قصیده انتخابات
اسماعیل وفا یغمائی
ای ولی فقی! والله! جون جملگی تالله
که «الکسیون» با دین، کار جن و بسم الله(1)
آن سگ است و این گربه،این غزال وآن چون ببر
این بود چو مرغابی،آن چو گرسنه روباه(2)
گر در آید این از در،آن دگر جهد بر بام
ور که آن شود پیدا، این زند به چاک راه
آن بود چو خاتونی چاق و چله، گرم و نرم
این بود چو ملائی،دور از شما، واه واه
قصه ی ولایت را، با اراده ی ملت
چون دهی به هم پیوند،میزند شتر قهقاه
در نظام اسلامی، جان بنده! ملت چیست
غیر گله ای از بز، رهبری، چو چوپانشاه
اوست فاعل مطلق، لاجرم همه مفعول
گر چه عده ای با خواه! یا که عده ای نا خواه
کل فاعل مرفوع،نصب حصه ی مفعول (3)
تا ابد بود امت ، عبد و رهبری مولاه!
خیر و شر امت را او کند همی تعیین
با اجازه شارع با هدایت آللاه!
از ریاست جمهور،تا چگونه با وافور
می توان حفاظت کرد، قدرت جماع و باه
از چگونه جیشیدن، تا طریق ریشیدن
تا سبیل خود را تو، تا کجا کنی کوتاه
از چگونه باید رفت در خلا به پای چپ
تا مگر نیفتی با، کله ناگهان در چاه
از چگونه باید شست بعد ریستن، مقعد
تا کند برویت باز، جنت خدا درگاه
از حکایت تعزیز وز رعایت تقتیل
وینکه جان آدم هست ارزشش چو گوز وکاه
اینکه می توان خوابید با «زنان نه ساله»
اینکه می توان با «طفل»، لاس زد پس از ششماه(4)
اینکه می توان کشتن زیر سنگ زنها را
تا شود جدا از هم، دائما ره از بیراه
الغرض ولی آقا! کم بده به ما قاقا
شیره مال کن اما، دائما نه، بل گهگاه
خیز و چون غدیر خم،از درون خم برکش
رهبری برای ما،رنگ کرده و آگاه
گاه خاتمی خان را، گاه احمدی جان را
گه رئیسی جلاد ، مرحبا و ماشالاه
،آن بود چو این و این عینهو مثال آن
در پذیرش فرمان از فقیه عالیجاه
لیک با چنین احوال گوش کن کلامی را
که شنیده ام جاریست، عاشقانه در افواه
مادر وطن گویا حامله به توفانست
دانی آنکه خواهد زاد بچه را پس از نه ماه
«پور» یا که «دخت» ای شیخ! نام اوست «آزادی»
گرم و شرزه چون خورشید، پاک و شسته چونان ماه
چهره اش چو رودابه قامتش چنان رستم
از خزر الی عمان بهر او ست تخت و گاه
من گمان کنم یا شیخ انتخاب ملت اوست
گر چه بر شود باری از فلان شیخان آه
اسماعیل وفا یغمائی
ای ولی فقی! والله! جون جملگی تالله
که «الکسیون» با دین، کار جن و بسم الله(1)
آن سگ است و این گربه،این غزال وآن چون ببر
این بود چو مرغابی،آن چو گرسنه روباه(2)
گر در آید این از در،آن دگر جهد بر بام
ور که آن شود پیدا، این زند به چاک راه
آن بود چو خاتونی چاق و چله، گرم و نرم
این بود چو ملائی،دور از شما، واه واه
قصه ی ولایت را، با اراده ی ملت
چون دهی به هم پیوند،میزند شتر قهقاه
در نظام اسلامی، جان بنده! ملت چیست
غیر گله ای از بز، رهبری، چو چوپانشاه
اوست فاعل مطلق، لاجرم همه مفعول
گر چه عده ای با خواه! یا که عده ای نا خواه
کل فاعل مرفوع،نصب حصه ی مفعول (3)
تا ابد بود امت ، عبد و رهبری مولاه!
خیر و شر امت را او کند همی تعیین
با اجازه شارع با هدایت آللاه!
از ریاست جمهور،تا چگونه با وافور
می توان حفاظت کرد، قدرت جماع و باه
از چگونه جیشیدن، تا طریق ریشیدن
تا سبیل خود را تو، تا کجا کنی کوتاه
از چگونه باید رفت در خلا به پای چپ
تا مگر نیفتی با، کله ناگهان در چاه
از چگونه باید شست بعد ریستن، مقعد
تا کند برویت باز، جنت خدا درگاه
از حکایت تعزیز وز رعایت تقتیل
وینکه جان آدم هست ارزشش چو گوز وکاه
اینکه می توان خوابید با «زنان نه ساله»
اینکه می توان با «طفل»، لاس زد پس از ششماه(4)
اینکه می توان کشتن زیر سنگ زنها را
تا شود جدا از هم، دائما ره از بیراه
الغرض ولی آقا! کم بده به ما قاقا
شیره مال کن اما، دائما نه، بل گهگاه
خیز و چون غدیر خم،از درون خم برکش
رهبری برای ما،رنگ کرده و آگاه
گاه خاتمی خان را، گاه احمدی جان را
گه رئیسی جلاد ، مرحبا و ماشالاه
،آن بود چو این و این عینهو مثال آن
در پذیرش فرمان از فقیه عالیجاه
لیک با چنین احوال گوش کن کلامی را
که شنیده ام جاریست، عاشقانه در افواه
مادر وطن گویا حامله به توفانست
دانی آنکه خواهد زاد بچه را پس از نه ماه
«پور» یا که «دخت» ای شیخ! نام اوست «آزادی»
گرم و شرزه چون خورشید، پاک و شسته چونان ماه
چهره اش چو رودابه قامتش چنان رستم
از خزر الی عمان بهر او ست تخت و گاه
من گمان کنم یا شیخ انتخاب ملت اوست
گر چه بر شود باری از فلان شیخان آه
1بخاطر تنگی قافیه! از لغت فرانسه ،الکسیون بجای انتخابات استفاده شد
2 کلمه گرسنه، باید هماهنگ با گردنه خوانده شود با ضم گ و سکون ر
3-قاعده ای نحوی کل فاعل مرفوع و کل مفعول منصوب!
4طبق فتوای علما ! منجمله خمینی میشود با دختر نه ساله ازدواج کرد و حتی عقد دختر شیر خواره بدون دخول و به قصد حتی لذت بردن حلال است. رجوع شود به رساله
2 کلمه گرسنه، باید هماهنگ با گردنه خوانده شود با ضم گ و سکون ر
3-قاعده ای نحوی کل فاعل مرفوع و کل مفعول منصوب!
4طبق فتوای علما ! منجمله خمینی میشود با دختر نه ساله ازدواج کرد و حتی عقد دختر شیر خواره بدون دخول و به قصد حتی لذت بردن حلال است. رجوع شود به رساله
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر