اصل عدم حمل تناقض
اسماعیل وفا یغمائی
اصلا تناقضی ندارد
اصلا متناقض نمیشوند
چون قرارداد عدم حمل تناقض سالهاست امضا شده
و به مهر دول مبارک پروردگار ممهورست
**
عدم حمل تناقض یعنی این که
اسماعیل وفا یغمائی
اصلا تناقضی ندارد
اصلا متناقض نمیشوند
چون قرارداد عدم حمل تناقض سالهاست امضا شده
و به مهر دول مبارک پروردگار ممهورست
**
عدم حمل تناقض یعنی این که
پدرت را در می آورند
ذره ای برایت ارزشی قائل نیستند
توی سرت میزنند
بی هیچ تناقضی
بی هیچ تناقضی
و چون مردی
جلوی عکس مرحوم مرده ات
شق و رق صاف و سیخ و میخ بایستند
بی هیچ تناقضی
بی هیچ تناقضی
وزرت و زرت و زرت
از مقامات تو میگویند
و از تو ستایش کنند
آنقدر که حتی عکس درون قاب تو
حالت تعجب به خود بگیرد
و متاسفانه متناقض میشود
و مرحوم میت که من باشم وتو باشی
از اینکه در زندگی نفهمیده ای چقدر با ارزش بوده ای
حسرت بخوری
و به خودت انتقاد کنی
و توی همان قاب عکس
در میان بهت حاضران سوگوار
دو تا دستت را بالا بیاوری
و بعنوان انتقاد از خود
با تمام توان و قدرت
شترررررقی بزنی توی سر کچل خودت
که ای بابااااااااااااااااااا چرا قدر خودم را نفهمیدم
که صدایش در سالن بپیچد
و شیشه قاب عکس جررررررررررررریییینگی بشکند
و سوگواران با رضایت لبخندی بزنند
که بالاخره فهمیدی
و بقول خودت و آن بقال محترم!
چیزت بالاخره چیز شد
***
عدم حمل تناقض
یعنی تا زنده ای
هر روز به بهانه ای
چوب به فلانت بکنند
بی هیچ تناقضی بی هیچ تناقضی
و چون مردی
از تو بگویند و بنویسند و ستایش کنند
تا از تو چوبی بسازند
برای فرو کردن به فلان زندگان
بی هیچ تناقضی
بی هیچ تناقضی
پس بمیر
تا به آرامش برسی
و تا چوبی شوی مقدس برای کوبیدن بر کله ها
و برای فلان دیگران
بدون حمل تناقض
بدون حمل تناقض...........................
ذره ای برایت ارزشی قائل نیستند
توی سرت میزنند
بی هیچ تناقضی
بی هیچ تناقضی
و چون مردی
جلوی عکس مرحوم مرده ات
شق و رق صاف و سیخ و میخ بایستند
بی هیچ تناقضی
بی هیچ تناقضی
وزرت و زرت و زرت
از مقامات تو میگویند
و از تو ستایش کنند
آنقدر که حتی عکس درون قاب تو
حالت تعجب به خود بگیرد
و متاسفانه متناقض میشود
و مرحوم میت که من باشم وتو باشی
از اینکه در زندگی نفهمیده ای چقدر با ارزش بوده ای
حسرت بخوری
و به خودت انتقاد کنی
و توی همان قاب عکس
در میان بهت حاضران سوگوار
دو تا دستت را بالا بیاوری
و بعنوان انتقاد از خود
با تمام توان و قدرت
شترررررقی بزنی توی سر کچل خودت
که ای بابااااااااااااااااااا چرا قدر خودم را نفهمیدم
که صدایش در سالن بپیچد
و شیشه قاب عکس جررررررررررررریییینگی بشکند
و سوگواران با رضایت لبخندی بزنند
که بالاخره فهمیدی
و بقول خودت و آن بقال محترم!
چیزت بالاخره چیز شد
***
عدم حمل تناقض
یعنی تا زنده ای
هر روز به بهانه ای
چوب به فلانت بکنند
بی هیچ تناقضی بی هیچ تناقضی
و چون مردی
از تو بگویند و بنویسند و ستایش کنند
تا از تو چوبی بسازند
برای فرو کردن به فلان زندگان
بی هیچ تناقضی
بی هیچ تناقضی
پس بمیر
تا به آرامش برسی
و تا چوبی شوی مقدس برای کوبیدن بر کله ها
و برای فلان دیگران
بدون حمل تناقض
بدون حمل تناقض...........................
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر