دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۸ مرداد ۱۸, جمعه

به بهانه «روز خبرنگار» و یادی از نخستین روزنامه نگاری که جمهوری اسلامی اعدام کرد

عکس ‏‎EmroozNama‎‏
به بهانه «روز خبرنگار» و یادی از نخستین روزنامه نگاری که جمهوری اسلامی اعدام کردعلی اصغر خان امیرانی پیش از اعدام در نوشته‌ای خطاب به همسرش:نعش مرا هر جا خواستی پرت کن، اصل کار روح من است هر وقت خواستی با من صحبت کنی، نوشته‌های مرا در مجله خواندنیها بخوانبه گزارش پایگاه خبری امروز نما - امروز ۱۷ مرداد است. روزی که در تقویم جمهوری
اسلامی، به عنوان «روز خبرنگار» نامگذاری شده است. کسی نداند فکر می کند مملکت ما سوئیس است!
در کشوری که به تایید سازمان های بین المللی یکی از زندان های بزرگ برای روزنامه نگاران در جهان است، و بیش ترین تعداد روزنامه نگار تبعیدی را دارد.«روز خبرنگار» بیش تر به شوخی بی مزه می ماند.
به خصوص آن که انتخاب ۱۷ مرداد، ریشه در کشته شدن مسئول دفتر خبرگزاری تمام دولتی جمهوری اسلامی، همراه با ۸ نفر از کارکنان کنسولگری رژیم تهران در مزار شریف افغانستان دارد، که در ۱۳۷۷ از سوی طالبان کشته شدند.
اما به جاست در چنین روزی که آن را «روز خبرنگار» می خواندند، از علی اصغر خان امیرانی یاد کنیم ... روزنامه نگاری که به برکت انقلاب به جوخه اعدام سپرده شد.
رژیم برآمده از انقلاب، علی اصغر خان امیرانی، روزنامه نگار و بنیانگذار مجله خواندنیها را، که به گفته الهه خوشنام، این حرفه را با رساندن روزنامه به در خانه های مردم، آن هم با دو چرخه کرایه ای آغاز کرده بود، نخست در اسفند ۵۷ دستگیر کرد. پس از آن که همه اموال او را مصادره کرد، در تابستان ۵۸ امیرانی را آزاد کرد. هر چند انقلابی که نوید «بهار آزادی» داده بود، در دهه خونبار ۶۰، امیرانی روزنامه نگار را هم، اعدام کرد.
سیروس آموزگار، روزنامه نگار و از وزرای شاپور بختیار، در این مورد گفته است:
«بعد از بیرون آمدن مراجعه کرده بود به دادگاه انقلاب که شما مرا آزاد کردید ولی تمام اموال مرا هم گرفته اید. آدم محتشمی بود. یک خانه بزرگ در شمیران، آپارتمانی در ساختمان سامان، و... داشت.آن‌ها هم چهار صد متر زمینی را در شمال به او دادند. او هم البته تند خوئی کرده بود که من با چهار صد متر چکار بکنم. من اهل کشاورزی نیستم. من روزنامه‌نگارم. او را دوباره گرفتند و به زندان انداختند. ولی این بار او را اعدام کردند. اصلا امیرانی جرمی که حتی در لغت نامه خود جمهوری اسلامی وجود داشته باشد انجام نداده بود.»
آیت‌ الله محمد محمدی گیلانی، محاکمه‌ علی اصغر خان امیرانی را بر‌عهده داشت. گفته شده، که امیرانی پیش از اعدام مورد شکنجه و آزار فراوان قرار گرفت و حتی او را به جرم نوشیدن مشروب شلاق زدند.
علی اصغر خان امیرانی پیش از اعدام در نوشته‌ای خطاب به همسرش نوشته است:
«همسر عزیزم، بانو اقدس امیرانی! از این‌که در این آخر عمری نتوانستم از تو و دختر بی‌سرپرستم فریده، که خود سرپرست سه طفل یتیم است خداحافظی کنم، متاسفم. ولی باور کن هرگز خدمات و زحمات تو را که در این روزهای آخر عمر مرتبا به من سر می‌زدی، فراموش نمی‌کنم. نعش مرا که هیکل ظاهریم باشد، هرجا خواستی پرت کن. اصل کار روح من است و فکرم که جای هر دو در صفحات مجله خواندنی‌هاست. هر وقت خواستی با من صحبت کنی، نوشته‌های مرا که طی چهل سال چاپ شده در مجله بخوان. …»
علی اصغر خان امیرانی، در روز ۳۱ خرداد ماه ۱۳۶۰ اعدام شد.
گفته شده، که سه روز پس از اعدام امیرانی، پیکر او را بدون انجام مراسم مذهبی و در حالی که برخی از انقلابیان بر آن سنگ می‌زدند در بهشت‌ زهرا به خاک سپردند.
یادش همواره با ماست ...
یادش گرامی باد

هیچ نظری موجود نیست: