نام این ماه در اصل «اَمِـرِتات» و بعدها «اَمُـرداد»، اما بیش از هزارسال است كه در ادبیات فارسی (و از جمله در شاهنامه فردوسی) بگونه«مُـرداد» بكار رفته و شناخته شده است و كاربرد آن به همین گونه اشتباه نمیباشد. اصرار در نگارش آن به گونه «اَمرداد» لازم بهنظر نمیرسد؛ چراكه در اینصورت میبایست در نگارش بسیاری دیگر از نامهای متداول در زبان فارسی مانند بهمن و اسفند نیز تجدیدنظر كرد و این شیوه موجب گسستگی تاریخی زبان فارسی میشود.
دهوا ربا
روز یکم ماه دولا صابئین مندایی برابر با 2امرداد در گاهشماری ایرانی
«دهواربا» (Dehva rabba) یا «تکریص» عید بزرگ و اصلی مندائیان است. ماه «دولا» نخستین ماه سال نو مندایی به حساب آمده و با ماه «امرداد» در گاهشماری ایرانی برابر است.
مندائیان از ساعاتی پیش از آغاز سال نو (از پسین آخرین روز سال پیش) به پاکسازی و خانه تکانی «کنشی زهلی»کنشوزهلی kenshi zehli و سپس به نظافت شخصی وغسل تعمید می پردازند و از پسین آخرین روز سال تا 36 ساعت بعد یعنی تا بامداد روز دوم ماه دولا از خانه بیرون نمی روند و از روز دوم ماه دولا دید و بازدید از دوستان و خویشان را آغاز می کنند. در باورهای مندایی ها این روز، روز بخشیده شدن گناهان حضرت آدم است.
بازدید از خویشان درجه یک، مادر، پدر و روحانی عالی مقام (گنجور) در روز دوم ماه دولا انجام می شود. شاید به خاطر این است که دو روز نخست و دوم ماه دولا به عنوان دهوا ربا (عید بزرگ) شناخته شده است. ولی در واقع روز عید بزرگ همان روز اول ماه دولا است.
این موضوع که چرا مندائیان طی 36 ساعت آغازین سال نو از منزل خارج نمی شوند، همیشه مورد بحث و بررسی داخلی این قوم قرار گرفته است. که دلایلی همچون خانه تکانی، توبه به نفس خویش، ریاضت زاهدانه را روشنفکرانه امروزی مطرح می کنند. ولی در واقع بایستی به روانشناسی اسطوره ای بیشتر بها داد. تغییر سال و پایان پذیرفتن سال پیشین و درآمدن سال جدید همیشه توامان با اضطراب است. اضطراب از اینکه موجودات آسمانی چگونه این تحول را رقم می زنند و آینده را چگونه تقدیر می کنند. سکوت مندائیان و عدم تحرک 36 ساعته ی آنان، راه را برای غلبه ی موجودات نورانی بر ظلمت هموارتر می کند. از دیگر مراسم این روزها سربریدن تعدادی گوسفند نر و ذخیره ی آب مصرفی چند روز آینده را می توان نام برد. همچنین روی آوردن به طالع بینی و فال برای اینکه شاید حوادث و اتفاقات سال آینده را پیش بینی کنند. ضمنا هر صائبی شب سال نو را بیدار می ماند تا مبادا محتلم شود.
دید و بازدیدهای عید بزرگ تا روز ششم دولا ادامه دارد.
عید وارداوار
26 ژوئیه برابر با 4امرداد در گاهشماری ایرانی
در این روز جشنی به نام«وارداوار» (Vardavar) یا «جشن آب پاشی» برگزاری می شود که یکی از جشن های بزرگ ارمنیان ایران می باشد و زمان برگزاری آن 100 روز پس از عید پاک است. درباره ی چرایی ِنامگذاری این عید، گفتارهای متفاوتی وجود دارد برخی از محققان «وارد» را به معنی «آب» و «اوار» را به معنای «راه آب» می دانند و این جشن را به ایزد بانوی آب ها «آناهیتا» نسبت می دهند و برخی دیگر واژه ی «وارد» را به معنی گل میدانند و این جشن را از آن «آستفیک» ایزدبانوی زیبایی و دلاوری می دانند.
بر پایه ی نوشتههای مورخان ارمنی، در ارمنستان قدیم، جشن «وارداوار» برای بزرگداشت ایزدبانوی زیبایی با شکوه فراوان برپا میشده، همهی مردم در این جشن شرکت میکردند و الهه را با گلهای سرخ میآراستند. میگویند گلسرخ، پیش از این به رنگ سفید بوده است تا هنگامی که الهه، با پای برهنه به میان مردم آمد و خارها پاهای او را زخمی کردند و از خون وی آن گل های سفید رنگین شدند، از آن پس گل سرخ امروزی پدید آمد.
ارمنیان امروز، از عید پاک 100 روز را شمارش کرده و در نزدیکترین یکشنبه، مراسم «وارداوار» را به جای میآورند. در این روز به جز اجرای مراسم «باداراک» در کلیسا، دعا و خطبهای اضافه بر مراسم هر یکشنبه، مخصوص روز «وارداوار» ایراد میشود و سرانجام، هنگامی که از کلیسا بیرون میآیند، در کوچه و خیابان و در منزل به روی یکدیگر یا زمین آب میپاشند. از مراسم دیگر این روز می توان از کبوترپرانی نیز نام برد. گفته میشود که این رسم نیز از گذشتههای دور به یادگار مانده است، چرا که کبوتران سپید، همگی به الهه ی زیبایی و عشق تعلق دارند.
جشن
امردادگان
هفتم
مرداد/ مرداد
روز جشن «مردادگان»
جشنی در ستایش و
گرامیداشت«مُرداد»
(در اوستایی
«اَمِـرِتات»،
در پهلوی «اَمُـرداد»)
به معنایبیمرگی
و جاودانگی و بعدها نام یكی از اَمْشاسْپَندان.
همچنین مرداد
درباورهای ایرانی نگاهبان گیاهان و
رستنیها بشمار میرود.
امرداد روز در امرداد ماه که روز هفتم است جشن امردادگان می باشد و به تاريخ خورشيدی برابر ۳ امردادماه است اين جشن متعلق به امشاسپند امرتات که مظهر جاودانگی و تندرستی و دير زيستن است .قبل از هر چيز بايد درباره واژه اشتباه مرداد توضيح داده شود؛واژه اوستايی امرداد امرتاته amertata است که به معنای بی مرگی است و اگر الف آن را که پيشوند نفی است از قلم بياندازيم معنی آِن عوض شده و فرشته بيمرگی و جاودانگی به ديو نيستی و مرگ تغيير شکل می دهد .زيرا همانطور که امرداد به معنی بی مرگی است مرداد معنی مرگ می دهد .بنابراين شايسته است که اين کلمه را امرداد بخوانيم. بطوريکه در بحث امشاسپندان توضيح داديم اين فرشته نماينده آخرين مرتبه کمالاتست . صفات پاک فرشته امرداد و توجه او نسبت به آبادی زمين و پاکی و نظافت بطور مشروح بيان شد نظر بهمان صفات پاک و پسنديده است که ايرانيان اين روز را جشن می گرفتند و به شادی می پرداختند و خود را برای پيروی از فرشته مذکور آماده می ساختند. بنابر اين واژه ی امرتات، از سه بخش درست شده است : «اَ» + «مَر» + «تات» که بخش نخست در زبان اوستایی پیشوند نفی است، بخش دوم، از ریشه ی مصدری «مَر» به مانک «مرگ» و بخش سوم پسوند «كاملی»، «رسایی» و «سالمی» را می رساند. این نام در اوستا، به ویژه گات ها صفتی است از برای اهورامزدا، مظهر زوال ناپذیری و پایندگی خداوند.
ابوريحان در صفحه ۲۵۰ ترجمه فارسی آثارالباقيه می نويسد «مرداد ماه روز هفتم آن مرداد روز است و آنروز را بواسطه اتفاق افتادن دو اسم با هم جشن می گرفتند معنای مرداد آنست که مرگ و نيستی نداشته باشد مرداد فرشته ايست که بحفظ گيتی و تربيت غذاها و دواها که اصل آن نباتات است وزائل کننده گرسنگی و ضرر و امراض می باشد موکل است»
نياکان ما در اين روز به باغها و مزارع خرم و دلنشين می رفتند و پس از نيايش به درگاه اهورامزدا اين جشن را با شادی و سرور در هوای صاف و در دامن طبيعت برگزار می کردند.
عید تادئوس
بیست و نهم جولای برابر با 7 امرداد در گاهشماری ایرانی
تادئوس یا قره کلیساطاطائوس (تاتائوسTatavoos ) نخستین کلیسای مسیحیت در ایران است که در منطقه ی سرسبز و زیبای چالدران در شمال غرب کشور ساخته شده است. هر سال عده ی زیادی از ارمنیان ایران و کشورهای همسایه، برای بزرگداشت روز ویژه ی تادئوس در آنجا گرد هم می آیند. این مراسم هر سال بین اول تا هفتم امرداد ماه برگزار می شود. محوطه ی بزرگی در اطراف کلیسا، با چادرهایی رنگارنگ برپا و تدارک دیده می شود و خانواده ها در این چادرها ساکن می شوند. در این روزها کودکان برای انجام مراسم غسل تعمید به کلیسا آورده می شوند. مادران، کودکان خود را به دست کشیش های کلیسای تادئوس می سپارند تا غسل تعمیدشان دهند. شب هنگام نیز ساکنان از چادرها نیز بیرون می آیند و آتش برپا می کنند. جوان ترها به نشانه ی گرمی و دوستی به دور آتش حلقه می زنند و به زبان های ارمنی، فارسی و گاه آذری، آوازهایی مخصوص می خوانند.
بامداد روز مراسم اصلی، ساکنان چادرها زودتر از همیشه بیدار می شوند. گوسفندهای نذری را قربانی می کنند و گوشت نذری را در بین میهمانان دیگر تادئوس پخش می کنند. در این روز، خواندن دعا و انجام فرایض مذهبی ویژه ی ارمنیان در داخل کلیسا انجام می پذیرد و پس از مراسم مذهبی، تبرک ساختمان کلیسا با آب مقدس، حدود نیمروز انجام می شود و پس از آن شادی و پایکوبی به مناسبت این روز مقدس آغاز می شود. تادئوس مسیحی در همان سال های نخستینی که حضرت عیسی به تبلیغ دین می پرداخت، راه ارمنستان را در پیش گرفت. این حواری مسیح، به نقاط مختلف ارمنستان سفر کرد و به تبلیغ مسیحیت پرداخت. تادئوس قدیس همراه عده ای از پیروانش در سال ۴۸ میلادی در ناحیه ی «آرتاز» کشته شد و با رسمیت یافتن دین مسیح، پیروان این آیین مقبره ایی بر مزار این قدیس برپا کردند که در سده های بعدی به زیارتگاه با شکوهی مبدل گشت. نخستین نشانه ای که در متون تاریخی از این زیارتگاه پیدا شده در یکی از نوشته های «توما آرزرونی»، مورخ ارمنی است که در اواخر سده ی نهم و اوایل سده ی دهم میلادی از دیر تادئوس (طارئوس) قدیس نامبرده است.
جشن چلّه تابستان
دهم مرداد/ آبان روز جشن «چلّه تابستان» كه امروزه از جمله در روستاهای جنوب خراسان برگزار میشود.
جشن فندق
در نیمه ی امرداد ماه جشنی بنام «جشن فندق» یا «جشن فندق چینی» در بسیاری از روستاهای استان قزوین، به ویژه در «رودبار شهرستان» برگزار می شود. در این جشن هم به مانند «جشن انار چینی»، همه با هم به مزارع می روند، در ابتدا یک نفر چامه هایی كه بیشتر به صورت بداهه می باشند می خواند و دیگران نیز با او هم آواز می شوند و در همین حال چیدن فندق را آغاز می کنند، دوشیزگانی كه تازه نامزد شده اند برای همسران خود از مغز فندق رشته ای به مانند گردنبند، درست می كنند که «گلوانه» نام دارد، آن را پیش خود نگه می دارند و در فصل زمستان به شوهرانشان هدیه می دهند.
جشن میانه ی تابستان
پانزدهم مرداد/ دی به مهر روز جشن میانه فصل تابستان و زمان گاهَنباریبنام «میدیوشِـم» در اوستایی «مَـئیذیوئیشِـمَـه» به معنای «میانه تابستان.»
زیارت پیر نارکی
مهر روز تا ورهرام روز از امردادماه برابر با 16 تا 20 امرداد در گاهشماری ایرانی
نیایشگاه « پیر نارکی » در 58 کیلومتری باختر شهر یزد بر دامنه ی کوه بلندی بنام « تجنک » نزدیک « دره زنجیر » یا در نزدیکی تفت ، از « دره گیگون » قرار دارد. در باور مردم این مکان پناهگاه عروسی از فرمانروایان پارس به نام « ناز بانو » یا « زربانو » است. «نازبانو » در هنگام حمله ی تازیان، به کوهی در دره ی زنجیر رسیده و خواهان پناه گرفتن در کوه می شود که کوه وی را پناه نمی دهد، از همین روی مردم تا کنون نیز به آن کوه سنگ می زنند او سپس به کوه گیگون می رسد، از کوه می گذرد و در دامنه ی کوه نارکی درخواست یاری از پروردگار می کند ، که کوه وی را در خود پناه می دهد و از آنجا چشمه ای روان می شود و بعدها نازبانو در خواب یک بیابان گرد روشن بین نمایان شده و از او می خواهد که بنای نیایشگاه پیر نارکی را بنا کند.
مراسمی که در نیایشگاه پیر نارکی برگزار می شود مانند پیرسبز (چکچکو) مفصل نیست و بیشتر جنبه ی گردهمایی فرهنگی را دارد. در این مراسم پس از نیایشی کوتاه و پخش کردن نزوراتی چون آش ، آبگوشت و سیروک (نانی شبیه به پیراشکی بزرگ)، از دانش آموزان و دانشجویان ممتاز زرتشتی تجلیل شده و جوایزی به آن ها داده می شود.
نخستین روز از نوروزماه گیلانی
هفدهم مرداد/ سروش روز نخستین روز از «نوروزماه» گیلانی و آغاز سال نو در تقویم دَیلمی.
نام ماه ها در گاهشماری دیلمی
نوروز ما
كورچ ما
اریه ما
تیرما
مردال ما
شریر ما
امیر ما
اول ما
سیا ما
دیا ما
ورفنه ما
اسفندارمز ما
جشن مـی خواره
هجدهم مرداد/ رشن روز جشن «مـی خواره» جشن آشامیدنِ نوشیدنیهای گوناگون در سُـغد باستان. در تقویم سغدی برابر است با هجدهمین روز ماهپنجم یا («اشناخندا/ اشتاخندا.) جشن «مَی خواره» در سرزمین «سُغد» و «ورا رود»(= ماورالنهر) که ابوریحان بیرونی از آن یاد می کند و آن را برابر با هجدهمین روز مردادماه یا «اشناخندا» ی سغدی می داند. با توجه به گفتار بیرونی که ویژگی جشن «می خواره» را نوشیدن عصیر ناب یاد می کند و نیز با توجه به چند شاهد دیگر، می توان گمان داد که یکی از ویژگی های جشن مردادگان، نوشیدن نوشیدنی های خاصی همچو افشره ی گیاه «هوم» و یا آبجو بوده باشد. گیاه مقدس «هوم» و افشره ی آن برای مردمان باستان همواره یک نوشابه ی جاودانی و عامل بی مرگی دانسته می شده است. آنچنان که از منابع هندو همانند «ریگ ودا» برمی آید، این نوشیدنی و نیز جام آن به نام «اَمرتـَه» شناخته می شده که به معنای بی مرگی است. همچنین در «ایلیاد» هومر برای شستشوی «آشیل» پهلوان اسطوره ای یونانی از نوشابه ای جاودانی به نام «اَمبروسیه» یاد شده است که آن نیز با بی مرگی در پیوند است.
عروج مریم عذرا
پانزدهم ماه ناواسارد ارمنی و ماه آب آشوری برابر با 24امرداد در گاهشماری ایرانی؛ جشنی به نام «عید عروج حضرت مریم» در میان ارمنیان و آشوریان ایران و انجام مراسمی به نام «تبرک انگور» یا «خاقوق اورهنک.»
انگور برای آشوریان، مانند گندم ارزش غذایی بسیاری دارد؛ زیرا از روزگاران قدیم پرورش تاک و گندم، حرفه و شغل اصلی آنان بوده است. به همین دلیل، برای انگور مراسم خاصی به جای می آورند و تا نخستین محصول خود را تبرک نکنند، از آن نمی خورند. آشوری ها، جشن تبرک انگور را در روز «شارادمارتی ماریام»؛ یعنی همان روز درگذشت حضرت مریم، انجام می دهند.
آشوری ها در این روز به کلیسا می روند و مراسم مخصوص هر یکشنبه را انجام می دهند و به همراه آن، دعاهای ویژه ی تبرک انگور را می خوانند. پس از ایراد خطبه و آوازها و سرودهای مذهبی که همه به زبان آشوری است، کشیش سه بار بر ظرف محتوی انگور، صلیب رسم می کند و با این کار، انگور متبرک می شود. در پایان مراسم، نان مقدس و نیز مقداری انگور میان شرکت کنندگان در کلیسا تقسیم می شود. ارمنیان نیز این مراسم را که به آن «خاقوق اورهنگ» می گویند، در روز عید حضرت مریم انجام می دهند. در این روز، در کلیسا، ابتدا شاراگان خاصی به نام « پارک سورب خاچی» اجرا می شود و سپس بندهایی از انجیل خوانده می شود. شاراگان را کشیش یا بالاترین فرد روحانی و مذهبی، با هم آوازی گروه کر می خواند و احیانا برخی از مردم حاضر در کلیسا نیز، شاراگان را همراه آن ها زمزمه می کنند. در پایان، از درگاه الهی درخواست می شود که روح و جسم آدمیان را از گناهان پاک سازد و برای شرکت در مراسم تبرک انگور آماده کند. سپس طی تشریفاتی، سه بار انگور متبرک می شود و در میان حاضران تقسیم می گردد.
درباره ی چرایی تبرک انگور، می گویند که طبق روایات، حضرت مسیح خود را به انگور تشبیه می کرد و می فرمود:
«همان گونه که انگور ذره ای فساد را تحمل نمی کند، من هم نمی کنم.»
و این گفته، علت احترام انگور از جانب کلیسا عنوان شده است. روز تبرک انگور قرن ها پیش از مسیحیت وجود داشته است. در فصل میوه چینی، میوه باغ ها را تبرک می کردند، به همین آیین بعد از مسیحیت رنگ مذهبی داده شد. با عروج حضرت مریم در فرهنگ ارامنه، انگور، انار و زردآلو سمبل تسلسل نسل ها و پایداری و نشاط شده است.
جشن چله تابستان، جشن نوروز بل، جشن نیلوفر، چله تموز، زیارتگاه نارکی، تمامی این اسامی حکایت از یک جشن بزرگ در میانههای فصل تابستان در ایران باستان را
معمولا روزهای اول تیر و یا روز ۳۱ خرداد (۲۱ژوئن) طولانیترین روز سال در نیمکره شمالی زمین است، زیرا در این روز خورشید نسبت به روزهای گذشته به اندازه بخشی از ثانیه بیشتر در آسمان باقی خواهد ماند و روز را طولانیتر خواهد کرد. به دلیل اینکه سیاره زمین حول محور خود با درجه ۵/۲۳ در حرکت است طی روزی خاص از سال و با به حداقل رسیدن فاصله منطقه قطبی با خورشید این پدیده که به انقلاب تابستانی نیز شهرت دارد رخ میدهد و در برخی از سالها این اتفاق ۳۰ خرداد (۲۰ ژوئن) رخ میدهد و در برخی سالها ۳۱ خرداد (۲۱ ژوئن) و یا اول تیر ماه اتفاق میافتد.
به طور کلی بیشتر جشنهایی که در تابستان برگزار میشود مربوط به آب، آبیاری، گیاهان، سرسبزی و... بوده است از این رو تموز و گرما نیز از این کلیت مستثنی نبوده و با آب، آبادی و سر سبزی در بلندترین روزهای سال که اجازه میدهد انسان در برابر گرما و خشکی مقاومت کند و بیشترین کوشش را برای آبادانی زمین، داشته باشد، در ارتباط است.
این آیین که چله تابستان هم به آن میگویند پس از اسلام در زمان دیلمیان که خود را وارث حکومتهایی مانند اشکانیان و ساسانیان و هخامنشیان میدانستند رونق گرفت و به نام نوروز بل میان مردم رواج پیدا کرد. زمان این اقدام مبدا جدید سالشماری دیلمی شد که این مبدا دقیقا برابر است با روز دوشنبه هرمزد روز اولین روز از سال پنج هزار و ۴۵۴ باستانی یزدگردی قدیم و ۷۱ هزار و ۸۲ روز پیش از مبدا هجری شمسی است. مراسم آغاز سال جدید نوروز بل به طور متغیر وابسته به محل برگزاری و نحوه قراردادن پنج روز کبیسه بین سیزدهم تا هفدهم مرداد ماه برگزار میشود.
جشن نوروزبل از قبل از اسلام بوده است. این آیین از دیلمان آغاز شده و تا پای کوه دماوند امتداد دارد و به آن در استان گیلان سال دیلمی میگویند و با اختلاف ۱۲ روز در استان مازندران نیز برگزار میشود و در آن ناحیه به تحویل سال طبری معروف است. از زمانهای قدیم معتقد بودند که برافروختن آتش در نوروزبل موجب کاهش برف و سرما در زمستان میشود در اجرای این مراسم زیباترین لباسهای خود را میپوشیدند و پس از برافروختن آتش، سال نو را به یکدیگر تبریک میگفتند. در زمان قدیم در این فصل کشاورزان توان پرداخت باج و خراج را داشته و میتوانستند با فروش محصول خود زندگیشان را سامان دهند و از همین رو سال نوی خود را در این زمان برگزار میکردند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر