرانی که محدوده معلومات سیاسی شان درحد دهه ۴۰ بوده پنهان نموده و باعث بیراهه رفتن و تفرقه در اپوزوسیون شده است .
امپریالیسم جمهوری اسلامی ولایت فقیه بمثابه سگ زنجیری ارتجاع استعمارجهانی توانسته است با متکی به دین و مذهب و سوء استفاده از بذرهایی که نیاکان اخوندشان درفرهنگ ایران کاشته اند به حیات ننگین خود ادامه دهند .... اما ناقوس مرگ ان فرارسیده بدون انکه هوییتش اشکارشده باشد .
خاکزاد
ارسال یک نظر