دوستان این را بخوانید
این دعای امام چهارم شیعیان است برای مرز داران اسلام در عصر این بزرگوار ارتش یزید و اموی مرزداران اسلام بودند و جهانی زیر سلطه ظلم و غارت انان بود. حضرتش تمام ملل منجمله ایرانیان را به نفرین نواخته زیرا در مقابل غارت ارتش اموی
مقاومت میکردند
حضرت نشسته علیه کل عالم و منجمله ایرانیان نفرین میکند و ما قرنهاست صحیفه
میخوانیم و لحظه ای نمی اندیشیم. وقت اندیشیدن نرسده است؟
دقیق بخوانیدمقاومت میکردند
حضرت نشسته علیه کل عالم و منجمله ایرانیان نفرین میکند و ما قرنهاست صحیفه
میخوانیم و لحظه ای نمی اندیشیم. وقت اندیشیدن نرسده است؟
____________________
وَ كان مِن دعائِه عليهالسَّلام لِأهلِ الثُّغُور
«دعا براى مرزداران»
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَ حَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمينَ
بارالها بر محمد و آلش درود فرست، و سرحدّات و مرزهاى مسلمانان را به عزّتت
بِعِزَّتِكَ، وَ اَيِّدْحُماتَها بِقُوَّتِكَ، وَ اَسْبِغْ عَطاياهُمْ مِنْ جِدَتِكَ.
پاسدار، و نگهبانان مرزها را به قوّتت تأیید کن، و عطایاى ایشان را به توانگرى بىپایانت سرشار ساز.
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَ كَثِّرْ عِدَّتَهُمْ، وَاشْحَذْ
بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست، و بر شمار ایشان بیفزا، و اسلحه و جنگافزارشان
اَسْلِحَتَهُمْ، وَ احْرُسْ حَوْزَتَهُمْ، وَ امْنَعْ حَوْمَتَهُمْ، وَاَلِّفْ
را برّائى ده، و حوزه آنان را محافظت فرما، و جوانب جبهه آنان را محکم و نفوذناپذیر گردان، و
جَمْعَهُمْ، وَ دَبِّرْ اَمْرَهُمْ، وَ واتِرْ بَيْنَ مِيَرِهِمْ، وَ تَوَحَّدْ
جمع آنان را یکدل و هماهنگنما، و کارشان را روبراهکن، و آذوقهشان را پیاپى برسان، و خود به تنهایى
بِكِفايَةِ مُؤَنِهِمْ، وَاعْضُدْهُمْ بِالنَّصْرِ، وَ اَعِنْهُمْ بِالصَّبْرِ،
مؤونه آنان را کفایت نما، و به نصرت خود تقویتشان فرما، و به صبر یاریشان ده،
وَالْطُفْ لَهُمْ فِى الْمَكْرِ. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَ
و ایشان را چارهجوئیهاى دقیق بیاموز. بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست، و
عَرِّفْهُمْ مايَجْهَلُونَ، وَ عَلِّمْهُمْ ما لايَعْلَمُونَ، وَ بَصِّرْهُمْ ما
آنان را به آنچه نمىدانند معرفت ده، و از آنچه بىخبرند آگاهشان ساز، و به آنچه
لايُبْصِرُونَ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَ اَنْسِهِمْ عِنْدَ
بینش ندارند بینش عطا کن. بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست، و به هنگام برخورد
لِقآئِهِمُ الْعَدُوَّ ذِكْرَ دُنْياهُمُ الْخَدّاعَةِ الْغَرُورِ، وَامْحُ عَنْ
با دشمن یاد دنیاى دلفریب را از خاطرشان ببر، و اندیشههاى مال
قُلُوبِهِمْ خَطَراتِ الْمالِ الْفَتُونِ، وَاجْعَلِ الْجَنَّةَ نَصْبَ
فتنهانگیز را از دلهاشان محو کن، و بهشت را نصبالعین
اَعْيُنِهِمْ، وَ لَوِّحْ مِنْها لِأَبْصارِهِمْ ما اَعْدَدْتَ فيها مِنْ
آنان قرار ده، و آنچه را که در بهشت فراهم آوردهاى از
مَساكِنِ الْخُلْدِ، وَ مَنازِلِ الْكَرامَةِ، وَالْحُورِ الْحِسانِ، وَالْاَنْهارِ
مساکن ابدى، و منازل کرامت، و حوریان زیباروى، و نهرهاى
الْمُطَّرِدَةِ بِاَنْواعِ الْاَشْرِبَةِ، وَالْاَشْجارِ الْمُتَدَلِّيَةِ بِصُنُوفِ
روان با آشامیدنهاى رنگارنگ، و درختانى بارور با میوههاى گوناگون در برابر دیدگانشان
الثَّمَرِ، حَتّى لايَهُمَّ اَحَدٌ مِنْهُمْ بِالْاِدْبارِ، وَ لايُحَدِّثَ نَفْسَهُ
جلوه ده، تا هیچ کدام از آنان آهنگ پشت کردن به دشمن ننماید، و فکر گریز
عَنْ قِرْنِهِ بِفِرارٍ. اَللَّهُمَّ افْلُلْ بِذلِكَ عَدُوَّهُمْ، وَاقْلِمْ عَنْهُمْ
از هماورد را به خاطر نگذراند. بارخدایا بدین وسیله دشمنانشان را درهم شکن، و دست قدرت آن بىخبران از
اَظْفارَهُمْ، وَ فَرِّقْ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ اَسْلِحَتِهِمْ، وَاخْلَعْ وَثآئِقَ
حق را از ایشان کوتاه کن، و بین دشمن و جنگافزارشان جدایى افکن، و بندهاى دلشان را
اَفْئِدَتِهِمْ، وَ باعِدْ - بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ اَزْوِدَتِهِمْ، وَ حَيِّرْهُمْ فى سُبُلِهِمْ،
بگسل، و میان آنان و زاد و توششان جدایى انداز، و در راهها سرگردانشان ساز،
وَ ضَلِّلْهُمْ عَنْ وَجْهِهِمْ، وَاقْطَعْ عَنْهُمُ الْمَدَدَ، وَانْقُصْ مِنْهُمُ
و از مقصد گمراهشانکن، وکمک و مدد را از آنان قطع فرما، و از تعدادشان
الْعَدَدَ، وَامْلَأْ اَفْئِدَتَهُمُ الرُّعْبَ، وَاقْبِضْ اَيْدِيَهُمْ عَنِ
بکاه، و دلشان را پر از رعب و وحشت کن، و دستشان را از
الْبَسْطِ، وَاخْزِمْ اَلْسِنَتَهُمْ عَنِ النُّطْقِ، وَ شَرِّدْ بِهِمْ مَنْ
فعالیت علیه مرزداران بازدار، و زبانشان را از سخن بر علیه آنان قطع فرما، و با شکست دشمن جمع پشت سر ایشان را
خَلْفَهُمْ، وَنَكِّلْ بِهِمْ مَنْ وَرآئَهُمْ، وَاقْطَعْ بِخِزْيِهِمْ اَطْماعَ
متفرق کن، و به واسطه شکست اینان پیروانشان را از ادامه جنگ بازدار، و با خوارى و زبونى آنها طمع
مَنْ بَعْدَهُمْ. اَللَّهُمَّ عَقِّمْ اَرْحامَ نِسآئِهِمْ، وَ يَبِّسْ اَصْلابَ
کسانى را که پس از آنها آیند قطع ساز. بارخدایا، زنانشان را از باردارى عقیم کن، و صلب مردانشان را
رِجالِهِمْ، وَاقْطَعْ نَسْلَ دَوآبِّهِمْ وَ اَنْعامِهِمْ، لاتَاْذَنْ لِسَمآئِهِمْ
خشک فرما، و نسل چهارپایان و گاو و گوسفندشان را بگسل، به آسمانشان اجازه
فى قَطْرٍ، وَ لا لِأَرْضِهِمْ فى نَباتٍ. اَللَّهُمَّ وَ قَوِّ بِذلِكَ مِحالَ
باریدن، و به زمینشان اذن روئیدن مده. الهى بدانچه از تو خواستیم قدرت و تدبیر اسلامیان
اَهْلِ الْاِسْلامِ، وَ حَصِّنْ بِهِ دِيارَهُمْ، وَ ثَمِّرْ بِهِ اَمْوالَهُمْ، وَ
را نیرو بخش، و شهرهایشان را استوارى ده، و اموالشان را فزونى بخش، و
فَرِّغْهُمْ عَنْ مُحارَبَتِهِمْ لِعِبادَتِكَ، وَ عَنْ مُنابَذَتِهِمْ لِلْخَلْوَةِ
خاطرشان را ازجنگ بادشمن براى بندگى خودت، وازکارزار باآنان براى خلوت و رازونیاز با خودت
بِكَ حَتّى لايُعْبَدَ فى بِقاعِ الْاَرْضِ غَيْرُكَ، وَ لا تُعَفَّرَ لِأَحَدٍ
آسوده کن، آنچنان که در سراسر زمین جز تو پرستش نشود، و احدى از آنان جز براى تو صورت
مِنْهُمْ جَبْهَةٌ دُونَكَ. اَللَّهُمَّ اغْزُ بِكُلِّ ناحِيَةٍ مِنَ الْمُسْلِمينَ
به خاک نسایند. بارخدایا مسلمانان را در هر ناحیه با مشرکانى که در برابر
عَلى مَنْ بِاِزآئِهِمْ مِنَالْمُشْرِكينَ، وَ اَمْدِدْهُمْ بِمَلائِكَةٍ مِنْ
آنانند به کارزار بدار، و ایشان را از جانب خود به صفوف پیاپى از
عِنْدِكَ مُرْدِفينَ، حَتّى يَكْشِفُوهُمْ اِلى مُنْقَطَعِ التُّرابِ قَتلاً فى
فرشتگانت مدد فرست، تا دشمنان را به دورترین نقطه زمین رانده، شرشان را به
اَرْضِكَ وَ اَسْراً، اَوْ يُقِرّوُا بِاَنَّكَ اَنْتَ اللَّهُ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ
کشتن و اسارت آنان از سر مردم بردارند، یا اینکه به وحدانیت تو که برایت همتا
اَنْتَ وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ. اَللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذلِكَ اَعْدآئَكَ
و شریکى نیست اقرار نمایند. بارخدایا این سرنوشت را بر همه دشمنانت
فىاَقْطارِ الْبلادِ مِنَالْهِنْدِ وَالرُّومِ وَالتُّرْكِ وَالْخَزَرِ وَالْحَبَشِ
در هر اقلیم، - چه در هند و روم و ترکستان و خزر و حبشه
وَالنُّوبَةِ وَالزَّنْجِ وَالسَّقالِبَةِ وَالدَّيالِمَةِ وَ سآئِرِ اُمَمِ الشِّرْكِ،
و نوبه و زنگبار و سرزمین سقالبه و دیلمان و دیگر طوائف مشرکین
الَّذينَ تَخْفى اَسْمآؤُهُمْ وَ صِفاتُهُمْ، وَ قَدْ اَحْصَيْتَهُمْ
که نام و نشانشان بر ما معلوم نیست، و تو به علم خود شمارشان
بِمَعْرِفَتِكَ، وَاَشْرَفْتَ عَلَيْهِمْ بِقُدْرَتِكَ. اَللَّهُمَّ اشْغَلِ
را مىدانى، و به قدرت خود بر ایشان اشراف دارى فراگیر کن. بارخدایا مشرکان را
الْمُشْرِكينَ بِالْمُشْرِكينَ عَنْ تَناوُلِ اَطْرافِ الْمُسْلِمينَ، وَخُذْهُمْ
به مشرکان گرفتار ساز تا از دستیابى بر سرزمینهاى مسلمانان بازمانند، و آنان را با کاستن عددشان از
بِالنَّقْصِ عَنْ تَنَقُّصِهِمْ، وَ ثَبِّطْهُمْ بِالْفُرْقَةِ عَنِ الْاِحْتِشادِ
کاستن مسلمین بازدار، و رشته اتحادشان را بگسل تا از همدستى بر علیه مسلمین
عَلَيْهِمْ. اَللَّهُمَّ اَخْلِ قُلُوبَهُمْ مِنَ الْاَمَنَةِ، وَ اَبْدانَهُمْ مِنَ
بازمانند. الهى دلهاشان را از آرامش تهى ساز، و بدنهاشان را از توانایى
الْقُوَّةِ، وَاَذْهِلْ قُلُوبَهُمْ عَنِ الْاِحْتِيالِ، وَ اَوْهِنْ اَرْكانَهُمْ عَنْ
بىبهره کن، و دلهاشان را از چارهجویى غافل ساز، و اعضائشان را در هماوردى - با رجال مسلمین
مُنازَلَةِ الرِّجالِ، وَ جَبِّنْهُمْ عَنْ مُقارَعَةِ الْاَبْطالِ، وَابْعَثْ
سست گردان، و از زد و خورد با قهرمانان اسلامى در دلشان هراس افکن، و سپاهى از
عَلَيْهِمْ جُنْداً مِنْ مَلآئِكَتِكَ بِبَاْسٍ مِنْ بَاْسِكَ، كَفِعْلِكَ يَوْمَ
ملائکهات را بر آنان برانگیز تا بر آنان عذاب بارند، چنانکه روز
بَدْرٍ، تَقْطَعُ بِهِ دابِرَهُمْ، وَ تَحْصُدُ بِهِ شَوْكَتَهُمْ، وَ تُفَرِّقُ
بدر کردى، و به نیروى خود بنیانشان را برکنى، و شوکتشان را ریشهکن سازى، و جمعیتشان را
بِهِ عَدَدَهُمْ. اَللَّهُمَّ وَ امْزُجْ مِياهَهُمْ بِالْوَبآءِ،
پراکنده نمایى. بارخدایا، آب آشامیدنى آنان را به وبا مخلوط کن،
وَ اَطْعِمَتَهُمْ بِالْاَدْوآءِ، وَ ارْمِ بِلادَهُمْ بِالْخُسُوفِ، وَ اَلِحَّ عَلَيْها
و خوراکشان را به بیماریها بیامیز، و شهرهایشان را در زمین فرو بر، و پیوسته بر آنها
بِالْقُذُوفِ، وَ افْرَعْها بِالْمُحُولِ، وَاجْعَلْ مِيَرَهُمْ فى اَحَصِّ
سنگ بباران، و به قحطى و خشکسالى دچارشان ساز، و آذوقه آنان را در بىبرکتترین
اَرْضِكَ وَ اَبْعَدِها عَنْهُمْ، وَامْنَعْ حُصُونَها مِنْهُمْ، اَصِبْهُمْ
و دورترین نقاط زمین قرار ده، و دژهاى آن زمین را از
بِالْجُوعِ الْمُقيمِ وَالسُّقْمِ الْاَليمِ. اَللَّهُمَّ وَ اَيُّما غازٍ غَزاهُمْ مِنْ
حفاظت آنان بازدار، و گرسنگى دائم، و بیمارى دردناک به آنان برسان، الهى، هر رزمنده از
اَهْلِ مِلَّتِكَ، اَوْ، مُجاهِدٍ جاهَدَهُمْ مِنْ اَتْباعِ سُنَّتِكَ، لِيَكُونَ
اهل آیین تو که با آنان نبرد کند، و هر مجاهد از پیروان سنّت تو که با آنان جهاد نماید، تا
دينُكَ الْاَعْلى، وَحِزْبُكَالْاَقْوى، وَحَظُّكَالْاَوْفى،فَلَقِّهِالْيُسْرَ،
دین تو برترى یابد، و حزب تو نیرومندتر شود، و بهره دوستانت افزون گردد، پس آسانى نصیبش کن،
وَ هَيِّىءْ لَهُ الْاَمْرَ، وَ تَوَلَّهُ بِالنُّجْحِ، وَ تَخَيَّرْ لَهْ الْاَصْحابَ،
و کار را بر او سهل فرما، و وى را به رستگارى رسان، و همنشینان او را نیکو برگزین،
وَاسْتَقْوِ لَهُ الظَّهْرَ، وَاَسْبِغْ عَلَيْهِ فِى النَّفَقَةِ، وَ مَتِّعْهُ بِالنَّشاطِ،
و پشت وى را قوى کن، و درآمدش را فراوان نما، و او را از نشاط و خرّمى کامیاب ساز،
وَاَطْفِ عَنْهُ حَرارَةَ الشَّوْقِ، وَ اَجِرْهُ مِنْ غَمِّ الْوَحْشَةِ، وَ
و آتش شوق (به خان و مان) را در دلش فرونشان، و او را از غم تنهایى پناه ده، و
اَنْسِهِ ذِكْرَ الْاَهْلِ وَالْوَلَدِ، وَاْثُرْ لَهُ حُسْنَ النِّيَّةِ، وَ تَوَلَّهُ
یاد همسر و فرزندان را فراموشش کن، و حسن نیّت را برایش بگزین، و عافیتش
بِالْعافِيَةِ، وَ اَصْحِبْهُ السَّلامَةَ، وَاَعْفِهِ مِنَ الْجُبْنِ، وَاَلْهِمْهُ
را خودت به عهده گیر، و سلامت را همراهش ساز، و او را از ترس نگه دار، و وى را
الْجُرْاَةَ، وَارْزُقْهُ الشِّدَّةَ، وَاَيِّدْهُ بِالنُّصْرَةِ، وَ عَلِّمْهُ السِّيَرَ
جرأت ده، و نیرومندى را روزیش کن، و او را به نصرت خود تأیید فرماى، و سیره و
وَالسُّنَنَ، وَ سَدِّدْهُ فِى الْحُكْمِ، وَ اَعْزِلْ عَنْهُ الرِّيآءَ، وَ
سنن اسلامى را به او بیاموز، و راه صواب در داورى را به او بنماى، و ریا را از او دور کن، و
خَلِّصْهُ مِنَ السُّمْعَةِ، وَاجْعَلْ فِكْرَهُ وَ ذِكْرَهُ وَ ظَعْنَهُ وَ اِقامَتَهُ
از عشق به شهرت و آوازه خلاصش فرما، و فکر و ذکر و مسافرت و اقامتش را
فيكَ وَ لَكَ. فَاِذا صآفَّ عَدُوَّكَ وَ عَدُوَّهُ فَقَلِّلْهُمْ فى عَيْنِهِ،
در راه خود و براى خود قرار ده. و وقتى که با دشمنت که نیز دشمن اویند به مصاف ایستد عدد ایشان را در چشم او اندک نماى،
وَ صَغِّرْ شَاْنَهُمْ فى قَلْبِهِ، وَ اَدِلْ لَهُ مِنْهُمْ، وَ لا تُدِلْهُمْ مِنْهُ.
و شأن و مقامشان را در دل او کوچک ساز، و او را بر دشمنان پیروزى ده، و دشمن را بر او پیروزى مده.
فَاِنْ خَتَمْتَ لَهُ بِالسَّعادَةِ، وَ قَضَيْتَ لَهُ بِالشَّهادَةِ، فَبَعْدَ اَنْ
و اگر زندگى او را به نیکبختى پایان دادى، و شهادت را سرنوشت او ساختى، شهادتش را
يَجْتاحَ عَدُوَّكَ بِالْقَتْلِ، وَ بَعْدَ اَنْ يَجْهَدَ بِهِمُ الْاَسْرُ، وَ بَعْدَ اَنْ
زان پس قرار ده که دشمنت را ریشهکن ساخته، و اسارت آنان را به رنج و تعب افکنده،
تَاْمَنَ اَطْرافُ الْمُسْلِمينَ، وَ بَعْدَ اَنْ يُوَلِّىَ عَدُوُّكَ مُدْبِرينَ.
و پس از آنکه اطراف مرزهاى مسلمانان امنیت یافته، و دشمنت هزیمت کرده باشد.
اَللَّهُمَّ وَ اَيُّما مُسْلِمٍ خَلَفَ غازِياً اَوْمُرابِطاً فى دارِهِ، اَوْتَعَهَّدَ
بارخدایا، و هر مسلمانى به وقتى که جنگجو در میدان جنگ است و مرزدار به مرزدارى مشغول است به امور خانه آنها رسیدگى کند، یا در نبود
خالِفيهِ فى غَيْبَتِهِ، اَوْ اَعانَهُ بِطآئِفَةٍ مِنْ مالِهِ، اَوْ اَمَدَّهُ بِعِتادٍ،
او به کفالت خانوادهاش برخیزد، یا او را به قسمتى از مال خود یارى دهد، یا او را به سازوبرگ جنگ مدد رساند،
اَوْ شَحَذَهُ عَلى جِهادٍ، اَوْ اَتْبَعَهُ فى وَجْهِهِ دَعْوَةً، اَوْرَعى لَهُ
یا همّت او را به نبرد با دشمن برانگیزد، یا در روى او دعاى خیر کند، یا حرمتش را
مِنْ وَرآئِهِ حُرْمَةً، فَاَجْرِ لَهُ مِثْلَ اَجْرِهِ وَزْناً بِوَزْنٍ، وَ مِثْلاً
در نبود وى رعایت نماید، به او نیز اجر همان رزمنده را وزن به وزن، و مثل به مثل
بِمِثْلٍ، وَ عَوِّضْهُ مِنْ فِعْلِهِ عِوْضاً حاضِراً يَتَعَجَّلُ بِهِ نَفْعَ
عنایت کن، و عمل او را پاداشى نقد ببخش، که بدون درنگ سود کار خیرى را که پیشاپیش
ما قَدَّمَ، وَ سُرُورَ ما اَتى بِهِ، اِلى اَنْ يَنْتَهِىَ بِهِ الْوَقْتُ اِلى ما
فرستاده، و شادى خاطرى که نتیجه کار اوست در همین دنیابه چنگ آورد، تا آنکه فرا رسد زمان آن
اَجْرَيْتَ لَهُ مِنْ فَضْلِكَ، وَ اَعْدَدْتَ لَهُ مِنْ كَرامَتِكَ. اَللَّهُمَّ
فضل و پاداشى که بر او روا داشتهاى، و کرامتى که براى او آماده ساختهاى. بارخدایا
وَ اَيُّما مُسْلِمٍ اَهَمَّهُ اَمْرُالْاِسْلامِ، وَاَحْزَنَهُ تَحَزُّبُ اَهْلِالشِّرْكِ
هر مسلمانى که امر اسلامْ او را مهم آید، و از اجتماع اهل شرک در برابر ملت اسلام
عَلَيْهِمْ، فَنَوى غَزْوًى، اَوْ هَمَّ بِجِهادٍ، فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ، اَوْ
غصهدار شود، تاجایىکه قصد جنگکند، یا آهنگ جهاد نماید، ولى ضعف و ناتوانى او را خانهنشینکند، یا
اَبْطَاَتْ بِهِ فاقَةٌ، اَوْ اَخَّرَهُ عَنْهُ حادِثٌ، اَوْ عَرَضَ لَهُ دُونَ
تنگدستى کارش را کُنْد سازد، یا حادثهاى تصمیم او را به تأخیر اندازد، یا در برابر
اِرادَتِهِ مانِعٌ فَاكْتُبِ اسْمَهُ فِى الْعابِدينَ، وَ اَوْجِبْ لَهُ ثَوابَ
ارادهاش مانعى قرار گیرد، پس نامش را در زمره عابدان بنگار، و ثواب
الْمُجاهِدينَ، وَاجْعَلْهُ فىنِظامِالشُّهَدآءِ وَالصّالِحينَ.اَللَّهُمَّ
مجاهدان را بر او حتمى گردان، و وى را در زمره شهیدان و صالحان قرار ده. بارخدایا
صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ الِ مُحَمَّدٍ، صَلوةً
بر محمد که بنده و فرستاده توست و بر آلش درود فرست، درودى
عالِيَةً عَلَى الصَّلَواتِ، مُشْرِفَةً فَوْقَ التَّحِيَّاتِ، صَلوةً
برتر از درودها، و بالاتر از تحیّتها، درودى که زمانش
لايَنْتَهى اَمَدُها، وَ لايَنْقَطِعُ عَدَدُها، كَاَتَمِّ ما مَضى مِنْ
را پایان نرسد، و رشته شمار آن قطع نگردد، مانند کاملترین درودهایى که در روزگاران گذشته به
صَلَواتِكَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِيآئِكَ، اِنَّكَ الْمَنّانُ الْحَميدُ،
هر یک از اولیائت نثار فرمودى، که تویى عطابخش ستوده،
الْمُبْدِئُ الْمُعيدُ، الْفَعّالُ لِما تُريدُ.
آغاز کننده و بازگرداننده، و تویى که هر چه اراده فرمایى بجاى آورى.
۳ نظر:
چهارشنبه ۲۳ مهر ۲۵۷۸ ايرانى ۱۶ اکتبر دوهزارونوزدهمسعودعالمزادهپاريس
واقعن چه امام باغیرتی ! باباشو جلو چشمش کشتن، داره براشون پستون به تنور می چسبونه. ببین این امت همیشه در صحنه چه کاسه از آش داغ ترن.اون امامه،خودش تو صحرای کربلا بوده،ککش نمی گزه.هزارودویست سال بعد ایناتوسروکله شون میزنن.
زندگی و سوروسات آن حضرت از بیت المال مسلمین (جیب یزید) میرسیده.آن حضرت هم می گرفته و میزده تورگ. البته شکی نیست که آن حضرت این را از جهت ـــ تـــقـــیـــه ـــ می کرده. کسانی هم که به آن حضرت شک نمی کردن و بر علیه امویان بدگویی میکردن ویا روم به دیوار قصد شورش داشتن،آن حضرت از جهت تقیه آنرا به ــــ سربازان اسلام ــــ راپرت میکرده. به این میگن "کبوترپرقیچی".
واقعن چه امام باغیرتی !
... و چه امت هالویی !
جمعه ۱۶اسفند ۲۵۷۹ ايرانى ۶ مارس دوهزاروبیست مسعودعالمزاده پاريس
آخه بی انصاف نمک به حروم !
چرا فحشش رو به ما میدی ؟
این ما بودیم باباتو کشتیم ؟ مابودیم مملکتونو چاپیدیم ؟
پولی که از دربار خلیفه برتون میرسید از کجا میامد ؟ از چاپیدن ایران. از کار دهقانان ایران. از فروش زنان ایران در بازارهای برده داری.
تو مفت خوردی و خوابیدی و نمازخوندی، پولشو ما دادیم. فحش هم میدی ؟
اون عمو جونت، حسن، "حق" نداشته ی خلافت ش رو به معاویه فروخت، در برابر مالیات استان انبار (ایران) و رفت دنبال خانم بازی جوری که خود شیعیان آل علی بهش میگفتن "یا مظلّّ المومنین !" (ننگ مومنان، بی غیرت).
مشتی حسن زن گرفت،
خرجی شو از من گرفت !
جالبه بدونید که ما درکتاب امام حسین یا زندگی یک مسلمان تلاش کرده بودیم که حسن را انقلابی جابزنیم ! و اتفاقا خمینی هم ازاین بخش جزوه خیلی خوش خوشانش شده بود ! میدونست داریم راه تخمی میریم خوشحال بود حالا به بعد از ۵۷دکاری ندارم اون داستانش داستان پیامبر از مکه تا مدینه است !
خاکزاد
ارسال یک نظر