دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۲ شهریور ۱۰, جمعه

از گفتارها و نوشته های ایرج مصداقی

نگاهی به سخنان خامنه ای و پاسخی به دکتر موسی غنی نژاد در باره حجاب با ایرچ
ریشه های دشمنی باشاهزاده،همراهی چپ ها با همجنسگرایان،مخالفت خامنه ی با ... و چند پرسش دیگر از مصداقی

نقش دشمنی های کورکورانه امثال اکبر گنجی ها با اسرائیل و بهودیت در تحکیم نظام خمینی با ایرج مصداقی

نبود امار منفی ومقبولیت رضا پهلوی و در باره حکم پرونده مسیح علینژاد با نگاه ایرج مصداقی
مدعیان بکار گیری واژه دادخواهی و توهم نقش حامد اسماعیلیون و مسیح علی نژاد در روایت ایرج مصداقی
سوت پایان مسمومیت و چرائی آغاز دوباره ان ،سیامک دهقانپور وپر رنگتر شدن حضور کرد و بلوچ بانگاه مصداقی
از توهم حامد اسماعیلیون و نقشش در ائتلاف تا جایگاه و ظرفیت شاهزاده در ان با نگاه ایرج مصداقی رویترز: جمهوری اسلامی در قالب محموله‌های امدادی به سوری، تسلیحات نظامی ارسال کرده در نگاه مصداقی*رؤیای محو آثار جنایت در «دستور تعطیلی گوهردشت» [2023 Apr]
چرا پهلوی، چهارشنبه سوری، احتمال سقوط رژیم، دام رجوی، ائتلافها*حکم اعدام شارمهد؛ پاسخ پیشبینی‌پذیر تهران به پیام ضعیف اروپا ایرج مصداقی
*پیامدهای کنفرانس امنیتی مونیخ [2023 Feb]
*وهم حمله نظامی به ایران یا جنگ واقعی جمهوری اسلامی با جهان؟ [2023

*در آستانه تشکیل دادگاه تجدید نظر در پرونده حمید نوری: تحریف‌های مشاور حقوقی خانواده او [2023 Jan] 202
*دادگاه تجدید نظر در پرونده حمید نوری و شروع دور جدیدی از تبلیغات جنایت‌پوشانه‌ی رژیم [2022 Dec]
*محمود سالارکیا، نمونه یک وکیل همدست دستگاه قضائی [2022 Dec] 
*فهرست یک کشتار خاموش؛ سایه سنگین ارعاب بر سر کادر پزشکی [2022 Dec] 
*وکیل چیست و «وکیل جمهوری اسلامی» کیست؟ [2022 Dec] 
*جواد علی‌اکبریان، یکی دیگر از مجریان کشتار ۶۷ [2022 Dec] 
 *چهلم مهسا، موفقیت برلین و انتقادها، شعار، تحریم رسانه ، مصاحبه رضاپهلوی، عالی پیام، مسیح و حامد/ایرج مصداقی(فیلم)
*آیا نارضایتی امثال اصغر ناظم‌زاده نشانه شکاف در حاکمیت است؟ [2022 Oct]
*پشت پرده پرونده مرگ مهسا؛ راستی‌آزمایی گزارش پزشکی قانونی [2022 Oct] 
*راهکارهایی عملی برای جبران انفعال غرب در برابر جمهوری اسلامی [2022 Oct] 
*آیت‌الله منتظری؛ مقام رفیع وجدان در منش یک روحانی استثنایی [2022 Sep] 
*صادق قطب‌زاده؛ از رویای قدرت تا کابوس سقوط [2022 Sep] 
*علی‌اصغر حجازی؛ از سرکوب زنان تا تامین امنیت بیت خامنه‌ای [2022 Sep] *قطع رابطه آلبانی با ایران؛ هشدار صریح غرب به جمهوری اسلامی؟ [2022 Sep] 
*سید جواد حجازی؛ تجارت مذهبی و نفوذ سیاسی [2022 Sep] 
 *پزشکانی که به دست "جوخه‌های امنیتی" حذف شدند [2022 Jun] 
*پرونده‌سازی برای "عنکبوت مقدس" در متن فاجعه متروپل

*چرا پرونده حمید نوری در خارج از سوئد کلید خورد؟ [2022 May] 
*در ایران بالایی ها هم دیگر نمی توانند حکومت کنند و این سرآغاز انقلاب است [2022 May] 
*اعدام فرخ‌رو پارسا؛ ضديت با سلطنت پهلوی يا زن‌ستيزی آگاهانه؟ [2022 May]
*رضاشاه روحت شاد یا درود بر رضا پهلوی، رهبرتراشی، ، خیزش های اجتماعی، جنگ جاسوسی، با نگاه ایرج مصداقی(فیلم)
*دادگاه حمید نوری وقتی پرده ها فرو می افتند و نقش کاوه موسوی(فیلم)
*دادگاه حمید نوری وقتی پرده ها فرو می افتند/ ایرج مصداقی(فیلم)
*گروگانگیری و باجخواهی، اعدام جلالی، خشم رجوی، دیسکوی خیابانی، شورش نان، فروش آثار باستانی با مصداقی(فیلم)
 *صداهایی از حمید نوری چند ساعت قبل از سوار شدن به هواپیما دارم [2022 Feb] 
*جعل پردازی و سناريو سازی امنيتی نمونه شاخصی از همياری برخی مخالفان  [2022 Feb] 
*علی هاشمی از تأسیسات زندان بیرجند تا ریاست اوین  [2022 Jan] 
*رضا سیف‌اللهی، از دانشگاه و حوزه تا فرماندهی امنیتی و نظامی [2022 Jan] 
*محاکمه حميد نوری؛ دور جديد تبلیغات جمهوری اسلامی  [2022 Jan] 
*از گلزاده غفوری تا محمدعلی زم: جمهوری اسلامی و لباس روحانیت  [2021 Dec] 
*سکان بهداشت و درمان و آموزش کشور در دست چه کسانی است؟ − نمونهٴ سرپرست دانشگاه علوم پزشکی تهران [2021 Nov] 
*سهمیه جدید سپاه قدس در آموزش عالی [2021 
*دادگاه نوری وتوطئه ها ، پیگیری دزدان، دستگیری خانواده ها، جنگ اکراین، دادخواهی یا پروژه سیاسی/ ایرج مصداقی(فیلم)

*ایرج مصداقی : بزرگترین درس اوکراین برای ایرانیان این است که برای رهایی نباید دل به خارجی بست(فیلم)

*ترس رژیم از دادگاه نوری، سلاخی اهواز، فارسی‌تو ، تهاجم ترکیبی، سالگرد انقلاب و پوزشخواهی،احمد خمینی وتریاک/ ایرج مصداقی(فیلم)
*روبه‌رو، ایرج مصداقی، فروغ کنعانی، سعید پیوندی، سعید بشیرتاش، مهدیه گلرو(فیلم)
*کرونا و دادگاه نوری،عدالت علی واسرائیل، سرنگونی رژیم ، باج به روسیه و چین،فوتبال وزنان با مصداقی(فیلم)

 *صداهایی از حمید نوری چند ساعت قبل از سوار شدن به هواپیما دارم
*جعل پردازی و سناريو سازی امنيتی نمونه شاخصی از همياری برخی مخالفان
*از گلزاده غفوری تا محمدعلی زم: جمهوری اسلامی و لباس روحانیت  [ 

*ورود زنان به استادیوم، مذاکره با آمریکا، باجخواهی و گروگانگیری، پروپاگاندای رژیم، با ایرج مصداقی(فیلم)
*دادگاه نوری وموضع رژیم، دایی جان ناپلئونها، خروج شاه، بختیار، کودک سرباز، روسیه و چین و رژیم، جنگ آب/ ایرج مصداقی(فیلم)
*حملات موشکی،جام زهر،خطر عظیم،بازجویی ایرانیها،شکست اسلام،دشمنان دادخواهی درلباس چپ- با ایرج مصداقی(فیلم) 

*تهدید موشکی وجنگ خونین، مکانیسم *علی هاشمی از تأسیسات زندان بیرجند تا ریاست اوین ایرج مصداقی 

*رضا سیف‌اللهی، از دانشگاه و حوزه تا فرماندهی امنیتی و نظامی ایرج مصداقی
*محاکمه حميد نوری؛ دور جديد تبلیغات جمهوری اسلامی ایرج مصداقی

  *حملات موشکی،جام زهر،خطر عظیم،بازجویی ایرانیها،شکست اسلام،دشمنان دادخواهی درلباس چپ- با ایرج مصداقی(فیلم)
*تهدید موشکی وجنگ خونین، مکانیسم ماشه،اسرائیل وعباس،خودکفایی یا خیانت، حواشی دادخواهی/ ایرج مصداقی(فیلم)
*دادگاه نوری و چپ، مرگ فرمانده سپاه قدس، ایام فاطمیه و یلدا، نرگس محمدی، لاریجانی و شورای نگهبان/ ایرج مصداقی(فیلم)
*سرگذشت پیشه وری، سرنوشت تجزیه

  *گفت‌وگوی د‌ویچه وله فارسی با ایرج مصداقی درباره دادگاه حمید نوری(فیلم)
*چشم انداز روشن دادگاه حمید نوری علیرغم حاشیه ها/ ایرج مصداقی(فیلم)

دولت نظامی، بحران آب و اصفهان، ۵۷ و انقلاب، پدر زم و حقه بازان

 

*تقاضا ازرضا پهلوی، رد ادعای کوچه، رویایی سپاه و آمریکا، اسلام و تهدید اروپا، اخراج محلاتی با مصداقی(فیلم)

 *سکان بهداشت و درمان و آموزش کشور در دست چه کسانی است؟ − نمونهٴ سرپرست دانشگاه علوم پزشکی تهران ایرج مصداقی 

 *سهمیه جدید سپاه قدس در آموزش عالی آموزش عالی  [2021 Oct] 
*مرگ حاج داوود رحمانی؛ رئیس و شکنجه‌گر زندان قزلحصار [2021 Oct] 
*سردار نجات، یکی از مسئولان سرکوب جنبش‌های اجتماعی و «نجات» نظام را بهتر بشناسیم [2021 Oct] 
*مقوله‌ی حجت‌الاسلام «جعفر نیری» و مستند‌سازی کشتار ۶۷ [2021 Oct] 
*سپاه پاسداران؛ از دخالت در انتخابات سازمان نظام پزشکی تا تسلط بر آن [2021 Oct] 
*نگاهی به پرونده اعمال محسن رضایی، به مناسبت منصب جدیدش  [2021 Sep] 
*دادگاه نوری، توطئه کانال کوچه، سقوط تهران و سقوط کابل، درگیری بین اسرائیل و رژیم با نگاه ایرج مصداقی(فیلم)

 *دادگاه نوری و ادعاهای رژیم، باج خواهی هسته ای رژیم و مماشات آمریکا و اروپا با نگاه ایرج مصداقی(فیلم)

*یک چهره‌‌ امنیتی و سرکوبگر، دبیر تازه مجمع تشخیص مصلحت نظام ایرج مصداقی

 *فاجعه کشتار ۶۷ و «گل‌های داوودی» ایرج مصداقی

 *تحولات دادگاه نوری، محمدباقر ذوالقدر، نیویورک تایمز، حمایت رضا پهلوی از جنبش دادخواهی با ایرج مصداقی(فیلم)

 *رقص قُقنو سها و آواز خاکستر - کتابی از ایرج مصداقی - تهیه کننده: مهناز قزلو(فیلم)
*تحولات دادگاه حمید نوری و درسهای آن ، ادامه سیناهکاریها، مرگ احمدزرگر با نگاه ابرج مصداقی(فیلم)
*دادگاه حمید نوری در هفته گذشته و اهمیت مستندسازی و مسئولیتهای ما بروایت ایرج مصداقی(فیلم) 

*گفتگوی سحر تحویلی با ایرج مصداقی در رابطه با حاشیه‌های دادگاه محاکمه حمید نوری(فیلم)

 *خوزستان تشنه، خرسندی و کریم شیره ای، مسیح و بلینکن، بن بست مذاکرات، خوب و بد فرهادی، مرگ جانی/ایرج مصداقی(فیلم)

 *هادی خرسندی و علیرضا میبدی بر علیه جنبش دادخواهی و در خدمت دستگاه امنیتی/ ایرج مصداقی(فیلم) 

 *پویش گفتگوی رضا گوهرزاد و ایرج مصداقی(فیلم)

*محاکمه رئیسی،صدای حمید نوری،آمار انتخابات، امداد غیبی،هکربچه گربه ها ،عوامل رژیم ورسانه ها با مصداقی(فیلم)

مصلحی و رد صلاحیت رفسنجانی، کروبی برگ برنده خامنه ای

  *مواضع درخشان رضا پهلوی،نه به جمهوری اسلامی، عوامل رژیم در زندان، حرمسرای رجوی، بی بی سی وانتخابات/ایرج مصداقی(فیلم)
*موقعیت زنان و حرمسرا در فرقه ی رجوی/ گفتگوی سحر تحویلی و ایرج مصداقی(فیلم*انقلاب یا نکبت، فایل صوتی ظریف، اسدی و تروریستها، ، سفر روسیه، نافرمانی مدنی با نگاه ایرج مصداقی(فیلم)
212*نقش شبکه های اجتماعی در صحنه سیاسی ایران/ مصداقی، بشیرتاش/ راشدان(فیلم)
211*دادگاه نوری، جنازه منصوری، لاف خامنه ای، شباهت خمینی و رجوی، تظاهرات بهبهان، جعبه سیاه/ ایرج مصداقی(فیلم)
 210-اعدام نکنید، گفتگو با کاوه موسوی، ایرج مصداقی، محمدجواد اکبرین(فی
 
209-هراس خامنه ای، اعدام راه حل رژیم، خودکشی منصوری، احمدی نژاد و‬ ...
۹۳» [2020 Apr] 
193-*مافیای دارو و پدرخوانده‌هایش  [2020 Apr]
192-*خشم و کینه‌ی رجوی از چیست و چرا بهتان می‌زند؟ 192
191*سرنوشت عبرت‌انگیز دو زن، فیروزه بنی‌صدر و مریم رجوی ]


 189-ایرج مصداقی - علی جوادی: ایران و جهان در مقابله با کرونا - چه باید کرد؟(فیلم)
188-خامنه ای و اجنه، پزشکان بدون مرز، نامه به ترامپ، ویروس بیولوژیک، ما و قرنطینه، سپاه عامل کرونا/ ایرج مصداقی(فیلم)


185-اپیدمی کرونا، تحریم دارو و «ایمنی گله‌ای»




179- طنز یا تراژدی!‌ فتوای دفن مردگان مسعود رجوی  


-171-وی ولایی در عرصه پزشکی و شکستن سوگند بقراط 


169_تفسیر خبر سه شنبه 12 آذر/ ایرج مصداقی، مجتبی موسوی، فواد پاشایی (فیلم)
168-  بازتاب دستگیری حمید نوری جنایتکار، جنبش مردم، کشتار وحشیانه به دستور خامنه ای با ایرج مصداقی(فیلم)

  167-معترضان در ایران چه خواسته‌ای دارند؟ گفتگو با ایرج مصداقی، فعال سیاسی - مهدی مهدوی آزاد، روزنامه نگار و محمد رهبر، خبرنگار ایران اینترنشنال(فیلم)
 
 
 164-عملیات موفقیت آمیز «دادخواهی ۶۷» ایرج مصداقی

162-تاریخچه تصرف عرصه پزشکی کشور توسط دستگاه ولایی  
161 -اشغال سفارت، تحریم مجتبی خامنه ای، خطر جنگ، چپ و رهبری کارگری. گنجی و شاه. تجزیه طلبان ترک

160-شاه ایراندوست، لزوم بزرگداشت کوروش،  تروریسم مجاهدین، تولد ...
159-چهره اصلی طبرزدی،به تور انداختن زم توسط نیکفر و شیرین نجفی، دلیل بزرگ کردن زم با نگاه ایرج مصداقی(فیلم)
158-چند نابغه و عصاره فضائل نظام ولایی

154-*مشارکت گروهی از پزشکان و کادرهای پزشکی سرسپرده در جنایت  

  153-دستگیری روح الله زم و دروغهای رژیم و عواملش در خارج از کشور، یورش ترکیه به کردستان با ایرج مصداقی(فیلم)

 

151-شورای گذار و شیوه عملکرد آن در ارتباط با ایران و مردم ایران در مناظره ای میان آقایان مهران براتی و ایرج مصداقی(فیلم)

150-ملل،پروژه‌های شکست خورده، توصیه به رضا پهلوی/ ایرج مصداقی(فیلم)

149-نصیب زنان در بهشت و جهنم چیست؟ جلال ایجادی و ایرج مصداقی(فیلم)

148- حمله سپاه به مراکز نفتی عربستان، ترامپ ترسو، قرارداد خائنانه با چین، کودتای سپاه، سازش فیفا/ایرج مصداقی(فیلم)

147- دروغهای وزیر اطلاعات، سازش با اروپا و امریکا ،شکست ماهواره ای تحریم ورزش ، سرنگونی دوباره شاه/

 


142-شیعه و کشتار ۶۷، رازینی و اعدام نظامیان، قتل خمینی، انقلاب و خونریزی رژیم و شاملو، با ایرج مصداقی(فیلم)

141-خاتمی و گاردین ، خامنه ای و حماس ، مرگ رجوی ، رضا پهلوی انتخاب من


 

139-خط آتش: بیانیه ١٤ نفر - اصلاح یا سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی؟ گفتگو با ایرج مصداقی و علی جوادی(فیلم)
138-بازی خطرناک رژیم ، کردها و مذاکره با رژیم ، دستبوسی رضا پهلوی

-توطئه علیه رضا پهلوی ، نسل 57 و سلطنت طلبها ، خیانت رهبران کرد ...
139-خط آتش: بیانیه ١٤ نفر - اصلاح یا سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی؟ گفتگو با ایرج مصداقی و علی جوادی(فیلم)
138-بازی خطرناک رژیم ، کردها و مذاکره با رژیم ، دستبوسی رضا پهلوی

137-گفتگوی حسین حجازی با ایرج مصداقی راجع به مسئولیت رژیم در حمله به کشتی‌ها و ...(فیلم)
136--ایرج مصداقی: جنبش سبز نقطه پایان اصلاحات در ایران بود
155-روح‌الله حسینیان، جنایتکاری در لباس وکیل مدافع [
-خط آتش: بیانیه ١٤ نفر - اصلاح یا سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی؟ گفتگو با ایرج مصداقی و علی جوادی(فیلم)
137-گفتگوی حسین حجازی با ایرج مصداقی راجع به مسئولیت رژیم در حمله به کشتی‌ها و ...(فیلم)
136--ایرج مصداقی: جنبش سبز نقطه پایان اصلاحات در ایران بود
155-روح‌الله حسینیان، جنایتکاری در لباس وکیل مدافع [

 148--حامیان سپاه در اپوزیسیون، آسانژ عامل روسیه، دلایل ورود حزبالله و جیش الشعبی به ایران 

147-مریکا و سپاه تروریستی، جنگ؟،دیدار مقامات آمریکا با ایرانیان، عامل انتخاب نتانیاهو،دکل دزدی

  146-معرفی کتاب ۴ جلدی ، همراهی با سپاه در سیل، مسئولیت ما در حاکم شدن نکبت اسلامی، رژیم و شجریان،

142-شیخ الاسلامی و خلجی و اختلاس، روح الله زم سخنگوی جانیان، رئیسی جانشین خامنه‌ای، ستوده نماد جنبش/ ایرج مصداقی(فیلم)
 140*اراذل و اوباش در خدمت نظام سرکوب  
139-روح الله زم مآمور رژیم، قتل هسته ای و مأمور اطلاعات، دشمنی با نسرین ستوده ...138حکومیت تروریسم، یاهکل، پروفسور حقوق بشر، رضاپهلوی و شبکه ایرانیاران، ورشو و جولیانی/ (فیلم)



*135-احمدرضا کریمی «تواب دو نظام» و همکار دو دستگاه امنیتی
134- ضربه خانه موسی خیابانی بعلت سهل انگاری ابریشمچی؛روایت پرویز یعقوبی از زبان
133-شادی امین و شادی صدر و مقوله‌ی «آیت‌الله» و «هیتلر»



 

  115- گفتگوی ایرج مصداقی با حسین حجازی در تلویزیون ایران فردا(فیلم)

114-خامنه ای و سپاه دشمن مردم، اعتصابها، چگونگی فروپاشی رزیم، کشتار کولبران، دیپلمات تروریست،

 113- حمله تروریستی اهواز، مواضع ترامپ و مقامات آمریکایی و روحانی، فرشگرد ...
 112-تابستان ۶۷ و انتخابات ۹۶؛ چه کسی مسئول است؟

111--اعدام کردها و حمله به حزب دمکرات، شایعات مربوط به کودتا، برجام ,.

110-تفسیر خبر: چرا روند اعدام كه از پشت بام مدرسه علوی آغاز شد تا به امروز ادامه دارد؟/ ایرج مصداقی و شاهو حسینی(فیلم)



107سخنرانی پمپئو و نایاک، تهدیدات روحانی و ترامپ، اسرائیل و خطر جنگ





101-همسر و فرزند سعید امامی می‌توانند به آمریکا بروند اما بسیاری از ایرانیان نه!

97-ترور کلاهی، نامه کروبی، خامنه‌ای و تهدید قربانیان جنسی، خطر جنگ و تام و جری، افطار روحانی، ملک‌مطیعی(فیلم)

86-اسناد اتمی نتانیاهو و حمله موشکی، همسرو پسر سعید امامی، باجگیری .

85-دلار، دولت‌نظامی، نهضت‌آزادی، احمدی‌نژادی‌ها، مجتبی‌خامنه‌ای، حمله اسرائی


81---نامه احمدی‌نژاد به خامنه‌ای، دراویش و خشونت، سقوط هواپیما، مخملباف چریک، احمد‌خمینی و رهبری/ ایرج مصداقی(فیلم)




77-سرنگونی ۲۲ بهمن، چهره‌های مشکوک و بدنام رسانه‌ای، نمازباران، دختر خیابان




71-راه اندازی «زندان جدید» فرقه رجوی در اروپا


68-بدل خامنه‌ای ، سپاه‌قدس اسکناس تقلبی، باج‌دهی انگلیس، خامنه‌ای در خدمت پوتین . زندان جدید مجاهدین .

74 -ترامپ و درماندگی خامنه‌ای، ظریف،خاتمی،روحانی درخدمت سپاه، کرکوک وفرار پیشمرگان و شومن ری استارت


72-انتری که لوطی‌‌اش نمرده است ( مهدی فلاحتی و روح‌الله زم)

71--آمدنیوز و دختر لاریجانی، سروش و جنایات دهه ۶۰، تغییر قانون اساسی


67-تداوم خیانت سروش، خامنه‌ای و نوبل، نه به استقلال کردستان، چپ ایران و بمباران شیمیایی سوریه .(فیلم)



۶۵-سربریده حججی، ملل متحد و کشتار ۶۷، ترحیم ابراهیم یزدی، ژاله کاظمی و زهرا رهنورد، استعفای رضا پهلوی




63-ایرج مصداقی: نقش یزدی در تحمیل خمینی به ایران بی‌بدیل است

62--نعمت احمدی و انکار نقش آوایی در کشتار ۶۷ با استفاده از «توریه» ‏
61-تیم ملی و فیفا، سربریدن حججی،دختر خلخالی،آخوند خلبان،تبار یهودی لاریجانی،فخرآور و فرح‌پهلوی/ ایرج مصداقی(فیلم)


60-تلاش سپاه و حاکم شرع خوزستان برای مخدوش نشان دادن روایت آیت‌الله منتظری از کشتار ۶۷‏


59-تعویض صندلی میان مسئولان کشتار − چه کسی قرار است بر مسند وزارت دادگستری بنشیند؟ ا

58-تحلیف غیرقانونی، جانیان در دولت، میرحسین و عفو‌بین‌الملل ...
 57-قاتل قاسملو میزبان مراسم تحلیف روحانی و خیرمقدم گو به میهمانان خارجی

 56-آیا میرحسین موسوی شرمنده‌ی «عفو بین‌الملل» و نهاد‌های بین‌المللی می‌شود؟‌‏ 

 55-انتخاب جانی به جای پورمحمدی، روحانی ناتوان مقابل سپاه و حصر خشم حسین شریعتمداری و فرقه رجوی
54-محمد محمدی‌گیلانی جنایتکاری در لباس «معلم اخلاق»

-53 -  تهدید ترامپ، سازش روحانی، مداحان و جاسوسی، شیعه و ژن برتر، مدال به جانیان ۶۷، نیروی جایگزین کیست
 
 
-51- حسین فریدون، فلاحیان جانی، رئیس اوین، مریم میرزاخانی، ترور آمریکایی‌ها و متخصصان هسته‌ای/ ایرج مصداقی(فیلم)

50-علی فلاحیان جنایتکاری که از پرده بیرون می‌آید
49- پروژه‌ی مهار روحانی ، کهریزک و دروغ‌های جدید، قرارداد توتال، سرنوشت مشترک رجوی و البغدادی 
 48-چرایی دفاع علی خامنه ای از فجایع دهه شصت

 47-حمله داعش و تغییرات سپاه، مجاهدین خواهان حمله‌‌ نظامی، جعلیات روح الله زم. شکست داعش و آینده

46--ايرج مصداقي ـ سيامک انصاريان ـ حسن اعتمادي « سرنوشت کردستان
 45- سی خرداد، شکست مبارزه چریکی، خیانت مسعود رجوی و سرنوشت‌او(مهمان برنامه اسماعیل وفا یغمائی) 
44-درگیری خامنه‌ای و روحانی در گفتگوی حسین مهری با ایرج مصداقی
43--حمله موشکی سپاه ، کودتای ۲۸ مرداد و کاشانی و خمینی، مریم رجوی ورضا پهلوی ومک کین
42--تهدید روحانی به برکناری، چرا داعش و نه رژیم، خامنه‌ای شکست خورده بی آیندگی ولایت فقیه

 38-*پاسخی به ادعاهای محسن آرمین بازجو و شکنجه‌گر سابق و «اصلاح‌طلب» کنونی

 

36-* دلایل شکست تحریم، ناتوانی خامنه‌ای، زانو زدن رئیسی، طلیعه‌ی موفقیت مردم، برکناری خون اشام
*میزگرد رادیویی با حضور ایرج مصداقی و علیرضا نامور حقیقی(فیلم) 
 *شرکت در انتخابات یا تحریم؟ پیش‌بینی پیروزی روحانی، رئیسی نماد جنایت و کشتار

 *خامنه‌ای و تهدید مردم به سرکوب و کشتار، روحانی بر سر دوراهی، رئیسی ننگ انتخابات با ایرج مصداقی

 *سعید کریمیان چه کسی بود و چه سابقه‌ای داشت؟ ایرج مصداقی

 

 *ایرج مصداقی: رای نمی دهم؛مشارکت در انتخابات کنونی مثل تن دادن به تجاوز سیاسی است(فیلم)

*مرگ خامنه‌ای، حذف احمدی‌نژاد، شکست رئیسی، «اکثریت» اول ماه‌مه، عرفان قانعی‌فرد
 *دوستی و دشمنی با رضا پهلوی، مریم رجوی و مک‌کین، دهباشی.نوری زاد. رئیسی و احمدی نژاد
 *احمدی‌نژاد بمب خبری انتخابات، ترور استکهلم، بمباران سوریه و چپ ایران
 زمان انتخاب ویژه برنامه انتخابات ۹۶ گفتگو با ایرج مصداقی و دکتر ایرایی(فیلم)

 *«گلزارخاوران» مشهد، پیش پای «آیت‌الله قتل‌عام» ذبح می‌شود

رئیسی و انتخابات، ویدئو داعش، پیام سیاسی خرید بوئینگ ، عکس مقیسه
*احمدی‌نژاد و خامنه‌ای، فساد آستان قدس، مریم رجوی و آویختن به

*خامنه‌ای عامل فجایع و مسئول مهندسی آرا و تقلب، امید دانا عامل رژیم
*شیوه‌های جدید مأموران وزارت اطلاعات در فضای مجازی
 *تقدیر هم‌زمان دعایی از یک چهره‌ی ملی و یک «جنایتکار علیه بشریت»
*سردرگمی انتخاباتی،لابی رژیم و سپاه،انیس نقاش و کارلوس، حقه‌های اطلاعاتی


*نگاهی به زندگی برادران ذاکر، مسئولان اطلاعاتی رژیم خمینی و فرقه‌ی رجوی

 *گفتگوی حسین حجازی با ایرج مصداقی در مورد اسکار فرهادی و پیامد مرگ رفسنجانی (فیلم)
*گفتگوی حسین مهری با ایرج مصداقی در مورد عشق‌بازی خامنه‌ای با امام زمان(فیلم)
*معامله ترامپ و سپاه، گزارش اطلاعاتی به کنگره، کنسرت در اسرائیل، تخریب شهرنو
*فرهادی و اسکار، کاندیداتوری بقایی، رقابت اطلاعاتی،آمدنیوز و
*خطرات عشق‌بازی خامنه‌ای، دستگیری و آزادی منتظری و خزعلی
* آشتی ملی چطور و چگونه؛ رفع حصر، استفعای فلین، جشنواره فجر

*دست‌پخت سایت «همبستگی ملی» و خانم دشتی ایرج مصداقی

*فاجعه پلاسکو، فخرآور و صدای آمریکا، تاجزاده و کشتار۶۷،

*کودتای قطب زاده و حزب توده
*سقوط فلاحتی با فخرآور، شایعه قتل رفسنجانی و ریاست احمدی‌نژاد بر مجمع دست پخت اطلاعات

*گزارش محرمانه‌ی CIA در مورد هراس اتحاد شوروی از انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی
*گزارش محرمانه‌ی CIA در مورد مسئولیت مجاهدین در انفجار حزب جمهوری اسلامی
*رپرتاژ آگهی «صدای آمریکا» برای مطرح کردن «بچه‌پررو» و «رفیق‌آیت‌‌الله»
*هاشمی معمار سرکوب دهه شصت
*مرگ رفسنجانی و حواشی آن، تاریخ شفاهی رژیم و پروژه دهباشی، شلیک ناو آمریکایی،

۲۴۵ نظر:

‏1 – 200 از 245   ‏جدیدتر›   ‏جدیدترین»
ناشناس گفت...

دست شما درد نکند اقای مصداقی خیلی عالی توضیح داده اید
سیف الله

ناشناس گفت...

سلام
آقای مصداقی گفته های غیر مستند آقای فخر آور انقدر سخیف و بلاهت بار است که پرداختن بدان کمک به بزرگنمایی و مطرح شدن وی میباشد .
در رابطه با ادعای آقای صادقی در مورد قتل کلاهی بایستی بگویم که اطلاعات داده شده و مدارک موجود نشان از واقعی بودن ادعای وی می باشد .بنده در ایمیلی به شما اطلاعات موجود و دلائل سکوت طرفین ماجرا را خلاصه وار نوشته بودم .
علی ۲۲

مهرداد آهنگر گفت...


نقد من به ادعاهای واهی ی جناب ایرج مصداقی –
=================
آقای ایرج مصداقی به این رفتارتان پایان دهید!
http://roshangari.info/?p=4558
=================
"ایرج مصداقی؛ تنها "شهید زنده پژواک شهدا" یا..."، نوشته ی مهرداد آهنگر
http ://news.gooya.com/politics/archives/2016/10/218717.php
=================

درباره عضویت افراد ترسو، بی هویت، دروغ گو، دزد، بی شرم و سخن گوی جنایتکاران در ایران تریبونال؛
پاسخی به جناب مصداقی!
http://www.iranglobal.info/node/57194
=================
و یا می توانید این تیترها را یا گوگل کنید و یا به صفحه ی فیس بوک من مراجعه کنید ، Mehrdad Ahangar
از هر گونه اظهارنظر در مورد نوشته هایم بسیار خوشحال خواهم شد.

با تشکر

مهرداد آهنگر
http ://news.gooya.com/politics/archives/2016/10/218717.php

ناشناس گفت...

سلام آقای مهرداد آهنگر

لطفاً نظر صریح خودتان را در مورد ادعاهای سخیف امثال امیرعباس فخرآور همین جا بنویسید.

مراد

ناشناس گفت...

سلام
جناب مستر امرالله ابراهیمی
جنابعالی که در صفحه فیسبوک خودتان، جانب مهدی فلاحتی، کار چاق کن امیرعباس فخرآور را گرفته اید ، لطف کنید، نظر خودتان را صاف و روشن در مورد امیرعباس فخرآور بنویسید. خواهشاً حاشیه نروید.
مراد

مهرداد آهنگر گفت...


آقای مراد سلام

واقعیت امر، من ربط قضیه را متوجه نشدم. ولی، اگر خیلی اصرار داشته باشید، می توانم در یک جمله ی کوتاه بگویم که: تمامی ی ادعاهای امیر عباس فخرآور همان قدر حقیقی، واقعی و درست می باشند که بسیاری از ادعاهای آقای ایرج مصداقی.

با تشکر

مهرداد آهنگر

جواد گفت...

آهنگر جان چرا قایم باشک بازی میکنی. گزاره ای که نوشته ای اصلا چیزی را اثبات نمیکند. بسیاری از ادعاهای آقای مصداقی گیرم غلط پس بسیاری دیگر طبعا درست خواهد بود. حالا ادعاهای فخرآور با کدامیک از این دو دسته همسانست. در واقع شما بجای پاسخگویی راه رفته اید.

مهرداد آهنگر گفت...


آقای جواد/مراد عزیز!

من که خیلی صریح گفته ام که تمامی ی ادعاهای امیر عباس فخرآور غیرحقیقی، غیرواقعی و نادرست می باشند. و، این فقط مربوط به ادعاهای ایشان در مورد "دانشگاه پاتریس لومومبا رفتن" خامنه ای و دیگر داستان های من درآوردی ایشان نیست.

ایشان اگر وسط تابستان، در یک کشور واقع در خط استوا، بگوید که آفتاب هست، من حتما شک می کنم و فرض را بر این می گیرم که نیست. و، این به خاطر سابقه ی ایشان می باشد؛ به ویژه سابقه ی زندان بودن ایشان و رفتارشان و سابقه ی چگونگی خروج ایشان، و رفتار و کردار بعد از آن می باشد. در یک کلام: درجه ی اعتبار حرف های ایشان، حداقل برای من، زیر صفر است. در پاسخ قبلی نیز من، به عمد، از واژه ی "تمامی ی ادعاهای ایشان" استفاده کرده ام که جای هیچ گونه شک و شبهه ای را باقی نگذارد. ولی، انگار به اندازه ی کافی از سوی شما دقت نشده است.

کافی است یا باید بیش تر توضیح بدهم؟ در "دادگاه" شما، انگار باید اول ثابت کرد که بی گناهی!

با تشکر از این که موضع سیاسی ی من برای شما "مهم" بوده است و پی جو شده اید.


با احترام متقابل

مهرداد آهنگر



جواد گفت...

اقای آهنگر عزیز اتفاقا من دقیق شدم ولی گویا شما معنای دقیق حرف خودتان را متوجه نیستید، شما نوشته اید

تمامی(به تاکید ) ادعاهای امیر عباس فخرآور همان قدر حقیقی، واقعی و درست می باشند که بسیاری(به تاکید ) از ادعاهای آقای ایرج مصداقی.

یعنی شما نگفته اید که این تمامی با کدام بسیاری مطابقت دارد چون بسیاری از حرفهای اقای مصداقی میتواند درست یا غلط باشد . بنابراین شما در پاسخ قبلی بجای پاسخگویی .....

اینکه چرا موضع سیاسی شما باید برای من بعنوان کسی که مقالات مندرج در دریچه زرد را مطالعه میکنم عمدتا به این برمیگردد که برایم جدای از خود کلام مهم است که نویسنده مرزبندیهایش با ارتجاع چگونه است.

ناشناس گفت...

من نمی دانم که چرا ایرج مصداقی به هر صغیر و کبیری گیر می دهد ؟ اگر کسی می داند بگوید در صورت امکان . آخر کسی نمانده که از دست او در امان مانده باشد.کسانی هستند که از زاویه روانی مسله را می خواهند توجیه کنند واختلال شخصیت خود شیفتگی را مطرح می کنند . نمی دانم این درست است یا نه به هر حال از نزدیک باید از نزدیک ایشان را آسیب شناسی روانی کرد و دید که این حرف درست است و یا نه. در ضمن ؛ ابدا قصد توهین به او را نداشته و هیچ گونه دشمنی با ایشان ندارم. مجید محمدی

nazila. korkoriano. italy گفت...

gir nmideh entegad mikoneh vali to nmifahmi

ناشناس گفت...

سلام اقای مصداقی عزیز. ممنون از شما که از جایزه اسکار فرهادی دفاع کردید. همانطور که توضیح دادید عده ای از روی حسادت و عده ای هم از روی کوته بینی و کج فهمی هر گونه پیشرفت فرهنگی و هنری مردم ایران را به بهانه های واهی به جیب رژیم می ریزند. شما گفتید که مبارزه کرده اید و زجر و زندان کشیده اید اما به خود اجازه نمی دهید که از همه چنین انتظاری داشته باشید. درود بر شما. از اینجا صداقت یک نفر در مبارزه مشخص می شود.خوب است بقیه هم درس بگیرند.بگذریم که اکثر انها که به فرهادی تاختند یک کشیده هم از رژیم نخورده اند و در این سالها هم مشغول عشق و حالشان در فرنگ بوده اند. وقتی حرفهای شما را شنیدم خوشحال شدم و با خودم گفتم در این بازار مکاره هنوز شرافت مانده است. هنوز صداقت مانده است. دست مریزاد.

احد م

ناشناس گفت...

آقای مصداقی جریان رها و فراز به کجا رسید؟ بعداز شلوغکاری و آون ای میلها شما دیگر سکوت کردی تا موج بگذرد ولی حالا بیا توضیح بده.

مرتضی

فرهنگ.د.م گفت...

واقعن از نوشته ها و گفته های شماستفاده میکنم بخصوص اینکه از زاویه تاریخ معاصر ایران بسیار گرانبها میباشد نسل کنونی چیزی از ان دورانها که سرنوشتش را درست کرد نمیداند ولی این نوشته های شما به او کمک میکند عید را هم به شما تبریک میگویم

ناشناس گفت...

اردوغان گاوهای هلندی را هم اخراج کرد!



به گزارش روزنامه حریت، رئیس انجمن تولیدکنندگان گوشت قرمز ترکیه اعلام کرد: 40 گاو هلشتاین به این کشور بازگردانده شد.

او افزود: اگرچه این گاوها در کشور ما بسیار مورد استفاده هستند اما این گونه گاوها شروع به ایجاد مشکلات جدی کرده‌اند. ما تولیدات حیوانی از هلند نمی‌خواهیم. ترکیه به دنبال تمرکز بر گوشت گاوهای خود است. گوشت گاوهای ما از کیفیت بهتری برخوردار است!

یک ایرانی گفت...

آقای مصداقی،
من در مورد صحبتهای اخیر شما سوالهایی دارم. شما خلع ید از پاسداران و رژیم در کشورهای منطقه که در اطلاعیه یی آمده را به باد انتقاد گرفته اید و آن را دمیدن در شیپور جنگ علیه ایران! و خیانت به مردم ایران دانسته اید.

1- آیا شما سیاست استراتژیک و راهبردی رژیم آخوندی که مبتنی بر صدور انقلاب اسلامی به کشورهای اسلامی و بخصوص همجوار است را که همواره مطرح می کند، مشروع می دانید یا آنرا وسیله یی برای حفظ نظام اهریمنی اش و سرکوب داخلی اش می دانید؟
2- آیا بارها سران رژیم اعلام نکرده اند که اگر ما در سوریه و عراق و...نجنگیم باید در همدان و اصفهان و تهران بجنگیم؟
3- به زعم مقامات بالای رژیم و رهبرش آنها اگر در سوریه نجنگند در داخل ایران باید با کی بجنگند که انقدر هراسانند؟
4- آیا رژیم پاسداران و سرداران سپاهش را به سوریه و عراق و یمن و ...گسیل نداشته است و در این کشورها نمی جنگد؟
5- آیا حضور پاسداران در این کشورها مداخله در امور داخلی این کشورها هست یا نه؟ و آیا مغایر اصول اصلی عدم مداخله ملل متحد در امور داخلی کشورها می باشد یا نه؟
6- آیا همین پاسداران و سرانشان عامل اصلی سرکوب مردم و بزرگترین مانع تحول داخلی به سمت دموکراسی می باشند یا نه؟
7- آیا اینها در سرکوب مردم در سی و پنج سال حاکمیت ننگین آخوندی در کشور نقش اصلی را داشته اند یا نه؟ و آیا مرتکب جنایت علیه بشریت در سرکوب هم میهنانمان شده اند یا نه؟
8- آیا حضور آنها در کشورهای منطقه موجب به باد دادن سرمایه های ملی کشورمان شده است یا نه؟
9- آیا اگر کشورهای منطقه بخواهند از شر حضور آنها در کشورهایشان خلاص شوند با خواهش و تمنا از رژیم می توانند یا نه؟
10- آیا لازمه کوتاه کردن دست رژیم در کشورهای منطقه (خلع ید)، استفاده از قدرت نظامی شان در کشورهای مزبور می باشد یا نه؟
11- اگر نیروی اپوزیسیونی ایرانی که می خواهد رژیم آخوندی را سرنگون کند از این کشورها بخواهد با حضور پاسداران در این کشورها با قدرت برخورد کنند و دست آنها را در این کشورها کوتاه کنند، خواسته اش به نفع مردم ایران هست یا نه؟
12- اگر اینطور است آیااین نیروی اپوزیسیون به وظیفه ملی اش عمل کرده است یا نه؟
13- اگر اینطور نیست آیا فکر نمی کنید که شما پاسداران و حضورشان در کشورهای منطقه و جنگ کردنشان را با حضور مردم ایران در این کشورها یکی دانسته اید؟
14- آیا پاسداران رژیم خونخوار آخوندی به عنوان یک نهاد و تشکل سرکوبگر وجودشان در ضدیت با وجود یک ایران متحد و مردم ایران هست یا نه؟
من ممکن است انتقادات زیادی به صادر کنندگان خلع ید از رژیم آخوندی در کشورهای منطقه داشته باشم، اما دموکراسی و حق حاکمیت مردم بر سرنوشتشان و اصل استقلال ملی حکم می کند که هر ایرانی میهن دوست خواهان شکستن کمر نظامی رژیم و پاسداران سرکوبگرش در کشورهای منطقه باشد. آیا فکر نمی کنید در این صورت و تنها در این صورت است که مردم در داخل می توانند با پاسداران خونخوار و تا دندان مسلح رژیم مقابله کند؟
15- چرا شما مقابله کشورهای منطقه با پاسداران را خیانت به منافع ملی می خوانید؟
آیا بهتر نیست بجای "خیانت مال" کردن و نیز "رژیم مال" کردن هر طرف از طرف دیگر، به فکر یک همبستگی ملی برای مقابله با رژیم آخوندی و کم کردن شر آن از سر مردم ایران و منطقه یعنی خلع ید آنها برآییم؟

ناشناس گفت...

آقای ایرانی تحلیلهای شما همان تحلیلهای خر رنگ کن برادر است آقا دست از سر مصداقی بردار برو به کارت برس برادر خراب کرده اقا ولی تو نمیفهمی
دوستدار سابق برادر

ناشناس گفت...

اقا یا خانمی که 15 سوال ردیف کرده ای و به هر پانزدهش هم جواب داده ای. یک مدال به گردن خودت بیاویز و یک نوشابه هم برای خودت باز کن. خود گویی و خود خندی چه مرد هنرمندی!!! رژیم تا دشمنانی مثل شما دارد هیچ غمی ندارد. انگار حرف های مصداقی را نفهمیده ای. یک بار دیگر مصاحبه را گوش کن.

حیران

محمود گفت...

با درود ایزج عزیز
برای مواضع و تحلیل هایت و شخص خودت بسیار ارزش واحترام قائلم.
با این حال دوست عزیزم در برخی جاها بسیار غیر منطقی میشوی.
شما میگویی از همان راهی که شما می خواهی اصلاحات را پیش ببری من سرنگون خواهم کرد.
ایرج جان سالهاست که چیزی به انقلاب و سرنگون کردن حاکمان جهان در دنیا بدون اینکه پای صاحبان اصلی جهان در بین باشد تمام شده. آن هم در دوران انفجار اطلاعات و ارتباطات. اگر منظور وضعیتی همچون عراق و سوربه و اففانستان و لیبی است که اصلا بحثی با افرادی که این نگاه را دارند ندارم. این نگاه به شدت غیرانسانی، غیراخلاقی و ضدانقلابی است. میدانم که نظر خودت هم همین است.
آن که میخواهد اصلاح کند، مردم را به جنبش مدنی میخواند. آنها را تشویق به حضور پای صندوق رای میکند تا از آن طریق بستر مناسبتری به لحاظ فرهنگی و فضای حداقلی سیاسی برای روشنگری و بالا بردن سطح دانش سیاسی جامعه ایجاد کند (نگاه کنید به انتخاب شورای شهر). با ایجاد موج مردمی و خواستهای مدنی شان به حاکمان و بالاسری ها بفهماند که از جامعه چقدر فاصله دارند، در جریان مبارزات مدنی دانه به دانه مهره های ارتجاع را به سمت مردم کشانده و یا حداقل آنان را پاسیو کند (نگاه کنید به جنبش سبز و نتیجه همین انتخابات که چگونه پاسدارها و آخوندها دسته دسته از راست به سمت اصلاحات مهاجرت میکنند و تا آنجا که برخی اسولگرایان مثل مرتضی روحانی از مبلغین رسانه ای اصولگرایان به شدت از میزان دوری نگاه اصولگرایان از مردم انتقاد میکند. این خیلی خوب است. این آدم کردن ذره ذره دایناسورهاست. دیگر نباید به دنبال خون ریزی رفت) و به همین طریق ذره ذره در پروسه زمان حاکمیت ارتجاع را حداقل در این هیبت غول آسا پوک و مضمحل کند. شاید عمر ما کفاف ندهد. مگر وقتی خواستیم شش ماهه ارتجاع را سرنگون کنیم چه گلی به سر مردم و میهن زدیم؟!
ایرج عزیز این راه اصلاح طلب است که بسیارشان نیز در داخل مرزهای ایران با همین اعتقاد به زندان رفته و برای مسیرشان قیمت میدهند. زندان، شکنجه، تحقیر، اعتصاب غذا ... به هر حال هم کارشان دشوار است. و بعضا حتی شاخص هایشان هم پیام میدهند که برویدو رای دهید. ولی شما که هیچکدام از این روشها را اصولا قبول ندارید با این حال چگونه از همین راه میخواهید سرنگون کنید.
اگر منظورتان این است که چنانچه با این فشارهای جامعه مدنی قدرت سرکوب و طلسم رعب و وحشت را شکست و فضای بازتری ایجاد آنزمان دیدگاه شما وارد میدان سرنگونی خواهد شد که این دقیقا اپورتونیسم و میوه چینی خواهی بوده و دقیقا رودروی منافع و مصالح عمومی مردم و میهین خوهد بود.
با تمام احترامی که برای سالها تحمل زندان و شکنجه و پرپر شدن عزیزانمان در کنار خودتان بوده اید (هر چند که این دامی بود که با شروع زود هنگام مبارزه مسلحانه توسط قدرت طلبان چپ نما و با برنامه ریزی حزب جمهوری اسلامی، به نسل ما تحمیل شد و دارای عمق آگاهانه نبود، با این حال حق این نسل نبود که اینچنین پرپر شود) ولی خواهشی که دارم این است که کمی عینی تر و پراکتیک تر مباحث را طرح کنید.
شما میتوانید از موضع دفاع از نسل سوخته و پرپر شده مان مواضع سازش ناپذیر خود را داشته باشید ولی به صحنه تحولات اجتماعی-سیاسی ایران باید بدون عینک خشم و کینه و انتقام و رنگی که این شیشه از خون هزاران و بیشماران از بهترین فرزندان ایران زمین به خود گرفته به تحولات نگاه کرد.
نویسنده این سطور هم شخصا و هم با خانواده و عزیزانش قیمتهای وحشتناکی را در دهه شصت و بعد هم در جنگ 36 ساله اخیر با ارتجاع پرداخته و میدانم که چه میگویم و از حرف بیرون از گود نیست.
به امید صبح آزادی

ناشناس گفت...

سلام به ايرج عزيز و همه دوستان

براى مرتجعين هيچ كس با هيچكس ديگر فرقى ندارد. سگ زرد برادر شغال است و افعى هم كبوتر نمى زايد. همه سر و ته يك كرباس هستند. سرى به جبهه ارتجاع غالب بزنيم. آقاى خامنه اى آيا اوباما با جرج بوش فرق ميكند؟ جواب: به هيچ وجه. همه سر و ته يك كرباس هستند. سوال: آيا ترامپ با هيلارى كلينتون فرق ميكند؟ جواب: هيچ فرقى ندارند. اما ترامپ بهتر است چون واقعيت رژيم آمريكا را نشان ميدهد. سوال از ارتجاع مغلوب: آيا خاتمى با احمدى نژاد فرق دارد؟ جواب: به هيچ وجه. اما از بين اين دو نفر احمدى نژاد بهتر است چون واقعيت رژيم ايران را نشان مى دهد!!!براى مرتجعين(چه غالب و چه مغلوب) همه سر و ته يك كرباس هستند.
سهراب

سهراب

محمود گفت...

در تایید حرفهای سهراب اینکه سالهاست ارتجاع مغلوبی که سهراب میگوید در عمل انتخابش راستهای رژیم بوده و در عمل به نفغ این جناح کار کرده(نمونه آ77 بعد از انتخاب خاتمی که عمیات مجاهدین برای امنیتی کردن فضای ایران و به شکست کشانده اصلاحات در ایران بود، یک نمونه کوچک است که در نوشته قبلی توضیح دادم).
خودم در برخی آمار صندوقهای رای که در فضای خارج کشور که حتی خود افراد سفارت نیز به رئیسی رای نمیدهند چند صد رای رئیسی مرا متعجب کرد و نمیتوانستم بفهمم این رای ها از کجا آمده. ولی دوستی هوشیارم کرد و گفت که بخشی از سرنگون طلبان در ضدیت با انتخاب روحانی هم که شده به رئیسی رای داده اند. در بحث با برخی دوستان سرنگون طلب نیز دم خروس این نگاه بیرون بود و حتی به نوعی تلاش میکردند بگویند آنقدرها هم رئیسی جنایتکار نیست روحانی جنایتکارتر است و یا این حرف "رئیسی وضعیت را به سمت جنگ میبرد"، توهم است. با این نوع توجیهات منویاتشان را در اینکه خواستشان این است که رئیسی خروجی صندوق باشد، را به وضوح نشان میدادند ولی هنوز باورم نمیشود این نوع نگاه حتی نام شخص پلیدی چون رئیسی را روی برگه رای برای خاک پاشیدن به چشم مردم ایران هم که شده نوشته باشند. ولی دوستی که هوشیارم کرد خودش شخصا نمونه هایی را میشناخت که این کار را کرده بودند. از اینجا حتی میتوان به این نیز فکر کرد که چه بسا برخی نیز در ایران در حالی که مخالف حاکمیت هستند، در خشم از اصلاحات و توجیهاتی مثل طول عمر رژیم که سرنگون طلبان آن را تئوریزه میکنند، به رئیسی رای داده باشند.
وافعا جامعه سیاسی ایران در خارج از کشور هزار بار باید "هفت آب شو" شود. چون مسخ شدگی و بی پرنسیبی در ارتجاع مغلوب از مرزهای خودفروشی و مزدوری برای دشمنان میهن نیز عبور کرده و به خیانت و همدستی آشکار با کثیف ترین باندهای حکومتی نیز رسیده.
امیدورام عزیزانی که به دلیل خشم و کینه ای که از رژیم آخوندی دارند و با صداقت با این حاکمیت مرز دارند متوجه باشند که بعضی جاها چگونه خشم و کینه ممکن است باعث شود با چنین نگاه بیمار و خیانت ورزی همراه و همگام شوند. عزیزان هوشیاری، صداقت را هرگز نباید از دست داد.

ناشناس گفت...

محمود جان در ته این طرز تفکر که نقد کرده ای دو نکته کلیدی وجود دارد. استدلال انها بر دو چیز استوار است :
1. طرز تفکر امام زمانی : بگذارید فساد زیاد شود تا امام زمان ظهور کند. مهدویون معتقد بودند چون در روایات امده که امام زمان فقط زمانی ظهور می کند که دنیا را فساد گرفته باشد, پس برای تعجیل در ظهور ان حضرت باید هر چقدر که می توانیم فساد ایجاد کنیم! ایا این همان طرز تفکری نیست که بر مبنای ان در جبهه ارتجاع مغلوب,به نفع رییسی رای به صندوق می اندازد؟ و یا از پیروزی احمدی نژاد قند در دلش اب می شود؟
2. انتقام گرفتن از مردم : مردم حقشان است که این بلا بر سرشان بیاید. چرا در 30 خرداد مبارزه مسلحانه ما را دنبال نکردند؟ چرا هر چقدر که ما بیشتر انتخابات را تحریم کردیم, انها بیشتر شرکت کردند؟ چرا برای ما طره هم خرد نکردند؟ حالا هم بگذار تاوان اشتباهاتشان را ببینند. بگذار احمدی نژاد بیاید پدرشان را در بیاورد و... این یک نوع انتقام گیری از مردم است.
3. خودشان فهمیده اند که تنها راه بازگشت انها به ایران و خروج از انزوا, جنگ است. دلشان خوشست با روی کار امدن افراطیون جنگی در بگیرد و انها هم به نان و نوایی برسند. اگر یک تحلیل درست به دور از تمایلاتشان می کردند به پوچ بودن این ایده هم به راحتی پی می بردند. ولی افسوس که در توهمات خودشان غرق شده اند. دیدن واقعیت ازارشان می دهد.

سهراب

محمود گفت...

اسماعیل گرامی و ایرج عزیز
به وجودتان افتخار میکنم که به درستی و شهامت به درستی به ریشه های فاجعه 30 خرداد پرداختید.
امیدوارم بتوانیم از بند بند زنجیرهایی (به درستی اسماعیل آن را مدار جاذبه مینامد) که در تار و پود و اعماق "کله" هایمان جا کرده رها شویم و رها کنیم. تا شاید سرآغازی برای حرکت روشنفگری مسئول در صحنه سیاسی ایران باشد.
درود بر شما و شجاعتتان.

سیروس گفت...

در کمال تاسف و تالم و درد این سطور را مینویسم.
فکر میکردم حداقل در بخشی از ته مانده انقلابیون وطنی، وجدان و اخلاق باقیمانده ولی چه فکر باطلی
حداقل از اسماعیل وفا و ایرج مصداقی توقعم صداقت و حقیقت خواهی بود!!
شاملو گفت زمانی که در زندان متفقین بودم یاد گرفتم که هر یاوه ای را رهایی بخش ندانم.
من هم بعد از نزدیک به چهل سال دست در آتش حقیقت جویی با زندان و شکنجه (در بیفوله های انقلابیون مبارز) و دربه دری و آوارگی به همین نتیجه رسیدم.
برایت متاسفم ایرج که داری تبدیل به کارچاق کن رسانه های امپریالیستی و صهیونیستی میشیوی.
نمیدانم بازهم دوست بنامت یا نه!؟ این چه حرفی است که مهدی خزعلی بدبخت که سابقه نسل قبل اراذل لاریجانی را افشا میکند و از آن نتیجه میگیرد که این به نظر یک طرج برای نابودی ایران است و این افشاگری آب در تمبان صاحبان جهان انداخته و آنها را به تک و تا انداخته بطوری که مهدی فلاحت با دستپاچگی (احتمالا بعد از گوش کشی) چند افسر نرم یهودی را به صحنه می آورد تا ضمن توبه از مصاحبه با خزعلی طرح توطئه یهودی ستیزی را مطرح کند و آنوقت شما هم سر این نخ را گرفته و همان تکرار میکنی؟!
زندان رفتی بسیار خوب، با رژیم چنگ در چنگ شدی بسیار خوب. خزعلی بخشی از حاکمیت بوده بسیار خب و خیلی بسیار خب های دیگر ولی این دلیل بر کوبیدن بر طبل کسانی که جهان را به نابودی و نیستی داده و بشریت را به تباهی میبرند نباید باشد!؟
در مورد سوریه که اصلی ترین مسببینش خود محافل نفتی تسلیحاتی آمریکایی-اسرائیلی با همکاری اعراب مرتجع بود و طلعا با همکاری جمهوری ارتجاعی اسلامی مواضع راست گرفتی گفتم باشد دیدگاهش است در موارد دیگر مواضع راست در جهت سیاستهای جهانی سرمایه داری گرفتی باز هم گفتم دیدگاهش است و اصلا به انگیزهای غیر صادقانه ات شک نکردم و تا کنون تصورم این بود که به نسبت صادق ترین فرد در صحنه سیاسی هستی ولی با این موضع گیری به شدت راست و در جهت منافع محافل صهیونیستی دیگر مطمئن شدم تو هم شلوارت دوتا شده و در بهترین حالت تحت تاثیر محافلی هستی که از آنجا خط میگیرند.
وقتی آن مقاله امین درودگر کارچاق کن صهیونیست ها را در پژواک منتشر کردی هم به حساب دمکراسی گذاشتم و اصلا فکر نمیکردم که این حرف و خط خودت است!؟ ولی در مصاحبه ات دیدم که امین درودگر خودت یا همفکرت هست.
اسماعیل از تو تعجب میکنم. حتی در حد انسانی هم شده حتی یک روزنه ای در دریچه ات برای این بیچاره باز نکردی و چیزی منتشر نکردی. برایتان و اصولا برای کل بشریت متاسفم چون شما را تازه بهترین میدانستم.
این بدبخت به تنهایی با هیولای آدمخوار آخوندی پنجه در پنجه شده حداقل از بابت انسانی باید صدایش منعکس میشد. من هم با بخش زیادی از باورهای متعصبانه مذهبی او زاویه دارم ولی این دلیل نمیشود در این صحنه تنهایش گذاشت و حتی از انعکاس وضعیتش دریغ کرد.
در حالی که کم کم دارد روشن میشود که این رژیم نکبت از طرف همین قدرتهای جهانی و قطبهای سرمایه داری برای نابودی منطفه به میهن ما تحمیل شد. آیا تعجبی دارد که نفوذی های همین سیستم و اربابان قدرت هم تا عالیترین مقامات جمهوری اسلامی با پیشانی داغ کرده رسوخ داده شده باشند!! حال اگر یک نسل قبل قوی ترین خانواده حاکم و اتفاقا رذل ترینشان یهودی تبار باشد (آقای مصداقی وقتی میگویی مذخرف است بیا ثابت کن حرف همینطوری نزن) آبا افشای آن نباید جدی گرفته شود؟ چرا سبد خودتان را در جبهه قدرتمند سرمایه داری جهانی گذاشته اید. کسی در این شک دارد که حاکمیت جهان تحت تسلط امپراتوری هایی است که اساسا صاحبان و هدایت کننده گانشان یهودی هستند؟!
اگر در بازی در این زمین بیشتر گیرتان می آید و برایش از وجدانتان هزینه میکنید نوش جانتان.
ولی حداقل برای من روشن شد که دیگر هیچ مدعی را صادق و عدالتخواه در صحمه وجود ندارد اگر کسی باشد حتما حذفش خواهند کرد. قبلا اگر کسی از من سوال میکرد شما دو تا را مثال میزدم ولی امروز حتی این نمونه ها را هم ندارم.
برای جامعه بشری متاسفم که چگونه از عوامش تا روشنفکرش آلت دست قدرتمندان و به قول دکتر هلاکویی صاحبان "زر"(با فتحه) و "زور" و "زر"(با کسره) شده اند.

esmail گفت...

سیروس گرامی
ایکاش نظرت را که یک مقاله کوچک است با نام و تصویر میفرستادی که منتشر بشود و نیز پاسخ داده شود.من در دریچه که وب کوچکی است فارغ از مواضع افراد به همه چیز نمی توانم بپردازم. در فیس بوک ماجرا را منتشر کردم. در باره آقای مصداقی فکر میکنم مجموعه مواضع افراد را باید در نظر گرفت و داوری کرد و به احتمال زیاد او برای این بررسی خود دلیلی دارد که میتواند توضیح بدهد. ولی عزیزاز این داوریت که ما یک لاقباها آلت دست قدرتمندان هستیم حیرت کردم. مساله ای که خودمان هم خبر نداریم و زندگی ما گواهی میدهد که چگونه ایم .پایدار باشی

سیروس گفت...

آقای یغمایی عزیز
دلیل عدم انتشار مطلب محدودیتهایی است که دارم. ثانیا افرادی مثل من به دلیل دیدگاهشان به شدت مورد نفرت کانونهای قدرت بین المللی قرار میگریند. بله حتی در اروپا! 35 سال از عمرم نابود شد. دیگر در این سن توانش را ندارم و اصلا خجالت نمیکشم که بگویم در برابر هیولای قدرتهای جهانی مثل پشه له مان میکنند.
اصلا باور من این نیست که شما آلت دست قدرتمندان باشید کماینکه سابقه 50 سال گذشته تان که حدود 40 سال آن در مسیری بوده که به گفته خودتان ناشی از عدم هوشیاری و اشتباهات متعدد بوده میتواند به شکل دیگری باز ادامه پیدا کند. من شما را از نزدیک میشناسم با هم روی یک میز در عراق شام و ناهار خورده ایم. رودروی هم حرف زده ایم. صداقتتان در حدی که آگاهی تان کفاف دهد مثال زدنی و بی نظیر است.
در زمانی که بیش از 90 درصد خبرسازی و خبرپردازی و صحنه سازی های سیاسی و اجتماعی در جهان در دست مافیای قدرت جهانی است مستقل ماندن و در این فضای مسموم تشخیص درست موضوعات هوشیاری بسیار میطلبد و نیاز به بک شاخص دارد.
شاخص من این است که جهان بر اساس منافع انباشت سرمایه اداره میشود. این سرمایه قدرت تولید میکند. این قدرت برای منافعش هر کاری میکند. فوانین، علم، ایدئولوژی، روشنفکر، تحلیل گر و خلاصه هر چه خواست تولید میکند، رنگ میکند، پشت ویترین میگذارد. به همین سادگی.
با این شاخص براحتی تحت تاثیر اخبار سظحی مدیاها قرار نمیگیریم. وقتی که میشنوم یک فردی برای خواسته سیاسی دستگیر و اعتصاب غذا میکند ارزش کارش با مهدی کروبی فرقی ندارد.
انتقاد من ناظر به این است که افرادی مثل شما نباید تابع نام فراد و نگاه مدیای مافیاهای قدرت باشید. انتقادم به آقای مصداقی این است که تحلیلش با نگاه نمایندگان کانون های قدرت همسو و همگن میشود. مهدی خزعلی فاسدترین باندهای حکومتی را افشا کرده و مدعی است که قدرت کنونی حکومت در ایران دست تعدادی از افراد است که یک نسل قبلشان یهودی بوده اند.در حالی امروز رادیکالترین مواضع اسلامی را دارند و سرمنشع فساد و تباهی در ایران اتفاقا همین افراد هستند. این یک افشاگری است. چه ربطی یه یهودی ستیزی دارد. مگر راست ترین و مرتجترین دیدگاه اسلامی توسط مراکز اطلاعاتی غربی تولید نشده. چرا نمیخواهیم چشممان را باز کنیم.
حال این فرد را دستگیر کرده اند و اعتصاب غذای خشک کرده. آنوقت مدیایی که ریزش موی فلان مخالف حکومت ایرانی را تیتر رسانه هایش میکند و کشتن فلان حیوان در فلان دهات خبر مهمی برایش است، اسم مهدی خزعلی را بایکوت میکند و حتی در جستجوی گوگل بعد از شش هفت روز کمتر خبری یافت میشود. از این روشنتر؟! این حساب و کتاب نمیخواهد. وقتی مهدی کروبی را نشر میدهید و تیتر میکنید و آن یکی را نه بوی خوبی نمیدهد فقط همین. این هماهنگی الزاما آلت دست شدن نیست بلکه همراه شدن است بدون اینکه خودتان متوجه شده باشید چرا.

سیروس گفت...

در ضمن در مورد آلت دست شدن در مطلب قبلی نوشتم حداقل در مورد تو نیست کلی نوشتم. و این از روی سوزش دلم است اگر احیانا این موضوع شما را نیز هدف گرفته پوزش میخواهم و تصحسح میکنم.

نامسلمان ایرانی گفت...

اقا سیروس حالا زندانی هست درست نباید باشه ولی این بچه ملا هنوز روی سایتش دارد دنبال... امام زمان میدود یا مهدی ادرکنی میکند ولمان کنید آقا درود بر مصداقی که اینها را افشایشان میکند از هرچه ملای بیشرف و بچه ملا هست خسته شدیم بروند دنبال کار خودشان معذرت میخاهم ریدند بر این مملکت بیچارهکردند همه را

سیروس گفت...

نامسلمان ایرانی که باورتان حق طبیعی شماست و بسیار نیز محترم
اگر حق با شما باشد همین اسماعیل خودمان هم 40 سال مجاهد بوده. آقای مصداقی فقط ده سال عمرش را برای مجاهدین در زندان بوده. بعد هم در اروپا بیش از آن را درخدمت مجاهدین بوده. آیا باید همیشه با این مارک همه حرفهای حق شان را نیز تخطئه کرد؟!
آقای خزعلی بجه ملاست ولی میگوید از روز 22 بهمن باید بگوییم غلط کردیم. همه باید بگویند غلط کردیم.
و صراحتا میگوید سرنگونی شاه اشتباه بود.
جدی از اینها یک فرد فقط به خاطر اعتراض به حکومت فاشیستی و افشاگری سران آن زندانی میشود. ما به عنوان افراد آزادیخواه وظیفه داریم از حق این افراد برای بیان آزاد دفاع کنیم و بخصوص وقتی اعتصاب غذا میکنند صدایشان را منعکس کنیم.
نباید همچون مجاهدین در عقده و کینه های گذشته بمانیم و عقده گشایی و کینه ورزی کنیم.
مسئولیت روشنفکر مسئول خار خوردن و بار بردن است نه میوه چینی و فرصت طلبی.

Unknown گفت...

جناب سیروس خان از نظر من مامور پلید و کثیف وزارت اطلاعات است با مقداری غلط های زیادی. ابله حتی تلاش نمی کند رسم الخط اش را تغییر دهد. حالا مدعی شده است که تصورش را بکنید «کانون های قدرت بین المللی» دنبال این هستند که این تحفه چه می گوید . حضرت مدعی از ترس آن ها حاضر به کشف «حجاب» نیست. جناب سیروس خان اگر جرات کرد و با تصویرش خودش به جای من در میهن تی وی حاضر شد و هرچه دل تنگش خواست بگوید من یکی پیرو او می شوم. این جنایتکار مدعی شده است که اسماعیل را می شناسد و با او سر یک میز شام خورده است. همین جنایتکار با نام دیگری مدعی شده بود که در انگلستان من در خانه آن ها بوده ام و .... ماموران جنایتکار وزارت اطلاعات از هر شیوه ای استفاده می کنند . واکنش آن ها درماندگی و استیصال آن ها را می رساند.

ایرج مصداقی

ناشناس گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
سیروس گفت...

با پوزش از نام بردن اشتباهی.
کسی که با نام حسن ارباب گفتم اشتباه بود. بعد از 20 سال که حسن را ندیده ام نامش را سحوا با فرد دیگری اشتباه کردم.
ایشان حسن ظریف بود که اگر اشتباه نکنم سالهای بعد از 72 بعد از حدود 10 سال زندانی بودن ار ایران به قرارگاه اشرف آمد و بعد از مدت کوتاهی هم منتقد مجاهدین شد. ولی همواره او را سرکوب میکردند که میخواهد نان زندانش را بخورد به جای اینکه پروسه زندانش را بخواند و اینکه چرا در حالی که همه اعدام شده اند او زنده مانده.
حسن بسیار افتاده بود و خیلی ادعا نداشت ولی همواره مورد خشم تشکیلات بود. چون اکثر کسانی که مدعی بودند و در مسئولیت تشکیلاتی داشتند، به پروسه ده زندانی بودنش حسادت میکردند.

سیروس گفت...

نظر حذف شد
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

شد که شد. اصلا چرا باید به آقای مصداقی انتقاد کرد!؟ وقتی ایشان دوست ندارد. فدی سرت یه آب هم روش. نوش جان. مگر در تعادل قوای کنونی جهان اصولا اتفاق دیگری می افته!؟
همینه که هست.
روشنفکران با درد و بی درد یه جوری با فلاکت خوشند دیگه.

اسماعیل گرامی تو که حذف کردی پس چرا توضیح مربوطه را منتشر کردی!؟ بخندم یا بگریم.

اصولا دنیای خبری و اصلاعات بدون نظر مخاطبین جای بهتری است. نیست؟ چون "خود گویند و خود خندند" چرا باید عیش آدمها رو به هم زد؟! به نظر من که منصفانه نیست.
تازه فهمیدم چقدر این کار غیر منصفانه است. همینطوری میام عیش آدمها را خراب میکنم.
اون یکی ف. م. سخن. همچین تو پرش زدن که بیجاره افسرده شد و یک مطلبی نوشت که دلم براش سوخت.
اصلا چکار داریم که به آدمها و نظراتشون انتقاد داشته باشیم. مگه مریضیم.
من که دیگه هرگز این کار نخواهم کرد.

دریچه زرد گفت...

سیروس گرامی
نظر حذف شد زیرا شما سه کامنت مفصل در رابطه با آقای مصداقی نوشته بودی که یک مقاله بود. برای اینکار بهترست یک مقاله بنویسی وبا میل و عکس خود بفرستی تا درج شود و گرنه صفحه نظرات میشود محل زد و خورد افراد. بخصوص که در پاسخ گاه بسیار تندتر و توهین امیز تر مینویسند و من مجبورم بخاطر عدم سانسور درج کنم
ممنون از توجهت

ناشناس گفت...

سلام آقای یغمایی عزیز , آیا سرپرست سایت دریچه زرد تغییر کرده ؟ بنده با رعایت کامل موازین سایت شما و با حفظ اخلاق و ادب و راستی چند بار کامنتی نوشته ام که از جمله در باره اینکه چرا آقای مصداقی برخی از منتقدین خودشان را بدون ارائه هیچ مدرکی به وزارت اطلاعات منتسب می کند و.......را بدون هیچ دلیلی حذف می کنید ,این کامنت را نیز می توانید حذف کنید ,باور کنید با حذف و سانسور بی دلیلی هر کامنتی چندین بازدید کننده محدود سایتتان را از دست میدهید ,عمرت دراز و تنت سالم .علی ۲۲

دریچه زرد گفت...

سیروس گرامی
نظر حذف شد زیرا شما سه کامنت مفصل در رابطه با آقای مصداقی نوشته بودی که یک مقاله بود. برای اینکار بهترست یک مقاله بنویسی وبا میل و عکس خود بفرستی تا درج شود و گرنه صفحه نظرات میشود محل زد و خورد افراد. بخصوص که در پاسخ گاه بسیار تندتر و توهین امیز تر مینویسند و من مجبورم بخاطر عدم سانسور درج کنم. شما یک مقاله با هویت مشخص در نقد آقای مصداقی بنویسید درج خواهد شد
ممنون از توجهت

سیروس گفت...

اسماعیل عزیز بهتر بود که جواب علی را به خودش میدادی نه به من.

اگر اینطوری خواستی یواشکی بگویی که فکر میکنی علی 22 من هستم نیستم. به قول ایرج من آنقدر "ابله" هستم که بلد نباشم "رسم الخط" ام را عوض کنم. در ممن حرفم را مطمئن باش به همان نامی که نوشتم خواهم نوشت. حتما که سیروس اسم مستعارم است ولی مطمئن باش اگر نظری داشته باشم با همین اسم خواهم نوشت. ولی از این بازیها بلد نیستم یا درست نمیدانم که با اسم دیگری بخواهم نظرم را طور دیگری مطرح کنم.

پاینده باشی.

سیروس گفت...

اسماعیل گرامی حرف شما (مقاله با هویت مشخص) کاملا متین ولی مشکلی که شما به آن توجه ندارید این است که آقای مصداقی (به هر دلیل) دارای تریبون است و من یک لا قبا چنین تریبونی ندارم. در چنین رقابتی (با فرهنگی کلامی که آقای مصداقی دارد و من به دلایل نگاهم به انسان و جامعه نمیتوانم داشته باشم) بخصوس که ایشان بحث را فردی و شخصی میکنند قطعا بنده بازنده هستم.
ولی به عنوان یک مخاطب بی نام و نشان نقد و نظرم را میگویم. اگر این از نظر شما و آقای مصداقی شخصی تلقی شده و آن را در جهت تخریب شخصیتی تفسیر میکنید مشکل شماست. هدف من آگاه سازی و دلسوزی است.
نقد برای افرادی که صداقت داشته باشند سازنده است و کارکرد ضدعفونی کننده دارد. البته اگر هدف آگاهی و دفاع از حقیقت باشد. ولی اگر هدف طرح خود و منافع فردی است کاملا حق با شماست و اصولا کار من و امثال من خطاست، چون به دکان و کاسبی افراد ضرر و زیان وارد میکنیم.
امیدوارم متوجه عرایض بنده شده باشید.
دوست داشتی منتشر کن ول حداقل برای خودت شاید نکته ای داشته باشد اگر شما هم خودت را برج عاج نشین نمیدانی.

مانا باشی.

محمد گفت...

با سلام
امروز بعد از حدود یک سال و اندی مجدد در این سایت نظر می گذارم. در این مدت کمتر اخبار سیاسی را دنبال کرده ام و به مطالعات علمی هدفمند پرداخته ام. وارد مناقشه های پیش آمده نمی شوم، تنها سخنی کوتاه می گویم که تقریبا اطمینان پیدا کرده ام که این نظام شاهنشاهی یا جمهوری اسلامی نیست که مسبب مشکلات است، مشکل اصلی فرهنگ قبیله گرای خرافه خو،، خردستیز، کاهل، ظلم پذیر، توجیه گر، مسئولیت ناپذیر و البته فرصت طلب است که با پوست و گوشت مردمان منطقه خاورمیانه اعم از خواص و عوام داخل و خارج سرزمینشان آغشته شده و منجر به بازتولید استبداد، خشونت و پرورش افراد مستبد و ساختارهای معیوب به رنگهای مختلف می شود. البته که خود من نیز حتما به میزانی از این فرهنگ متاثرم و سهمی هرچند ناچیز در این نابسامانی ها به عهده دارم. به نظرم می رسد از آنجائیکه سرعت نابودی ارزشهای انسانی، سرمایه های اجتماعی و به ویژه افول اخلاق و همچنین منابع طبیعی و زیست محیطی سرزمین بر تغییرات فرهنگی مورد نیاز برای اصلاح آن پیشی گرفته است، متاسفانه آینده ای سراسر تاریکی، ناامیدی و نابودی و در شق دیگر عقبگرد تاریخی چند صد ساله متصور است. البته بسیار خوشحال خواهم شد که تفسیر من از شرایط تماما غلط باشد و من مجبور به عذرخواهی صدباره شوم، ای کاش اینگونه شود حتی اگر قرار به رخ دادن معجزه ای است.

بهمن گفت...


کامنت زیر را چند ساعت پیش فرستادم اما ظاهرا هنوز فرصت انتشار آنرا پیدا نکرده اید. در متن کامنت تغییراتی داده ام لطف کنید در صورتی که خواستید کامنت را منتشر کنید همین کامنت اصلاح شده را منتشر کنید.

اسماعیل گرامی !
مدتها است که بدلیل گرفتاریهای کاری و سپس جسمی کامنتی در زیر مطالب سایت شما ننوشته ام اما کمابیش مطالب و کامنتها را دنبال میکنم. از هنگامیکه مصداقی انتقاد از سازمان و ترکتازیهای رجوی را شروع کرد در حد توانم در نوشته ها و کامنتها و در محفلهای دوستانه, از وی در مقابل موج لجن پراکنی مریدان رجوی دفاع کردم. اما به نظر من مدتی است که مصداقی در قضاوتها و تحلیلها و برخوردهایش کمی بیش از حد دچار افراط و تفریط میشود و متانت و صبوری لازم را برای یک عنصر آگاه سیاسی از دست داده است و برخوردش نسبت به منتقدانش (نه دشمنانش) و حتی سایر فعالین سیاسی به شدت پرخاشگرانه و توهین آمیز شده است. در چندین کامنت در زیر مصاحبه های ایشان, افراد با کمترین ایراد و انتقادی, از طرف ایشان به مامور وزارت اطلاعات بودن متهم میشوند. ایشان سالهاست از سوی وابستگان مجاهدین متهم به مزدوری وزارت اطلاعات میشوند. به قول معروف صابون این اتهام ناجوانمردانه و کثیف به تن خودشان خورده است. حیرت من اینجاست که خود ایشان چگونه تا کنون به عمق زشتی و پلشتی عمل کسانی که بدون داشتن کوچکترین مدرکی فقط جهت خفه کردن دیگران, این اتهام را میزنند؛ پی نبرده است.
البته ناگفته نماند که من میتوانم تا حدی درهم ریختگی اعصاب ایشان را از بابت جنگ روانی کثیفی که چماق داران رجوی علیه ایشان به راه انداخته اند بفهمم. اما درمان این مشکل در این شیوه کار نیست. ایشان آقای فلاحتی را لوطی مینامد و حد نگه نمیدارد در حالیکه من فکر میکنم فلاحتی علیرغم انتقاداتی که میشود دوستانه به او کرد یکی از مهمترین برنامه های افشا گرانه علیه رژیم را اداره میکند و یک خبرنگار حرفه ای و دردمند است.
در آخر نقدی به خود شما, کامنت مصداقی که در آن سیروس نامی را بدون هیچ دلیل مزدور وزارت اطلاعات خطاب میکند, از نظر من توهین به همه خوانندگان و کامنت گذاران سایت محسوب میشود و نباید منتشر شود. جا دارد که شما دوستانه با مصداقی گپی بزنید و از او بخواهید که در قضاوت هایش کمی جانب انصاف و اعتدال را رعایت کند.
شاد باشید

esmail گفت...

بهمن گرامی
با درود
من نمیدانم چرا شما مستقیم به میل اقای مصداقی نمی نویسی.او هم میل دارد و هم فرد شناخته شده ای ست که هر گفتگویش را چند هزار نفر گوش میکنند . شما میتوانید مستقیمبه خود او بنویسید.
با درود و ارزوی موفقیت

م.ح.قره چوزلو گفت...

اصلن این اقای بهمن چرا باسم خودش نمینویسد همین خودش مشکوک نیست چون بیشتر از همه رژیم از ایرج مصذاقی عصبانی شده پس تعجب نداره مزدور بفرسته

esmail گفت...

جناب العسکری
از فحشهای ناب و غیر قابل درج سرکار به خود محظوظ شدم خداوند متعال سرکار را حفظ بفرماید

بهمن گفت...

درود بر شما اسماعیل عزیز!
علت اینکه حرفهایم را در رابطه با ایرج مصداقی به صورت کامنت برایتان فرستآدم این است که ایشان نظرات و اتهامات خویش را در فضای عمومی از جمله در دریچه زرد منتشر میکنند. لاجرم جایگاه نقد نظرات ایشان هم در فضای عمومی است. اگر ایشان این نظرات را در محفلی خصوصی مطرح کرده بودند آنگاه جا داشت که برخورد با نظرات ایشان نیز به صورت خصوصی با مکاتبه با خودشان صورت میگرفت. با تشکر از توجه و محبت شما
بهمن

ناشناس گفت...

همینطوری که می بینیم مصداقی هم داره میگه دارودسته رجوی دارن در آلبانی هم مهمونسرا و زندون درست می کنند!

به نظر من حکایت هزار اشرفی که رجوی رذل میگه همین بازی زندان سازیه! میشه با افشاگری در رسانه ها، نامه نگاری به مقامات دولتی، حقوق بشری، چهره های هنری، ادبی، ... جلوی این کار رو گرفت و گرنه قربانیهایی که بهای خروج از لیبرتی و اشرف شد باید برای خروج از زندان آلبانی و بقیه "هزار اشرف"ها هم بشه!

در فرصت بسیار کمی که مونده تا دوباره پایگاههای عراق در آلبانی راه نیافتادند کاری بکنیم!
مخلص همه جانهای شیفته آزادی و برابری،
بر و بچه های اسیر رجوی رذل در آلبانی و هزار اشرف یادتون نره!

رفیق سائل.

م.ح.فرانسه گفت...

درود بر شما جناب مصداقی بسیار بسیار دردناک هست این سرگذشت مجاهدین اسیر ولی چکار میشود کرد واقعن از یطرف اخوند در کمین است از یکطرف هم این اشرف سوم جز یک گورستان طبیعی نیست اینها همه در اینجا تمام میشوند لطفا راه حل را بیشتر بگوئید

حسن گفت...

اینها چکار کنند ؟ چاره ای دارند؟؟؟ ندارند بخدا حالا کنار هم باشند شاید راهی پیداشود یکی یکی چه میکنند هیچی اینم تو این دنیای بیرحم

نازنین گفت...

با سلام به شما حرفهای شما درست هست ولی چکاری باید کرد اینها را چطور باید کمک کرد که ملا فایده نبرد همه مساله همین جا هست

ناشناس گفت...

آقای مصداقی درود بر شما. جنابعالی در مورد اشخاص حیوان دوست زیاد سخت نگیرید بعضی اوقات امکاناتشان کم است و بعضی وقتها دوست دارند و خدا میبخشد منجمله همین اخیرا در المان شخص حیوان دوستی ماجرا درست کرده است
ک سوری در باغ وحش کودکان برلین به یک پونی تجاوز کرد.

به گزارش اسپوتنیک به نقل از «بیلد» یک سوری در باغ وحش کودکان در برلین به یابو تجاوز کرد.

مطابق با اطلاعات نشریه نامبرده مرد جوان 23 ساله به یابو نزدیک شد و به او تجاوز کرد. کارمند باغ وحش متوجه این رابطه جنسی بین مرد جوان و یابو شد. کارمند باغ وحش چند عکس از او گرفت. مردجوان وقتی متوجه شد کارمند باغ وحش دارد از او عکس می گیرد فرار کرد.
هویت مرد سوری مشخص شد. او را متهم به آزار و اذیت حیوانات و نقض نظم عمومی کردند.
در ماه اوت 4 پناهنده از اریتره با قول نشان دادن جای بطری ها، به زن 56 ساله آلمانی تجاوز کردند. آنها متهم به تجاوز به پیرزن 89 ساله ای شدند که چند روز قبل از آن رخ داد.

تابستان 2016 مرد 40 ساله از اریتره به بازنشسته 79 ساله آلمانی در قبرستان تجاوز کرد که سر خاک خواهرش رفته بود.
https://sptnkne.ws/fVRU
... در هر حال انسانهای حیوان دوست را نباید ازرد برای شما طلب موفقیت میکنم
انگلستان.عبدالله

ناشناس گفت...

در رابطه با پیام منتسب به آقای رجوی ,نخست آنکه آنانی که در طی نزدیک به چهل سال در سخنرانی ها و نشست های آقای رجوی بودند و به پیام های کتبی و شفاهی ایشان گوش داده اند بخوبی آگاه هستند که ادبیات به کار رفته در پیام ۸ دی ۹۶ نمی تواند انشاء وی باشد و احتمال یقین ان است که انتشار این پیام در راستای روحی دهی و و بالا بردن انگیزه و حفظ تشکیلات متزلزل موجود در آلبانی باشد دوم آنکه گرچه چینش و سمت و سوی بخشی از شعارهای اعتراضات اخیر و حال مردم ایران مشکوک و انحرافی به نظر میرسد به هر حال ان بخش از مردم که از فضای به وجود آمده برای اعتراض به وضعیت موجود بهره برداره کرده و به شیوه مسالمت آمیز در پی احقاق حقوق از دست رفته خویش هستند , می باید درود فرستاد و حمایت کرد .رهبری مجاهدین متاسفانه این بار نیز همچون سال ۸۸ از آنجایی که به عدم وجود پایگاه مردمی خود در درون میهنمان واقفند می خواهند اعتراضات مسالمت آمیز (غیر مسلحانه ) مردم را به خشونت بکشانند و به خاطر ان نیز در پیام منسوب به مسعود رجوی سخن از ارتش و سلاح می رود و از همه مهمتر تمثال رهبر انقلاب نوین!!!!!!!! در هیبت نظامی نشان می دهند و آخر اینکه نمی دانم این طنز است
یا تراژدی ,ملتی که چهل سال است از عوامفریبی و دروغ و نیرنگ آخوند ها در باره اسلام و قران و دین و مذهب ذله شده اند و بر علیه ان خرافات می شورند ,خانمها و آقایان دور از وطن و مردم و عقل باخته به موسی و هارون و فرعون ....استناد می کنند و نا خواسته و ندانسته نمک بر زخم مردم به جان آمده از این خرافات می پاشند.
علی ۲۲

بهروز ش. گفت...

نگاه کردم به یکی از ویدئوهای جناب مصداقی در یوتیوب نوشته هیجده هزار نفر کلیک کردن. عجب! میبینم که هرجا دسته ای یا گروهی به تظاهرات جمع میشوند ده تا پانزده نفر بیشتر نیستند. نشریه مجاهد در اوج قدرت مجاهدین در خارج کشور هزار تا آبونمان نداشت تو میتینگ حزب چپ های ایران زیر صد نفر آمده بود و نصفشون میهمان بودند ویا عضو مرکزیت بودند.
تعداد نظر دهندگان در سایت آقای یغمایی بیست نفر هم نیستند که چند سالی هست با اسامی مختلف مینویسند. در زمان اوج جنبش سبز تو هیچ تظاهراتی بیشتر از پانصد نفر نبودند. تنها مشتاقان اینگونه برنامه های تلویزیونی پیر مردان و زنانی هستند که مثل من و تریاکی های دگر در روز سری به این چند تا سایت میزنند. جل الخالق هیجده هزار! نکنه رفقای رها فراز و اعضای حزب در ایرانند که اینگونه به آب و آتش میزنند که با این سیستمهای کامپیوتری ایران که پنج دقیقه طول میده یک عکس رنگی رو داونلود کنه میشیننذ و این برنامه ها رو میبینند.

تازه، اینها که تکنفر نیستند، اینها کانونهای شورشی هستند و این نوارها برای آموزشها استفاده میشه. تو هر کلاسی ده بیست سی چهل و حتی هفتاد دو نفر شرکت میکنند. یعنی چیزی بیشتر از پانصد هزار نفر یعنی از تیراژ مجاهد در آن خرداد گران بیشتر. ماشاالله. خدا پدر امدادهای غیبی رو بیامرزه. اگه ما هیجده هزار نفر داشتیم که هر هفته اینگونه برنامه ها رو نگاه میکردن اوضاع ما خیلی هتر میبود.

بقول رفقا کارگرا ستم گرند زنده باشن روسا.

ناشناس گفت...

آقا سیروس
با نظر شما در مورد آقای خزعلی کاملا موافقم، گذشته از زندان کشیدن و اعتصاب غذا و مرارتهای دیگر، علیرغم بعضی اشتباهاتش، لااقل صداقت دارد. بنده خدا خزعلی بود که نوشته های سعید اسلامی را چاپ می کرد و حتی در مصاحبه هایش با رسانه های خارجی هم گفته که علیرغم اختلاف نظرهایی که دارد از اصل ولایت فقیه دفاع می کند. کمتر کسی این روزا آنقدر صداقت و شجاعت نشان می دهد.
پاینده باشی، التماس دعا.
یک ایرانی مسلمان آزادی طلب

ناشناس گفت...

سلام
نمیدونم چرا خیلی چیزهای مهم گفته نمیشه ولی حرفهای بیخودی تا دلتون بخواد مطرح میشه ...من خوب بیاد دارم که بخش اعظم جوانهای ایرانی بواسطه شوروشوق انقلابی نشستن حرفها و اداعاهای راست و دروغ اقای رجوی را باورکردن مثلابواسطه بی اطلاعی هرگز تشخیص ندادن که اون چهارتا عملیات نظامی مجاهدین قبل از سال 57 اصلا ربطی به اقای رجوی و تیم ایشون نداشته است ایشون فقط فرصت طلبانه ریخت تو جیب گشاد فرصت طلبانه خودش ... من یادمه که همکلاسی من با دوستش جروبحث میکرد و با شوروهیجان ادعا میکرد اقای رجوی سینه نظامیان امریکارا با سرب های اتشین شکافته و قهرمان مبارزه مسلحانه بوده ! یعنی این فرصت طلب چنان تو جیب خودش ریخته بود که ملکه ذهن همکلاسی من شده بود .در حالیکه ایشون اصن نقشی در مبارزات مسلحانه قبل از 57 نداشت و اون عملیات توسط انهایی انجام شده بود که یا در عملیاتهای مختلف کشته شده بودن یا تیربارون شده بودن یا مارکسیست شده بودن واصن ربطی به اقای رجوی نداشت ولی خصلت فرصت طلبی ایشون با سو استفاده از بی اطلاعی جوانان مبارزات دیگران را میریخت تو جیب خودش و اسم در میکردچون جو اینطوری بود دیگه ... درثانی اگه ایشون فوت کرده باشن که تعجبی نداره خوب ادم 60 تا 70 ساله هر ان ممکنه فوت بکنه ولی ایشون زنده اند و با شایعاتی که برای خودشون درست میکنن قصد دارن همیشه مطرح باشن چون کیش شخصیت و خودشیفتگی و فرصت طلبی در ذات ایشون هست . ایشون پنهانی بات وزارت اطلاعات عراق یعنی استخبارات جلسه میزارن و مزدوری میکنن و پول میگیرن و بعدش میرن تو نشست برای چندهزار پامنبری هاشون ادعا میکنن که از نظر مالی مستقل هستن !!! یه همچین ادمی معلومه که به منتقدینش مارک اطلاعاتی میزنه تا مزدوری خودشو از اطلاعات عراق بپوشونه .. در واقع اقای رجوی از اطلاعات پول میگرفته و فیلم هایش هست و نشون میده که تا چه حد نوکر اطلاعات بوده و تا چه حد پول میگرفته و در کجا میگرفته و چقدر میگرفته و برای چی میگرفته ... جالبه که پنهانی و به دور از چشم پامنبریهایش میرفته از وزارت اطلاعات کارتن کارتن پول مزدوری میگرفته بعد میامده در سخنرانی های عجیب و غریبش مدعی استقلال مالی میشده ... بعدشم چرا ایشون خودشو نشون نمیده ؟ ایا چگواراهم خودشو به هزاردلیل واهی ! پنهان کرده بود ؟ یا پیشاپیش نیروهایش در میدان نبرد بود ؟ یعنی پامنبری های عقل باخته ایشون حتی این موضوع ساده را هم نمیدانند ؟ کدام نمونه تاریخی سراغ دارید که به اصطلاح رهبر قهرمانش پشت پرده باشد و نیروها جلوی تیر ؟

ناشناس گفت...

اقای رجوی فاقد شعور نظامی !
اگر صیادی برای ماهیگیری به رودخونه ای برود و در تنگه ای تور بیاندازد و سپس سعی کند ماهیان را به سمت تنگه و تور هدایت کند بلافاصله ماهیان متفرق میشوند چون غریزه انها در حفظ بقاء به تکامل رسیده و همچنان در حال تکامل است اما تعجب از اینکه اقای رجوی با ان همه هارت و پورت به اندازه یک ماهی داخل رودخونه هم شعور نداسته و خیلی راحت ۵۰۰۰ از نفرات عملیاتی خودرا از تنگه ای در بین دوکوه عبور داده و موجب شده تا بیش از ۱۰۰۰ نفر از نفرات توسط صیاد قتل و عام شوند انگار جان افراد ارث پدری ایشان بوده که بدون داشتن شعور نظامی و در کسوت فرمانده جان افراد را به تاراج بگذارد البته برای این ادم فرصت طلب شیفته محبوبیت که قبل از ۵۷ هیچگونه سوابق مبارزاتی - نظامی نداشته و صرفا در مقطعی یا در انجمن حجتیه مشهد فعالیت میکرده ویا در سازمان مجاهدین در تفسیر قران و نظائر ان فعال بوده قتل و عام افراد اهمیتی ندارد بلکه انچه اهمیت داشته اولا حفظ جان خود و مریم و دوما به جیب ریختن خون افراد قتل عام سده در جیب گشاد اخوندی وی اهمیت دارد ضمن انکه اپورتونیسم و فرصت طلبی شرم اور ایشان تا مرحله ای میرود که در نشستی پس از قتل عام افراد ، رقیه را عامل سکست میداند و با وقاحت تمام اعلام میکند که با مریم از صد نفر یوال کرده اند و همه گفته اند علت شکست ما این بود که به فکر جنس مخالف بودیم !!! ضمنا ان صد نفر که مورد سوال قرارگرفته اند ظاهرا در ان جمع هم نیستند وگرنه از خودشان در جمع سوال میکرد ! ( فرصت طلبی را میبینید که چقدر ماهرانه انجام میشود ؟) بهرحال اقای رجوی در ان نشست طوری صحبت میکند که بتواند با ترفند و حقه بازی اپورتونیستی بی لیاقتی فرماندهی نظامی خود را بپوشاند و ان را به گردن بقیه بیاندازد و احدی هم اعتراضز نکند ! این قدرت از کجا ناشی میشود ؟ دنبال پاسخ پیچیده نروید زیرا این قدرت از حساب شخصی و توان مالی ایشان که سالها در روابط پنهانی با وزارت اطلاعات عراق معادل میلیونها دلار مواجب مزدوری بدست اورده ناشی میشود یعنی وقتی مریم خیلی راحت به افراد میگوید که نون خور سفره مسعود هستید و سازمان یعنی مسعود ! پامنبری های مسخ شده چاره ای جز سکوت و کف ندارند . در سیمای ازادی حتی یک ثانیه از زنان مبارز واقعی داخل میهن اشاره نمیشود زیرا حسادت مریم و مسعود نسبت به مبارزین کاملا اشکار است ... میترسند از اینکه مبادا در ذهن پامنبری ها قیاسی صورت گیرد و محبوبیت خودساخته کاذب انها در قیاس بشکند ! اینها واقعیت های انکار ناپذیر است . کسی که عملیات نظامی قبل از ۵۷ را در حالی که خودش نقشی در ان نداشته به جیب خود بریزد و عاملان را اپورتونیست چپ جا بزند و برای محبوبیت نقل قول دروغ از حنیف بگوید ویا نسبت با زندانیان سیاسی که هرکدام دوبرابر او حتی در جمهوری اسلامی زندانی کشیده اند حسادت نماید و انان را به نحوی از انحاء سرکوب کند چه انتظاری باید داشت جز فرصت طلبی و اپورتونیسم و توجیب ریختن ؟! این از رهبر ولایت مدار عقیدتی ! چه برسد به پیروان سینه چاک ! قدرت مالی انهم از راه مزدوری و روابط پنهانی به حکم و استناد دهها فیلم ( که جعلی هم نیستند ) مگر ماحصلی جز این دارد ؟

ناشناس گفت...

چند سوال از پامنبری های جماعت رجوی درباره قیاس ایشون با چگوارا !!!!!!!!
ایا چگوارا در مبارزه با باتیستا با وزارت اطلاعات کشور همسایه دارای روابط پنهانی مزدوری بود و پول دربافت میکرد ؟
ایا چگوارا در جمع یارانش مدعی میشد که کمک های مالی از هیج کجا نیست الا هواداران ؟
ایا چگوارا در مبارزه با باتیستا سالها غایب بود و از طریق ال سی دی با یارانش ثحبت میکرد ؟ یا پیشاپیش یارانش در ثف جلو و اسحله بر دوس بود ؟
ایا چگوارا خودش زن داشت ؟ ولی یارانش را به طلاق اجباری محکوم کرده بود ؟
ایا چگوارا با مرتجعین منطقه دارای روابط پنهانی بود و در غیبت بسر میبرد ؟
ایا چگوارا افرادش را در نشست ها جمع میکرد و مدعی میشد که نون خور ایشان هستند ؟
ایا چگوارا انتظار داشت افرادش در او ذوب شوند ؟
ایا چگوارا شکست ها را به گردن یارانش میانداخت ؟
ایا چگوارا در مقابل تهاجم وحشیانه باتیستا خود فرار کرد و در غیبت رفت و از یارانش خواست بروند هاوانا را فتح کنند و همسرش را به هاوانا ببرند ؟
ایا چگوارا با سناتورهای امریکایی دارای روابط و میهمانی های انچنانی بود ؟
ایا چگوارا نسبت به برخی یاران حسادت میکرد ؟
ایا چگوارا یاران منتقد را به باتیستا میفروخت ؟
ایا چگوارا در همه زرم ها پیشاپیش یارانش در مبارزه نبود ؟
ایا چگوارا قبل از جنگ با باتیستا از او به عنوان " پدر بزگوار " ویا "امام " و یا " رهبر ضد امپریالیستی " و یا " سمبل شرف ملی " نام برده بود ؟
و صدها ایای دیگر !!!
حال من واقعا نمیدانم که ذوب شدگان ولایت عقیدتی چگونه از یک اپورتونیستی که در طول عمرش دارای سوابق نظامی نبوده و جز در سرقت مبارزه دیگران به جیب خود هنر دیگری نداشته و یاران خود را نه تنها در ایران تنها گذاشته و فرار کرده بلکه در عراق هم پس از سقوط صدام انها را در مقابل گلوله دشمن تنها گذاشته و فرار کرده و گاها با ال سی دی حضور داشته !!!! چگونه مشابهتی میبینند !!! البته این خود ایشان و بادمجان دور قاب چین هایی که سوابق نظامی در مبارزه ندارند چنین قیاسی را ترویج کرده اند تا به پامنبری ها خوراک شوق و شور بدهند ! حرفهای کاذب ، سعارهای توخالی ، قیاسهای مع الفارق بر سر سفره مسعود !!!
وای برما ... وای برما ....
حیف از نسلی که جان نازنینش را در راه بزدل های خودشیفته محبوبیت طلب فرصت طلب فدا کرد ... انان از جنس اینان نبودند .... یادشان گرامی باد

ناشناس گفت...

همه انهایی که دستی در مبارزه دارند و از طرفی اپورتونیسم رجوی را میشناسند مطمین هستن که بسیاری از امارهای مربوط به کشتار ۶۰ و ۶۷ را جماعت رجوی از مکتوبات متتشره اقای مصداقی کش رفته اند و در این واقعیت هیچ شک و شبه ای وجود ندارد ... ظاهرا همتون فراموش کردین که ما با یک اپورتونیسم توجیب ریز میوه چین طرف هستسم . انهایی که از اوضاع قبل از ۵۷ مطلع هستن بخوبی میدانند که اقای رجوی و فرخ نگهدار از جنس اپورتونیسم هستند . شاید پامنبری ها چیزی از وقایع ندانتد اما تاریخ را چکار خواهند کرد ؟

ناشناس گفت...

من به عنوان یک ادم مطلع خدمتتلن عرض میکنم که اپورتونیسم رجوی بر اثر یک شرایط خاص پس از ۵۷ و بار مذهبی سال ۵۷ در غیاب بزرگان سازمان که یا در درگیریهای شهری جان باخته بودند و یا مارکسیت شده بودنند و اهمیتی به نام سازمان مجاهدین نمیدانند اقای رجوی کاملا اپورتونیستی بواسطه جو اسلامی قیام ۵۷ بر سازمان پرید و در غیاب بزرگان همه چی را تو جیب گشاد اخوندی خود ریخت ... انهایی که باید بدانند میدانند و از همه مهمتر تاریخ همه چیز را بخوبی میداند . ژست ها و لغوزها و توجیب ریختن ها و فرصت طلبی ها و نظائر ان فقط به فقط برای مشتی جوان ۱۸ تا ۲۰ ساله نااگاه بود که هیچ اطلاعی از سابقه و بیوگرافی سازمان نداشتند و تنها یک بیوگرافی جعلی و تحریف شده به ضرب و زور سرکوجه کمینه مجاهد پرکینه توی مغزشان رفت و الان ۶۰ تا ۷۰ ساله هستن .
در این واقعیت تاریخی شک و شبهه ای وجود ندارد و انان که باید بدانند بخوبی نیدانند . الیته خود فرصت طلب بزرگ توجیب ریز بهتر از هرکس میداند . منتهی وقتی قدرت مالی سازمان دسستت باشد و همه را ندن خور سفره رجوی خطاب کنید طبعا نتیجه جیزی حز میروی کورکوزانه نمیماند ... همان پیروی کورکوزلنه از جنس حزب توده .....

ناشناس گفت...

امثال اقای حمید اسدیان همانهایی هستند که توسط تقی شهرام همراه بسیاری از روحانیون از سازمان تصفیه شدند یعنی اصلا در دهه ۵۹ اینها پس گزدنی خوردن .... و الان کامبا مشخص است که به شدت با حسادت کامل قلم میزنند اما چه قلمی ؟ انها که باید بدانند بخوبی میدانند که قلم انها نه با جوهر پلیکان بلکه با لجن رهبری ولایت مدار عقیدتی پر شده اند . اگر به نوار نشست حمید اشرف و تقی شهرام مراجعه کنید ماهییت افرادی مانند رجوی و حمید اسدیان که با پس گردنی به همراه روحانیون از سازمان به بیرون پرتاب شده اند را در نیابید ... شاید به نام نه ... ولی به ایده الوژی ...

ناشناس گفت...

جوان که بودیم با عکسی در نشریه مجاهد چاپ شده بود که اقای رجوی با یاسرعرفات در ما هیجان ایجاد میکرد و کلی حال میکردیم اخه سازمان طوری وانمود میکرد که مثلا عرفات امده تهران که با رجوی عکس بگیره !!! ۳۰ سال بعد بطور اتفاقی عکس های از عرفات با سید احمد خمینی و ابراهیم یزدی و غیره و غیره دیدم که با بررسی بیشتر متوجه شدم مربوط به یک دوره ۲ تا ۳ روزه است یعنی عرفات برای ملاقات با خمینی امده تهران و در ظرف یکی دو روز هرکس مایل بوده رفته با ایشون عکس انداخته ! الان که همه چیز را بررسی میکنم متوجه میشوم از جنس تبلیغاتی همون عکسها بوده است ... بطوریکه از نااگاهی یکسری نوجوان و جوان بی اطلاع برای گنده کردن خودشون استفاده کردن !!! بیاد دارم طوری از زندان بودن اقای رجوی مینوشتند که تا در نوجوانی واقعا فکر میکردم فقط یک زندان اوین بوده و فقط یک زندانی داشته و انهم رجوی بوده ! نگو ۵۰۰۰ نفر زندانی سیاسی تو این مملکت بوده ! الان که میبینم افرادی را با ۱۰ سال و بیش از ۱۰ سال زندان بودن انهم نه در زمان شاه بلکه در زمان جمهوری اسلامی پیش خودم میگم واقعا امثال رجوی ها و یا جماعت رجوی خجالت نمیکشند نون زندان رفتن زمان شاه شان را میخورند ؟ واقعا اپورتونیسم رجوی تا کجا بوده و ما نمیدانستیم ! و وای بحال پیروان احمق ایشان که هنوزم در وادی چیزهایی از جنس همون عکسی که توضیح دادم گرفتارند .

ناشناس گفت...

در نوجوانی در سال ۵۸ هیجان زیاد داشتیم و بهرحال هر جریانی که از مسلسل بازی هاش بیشتر میگفت طبعا بیشتر در بین جوانان طرفدار پیدا میکرد و این یک واقعیت ان ایام بود . منم همینطوری به پیروی از بچه های تو مدرسه طرفدار مجاهدین شدم خصوصا که در ان روزها کاست سرکوچه کمینه مجاهد پرکینه امریکایی بیرون شو خونت روی زمینه ! در ما شور و شوق ایجاد میکرد ... خصوصا که تو نشریه مجاهد چیزهایی نوشته میشد از سخنرانی و مقاله و غیره درباره مثلا " سربهای داغی که مجاهدین بر سینه امپریالیزم نشاندند " و "مثلا برق مسلسل مجاهدین بر چشم مستشاران نظامی امریکا " و این عبارات جورواجوری که تو یه سخنرانی و یا مقاله میتونستید پی در پی پیدا کنید ... اصن سخنرانی ها اگه چهارتا مسلسل و سرب و سینه امپریالیسم و امریکا و نظائر ان نداشت که سخنرانی نبود و طوری هم وانمود میشد که همه این ماجراها در اراده مسعود رجوی بوده !
۲۰ سال بعد که مطالعه و بررسی کردم متوجه شدم عجب کلاه گشادی اپورتونیسم رجوی سرم گذاشته ! اخه رفته بودم کلا بررسی کرده بودم و فهمیده بودم که کلا از سال ۵۰ تا ۵۷ سازمان مجاهدین دارای فعالیت نظامی بوده و کلا هفت نفر مستشار و ژنرال امریکایی بدست مجاهدین ترور شدن و در هیچیک از عملیات نظامی مجاهدین اصلا نه تنها ردی از مسعود رجوی نیست بلکه اصلا رهبری ان سازمان در دوره نظامی ان در اختیار رضا رضایی و بهرام ارام و تقی شهرام بوده است و اصلا اقای رجوی در ان ایام کاره ای نبوده !!!! ولی دیدیم که پس از ۵۷ در شرایط غیبت نامبردگان و بزرگان سازمان که یا در درگیری ها کشته شده بودن یا مارکسیست شده بودن ، چگونه رجوی فرصت طلبانه و میوه چینانه این چیزهارا تلویحا بنام خود میزد و میکردن تو کله امثال من ! واین اپورتونیسم و میوه جینی و توجیب ریختن ایشان یک خط شده در این جماعت ! مثلا بسیاری امار و ارقامی میبینم که به اسم خودشون منتشر میکنند اما از تحقیقات دیگران کش رفته اند و مدل های دیگر . ولی تعجبم از افرادی نظیر اقای همنشین بهار که در یک نوار صوتی میبینم چطوری با حرص میگه مسعود رجوی یک معلم بود !!! بعدا مبلغ شد ! خیر اقای همنشین اشتباه میکند چون رجوی از اولش هم یک مبلغ و فرصت طلب بود و هست . کسی که با "زنش" در نشست طلاق داده ها مینشیند و وراجی میکند و هندوانه توخالی زیر بغل هم میگذارند ( مریم زیر بغل مسعود میزاره و مسعود هم زیر بغل مریم و پامنبری ها هم ذوق میکنند ! اینو دیگه نمیفهمم !!!) بعد هم بلند میشوند میروند در " مقرشان " که مبارزه مسلحانه ! کنند ! وای برما ... وای برما ...

ناشناس گفت...

حمید اسدیان کیست ؟
اوصرف نظر از اینکه قلم زن استان دربار ولایت رجوی است در قبل از ۵۷ از تصفیه شدگان دوران رهبری بهرام ارام است .همه به خوبی میدانند که بهرام ارام فرماتده نظانی همه مبارزات مسلحانه و کلیه عملیات مجاهدین قبل از ۵۷ بوده که طی درگیری خیابانی کشته شده است . همین برای حنید اسدیان و امثال ایشان کافی است و همه میدانتد که بهرام ارام یک مارکسیست بود و این درد بیشتری به امثال استان بوس حرفه ای ولایت وارد میکتد ... ننگ ذوب شدگی و استان بوسی ولایت عقیدتی با هیچ رنگی پاک نمیشود و این درد بی درمان پاشنه اشیل انها شده است ...

ناشناس گفت...

بگذارید امثال اسدیان هرجه میخواهد بر علیه مبارزین بنویسد ... اصلا مهم نیست ... ایشان و امثال ایشان و ارباب ولایت عقیدتی شان هنوز هم با شنیدن نام بهرام ارام چون بید برخود میلرزند واین عارضه اپورتونیستی را تا واپسین حیات با خود یدک میکشند ... پا منبری ها چیزی از این عارضه ننیدانند اما ارباب رهبری ولایت مدار و ندکران چپ و راستش ( جمیع تصفیه شدگان قبل از ۵۷ ) بخوبی همه چیز را میدانند . برلی پامنبری ها مرزسرخ یعنی نوکری مسعود و مریم چون همگی نون خور سفره تنگ نظرانه مسعودند ! اما مرز سرخ برای ارباب و بادمجان دورقاب ایشان مرز سرخ یک نلم بیشتر نیست و انهم بهرام ارام است که چون بید انان را از این نوستالوژی طوفانی میلرزاند و میهراساند .
همه تلاش اپورتونیسم رجوی در ۴۰ سال گذشته ( یهنی پس از ۵۷ ) دور کردن ذهن پامنبری ها از این نام بلندبالا بوده است . تو جیب ریزی و فرصت طلبی رجوی همه و همه بخاطر محو این نلم بوده است . این نلم برای دارودسته رجوی حکم بسم اله برای جن دارد !!! البته از نظر خودشان ! و از نظر انهایی که باید بدانند و خوب هم میدانند حکم رزمتدگی در مقابل فرصت طلبی و توجیب ریزی است .

ناشناس گفت...

دوست و رفیقی میگفت درد اقای حمید اسدیان اینه که چرا نوکره ! میگفت او خودش میدونه که نوکره و در همان واحد دلش نمیخواد نوکر باشه و در این تناقض در حال جنگ با خود است . او از روحیات ایشون مطلع بود و میگفت عاشق اینه که در مقاله هاش از کلماتی استفاده کنه که خواننده پیش خودش بگه عجب ادم با سوادیه ...میگفت درد روشنفکری بی خاصیت ایشون با درد نوکری بی حدوحصرش نسبت به استان ولایت قاطی شده از تو ایشون اومده بیرون یعنی سنتز پدیده روشفکری درباری با نوکری تمام عیاره ! میگفت ایشون تو ذهنش خودشو مبارز میبینه ولی در عمل هیچ ! جز نوکری و اعلام بندگی در استان ولایت .
میگفت مگه از دوروبری های اپورتونیسم ولایت مدار جز این توقع هست ؟ میگفت تشکیلاتی که تخت رهبری یک اپورتونیست تنگ نظر خود شیفته باشه مگه خروجیش چیزی عیر از اینه ! میگفت ۵ نفر از یاران چگوارا هم نرفتن سمت باتیستا ولی بیش از هزار نفر از دست پرورده های رجوی رفتن با رژیم !!! و بیش از هزار نفر هم از او جدا شدن و به مسیرهای دیگر رفتن و یا در مسیر مبارزه اند اما در مسیر ولایت عقیدتی نیستن و میگفت تنها مشتی درمانده مانند اسدیان دور و بر ولایت میچرخند و در جاذبه حقوق ماهانه قلم میزنتد ... میگفت ایشون زیاد هم بی غیرت نیست چون در درون خویش از نوکر صفتی خود ناراحته اما مگر برای ارتزاق چاره دیگری هم دارد ؟! جنم امدن به ایران و مبارزه را که ندارد ! جنم بازگشت به فردیت و رهایی واقعی را که ندارد ! جنم اینکه به دوستان قدیمی اش توهین نکند که در او نیست ! حریم نون و نمک با دوستان قدیمی که سرش نمیشود ! اخه چه انتظاری از چنین ادمی با چنین مشخصاتی دارید ؟! ایشون یک نوکر صفت در ولایت ذوب شده بی شرمی است که چون ملیجک دربار اوقات ولایت را خوش نگه میدارد و اگر غیر از این جنمی داشت در این جایگاه نبود .

ناشناس گفت...

یک سوال از اقای حمید اسدیان دارم و اگر واقعا سوال را خوندن ماسخ بدهند ... فحاشی هم بکنند اشکال ندارد اما با مضمون پاسخگویی باشد :
فرض کنید الان جماعت رجوی در تهران باشند و در حال مبارزه خونین با رژیم ، اگر یک مبارزی در زندان باشد و فتوا بدهد که یا جماعت رجوی را منزوی کنید یا انهارا به راه راست هدایت کتید ، جماعت رجوی درباره ان زندانی و پیام او چه خواهند گفت ؟ بدون شک اورا عامل رژیم و مامور و فلان و فلان خواهند نامید .
اما در سال ۵۴ که مجاهدین مارکسیست در یک رزم خونبار و در اوج مبارزه مسلحانه با رژیم قرار داشتند اقای رجوی در پیامی گفته بود اینهارا متزوی کنید تا به اصول برگردند !!!!! جالبه که انهد همواره در نبرد مسلحانه خون میدادند و به اقای رجوی هیچ مارکی نزدنند ، چرا که برای نان و نمک ارزش قائل بودند و هنوز فرصت طلبی ها و تو جیب ریختن ها و کنایات ولایت گونه و کیش شخصیت و خود شیفتگی و هزار اپورتونیسم ادبیات جنبش را الوده نکرده بود ... پس از سال ۵۷ که مجاهدین به یمن انقلاب اسلامی و جو مذهبی و کشته شدن بهرام ارام در درگیری های مسلحانه با رژیم و خروج شهرام از کشور و بحران داخلی سازمان ... به یمن همه اینها مذهبیونی امثال رجوی میدان را در غیبت انان خالی دیده و پریدند روی سازملن و سازمان بازی و مبارزات گذشته انان را با سوء استفاده از شور و شوق هواداران بی اطلاع ریختن تو جیب خودشون و سرانجام بر اثر بی لیاقتی یا مدافع خمینی شدند یا مقابل خمینی شدند یا نوکر صدام شدند یا نوکر پاریس ویا نوکر ژنرالهای امریکایی !!!
لطفا پاسخ دهید حتی اگر فحاشی کنید مهم نیست اما به مطالب فوق پاسخ دهید .

ناشناس گفت...

سلام دوستان

وقتی نوشته های جماعت رجوی را میخوانم اشکارا متوجه میشوم که در تشکیلات اقای رجوی دونفر و فقط دونفر دارای قدر و منزلت هستند یعنی هر مطلبی که میشنوید یا میخوانید هزارجور اسمان ریسمان میشود اخرش به دونفر ختم میشود ، یا مریم و یا مسعود و بقیه جزء قاذورات ! در این تشکیلات سه طبقه ! سه قشر زندگی میکنند ، طبقه فوقانی یعنی پنت هاوس که اسمش را مقر گذاشته اند تا رفاهش دیده نشود شاه و ملکه با خدم و حشم خاص خودشان زندگی میکنند و صاحب کلیه موجودی های بانکی و کل ثروت و امکانات این تشکیلات هستند طبقه زیر پنت هاوس یعنی طبقه دوم متعلق به کلیه سرسپردگان امتحان پس داده است که میتوانند با اشاره شاه و ملکه هر اعتراض و انتقادی را در پایین با تهمت و افترای وزارتی ! سرکوب کنند این عده که شاید بیشتر از ۳۰ نفر نباشند مسئول کنترل پایین هستند و هرکدام در انجام ماموریت خود تخصص خاصی دارند ...
طبقه پایین که اکثریت پامنبری هارا تشکیل میدهند عمده شرح وظایف انها جاسوسی و خبر چینی از یکدیگر ، باغبانی ، ت کشی و نظافت ، نگهبانی و پاسداری ، اشپزی و پوستر چسبونی است .
در این تشکیلات سه طبقه با استراتژی جمهوری اسلامی دموکراتیک ! به عنوان الترناتیو ، نشستهای توجیهی همواره جریان دارد . طبقه پایینی ها یعنی اکثریت فقط گوش به فرمان ملکه اند و خود حق ابراز هیچ اندیشه و نظری ندارند واگر خدای ! ناکرده صاحب اندیشه شوند حتما فردیت کلفت پیدا کرده اند که باید توسط اهالی زیر پنت هاوس شناسایی و مرعوب شوند ! اخه فردیت کلفت ! فقط حق ملکه است و پادشاه ... بقیه غلط میکنند دنبال چیز کلفت بروند حالا میخواد فردیت باشه یا موضع !
لازم به یاداوری است که در طبقه پایین همه طلاق داده هستند و حق ندارند به همسر سابقشان فکر کنند انها موظفند فقط به رهبری فقاهتی پنت هاوس فکر کنتد ... اگر عشقی دارند به پای ایشان بریزند و اگر غمی در دل دارند بروز ندهند و برای ملکه پرچم تکان بدهند و کف بزنند ... فکر کنم مسعود و مریم سازماندهی تشکیلات شان را بر اساس قلعه حیوانات الگو برداری کرده اند البته نه به لحاظ تحقیر حیوانات بلکه دقیقا به منظور ماهییت تنظیم روابط . چیزی شبیه کارکردن خرو خوردن یابو ! چیزی شبیه ذبح گوسفند در ایام اله ! چیزی شبیه چیزهای دیگر ... اخه مگر نه اینکه هر چیزی به چیز دیگری شبیه است ؟
اصلا پایبنی ها مث من گیج و منگ شدن !
در کنار این تشکیلات سه طبقه یک طویله ای هم وجود دارد که دوراز جان اعضای ان اسمش شورای ملی مقاومته ! البته یه روزی افراد شاخص جنبش دموکراتیک ایران و افراد برجسته دارای هویت و فردیت در ان وجود داشتند که روح حاکم بر شورا با اخلاق ازادیخواهانه شان جور در نیامدو زدن بیرون و شاه ماند و مشتی ملیجک شاه . البته حق اینست که بگویم دوسه نفری در شورا افراد محترمی هستند و در استانه کهنسالی اند و مجبورند بمانند و تایید کنند اما من میدانم که ته دلشان خون است ... اخه مگه میشه ادم یه عمر مبارزه کرده باشه و بیاد اختیار کارشو بده بدست مشتی فرصت طلب توجیب ریز که در گذشته مانند هزاران زندانی سیاسی چند سال زندان بوده اند و جز ان هیچگونه سابقه عملیات نظامی و یا چریک شهری در سابقه خود ندارند ؟ ایا واقعا میشه ؟ اگه میشد که مبارزین ازادیخواه از تو شورا نمیزدن بیرون که ...
کل منابع مالی این قلعه ژرژاورلی عمدتا از دوناحیه تامین شده است ، در گذشته طی سالیان از وزارت اطلاعات عراق در روابط کاملا پنهانی با ماهیبت کاملا مزدوری ( به استناد مدارک و فیلم ) و از شیوخ منطقه و عربستان که این منابع مالی عمدتا در اختیار خانواده رجوی است و استیلای تشکیلاتی خودرا با تکیه بر ان اعمال میکند ... طبقه دومی ها خوب میدانند که اگر طبقه پایینی هارا پیوسته کنترل و مرعوب نکنن از مواجب خبری نیست . انها در این باره کاملا طی سالیان توجیه شده اند و بارها در نشست ها به عنوان نون خور سفره توی سرشان زده شده که امری است انکار ناپذیر . حتی بارها توی سرشان زده اند که تضاد حل نکرده نشستید مای سفره ! اشاره میکردند که مسعود تضاد حل کرده و شما سر سفره اماده نشستید ! ایشون فقط تضاد حل کرده ! اینهمه باهاش میزنن تو سر پامنبری های نون خور ! اگه مبارزه مسلحانه در سابقه خود داشت حتما پامنبری ها را به سیخ میکشیدن !!! طوری میگویند که مسعود تضادحل کرده که انگار تضاد حل کردن هنره !!! طفلک پامنبری ها ... این بود خلاصه ماهییت این جماعت و حالا بفرمایید این جماعت کجاشون شبیه الترناتیوه ؟ اخر مگر با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین میشود ؟ فرصت طلبی همواره پاشنه اشیل همه جنبش ها بوده و هستند این گونه تشکلات همواره از سوی حکومتها برای انحراف و یا سرکوب جنبش ها بکار گرفته شده اند ، نه به این معنی که انهارا بیاوری چماق بدستشان بدهی تا جنبش را سرکوب کنند خیر ... بلکه به روشهای ظریف دیگر ... که مطلب جداگانه میطلبد .

ناشناس گفت...

وقتی به سرنوشت امثال علی زرکش ها و مهدی افتخاری ها نگاه میکنیم یک چیزی در ما نسبت به رجوی بوجود میاد و ان چیزی نیست جز حس خیلی بد ... نه به ایشان که به خود ! که چرا باید سالیان به اطاله برود تا به درک روشنی از این همه فرصت طلبی و حسادت ایشان برسیم ! چرا زودتر نرسیدم ؟ شاید شاید اعتماد بی اندازه داشتم و صدها شاید دیگر .... البته در جوانی چیزهایی در باره ایشان شنیده بودم که بی توجه از ان گذشته بودم و حتی در جریان کلاسهای تبیین جهان برایم در همان ایام همیشه سوال بود که سخنرانی ایشان دقیقا کپی دستکاری شده منشاء تکامل اوپارین بود اما بی توجه از ان گذشته بودم ... امروز همان مطالب را به ضرب و زور فیلمهای مستند از بیگ بنگ و فضا و کهکشان پخش میکنند که بگویند مطالب تبیین جهان در چنین سطحی است ! بگذریم که این هم فرصت طلبی است چرا که میتوانند فیلم را بصورت مجزا نشان بدهند و چرا در لابلای مطالب ایشان ... برخی از مطالب ایشان هیچگونه درکی در ان نیست که با فیلم مطابقت کند مگر همان مطالبی که عینا و بدون دستکاری مربوط به اوپارین است .... ضمنا بنده تحقیق کردم ببینم نظر ایشان درباره حمله اعراب چیست چون برایم خیلی مهم بود که بدانم و متاسفانه مطلبی از ایشان خواندم که حمله اعراب را به نوعی به استقبال ایرانیان از اسلام بسیار قوی ربط داده بود !!! چیزی تو مایه های تعریف همنشین بهار ! بگذریم ...
ما نسلی نابود شده هستیم که قربانی بی اطلاعی خود شدیم و پیوسته میشویم و مطالب و مباحثی که اخیرا اقای یغمایی در باره تاریخ اسلام در ایران مطرح میکند بسیار روشنگر میباشد وایکاش ما ۳۰ سال پیش با این مباحث تاریخی اشنا میشدیم ... ایکاش بجای العطش زدن کاوه را میدانستیم و بابک را میشناختیم در انصورت هرگز امثال فرخ نگهدار و یا نسعود رجوی نمیتوانستند با اراجیف خود نسلی را گرفتار لاطائلات ناقص خود کنند و در انتها به این و ان پناه ببرند و همچنان مدعی باشند .

ناشناس گفت...

تورو خدا برید این برنامه خروج اخرین دسته زندانیان زمان شاه دارو دستهرجوی را ببینید ! بعد از ۴۰ سال طوری گوینده حرف میزنه که اگه ما نبودیم نسل فعلی فکر میکرد که ملت ایران رفتن پشت درب زندان قصر تا رجوی را تحویل بگیرن ! توهم را میبینید ؟ تبلیغات را میبینید ؟ ۴۰۰۰ زندانی سیاسی از زندان توسط هجوم نردم ازاد شدن اصلا برای گوینده مغز شویی شده مهم نیست بلکه فقط رجوی مهمه ! واقعا اینها خجالت نمیکشن تو مملکتی که هزاران نفر ۱۰ سال و ۱۵ سال زندانی کشیدن هیچ حرفی نمیزنند بعد یه ادمی که هیچ سابقه مبارزه مسلحانه نداشته و افتاده زندان و ۱۵ تا شلاق هم سرجمع نخورده چه الم شنگه ای راه میاندازن ! انوقت ادعای مبارز بودن دارن ! ادعای رزمنده بودن دارن ! واقعا که خجالت اوره ....
جالبه که در تبلیغات خود میگن چون شاه به عده ای از زندانیان سیانور خورانده بود و انها را کشته بود مردم بیشتر نگران مسعود بودن و برای همین رفتن قصر و وقتی اورا دیدند خیالشان راحت شد ! و جالبه میگن شاه بعدا در خاطرات خود نوشت اشتباه کردم مسعود را نکشتم ( با همین مضمون ) ... دروغ که حناق نیست ... ضمنا شاه با مسعود که کاری نداشت بلکه با جوان خوشدل کارداشت با کاظم ذوالانوار کار داشت . درثانی الان نیاید از خودتون سوال کنید که چرا شاه خوشدل را برد در تپه ها تیرباران کرد اما مسعود را نبرد ؟! نکنه بریده مزدور بوده ؟ نکنه تشنه بخون بوده ؟
من خودم شرم میکنم از نوشتن این چیزهایی که صددرصد از خود اینها با تمسخر به عاریت میگیرم ... حتی با فرهنگ اینها نوشتن شرم اور است پس تمام میکنم .

ناشناس گفت...

چرا گروه رجوی درباره دختران خیابان انقلاب و روسری بر سر چوب گذاشتن سکوت اختیار کرده اند ؟
تا انجایی که بنده به روانشناسی و روحیات این جماعت اشنا هستم بایستی خیلی با اطمینان خدمتتان عرض کنم که این از دو جنبه قابل توضیح است :
جنبه اول حسادت بی حدوحصر مریم خانم نسبت به شجاعت علنی برخی از بانوان کشور در شرایط سخت ولاغیر ... ایشان از انجا که در طول عمر نازنینشان دارای هیچگونه سابقه مبارزاتی نبوده اند لذا شجاعت و مبارزه رودرروی این بانوان مبارز در کوره حسادت بسر میبرند و طبیعی است که هیچ اشاره ای به انان نداشته باشند موضع مریم خانم چیزی شبیه موضع اخوندها در این مسئله است ... اخوندها نیز به ان نمیپردازند تا از اذهان محو شوند .
جنبه دوم وحشت از این دارد که اگر کشف حجاب و انهم در یک مسیر خونین مبارزاتی سراسری شود با روسری به سر های پامنبری خود چه کند ؟!!! این دردی است بی درمان و دغدغه ای است که در خواب های رویایی ایشان در پرقو به کابوس وحشتناک تبدیل شده است ... اگر در ظاهر ناراحتی خودرا به روی مبارک نمیاورد در باطن در تب ان میسوزد .
اینجاست که بوضوح درمیابیم این جریان در اندازه الترناتیو واقعی نیست و ذاتا یک جریان بسته مذهبی است که بخاطر ۳۷ سال زندگی در خارج فقط یکمقدار رنگ و بوی اروپایی گرفته است وگرنه در ماهئیت چیزی جز اخوند بی عمامه نیستند . اینها مارک نیست ، برچسب ذهنی نیست . کافی است بروید به ارشیوها قران بر سر گذاشتن های انان را در سرداب امام زمان (عج) ببینید و کافی است به برنامه های انان در ایام محرم مراجعه کنید . کافی است به عنوان حکومت پیشنهادی شان ( جمهوری اسلامی دموکراتیک ) توجه کنید . کافی است به روضه خوانی مسعود رجوی در نشست های مرتبط توجه کنید که چگونه با اسب حضرت ابولفضل سخن میگوید . به ادعای اقای رجوی مبنی بر استقبال ایرانیان از حمله اعراب ! توجه کنید و صدها و صدها و صدها نشانه اخوندی دیگر ... من که به روانشناسی این جماعت اشنا هستم بخوبی میدانم هدف اینها نه ازادی است ونه عدالت ( گرچه ان را مدام برزبان میاورند ) هدف اینها این است که روزی بیاید که اینها بتوانند تمام کوچه و پس کوچه های مملکت را با عکس مریم و مسعود تزیین کنند ولاغیر ... نه به شکم گرسنه مردم کار خواهند داشت ونه به مقولات ظلم و عدالت و ازادی بلکه همه ارزوی انان این است که تمام ایران از هوا و زمین پرشود از عکس مریم و ایشان هم با هزارتا محافظ بیاید دستی تکان بدهد و پامنبری ها کفی بزنند و برود مقر تا هفته اینده تکرار همان کارها و ادا اصول ها ... بقول معروف سالی که نکوست از بهارش پیداست اینها وقتی به شجاعت و مبارزه و مطرح شدن دختران خیابان انقلاب حسادت نشان میدهند اینها وقتی به مبارزین داخل رشک میورزند اینها وقتی به هزار و یک دلیل ذاتا از تبار اخوند هستند چگونه میتوانند درد گرسنگی و ازادی و عدالت داشته باشن ؟ ادعا و مطالب تبلیغاتی نشریه و سایت که مهم نیس ... عملکرد و مواضع مهم است ... مگر اخوند کم از رفع گرسنگی و فقر میگه ؟ در عمل که فقط اختلاس میکنه و دروغ میگه ولی تو تبلیغات و حرف کم نمیاره ....
من که خوب حالیمه درد جماعت رجوی چیه ؟!!! چون روانشناسی اینا کف دستمه و خیلی خوب با ذهنیاتشون اشنام . اینا با زرکش چه کردند ؟ با افتخاری چه کردند ؟ باهرکس که از خودشون سرتر هست چه میکنند ؟
همه موجودی اینها دوتا رهبره ... ۳۰ تا ۴۰ تا استان بوس ولایت و ۲۰۰۰ پامنبری مسخ شده که یکی درمیان هم وقتی به خودشون میان فرار میکنند و کلی منابع مالی و سرمایه ( بدست امده از وزارت اطلاعات عراق و شیخ نشین ها و عربستان در حساب شخصی رجوی ها )
به جز موارد فوق چیز دیگری وجود ندارد جز حسادت به هرانکس که مطرح است ولی با اینان نیست ولاغیر .

ناشناس گفت...

من که خوب روانشناسی جماعت رجوی حالیمه بهتون عرض کنم وقتی اینها با دریایی از تناقضات خودشون مواجه میشن و طبعا با انتقاد مخالفین مواجه میشن بجای اینکه بیایند ریشه تناقضات و راست روی خود را علت یابی کنن و جبران کنند ... برعکس برای اینکه اینکارها را نکنن میان میگن حربه مامورین اینه که ۸۰ تا به رژیم بزنن و ۲۰ تا به ما تا رد گم کنن !!! من که خوب حالیمه این نوع تاکتیک فقط و فقط تو روانشناسی اقای رجویه ... اصولا مکانیزم فکری - ذهنی و روحی ایشان همینطوری هست ولی ذهنیت خودشو میچسبونه به مامور فرضی !!! و باهاش میزنه تو سر منتقد !!!
همه مواضع و مقالات و سخنرانی ها و افکارشون از همین سنخ و جنسه ... من اینارو خوب میشناسم ...
اتفاقا مامور نیاز نداره که به رژیم بزنه میاد یه ضرب به خودت میزنه ... اقای رجوی منتقدین را شبیه مامور فرضی ذهن خودش میبینه ! برای همین میگم روانشناسی اینارو من خیلی خوب میشناسم ... تا بخوان بگن ای باکلا (آ) بهشون میگم تو آبادان چندتا آهو داره !
این ماجرای ۸۰ -۲۰ چیزی نیست جز اختراع سنخی و جنسی ذهن رجوی . برای زبون برون کردنه ! وگرنه هزاران منتقد به ایشون داریم که دوبرابر ایشون سابقه زندان دارن و صد برابر ایشون سابقه مبارزاتی .
دوره این محمل بافی ها گذشته و فقط به درد پامنبری های ساده دل خودش میخوره وگرنه اونی که باید بدونه میدونه داستان چیه و کجا به کجاس .

ناشناس گفت...

ایده الوژی اخوند ساخته اقای رجوی و جامعه ایده ال هزار اشرف یعنی چی ؟
ایده الوژی ایشان به یک شهر کوچک تحمیل شد و مدت حدود ۲۰ سال امتحان خود را پس داد . چیزی شبیه کارکردن خرو خوردن یابو یعنی کارکردن کلیه افراد شهر اشرف و خوردن اقای رجوی و بانو ! جدایی زنان از مردان و محکومیت به نشستن و گوش دادن یاوه های رهبر ولایت مدار که فردیت شان را گرفته و انها را در خود ذوب کرده است تا فقط به ایشان و بانوی ایشان در نوک کله قند تشکیلات فکر کنند و لاغیر . جامعه کوچکی که بطور ازمایشی قبل از رسیدن به قدرت امتحان خودرا در خودسوزی برای فقط ۴ روز بازداشت در مهمانسرای پلیس پاریس و تنها شاخص عالم هستی پس داده است ! جامعه کوجکی که یک رهبر بیشتر ندارد و افراد جامعه موظفند از صبح الطلوع تا شب الغروب فقط و فقط به یک نقطه فکر کنند و نه بیشتر وگرنه محفلند و مزدور ! رهبر جامعه کوچکی که روابط پنهانی ذلالت بار خود در مقابل مامورین اطلاعات و استخبارات را برای پیروان خود میپوشاند و در همان واحد داد استقلال سر میدهد و در مقر در کنار بانو به ریششان قهقهه میزند !
جامعه کوچکی که همه و همه یونیفرم دارند الا رهبر و بانو که هم طرح و هم رنگ و هم ارزش لباسشان بایستی با بقیه افراد جامعه کوچک اشرف فرق داشته باشد ... درباره کره شمالی صحبت نمیکنم بلکه درباره کسی صحبت میکنم که بدون داشتن هیچگونه سابقه مبارزه مسلحانه بیش از ۵۰۰۰ نفر را برای نبرد نهایی به تنگه برده و یکجا زیر گلوله دشمن داده است ! بدون انکه خودش و بانوی خودش پیشاپیش که پیشکش حتی در اخر جبهه نبرد هم حضور فیزیکی نداشته است . ایشان در مقر بوده تا وقتی که پس از دادن تلفات سنگین شل و پل و مجروح به سهر اشرف میایند مورد توبیخ قرار گیرند که چرا به فکر جنس مخالف بودید ! خودش دور سر بانویش اسفند دود میکند که خدای ناکرده خراشی برندارد اما به انهایی که تیر خورده و مجروح توانستند برگردند با بی شرمی میگوید فکر جنس مخالف بودید ! زهی بی شرمی و خودخواهی ...

ناشناس گفت...

اگر واقعا همه رهبران اپوزوسیونها ( به لحاظ ایده الوژی ، روابط پنهانی ، فرصت طلبی ، مزدوری ، شعائر توخالی ، سوابق ابکی و خصوصیت توجیب ریزی در حدواندازه مجاهدین ( منظور مجاهدین پس از ۵۷ ) باشند باید پهن بار اون اپوزوسیون کنن .

ناشناس گفت...

باسلام
خواهشا وقتی از دکون دستگاه اقای رجوی صحبت میکنید حتما به شکل گیری ان پس از ۵۷ اشاره نمایید تا حق اون مجاهدین قبل از ۵۷ ضایع و باطل نشود چون انها از جنس دیکری بودند و اینها از جنس دیگری هستند ) فاصله این دو جریان از زمین تا اسمان است ، نجومی است . انها چون نره شید و ماده شیر در نبارزه مخفی میغریدند و میرزمیدند اما هرگز به ستایش خود نمی پرداختند واما این دارودسته پس از ۵۷ سالهاست در فضای ازاد خارج در علن ادای مبارزه در خفا را درمیاورند و با اینکه چون موش در سوراخ چپیده اند اما خودشان به خودشان شیر همیشه بیدار میگویند ! اگه درباره هرچیز بشود اینقدر ذهنی از موضع اپورتونیستی برخورد کرد پس همه موش های خواب در سوراخ شیری هستند بیدار در بیشه ! و همه ماهی های قرمز در تنگ بلور کوسه های ببری هستن در اقیانوس ! خالی بندی و مزخرف گویی که حناق نیست پس تا میتوانید بگویید !
تا روانشناسی این جماعت را نشناسید نمیدانید که چه میگویند .
یکی از غصه های بزرگ این جماعت این هست که ایکاش فرار تقی شهرام از زندان با ۲۰ قبضه سلاح کمری تو سوابق رجوی بود ... البته خیلی اوائل تلاش کردن ان را بریزن تو جیب خودشون و چهارتا نوجوان و جوان بی اطلاع دیگری را دور خودشون جمع کنند اما نشد چون این از ان جیزهایی بود که تو جیب ریختنش ممکن بود بالاخره هواداران یجورایی تقی شهرام را بشناسند خصوصا انکه اولین اعدامی زندانی سیاسی پس از ۵۷ بود و در همون شرایطی که دکون دستگاه اقای رجوی امام امام میکرد و به دیگرلن اتهام چپ روی میزد تقی شهرام تا اخرش ایستاد و اعدام شد و خم هم به ابرو نیاورد .
جالبه فرار تقی شهرام از زندان با ۲۰ سلاح کمری که بعدا در عملیات نظامی مجاهدین مورد استفاده قرار میگرفت هیچوقت تحت هیچ عنوانی از سوی خود او نطرح نشد و برایش کتابی منتشر نکرد اما بیایید ببینید برای ازادی از زندان اقای رجوی چه خالی ها بسته اند و چه و جه و چه ... رجوی خیلی علاقه داشت فرار از زندان تقی شهرام را تو جیب خود بریزد اما شدیدا از شهرام حساب میبرد و جرات جنین کاری را نداشت . من که خوب حالیمه دارم چی میگم و استان بوسان درگاه ولایت ایشان هم خوب خوب حالیشوته که مت چی میگم ! بنابراین خواهشا حساب ایشون را از قبل ۵۷ جدا کنید چون اصلا نه در ایده الوژی و نه در عملیات نظامی ونه در هیچیک از ویژگی ها سنخیتی با دکون دستگاه ایشان در پس از ۵۷ ندارد . اینا کجا و اونا کجا ؟ فاصله از نحوه تامین منابع مالی هم قابل تشخیص هست ( اونا برای تامین منابع مالی بانک میزدنند و اینا برای تامین منابع مالی یواشکی با وزارت اطلاعات - استخبارات روابط پنهانی مزدوری میزنن !!! حالا فهمیدید فاصله از کجاست تا کجا ؟ من خیلی خوب روانشناسی اینا رو میشناسم و مطمئنم که امثال استان بوسان ولایتمدار معروفی چون حمید اسدیان این رابطه را با اویزون شدن به تناقض و شعر برعکس نشون بدهند ! اینارو مت خوب میشناسم ... کارشون و هنرشون همینه ... توجیب ریزی و توجیب ریزی ..‌. وسط اروپا نشستن در امنیت کامل شعار میدهند فکر میکنن مبارزند ؟ تو ایران جوانها شدیدتر از اینشم میدن و باکی هم از هیچکس ندارن .

ناشناس گفت...

باسلام
خواهشا وقتی از دکون دستگاه اقای رجوی صحبت میکنید حتما به شکل گیری ان پس از ۵۷ اشاره نمایید تا حق اون مجاهدین قبل از ۵۷ ضایع و باطل نشود چون انها از جنس دیکری بودند و اینها از جنس دیگری هستند ) فاصله این دو جریان از زمین تا اسمان است ، نجومی است . انها چون نره شید و ماده شیر در نبارزه مخفی میغریدند و میرزمیدند اما هرگز به ستایش خود نمی پرداختند واما این دارودسته پس از ۵۷ سالهاست در فضای ازاد خارج در علن ادای مبارزه در خفا را درمیاورند و با اینکه چون موش در سوراخ چپیده اند اما خودشان به خودشان شیر همیشه بیدار میگویند ! اگه درباره هرچیز بشود اینقدر ذهنی از موضع اپورتونیستی برخورد کرد پس همه موش های خواب در سوراخ شیری هستند بیدار در بیشه ! و همه ماهی های قرمز در تنگ بلور کوسه های ببری هستن در اقیانوس ! خالی بندی و مزخرف گویی که حناق نیست پس تا میتوانید بگویید !
تا روانشناسی این جماعت را نشناسید نمیدانید که چه میگویند .
یکی از غصه های بزرگ این جماعت این هست که ایکاش فرار تقی شهرام از زندان با ۲۰ قبضه سلاح کمری تو سوابق رجوی بود ... البته خیلی اوائل تلاش کردن ان را بریزن تو جیب خودشون و چهارتا نوجوان و جوان بی اطلاع دیگری را دور خودشون جمع کنند اما نشد چون این از ان جیزهایی بود که تو جیب ریختنش ممکن بود بالاخره هواداران یجورایی تقی شهرام را بشناسند خصوصا انکه اولین اعدامی زندانی سیاسی پس از ۵۷ بود و در همون شرایطی که دکون دستگاه اقای رجوی امام امام میکرد و به دیگرلن اتهام چپ روی میزد تقی شهرام تا اخرش ایستاد و اعدام شد و خم هم به ابرو نیاورد .
جالبه فرار تقی شهرام از زندان با ۲۰ سلاح کمری که بعدا در عملیات نظامی مجاهدین مورد استفاده قرار میگرفت هیچوقت تحت هیچ عنوانی از سوی خود او نطرح نشد و برایش کتابی منتشر نکرد اما بیایید ببینید برای ازادی از زندان اقای رجوی چه خالی ها بسته اند و چه و جه و چه ... رجوی خیلی علاقه داشت فرار از زندان تقی شهرام را تو جیب خود بریزد اما شدیدا از شهرام حساب میبرد و جرات جنین کاری را نداشت . من که خوب حالیمه دارم چی میگم و استان بوسان درگاه ولایت ایشان هم خوب خوب حالیشوته که مت چی میگم ! بنابراین خواهشا حساب ایشون را از قبل ۵۷ جدا کنید چون اصلا نه در ایده الوژی و نه در عملیات نظامی ونه در هیچیک از ویژگی ها سنخیتی با دکون دستگاه ایشان در پس از ۵۷ ندارد . اینا کجا و اونا کجا ؟ فاصله از نحوه تامین منابع مالی هم قابل تشخیص هست ( اونا برای تامین منابع مالی بانک میزدنند و اینا برای تامین منابع مالی یواشکی با وزارت اطلاعات - استخبارات روابط پنهانی مزدوری میزنن !!! حالا فهمیدید فاصله از کجاست تا کجا ؟ من خیلی خوب روانشناسی اینا رو میشناسم و مطمئنم که امثال استان بوسان ولایتمدار معروفی چون حمید اسدیان این رابطه را با اویزون شدن به تناقض و شعر برعکس نشون بدهند ! اینارو مت خوب میشناسم ... کارشون و هنرشون همینه ... توجیب ریزی و توجیب ریزی ..‌. وسط اروپا نشستن در امنیت کامل شعار میدهند فکر میکنن مبارزند ؟ تو ایران جوانها شدیدتر از اینشم میدن و باکی هم از هیچکس ندارن .

ناشناس گفت...

شک نکتید که این ماجرای فرار تقی شهرام از زندان بهمراه ۲۰ قبضه سلاح اگر توسط مسعود رجوی انجام شده بود تا حالا ۱۰۰۰ تا فیلم و سریال و کلیپ از ان ساخته بودند و با قلم و جکش توی مغز تک تک اعضاء و پامنبری هایشان حک کرده بودند و بصورت ۲۴ ساعته هم از صدا و سیمایشان پخش میکردن و غیره و غیره ... حتی اگر یک نقش کوچولو هم ایشان در این ماجرا میداشت اون نقش کوچولو را بزرگ جلوه میدادند و براش فیلم میساختند . اینها اگر اوائل ۵۷ از شخصیت شهرام حساب نمیبردند حتما حتما حتما یجورایی ان را مانند بقیه اقدامات تو جیب ریخته بودند . در این باره شک نکنید .

ناشناس گفت...

شک نکتید که این ماجرای فرار تقی شهرام از زندان بهمراه ۲۰ قبضه سلاح اگر توسط مسعود رجوی انجام شده بود تا حالا ۱۰۰۰ تا فیلم و سریال و کلیپ از ان ساخته بودند و با قلم و جکش توی مغز تک تک اعضاء و پامنبری هایشان حک کرده بودند و بصورت ۲۴ ساعته هم از صدا و سیمایشان پخش میکردن و غیره و غیره ... حتی اگر یک نقش کوچولو هم ایشان در این ماجرا میداشت اون نقش کوچولو را بزرگ جلوه میدادند و براش فیلم میساختند . اینها اگر اوائل ۵۷ از شخصیت شهرام حساب نمیبردند حتما حتما حتما یجورایی ان را مانند بقیه اقدامات تو جیب ریخته بودند . در این باره شک نکنید .

ناشناس گفت...

بارها جماعت رجوی مدعی شدتد که منتقدان بجای اینکه به ما گیر بدهند بروند به رژیم گیر بدهند ! ( نوعی متلک سیاسی توان با اتهام بدون سند )
در جواب بایستی عرض کنم اولا گیردادنمان به شما بی علت نیست وقتی میبینیم در سرزمین امن نشسته اید و ملکه تان را باد میزنیدو مبارزات مردم در ایران را به جیب خود میریزید طبعا رسوایتان میکنیم ( این خود کمک به مبارزات داخلی است ) حداقل نمیگزاریم خون جوانان مبارز داخل ایران را توی حیب خودتان بریزید ... حداقل نمیگزاریم شهامت و شجاعت دختران خیابان انقلاب را بنا بر حسادت ملکه تان کمرنگ کنید ! اگر منظورتان از گیردادن همین است که مطمئنا همین است خواب ببینید خیر باشه ... محاله بگذاریم چیزی از داخل توی جیب خودتان بریزید . ولی اگر خیلی علاقه مند هستید که به رژیم هم گیر بدهیم اولا دیگر زمان اینگونه ادعاهای پوشالی غیر مستند گذشته است و کسی خام بلوف شمایان ننیشود دوما اگر خیلی مشتاق مبارزه با رژیم هستید ( که میدانم نیستید ) مخفیانه بیایید و مبارزه کنید و البته ملکه خود را هم با گریم بیاورید تا بقول خودتان به ظهر العطش نزدیکتر شوید( خوب میدانم که جنم امدنش را هم ندارید ) از دور شعاردادن که نشد کار و مبارزه ... همین الان جوانان در داخل کشور از شما تند و تیز تر در میدان عمل شعار میدهند .
در هر جنبشی باید فرصت طلبان ان جنبش را افشاء کرد و افشاء کردن فرصت طلبان تو جیب ریز به معنی گیر ندادن به رژیم نیست . گاه در چند جبهه مبارزه انجام میشود از یکسو با رژیم از یکسو با فرصت طلبان و میوه چینان نشسته در محیط امن از یکسو با دیدگاه های انحرافی اصلاح طلبانه و جنگ طلبانه و غیره و غیره ... بنابراین چون از حیطه مبارزه بیرون هستید و صرفا کارتان تبلیغاتی و تو جیب ریزی و هارت و هورت توخالی و ملکه باد زدن است حتما که باید به شمایان گیر داد . جان مادرت تو برو کشکتو بساب و ملکه ات را باد بزن ... خودتونو قاطی مبارزین نکتید ...
مبارزه از نظر شمایان یعنی شعر و مدیحه گفتن برای استان ولایت با ملکه باد زدن و دیگر هیج .
بیخیال شو جان مادرت ...

ناشناس گفت...

اقای اسدیان در مقاله بلندبالای سراسر تعریف و تمحید ولایت میگوید چه چیزی چرخیده که همه بر علیه مجاهدین مینویسند ( نقل به مضمون ) از انجا که من شخصا روانشناسی این جماعت خصوصا پابوسان استان ولایت رهبر عقیدتی را میشناسم ( یعنی کاملا کف دستمه ) ایشان با زبون سردرکون خودش میخواد بگه که مجاهدین دارن رژیم را میاندازند و کک به تنبان " مامورین" افتاده !!! ایشون همینو میخواد بگه و هیچ منظور دیگه ای نداره ( اگر همین را به اقای همنشین بگویید حتما میگه از کجا میدونی شاید منظورش چیز دیگری باشه و ان وقت من دیوانه میشوم از سادگی این همنشین ... بگذریم ) ولی اقای اسدیان یا مهره های ذهنی خودشو از بالا چیده و یا با پای راستش میخواد از رکاب اسب بره بالا ! یکی نیست بهش بگه مردک خیالپرداز ! تو ۱۴۰ شهر اعتراض و تظاهرات صورت گرفته و مداوما میگیرد و در کل جنبش حتی یک شعار از شما وجود نداره ( حتی یک شعار ) از رضا شاه گفتن که از شمایان نگفتن ! اخه با چه وزن و پایه ای ادعا میکتی که این چرخش از سوی شماست ؟ نکنه همینجوری مارک مامور به جوانان شرکت کننده در قیام میزنی که تنها جرمشان این است که چرا از شاه و ملکه شنا نامی نبرده اند ؟! ظاهرا هرکس بریزه تو خیابون وقتی مورد تایید شماست که نانی از ملکه سانتال مانتال شما ببرد وگرنه مامور است ! واقعا مغزت و تک تک سلولهای وجودت در استان ولایت فاسد شده . اصن غلط نیکنی مطلب مینویسی و تو قیام مردم سنگ میندازی ... مرتیکه برو ملکه ات را باد بزن عرقش خشک شه . اگر خیلی دوست داری اوضاع به نفع شما بچرخه جرات کنید در این شرایط خطیر بلند شید مخفیانه بیایید ایران و به قیام بپیوندید در غیر اینصورت حرف مفت نزنید ... اینکه میگویی اگر هر کس رهبر شود ما هم پیروی میکنیم حرف باطلی بیش نیست . شمایان ۴۰ سال پیش در فراخوان جبهه ملی برای اعتراض به سنکسار شرکت نکردید چون گفتید ریخته میشه تو جیب جبهه ملی ! ای خاک عالم برسرتان که همه جیز را توجیب ریزی میبینید ! در اخر عرض کنم که شمایان نه وجود امدن به ایران و شرکت در قیام مردم را دارید ! نه قیام کنندگان اعتنایی به شمایان دارند ! یعنی مهمترین فاکتور ادعای شما کشک است ... حتی به شهامت دختران خیابان حسادت میکنید و رشک میورزید ! میگی نه ؟ یه مطلب خبری از سوی ولایت تان نشان بدهید ؟
مطمئتم که ندارید مس لطفا فعلا خفه و بروید ملکه تان را باد بزنید ... ضمنا مراقب باش فردیتت کلفت نشود ! چون حتی باد زدن را از تو میگیرن و بهت ماموریت دیگری تو مایه های افتابه میدهند . جون مادرت قلم چاپلوسی و گنده گویی تان را کنار بگذارید و بیایید در قیام مردم شرکت کنید .

ناشناس گفت...

دروغ بزرگ و قدیمی :
جوان که بودیم رهبران فرصت طلب مجاهدین ( مجاهدین پس از ۵۷ ) اینطوری کرده بودن تو کله ما که اگر بهرام و شهرام به سازمان خیانت نکرده بودن راست سنتی پیروز نشده بود و لذا خمینی رهبری را نمیدزدید و نتیجه میگرفتند که مسعود رهبر میشد !!! الان که اهل مطالعه و تحقیق شده ام درمیابم چه دروغ بزرگی را در کله من و امثال من کرده بودند ! چرا ؟
اولا اقای رجوی خودشو برای استقبال اقا در فرودگاه پاره پوره کرد و موفق نبود
دوما مراجعه کنید به نشریات و سخنرانی ها و کلیه منتشرات این سازمان از پس از ۵۷ تا یکماه قبل از ۳۰ خرداد تا بیش از هزار بار القاب پدر برگوار و امام خمینی رهبر سازش ناپذیر انقلاب را مشاهده بفرمایید و باور کتید ظرف ۲/۵ سال یک وانت القاب به امام خمینی به عنوان رهبر داده شده است . هزار برابر بیشتر از اطلاعیه هایی که خمینی قبلا در تایید شاه و سلطنت داده بود و انقدر هست که نیاز به پرجانگی نیس .
سوما بهرام و شهرام اتفاقا با تغییر ایده الوژی سازمان از اسلام به مارکسیسم با روحانیت و اخوندها مرزبندی کردنند و در این شکی نیست مگر انکه مریض باشی و فرصت طلب باشی بخواهی یک جریان تاریخی را برعکس توضیح بدهی وگرنه نه تنها تغییر ایده الوژی سال ۵۳ به نفع راست سنتی نبود که اتفاقا صددرصد به ضرر راست سنتی بود و اگر کسی دوزار مبارزه سیاسی سرش بشود این موضوع را میفهمد . اینکه رهبری افتاد دست خمینی بخاطر اولا بافت سنتی جانعه بود با کوهی از فرهنگ اسلامی - اخوندی دوما خورده بورژوازی سنتی طیف وسیعی را تشکیل میداد که طبعا بدنبال خمینی رفتند . طیف بندی های داخل زندان در زمان شاه بوضوح نشان میدهد که تغییر ایده الوژی سازمان مجاهدین توسط بهرام و شهرام چه ضربه سنگینی به راست سنتی بود حالا اگه شما بخواهی اراده گرایانه برعکسش کنی نتیجه ای نمیماند جز ساختن بیوگرافی دروغ و تحلیل دروغ که بخواهید این وسط مسطا برای خودتان عبایی بدوزید !...
طبعا بهرام و شهرام در این مسیر بر اثر صغر سن و بی تجربگی اشتباهاتی مرتکب شدن که به هیچوجه به مجاهدین پس از ۵۷ ربطی ندارد چون جریان بهرام و شهرام در اوج مبارزه قرارداشتند خونبارترین مقطع مبارزاتی مجاهدین را در داخل کشور رهبری میکردند و در این بین بسیاری را تصفیه نمودند . امثال اقای اسدیان و محمد علی توحیدی که از تفاله های معروف استان ولایت هستند در این لیست قرار دارند . منتهی جو جامعه ما علیرغم تحولاتی که شاه در مدرنیته کردن بوجود اورده بود هنوز در اعماق خود حضور اخوند و تفکر اخوندی را با خود یدک میکشید که ظرف ۴۰ سال گذشته علیرغم تبلیغات گسترده ای که در تداوم تفکر اخوندی صورت گرفته جامعه بسرعت از ان دور شده است بطوری که در قیام دی ماه ۹۶ اثار ان را کمابیش در شعار قیام کنندگان دیدیم که نه دتبال اسلام محمدی اخوندان ونه دنبال اسلام راستین مجاهدین ! بنابراین هیچگاه اقدام بهرام و شهرام در تغییر ایده الوژی به نفع راست سنتی نبود که اتفاقا به ضرر راست سنتی بود و اگر مجاهدین پس از ۵۷ غیراز این ادعا کردند طبعا از زاویه حسادت انها قابل بررسی است . من در این موضوع تردیدی ندارم .

ناشناس گفت...

همه انهایی که نمیدانند باید بدانند که اغلب عملیات سنگین نظامی مجاهدین در دوران رهبری بهرام و شهرام بوده از ان جنله اند ترور ۶ مستشاران نظامی ، معاون کمیته مشترک و بسیاری دیگر .... در واقع بیش از ۹۰% عملیات یا توسط مارکسیستهای سازمان انجام شد ویا توسط انهایی که بعدا مارکسیست شدند . گروه رجوی به علت حسادتی که دارشته همواره این گونه موضوعات را مسکوت گذاشته و بر فراز قضایا بصورت تلویحی طوری گفته و نوشته که به جیب خود ریخته باشد وگرنه سرود مجاهد پرکینه سرکوچه کمینه به ایشان و اصولا به مجاهدین پس از ۵۷ چه ربطی داشت ؟ مجاهدین مس از ۵۷ از غیبت امثال بهرام ها و شهرام ها سوء استفاده کردند و همه سابقه سازمان را به جیب فرصت طلبی خود ریختند و در راستای این هدف بیوگرافی تحریف شده ارائه دادند و جالبه که سابقه انهارا هم تو جیب خود ریختند و جشن ۵۰ سالگی گرفتند !!! معلومه پس گردنی خورده هایی امثال اسدیان و اربابش و بقیه ریز و درشتهایشان در این جشن کیف میکردند . اگر خاطر خطیر خوانندگان باشد پس از ۵۷ یک کتاب کوچکی بنام تحلیل اموزشی بیانیه از سوی مجاهدین به قلم رجوی بر علیه بهرام و شهرام منتشر شد که کار مشترک اقای شاهسوندی و رجوی بود که به قلم رجوی منتشر شد . تو اون بیانیه همه چیز بر علیه بهرام و شهرام اراده گرایانه و ذهنی نوشته شده و مملو از توهین و حسادت هست با یکمقدار شعار .... حسادت در حدی بوده که جزوه رسما بر علیه شهرام هست ولی جرات نداشتند نامی از ایشان ببرند و این از عجایب این جزوه است ! چرا ؟ چون نباید نلم شهرام به گوش هواداران برسد !

ناشناس گفت...

در ادامه عرض کنم که تفکر اخوندی کوه یخی شناوری بود در جامعه بورژوازی کمپرادور ایران که فقط کمی از بخش رویی ان توسط اقدامات مدرنیته شاه کمی حرص شده بود اما بخش عمده این کوه یخ اخوندیسم در زیر اب در حال انجماد اب و تکثیرو افزایش حجم خود بود بوجود امدن ده ها گروه اسلامی نتیجه بلامناضع همین کوه یخ بود ! از بوجود امدن نهضت ازادی بگیر تا فداییان اسلام تا سازمان مجاهدین تا گروه های کوچک اسلامی دیگر و جالب انکه نفوذ و حضور اخوند در تمام این گروه ها کمابیش یک واقعیت بود وقتی از حضور کمابیش اخوند در این گروها صحبت میکنیم مآلا سمپاتی این گروه ها به ایت اله خمینی یک امر بدیهی بود . تغییر ایده الوژی از اسلام به مارکسیسم توسط بهرام و شهرام که فرمان قطب اصلی جنبش مسلحانه را در دست داشتند دقیقا ضربه به راست سنتی بود که خواب در اختیار گرفتن مجاهدین را در سر میپروراند و این اصلا عادلانه نیست که بنابر تمایل ذهنی و حسادت به بهرام و شهرام بیاییم روی هوا بگوییم انها به راست سنتی خدما کردند ! این دروغ جواننردانه نیست . در کتاب خاطرات رفسنجانی این ضربه کاملا اشکار است و او از این تغییر ایده الوژی دلی پر خون دارد و البته همه اخوندهای مطرحی مانند مهدوی کنی و مطهری و طالقانی و رفستجانی و نظائر ان از این تغییر ایده الوژی دلی پرخون داشتند بنابراین متهم کردن ان تحولات جوانمردانه نیست و بطریق اولی در خدمت اخوندیسم میباشد .
چه برسد به انکه سوابق نظامی ان را توجیب خود بریزیم و بعد پشت سرشان صفحه ناکوک پخش کنیم ... شاید در خلاء اگاهی تاریخی هواداران مدتی بتوانیم چهره چریک مبارز بخود بدهیم اما تاریخ همه چیز را زیرورو میکند و پس از مدتی حقایق را اشکار میکند و شرمساری را برای فرصت طلبان به ارمغان میاورد . بهتر است بگویم وقتی ابرها تدریجا کنار میرود خورشید نمایان میشود و انوقت میخواهید چه کنید ؟ دیگر لجن پراکنی چهارتا فرصت طلب جوابگوی خورشید نمایان نخواهد بود !!! بهرحال تحولات سال ۵۳ یک تحولات ابکی نبود گرچه بر بستر اگاهی کامل نبود اما با توجه به زمان و مکان و افراد جوان خودش یک تحول بود تحولی که نه در اطاق دربسته بلکه در جریان یک نبرد خونین بوجود امده بود نبردی که تاریخ مبارزات مسلحانه ایران در ان سطح هرگز بخود ندیده است . ( اگرچه مسئله میتوانست در درون مرتکب اشتباهات نشود ولی مگر مشی چریکی بدون برخوردهای اشتباه داخلی بخود دیده است ؟) .
قضاوت تاریخی امری نیست که با حب و بغً و حسادت و خود گنده کردن و خود گنده بینی انجام دهیم و برای خوشایند پامنبری ها و مطرح کردن خود بیوگرافی تحریف شده تو گوششان فرو کنیم تا به مغزشان برسد ... گیریم که توانستیم و برایمان هورا هم کشیدند ! با فردای تاریخ چکار میکنید ؟ با ۳۰ سال غیبت از ترس جان چکار میکنید ؟ اهااای شمایان که تیرو تفنگ صدام را به رخ بقیه میکشاندید و مبارزه بدون سلاح انان را به تمسخر میگرفتید و برایت هورا میکشیدند با ۳۰ سال خلع سلاح و چون موش چپیدن در سوراخ چه پاسخی دارید ؟ اهااای با شمایان هستم ای اپورتونیستهای واقعی میوه چین ! که وقتی در حمایت صدام هستید برای همه شاخ شونه میکشید و وقتی صدام سقوط میکند در شب عاشورای حسینی با بانو غیب میشوید ! چه پاسخی به تاریخ دارید ؟ چه پاسخی به خون شهدایتان دارید ؟
اگر جان انقدر عزیز است چرا بقیه را برای نبرد در قتلگاه تنگه گسیل میکنید و سرانجام تلفات و شکست را به گردن جنس مخالفشان میاندازید ؟ شمایان که هیچگونه سابقه نظامی در صبقه خود ندارید غلط میکنید فرماتدهی را بعهده میگیرید . حتی ماهیان داخل رودخونه هم دسته جمعی از یک باریکه عبور نمیکنند چون دارای غریزه بقاء در مقابل صیاد هستند و اگر شمایان به اندازه یک ماهی هم شعور نظامی نداشتی غلط کردی فرماندهی را به عهده گرفتی ! استلن بوسان بروند روی این مسائل زوم کنند و کار کنند البته اگر فردیتی برایشان باقی مانده باشد . انگار به زمین و زمان در انور اب فحش دادن هنره ! بیا و اندازه خودت نباش ! اندازه جوانانی باش که در داخل با خصم میجنگند ... بیا و اندازه دختران خیابان انقلاب باش و جرات داشته باش ! اونور اب شعار توخالی دادن افتخاری ندارد و نتیجه ای هم ندارد .

ناشناس گفت...

در ادامه عرض کنم که تفکر اخوندی کوه یخی شناوری بود در جامعه بورژوازی کمپرادور ایران که فقط کمی از بخش رویی ان توسط اقدامات مدرنیته شاه کمی حرص شده بود اما بخش عمده این کوه یخ اخوندیسم در زیر اب در حال انجماد اب و تکثیرو افزایش حجم خود بود بوجود امدن ده ها گروه اسلامی نتیجه بلامناضع همین کوه یخ بود ! از بوجود امدن نهضت ازادی بگیر تا فداییان اسلام تا سازمان مجاهدین تا گروه های کوچک اسلامی دیگر و جالب انکه نفوذ و حضور اخوند در تمام این گروه ها کمابیش یک واقعیت بود وقتی از حضور کمابیش اخوند در این گروها صحبت میکنیم مآلا سمپاتی این گروه ها به ایت اله خمینی یک امر بدیهی بود . تغییر ایده الوژی از اسلام به مارکسیسم توسط بهرام و شهرام که فرمان قطب اصلی جنبش مسلحانه را در دست داشتند دقیقا ضربه به راست سنتی بود که خواب در اختیار گرفتن مجاهدین را در سر میپروراند و این اصلا عادلانه نیست که بنابر تمایل ذهنی و حسادت به بهرام و شهرام بیاییم روی هوا بگوییم انها به راست سنتی خدما کردند ! این دروغ جواننردانه نیست . در کتاب خاطرات رفسنجانی این ضربه کاملا اشکار است و او از این تغییر ایده الوژی دلی پر خون دارد و البته همه اخوندهای مطرحی مانند مهدوی کنی و مطهری و طالقانی و رفستجانی و نظائر ان از این تغییر ایده الوژی دلی پرخون داشتند بنابراین متهم کردن ان تحولات جوانمردانه نیست و بطریق اولی در خدمت اخوندیسم میباشد .
چه برسد به انکه سوابق نظامی ان را توجیب خود بریزیم و بعد پشت سرشان صفحه ناکوک پخش کنیم ... شاید در خلاء اگاهی تاریخی هواداران مدتی بتوانیم چهره چریک مبارز بخود بدهیم اما تاریخ همه چیز را زیرورو میکند و پس از مدتی حقایق را اشکار میکند و شرمساری را برای فرصت طلبان به ارمغان میاورد . بهتر است بگویم وقتی ابرها تدریجا کنار میرود خورشید نمایان میشود و انوقت میخواهید چه کنید ؟ دیگر لجن پراکنی چهارتا فرصت طلب جوابگوی خورشید نمایان نخواهد بود !!! بهرحال تحولات سال ۵۳ یک تحولات ابکی نبود گرچه بر بستر اگاهی کامل نبود اما با توجه به زمان و مکان و افراد جوان خودش یک تحول بود تحولی که نه در اطاق دربسته بلکه در جریان یک نبرد خونین بوجود امده بود نبردی که تاریخ مبارزات مسلحانه ایران در ان سطح هرگز بخود ندیده است . ( اگرچه مسئله میتوانست در درون مرتکب اشتباهات نشود ولی مگر مشی چریکی بدون برخوردهای اشتباه داخلی بخود دیده است ؟) .
قضاوت تاریخی امری نیست که با حب و بغً و حسادت و خود گنده کردن و خود گنده بینی انجام دهیم و برای خوشایند پامنبری ها و مطرح کردن خود بیوگرافی تحریف شده تو گوششان فرو کنیم تا به مغزشان برسد ... گیریم که توانستیم و برایمان هورا هم کشیدند ! با فردای تاریخ چکار میکنید ؟ با ۳۰ سال غیبت از ترس جان چکار میکنید ؟ اهااای شمایان که تیرو تفنگ صدام را به رخ بقیه میکشاندید و مبارزه بدون سلاح انان را به تمسخر میگرفتید و برایت هورا میکشیدند با ۳۰ سال خلع سلاح و چون موش چپیدن در سوراخ چه پاسخی دارید ؟ اهااای با شمایان هستم ای اپورتونیستهای واقعی میوه چین ! که وقتی در حمایت صدام هستید برای همه شاخ شونه میکشید و وقتی صدام سقوط میکند در شب عاشورای حسینی با بانو غیب میشوید ! چه پاسخی به تاریخ دارید ؟ چه پاسخی به خون شهدایتان دارید ؟
اگر جان انقدر عزیز است چرا بقیه را برای نبرد در قتلگاه تنگه گسیل میکنید و سرانجام تلفات و شکست را به گردن جنس مخالفشان میاندازید ؟ شمایان که هیچگونه سابقه نظامی در صبقه خود ندارید غلط میکنید فرماتدهی را بعهده میگیرید . حتی ماهیان داخل رودخونه هم دسته جمعی از یک باریکه عبور نمیکنند چون دارای غریزه بقاء در مقابل صیاد هستند و اگر شمایان به اندازه یک ماهی هم شعور نظامی نداشتی غلط کردی فرماندهی را به عهده گرفتی ! استلن بوسان بروند روی این مسائل زوم کنند و کار کنند البته اگر فردیتی برایشان باقی مانده باشد . انگار به زمین و زمان در انور اب فحش دادن هنره ! بیا و اندازه خودت نباش ! اندازه جوانانی باش که در داخل با خصم میجنگند ... بیا و اندازه دختران خیابان انقلاب باش و جرات داشته باش ! اونور اب شعار توخالی دادن افتخاری ندارد و نتیجه ای هم ندارد .

ناشناس گفت...

حتما عکسشو دیدین که مریم و مسعود اسفند دود کردن و دور سرهم میچرخونن ! یعنی جی ؟ یعنی نمیری الهی !!! سلامت باشی الهی !!! قدیمی ها میگن یعنی درد و بلات بخوره تو سر بقیه !!!
بگذریم ....
خوب یکی نیست به مسعود بگه مرتیکه برای زن خودت اسفند دود میکنی و دور سرش میچرخونی بعد زنهای دیگر را میفرستی جلوی گلوله دشمن که شعار درود بر مریم بدهتد ؟ اخه این رسم جوانمردیه ؟ مال خودت ماله ! مال مردم بیت الماله ؟! اخه ابرو برای سازمان گذاشتین با این کارهاتون ؟! اگر اینکارو دیگران کرده بودن چندتا تریلی ۱۸ چرخ بهشون اتهام "نامبارز" میزدین ؟ دستور سه طلاقه کردن زن مردمو میدی بعد دور سر زن خودت اسفند میچرخونی ؟! مال همه استفراغ خشک شده است ! ولی مال تو شکلاته ؟!
حالا بگو اصن برا چی اسفند دور سرش میچرخونه ؟ قراره بره خط مقدم مبارزه مسلحانه ؟ قراره بیاد ایران بره روی باکس تلفن روسریشو بزنه سرچوب ؟ قراره با لشگر بره تو تنگه ؟ قراره عین بقیه بره جلو گلوله سربازان مالکی بگه بیا بیا بیا ؟ اخه قراره کجا بره و چکار کنه که اسفند دور سرهم میچرخونین ؟ اهااااان ... احتمالا قراره دوتایی فرداش جیم بشین برین پاریس ! احتمالا اسفند دور سرهم میچرخونن که تو هواپیما حالشون بد نشه !
درسته که من به طنز گفتم اما عمق ان فاجعه است . کسانی که لیاقت رهبری نداشتن و به یمن قدرت مالی ناشی از مزدوری وزارت اطلاعات - استخبارات همه را نون خور و سربار خود حساب کردن و بر گرده انان سوار شدن و بر انان فخر فروختند و انها را به مفت به کشتن دادنند ... و قلم زنان ناجوانمرد استان بوس امثال اسدیان ها در جهت استمرار بردگی انان و حاکمیت ارباب مدام قلم زدند و با گردن کج سجده رفتند .
ننگتان باد .

ناشناس گفت...

غلط های املایی را بر من ببخشید ... یک گوشی کوچک با دکمه های تاچ حساس و انگشت مردانه !!!
ممکن است دهها غلط املایی ببار اورد . منهای انهایی که شاید اساسا غلط نوشته شده باشند مثلا بجای ص از س استفاده شده باشد که دال بر اشکال است .

ناشناس گفت...

غلط های املایی را بر من ببخشید ... یک گوشی کوچک با دکمه های تاچ حساس و انگشت مردانه !!!
ممکن است دهها غلط املایی ببار اورد . منهای انهایی که شاید اساسا غلط نوشته شده باشند مثلا بجای ص از س استفاده شده باشد که دال بر اشکال است که از دستم در رفته است ... زیاد دربند گرامرش نیستم چون وقت میگیره بلکه دربند محتواشم ... و چون هنگام تایپ فقط حدود ۳۰ کلمه را میبینم ممکن است زمان عوض شود ولی تشخیص ندهم ...

ناشناس گفت...

من هرگز این مسئله را درک نمیکنم که چگونه ادم میتونه برای سرسلامتی دور سر "زن" خودش اسفند بچرخونه ! ولی در همان واحد "زن" های طلاق اجباری داده را با شعار بیا بیا بیا بفرسته زیر گلوله سربازان مالکی ؟؟؟!!!
واقعا ایا کسی میتونه این موضوع را توضیح بده ؟

ناشناس گفت...

من هرگز این مسئله را درک نمیکنم که چگونه ادم میتونه برای سرسلامتی دور سر "زن" خودش اسفند بچرخونه ! ولی در همان واحد "زن" های طلاق اجباری داده را با شعار بیا بیا بیا بفرسته زیر گلوله سربازان مالکی ؟؟؟!!!
واقعا ایا کسی میتونه این موضوع را توضیح بده ؟

ناشناس گفت...

لطفا اگر کسی میتونه تناقض بشرح ذیل را برای من حل کنه ؟
اگر فعالیت مشترک سیاسی بین مسعود و مریم حتما باید با ازدواج محقق بشه پس چرا بین زنان و مردان مجاهد طلاق جاری شد ؟ مگر نه اینکه فعالیت سیاسی مشترک لازمه اش ازدواج بود ؟ این تناقض چجوری توجیه میشه ؟ و اصلا اینکارا یعنی چی ؟

ناشناس گفت...

لطفا اگر کسی میتونه تناقض بشرح ذیل را برای من حل کنه ؟
اگر فعالیت مشترک سیاسی بین مسعود و مریم حتما باید با ازدواج محقق بشه پس چرا بین زنان و مردان مجاهد طلاق جاری شد ؟ مگر نه اینکه فعالیت سیاسی مشترک لازمه اش ازدواج بود ؟ این تناقض چجوری توجیه میشه ؟ و اصلا اینکارا یعنی چی ؟

ناشناس گفت...

مگر نه اینکه در تمام جنگها فرمانده پیشاپیش لشکرش حرکت میکرده و یا در حداقل ترین حالت ، در جنگ حضور داشته است ، پس چرا اقای رجوی در هیچیک از جنگ ها حضور موثر نداشته است ؟

ناشناس گفت...

تجربه نشون داده وقتی که ادم به چیزی سمپاتی داشته باشه نه تنها معایبشو نمیبینه که محاسنشو هم غلو امیز نگاه میکنه ... بیاد دارم دوران جوانی را که تو دبیرستان از هر گروه و سازمانی وجود داشت و واقعا نمیدونم تو چه پروسه ای به اطن گروه و یا ان گروه سمپاتی پیدا کرده بودن ... تا دیروز تو سروکول هم میپریدن و فوتبال بازی میکردن ولی ظرف چندماه هرکدام به جایی وصل شده بودن ؟ چرا و چگونه ؟ شاید نقش فامیل یا مثلا دوست برادر و یا مثلا شانسکی یه نشریه خریدن و هوادار شدن و شاید هم روحیات فردی و طبقاتی در انتخاب و شاید هم هیجانات دوران جوانی و نسلسل بازی و تیراندازی و از این کارها ... یکی ا کاست حکومتی میگفت و راه کارگری شده بود یکی فدایی خلق بود و از مبارزات چریکی تعریف میکرد و افراد نرکزی سازمان براش خاص شده بودن و از سیاهکل میگفت یکی پیکاری شده بود و شوروی را به عنوان سوسیال امپریالیسم میشناخت و با چریک فدایی سر این مقوله بحث و جدل داشتن یکی مجاهد شده بود و نشریه مجاهد سر کوچه شان میفروخت و بساط میزد و با یک ضبط صوت سرود سرکوچه کمینه پخش میکرد و یکی توده ای شده بود و همه را نصیحت میکرد و از شوروی تعریف میکرد و چند نفری هم خط سه بودن و بحث های تئوریکشون خوب شده بود و خلاصه همه و همه یجورایی باهم بحث میکردن . در بین همه این نشریاتی که میامد تو دبیرستان دوتا نشریه بود که به امام ارادت داشتند و امام خمینی میگفتند و از رهبری قاطع ایشون حمایت میکردن ان نشریات مردم از حزب توده بود و مجاهد از مجاهدین خلق . چماقداران داخل دبیرستلن هم عده شان زیاد نبود و اغلبشون قبلا با بقیه دوست و هم بازی بودن اما جو سیاسی انها را پولاریزه کرده بود و ایکاش نمیکرد چون اصلا بحث خلق و ضد خلق نبود بلکه مشتی همکلاسی بودن که داشتند به دشمنان یکدیگر تبدیل میشدند و شدند ! این یکی از رویدادهای وحشتناک تاریخ سیاسی ایران بود که در رشد و گسترش این دشمنی منجر شد به لو دادن ها و گرفتاریهای بعدی ... پسرخاله ها همدیگررا لو دادنند دوستان قدیمی و بچه محل هایی که تا دیروز با هم رفیق بودنند و فوتبال بازی میکردنند و ناهار به منزل هم میرفتند به خلق و ضدخلق تبدیل شدند !!! چرا ؟ و چگونه ؟ همه همدیگر را تا بیخ و بن میشناختن حتی خانه فامیل های همدیگررا بلد بودنتد و در علن فعالیت میکردنند و بساط میزدنند... تدریجا چماقداری شکل گرفت و حمله ها به بساط کلیه نیروها شروع شد ... فعالیت علنی به صورت گسترده باعث شده بود که همه همدیگر را بشناسند حتی بقال محله میدونست که از چهارتا پسرهای حاج حسین چندتاشون مجاهدن و چندتاشون کمونیست ! حتی خدام نسجد محل میدونست که دختر حاج منصور نجار چه نشریه ای نیخونه و کجا اعلامیه پخش میکنه ! در یک چنین شرایط فعالیت علنی رژیم با ضرب و شتم بچه ها گروه هارا تحریک به اقدام مقابله به مثل میکرد و ان شد که نباید میشد ... بگیرو ببندها و لو دادن ها شروع شد ... بچه ها در زیر کانیونها نیخوابطدند ویا در سینماها پنهان میشدند ... همه لو رفته بودند ... غالبا گرفتار و در جا اعدام شدن ... خون از درودیوار بالا میرفت و وحشت و سرکوب فضای شهرهارا بغض الود کرده بود . ادامه دارد

ناشناس گفت...

فقط تو این ماجرا بیش از ۴۰ هزار نفر در دهه شصت کشته شدن طفلکها تا اقا مسعود یه خانم بدون سابقه مبارزاتی را بیاورد بکند مهرتابان و وارث سازمان ! ( توهین و دهن کجی به ۴۰ هزار کشته ) و در حالیکه زنان طلاق داده را با شعار بیا بیا بیا زیر گلوله سربازان مالکی میفرستد در حیاط خلوت دور "زن " خودش اسفند میچرخونه و قربون صدقه اش میرود !!! ویا پنهانی برود به وزارت اطلاعات عراق پول بگیرد و بیاید در جمع داد استقلال بدهد !!!

ناشناس گفت...

مرتجعین واقعی نسبت به تحریک بچه های مذهبی تر برمیامدند در مسجد انها را سازماندهی میکردند و به جون بساط گروه ها میانداختند . من رضا را دیدم که امده بود جلوی بساط مجاهدین چماقش را نشان میداد و با رگ گردن باد کرده بر علیه هم بازی ها و بچه محل های خودش عربده میکشیدو انها را به جمع کردن بساط تهدید میکرد و بخاطر دوستی های قبلی و صمیمیتهایی که قبل از ۵۷ بین شان بود در ضرب و شتم ملاحظه هم میکرد ... مثلا با عربده و عصبانیت با در دست داشتن چماق میگفت محسن تو بیا از تو اینا بیرون شب داداشت نیاد بگه براچی محسنو زدی ! ؟ و محسن هم میگفت هیچ گوهی نمیتونی بخوری برو دنبال کارت چماقدار ! ( اوایل در این حد بود )
اما درگیری ها در این حد نماند و سریعا به مرحله ای رسید که خون از سرو کوی شهر بالا میرفت ... در گوشه و کنار بچه هارا چماقداران محاصره میکردنو با زنجیر به قصد کش میزدند . در بعضی نقاط کمیته ای ها گلوله هم میزدند و لات و لوت هایی هم با قمه میامدند و تو سروصورت بچه ها میکشیدند و یکی درمیان مجروح و کشته هم میداد ... طبعا هواداران محاهدین خیلی خیلی بیشتر بودند و بیشترین جراحت متعلق به انان بود . سایر گروه ها هم خصوصا گروه هایی که به خط سه معروف بودند شدیدا مورد کین و نفرت چماقدارانی بودند که اتفاقا بحث سیاسی هم بلد بودند و کمابیش اطلاعاتی هم داشتند مثلا یادمه به گروه های خط سه میگفتن اینا مرتدن بعد با چماق اشاره میکردن به دختر خط سه بهش حرف های شدیدا رکیک میزدن که طرح ان صورت خوشی ندارد ... البته در چند مورد چماقداران خیابان خراسان از دست بچه های خط سه چندتا کله اساسی خورده بودن بطوری که یکی از چماقداران با دماغ شکسته و صورت خونین دنبال دخترا میدوید و پاره اجر به سمتشون ول میکرد و دختره هم عین موشک با زیگزاگ میرفت اما چه فایده ؟ همه خانه همدیگر را میشناختند و این مصیبتی بود که نتیجه ۲/۵ سال کار علنی بود . تمام کمیته ای ها تو متطقه شون کوچه به کوچه میدونستند که چندتا مجاهد و چندتا کمونیست ! داره ! بنی صدر در دانشگاه تهران انصافا در افشای چماقداران سنگ تمام گذاشت . من هرگز قصد دفاع از ایشان را ندارم اما او در افشای چماقداران و دفاع از ازادیهای نیم بند سنگ تمام گذاشت . بزودی سی خرداد فرا رسید و خون بر خیابانها جاری شد . رژیم صغیرو کبیر را از دم تیغ گذراند ... کمیته ای ها بچه هارا از تو خونه هاشون بیرون میکشیدند و با ضرب و شتم به محل اعدام میبردند و تیربارانشان میکردند ( به همین سادگی ) صدای پدرومادرها به هیچ کجا نمیرسید . برای رژیم فرقی نداشت که از چه گروهی هستی هرچی دم دستش بود دستگیرو تیرباران کرد وطبعا هواداران مجاهدین بیشتر از سایرین بودند . شدت سرکوب به حدی بود که حزب توده و اکثریتی ها که از مدافعین سرسخت خمینی بودند نیز دستگیرو اعدام میشدند ... بچه های خط سه نیز بسرعت دستگیرو تیرباران شدند ... فرارها شروع شد هیچ محلی امن نبود بچه ها شبها زیر ماشین ها در خیابانها میخوابیدند یا در کف وانت بارها یا در بار کامیونها ... جاهایی که گشت دید نداشته باشداما هرروز دستگیر میشدند ...صدها هزار هوادار از هیچ امکان امنی برخوردار نبودند و حتی بعضا ارتباطشان قطع شده بود ... در این اثنا بود که اقای رجوی و بنی صدر به اتفاق خلبان معزی تهران را ترک کردند و در پاریس فرود امدند . در شرایطی که هزاران نفر بخاطر بی امکاناتی و کار علنی تیرباران شده بودن و صدها هزار هوادار دربدر و بی جا بودند و تیم موسی خیابانی هم ضربه خورده بود رهبر خاص الخاص در فکر ازدواج بود ) و صدها نفر از کادرهای سازمان با داشتن امکانات کشور را ترک کرده بودند در حالیکه صدها هزار هوادار شناخته شده بدون ذره ای امکانات در دهان اژدها رها شده بودند ! راستی نباید حس بی مسئولیتی ناشی از بی تجربگی رهبران نادان به محاکمه تاریخ سپرده شود ؟ قطعا دشمن غدار بود اما رهبران نیز توانشان در حد مسئولیت یک سازمان عریض و طویل چند صد هزارنفره نبود وگرنه با چنین خوشبینی دست به کار علنی نمیزدنند . ایا تا کنون این ضربه و این تلفات از زاویه ندانم کاری رهبران مورد نقادی قرار گرفته است ؟ مسلما خیر ! چون رهبران اجازه نمیدهند واین همان پاشنه اشیل است . از گروه های خط سه که چیزی نماند چون اکثر هواداران به همراه اکثریت رهبرانشان دستگیرو تیرباران شدند . در میان تیرباران شدگان علیرضاسپاسی اشتیانی مسئول ترور سرهنگ هاوکینز از اعضای مرکزی مجاهدین در دوره رضا رضایی بود که میگویند در سال ۵۳ مارکسیست شده بود و به جریان خط سه پیوسته بود .بهرحال امام خمینی " پدر برگوار " و " مجاهد اعظم " و " رهبر سازش ناپذیر خلق " انتقام ژنرال هاوکینز را گرفت !!!! ( این هم از رخدادهای عجیب تاریخ سیاسی ایران بود ) .... ادامه دارد ...

ناشناس گفت...

تیربارانها ادامه داشت و به موازات ان هرکس که توانست از کشور خارج شد اما ... تنها انهایی که دارای هیچگونه امکاناتی نبودنند در جریان دربدری ها دستگیر و تیرباران میشدند انگار جان انسان تنها کالای بی ارزش بود ! تصویر این درد در هیچ پرده ای نمیگنجد . سوالات زیادی در ذهن انسان بوجود میاید که طبعا در ذهن مسئولین هم بوجود امده اما چرا مسکوت مانده است ؟ ایا سی خرداد یک سرنوشت محتوم بود ؟ ایا سی خرداد قابل پیش بینی بود ؟ اگر اری پس چرا اکثریت هواداران در محله های خود و یا دوران دربدری دستگیرو تیرباران شدند ؟ و اگر نه چگونه میتواند یک ضرورت حقنه شود ؟ ایا به یک مانور تاکتیکی نمیتوانستیم فرصتی را برای نجات هواداران بوجود بیاوریم ؟ کجای تحلیل ما اشتباه بود ؟ از تلاش برای مشایعت از امام خمینی در فرودگاه مهراباد تهران تا دادن القاب عجیب و غریب به ایشان مانند پدر برگوار و مجاهد اعظم و رهبر سازش ناپذیر و سمبل شرف ملی و صدها القاب دیگر تا ماجرای سی خرداد و رها کردن صدها هزار هوادار در دهان پدر بزرگوار و فرار دهها مسئول از کشور یعنی چی ؟ ایا نمونه تاریخی مشابهی را میتوانیم مثال بزنیم ؟ مگر نمونه های تاریخی ما جز روسیه و جین و کوبا و الجزایر بودن ؟ در کدامیک از این موارد مشابهتی با انچه برما گذشت وجود داشت ؟ ایا ما یک تریلی با ظرفیت کامل را در سراشیب جاده ای بس پرپیچ و خم و هوای طوفانی با دید خیلی کم به دست کسانی نسپردیم که در طول عمرشون پشت یک پیکان در جاده کفی نشسته بودن ؟ ما همگی بنابر یک شرایط تاریخی خاص سوار یک کشتی عظیم در اقیانوس بیکران شدیم و سکان را کسانی در دست گرفتند که هیچگونه تجربه ای در هدایت کشتی در اقیانوس متلاطم نداشتند اما ما فکر میکردیم دارند ! با اولین ضربه طوفان به سینه کشتی بسیاری به قعر اقیانوس پرتاب شدند ... سپس ملوانان سوار قایق های نجات شدند و گریختند و بقیه مسافران کشتی را بدون ملوان در اقیانوس بیرحم رها کردند ... انها خود را به سواحل امن رساندند و برای ما پیام میدادنند ! ما دلمان به پیام انان خوش بود ولی انان دلشان به نجات و ادامه رهبری خودشان ! ما در دربدری و بی خانمانی و ترس از دستگیری و تیرباران و انها به فکر مطرح کردن خویش و تجدید فراش ! ایا غیر از این بود ؟ ایا قصد من متلک گویی سیاسی است ؟ ایا قصد من روایتی از یک واقعیت تاریخی است ؟ کجایش را اشتباه میگویم ؟ کدام روایتش را ؟ گفتند فرانسه چون اروماس جای مبارزه نیست کشک است ! دعوت صدام را لبیک گفتند و به طرفه العینی صاحب زمین و دلار و تیرو تفنگ شدتد و به ارتش کوچک ایرانیان تحت سرپرستی مستقیم رژیم عراق درامدند ( در پشت همه فریادهای پوشالی مصرف داخلی این یک واقعیت بود) در این دوره سراز پا نمیشناختیم و هرانکس که تیرو تفنگ نداشت دشنام میدادیم ! و هرانکس را که در اروپا بود به پوچ میگرفتیم ! باقول پشتیبانی صدام فروغ جاویدان درست کردیم و چندین هزار نفررا راهی تنگه کردیم و پس از دادن تلفات سنگین طلبکارهم شدیم ! طلاق جاری کردیم و خودمان زن خودمان را دودستی چسبوندیم تو بغلمون و برلش اسفند دود کردیم ( این دیگه خیلی باحال بود !) صدام سقوط کرد با التماس و خواری تیروتفنگ هارا به سربازان امریکایی بدون انکه حتی برای دل خوش خنک یه تیر هوایی هم بزنیم تحویل دادیم ! ( این دیگه خیلی قهرمانانه بود ! چیزی از جنس "تحویل قهرمانانه" ! حالا دیگه سلاحی نبود که ژستش را بدهیم برای همین خط عوض شد ! مبارزه بدون سلاح قهرمانانه تر از نبارزه با سلاح ! ما هم هورا نیکشیدیم ! عجب احمق هایی بودیم . حالا اومدیم اروپا یعنی در جایی که بقول سابق ! خودمان مبارزه در انجا یعنی کشک ! باز هم هورا میکشیم ! ظاهرا حماقت روی ما تخم گذاشته است ! بماند که چه سیاه بازی ها و سیاه کاری هایی راه انداختیم که مردان منتقد را به زنان رهبری تبدیل کنیم و چنان شاخص بازی راه بیاندازیم که هیچ زنی هم دیده نشود . ای داد بیداد ... ای داد بیداد ...

ناشناس گفت...

جناب مصداقی
از دی ماه ۹۶ به اینطرف جنابعالی در مصاحبه های خود جسته گریخته و بدون دلیل یوهو در جهت ضایع کردن رضاپهلوی صحبت میکنید ! میتونید علتشو خیلی کوتاه بگید ؟ این یعنی چی واقعا ؟

ناشناس گفت...

جدیدا جماعت فرصت طلب ولایتمدار رجوی خودشان را وارد اش کرده اند و از حجاب اجباری مینویسند ! یکی نیست بهشون بگه ۴۰ ساله تو خارج و اروپا از روسری فاصله نگرفته اید چگونه میتوانید برای بانوانی که تو ایران روسری سرچوب میکنند و به قیمت ضرب و شتم روسری از سر برمیدارند سوزوگداز میکنید ؟ اول به سم خودت نگاه کن به سم پای خود بکنید بعد علیه جفتک مرانی قلم بزنید !
البته همه انهایی که باید بدانند میدانند گروه توجیب ریزی که در ولایت رجوی ذوب شده اند همه روسری دارند حتی ملکه کندوشان ! سوء استفاده و توجیب ریزی مقاومت زنان در ایران احتمالا امروز تو بورس بیزینس این جماعت تو جیب ریزه . وقتی از فرصت طلبی و توجیب ریزی جماعت ولایتمدار رهبر عقیدتی صحبت میکنیم به مجاهدین "امام پرور" پس از سال ۵۷ مربوط میشود . قبل از ۵۷ هرچی مجاهدین خرج کردن بعد از ۵۷ فرصت طلبان تو جیب ریختن و الان هم مبارزات زنان داخل میهن بر علیه حجاب را به جیب میریزند . این فرصت طلبان از صبح تا شب عین لاشخور مبارزات داخل را رصد میکنند تا ان را به جیب بریزند . اشتباه میگم ؟؟؟ اگر راست میگویند اولا جرات و شهامت بخرج بدهند و اخبار دختران خیابان انقلاب را پوشش بدهند ؟ یه روز بجای مریم مریم مریم کردن اخبار کتک خوردن و بازداشت وزندان دختران خیابان انقلاب را پوشش بدهند تا دم خروسشان از زیر روسری شان بیرون نزند دوما خودشان به حمایت از بانوان ایران روسری از سر بردارند و سرچوب بزنند سوما اخبار زنان بدون روسری و سلاح بردوش مبارز کوبانی را که بر علیه بنیاد گرایان و تفکر داعشی در رزم بی امان هستند را پوشش بدهند ! اگر هم مایل بودند و نخواستند تا از فاصله ۴۰۰۰ کیلومتری شعار توخالی بدهند بیایند ایران در پیشاپیش زنان مبارزه کنند ! ظاهرا شرایط براشون سخت شد پس بیخیال !!! تا وقتی میتوان لاشخوربازی و توجیب ریزی کرد بباید کرد ! یعنی میتوان و باید ! بهرحال مبارزات در داخل به همان نسبتی که گسترش میابد و پیش میرود به همان نسبت حرص توجیب ریزی الترناتیو خودساخته ولایت برای تو جیب ریزی بیشتر میشود ... مگر نه اینکه اپورتونیسم مانند هر پدیده ای با پیچیدگی هایی در حال تکامل است ؟

ناشناس گفت...

تو الترناتیو خودساخته ولایت مدار ! بعداز ۶۴ که به اصطلاح فیل انقلاب ایده الوژیک را فرستادن بالا و مثلا زنان را بر تشکیلات غالب کردند تدریجا مردان کم رنگ و حذف شدن ..‌ امثال علی زرکش ها و افتخاری ها هم که مسعود از انها حساب میبرد به یمن اقتدار مالی انحصاری رجوی ها لجن متل شدند و سپس حذف گردیدند ... اما این پروژه به اینجا ختم نشد ! حالا باید زنها را حذف میکردنند اما به جای ان چه چیزی باید میگذاشتند ؟ نمیتوانستند که یه انقلاب ایده الوژی دیگری راع بیاندازند و بچه هارا بیاورند و زنان را حذف کنن که !!! امدند تدریجا با پررنگ کردن مریم و دادن القاب عجیب و غریب مانند مهرتابان و دیگر القاب مزخرف و دست اخر دادن دارایی ها به ایشان و غیره به زبان بی زبانی یعنی زبان اپورتونیستی به بقیه گفتن نخودی هستیدو جزو قاذوراتین ! این فقط تیکه کوچکی از سیاه کاری های تبه کارانه پشت پرده بود . حتی لباس و روسری و کفش و نوع زندگی این عزیزدوردونه چاپلوس هم باید عوض میشد تا فرقش با بقیه جیغ بزنه و این جینگولک بازی های عجیب و غریب اپورتونیستی کاررا به انجا کشانید که زندگی ایشون شد چیزی شبیه زندگی ملکه و بقیه زنان شورای رهبری هم با لباس متحدالشکل شدند خدم و حشم ایشون و برای اینکه این خدم و حشم یکوقت یابو برشون ورنداره ! شدن جاسوس و خبر جین همدیگه ... از اونجایی که این جماعت کلا عاشق رده بازی و رده طلبی هستن به هر کدومشونم یه رده ! دادن مثلا مسئول اول مسئول دوم مسئول سوم مسئول روابط مسئول ضوابط ! و کفت و زهرمار و نظائر ان .... کارشونم از صبح تاشب جاسوسی علیه همدیگه است و پوستر چسبونی و پوستر پرستی و نظائر ان ... ادبیاتشونم پشت روست ! مثلا به موش همیشه در سوراخ میگن شیر همیشه بیدار ! به فرصت طلبی و سوداگری با خون اعضاء میگن قیمت ! به استقلال فکری و اتخاذ موضع میگن فردیت کلفت ! به ازادی میگن بی بندوباری ! خلاصه به همه جی یه جیز دیگه میگن ! زبانشون مخصوصه ! صدرحمت به زرگری ! جالبه که همه اون مثلا خصلتهای فردیت طلبی و انحصارطلبی و یکجا تو رهبران جمع کردن و به کسی هم نمیدهند یعنی انقدر دوستش دارن که حاضر نیستن یه ذرشو به بقیه بدهند ! بقول معروف نیگن بده که دست زیاد نشه ! از نظر ژست و شعار میگن بت پرستی خوب نیست و در عمل و پراتیک میگن بت اگر من باشم بت پرستی خوب است و زیادهم بد نیست ! و هرکس که بگوید بداست حتما که وزارتی است ! بدون سند ومدرک تهمت میزنن که زبون بران کنتد ! اما به هیچوجه به مزدوری رهبران بت شکن ! در رابطه با وزارت اطلاعات عراق که کلی هم فیلم و سند و مدرک داره اشاره نمیکنن وقتی هم که گندش دربیاد میگن اخه مگه تو کشور جهان سومی وابستگی هم معنی داره ! متوجه این تناقص هم نیستن که نوکری و وابستگی وزارت اطلاعات ایران هم تو یه کشور جهان سومیه ! یعنی با این گافشون اب تطهیر روی وابستگان اطلاعات هم میریزند ! و دقیقا برای همینه که به منتقدین مستقل کینه دارن ولاغیر . خلاصه اپورتونیسم داستانش ته نداره و چون همیشه مبارزه هست بنابراین تو جیب ریزی هم هست .

ناشناس گفت...

اطلاعیه :
توسط جوانان صحنه نبرد نام جماعت ولایتمدار رجوی به شرکت سهامی استان بوسان توجیب ریز ولایت تغییر داده شد .
مدیران عامل دونفر مریم و مسعود با تمام اختیارات مالی
اعضای هیئت مدیره ۲۰ نفر بدون اختیار و دست به سینه منتظر
۲۰۰۰ نفر خدم و حشم به عنوان سیاهی لشگر .
__________
شرح وظایف
رصد مدام و توحیب ریزی قیام مردم ایران
کمرنگ کردن مبارزه زنان در ایران
حذف مبارزه دختران خیابان انقلاب از نشریات
بی توجهی به زنلن مبارز در زندان
گنده کردن مدام مریم و مسعود
______________
ادرس دفتر مرکزی : پاریس با شعبات بسیار
بعدا طی اطلاعیه جداگانه به نحوه درامد مالی "شرکت سهامی " فوق اشاره خواد شد .

ناشناس گفت...

اطلاعیه :
توسط جوانان صحنه نبرد نام جماعت ولایتمدار رجوی به شرکت سهامی استان بوسان توجیب ریز ولایت تغییر داده شد .
مدیران عامل دونفر مریم و مسعود با تمام اختیارات مالی
اعضای هیئت مدیره ۲۰ نفر بدون اختیار و دست به سینه منتظر
۲۰۰۰ نفر خدم و حشم به عنوان سیاهی لشگر .
__________
شرح وظایف
رصد مدام و توحیب ریزی قیام مردم ایران
کمرنگ کردن مبارزه زنان در ایران
حذف مبارزه دختران خیابان انقلاب از نشریات
بی توجهی به زنلن مبارز در زندان
گنده کردن مدام مریم و مسعود
______________
ادرس دفتر مرکزی : پاریس با شعبات بسیار
بعدا طی اطلاعیه جداگانه به نحوه درامد مالی "شرکت سهامی " فوق اشاره خواد شد .

ناشناس گفت...

این بیانیه ۱۲ ماده ای اقای رحوی که این همه اقای همنشین بهار ازش تعریف میکنه و رجوی را بواسطه ان "معلم" خطاب میکنه را خواندم و راستش با توجه به خصلتهای اپورتونیستی ایشون مگر بیانیه غیراز ان مضمون دیگری میتونسته داشته باشه ؟
اولا بیرون مجاهدین تغییر ایده الوژی داده بودن و شدیدا در زرم بی امان و اتشو و خون قرارداشتند پس چطوری باید علیه شون موضع گیری کرد که ابروریزی نباشه ؟ از نظر خصلت های موشیده گنده گدیی و محورطلبی و توجیب ریزی اقای رجوی اول باید با راست سنتی مرز داشت که ژست انقلابی داشته باشه و سپس به مبارزینی که در اوج مبارزه مسلحانه قرارداشتند باید تاخت که خودشو مطرح کنه ! ( روانشناسی این فرصت طلب ها کف دست منه ) ... بنابراین یکسری نزخرفات طی ۱۲ بند مناشر میکنه که اخرش به مطرح کردن خودش بیانجامه ولاغیر وگرنه بعد از ۵۷ چندبار پیش بازرگان نمیرفت و از شهرام گلایه نمیکرد ! وگرنه زرپ و زرپ "پدربزرگوار" نمیگفت و امام امام نمیکرد ( صدها اطلاعیه و نشریه مجاهد در زمان "مدیریت "! ایشان را به شهادت میطلبم !!! بنابراین بیانیه ۱۲ ماده ای ایشان چیزی جز مطرح کردن خودش نبوده و مگر نیشه مبارزین بیرون را نفی کنی ولی با راست سنتی مرز نکشی ؟ اینکه خیلی تابلوئه ! ومگر نه اینکه شهرام تیغی بر چشم راست سنتی بود و سرانجام بدست انان دستگیروتیرباران شد ؟ نکنه اینم الکیه ؟ اپورتونیسم اقای رجوی ته نداره و استلن بوسان که جای خود دارد ، متاسفانه بعضی وقت ها بقیه هم که هنوز در ندار جاذبه پوشالی قراردارند خام میشوند ! ای داد بیداد ... ای داد بیداد ....

ناشناس گفت...

جالبه که مردمو از تجزیه میترسونن ولی مردم کازرون در مقابله با تجزیه شهرشون تا پای جان ایستادن .

ناشناس گفت...

جالبه که مردمو از تجزیه میترسونن ولی مردم کازرون در مقابله با تجزیه شهرشون تا پای جان ایستادن .

ناشناس گفت...

بعد از اینکه این دونفر یعنی شهرام و بهرام سازمان را مارکسیستی کردند صدای راست سنتی و ارتجاع مذهبی و همقارانشون یعنی اخوندها درامد ... حرکت بهرام و شهرام بزرگترین ضربه به راست ارتجاعی - اخوند و نظائر ان بود بنابراین برعلیه شهرام و بهرام به لجن پراکنی نظیر ارتداد و غیره پرداختند و همین انتقاد از داخل زندان بنوعی بر علیه شهران و بهرام پرداختند و یک ژست مرزبندی با راست ارتجاعی هم بهش چپاندن که رنگ و لعاب انتقادشون از زاویه نثلا چپ باشه ! طفلک شهرام و بهرام که از این جماعت فرصت طلب چه خون دلی خوردند و سرانجام توسط راست ارتجاعی تیرباران شدند و ... تورا به اعتقاداتتون بروید تاریخ واقعی را بخوانید وگرنه تا اخرعمر گرفتار تحریف خواهید بود .

ناشناس گفت...

با توجه به اینکه شعارهای اخیر مردم به هیچوجه بوی اسلامی و مذهبی نمیدهد بایستی این را برای اینده به فال نیک گرفت و بایستی هر اپوزوسیون پرمدعا یا کم مدعایی را که قصد اوردن شعارهای مذهبی و یا قیاس های مذهبی هستند بخاطر جلوگیری از عقب ماندگی شعاری ، شدیدا افشایشان کرد . هرکی میخواد باشه فرقی نداره و این یک ضرورت تاریخی است . مردم اینک از شعارهای مذهبی دور شده اند و روی خواست و مطالباتشون پا سفت کردن بنابراین ان جریاناتی که با شبیه سازی حسین و یزید و علی و معاویه وارد میشن قطعا جنبش را قربانی خواهند کرد . دیگه بسه . امیدوارم که اگاهی اجتماعی روی خواستها در حدی باشد که خودبخود اینگونه طیف ها را پس بزند وگرنه حالا حالا ها گرفتار اخوند خواهیم بود . در جال حاضر این چندتا چیز برای مردم مهمه ایرانیت و همبستگی همه ایرانیان در مقابل ظلم تا محو ان ولاغیر . مسلما ظلم تعریفش معلومه و چیزی نیست جز کلیت نظام .
در راستای این هدف دختران خیابان انقلاب و مبارزین داخل زندان مرجح بر بقیه مدعیان هستند . ما امروز چندجور مدعی داریم اولا انهایی که ۴۰ ساله اونور اب هستن و شعار میدن که برای مردمی که درداخل در حال مبارزه اند حرف مفتی بیش نیست دوما انهایی که در داخلند و ازجنس اصلاح طلبند که ابرویی در انظار ندارند و ماجرایشان را مردم با خون خاتمه یافته اعلام کرده اند سوما انهایی که در خارجند و مرتب مهملاتی درباره تجزیه میگویند . این سه طیف دشمن مردم و دوست نظامند حتی اگر خودشان قبول نداشته باشند . حتی اگر تندوتیز صحبت کنند حتی اگر رگ گردنشان باد کند . این سه طیف بمثابه فرصت طلبان و لاشخورهای سیاسی و ایه یاس خوان در مقابل مردمند ولاغیر .

ناشناس گفت...

اقا خواهشا به این الترناتیو های الکی پلکی خود قهرمان بین ، بگید بروند دنبال کارشان تا مردم در داخل ایران کاررا که یکسره کردند بیایند و قطعا میتوانند حزب و دسته خودشان را داشته باشند در غیراینصورت مانعند .

ناشناس گفت...

دیشب داشتم فایل صوتی اقای رجوی در سالگرد ۲۲ بهمن را در سال ۶۵ گوش میکردم ... صحبتهای ایشون مرا واقعا حیران کرد طوری صحبت میکردند که انگار نه انگار تا قبل از ۳۰ خرداد چه چیزهای مزخرفی گفته اند . ایشون میگفت در شرایط خلاء رهبری ذیصلاح ، خمیتی توانست رهبری را غصب کند ! انکار عمه من بود که خمینی را "پدربزرگوار" و " امام خنینی رهبر مبارزه سازش ناپذیر" و " سمبل شرف ملی " و صدها القاب مشابه دیگه به ایشان داده بود ؟! اگر به نشریات مجاهد و سایر جزوه های منتشره انان مراجعه کنید از دعاوی عجیب و غریب اقای رجوی در سخنرانی سال ۶۵ شاخ در میاورید . همچنین ایشون میفرماید که خمینی با خیمه شب بازی لانه جاسوسی انقلاب را عقیم کرد و چه و جه ... اصن یادش رفته که ایشان به اتفاق حزب توده از صرفداران پروپاقرص تسخیر سفارت بودن و یادش رفته که چقدر اطلاعیه به نفع دانشجویان خط امام دادند ...
واقعا اینا فکر میکنند برای چه کسانی دارن سخنرانی میکنند ؟ زهی بی شرمی .
خوب جرات و شهامت داشته باش بیا بگو گوه خوردم و اشتباه کردم و در اندازه شرایط نبودم ... اینکه ابرومندانه تراست تا انکار و دادن ادرس غلط به تاریخ ! و ارائه اشعارهای توخالی و ردگم کنی ؟!
عجب گیری کردیم وجدانا از دست این فرصت طلبان توحیب ریز !

ناشناس گفت...

باز هم دادن ادرس غلط و گنده گویی توسط فرصت طلبان توجیب ریز ! تحت عنون مجاهدین و ضریب نامرئی !!! :
از قول چگوارا نوشته اند که دیکتاتورها هرگز نخواهند فهمید که به کمیت رزمتده یک ضریب نامریی هم تعلق میگیرد که مثلا قوی تر میشود و غیره و غیره ...
خوب ... حالا گیریم که چگوارا این ضریب نامریی را طی حضور خو در مبارزه بی امان و مبارزه در پیشاپیش رزمندگانش تجربه کرده باشه و حتما که تجربه عملی خیلی خوبی است اما کجای این تجربه به جماعت اپورتوتیست خارج نشین دیپلمات باز ارتباط پیدا میکنه ؟ همه عناصری که چگوارا برشمرده در جماعت رجوی و الباتی نشینان که مصداق ندارد ! این شبیه سازی الکی پلکی و ابکی کشته این جماعتو ! از تو جیب چگواراهم میخوان بریزن تو جیب خودشون ! و اابته که برای خر کردن ۲۰۰۰ خدم و حشم ! به شتر گفتن چرا شاشت پس است گفت کجام شبیه کس است ؟ اخه خدم و حشم جماعت رجوی در اروپا کجاش شباهت به رزمتدگان مسلح چگوارا داره ؟ درثاتی رهبران این خدم و حشم کجاشون شبیه چگواراست ؟
درثانی چگوارا به عنوان پیش قراول رزمندگان در عملیات کجا شبیه خواب و غیبت ۲۵ سال موش همیشه در سوراخه ؟ اخه انصاف هم در قیاس و شبیه سازی چیز خوبیه والا ! بروید مهمانی افطارتان را بکنید چکاردارید به چگوارا ؟!
تا حالا اعصبمونو مهمونی های افطاری دیکتاتورهای نظام خورد کرده بود حالا مهمونی های افطاری اپوزوسیون ! هم بهش اضافه شد و البته با طعم چگوارا !
جون مادرتون دست از چگوارا بردارید و به افطارتون برسید . این نوع مهمونی ها مال شماها و اخونداست ... لطفا نیم نگاهی هم به کودکان در کنار سطل های زباله داشته باشید بدک نیست .
بجای افطاری دادن بروید شکم جهارتا دردمند هموطن را سیر کنید و از این اخوندبازی ها دست بردارید .

ناشناس گفت...

مرتب و پیوسته رهبران ولایت عقیدتی بکجوری سعی میکنن جداشدگان از سازمان را وابسته به رژیم نشان دهند ( ممکنه بین انها وابسته به رژیم هم باشه و این به گردن محتوای اموزش رهبر عقیدتی است که فردیت افراد را گرفته و تصمیم مستقل در انان را نابود کرده و خود باعث وابستگی انان شده و من کاری به انان ندارم ) من با ان دسته از جداشدگانی کار دارم که رهبری عقیدتی را خائن و فرصت طلب میدانند و به این رسیده اند که این فرصت طلبان اولا دیپلماتن دوما اهل زدوبندند سوما اویزون محافل امریکایی اند چهارما نون سابقه سازمانو میخورن و غیره ... و جالبه عصبانیت باند عقیدتی از همین نوع جداشدگان است و سوزوگدازشون از این هست که چرا انها به سمت رژیم نرفته اند ! من وقتی مطلبی از این جداشدگان میخونم متوجه میشوم ۴۰ سال و بیشتر انقدر توسط مشتی رده طلب توجیب ریز بی جنم تحت تحقیر و کنترل بوده اند که خروج از این تشکیلات را عین ازادی میدانند . واقعا هم خسته کننده است ... فکرش را بکنید یک ملکه با همقطاران مفتخور توجیب ریزشون بیایند بصورت مادام العمر بر ۲۰۰۰ خدم و حشم حکمرانی کنند و انها را از موضع رده شان تحقیر و تحت هژمونی بگیرند ! طبعا ادم طغیان میکنه دیگه !
هر غلطی خودشان دلشان بخواهد بکنند ولی بقیه تحت نظر مسئول نفس بکشند ! چیه ؟ اخه اینا رهبرند ! اینجوری ۴۰ سال تو خارج تو پرقو باشی و خودت پشت صحنه شعارتوخالی بدی و بقیه رو بفرستی زیر گلوله !!! معنی رهبری را فهمیدن این جداشدگان و حق دارن که جدابشن . از نظر این رهبران قلابی مرگ خوبه ولی برای همسایه !

ناشناس گفت...

مرتب و پیوسته رهبران ولایت عقیدتی بکجوری سعی میکنن جداشدگان از سازمان را وابسته به رژیم نشان دهند ( ممکنه بین انها وابسته به رژیم هم باشه و این به گردن محتوای اموزش رهبر عقیدتی است که فردیت افراد را گرفته و تصمیم مستقل در انان را نابود کرده و خود باعث وابستگی انان شده و من کاری به انان ندارم ) من با ان دسته از جداشدگانی کار دارم که رهبری عقیدتی را خائن و فرصت طلب میدانند و به این رسیده اند که این فرصت طلبان اولا دیپلماتن دوما اهل زدوبندند سوما اویزون محافل امریکایی اند چهارما نون سابقه سازمانو میخورن و غیره ... و جالبه عصبانیت باند عقیدتی از همین نوع جداشدگان است و سوزوگدازشون از این هست که چرا انها به سمت رژیم نرفته اند ! من وقتی مطلبی از این جداشدگان میخونم متوجه میشوم ۴۰ سال و بیشتر انقدر توسط مشتی رده طلب توجیب ریز بی جنم تحت تحقیر و کنترل بوده اند که خروج از این تشکیلات را عین ازادی میدانند . واقعا هم خسته کننده است ... فکرش را بکنید یک ملکه با همقطاران مفتخور توجیب ریزشون بیایند بصورت مادام العمر بر ۲۰۰۰ خدم و حشم حکمرانی کنند و انها را از موضع رده شان تحقیر و تحت هژمونی بگیرند ! طبعا ادم طغیان میکنه دیگه !
هر غلطی خودشان دلشان بخواهد بکنند ولی بقیه تحت نظر مسئول نفس بکشند ! چیه ؟ اخه اینا رهبرند ! اینجوری ۴۰ سال تو خارج تو پرقو باشی و خودت پشت صحنه شعارتوخالی بدی و بقیه رو بفرستی زیر گلوله !!! معنی رهبری را فهمیدن این جداشدگان و حق دارن که جدابشن . از نظر این رهبران قلابی مرگ خوبه ولی برای همسایه !

ناشناس گفت...

بزرگترین ارزوی الترناتیو خودساخته این هست که مخالفینش طرفدار رژیم باشن ! ببینید جقدر باید سقوط کرده باشن که برای صعود خودشان راضی به سقوط مخالفین باشن !!! کدام الترناتیو واقعی چنین ارزویی دارد ؟ یعنی این الترناتیو خودساخته ته خط در خدمت رژیمه ! اینان نه یک جریان سیاسی - نظامی بلکه یک جریان مالی - تبلیغاتی با بند و بست های فراوان است و در حال حاضر با بزک کردن چهارتا عروسک خیمه شبازی دیپلمات کشک ! دنبال گدایی قدرت ! حال انکه در ایران مبارزات مردم در فاز دیگری است .

ناشناس گفت...

کاملا مشخص هست که اقای بهبهانی کارش پیچوندن هست . تو یک ساعت برنامه صد جور در رابطه با رضا شاه صحبت هدفدار میکنه و بعد میگه نمیدونم . جالبه دقیقا از زملنی که جنازه بیرون انده توهین ایشون به رضاشاه زیادتر شده است . بیخودی ولیعهد را میکوبد . حرفهای غیر ضروری میزند.

ناشناس گفت...

اخیرا بهبهانی میگفت تظاهرات کازرون را امام جمعه راه انداخته . رسما گفت .دوهزارجور حرف میزنه .

ناشناس گفت...

واقعیت اینه که جامعه علیرغم انکه در حرکات اعتراضی بر علیه رژیم بسر میبرد اما هیچیک از اپوزوسیونهای خارج نشین را نه میشناسد و نه برای انان حرمتی قائل است . اصولا نسل عصیان زده و شورشی ما در سنینی نیستند که شناختی از اپوزوسیونها داشته باشند و حتی علاقه ای به انان ندارند و این برمیگردد به وضعیت و ویژگی های جامعه کنونی ایران . بنابراین هرگونه تلاشی از سوی اپوزوسیونها برای جابازکردن در اذهان جوانان امری کاملا بیهوده است . کارکرد اپوزوسیونها در حال حاضر به درد رژیم میخورد که چه وقت و چگونه در رابطه با سرکوب جنبش با انان یک بازی دو طرفه را برد - برد را بازی کند ! که نیاز به توضیح بیشتر نیست و در خانه اگر کس است یک حرف بس است .

اما مسئله اصلی این است که این اپوزوسیونها مجموعا علیرغم دعاوی جورواجورشان در مخدوده و طیف ۱۰ هزار نفر هستند حالا یا هزارتا بالا یا هزارتا پایین . بنابراین هر انجه که این اپوزوسیونها به نفع خود و برعلیه مخالفین خود مینویسند و تبلیغ میکنند به صمع و نظر بیشتر از ۱۰ هزار نفر نمیرسد . در بین این طیف انکه باید بداند خود میداند ! خراب کردن ها و هندوانه زیر بغل گذاشتن ها هیچ اثری ندارد . تنها در صورتی اپوزوسیونها میتوانند در جامعه جا باز کنند و از سوی نسل جوان پذیرفته بشوند که بعضا گذشته خود را نقد کنند ... سیاستها و برخی تاکتیکهای گذشته خودرا نقد کنند . از شخصیت سازی و بت سازی فاصله بگیرند که تسل جوان امروز برای هیچ بتی تره هم خورد نمیکند . از شعارهای توخالی فاصله بگیرند که نسل جوان از شعارهای توخالی رژیم خسته و بیزار است و طبعا بیزار از شعارهای پوشالی اپوزوسیون ... اینکه بخواهند از خون جوانان دهه ۶۰ برای خودشان اعتبار تهیه کنند امری است تخیلی ... در ایران امروز با توجه به خصوصیات ان نه امثال حزب توده شانسی دارد و نه امثال مجاهدین ! چرا ؟ خیلی ساده است ... جامعه هم از روسیه متنفراست و هم از مذهب و مجاهدت . طبعا جمهوری اسلامی هیچ شانسی برای بقاء ندارد نه در شکل ایده الوژیکی و نه در شکل نظام .

جامعه خیلی جلو تر از این حرف هاست .

خاکزاد

ناشناس گفت...

واقعیت اینه که جامعه علیرغم انکه در حرکات اعتراضی بر علیه رژیم بسر میبرد اما هیچیک از اپوزوسیونهای خارج نشین را نه میشناسد و نه برای انان حرمتی قائل است . اصولا نسل عصیان زده و شورشی ما در سنینی نیستند که شناختی از اپوزوسیونها داشته باشند و حتی علاقه ای به انان ندارند و این برمیگردد به وضعیت و ویژگی های جامعه کنونی ایران . بنابراین هرگونه تلاشی از سوی اپوزوسیونها برای جابازکردن در اذهان جوانان امری کاملا بیهوده است . کارکرد اپوزوسیونها در حال حاضر به درد رژیم میخورد که چه وقت و چگونه در رابطه با سرکوب جنبش با انان یک بازی دو طرفه را برد - برد را بازی کند ! که نیاز به توضیح بیشتر نیست و در خانه اگر کس است یک حرف بس است .

اما مسئله اصلی این است که این اپوزوسیونها مجموعا علیرغم دعاوی جورواجورشان در مخدوده و طیف ۱۰ هزار نفر هستند حالا یا هزارتا بالا یا هزارتا پایین . بنابراین هر انجه که این اپوزوسیونها به نفع خود و برعلیه مخالفین خود مینویسند و تبلیغ میکنند به صمع و نظر بیشتر از ۱۰ هزار نفر نمیرسد . در بین این طیف انکه باید بداند خود میداند ! خراب کردن ها و هندوانه زیر بغل گذاشتن ها هیچ اثری ندارد . تنها در صورتی اپوزوسیونها میتوانند در جامعه جا باز کنند و از سوی نسل جوان پذیرفته بشوند که بعضا گذشته خود را نقد کنند ... سیاستها و برخی تاکتیکهای گذشته خودرا نقد کنند . از شخصیت سازی و بت سازی فاصله بگیرند که تسل جوان امروز برای هیچ بتی تره هم خورد نمیکند . از شعارهای توخالی فاصله بگیرند که نسل جوان از شعارهای توخالی رژیم خسته و بیزار است و طبعا بیزار از شعارهای پوشالی اپوزوسیون ... اینکه بخواهند از خون جوانان دهه ۶۰ برای خودشان اعتبار تهیه کنند امری است تخیلی ... در ایران امروز با توجه به خصوصیات ان نه امثال حزب توده شانسی دارد و نه امثال مجاهدین ! چرا ؟ خیلی ساده است ... جامعه هم از روسیه متنفراست و هم از مذهب و مجاهدت . طبعا جمهوری اسلامی هیچ شانسی برای بقاء ندارد نه در شکل ایده الوژیکی و نه در شکل نظام .

جامعه خیلی جلو تر از این حرف هاست .

خاکزاد

ناشناس گفت...

از انجا که جماعت رجوی مینشینند دهن خامنه ای و وزارت اطلاعات را نگاه میکنند و بعد اگر چیزی تونستند از دهان اینها پیداکنند که سریع ! تو جیبشون بریزند که انروز کاسب بودن ولی اگر نتونستن چیزی پیدا کنن تازه فکر برنامه بوده !!!! خلاصه الان وزارت اطلاعات رگ خواب تنها الترناتیو ! را پیدا کرده و هراز جندگاهی یه اش نذری برای مجاهدین درست میکنه و میریزه تو کاسه اینها و اینها هم تا مدتی با اون اش نذری حال میکنن و تحلیل میدن و تیتراژ نشریاتشونو خوشگل میکنن ! در سخنرانی اخیر خامنه ای در رابطه با سرکوب مردم اسمی از " منافقین" ! برده نشد و "توطئه گران"و "اتهام"زنان و" اغتشاش" گران مورد نظر اقا بودند .
و ایکاش اقا یه "منافقم" میگفت تا مجاهدین حال کنند و دعایش را به جون اقا بکنند ! عجب روزگار مسخره ای شده والا ! بزرگترین الترناتیو قهرمان المپیک دنیا نشسته خوراک هویت و موجودیتشو از ترهات خامنه ای و وزارت اطلاعات میگیره !
اهااای جان باختگان دهه ۶۰ کجایید که ببینید این چهارتا ادم بیلیاقت برتری طلب توجیب ریز خودخواه چه بلایی بر سر این سازمان اوردند ! الان افتخارشون اینه که چندتا شخصیت امریکایی قراره در گردهم ایی شون شرکت و سخنرانی کنند ! کجایی حنیف ؟
کجایید ای شهیدان دهه ۶۰ که با شور و شوق سرود سرکوچه کمینه میخواندید و حض میکردید ...
بیایید ببینید این عروسکان خیمه شبازی را ... بیایید ببینید این کاسه بدستلن نذری خور را !

ناشناس گفت...

ته خط اینکه همانطور که اخوندها اندند و صاحب قدرت و مکنت شدتد دقیقا به همانگونه جماعت رجوی امدند و صاحب سازمان شدند . شاید برای خیلی ها که بیوگرافی تحریف شده ملکه ذهنشون شده تعجب اور باشد ولی من میدانم که چه دارم میگویم . حقیقت را میدانم . انها صاحب یک سازمان باداورده شدند که اعتبارش از سال ۵۰ به بعد بخاطر عملیات نظامی بود که این جماعت جدید هیچ نقشی در نبارزات انها نداشتند و فقط تنها هنرشون تو جیب ریزی در غیاب بزرگان سازملن بود ولاغیر .

ناشناس گفت...

یک کتابی اخیرا اقای همنشین در سایت خودش گذاشته بنام پرچم که دهها بخش و بند است و خواندش خالی از لطف نیست . در این کتاب که به قلم مسعود رجوی است سلطه تشکیلاتی توسط یکنفر یعتی خودش کاملا بصورت بند و تبصره تئوریزه شده بطوریکه واقعا ادم تعجب میکنه که کتاب ولایت فقیه خمینی است یا خیر سرش کتاب یک مبارز سیاسی !
لب مطلب کتاب اینه که سانترالیسم مفرط باید توسط ایشون و دستورات ایشون اجرا بشود و کسی حق نطق کشیدن ندارد و همه موظفند دور سر مریم بچرخند چون او تنها کسی است که وی را درک کرده ! ( بخوان تنها بی اراده چاپلوسی که کاملا خودرا در اختیار وی گذاشته است ) .
راستش وقتی کتاب را و بخش و بندهای ان را خواندم با خودم گفتم مقوله دموکراتیک از نظر این بزرگوار خودشیفته تو جیب ریز به چه معناست ؟ بنابراین نتیجه گرفتم که جمهوری اسلامی دموکراتیک ایشون همون جمهوری اسلامی خمینی است بدون هیچ نقاط افتراقی .
در این کتاب که روح تفکرات پنهان ایشون در ان وجود دارد اصولا دموکراسی چیزی لیبرالی و بورژوایی است ! و مفهوم ایشان از مارکسیسم چیزی شبیه دیدگاه رویزیونیستی حزب توده است و تعریفش از قدرت چیزی شبیه اصول ولایت فقیه میباشد . البته ظاهرا این کتاب مربوط به حداقل ۱۵ سال پیش است .
یکی از ویژگی های این کتاب که دقیقا خصلت و روحیه نویسنده ان یعنی اقای رجوی را بوضوح نشان میدهد ترس از توجیب ریزی اعضا هنگام انتقاد در جمع است . ایشون شدیدا معتقده مسئول طوری باید عضو تحت مسئولیتش را محاکمه کند که او نتواند چیزی تو جیب خودش بریزد ! دقیقا همینطوری گفته ! بنابراین رجوی از این خصلت ( تو جیب ریزی شدیدا وحشت دارد ) ترس دارد ! میدانید چرا ؟ چون دقیقا میداند که خودش اینکاره است یعتی توجیب ریز است . حتما این کتاب را بخوانید و بعد متوجه روحیات ایشون خواهید شد بنابراین من اسم ایشون را میگذارم مسعودتوجیب ریز ! و این لقب به لحاظ سابقه و روحیه و شخصیت و روش دقیقا برازنده ایشان است .
خاکزاد

ناشناس گفت...

یک کتابی اخیرا اقای همنشین در سایت خودش گذاشته بنام پرچم که دهها بخش و بند است و خواندش خالی از لطف نیست . در این کتاب که به قلم مسعود رجوی است سلطه تشکیلاتی توسط یکنفر یعتی خودش کاملا بصورت بند و تبصره تئوریزه شده بطوریکه واقعا ادم تعجب میکنه که کتاب ولایت فقیه خمینی است یا خیر سرش کتاب یک مبارز سیاسی !
لب مطلب کتاب اینه که سانترالیسم مفرط باید توسط ایشون و دستورات ایشون اجرا بشود و کسی حق نطق کشیدن ندارد و همه موظفند دور سر مریم بچرخند چون او تنها کسی است که وی را درک کرده ! ( بخوان تنها بی اراده چاپلوسی که کاملا خودرا در اختیار وی گذاشته است ) .
راستش وقتی کتاب را و بخش و بندهای ان را خواندم با خودم گفتم مقوله دموکراتیک از نظر این بزرگوار خودشیفته تو جیب ریز به چه معناست ؟ بنابراین نتیجه گرفتم که جمهوری اسلامی دموکراتیک ایشون همون جمهوری اسلامی خمینی است بدون هیچ نقاط افتراقی .
در این کتاب که روح تفکرات پنهان ایشون در ان وجود دارد اصولا دموکراسی چیزی لیبرالی و بورژوایی است ! و مفهوم ایشان از مارکسیسم چیزی شبیه دیدگاه رویزیونیستی حزب توده است و تعریفش از قدرت چیزی شبیه اصول ولایت فقیه میباشد . البته ظاهرا این کتاب مربوط به حداقل ۱۵ سال پیش است .
یکی از ویژگی های این کتاب که دقیقا خصلت و روحیه نویسنده ان یعنی اقای رجوی را بوضوح نشان میدهد ترس از توجیب ریزی اعضا هنگام انتقاد در جمع است . ایشون شدیدا معتقده مسئول طوری باید عضو تحت مسئولیتش را محاکمه کند که او نتواند چیزی تو جیب خودش بریزد ! دقیقا همینطوری گفته ! بنابراین رجوی از این خصلت ( تو جیب ریزی شدیدا وحشت دارد ) ترس دارد ! میدانید چرا ؟ چون دقیقا میداند که خودش اینکاره است یعتی توجیب ریز است . حتما این کتاب را بخوانید و بعد متوجه روحیات ایشون خواهید شد بنابراین من اسم ایشون را میگذارم مسعودتوجیب ریز ! و این لقب به لحاظ سابقه و روحیه و شخصیت و روش دقیقا برازنده ایشان است .
خاکزاد

ناشناس گفت...

واقعا عجیبه ... در حالیکه اقای بهمنی رییس سابق بانک مرکزی میگدید اقازاده ها چندین میلیارددلار از کشور خارج کرده اند ! اقای مصداقی به اتفاق اقای بهبهانی اصراردارند که این حرقها شایعه است !!!
همه مردم میدونند که میلیاردها دلار پول نفت را اقازاده ها از کشور خارج کردند اما متاسفم که مصداقی و بهبهانی تلاش دارند که بگویند دروغه امدنیوزه !
گوربابای امدنیوز ... مردم دارند میگن و بعضی مسئولینم در تضادهای داخلیشون اعتراف کردند .
لطفا انگیزه خودرا توضیح دهید .

خاکزاد

ناشناس گفت...

ایا واقعا خانم رجوی دارای همان سوابقی است که در سایت مجاهدین جدیدا نوشته شده ؟
تا انجایی که بنده خبر موثق دارم ایشان در سال ۵۸ به سازمان وصل شد و در بخش دانشچجویی مسئولیت گرفت بعدا با مهدی ابریشمچی ازدواج کرد وهر نوع سوابقی که خارج از توضیح فوق درباره ایشان نوشته شود قطعا کذب محض است . البته برادر ایشان قبل از ۵۷ با مجاهدین مذهبی بود که توسط رهبری ان ایام سازمان که کلا مارکسیست بودند مورد تصفیه و اخراج قرارگرفت . بعد از ۵۷ و پس از تشکیل سازمان توسط بچه های مذهبی با مجاهدین فعلی فعالیت نمود . ضمنا خواهر بزرگ مریم بنام نرگس عضدانلو از اعضای مارکسیست سازملن در دوران رهبری بهرام ارام بود که در درگیری مسلحانه با ساواک کشته شد . بنابراین مریم رجوی دارای هیچگونه سوابق تشکیلاتی قبل از ۵۷ را با سازمان نداشته است . چون اینها رده طلب و کرسی طلب هستند فکر میکنند اگر برای خود سوابق بتراشند در پیشگاه خدم و حشم دارای ارج و قرب بیشتری میشوند . به یک کلام مریم رجوی نه تنها قبل از ۵۷ سوابق تشکیلاتی با سازمان نداشت بلکه حتی هیچگونه فعالیتی هم نداشت .

ناشناس گفت...

همه فعالیت های جماعت رجوی در چهار بخش ذیل خلاصه میشود ( والبته که در خارجه در کنار رود سن )
۱- سالی یکبار شوی مریم و بعد یکسال تبلیغ ان
۲- سرود گذاری روی فیلم های مبارزات مردم در داخل کشور به نوعی که خودشونو بچسبونن بهش !
۳- از صبح تا شب جستجوی سخنرانی اخوندا تا مگر یک کلام از تو حرفاشون پیداکنن که سریع بریزن تو جیب خودشون یعنی که کاسه بدست دنبال آش نذری اخوندان ( روزیشون فعلا دست اخونداس !)
۴- حسرت خوردن به مبارزات زنان در داخل کشور ! خصوصا وقتی زنان خدم و حشم مجاهد میبینند که عملا سالها عاطل و باطل تو خارجه نشستن یا شعار توخالی از فاصله ۴۰۰۰ کیلومتری میدن یا برای رهبر خودشیفته شون کف میزنن ! ( اینم شده مبارزه شان )
همه "مبارزه" مجاهدین کنونی در ۴ بند فوق خلاصه میشود ضمن انکه رهبران ان در پنهان " سگ زنجیری" ژنرالها و سناتورهای امریکایی شده اند ! البته دوراز جان سگ .
حالا بفرمایید همه این تشکیلات با هر ادعا ... ایا به اندازه یک تار موی امثال دختران خیابان انقلاب و یا به اندازه یک تار موی زنان مبارز زندانی ارزش داره ؟
باور کنید خیر . اخر مگر نه اینکه حضور در پراتیک روزمره مبارزات داخلی میتونه ادعای براندازی را مشخص کنه ؟ اگه به شعار باشه و انهم در خارجه و در کنار رود سن و انهم بصورت توجیب ریزی ! در انصورت همه فرصت طلبان و میوه چینان ادعای مبارزه دارن که !

ناشناس گفت...

بحرانهای اجتماعی بصورت اعتراضات گسترده مردمی پی در پی رژیم را تحت فشار ویران کننده قرارداده است و جالبه که برخی از این بحرانها به " الترناتیو" خودخوانده هم وارد میشود خصوصا سرچوب کردن روسری توسط دختران خیابان انقلاب و یا برقص تا برقصیم ! این نوع بحرانها برای رژیم نابود کننده و برای جماعت رجوی ایده الوژی برباد ده بشمار میرود . این تنها پدیده عجیب و غریب قرن ماست که رژیم و مثلا الترناتیوش ! ( البته دوراز جان الترناتیو ) هردو دارای اخور ایده الوژیک مشترکند !

ناشناس گفت...

رژیم و الترناتیو خودخوانده در کما !
در ادامه مبارزه زنان در داخل کشور ... پس از پدیده دختران خیابان انقلاب و روسری سرچوب کردن به معنی اعلام مبارزه خیابانی با رژیم اخوندی به هر قیمت ممکن ، اینک با هشتک برقص تا برقصیم به میدان امده اند تا به تعریف پوسیده ایده الوژیک اخوندها بجنگند . جااب است همه دم و دنبالچه های رنگ و وارنگ رژیم اعم از اصلاح طلب و کوفت و زهرمار سراسیمه بر علیه رقص این دختربچه ۱۷ ساله به میدان امده اند و از زوایای مختلف ارتجاعی زرزر سر میدهند و جالبتر اینکه الترناتیو خودخوانده خارج نشین کشک توجیب ریز که لاشخوروار نشسته اند تا هر حرکت اعتراضی را به جیب خود بریزند و روی کلیپ ان یک اهنگ بگذارد در اسنگونه موارد واقعا نمیداند که چه گوهی باید بخورد ! ایا باید روی رقص مائده ۱۷ ساله سرود بگذارد ؟ یا باید موزیک اصلی را کلیپ را حذف کند ؟ و یا باید یه صدوپنجاه تا عکس و پوستر مسعود و مریم به کلیپ اویزلن کند ؟ راستی با کدام روش میتوانند ان را تو جیب بریزند ؟ با هیچ روش ! در مقابل هشتک برقص تا برقصیم گریپاچ کرده و به همراه سرور ایده الوژیک خود یعنی اخوندها به کما رفته و فعلا خفقان گرفته اند .

این نکته بسیار صحیحی است که همراه با افزایش و طبعا پیچیدگی مبارزات ، گروه ها بتدریج پولاریزه میشوند و صف ارایی ها مشخص و رابطه حرف و عمل هریک از مدعیان شفاف تر میشود ‌ . امروز بیش از هرچیز نشان از نزدیک شدن مجاهدین به اخوندها ست چون بتدریج دارای دشمن مشترک میشوند و دشمن مشترک انها مبارزات پیجیده زنان ازادیخواه جامعه ماست وگرنه دلیلی ندارد که حتی یک عکس دختر خیابان انقلاب هنگامی که روسری سرچوب کرده در رسانه اینها چاپ نشود ! علت چاپ نکردن چیست ؟ مگر جز اینست که در واقع امر مانند اخوندها با ان دشمنی دارند ؟ در مورد هشتک برقص تا برقصیم نیز همینگونه و چه بسا برای انان فاجعه افرین تلقی شود . امروز در داخل کشور زنان و دختران در پارکها به حمایت از مائده ۱۷ ساله میرقصند و فیلم خودرا منتشر میکنند . حتی زنهای مسن نیز میرقصند و حاضر به پرداخت قیمت هستند . از خواهران لافردیت و ذوب شده در ولایت عقیدتی توجیب ریز میخواهم به حمایت از دختران مبارز داخل کشور لطفا روسری خودرا بردارند مرت کنند تو سینه رهبران پوشالی اسلام زده شان و بعد برقصند تا پایه های ایده الوژی اخوندی بیشتر بلرزد و اگر عرضه و جنم اینکار را حتی در خارجه ندارند پس لطفا زیپ فرصت طلبی و توجیب ریزی را بکشند .

ناشناس گفت...

مائده میرقصد
اخوندها میلرزند
مجاهد میترسد !
والیته همه دنبالچه های جورواجور رژیم جمهوری اسلامی نیز به هراس افتاده اند .


خاکزاد

ناشناس گفت...

هیچ شیری به هیچ شغالی باج نمیدهد این قانون طبیعت است و هیچ جوان مبارزی در داخل میهن به هیچ به اصطلاح مجاهدی باج نمیدهد . مبارزه تا سرنگدنی ادامه دارد و از الان توجیب ریزان ولایت عقیدتی و اصلاح طلبان و بقیه لاشخورهای سیاسی خیالشان تخت تخت باشد که هیچ جوانی زیر بار ایده الوژی پوسیده انان نخواهد رفت . خیالشان تخت تخت باشد . حالا میخوهید مائده را تخطئه کتید یا ان را نادیده بگیرید . گور بابای تشکیلاتتان !

ناشناس گفت...

این نقل قولهای فیسبوکی از امثال توتونچیان و فیلابی و ژورک و غیره برای فراز و رها نفیر ایا واقعیت داره ؟ یعنی واقعا دیالوگ اینا همینطوریه ؟ هنوز باورم نشده و تو کتم نرفته .

ناشناس گفت...

مجاهدین امروز ۸۰ به جنبش دختران میزنند و ۲۰ به رژیم ! بزودی از تو بغل وزارت اطلاعات ۱۰۰ به جنبش میزنند . بزودی خواهید دید .

ناشناس گفت...

رهبری مجاهدین خلق امروز گربه های اشرافی بی خاصیت لمیده بر مبلهای گران قیمت و انهم در اروپا !
و جوانان مبارز در داخل گرسنه و عاصی با مشتهای گره کرده بر کف خیابان ....
معنی الترناتیو را فهمیدم .

ناشناس گفت...

من نمیدانم اقای مصداقی چه اصراری دارند که در برنانه بهبهانی شدسدا بگویند که خروج دلار بصورت هنگفت توسط اقازاده های رژیم به خارج شایعه است ! مصداقی برای ادعای خود هیچ سندی ارائه نمیکند اما مدعیان را محکوم میکنند ! این مردم هستند که میگویند و حتی سران رژیم هم به ان اعتراف کرده اند !
اقای مصداقی دراین خصوص یا اطلاع ندارد و یا واقعا لج میکند .
حسین بهرامی

ناشناس گفت...

کتاب گزارش ۹۲ و ۹۳ اقای مصداقی عالی است و بهتراست اگر فرصت دارند گزارس ۹۴ هم منتشرکنند . الیته میدانم کار دشواری است .
حسین بهرامی

ناشناس گفت...

سخنی با اقای مصداقی عزیز
در مصاحبه با میهن تی وی در باره امیر انتظام ضمن انکه به حق به مبارزات ایشان و مقاومت ایشان در زندان در مقابل جلادان اشاره فرمودید دستتان درد نکند ولی انجا که فرمودید ایشلن دمپایی صندل اتافوکو داشته و خوبشم داشته و اگر گفته پابرهنه بودم به علت بیماری اینطوری صحبت کرده و غیره ...
چند سوال از جنابعالی دارم :
شما فقط ۱۰ سال زندان بودید و همه ۱۰ سال را هم با امیر انتظام نبودید در حالی که ایشان بیش از ۳۰ سال زندان بودند و شاید واقعا در دوره ای مسئولین زندان برای اذیت و ازار بیشتر اجازه استفاده از دمپایی به وی نمیداده اتد ؟! مگر شما ۳۰ سال با ایشون هم بند بودی که چنین محکم ادعای ایشونو رد میکنید ؟ ضمنا اشاره شما به ناراحتی ایشان نسبت به قتل و عام دهه ۶۰ قابل سپاسگزاری است .
شماره ۱۵

ناشناس گفت...

امیرانتظام حتی دمپایی هایی را که با پتوی کهنه براط خودش درست کرده بوده به عنوان یادگاری با خود از زندان به منزل اورده بود و دلیلی نداشت که وارانه سخن بگوید . کسی که در دادگاه برای اعدام خودش چانه نزد و بیش از ۳۰ سال عمر خودرا بدون کرنش و نزدیکی با رژیم سپری کرده است امکان ندارد بیاید دروغ سرهم کتد . اگر او از نظر دوران جوانی من یک لیبرال بود اما مقاومت و پایداری ایشان خیلی از مدعیان چپ مذهبی و غیر مذهبی بیشتر بود و در عمل این موضوع را ثابت کرد . او واقعا یک مصدقی معتقد به ملت و میهن بود . مانند جانباختگان دهه ۶۰ یاد او هم گرامی باد .
شماره ۱۵

ناشناس گفت...

اقای مصداقی میفرمایند بردن دومیلیارد پول نقد به سوریه دروغ است ! اتفاقا خبر کاملا موثق و راست است وگرنه مملکت به اسن روز نمیافتاد . پول نقد را میبرند سوریه و به افراد خارجی شان نقدی پرداخت میکنند . بله همینطوری نقدی پرداخت میکنن .
شماره ۱۵

ناشناس گفت...

اقای مصداقی دارای هوش و مواضع بسیار عالی در رابطه با رژیم و سایر جریانات هستند و کلیه گزارشات و کتابهایی هم که منتشر کرده اند بسیار دقیق و با حفظ پرنسیب بوده است و از این لحاظ دستشون درد نکنه . اما مناسفانه بعضی چیزهای فرعی را اصل میکنند بطوری که اصلا نیاز نیست و نتیجه مثبت ندارد .
ضمنا در شرایطی که صغیر و کبیر از غارت ثروت کشور توسط اقازاده ها مطلع هستند ولی مواضع اقای مصداقی و تلاش برای رد ان از نظر بنده معنی ندارد .
خاکزاد

ناشناس گفت...

نمیدونم چرا هرکس مدعی انچیزی میشه که نداره ! اقای روحانی اخیرا جمهوری اسلامی را شیر تلقی کردند و به ترامپ پیغام داده اند که با دم شیر بازی نکن ! راستش خالی بندی های روحانی در برخی اپوزوسیونهای ما هم رایجه مثلا فلان مجری تلویزیون ماهواره ای کله شیر روی میزش میزاره یا فلان الترناتیو خودرا شیر بیدار خطاب میکنه و یا فلان اپوزوسیون چهارنفره با تصویر شیر اعلام موجودیت میکنه و قس علیهذا ... به همین مناسبت شیرهای افریقایی طی اطلاعیه ای اعلام کزدند منبعد هر بنی بشری از نام و عکس و مجسمه ما به نفع خودش تبلیغ کنه و خودشو به ما بچسبونه میاییم یک لقمه چپش میکنیم تا منبعد گوه گنده تر از دهانشان نخورند .
انجمن شیرهای نر اقریقایی
شماره ۲۵۵

ناشناس گفت...

اقای مصداقی
به نظر میاد نوک تیز صحبتهای شما روی جریان موسوم به اصلاح طلب هاست در حالی که قدرت واقعی در اصولگراها متمرکزه ! درثانی وقتی مردم سراسر کشور درشعارخود گفته و میگن " اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا" به نظر میاد شماها اصولگراشو سعی میکنین از تو شعارمردم حذف کنید ! واقعا چرا اینکارو میکنید ؟ چه دلیلی داره ؟ ایا به نظرم میاد یا همینطوره ؟
یک ایرانی دردمند پرسشگر

ناشناس گفت...

تدریجا ابرها کنار میرود ...
هم برای مجاهدینی که مانع وحدت هستند و هم برای منتقدین مشکوک انها که با وحدت دشمنی دارند وهم برای تجزیه طلبان که ضدوحدت را تبلیغ میکنند و هم برای کل حاکمیت که نونش تو تفرقه گروه هاست ...
مردم پیروز خواهندشد . مطمئنم و شرمساری برای کل اپوزوسیون و الترناتیوهای مدعی .
اتشفشان

ناشناس گفت...

من سلطنت طلب نیستم اما اینو با تمام وجودم تو این ۴۰ سال لمس کردم و موهای سفیدم گواهی میدهند که :

سگ رژیم شاه میارزید به کل عمر ۴۰ ساله جمهوری اسلامی .

از موقعی که این علمای اعلام با " پدربزرگوار و رهبر مستضعفین " پاشونو گذاشتن تو ایران تا به امروز حجاب که اجباری شد ... کارگررا که شش ماه شس ماه حقوق نمیدن .... کارگر گرسنه را که شلاق میزنن و تعزیر میکنن ... دست و پای مردم گرسنه را که قطع میکنن .... دخترای بدون روسری یا کم حجاب را که کتک میزنند ... اسید که روی صورت دختران مردم میریزند ... بیش از ۴۰ هزار جوون  این منلکت را که اعدام کردن و میکنند ... فحشاء را که گسترش دادنند ... دزدی و اختلاس و چپاول ثروت مردم که کار اصلی شونه .... جامعه را که به سمت قرن اول هجری برده اند و دنبال پیاده کردن دستورات محمد مصطفی پیامبر اسلام که هستند ... به نوجوانان مردم که تجاوز میکنن و مورد عفو هم قرار میگیرن ... دریای شمالو که دادن به روسها ... دریای جنوبو که دادن به چینی ها ...

زندگی مردم را که نابود کرده اند و کودکان کار و زباله گردی و گورخوابی و صدها بدبختی دیگر ....

حالا تو این اوضاع و احوال یارو میاد تو تلویزیون ماهواره ای و اینترنتی علیه رضا شاه سخن میگه !!!!!

سگ رید تو این الترناتیوها و اپوزوسیونها با هر ادعایی که دارن .  شیخو ول کردن چسبیدن به شاه !!!! انوقت قبول هم نمیکنند که بازیچه وزارت اطلاعاتن !!!

من سلطنت طلب نیستم اما اینو میدونم که مخالفین رضا شاه درشرایط کنونی عوامل جمهوری اسلامی هستند ( یا آگاهانه ویا نااگاهانه)

غیراز این چیزی دیگه تو کتم نمیره .

اتشفشان

ناشناس گفت...

یک گزارش از خلق :

انچه را که اجمالا میخوانید صادقانه نوشته ام وجز صداقت درگفتار و انعکاس حقایق راه دیگری را برای تنویر افکار بلد نیستم و نمیشناسم .

یک مقدار اشعال مرغ درحد یک مشت دست را داخل روزنامه در باغچه ای جلوی یک مغازه گذاشتم تا گربه ها بیایند و میل کنند صاحب مغازه یک فرد ۵۰ ساله ریشو و متدین بیرون امد و پرخاش کرد و با لگد روزنلمه را به جوب انداخت و فحاشی کرد که : مگه دین و ایمون نداری ؟ ما نمازخونیم ! اینجا پاتوق سگ و گربه میشه و از اینجور حرفها ... خیلی دلم گرفت ... در این بین یکی دوتا از افراد مذهبی امدند و به طرفداری او پرداختند ( یکی از انان امللکی و دیگری سوپری بود و هردوهم تیپ حاجی بودند با تفکرات مزخرف و حال بهم زن) در این بین رفته گر لباس نارنجی امد محتویات روزنامه را از داخل جوب جمع کرد و در دستش گرفت و به حالت تعارف جلوی گربه ها گرفت وانها خوردند و به حاجی های معترض گفت توی دستمه تو باغچه جلوی مغازه شما نیست و گفت رحم داشته باشید و ... دراین بین چندتا تیپ جوون دانشجو و دانش آموز امدند و از رفته گر تشکرکردند و چندتا خانم جوان هم که درحالت عبوربودند به صاحبان مغازه اعتراض کردند ...

متوجه شدم اکثر مردم نازنین و مهربانند و تنها برخی افراد مذهبی خرفت نامهربانند حتی به حیوانلت هم رحم و مروتی ندارند چه رسد به همنوع خویش . بعدا کاشف بعمل امد که املاکی و سوپری از فعالین هییت های عاشورا و تاسوعا هستند و خیرسرشون اهل نجس و پاکیند !

جامعه چنین وضعی دارد ... دردمندان و زحمتکشان و جوانان محصل و دختران و زنان واقعا اگاهند اما برخی مرتجعین مفت خور و کاسب مسلک بیرحم و ازخودراضی در محلات مختلف طبعا حضور دارند .

درخلوت خود به این نتیجه محتوم رسیدم که واقعا خورده بورژوازی سنتی و تکایا و هیئتها فعلا بعنوان سوپاپ رژیم اخوندی عمل میکنند بی انکه خود بدانند .

شما چه فکر میکنید ؟

ناشناس گفت...

منتسب کردن اعتراصات مردمی از سوی رژیم به اپوزوسیونهای آبکی خارج نشین یکی از ابزارهای  خالی کردن و ضربه به جنبش بوده و به موازات ان شعف سیاسی اپوزوسیون بی لیاقت خارج نشین کشک از اینگونه انتسابات  بهانه ای برای اثبات اتهام رژیم به مبارزات نردم و سمس سرکوب ان بوده است اما علیرغم اینگونه بازی های سیاسی جنبش هرروز قوی تر و منسجم تر به سمت و سوی سراسری میرود بدون انکه گوشش بدهکار شایعات و انتسابات رژیم و  ادعای فرصت طلبانه و پوشال اپوزوسیون خارج نشین باشد  .

برنامه رضاپهلوی نیز تا انجایی که بنده خوانده ام یک برنامه دموکراتیک مترقی است و حضورایشان و فعالیت گسترده ایشان درزمینه ارتباط با جوانان درداخل و تلاش برای ارتباطات جهانی - بین المللی نیز قابل انکار نیست ... اینکه شاه الهی ها از چه قماشی هستند امری قابل تحقیق میباشد و حتما که عوامل رژیم در خارجه میتوانند نقش شاه الهی برای ضربه زدن بازی کنند ( مانند امثال امیدداناها زیادهستند که از یکسو وابسته به رژیم هستند و از یکسو مدعی پادشاهی واز یک سو برعلیه همه مخالفین جمهوری اسلامی لجنپراکنی میکند و از یک سو خودرا طرفدار ایران یکپارجه نشان میدهد )  از اینگونه پدیده های شلم شوربای رژیمی در خارجه کم نیستند که دم از ایران شهری و کوروش میزنند اما مارک مواضع جمهوری اسلامی را بر پیشانی خود دارند ... آری جنبش داخل کشور بدست خائنین خارج نشین معلوم الحال درحال قصابی است ... حالا این وسط یکی بیاید قصه شخصی ذهنی خودش را به عنوان نسخه به جنبش معرفی کند ! جنبشی که صدها پیشتاز برحسته در میدان و زندان دارد ... جنبشی که حصورخودرا با خون درکف خیابان به اثبات رسونده ... جنبشی که هر لحطه بدون توجه به التیماتومهای رژیم و فرصت طلبی های اپوزوسیون لاشخور سراسری تر میشود .

من سلطنت طلب نیستم و دفاعی هم از اقای رضاپهلوی ندارم اما نمیتوانم به دروغ بگویم که او طرفدار نطام پادشاهی است چون بارها گفته تصمیم با مردم است .من که عمری مجاهدبوده و به دفعات بسیار با دروغ ها و بی صداقتی رهبران پوشال سازمان گزیده شده ام دروع را از راست تشخیص میدهم ..‌. رضاپهلوی صادق است و مردم نیز گوشه چشمی به ایشان دارند ...  ضمنا مرحله انقلاب را هم سوسیالیستی نمیدانم نابراین در مرحله انقلاب دموکراتیک تنها ضامن آزادی و عدالت و یکپارچگی کشوررا در ایشان میبینم و او انقدردرایت دارد که بتواند روی این سه محور ( آزادی - عدالت - یکپارچگی) صادقانه سخن گوید و گفته است .

بقیه اموزوسیونهای مدعی فقط روی کاغذ و در سایت مطرحند ودرجامعه هیچ مقبولیتی ندارند ... چرا مقبولیتی ندارند ؟ چون با تفکرات دهه ۴۰ شمسی و ادبیات ان نمیتوان در دهه ۹۰ ( با ۵۰ سال اختلاف و ۵ نسل طی شده ) یارگیری کرد چه اینکه درخاطره جامعه اشتباهات زیادی از انان ثبت است ... کدام خاطره ؟ خاطره دادن القاب پدربزرگوار و رهبر انقلاب به خمینی ! انتقادنکردت از اشتباهات ! همکاری با ارتش صدام ! توتالیتریسم درون تشکیلاتی ! تقدس در رهبرزدگی ! تیلیعات پوشال ! عدم پاسخگویی به اشتباهات !

بله همه اینها در خاطره جامعه ثبت است و لذا از مقبولیت تهی است حال انکه رضا پهلوی دارای چنین رزومه ای ندارد ولذا تا حدودی  مقبول جامعه . اینها واقعیت است و شعارنیست .

اخه یکی به من بگه کدام رهبر درست و حسابی را سراغ دارید که لیست شهدایش را در عراق ببرد در سرداب  هدیه کند به اقا امام زمان !!!! و یا کدام رهبر درست و حسابی را سراغ دارید که نیروهای خودرا با دست خالی بفرستد جلوی نیروهای چماقدار و مسلح عراقی تا تلفات بدهند و درهمان واحد اسفند دور سر زن خودش دود بدهد که مبادا چشم بخورد !!!! اینها همه در خاطره روشنفکران جامعه ثبت است و صدها خاطره دیگر ... یکی از این خاطرات کافی است تا مقبولیت از دست برود چه رسد به صددوجین خاطره ...

بهرحال تا انحایی که من میدانم مردم دنبال ازادی و عدالت و یکپارچگی کشورخودهستند و دقیقا به همین خاطر تصنیم به سرنگونی جمهوری اسلامی درکلیت خودرا دارند و امیدوارم پیروزشوند و خواهندشد .

ناشناس گفت...

اگر بپذیریم که اخوندا از بنیانگذاران و مبلغین و مروجین شیعه در ایران هستند ( احتمال قوی دستهای استعماری هم در مقاطعی به ان کمک کرده اند) پس باید بپذیریم که درطول تاریخ ۱۴۰۰ ساله درایران کلیه افراد مبارزی که درمقاطعی  با عنوان مجاهدت و قران و اسلام دست به قیام زده اند قطعا تحت تاثیر اخوند وبا ایده الوژی اخوند حرکت فرضا آزادیخواهانه خودشونو شکل دادند و شاید اسن بدان دلیل بوده که از تاریخ خود بی اطلاع بوده اندوگرنه یک آزادیخواه مطلع و آگاه به تاریخ کشورش محاله یعقوب لیث و یا بابک خرم دین را رها کند و بنام این امام و ان امام و فلان اخوند حرکتی انجام دهد . زمان شاه برخی اخوندها با رژیم شاه تضادداشتند نمونه اش ایت اله خمینی و قبل از ان شیخ فضل اله و .... اما اگر دقیق شویم بسادگی میتوانیم علت تضاد ایت اله خمینی با شاه را در دادن حق رای به زنان و دفاع از خوانین و مخالفت با سمت گیری جامعه به مدرنیته بدانیم و قیام ۱۵ خرداد۴۲ نیز با همین انگیزه انجام شد اما چرا ایت اله خمینی حتی قبل از ۴۲ مورد احترام به اصطلاح آزادیخواهان بود و بیشتر دربین مجاهدین از ارج و قرب خاص برخورداربود ؟ واقعا چرا ؟ حتی همانطور که همه و همه میدانیم ( اگرچه محاهدین راست مذهبی دراین باره موذیانه سکوت کرده و میکنند) که حتی بعد از نکبت ۵۷ تا قریب به ۳ سال مجاهدین از خمینی بعنوان "پدربزرگوار"  و "رهبرانقلاب" و "رهبرسازش ناپذیرخلق" و "سمبل شرف ملی" و " رهبرضدامپریالیست" و خلاصه با صددوجین القاب مشابه دیگر از وی نام میبردند ! حتی به ملاقات ایشان رفتند و مانند دوطفلان مسلم در یمین و یسار" امام " جلوس فرمودند ! بعدا که گندامام درامد و چهره ضدمردمی خودرا با کشتار مردم آغازکرد حضرات فرمودنند رفتیم به ایشان هشدار بدهیم و اتمام حجت کنیم !!! ( عکسها چیزدیگری میگویند ... دروغ که حناق نمیاورد پس بگو ! )

بگدریم و برویم سراصل مطلب ... راستی علت سمپاتی تاریخی به اخوند توسط مخالفین مذهبی حکومت چه میتواند باشد ؟ ایا جز بی اطلاعی از تاریخ ایران و قهرمانان ملی ان ؟؟؟

توجه بفرمایید که همه گروه های مذهبی مخالف شاه کمابیش طرفدار خمینی بودند مانند فدائیان اسلام و گروه توحیدی صف و سازمان مجاهدین البته قبل از ۵۲ و بعداز ۵۷ تا ۶۰ و حزب ملل اسلامی و گروه والعصر و انجمن های ضدبهایی و دهها گروه مذهبی دیگر .... چرا کسی این غده چرکین را ازتن تاریخ سیاسی ایران بیرون نیاورده است ؟

چرا مترقی ترینشان یعنی مجاهدین حتی امروزه که ۴۰ سال از نکبت ۵۷ میگذرد و چهره اخوند و ایده الوژی اخوند در عصر آگاهی و ارتباطات برهمگان روشن و واضح شده است هنوز دست از تفسیرقرلن و ایه و سوره نه تنها برنداشته اند بلکه هنوز درسایه ان هویت میگیرند ؟ در ایده الوژی اخوند چه سم مهلکی وجوددارد که اگر بربدنی تزریق شود راه رهایی را بسوی سعادت و ازادی و عدالت میبندد؟؟؟ چرا همه ایده الوژی های اخوندی بنوعی سراز ولایت درمیاورد ؟ چرا رهبران جریانات مذهبی علاقه دارند پیامبری کنند و قدیس شوند ودر جایگاه نایب امام زمان بنشینند ؟ کاری به مرتجعین بنام نداریم ولی چرا رهبر پیامبرگونه راست مذهبی مجاهدین لیست دهها هزار اعدامی و به داراویزشده را میبرد درسرداب اقا امام زمان تا هدیه اش کند ؟؟؟؟ چه انگیزه ایده الوژیکی چنین وقاحت و بی حیایی در فرد غیرپاسخگو بوجودمیاورد که دست به این اقدام شرم آوربزند ؟ ایا جز حس پیامبرگونه برای یک مشت پیرو بی مغز ؟؟؟  بعصی وقتها واقعا فکرمیکنم اینها قابل ترحمند تا قابل انتقاد ... باورکنید .

اخه یکی به من بگه پادزهر سم ایده الوژی اخوند چیست ؟

اسم پادزهربیاری کافری ، ملحدی ، قتلت واجبه و در فرهنگ تشکیلاتی مشکل ج و ف دارید !!!  مارا چه شده ؟  درقرن ۲۱ به کجا میرویم ؟

پیامبر اینهمه دستور اخلاقی داده اما خودش از دختر نه ساله و عروس جوانش هم بی نصیب نگذشته و جالبه پیروانش هم اورا میستایند !!!

رهبرعقیدتی ماهم سه تا زن گرفته و استاد جنسیته و فردیته اما همه را از جنسیت و فردیت پرهیز میده !!!

ایشون به زبان بی زبانی میگه هرچی زنه مال منه ! و بوسیله انها مردان قدیمی را سرکوب میکنه و نتیجه انکه انکس که میماندو تن در میدهد چیزی نمیشود جز یک "بریده چاپلوس" با شرح وظایف معین .... ! به این میگن استحاله و بجاست که فریادبزنم :

کجایی حنیف ؟؟؟

کجایی بهرام ؟؟؟

که بیایید و ببینید چطوری یه مشت اپورتونیست راست مذهبی چگونه سازمانتان را تارومارکردند و از مبارز تفاله ساختند و یک مشت " بریده چاپلوس" انهم در خارجه و متکی به اتفاقات ازبالا ! یعنی دقیقا خلاف پرنسیپ سالهای تاسیس .

این بحث ادامه خواهد داشت



خاکزاد( مجاهدسابق)

ناشناس گفت...

این همه ژست و بلوف برای چیست ؟

امروز چه فرقی بین نیروهای اپوزوسیون به لحاظ کیفی وجوددارد ؟ صرف نظر از منابع مالی و قدرت مالی چه فرقی بین اپوزوسیونهاست ؟ اگر من باب مثال مجاهدین ارتش ازادی داشتند و مسلح بودند و رزم اور بودند خوب میتوانستیم بگوییم فرقی در اپوزوسیون به لحاظ کیفی وجوددارد اما وقتیکه همه و همه خارج نشین و دیپلمات و خودکاربدست شده اند و چشم به بالا و اسمان دوخته اند چه فرقی میتواند بین انها باشد واصولا وجه تمایز انان به لحاظ موقعیت و رزم آوری چیست ؟

اگر به شعارو مقالات تیروتبری و دود و اتش و خون باشه که همه میتوانند اینگونه شعارهارا بدهند و بیشترش بادهواس !

اگر به تاثیر اپوزوسیون در جنبش داخلی وزن ها مشخص میشه که متاسفانه هیچکدام در صحنه داخلی حضورندارند و اگر همشونو جمع کنی بریزی تو یک گاله خیلی سبک تر از یک دختر روسری سرچوب کن هستند ! به عقیده من دختری که پیه همه چی را به تن میمالد و درصحنه مبارزه داخلی بدون هیچ تشکیلات دهن پرکنی و هیچ ادعایی روسری سرچوب میکندو زلزله و طوفان به ایده الوژی و ایمان اخوند  میاندازد هزارمرتبه شجاعتر و موثرتر از کل اپوزوسیون پوشال خارج نشین کشک است که با یک مشت "بریده چاپلوس" امورات میگذرانند و یا خونه اخر سمینارو گردهم ایی برگذارمیکنند و برای هم کف میزنند و دلشون به دیدن پوستر رهبر بزدل غایبشون خوشه !

مبارزات جوانان درداخل همچنان درکف خیابان تا پیروزی کامل ادامه دارد .



خاکزاد( مجاهدسابق)

ناشناس گفت...

درد ما اینست که شهامت شکستن تابوهارا نداریم ...

چون میترسیم از سوی احمق ها به انگ متهم شویم !

بنابراین از این نقطه آغاز میکنم تا مفتریان از خود خجالت بکشند و لحظاتی درخود و وجدان بیمارخود فروروند :

همه ما اسداله لاجوردی را میشناسیم ... قاتل بالفطره ... شکنجه گر و ادمکش معروف اوین ... کسی که در قساوت و شقاوت و بیرحمی و مغزپوکی و تدین و ازار و سفاکیت و صبوعیت در ایران شهره افاق است ... کسی که با اذیت و آزار و شکنجه و  گرفتن جان جوانان بیگناه این مملکت به شعف ایده الوژیک میرسید و نماز شکر بجامیاورد ...

اما او درزمان شاه چندبار به علت فعالیت سیاسی - مذهبی به زندان افتاده بود و درزندان نیز کاملا هیستریک مخالفین عقیدتی خودرا آزار میداد و پیامبرگونه انتطار پیروی انان از افکار پوسیده خودرا داشت ...

این تناقض را چگونه باید توضیح داد ؟ جرات کنید و وارد مبحث شوید ...

ایا شاه حق بود ؟

ایا لاجوردی حق بود ؟

ایا زندان رفتن ضامن افکار ترقی خواهانه بود ؟

ایا زندان رفتن خودبخود اعتبار انقلابی داشت ؟

ایا همه انانی که درزمان شاه به زندان افتادند اهل عدالت و آزادی بودند ؟

ایا مرتجعین هم به زندان میافتادند ؟ و چرا ؟

به این سوالات جواب بدهید .

اگر مرتجعینی امثال لاجوردی ها ( که یکی دوتاهم نبودند و صدها بودند) توسط رژیم شاه دستگیرو به زندان محکوم میشدند دلیل مبارزه شاه با مرتجعین بود ؟ واگرنبود چه بود ؟

چرا مرتجعین و روشنفکران چپ اصولا و عمدتا علیه شاه مبارزه میکردند ؟ ریشه های این همسویی درکجا بود ؟ ودر کجاهست ؟

ایا به نظرشما کل مرتجعین و کل روشنفکران چپ متاثر از فرهنگ اسلام و قران نبودند ؟

درباره دفاعیات گلسرخی چگونه تحلیلی دارید ؟

چرا و به چه علت مجاهدین مذهبی درزمان شاه به ایت اله خمینی احترام میگذاشتند و از وی جانبداری میکردند؟

چرا بعداز نکبت ۵۷ بمدت حدود سه سال مجاهدین از خمینی بعنوان "پدربزرگوار" و " مجاهد اعظم " و " سمبل شرف ملی " و رهبرانقلاب " نام میبردند ؟ وجوه مشترک ایده الوژیک انان چه بود و هست ؟

چرا یک رهبرخودشیفته خودبزرگ بین مسلمان چپ ! لیست اعدام شدگان و به داراویز شدگان را به چاه امام زمان میبرد و هدیه میکند ؟

لاجوردی اعدام میکنه و اینان لیست انرا به همان امام زمانی هدیه میکنند که لاجوردی برای ظهوراو نماز شب بجامیاورد و نسل هارا به خون میکشد !

این تناقضات را چگونه باید پاسخ داد ؟

اگر دواسلام متضادداریم ! پس چرا یک قران داریم ؟

تا کی باید در تابوی مزخرفات توجیهی ایده الوژیک هچل هفت روزگارسپری کنیم و حکومت به ریشمان بخندد ؟

برای نسل کنونی این تابوها معنی ندارد ...اصولا و خوشبختلنه انان افسارایده الوژیک برگردن نمینهند .





عالمی دیگربباید ساخت واز نو آدمی .



خاکزاد ( محاهدسابق)





ناشناس گفت...

من به ضرس قاطع خدمت دوستان عرض میکنم که یکی از عوامل بالفعل در رکودهای مقطعی جنبش در ایران برخی از اپوزوسیونهای خارج از کشور هستند که نه نقشی در جنبش دارند ونه حضوری دارند اما مرتب از طریق سایتهایشان خودرا نه تنها اثربخش که نیروی فعال درصحنه معرفی میکنند و این یک سرش در سیاست های راهبردی - روانی وزارت اطلاعات برای لوث کردن جنبش نهفته است . اینها که خودرا انقلتبیون خیرسرشان قدیمی میبینند چرا با وجود این واقعیت دست از خودنمایی کاذب برنمیدارند ؟ راستی علت چیست ؟ اینان که بهتراز هرکس میدانند تفکر و ایده الوزی شان در باور نسل شورشی کنونی ایران شنلخته شده نیست و جایی هم ندارد  پس چرا بدون توجه به برآیند منفی ان ناخواسته با تبلیعات خودنمایانه پوشال به جیب رژیم میریزند ؟ راستی علت چیست ؟ ایا بعنوان افراد سیاسی و حرفه ای مگر هدفی جز سرنگونی دارند واگر آری پس چرا با دعاوی کاذب مانع وحدت و عامل سرکوب جنبش میگردند ؟ من این مسایل را برحسب مخالفت با انان مطرح نمیکنم بلکه برحسب تسریع در امرسرنگونی مطرح میکنم و تعجبم که چرا انان واقعا نمیفهمند که دقیقا موازی با سیاست های راهبردی وزارت اطلاعات عمل میکنند و اگر میفهمند واقعا وای به حالشان ! الان نسل جوان کشور ان دختر مووزوزی آزادیخواه( مسیح علینژاد) را بیشترمیشناسند تا اینهارا ... چرا ؟ چون باور مسیح علینژاد به باور نسل جوان نزدیکتراست و باور مجاهدین در باور نسل جوان واقعا جایی ندارد و شرمتده ام که بگویم درباور نسل جوان مجاهدین هیچ فرقی با اخوندا ندارند ( به درست و غلط ان کاری ندارم من واقعیت را میگویم براساس صدق ) براساس انچه موجوداست واگر باورندارید به کانال تلگرامی خود مراجعه کنید و ان را با کانال تلگرامی مسیح علینژاد مورد سنجش و مقایسه قراردهید همه چیز دستگیرتان میشود . برخورد شترمرغی مجاهدین انهارا از واقعیت پیوسته دور میکند . در چنین مواقعی میگویند صدای امریکا اورا تبلیغ میکند تا اورا از حیض اعتبار بیاندازند اما خودشان صبح تا شام در التماس و احترام به پدرجد صدای امریکا روزگارسپری میکنند ! انجا که ژست انقلابی درکارباشد مواضع دهه ۵۰ شمسی ! وانجا که ژست توجیهی نیازباشد لابی با سناتورهای غربی !

این بوقلمون صفتی باورکنید در بنیان گذاران هرگز نبود .

اینها با یک مشت " بریده چاپلوس" ریدن به سازمان رفت پی کارش .



خاکزاد ( مجاهدسابق).

ناشناس گفت...

دوستی میگفت هرگونه انتقاد به مجاهدین تو این شرایط به نفع رژیمه بهش گفتم من برعکس فکر میکتم و دلایل بی شمار خودمو دارم و خلاصه بحثمون بالا گرفت و از اونجایی که دوستان قدیمی بودیم به کدورت نیانجامید .

اما نتایج جالبی حاصل شد که بدان اشاره میکنم :

اولا با توجه به گسترش و حجم اعتراضات داخلی و درخششی که این اعتراضات به همراه پیشتازان خود در صحنه میافرینند و پیوسته گسترده تراز پیش تکرارمیشوند اصلا مجاهدین عددی نیستن که بخواهیم درباره ان درارتباط با قیام مردم صحبت کنیم ... انها در این حجم از قیام های داخلی پرکاهی هم محسوب نمیشوند و حضوری هم ندارند و حتی چهره های شاخص پوشالشان هم برای نسل کنونی شناخته شده نیستند واین یک واقعیت است .

دقت بفرمایید که نسل حاضردرکف خیابان بین ۱۵ تا ۳۰ و ۴۰ ساله است و این معنی خودش را دارد ... درثانی نسل کنونی ۴۰ ساله که ویژگی های حکومت را تجربه کرده و از ان بیزاراست مانند رهبربازی ، قدیس بازی ، ایده الوژی بازی ، پوستربازی ، کف زدن بازی ، نمایش های خودبزرگ بینانه ، پامنبربازی ، اطاعت بازی از رهبر ، فردیت باختگی ، نوکرصفتی ، جاسوس بازی ، اسلام بازی ، ذوب شدن بازی و گنده گویی بازی ، خودبزرگ بینی بازی و صدها بازی بازی دیگر .... نسل عاصی و شورشی کنونی به هیچوجه نه تنها دنبال بازی های فوق الذکرنیست که تره هم برای ان خوردنمیکند و اتفاقا بخاطر انزجار و تنفر از همان بازی هاست که برای سقوط ولی فقه کف خیابان حاضرو اماده شده و هماورد میطلبد .

بنابراین میتوانم بگویم عصر ان فرهنگ پوسیده ای که درسایه شوم ان خمینی بقدرت رسید گذشته است .

رهبربازی متعلق به دوران جهالت بود ... امروز قهرمانان بسیارزیادی مانند صدها زن و مرد سکولار در زندان و میدان نبرد حضوردارند . دوران حرفهای مفت و میهمانیهای اشرافی رهبران بی جنم و مصنوعی خودشیفته گذشته است .... اخه یکی به من بگه دختری که روسری سرچوب میکنه و ایده الوژی اخوند را به اتیش میکشه  پای قیمتشم وامیسته چطوری میتونه حتی یک ثانیه وقت گرانبهای خودشو حرام امثال روسری برسران اروپا نشین بکنه ؟ 

مگرتا حالا چنین چیزی اتفاق افتاده ؟

دوستم تا حدودی قانع شد اما ته دلش چیزی وول وول میکرد چون چهره های حی و حاضر در زندان و میدان نبرد داخلی را نه دیده بود ونه شنیده بود ... او یک مشت اراجیف مرتبا از سایتشان خوانده بود ولاغیر و درسایتشان نه از زنان مبارز درداخل که درزندان و میدانند چیزی شنیده بود ، نه از دخترانی که با شجاعت روسری سرچوب میکنند ونه از صدها چهره پیشتاز قیام و حتی از زندان و شکنجه نماینده کارگر هفت تپه هم چیزی درسایتشان نخوانده بود !!!! درسایتشان فقط خوانده بود که مسعودفلان و مریم فلان با یک مشت مقاله مجیز گونه از یک مشت " بریده چاپلوس" و لاغیر .

شماره ۲۵۵

ناشناس گفت...

جهان ناشناخته است .

انسان روبه تکامل است .

اما :

اسلام ختمی مرتبت است !



درک این موضوع و پذیرش ان خودبخود تناقضاتی برای انسان پرسشگر ایجادمیکنه که قطعا اورا به "ارتداد و واجب القتل" شدن سوق میدهد و چه مرگی باافتخارتر از اینکه درمقابل جهل بایستیم و در راه کشف حقیقت جانفشانی کنیم .

اخه یکی به من بگه مگرمیشود به تکامل اعتقادداشت و دینی را برگزید که در نقطه ای از تاریخ بشر به سکون و نبی اش به خاتم معرفی شده است ! و انهم از طرف الله به توسط جبراییل !!!  اخه کدام گزینه اش قابل استناده ؟ این که همش رو هواست !

والبته که در ذهنیت ایده الوژیک نه تنها رو هوا نیست که روی زمین و در مرکز عالم بوده و اشرف مخلوقات !

خدا همه موجودات جانوری و گیاهی را به عنوان نعمت برای اشرف مخلوقات خودخواه ننرش افریده تا هرموجودی را که حلال گوشت بود بگیرد سرش را ببرد و بسم اله بگوید و ان را بخورد ... حتی اگر لن حیوان بیچاره بچه داشت نیز بچه هایش را هم سرببرد و بخورد و نماز شکربه جا بیاورد و دستی به محاسن مبارک بکشد و به چپ و راست خود دوتا فوت بکند و بلندشود برود دنبال پدرسوخته بازی و جنایتش و هرساله به خانه خدا هم مشرف بشود به شیطان زنگ بزند و برگردد والی اخر ... این زندگی یک مومن است .

ناشناس گفت...

امارها نشان میدهد که از هر ۱۰۰۰ نفر که درفضای مجازی سرکشی دارند ۹۸۰ تا ۹۹۲ نفر  پیامهای مسیح علینژاد را مورد تایید قرارمیدهند واین بدین معنی است که مسیح علینژاد توانسته دربین نسل جوان ایران به جایگاه قابل توجهی دست یابد واین به معنی ان است که بیش از ۹۰% کاربران گوشی های هوشمند برای ایشان جایگاه ویژه قائلند .

اما او هیچگونه ژست رهبری ندارد و درروابط بسیارساده فعالیت میکند . ضمنا کلیپ هایی که هواداران او در کوچه و بازار و مترو و درازدهام مردم با برداشتن روسری از سر و درگیری با نهادهای "خودسر" - انتطامی تهیه میکنند حاکی از شجاعت و جسارت انهاست چه با ضرب و شتم و بازداشت و زندان نیز مواجه میشوند . برداشتن روسری از سر در میان جمعیت در ایده الوژی اخوند چنان اتشی برپا نموده که علمای اعلام و مراجع تقلید نسبت به عواقب ان مرتبا هشدار میدهند . مراجع معتقدند با این روش تقدس اسلام و روحانیت درمعرض بی اعتباری قرارمیگیرد اخیرا علی مطهری نماینده مجلس ارتجاعی ابراز ناراحتی خودرا از بدحجابی اعلام نموده و ظاهرا بدجوری جوانان به خال زده اند ! و واقعا خسته نباشند و مبارزه شان پایدارباد .

اما سکوت و بی رنگ کردن مبارزه دختران توسط" آلترناتیو دموکراتیک " در همسویی با اخوندها قابل تامل است .

بخاطر پایه های ایده الوژیک مشترک فی مابین اخوند و مجاهد هردو جریان حسابی از این موضوع عصبانی اند ...

اخوندها بخاطر رفتن ! و مجاهدین بخاطر نیامدن !

منطور از مجاهدین طیف فعلی است که توسط یکی دوتا خودشیفته توجیب ریز مذهبی  و مشتی " بریده جاپلوس " هویت میایند .



سلحشور حقگو

ناشناس گفت...

وقتی خود مسئولین رژیم اذعان دارند که ۱۳ میلیون نفر جمعیت کشور زیرخط فقرند این بدان معنی است که انها براساس درامد ۴ میلیون درماه میگویند که امارنشان میدهد اما میلیونها خانواده هستند که حقوق بگیر رسمی و عیررسمی نبوده و آمارشان در مراکز آمار وجودندارد بنابراین طبق انچه که در کوچه و بازار میبینیم اکثریت مردم ایران در مرز فقرو زیرخط فقر زندگی میکنند وجود زباله گردی و کودکان کار و افزایش کارتن خوابی و گورخوابی و فحشاء و دربدری و بیکاری فاجعه ای است درداور حتی بسیاری از خانواده ها توان انجام هزینه های تحصیلی فرزندان خود را درمدارس دولتی هم ندارند چه رسد به مدارس خصوصی ... گرانی بیداد میکند و اصولا قدرت خریدی وجودندارد که درباره پایین امدن ان بحث کنیم . در چنین شرایط مرگباری عده ای که تماما از رژیم و وابستگان ان بشمارمیروند در نازو نعمت ورفاه حداکثری در خانه های گرانقیمت از زندگی اشرافی برخوردارند و فرزندانشان با اتوموبیل های گران قیمت میلیاردی درسطح شهر تردد مینمایند . این نابرابری اجتماعی که نتیجه نظام ایده الوژیک میباشد توسط مشتی اخوند و مکلای مذهبی ( خورده بورژوازی سنتی مذهبی در نظام حل شد و در ادامه به بورزوازی سنتی دلال و رانتخوار تبدیل گردید) در مقام غارتگران جان و مال مردم درقدرت مطرح بوده و اهرم های اعمال قدرت خویش را گسترش داده و میدهند ... انان با یک نوع میلیتاریزم سرکوبگرمذهبی به بقا و چپاول خودادامه میدهند .

متاسفانه قشر حساس و موثر و دلسوز جامعه دردوبخش قتل و عام دهه ۶۰ و جنگ ارتجاعی ۸ ساله ازبین برده شد و میدان غارت فرصت طلبان مرتجع بدون موانع جدی شکل گرفت و امروز پس از ۴۰ سال تمام ارکان قدرت مالی و ثروت کشوررا دراختیاردارند و همچنان غارت میکنند اما نسلی درحال جوش و خروش پابه عرصه مخالفت و مبارزه گذاشته که بسیار باهوش تر از نسلهای قبلی است واین بمثابه پاشنه اشیل جمهوری اسلامی مورد نفرت اخوندها و برخی اپوزوسیونهای حسود نیز قرارگرفته اما تا اخذ نتیجه به پیش خواهد رفت . جامعه ایران ابستن حوادث است و روحانیون وحشت زده !

ناشناس گفت...

از مجموعه سیاستهای ترامپ درباره جمهوری اسلامی چنین برمیاید که هم میخواد حفظشان کند (چون بهترین مترسک برای فروش سلاح درمتطقه است و مفت نفت و گاز مملکت را برای بقاء میدهد به اجنبی و مردم خودراهم سرکوب میکند  و همواره پتلنسیل جنگهای مذهبی را دارد ) واز سوی دیگر میخواهد اختیارکامل علما را در دست داشته باشد ! ( امام اختلاف فرهنگی دارند)

من که اینطوری فک میکنم .

خاکزاد

ناشناس گفت...

چه بایدکرد بزبان ساده :

درحال حاضر یه الترناتیو داریم بنام رضاپهلوی که هیچگونه شایبه حکومتی بهش نمیچسبه و به هیچوجه هم رژیم نتونسته مسیرشو منحرف کنه یا رویش تاثیربزاره یعنی یک الترناتیو پاک و پاکیزه است . درحال حاضر هرجریان یا فردی که خواهان تغییر هست باید درمسیرایشون حرکت کنه و به نام ایشون انحراف درجنبش پخش نکنه تا مرزها تفکیک و دوست و دشمن مشخص بشه . برنامه ایشون یک دولت سکولار - دموکراته و طبعا همانطورکه خودش بارها گفته جمهوریخواه است و اتفاقا مرد میدان هم هست اما نه به تعریفی که برخی بریده های چپ و یا بریده چاپلوسها و یا عوامل رژیم میگویند . ایشان تحلیل داره و  مانند یک باغبان باتجربه به رسیده شدن میوه اهمیت میده .

دراین اوضاع انواع و اقسام زهر افکنی ها از سوی معلوم الحال ها چه درخارج وچه درداخل درحال انجام است . مت نمیخوام به نام و نشان انها اشاره کنم اما همین بس که درراس مخالفین رضاپهلوی ولی فقیه و دم و دستگاهش قراردارد و عواملش درخارج درهررنگ و لباس .

برنامه سکولار- دموکرات ایشان درراس برنانه های مشعشع است چون ضامن  سایربرنامه ها بی اعتبارن اما ایشان در ارائه برنامه خود صدق دارند و راستگویی و ازهمه مهمتر اینکه درداخل بالنسبه دارای پایگاه اجتماعی هستند .

خاکزاد

ناشناس گفت...

رضا پهلوی صدبرابر بیش از رهبران مدعی اپوزوسیون ها صلاحیت دارد :

اولا ادمی است منطقی و دموکرات

دوما سابقه پاک و پاکیزه ای دارد .

سوما اطلاعات سیاسی بسیار وسیعی دارند .

چهارما دیپلماسی جهان را میشناسند و مسلطند .

پنجما طرفدار آزادی و عدالت و برابری و یکپارچگی است .

ششما از قدرت سخنرانی و استدلال برخوردارند .

هفتما حضورذهن بسیارقوی درپاسخگویی دارند .

هشتما به چند زبان تسلط کامل دارد .

نهما خلبان جنگنده است و توان و مهارت نطامی بالا .

دهما پایگاه بالنسبه اجتماعی دارد .

یازده با ایده الوژی و اینگونه مزخرفات مناسبتی ندارد.

دوازده یک سکولار - دموکرات معتقد است .

سیزده خانواده اش نیز عملا سکولار - دموکرات هستند .

چهارده معتقد به حقوق تساوی زن و مرد

پانزده معتقد به آزادی احزاب و نفی زندانی سیاسی

شانزده ادا و اطوار مذهبی ندارد ولذا شایسته .

و بسیاری مشخصات مترقی دیگر .

هفده هیچگونه مکاتبه ای با حکومت نداشته و هیچ وصله ای به او نمیجسبد . یک آلترناتیو واقعی است .



سوال :

ایا با چنین مشخصاتی کسی را برای رهبری مطمئن سراغ دارید ؟

ناشناس گفت...

یه حکومت داریم بنام جمهوری اسلامی با یک ولی فقیه با حداکثر اختیارات با ایده الوژی اسلامی و امام زمانی و عاشورایی .

یک جریان هم داریم بنام مجاهدین با الترناتیو جمهوری اسلامی دموکراتیک با یک ولی عقیدتی با حداکثر اختیارات با ایده الوژی اسلامی و امام زمانی و عاشورایی .

یک جنبشی هم داریم بدون داستانهای فوق که برای عدالت و آزادی و سکولاریزم و دموکراسی و یکپارچگی ایران درحال مبارزه اند با مبارزین و پیشتازان شاخص درمیدان و زندان .

فک کنم خیلی چیزها دستگیرتون شد .

خاکزاد



ناشناس گفت...

اخه یکی به من بگه مگه میشه جریانی  که همه مشخصات حکومت را در بنیانهای ایده الوژیک و تشکیلاتی و تبلیعاتی و لاف و گزاف گویی  داشته باشه آلترناتیو واقعی باشه ؟؟؟؟

اگه اینجوری باشه که در درون حکومت چندتا آلترناتیو داریم ! همشونم به اصل ۱۱۰ اختیارات حداکثری رهبر اعتقاد دارن !همشونم قبل از ۵۷ سابقه زندان دارن !  و اصلن مگر سابقه چندسال زندان ملاکه ؟؟؟؟ خیلی از مرتجعین بنام که همه هم  در حزب توده و هئیت موتلفه انهارا میشناسید اعدامی بودن که با یک درجه تخفیف ابدی شدن و پس از ۵۷ از زندان آزادشدن ! یکی دوتا هم که نیستن ...

خیلی از چهره های کنونی که اتفاقا با رژیم و مجاهدین مرز نیز دارند یک دهه و بیشتر در زندانهای مخوف و وحشتناک جمهوری اسلامی در قبر و واحدمسکونی زیر نظر لاجوردی جلادمعروف و معاونین جنایتکار او لت و پارشده اند با اینحال اعتبارشان به مواضعشان است ولاغیر .

روشهایی که از سوی" بریده چاپلوسان" برای توجه بیشتر تبلیغ میشود از مدافتاده است .

امروز هزاران پیشتاز درجنبش داخلی در میدان و زندانند و مگر میشود با طرح الکی و بلوف " کانونهای شورشی" شرکت نامرئی برای خود قایل شد و مبارزات جوانان را توی جیب خودریخت ؟ توجیب ریزی تاکی ؟  کدام کانون شورشی ؟ چه کشکی ؟ چه ماستی ؟ بیشرمی هم حدی دارد .

ظاهرا رهبری مجاهدین طی ۴۰ سال دریوزگی و بدعهدی به ورطه ای دچارشده که با ماکیاولیسم تمام عیار کارش شده رصد و توجیب ریزی ... تا کی ؟ تا کجا ؟

یکساله جنبش داخلی روبه افزایش بوده و هزاران نفر در میدان مبارزه  دستگیر و بازداشت شده اند ... کدامشان از کانونهای شورشی بوده اند ؟؟؟

یک مورد را اشاره کنید ما ضربدرصدش میکنیم !

امروز همه مبارزین داخل میدانند که مجاهدین به ورطه لاف و گزاف افتاده اند جز "بریده چاپلوسان" !

اگر گندش را درنمیاوردند علاقه ای به طرح این مطالب نداشتم اما متاسفانه غیرمستقیم درخدمت وزارت اطلاعات هستند و باید که افشاء شوند . انها باید ازخواب بیدارشوند و دست از خیره سری در خاک پاشیدن روی مبارزات قهرمانان داخل بردارند و با لاف و گزاف در زمین وزارت اطلاعات بازی نکنند . این جوانمردانه نیست و بنوعی لاشخوری سیاسی است .

ناشناس گفت...

عارضم خدمت دوستان که جنبش کارگری مظلوم واقع شده چرا که هیچ اپوزوسیون اسم و رسم دارو پرادعایی حتی یک نام از اسماعیل بخشی و سپیده قلیان در سایت های مشعشع خود نیاوردند ! همان سایت هایی که هیچ نامی تاکنون از زنان مبارزقهرمان داخل کشور منعکس نمیکنند ! چرا ؟ راستی علت چیست ؟
علت در سکت و تنگ نطری اپوزوسیونهاست چراکه یا بخیل و حسودند ویا رژیم ساخته و طبیعی است که نام و نشان شاخص های مبارزات داخلی برای انان مرز سرخ ویا خط قرمز تلقی گردد . بخشی و قلیان پس از بازداشت زیر وحشیانه ترین شکنجه ها قرارگرفتند و مستند برعلیه انان تهیه شد که بلافاصله پس از بیرون امدن از زندان به شکنجه و اعتراف اجباری اشاره و اعتراض کردند و دوباره توسط مامورین امنیتی دستگیرو مورد ضرب و شتم و زندان قرارگرفتند ... و دیدیم که معلمین و بازنشستگان در اعتراضات خود رسوایی رژیم مبنی بر اعتراف گیری و مستند سازی را مخکوم کردند ...
حال با وجود چنین مردمی و با وجود چنین عناصر شناخته شده مبارزی ایا اپوزوسیون خارج از کشور شرم نمیکند که مبارزات انان را منعکس نمیکند ؟ ویا شرم نمیکنند که مبارزات و شکنجه انان را مسکوت میگذارند ؟
اگر اپوزوسیون خارج از کشور حتی این هنرراندارد پس چه خاصیتی دارد ؟

ناشناس گفت...

شورای ملی چاپلوسان رهبر یا شورای ملی مقاومت مردم ؟

اخیرا در سایت مجاهدین مقاله ای باعنوان معضل "الترناتیو" سازی نوشته که اگر کلملت مشابه و جملات تکراری را فاکتو گیری کنیم اخرسر این جمله میماند که تنها الترناتیو شورای ملی مقاومت با کانونهای شورشی درعمق جامعه است و بقیه کشک هستند ! ( البته نویسنده هنوز محفوظ به حیاست و اگرچه به شاخصهای مبارزین در داخل کشور توهین نکرده اما با کاه کردن درپالون خود سعی در کمرنگ کردن و النهایه محو صدها و هزاران شاخصین مبارزات داخل کشور دارد . نویسنده مقاله مانتد بقیه هرزه نویسان مالیخولیایی خیالباف دو نیرو بیشتردر جامعه ایران نمیبیند اول رژیم و دوم خودشان !!!!!

این فرصت طلبان که به نوشتن چنین مطالبی عادت دارند چشم حقیقت خودرا به روی بیش از ۱۰ هزاربازداشتی میبندد و از روی ده ها خودکشی داده شده میپرد ... به شعارهای کارگران ، معلمان ، بازنشستگان ، دانشجویان و سایراقشارمبارز توجهی نمیکند اما از روی سکت و تنگ نطری ویا دم تکان دادن برای رهبرخودشیفته بدنبال اثبات ردپای شورای ملی مقاومت در مبارزات مردم ایران است ... انهم از اروپا !!! انهم در هیبت چاپلوسی !!!

جالبه خودشان راهم مستقل و غیروابسته تعریف میکند !

مردم دارن از فقروگرسنگی زباله گردی میکنتد و رژیم ستمگر همچنان به غارت و سرکوب مشغول است هزاران مبارز بازداشت و درزتدانن اما اقا از اروپا بفرموده خودشان را نخودآش نشان میدهند . زهی بیشرمی از این همه فرصت طلبی .

کجایی حنیف ؟

که یک مشت فرصت طلب ریدن به سازمان .

یعنی فکرشو بکن ! مجاهدخلق درخارج !!! انهم هرزه نویس !!!

ناشناس گفت...

نکبت ۴۰ ساله و اپوزوسیون  دهان به هوا !



اسبهای آبی کناربرکه با تنه های سنگین و پوستی کلفت زیر افتاب لمیده و دهان خودرا باز نگه داشته اند تا خدمات اسمانی شاملشان شود !

اپوزوسیون اروپا نشین ما نیز بعضا شباهت بسیارزیادی با اسبهای آبی کنار برکه دارد . اخر یکی بیاید به این نکبت ۴۰ ساله پایان دهد و مملکت را طی مراسمی شکوهمند تحویلمان دهد و برود بقیه اش با ما ... یکروز هایزر امدو ارتش را از کودتا منصرف کردو زمینه ظهورو ورود زامبی به بهشت زهرارا نزد مردگان اماده نمود و مگر نمیتواند دوباره تاریخ تکرارشود و اینبار یک ژنرال بفرستد و زمینه ورود مارا فراهم کند ؟ مردیم ازبس درکناربرکه دهانمان را بازگذاشتیم بابا زبونمون خشک شد ! بارانی بباران از اسمان بی ابر ! اگرتوبخواهی میشود ومگر نه اینکه ازیک زامبی رهبرساختی و برکول مردگان زنده نما سوارش کردی ؟ اینبار زامبیان صف به صف بازو به بازو در کنج هجرت و آماده عزیمت به قبرستانی دیگر خصوصا که مردگانش نیز بسیار بیشتراز ۴۰ سال پیش . نگاه کن ببین چگونه بر جسد کفتارها کرکس ها تناول میکنند وبرجسد کرکس ها سوسکهای گوشتخوار ؟ لاشخوراندرلاشخور صف به صف بازو به بازو باسرود و بی سرود پاکوبان و دست افشان با نگاه التماس به اسمان با دهانهای باز ... پس ببارای باران دراسمان بدون ابر ... ببار ... ببار ...

خلاصه رهبران زامبی گاه مرحوم و گاه نامرحوم ! گاه شیربیدار و گاه گربه اشرافی ... گاه وارداتی - پستی با بسته بندی پرزرق و برق انجنانی اما بی محتوا و گاه با محتوا اما محتوایش زوزه تسلیم و ایه یاس و موعظه انحراف با چاشنی سفسطه وطعم دموکراسی !

ساکت باشید ! مملکت درحال سوریه ای شدن است !!!!! واین اوازشوم را با بهانه های گوناگون مرتب تکرارمیکنند بدون انکه به عامل و سبب ساز وضعیت فعلی سوریه اشاره ای نمایند . این دسته از اپوزوسیون قلابی که گرگان درلباس میش با پاپیون و بی پاپیون با کراوات و بی کراوات مرتب درحال موعظه اند ! از انتشار اخبار مربوط به کارگر بازداشتی لت و پارشده و خبرنگار لت وپارشده تر هیچ نه میگویند ونه نامشان را برزبان میاورند ! تکلیف اپوزوسیون قلابی که روشن است نمیخواهد جنایات رژیم رسانه ای شود اما درد من از اپوزوسیون غیرقلابی است ... اوچرا رسانه ای نمیکند ! واضح است ... هراس دارد که خود کمرنگ شود و با این همه ادعای" کانونهای شورشی " از سکه بیافتد !!! لاشخوران قلابی و غیرقلابی توجیب ریز صف به صف بازو به بازو دست افشان و پاکوبان ... ببار ای اسمان ..‌ ببار ...

واما دراین سو :

مردم رنجدیده ، تنگدست و فقیر با سفره های خالی درمصاف با مهیبترین هیولای استبداد و بی عدالتی تاریخ بشریت  یعنی اخوند و ایده الوژی اخوند در رزم است و تنهای تنها با نسلی که میداند و میخواهدکه بداند و میرزمد و میخواهد که برزمد ... هزاران شاخص آزادیخواه درمیدان و زندان ... شاخص هایی که اپوزوسیون قلابی و غیرقلابی از مطرح شدن نام انان وحشت دارند ...

مبارزه خیلی چیزها به انسان میاموزد .

زنده و پایدارباد ایران یکپارچه متحد برای پیروزی .

ناشناس گفت...

عوامفریبی اقای ناصر شاهین پر در میهن تی وی :
ایشان مدعی است نبایدبخاطر مدارس کپرنشین به رژیم جمهوری اسلامی انتقادکرد بلکه باید به حکومت شاه انتقادکرد جون انها زمان شاه هم مدرسه نداشتند .
حالا سوال اینه که ۴۰ ساله از جمهوری اسلامی گذشته چگونه میتوان نبود امکانات اموزشی در روستاها را به حساب شاه گذاشت ؟؟؟!!! از نظر اقای شاهین پر بیکاری و گرانی و فقرو بدبختی مردم درحال حاضر به گردن شاه است ! شاهین پر در زمان متوقف شده و متوجه نبست چهاردهه از سقوط پهلوی گذشته !!!
بهتراست اقای شاهین پر یکضرب بیاید از خمینی دفاع کند تا دچارتناقض نشود . بدبختی ما اینه که طرفدارای نظام ژست روشنفکری هم میگیرند .

ناشناس گفت...

اقای مصداقی
شادی صدر که زنی است مبارز و دقیقا ضدرژیمی است .چرا اورا قبول نداریدویا برعلیه او سخن میگویید واقعا سردرنمیارم .

ناشناس گفت...

حرف یا حسابه ویا ناحساب و تا اینجا مشکلی نیست .اما وقتی کسی اصرارداره که دنبال حرف حساب باش و به رژیمی و غیررژیمی ان کاری نداشته باش یعنی بزبان التماس داره بهت میگه ضد رژینی نباش ! اینو دیگه هرخری میفهمه . برای مقاله شون یه عنوان میزارن که جذب خوندن بشی ولی وسط کار شمارا هدایت میکنن به بیت رهبری ( به فقاهتی و عقیدتیش کاری ندارم) !!!!!!!! این روش و متش درحال حاضر وجوددارد و دوستان باید یادبگیرند که گول عنوان مقاله را نخورند بلکه به محتوای مطالب توجه داشته باشند .
مردم دارن از بیکاری و فقرو گرسنگی زحر میکشند اما اینطرف دارن امام را گنده میکنن و لونطرف هم رهبرعقیدتی را ! انگار رسالت ایتها گنده کردن بت هایشان است تا رهایی مردم .

ناشناس گفت...

یک پارادوکس جالب :

اول این را بگویم که بنده نه طرفدار اقای رجوی هستم ونه طرفدار اقای مصداقی و به سرزمینم سوگند میخورم که هیچکدام از انان را قبول ندارم و برای هریک دلائل خودم را دارم اما میخواهم قیاسی بکنم و نتیجه گیری :

رجوی مصداقی را مزدور و مصداقی رجوی را مزدور میداند و هیچکدامشان هم تا کنون در یک مناطره برای اثبات اتهامشون روبروی هم ننشسته اند ...

اما :

------------------------------

رجوی ۷ سال درزندان بوده است .

 مصداقی ۱۰ سال در زندان بوده است .

------------------------------

رجوی در زندان شاه بوده است .

 مصداقی در زندان خمینی بوده است.

----------------------------

 ( خودتان قضاوت کنید کدامیک در زجرو سختی بیشتربوده اند )

----------------------------

رجوی هیچگونه سوابق نظامی نداشته است.

مصداقی هیچگونه سوابق نظامی نداشته است.

--------------------------

رجوی هیچگونه کتابی از شکنجه گاههای رژیم منتشرنکرده

مصداقی چندجلدکتاب درباره شکنجه گاههای رژیم منتشرکرده.

--------------------------

واقعا کدامشان میتوانتد مزدور باشند ؟

به نظر من هیچکدام !

پس چرا یکدیگررا مزدور خطاب میکنند ؟







ناشناس گفت...

گوز دربازار مسگرها مانند

اسلام دموکراتیک در بازار اسلام سنتی !

در سایت مجاهدین دو نفراز قدیمی ها بنام عباس داوری و مهدی ابرشمچی مطالبی نوشته اند تحت عنوان" بازیافت یک مردار و ..." تا توانسته اند جیب رهبرخودشیفته خود را با نخودو کشمش دروغ و تحریف و ملغمه ای از مطالب راست و دروغ پرکرده اند ... طبعا طرف صحبت انها ما نیستیم بلکه پامنبری های هایشان هستند تا خوراک بگیرندو سرشان گرم شود ( چون عاشق این بحث ها هستند ) این دو الدنگ دروغگو مدعی هستند که بهمن بازرگانی اولا کاره ای نبوده و دوما درحدی نبوده که بخواهد به مسعود بکن و نکن بگوید ! ( صرف نظراز اینکه بنده تمایل سیاسی به بهمن بازرگانی داشته باشم  این حقیقت را بگویم که بهمن بازرگانی از کادرهای اولیه سازمان ، همدوره حنیف و مدتی نیز مسئول مسعود رجوی بوده است و کتمان این حقیقت از سوی این دوالدنگ دروغگو ( که دران روزگار بندکفش بهمن بازرگانی هم حساب نمیشدند) به این دلیل است که میخواهندبگویند حنیف مسئول مسعودبوده است !  چون بخوبی میدانند پامنبری ها با چه مطالبی دچار شعف ایده الوژیک میشوند !  وای برما )

این دوالدنگ اصراردارند به خواننده حقنه کنند که مسعود عضو مرکزیت داخل زندان بود و الی آخر ...

من با خواندن مزخرفات انان چند سوال برایم مطرح شد :

۱/ اولا در شرایطی که سازمان دربیرون از زندان دارای مرکزیت بوده چه ضرورتی برای ایجاد مرکزیت درزندان بود ! ایا جز یک حرکت ضد تشکیلاتی که حنیف درواپسین دم حیات افرادرا از چنین اقداماتی منع کرده بود ؟!

۲/ ایا تشکیل مرکزیت داخل زندان به معنی دهن کجی به مرکزیت بیرون از زندان نبود ؟ انهم مرکزیتی که در رزم بی امان خود دراوج عملیات نظامی و ضربات پی درپی ساواک بودند ؟ ایا تشکیل چنین مرکزیتی بهردلیل خدمت به ساواک و خیانت به رزمندگان بیرون از زندان نبود ؟

واما نتیجه تشکیل این مرکزیت چه بود ؟

هیچی ... یک مشت نوشته بنا به نقل قولهای سعید شاهسوندی به قلم مسعودرجوی و ازکاه کوه ساختن و طرح دعاوی کاملا دروغ ازجمله انکه مرکزیت بیرون را کودتا چی و خائن به آرمانهای مکتبی نام بردند !!!

همه این اتهامات ازروی بخل و حسادت و کرسی طلبی بود چراکه همه اپورتونیستهای مذهبی ازجمله مسعود رجوی از نام شهرام هراس داشتند چون او با فرار قهرمانانه و بی نظیر  اززندان بهمراه ۱۹ قبضه سلاح کمری و ۹۰۰ تیرفشنگ چنان لرزه ای بر اندام ساواک و اپورتونیسم راست مذهبی انداخته بود که چشم دیدن اورا نداشتند و شب و روز با نوشته های مزخرف درپی ضایع کردن او بودند و جالبه این نوشته ها زندان به زندان میرفت و برای خیلی ها که ازمسایل درونی سازمان اطلاع جامعی نداشتند موردپذیرش واقع میشد ! این است همه انچیزی که این دوالدنگ دروغگوی چاپلوس از ان بعنوان "رسالت انقلابی - تاریخی" مسعود نام میبرند و این همان چیزی است که همنشین بهار بخاطران مسعودرا "معلم" خطاب میکند !

حالا تصورکنید ما درجه سطحی بودیم !

بی جهت نبود که خمینی بعنوان " پدربزرگوار" و " رهبرانقلاب " و " مجاهداعظم" و " رهبرسازش ناپذیرخلق" و صددوجین القاب مشابه دیگر از سوی اپورتونیسم مذهبی تا یکی دوسال مورد احترام و عزت سازمان بعد از" انقلاب "قرارگرفت ! درحالیکه شهرام توسط راست سنتی اعدام شد و در بیدادگاه  راه همه فرصت طلبی هارا بر راست سنتی مسدود کرد و قهرمانانه گلوله های سرب  داغ را برسینه ستبرش پذیرفت .

امروز دوتا الدنگ از تصفیه شدگان دهه ۵۰ پس از فرار ۳۷ ساله از میدان نبرد یوهو میایندو بحث مرکزیت زندان را پیش میکشند !

البته که من  بعنوان تحلیل و شناختی که از این بوزینگان دارم معتقدم در شرایطی که وزیرخارجه امریکا اقای پمپئو با مسیح علینژاد فعال حقوق بشر و حقوق زنان برعلیه حجاب اجباری ملاقات مینماید اینها برای کمرنگ نمودن ان درنزد هواداران و پامنبری هایشان مباحثی را مطرح میکنند که ماجرای مسیح کمرنگ بشود ( تحلیل من اینه چون روحیات و فیل هواکردن این بوزینگان را بخوبی میشناسم ) . 

دقت کنید حتی نام یک زن مبارز و شاخص درمبارزات داخل کشور هیچگاه درسایت این بوزینگان انعکاس داده نمیشود وحتی بازداشت و اعدام بیش از ۱۰۰۰خبرنگار و فعال حقوق بشری در سایت انان منعکس نیست درحالیکه از مریم و مسعود الی ماشاله !  بخل و حسادت خورده بورژوایی کشته اینهارا !

توخودحدیث مفصل بخوان ازاین مجمل

بقول شاعر گمنام

تنگ هستیم از نظر مانند قیف

ازسواد چیزی نداریم غیرکیف

دیگران را هیچ انگاریم همه

خودراغالب کنیم برهرنحیف



خاکزاد ( مجاهدسابق)







ناشناس گفت...

اقا ! به هرکی دروغ بگی به ما که نمیتونی بگی ! چون ما خودمون از اول اول اولش تو جریان بودیم . اگه برای غریبه ها قپی بیایی و از دجالیت خمینی روضه بخونی برای من که موقع فروش نشریه شماره یک مجاهد از تصویرامام خمینی بصورت زمینه نشریه مجاهد ( ضمینه شناره یک) شرم به فروش داشتم و شاخ از کله ام زده بود بیرون  که نمیتونی قپی بیایی !

گوربابای بهمن بازرگانی ... اما بازیافت مردار بیشتر به خودت میخوره تا این بابا ! اون که تکلیفس معلومه ...

شماها که درنشریه مجاهد عین اسکناس تصویرامام خمینی پدربزرگوارتونو زمینه نشریه مجاهد کرده بودید مرداربازیافت هستید یا کسی که بقول شماها از اولش بریده بوده ! یکی از این دوتا نره خر الدنگ باید سوال کنه شماها که خمینی را رهبرانقلاب و رهبر سازش ناپذیر خلق و از این مزخرفات خطاب میکردید مرداربازیافت شده اید یا کسی که از اولش بریده بوده ؟!

بقول معروف :

هادی هادی اسم خودتو رومن نهادی !

ناشناس گفت...

ایا واقعا مجاهدین مطرح هستند ؟

امروز که به voa سرزدم اخبار ایران سراسر مربوط بود به مبارزه مردم برعلیه جمهوری اسلامی در داخل کشور ..

ماجرای ملاقات پمپئو با مسیح

خبراز شکنجه احمدرضا جلایی پزشک ایرانی

خبراز شکنجه ۸ تن از فعالین محیط زیست

خبراز احضاروکیل اسماعیل بخشی

خبراز تظاهرات معلمان ( با اعتراض به صدا و سیما دررابطه با اعتراف اجباری )

خبراز بازداشت فلان خبرنگار

و اخبار بسیاردیگر با تصاویرمربوطه ...

اما به عنوان یک ایرانی که قلبم برای آزادی و عدالت میطپد شرم دارم که بگویم در سایت سازمان مجاهدین هیچیک از اخبارفوق وجودندارد و هرچه هست تبلیغ گنده کردن مریم و مسعود !!! واقعا این سازمان درچه سراشیبی گرفتارشده است که همه هم و غمش کمرنگ کردن مبارزین داخلی و پررنگ کردن چهره های پوشال خودشان !

ایا قبل از ۵۷ این سازمان اینگونه بود ؟ یعنی به مبارزات مردم و شاخص های ان حسادت میکردو بخل میورزید یا با تمام وجود ان را شب نامه میکرد و به جامعه انعکاس میداد ؟

بله قبل از ۵۷ این سازمان با رهبران ذیصلاح مبارزات مردم را شب نامه میکرد و در خانه ها میانداخت ... اما بعداز ۵۷

وقتی یک مشت بزدل دررهبری قرارگرفتند نیروهایشان را رها کردند و فراررا برقرار ترجیح دادند و سازمان را درخارجه به صورت یک شرکت سهامی دراورندو یکنفررا مدیرعامل و همسرمدیرعامل کردند و بقیه را نوکروکلفت و ط کش و چاپلوس و هرزه نویس و غیره و غیره ... پس وای برما ... وای برما ...

اما مبارزات درداخل بهر سختی که باشد به پیش میرود . روزی نیست که فعالی بازداشت و روانه زندان نگردند اما سازمان مجاهدین درتب حسادت و بخل جداشدگی از جنبش میسوزند واین سوزش را میتوانید درعدم انعکاس چهره های شاخص مبارزان داخل درسایت شان ملاحظه کنید . انان مانتد جن از بسم اله از نام و نشان زنان و مردان مبارز درایران وحشت دارند و دراین مسیر با اخوندها همسفرند .

ناشناس گفت...

جامعه ما مذهبی است و از نوع سنتی و این موضوع در مناسبتهای مختلف خودشو به واضحترین شکلی نشون میده اما جو مذهبی بصورت یکپارچه روی جامعه چتر نداره بلکه کلا از مرکز به سمت جنوب شهر گرایش مذهب سنتی بیشترمیشه و از مرکز به بالا نیز از شدت تمایلات مذهبی کاسته میشه . نمیخوام بگم فقرا بیشتربه مذهب گرایش نشون میدن بلکه میخوام بگم که بیسوادها بیشتر به مذهب گرایش نشون میدن واینو من با دقت بسیار تحقیق میدانی کردم و طبعا نتیجه گرفتم بنابراین میخوام بگم مذهبی بودن ارتباط مستقیم با سطح فرهنگ ادم ها داره و فرهنگ هم رابطه مستقیم با سطح سوادو معلومات و در شمال شهر این نمود بیشتراست تا جنوب شهر . طبعا فقر و عدم توان مالی بعنوان عامل پایه ای دوری از تحصیلات نقش داره ...

بگذریم ...

با وجود شرایطی که توضیح دادم هیچیک از احاد جامعه کنونی ایران چه انهایی که با اسلام خمینی و عملکرد خمینی دشمنی اشکاردارند چه انهایی که ندارند چه انهایی که مذهبی هستند چه انهایی کمتر مذهبی هستند و چه انهایی که مذهبی نیستند هیچکدام هیچگونه علاقه مندی به نگرش  راستین به اسلام ندارند و اصولا بحث اسلام سیاسی و اسلام محمدی و اسلام خمینی و اسلام راستین بحث رایج و دغدعه هیچیک از احادمردم نیست و اصولا اینگونه مباحث بین معدودی روشنفکر مذهبی مطرحه ونه احادجامعه . ازاین زاویه میخوام عرض کنم که ایده الوژی مجاهدین جایی درجامعه بشکلی که باعث تحول درنگرش دینی بشود ندارد چون جامعه ما کلا دارای معدل فرهنگی بسیارپایینی است یعنی یک اخوند خیلی خیلی راحت تر از یک روشنفکرمذهبی میتواند تاثیرگذارباشد و جهت ایجادکند .

چرا ؟

چون جامعه ما بیش از ۱۲۰۰ سال است که دارای حکومتهای کاملا مذهبی ودرمواردی حکومتهای منطبق با شریعت داشته و قوانین اسلامی درجامعه اعمال میشده و لذا جامعه درطی قرون بصورت مذهبی شکل گرفته و دارای فرهنگ مذهبی شده است خصوصا که حاکمان نیز در اشاعه مذهب همواره تلاش کرده اند و بشدت با تفکرات غیرمذهبی برخورد کاملا خشونت امیز درحد حدو تعزیر داشته اند بطوریکه بسیاری از شعرای ما اشعار انتقادی خودرا با کنایه و استعاره انتشارداده اند مانند حافظ ... و بسیاری دراین راه  ازناحیه علما دچاراسیب های جدی شده اند . مثلا دستوربه قتل کسروی داده میشود و اورا در صحن دادگاه منادیان اسلام به ضرب چاقو به قتل میرسانند و یا قبل ترها انواع روشهای شکنجه قرون وسطایی برعلیه خداناباوران ... وحتی اتش زدن خانه بهائیان به فتوای مراجع اسلام و هزارجنایت دیگر ....

امروز به یمن فضای اینترنتی و مجازی سرعت آگاهی رسانی بسیار بالاست واین یک "معجزه" ! است ( همه دارند باسواد میشوند و ازمذهب دور ... تابوها یک به یک درحال شکستن هستند ) که مراجع سخت ازان وحشت دارند ... خصوصا که مطالبی در این فضا برعلیه علما و مراجع و نقد تفکر دینی باشد ... انان سخت خشمگین میشوند اما کاری نمیتوانند بکنند جز بازداشت و زندان و فیلتر و غیره ...

امروز درجامعه با شکوفایی و تحول و استقبال از بازیابی فرهنگ ایرانی مواجه هستیم و به همان نسبت ازسوی حکومت با ترویج فرهنگ مذهبی ! مراجع شکست میخورد زیرا فضای مجازی تابو شکن عمل میکند .

کدام پیروز میشوند ؟ طبعا نیروی بالنده .

اما دراین میان اپوزوسیونهای مذهبی اگر دغدغه خلع ارتجاع مذهبی را داشته باشند بایستی با گرایش غالب ترویج فرهنگ ایرانی خودرا همسو کنند و دست از زینب و زهرا بردارند وگرنه دردام اخوند همچنان برعلیه مردم خواهندبود حتی اگر نیتشان این نباشد .



خاکزاد

ناشناس گفت...

اردلان
آقای مصداقی عزیز
در برنامه امزور شما در ارتباط با محاهدین و روایت نوزده بهمنَِ ِ به یک تکته ای ارشاره کردید که نیاز به تصحیح کردن دارد
شما گفتدید که مجاهدین جون از الگو سازی از مخمد رجوی قطع امید کردند ِ رفتند سراغ دختر مریم عضدانلو و مهدی ابریشم چی بنام نرگس ِ و وی را تا حد شورای رهبری بالا بردندِ این خبر درست نیست
دختر مربم و ابریشم جی اصلا در این باغ ها نیست به همی خاطر هم از هر گونه آنتننی کردن وی خودداری می کنند
نرگس عضدانلوِ ذختر شهراد ضدر حاج سید جوادی و محمود عضدانلو است
اسم نرگس را هم از این جهت برای وی انتخاب کردند که َ نرگس خواهز محمود عضدانلوِ در سال 1354 به بخش مارکسیست شده مجاهدین ملجق شذ ِ زمانی ساواک می خواست وی را دستگیر کند با خوردن سیانور خودکشی می کندِ ِ
نکته قابل توجه این است که ِدر اسناد رسمی این سازمان مطلقااز وی نامی برده نمی شودَ دقیقانظیر صدیقع رضایی َ فرزند زضاییهاَ ولی فقط به این خاطر که تغییر عقیده داده بودندِ کاملا بایکوت شدندِ

ناشناس گفت...

مجاهدین را لطفا فرقه خطاب نکنید . انان اسم دارند لطفا اسم واقعی شان را بگویید و اگر نقدی دارید به عملکردشان وارد کنید .
خاکزاد

ناشناس گفت...

چرا باید مجاهدین را افشاء کرد ؟

هرجریانی با هر سبقه و صبغه وبا هر ادعایی که دارد تا زمانی که در مسیر ضدارتجاع است باید مورد پشتیبانی قرارگیرد اما زمانیکه از نظر ایده الوژیک دارای اشتراکات عمده و اساسی با حاکمیت است وتا زمانیکه بمثابه ضدوحدت عمل میکند طبعا نمیتواند به لحاظ تاکتیکی در خدمت جنبش باشد و قطع مسلم شعارهایش بادهواس  . سازمان مجاهدین برغم انکه صدها تناقض را با خودیدک میکشد و برغم عدم حضورعینی درجنبش خواستار رهبری ! است و این خصیصه خودگنده بینی درشرایطی که هزاران زن و مرد قهرمان رویاروی رژیم درمیدان داخلی در رزم هستند نمیتواند موجب توجه جنبش به انان شود ولذا یا انان باید با طرد خصلتهای خودگنده بینی به جنبش پیوسته و گامی درجهت وحدت بردارند ویا باید درجریان مبارزات و حرکت جنبش نسبت به افشای انان اقدام نمود . حاکمیت اخوندی و دارای ایده الوژی اسلامی است ولذا سپردن جنبش به جریاناتی که دارای همان مشترکات ایده الوژیک هستند خیانت به همه جانباختگان راه عدالت و آزادی است .

جریانی که باوجود مشاهده جنبش زنان و دختران قهرمان برعلیه حجاب اجباری کمترین وحدت عملی ازخودنشان نداده و همچنان خیره سرانه با رعایت حجاب درکی از همدلی و مشارکت درپراتیک زنان مبارز برعلیه خط قرمزهای اخوندی ندارد چگونه میتواند درگروه نیروهای بالنده اجتماعی وانهم در قرن ۲۱ قرارگیرد ؟ و مگرنه اینکه حفظ روسری ( با وجود حساسیتی که اخوند درحفظ ان دارد ) یکنوع دهن کجی ضد دموکراتیک در مسیرمبارزه حقوق و آزادی زنان درایران بشمار میرود ؟!

درچنین شرایطی فرق مجاهد با علی مطهری درچیست ؟

پس درک شرایط عینی و اتخاذ تاکتیک متناسب با ان بمنظور حمله هرچه بیشتر برارتجاع مذهبی و ضربه به مهمترین موضوعی که اخوندبدان حساسیت دارد درکجای امر مبرم مبارزه  قرار میگیرد؟؟؟

توجه بفرمایید که اعضای مجاهدین حتی درخارج که فشاری برانان متحمل نیست و پرداخت هزینه ای را جز همکاری با زنان قهرمان داخل کشور دربرندارد هیچگونه همدلی و حمایت پراتیک نیز ازانان ساخته نیست ! خساست سیاسی برای چیست ؟

پس به چه درد میخورند ؟

اگر آرمان خواهی این است که همه اخوندها آرمانخواه خواهندبود !

بنابراین سک رید به چنین ارمانخواهی !(دورازجان سگ)

البته سازمان مجاهدین درسایر بخش ها نیز با خست و حسادت و بخل با مسایل مبارزین و شاخص های مبارزه در جنبش داخل ایران برخورد میکنند . مثال اینکه بیش از ۱۰ روز از مفقودشدن سپیده قلیان میگذرد و حتی خانواده وی از محل اوخبرندارند و قطعا درزیرشکنجه است اما دریغ از انعکاس این خبر درسایتهای مجاهدین !  حسادت و بخل تا چه حد وتا به کجا ؟ ایا این نوع سیاست نتیحه ۳۷ سال زندگی اشرافی درمقام برده داری است ؟ ایا حنیف و بهرام نیز اینچنین بودند ؟ مسلما خیر . به شهادت صدها فاکت و نشانه این مجاهدین ان مجاهدین نیستند .

زنده و پایدارباد مبارزه مردم برعلیه جمهوری اسلامی



خاکزاد ( مجاهدسابق)

ناشناس گفت...

 به هوادارن مجاهدین !

کشورما ۴۰ ساله که داره با ایده الوژی اداره میشه وانهم از نوع ایده الوژی اسلام به سرکردگی ولی فقیه .



ایا امکان داره کشوری با ایده الوژی اداره بشه اما تحت سرکردگی کسی نباشه ؟ وبه نیستی و نابودی و فقرو ظلمت همگانی و قدرت و ثروت رهبران منجر نشود ؟

بدیهی است که خیر .

بنابراین بنده بعنوان کسی که تمام کوچه پس کوچه ها و خیایانهای ایده الوژی را طی کرده به شیفتگان ایده الوژی عرض میکنم که در انتهای کوچه ها و خیابانهای ایده الوژی جز بیایان برهوت و غم و بدبختی نیست واگربود امروز جامعه ایران پس از گذشت ۴۰ سال آزگار به چنین وضع دهشتناک اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی نرسیده بود . امروز فقرو تنگدستی از سرو روی جامعه بالا میرود درحالیکه رهبران ایده الوژیک ان در شکم سیری و رفاه و ثروت و غارت بدیل ندارند . مصباح یزدی یه پاش لب گوره هنوز دست از اموزشهای ایده الوژیک برنمیداره ! چون به برده های بیشتر و مسخ شدگی بیشتر برای رفاه خودش و خاص الخاص کردن خودش نیازداره .

اهااای مسخ شدگان مکتب پوچی و تباهی بیدارشوید و به خودآیید . توصیه میکنم ان عینک به ارث رسیده از چاههای قرون وسطی را که با چهارتا اصطلاحات سیاسی  مزین شده را از چشم بردارید و با فرهنگ روز جوانان عاصی به پیکاربا دشمن متحجر سیاسی - ایده الوژیک یعنی روحانیت به میدان مبارزه پا گذارید . اینکه هی در مخیله خود بگویید من انم که رستم بودپهلوان و مسعود عضو مرکزیت زنداندبود  و حنیف بهش گفت سازمان مال تو  ! و یکسری مزخرفات مشابه دیگر مسئله ای از جنبش مردم حل نمیکند ... امروز در صحنه مبارزات داخل هزاران رستم واقعی در زرم و پیکارند که در شهامت و جرات و جسارت و آگاهی  به گردشان هم نمیرسید بنابراین اگرواقعا قصد براندازی و یا کمک دارید لااقل درسایتهای خود یادی از قهرمانان حی و حاضر درمیدان و زندان جنبش داخلی داشته باشید .

اگر واقعا عرضه و جنم اینکاررا نداشته باشید به چه درد میخورید ؟ واقعا به چه درد میخورید ؟

مگر شور و فتور الکی و تعطیم به رهبرو کف و سوت به معنی مبارزه است ؟ مگر ماهی یکبار جشن گرفتن و قربون صدقه یکنفررفتن ربطی به مبارزات داخل کشوردارد ؟ اگر چاپلوسی و بهدبه و چهچه رهبرخودشیفته اسمش مبارزه باشد که چاپلوسان خامته ای نیز مانند شمایلن مبارز میشوند ! ول کنید این مزخرفات را ...

به آزادی مردم رنجدیده  درداخل زیر دست پای اهنی رهبران سنگدل ایده الوژیک بیاندیشید ...

وگرنه فردا خیلی دیراست .

زیاده عرضی نیست جز تحول فکری شما درمسیر آزادی یک ملت اسیر دردست یک مشت رهبران ایده الوژیک مانند مصباح یزدی ها و جنتی ها و خامنه ای ها و یزدی ها و پورازغدی ها و بقیه ارازل اوباش مشابه .

ناشناس گفت...

مطالب اقای اردلان کاملا درست است .
مجاهدین فعلی بردن نام مجاهدینی که پیرو شهرام و بهرام بودند و مارکسیست شده بودند را کلا از تاریخچه سازمان حذف کردند ازجمله نام نرگس عضدانلو خواهر بزرگ مریم عضدانلورا و نام بسیاری دیگر . محاهدین فعلی مذهبی هستند با خصوصیت بسیارقوی حسادت و بخل که سرچشمه این بیماری در نوع نگاه رهبرعقیدتی خودشیفته است که من شخصا فکرمیکنم این حسادت ازسوی رهبرعقیدتی ریشه های قدیمی داره چون ایشون ذره ای سابقه نظامی نداشت و همه سوابق نظامی مارکسیستهای سازمان را زیرکانه و با تحریف و دروغ و سکوت تصفیه شدگان عقده ای امثال ابریشمچی و توحیدی و حیاتی و سیدکاشانی و سیاکلاه و چندتن دیگر ریخت توی جیب خودش ! و تاریخچه جدید من دراوردی ساختند و تو مغز هواداران صفرکیلومتر کردند .
ومن تعجبم از خانواده رضایی ها مانند حبیب ( محسن رضایی) که چگونه خوارو خفیف شده و نامی از خواهر خود صدیقه رضایی نمیبرد ؟ واقعا حیات خفیف خائنانه ارزش اینگونه لاپوشانی های اپورتونیستی را دارد ؟
یعنی سقوط اخلاقی و شخصیتی تا این حد ؟ که ادم جرات بردن نام خواهرش را نداشته باشد ویا مانند اون مرتیکه "چاپلوس الدوله" محمداقبال خواهرش را با ان سابقه زندان و فقط بخاطر مخالفت با رهبر عقیدتی پوشال بفرموده ماماچه و فاحشه معرفی کند ؟ چه بلایی اپورتونیست های مذهبی برسراین سازمان اورده اند ؟ وقتی قدرت مالی درانحصار یکنفرباشد همه این کثافتکاری ها طبیعی است چون درجریان له شدن فردیت شان بارها به انان گفته شد که نون خورمسعود هستید !

ناشناس گفت...

درحالی وارد ۴۰ سال از نکبت ۵۷ میشویم که تمام دستاوردهای اقتصادی ، اجتماعی، فرهنگی ، محیط زیستی ، جهانی ، صنعتی مان یک به یک توسط اخوند درجمهوری اسلامی نابود شده است ... این رژیم درطول این ۴۰ سال گذشته فقط و فقط در افزایش جمعیت بمنظور افزایش نفوس مسلمین ! نقش داشته بدون انکه به فکر امکانات رفاهی بهداشتی مردم باشد ... فقر و زباله گردی و کارتن خوابی و اعتیاد و فحشاء و سرکوب عقایدمخالف و اعدام و زندان و شلاق و تعزیر و نابرابری و اختلاس و غارت و چپاول ثروت ملی و عقدقراردادهای ننگین استعماری و بی آبرو کردن ایرانی در جهان تنها دستاوردهای رژیم جمهوری اسلامی طی ۴۰ سال گذشته بوده است ولاغیر .

خاکزاد

ناشناس گفت...

مشکل کجا بود ؟

مقاله و مطالب خوبی بود اما چیزی میخواهم به این بحث اضافه کنم .

مشکل دراینجا بود که این فقط حزب توده نبود که شوروی را میپرستید و دنباله روی سیاست ان بود بلکه چریک فدایی و مجاهدخلق نیز چنین بودند . اگر شوروی بدنبال تجزیه آذربایجان ازایران بود حتما انقلابیون ما ان را تئوریزه میکردند ! درحالیکه اگر امریکا چنین نیتی داشت اورا متجاوز و سرکرده امپریالیسم خطاب میکردیم و این فرهنگ در بین مخالفین شاه که غالبا توده ای ، فدایی و مجاهدخلق بودند کاملا رهیج بود ( بنده خودم مجاهدبودم و میدونم دارم چی میگم) ما پیوسته تحت تاثیر مبارزات امریکای لاتین ، انقلاب الجزایر و گل سرسبد انقلابیون یعنی شوروی بودیم و این یک بیماری بود که شدیدا در قشر خورده بورژوازی جدید و تحصیلکرده اپیدمی شدید داشت خصوصا که شوینیسم درکله انقلابیون بی وطنی تعبیرشده بود درحالیکه مبارزات میهن پرستانه بخشی از مبارزات برحق ملتها درسراسر دنیا بود .

من یادمه همه چیزرا با موضع شوروی میسنجیدیم و توجیه میکردیم ( مانند حزب توده و فدایی) خصوصا که مسلمان هم بودیم و شاه را ضد منافع اسلام میدانستیم ( به نوشته های سازمان دردهه ۴۰ مراجعه کنید ) نزدیکی ما و اخوندها درمخالفت با شاه ریشه در همین داشت . تمام اطرافیان خمینی و بخش وسیعی از اخوندهای حاکم خونریز امروزی در دهه ۴۰ و حتی اوایل دهه ۵۰ از دوستان ما و کمک کاران ما بودند و به ما کمک مالی میکردند چون دارای پایه های ایده الوژیک مشترک بودیم و حسین بن علی و عاشورا قبله گاه هردوی مان بود . تنها درسال ۵۳ به بعدبود که شهرام و بهرام ارتباط اخوندها با سازمان را قطع کردند و به تصفیه و اخراج اعضای مذهبی اقدام نمودند ( بخش وسیعی از کادرهای بالای فعلی مجاهدین از تصفیه شدگان و اخراجی های ان ایام بودند که بخاطر پافشاری و تمایلات مذهبی تصفیه و اخراج شدند)

این شدیدترین نوع مرزبندی با شوروی زدگی و تفکرات روسی بود که بصورت ارائه تئوری سوسیال - امپریالیسم ارائه شد و حزب توده ان را امریکایی! خواند )

بگذریم ...

امروز افرادی که مدعی هستند میخواهند وقایع تاریخی را ثبت کنند حتما بایستی به موضوعات فوق توجه داشته باشند و مزخرفات شایع را به جای وقایع ثبت نکنند .

بگذریم ...

صرف نظر از خمینی که فرهنگ او درجامعه ریسه داشت طبعا رسانه های بین المللی در اگراماندیسمان او نقش عمده ایفا کردند و به روشهای تهیجی مردم را میشوراندند .

شاه شاید بدنبال جامعه ایده ال شبه اروپایی بود اما ایده خودرا با مردم درنیان نگذاشت و شوالیه وار رفتارمیکرد اگرچه ساواک با اعمال روشهای غیرانسانی روزبروز از محبوبیت او کم میکرد .

همه چیز به نفع اخوند تمام شد ... اری همه چیز ...

اما همین اخوند نسلی را درنقابل خوددارد که درتمام ابعاد برضداو وارد میدان شده اند به معنی آلترناتیو واقعی ... حتی برای مقابله با حجاب اجباری روسری خودرا سرچوب میکنند و آتش به عبا و عمامه او زده اند ...

امروز حتی بخشی از جنبش یعنی مبارزه نوین زنان درایران چنان اتشی برکاخ ایده الوژیک اخوند زده که فاشیستهایی امثال علی نطهری هارا به میدان اورده و فریادمیزند سمبل زن مسلمان زینب کبری است و بدین سان خاک بر مبارزات نوین زنان ایران میپاشد .

ملت پیروز خواهدشد ... تردیدی دراین نیست .

ناشناس گفت...

اقای مصداقی عزیز

بنده هم به عنوان یک ایرانی ضدرژیمی معتقدم که این مجاهدین ان مجاهدین نیستند و اصولا این مجاهدین اپورتونیستهای راست مذهبی سازمان بودند که درسال ۵۷ با حقه بازی و تحریف و شانتاژ درغیاب رهبران اصلی خودشان را درنزد هواداران بی اطلاع جا انداختند اما هیچوقت به انها نمیگویم فرقه چون نامشان مجاهدین است و ضمنا کلمه مجاهد هم امروز برای من بار مثبت ندارد و همه سلفی ها و مدعیان پیروی از پیغمبراسلام خودرا مجاهد میدانند و حتی اخوندهای حاکم برایران هم از خود بعنوان مجاهد و مجاهدت درراه اسلام نام میبرند ....

بهرحال بنده با دلائل فوق نام اینها را به ادعای خودشان مجاهد نام میبرم . خوداینها هم پس از ۵۷ ازخمینی بعنوان مجاهد اعظم نام میبردند .



خاکزاد( مجاهد سابق)

ناشناس گفت...

کرم ازخوددرخته اما درخت کرم تولید نمیکنه .

موریانه میاد وارددرخت ضعیف میشه و تدریجا ان را میخوره و میپوسونه درست مثل حیوانات درنده ای که وقتی به یه گله حمله میکنن ضعیفا رو دنبال میکنن .

بنابراین از طبیعت درس میشه گرفت که در عرصه سیاسی هم این قانونمندی مصداق داره . افرادضعیف دچارانحراف و اشتباه در دیدگاه و خط و مشی میشن .

این اشتباه میتونه تحت شعارهای چپ ولی گردش به راست باشه و یا میتونه با یه توطئه به افراد ضعیف تحمیل بشه .

داستان ۳۰ خرداد که اقای رجوی ازان به عنوان ضرورت تاریخی نام میبره ازهمان مواضع چپ گردش به راسته چون دقیقا توطئه رژیم بود  و ضرورت تاریخی نبود و ایشون تشخیص نداد و نتیجه اش هزاران بازداشت و اعدام شد و خودشم فلنگو بست ! درصورتیکه اگر دوزار عقل یا حس مسئولیت تو وجودش بود باید سریع بلحاظ مناسبات تشکیلاتی دریک موضع دیگری میرفت . درشرایطی که ۹۰ درصد نیروهایش در محلات و مراکز اموزشی و ادارات و کارخانجات شناخته شده و علنی بودند نباید ریسک میکرد و متاسفانه کرد و خودشم فلنگوبست و حالاهم داره نون و آب لیست کشته شدگان را میخوره و جالبه که هنوزم با شعارهای چپ در منتهی الیه راست بصورت تکیه بر دشمنان تاریخی مصدق خودنمایی میکنه .  توفرانسه هم ازموضع چپ فلنگو بسمت عراق  ! بعداز سقوط صدام دوباره با شعارهای پوشالی چپ فلنگو ازعراق به اروپا بست ! قصدمن اشاره به واقعیت هاست وگرنه امثال ایشون قبلا درحزب توده زیاد امتحان پس دادند ! درجریان کودتا علیه مصدق رهبران حزب توده فلنگو بستندو به المان شرقی رفتند اما خسروروزبه ها درداخل اعدام شدند و رهبران حزب توده خون روزبه هارا به حساب خودشان میریختند ! تاریخ ایران سراسر تجربه است ... اری تجربه دردناک فرصت طلبی ها و فلنگ بستن ها .

پدری که خانه اش را دشمن به آتش کشیده اول فرزندانش را از درون آتش نجات میدهد ونه انکه فرزندان را درداخل اتش رها کند و خود به خارج فلنگو ببندد و مرصیه سردهد !

وقتی درندگان به گله ای حمله میکنند انها ضمن مقابله بچه های خودرا تا اخرین نفس در محاصرع خود حفظ میکنند نه اینکه زرتی فلنگو ببندند و بچه هارا درمعرض دندانهای درنده تنها گزارد . باید از طبیعت درس گرفت ونه از خودشیفتگی های خود .

عربیشم که حساب کنی حسین ابن علی نیروهایش را تنها رهانکرد بلکه تا آخر پای انها و جلودارانها ایستاد و این است مفهوم عاشورا ... اگر حسین فلنگو میبست عاشورا مفهومی نداشت .

در حمله اسکندر به ایران اریوبرزن تا اخرین قطره خون جلودار نیروهایش بود و مانند شیر با متجاوز میجنگید .

این ماجرای فلنگو بستن پدیده جدید اپورتونیستی است .

یعنی راهنمای چپ ولی گردش به راست و بعدا هم شعارهای توخالی .



خاکزاد

ناشناس گفت...

نمیدونم چرا هرموقع این اقای ابریشمچی از مجاهدین پز و بلوف مستقل بودن میاد یاد دروغ های خامنه ای درباره ادعای عدالت میافتم ... خخخخخخخخ

ناشناس گفت...

والبته هردوهم که ضدرژیم هستند اما یکدیگررا مزدور خطاب میکنند ... واقعا از بعضی اختلافات سردرنمیارم . جدی میگم .

ناشناس گفت...

مجاهدین درکانال تلگرامی خود در تعریف دیکتاتور میگویند یعنی حضورفردی دریک قدرت که مادامالعمر بوده و به کسی پاسخگو نباشد و هژمونی خودرا به همه تحمیل کند . تا اینجا درست و برمنکرش هزارلعنت .
اما ایا در تشکیلات مجاهدین که هنوزهم به قدرت نرسیده اند حضور یکنفربعنوان رهبرعقیدتی که به قول علیامخدره به کسی هم نباید پاسخگوباشد و همه هم باید هژمونی اش را بپذیرند چیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بت پرستی بد است ولی بت اگرمن باشم بت پرستی خیلی هم خوب است !!!

ناشناس گفت...

پدیده اصلاح طلبی درایران نوعی اپوزوسیون ساختگی درون حکومتی است برای فریب مردم و گیج و منگ کردن انان وگرنه کیست که نداند سرکردگان اصولگرا و اصلاح طلب همگی قوم و خویش یکدیگرهستند از پدرزن و دامادگرفته تا پسرعمو و پسردایی و پسرعمه و دخترخاله و غیره ... اینان درتمام ارکان نظام بطور اختاپوسی حضوردارند کل رانت های اقتصادی دردست اینان است که انرا دربین خود و نزدیکان خود مانند غنائم جنگی تقسیم کرده و میکنند . جمهوری اسلامی هم اکنون یک خانواده بزرگ چندهزارفامیل است که جان و مال مردم و ثروت ملی کشوررا دراختیار دارند اینها کلا ۲ تا ۳ درصد جمعیت کشوررا تشکیل میدهند که درراس ان بزرگان مافیا و بقیه ریزه خوران انان محسوب میشوند که درراس انان روحانیون برجسته و اقازاده های انان را میتوان نام برد  که درواقع نوعی الیگارشی مالی - مذهبی را شامل میشوند. بیش از ۹۵% مردم از "مواهبی" که انان برخوردارند برخوردار نیستند . نیمی از این طیف ۹۵ درصدی درزیر خط فقر زندگی میکنند و نیم باقیمانده نیز تدریجا درحال سقوط به زیرخط فقرند . بیش از ۳۰ درصد مردم خانه ندارند و کارهم ندارند یعنی هم مستاجرهستند و هم فاقد درآمد ! درحالیکه رهبران حکومتی و فرزندان انها نه تنها درایران در بهترین مناطق شهر خانه های مجلل و اتومبیل های گران قیمت دارند بلکه  در کشورهای خارجی نیز دارای خانه و ملک و سرمایه نیز هستند . فقر توام با ظلم و اعمال ان با ابزار ایده الوژی پیر ملت را دراورده بطوریکه بخش وسیعی از مردم حتی هزینه تحصیل فرزندان خودرا ندارند و حتی درطول سال نمیتوانند  میوه برای فرزندان خود خریداری کنند .

حاکمیت ایده الوژی ردپای جنایتکارانه داشت تا معنویت ! "دلخوش به اب و برق و مسکن و اتوبوس مجانی نباشید معنویات هم به شما میدهیم " ! و بعد که جاافتادند با بیشرمی گفتند " هی نگویید انقلاب برای نا چه کرد بگویید ما برای انقلاب چه کردیم " ! بعدهم که با وقاحت تمام گفتند "اقتصادمال خراست " !

پدربزرگوار ، رهبر انقلاب ، مجاهداعظم بهترازاین نمیتوانست پایه ظلم و نظام طبقاتی مبتنی بر ایده الوژی را بگذارد ! این بود ولایت فقیه ! قراربود ظلم را کنترل کند !!! اما خود ظالمی بود  که کنترل کننده ای نداشت جز خدا و امام زمان که انهم در عالم غیب و درغیبت کبری !

اینان بجای آزادی اسارت را به ارمغان اوردند بطوریکه زنان بی حجاب را درخیابان کتک میزدند که چرا از زینب کبری سمبل زن جهان ! پیروی نمیکنی ! و با الگوهای ایده الوژیک - عقیدتی برامده از چاه قرون وسطی ۴۰ ساله ازیکسو مردم را به فقر و  قهقرا برده اند وازسوی دیگر خود در اشرافیت کامل با خیره سری و خودخواهی زایدالوصفی زندگی میگذرانند ...

اما دیگر امیدی به بقاء ندارند زیرا مردم هوشیارشده اند ولذا با سرعت عجیبی درحال غارت و چپاولند .

پیروزباد مبارزات مردم برعلیه این جانیان ایران خوار



غریبه

ناشناس گفت...

اقا تازگی ها متوجه شدم نصف این تلویزیونهای اینترنتی با هرادعا و شعاریکه میدهند دستشون تویک کاسه است و از یک مرکز با ماموریتهای مختلف هدایت میشن. دعواهاشونم زرگری است. هرچقدرکه مبارزه مردم برعلیه رژیم زیادترمیشه دست اینا بیشتررومیشه چون مجبورمیشن یجورایی مردم را با بهانه سوریه ای شدن و انتقادبه شاه و غیره از ضدیت بارژیم منصرف کنند نمیخام اسم ببرم اما خیلی ها مامورندو معذور و ته ته ته حرفاشون حاکی از فریب مردم است .

ناشناس گفت...

اقتصاد پاکستان با سرمایه گذاری ۲۰ میلیارد دلاری عربستان نجات میابد درحالیکه تو ایران هرماه ۲۰ میلیارد دلار در خزانه گم و گور میشود و سراز ملک و سرمایه اقازاده ها درمیاورد ! و این قضیه دزدی و غارت عادی شده و از کارهای روتین سران حکومتی بشمارمیرود و مردم همچنان گرسنه و بیکار .

ناشناس گفت...

ایا شیخ وارث شاه بود ؟

شاه کجا زنان را سنگسارمیکرد ؟

شاه کجا حجاب را اجباری کرده بود ؟

شاه کجا روی صورت زنان " بدحجاب" اسید میپاشید؟

شاه کجا آواز زنان را ممنوع کرده بود ؟

شاه کجا ساز نوازنده را میشکست ؟

شاه کجا درادارات نماز را اجباری کرده بود ؟

شاه کجا دردانشگاه نمازجمعه برپا کرده بود ؟

شاه کجا پول مال باختگان را بالا کشیده بود ؟

شاه کجا ۱۲۰ هزارنفررا اعدام کرده بود ؟

شاه کجا زن حامله اعدام کرده بود ؟

شاه کجا کودک اعدام کرده بود ؟

شاه کجا ابروی ایرانی را درجهان برده بود ؟

شاه کجا پرچم کشورهارا اتش میزد ؟

شاه کجا قانون مجازات اسلامی داشت ؟

شاه کجا دست و پا قطع میکرد ؟

شاه کجا ۵۰ درصد بیکارداشت ؟

شاه کجا ارزش پول ملی را پایین اورده بود ؟

بابا خجالت بکشید از ذهنی پردازی !

شاه فقط درزمینه سیاسی فضارا بازنکرد و این خصلت دیکتاتوری اوبود و با مبارزین میانه خوبی نداشت و زندان و کابل هم داشت اما درهمان بخش ۱۰۰۰ مرتبه جمهوری اسلامی بدتراست ضمن انکه هزاران چیز ارتجاعی هم  جمهوری اسلامی دارد که شاه نداشت .

بنابراین هم خجالت جیزخوبیه و هم انصاف .

بنده که دارم این حرفهارو میزنم خودم در نوجوانی برعلیه شاه اعلامیهدپخش کردم و درکوچه و پس کوچه ها تعقیب و مراقبت هم داشته ام و نفسم از جای گرم درنمیاد اما انصافم چیزخوبیه .

من شخصا اگر میدانستم که نتیجه مخالفتم با شاه به حاکمیت جمهوری اسلامی میکشد قطعا از بختیار با جان و دل حمایت میکردم تا ملت مظلوم و شریف ما به این سیه روزی نیافتد و دهها هزارجوانش دبدست اخوندها نابود نشود .

ببینید ! حرف مفت زدن هنرنیست شعارتوخالی و پرهیاهودادن ژست نیست چون همه میتونن بدهند . منصفانه و دقیق حرف زدن هنرمیخواد .

غریبه



ناشناس گفت...

روحانی هم خودش به عنوان رییس جمهور موردتایید استصوابی وهم نام خانوادگی اش یعنی "روحانی" ختم کلام ریدن ایده الوژی بود !

ناشناس گفت...

مشکل ما اینه که استبداد و عدالت و ازادی و دموکراسی و غیره شده لقلقه زبان ما و خیلی هامونم مفهومی ازش نداریم چون تجربه اش نکردیم . عین ادمی شدیم که بلدنیست مودب صحبت کنه ولی مدام دم از ادب میزنه ... مثلا به طرفش میگه فلانم به فلان ننت مودب باش ! اپوزوسیونشم همینه روشنفکرشم همینه اخوندشم همینه لات چاله میدونشم همینه ... اصلن مشکل ما همینه .
یکی دیگراز مشکلات ما نداشتن جرات و شهامت انتقادازخوداست که درهمه عرصه ها اظهرمن الشمس است . اولیش خودمن ... محاله چیزی که ازاول توکله ام نباشه قبول کنم . ما چون دموکراسی را تجربه نکردیم اینطوری هستیم . انقلاب کردیم ولی به رهبری یک ملا !!! علیه یک فرنگ رفته !!! اونم با فحش خارمادرونه مطالبات خاص سیاسی !
یه چیزی میخام بگم تنت بلرزه ... ما انقلاب کردیم که خانم پورپارسا وزیر اموزش مملکتو بکنیم توگونی اعدامش کنیم ! چرا ؟ اخه اجازه داده بوده که دختران بدون روسری و چادر به دبیرستان بروند !
الانم فک نکنم بعداز چهل سال ترقیزکرده باشیم ... ببینید بزرگترین تشکیلات اپوزوسبونمون نمادش روسریه ! از بالاش تا پایین .
ما ۶ میلیون "سیداولادپیغمبر" ! تو مملکتمون داریم که ۹۰ درصدشون وقتی پاش بیافته حس پیغمبری دارن ! و سیدی را امتیاز میدونن ! ما اخوند عمامه سیاه و عمامه سفید داریم و عمامه سیاه ها از بروبیا و قدرت بیشتری برخوردارند ! ما مشکل تاریخی داریم ونه مشکل سیاسی . عاشورا و تاسوعا خیابونای ایران پراز پارچه مشکی و علم و طرف و لیوان یکبارمصرفه ! تو تعزیه سگ میارن روش مینویسندیزید بعد حیوون زبون بسته را با چوب و سنگ میزنن ! کارگران زحمتکش شهرداری تا یک هفته لیوان یکبارمصرف از تو خیابونا جمع میکنن و بقیه عزاداران حسینی ککشونم نمیگزه !
وسط خیابون جلوی چشم کودکان گاو و شترسرمیبرند و خونش راهم میزنن تو پیشونی بچه شون ! چنین ملتی اگر خواست دموکراتیک داشته باشه مسخره است . جوک است .
نصف بیشتر مردم اصلن نمیدونن دموکراتیک خوردنیه یا کردنی( منظورانجام دادنی) یا پوشیدنی یا نوشیدنی ... اپوزوسیونشم همینطور باورکن دموکراتیک لقلقه زبانشه وگرنه حداقل تو مناسبات داخلی خودش رعایت میکرد .
درد بزرگ جامعه ما نداشتن اگاهی های تاریخی است اصلن نمیدونه ازکجااومده ! یه محمد میشناسه یه علی یه ۱۲ تا امام و منتطرظهور اقاس تا بیاد تا زانوی اسبش خون بریزه تا همه چی درست بشه ... نصف بیشتر بازاریان سن و سال دار همینطوری فکر میکنن و ۱۰۰ درصد اخوندای حکومت همینطوری فکرمیکنن و ترویج میکنند . ۹۹ درصد نمایندگان مجلس فرمایشی ازصبح تا شب دنبال رانت و سمت و ثروت له له میزنند . ۹۹ درصد مسئولین مملکتی فقط دنبال چپاول و غارت و ثروتند و افزایش مال . تو ایران مردم بیچاره اند چون اگاهی تاریخی ندارند . نصف همین خانم های کارمند تو کیفشون دعای رزق و وان یکاد بصورت پرس کارته .
نصف بیشتر اتومبیل ها تو داشبوردش قران فابریک کارخانه ای است . نصف بیشترمردم وقتی میخوان ازخونه بروند بیرون میگن بسم الله ! من فوق لیسانس فارغ التحصیل دانشگاه آزاد میشناسم که وقتی لب تاپشو بازمیکنه اسکرین سرورش عکس مکه است !
ما مشکل داریم عزیزان . ما شماره شناسنامه علی اصهرو زینب کبری را ازحفظ هستیم اما نمیدونیم بایک خرمدین چه زمانی " نمرگ" شده و به دستورچه کسی ؟ اصلن ۹۰ درصد مردم نمیدونن "نمرگ" چه صیغه ای است اما میدونن زن صیغه ای یعنی چی ! ما مشکل اگاهیهای تاریخی داریم ... هویت خودمونو گم و فراموش کردیم و جاش یک هویت جعلی نشاندیم و این بدبختی را اخوند ظرف ۱۲۰۰ سال گذشته سرمااورده خصوصا اززمان صفوی . ما به گوسفند اب میدیم بعد سرشو گوش تاگوش میبریم دست و پا زدنشو نگاه میکنیم و تازه فکرمیکنیم بهش لطف کردیم و آبش دادیم و براش بسم اله گفتیم ! ما خیلی نفهمیم و نادان و جاهل چون نمیدونیم دموکراسی چیه نمیدونیم فرهنگ جیه چون بهمون یاد ندادن پفیوزها و برعکس گمراهمونم کردن .
مادرقحبه اخوند میادپشت تلویزیون رسما میگه رهبرهنگام تولد گفت یاعلی ! و جالبه ماهم باورمیکنیم . اپوزوسیونمون هم ازهمین جنسه منتهی با یکمقدار قروفر !
چکاربایدکرد تا ازاین اسارت رهاشد؟
ماجزاگاه شدن به تاریخ خود راه دیگری نداریم اگرچه تایم عمر اخوند درایران روبه پایان است ولی برای اینکه ریشه اش رابسوزانیم باید اگاهی تاریخی مان را افزایش بدهیم .

ناشناس گفت...

من خیلی خوب میدانم که دیدگاههایم بهیچوجه با دریچه زرد مطابقت ندارد ( چرا؟ نیازبه توضیح نیست) اما از اینکه برخی از کامنتهای اینجانب منعکس میشود ممنونم و ازاینکه بعضی دیلیت میشوند ناراحت نیستم چون صاحب رسانه شمایید و اختیار انعکاس و دیلیت باشماست .

حاکزاد

ناشناس گفت...

بازهم توجیب ریزی !

اخیرا سایت مجاهدین مقاله ای با عنوان "زنان خط شکن" نوشته که به مبارزات زنان طی ۱۰۰ سال گذشته اشاره دارد و بسیار بجا هم نوشته اما دررابطه با زنان مجاهد به زنان قهرمان مجاهد درددهه ۵۰ اشاره کرده که به نظرمن برطبق عادت چهل ساله خویش درحال توجیب ریزی هستند  چرا که بیش از ۹۰ درصد زنان مجاهد که در دهه ۵۰ کشته شدند از گروه مارکسیستی سازمان بودند به رهبری تقی شهرام و اصلن ربطی به مجاهدین مذهبی اپورتونیست ( گروه رجوی) نداشتند ازان جمله صدیقه رضایی - رفعت افراز- منیژه اشرف زاده کرمانی - فاطمه میرزا جعفرعلاف - نرگس قجرعضدانلو - سیمین جریری - زینب محسنیان - لیلا زمردیان - هایده بازرگان - محبوبه افراز - محبوبه متحدین  و بسیاری دیگر که اتفاقا درطول این چهل سال که اپورتونیستهای مذهبی یعنی تصفیه شدگان سازمان پس از ۵۷ درغیاب رهبران اصلی برسازمان حاکم شده اند تاکنون نامی از انان نبرده اند اما وقتی زمان توجیب ریزی فرامیرسد   با جنجال به مبارزه زنان مجاهددر دهه ۵۰ اشاره میکنند و انان را بنام خود سند میزنند !!! و جالبه که یک عکس بزرگ از اشرف ربیعی میاندازند و بقیه را در زیر ان کمرنگ نشان میدهند !!!

البته همه ما با روشهای تبلیغاتی اپورتونیستهای مذهبی فرصت طلب و تو جیب ریز به اندازه کافی آشنا هستیم  و میدانیم که انگیزه نوشتن مقاله بیشتر مبارزه با فعالیت مسیح علینژاد و لوث کردن مبارزه با حجاب اجباری است که در ایران شدیدا گسترش یافته و مجاهدین برای اینکه حسود هستند و بخل دارند سعی کرده اند با توجیب ریزی خودشان را درمبارزه پراتیک زنان مطرح کنند  و اگرچه نویسنده سعی کرده چنین برداشتی ازان مستفادنشود اما ذهنش برنوشته حاکم شده و حس حسادت و بخل از زیر قلمش بیرون زده است .

البته مقاله بیشتر حالت شعروشعارداره و درلابلای "دود و اتش " شعروشعارها قصد دارد ماهرانه توجیب ریزی کند به همانگونه که در سال ۵۷ کرده بود .

بگذریم :

متاسفانه سازمان مجاهدین بواسطه رهبری بی صلاح و اپورتونیست در خارجه به ورطه و سقوطی دچارشده که توجیب ریزی ، تاریخجه سازی و دروغ به پامنبری ها و بریده چاپلوسان ( بریده مزدوران اینده!) را سرلوحه همه اقدامات "قهرمانانه" خود قرارداده است . نمونه اش همین ادعای مبارزه زنان مجاهد دهه ۵۰ !

۹۰ درصد زنان سازمان که در دهه ۵۰ دردرگیری ها یا زیرشکنجه کشته شدند مارکسیست بودند و در دوران رهبری بهرام و شهرام بوده است و ربطی به رهبران فرصت طلب توجیب ریز کنونی این سازمان ندارد .

الیته که کلیه جانباختگان دهه ۶۰ به لحاظ مواضع هیچگونه ارتباطی با مواضع کنونی این سازمان ندارند اولیش برادران من .



خاکزاد

ناشناس گفت...

یکی از عوامل ماندگاری جمهوری اسلامی درایران وجود سازمان مجاهدین است که نقش بسیار پررنگی در تفرقه جنبش داشته است . بعدا ریز به ریز طی یک مقاله بلندبالا به اثبات ان خواهم پرداخت .
غریبه

ناشناس گفت...

دوتا از افتخارات  مجاهدین کنونی دود شد رفت هوا !

۱/ تا رژیم میگفت منافقین ! مجاهدین فرصت طلبانه  میگفتن مارو میگن ! و کلی هم حال میکردن ! و به دیگران هم "فخر" میفروختند !

اما حکومت امروز رسما و واضحا به دختران مبارزه با حجاب اجباری و به مسیح علینژادهم میگوید منافق !

۲/ تا تقی به توقی میخورد دادرودسته رجوی میگفتن خیانت اپورتونیستهای چپ نما در سال ۵۴ !!!

حالا پورمحمدی جلاد دادستانی و یکی از عوامل قتل و عام ۶۷ هم تغییر ایده الوژی را محکوم میکنه !



میبینید که تاریخ خودش حقایق را یک به یک رو میکنه و ماه پشت ابر نمیماند .

غریبه

ناشناس گفت...

یکی از عوامل ماندگاری رژیم مذهب است . مردم مذهبی اند و اخوند نمادمذهب در حاکمیت است ... هرچقدرهم که اختلاس کند میتواند خودرا در ته ته ته ذهنیت مذهبی مردم استتار کند مضافا اینکه پیوسته و وقفه ناپذیر از طریق رادیو تلویزیون و رسانه و ایام و مناسبتها بصورت سراسری به مغزشویی مشغول است . در چنین جامعه ای که برمبنای دستگاه ایده الوژی استوار شده حرکت و تحول اجتماعی بسیار سخت است زیرا هرنوع مخالفتی با ترفند آیات و احکام الهی گناه و سرکوب میشود . درچنین سیستمی شما حق انتقاد نداری و فقط بایستی از رهبر که همان ولی فقیه است بی چون و چرا تبعیت کنی وگرنه جاسوس بیگانه ای ! ویا نفوذی و غیره ...

در چنین سیستمی اگر انتقادکنی اتش به اختیاران چماقدار به هواداری از رهبر روی سرت میریزند و تکفیرت میکنند !

ورهبرنیز دران بالا بالا ها که نشسته میخنددد و حض میبرد .

در چنین سیستمی میتوانتد بقول خودشان زنت را به تو حرام کنند ! و میکنتد و کرده اند ...

درچنین سیستمی تنها راه مبارزه برای آزادی اول اول اول شکستن قدسیت رهبری است حتی به قیمت خون .

برای مبارزه با نظامات ایده الوژیک راه پرخونی درپیش داریم چون تکثر عقاید ممنوع و همه تابع پیروی از یکنفرند وچماقداران وقفه ناپذیر درحال کنترل ان هستند که مبادا کسی چیزی خلاف انجه رهبری تدوین و حقنه کرده بگوید .

غریبه

ناشناس گفت...

تشکیل مرکزیت درزندان اشتباه خائنانه برعلیه مرکزیت بیرون بود و نتایج ان تماما به نفع راست ارتجاعی و ساواک تمام شد .

این حقیقت را میشود با ننه من غریبم بازیهای اقای رجوی ماله کشی کرد و روی خیانت ان رنگ و لعاب شعارهای پوشالی مالید و عده ای را سالها فریب داد به هوادار تبدیل کرد و درجریان قتل و عام انان فرارکرد و به پاربس رفت ( این چیزیه که تاریخ قضاوت خواهدکرد ونه نوشته ها و دعاوی سراپا کذب و تحریف شده رهبرعقیدتی و بریده چاپلوسان وی )

حقیقت از الماس سخت تر و شفاف تر است حتی اگر درزیر بار میلیونها خروار دروغ و خیانت  و بخل و حسادت خورده بورژوایی ایده الوژیک قرارگیرد سرانجام بیرون میاید و آذرخش ان چشمها را به خود معطوف میکند ایده الولوزی های پوسیده اخوندی  دود میکند وبه هوا میفرستد تا محو شوند . آری قدرت حقیقت این است . با آگاهی های امروز خودتان را به سال ۵۴ ببرید ... دربیرون سازمانی مسلح به رهبری بهرام و سهرام درلوج عملیات خونبار مسلحانه است ( به استناد اسامی جانباختگان ان ایام)  ۵۰ درصد سازمان یعنی اپورتونیستهای مذهبی را تصفیه کرده و در اوج بحران تشکیلاتی قراردارد و درجنین شرایطی مشتی از تصفیه شدگان که پای بر مذهبی بودن سازمان  میکوبند فرصت طلبانه و خائنانه مرکزیت دیگری درزندان تشکیل میدهند !

راست ارتجاعی و ساواک درپوست خود نمیگنجند ! اگرچه دربیانیه ای با مارکسیسم" بیرون سازمانی " مرزبندی نمیشود اما مگر قراربود بشود ؟ اگرمیشد چه فرقی مرکزیت کذایی جعلی با لاجوردی ها و ساواک داشت ؟ بنابراین دوستان با چسبیدن به یک نقطه صدها نقطه را رها نکنند وگرنه با سر درچاه فاضلاب ارتجاع و خیانت بیشتر فرو میروند .

رجوی و بقیه تصفیه شدگان ازروی هیجان و خصلت های خورده بورژوایی یک گوهی درزندان خورده اند و یک مرکزیتی تشکیل داده اند و خروجی اش شده دهها هزار جانباخته و فرار دفترسیاسی به خارج !  چون درحدواندازه تشکیلات نبودند لذا همه چیزرا منوط به رهبرعقیدتی کرده اند و بنوعی سیستم ولایت فقیه تا بتوانند کنترل بیشتری داشته باشند و گندزدند به همه چیز و حاصلش شده یک مشت بریده چاپلوس در داخل و یک مشت بریده مزدور در بیرون ! 

گندزدند رفت پیکارش ... الان هم هیچ راهی ندارند جز نوکری مراکز قدرت به امیدانکه دست نوازشی برسرشان کشیده شود اما بازهم فاقد صلاحیت سیاسی اند چون هنوز نمیدانند چه خبراست !

جزوه حمله به مرکزیت بیرون را رجوی با همکاری شاهسوندی درزندان تهیه کرده بود . همه میدانید که شاهسوندی از حذف فیزیکی بهرام و شهرام قسر دررفته بود و درزندان از نزدیکان رجوی برعلیه بهرام و شهرام جزوه مینوشتند .

تاریخ بتدریج همه چیزرا روشن میکند .

غریبه



ناشناس گفت...

هرموقع که زنان و مردان مبارز درایران اعتراض یا تحصنی برپا میکنند خانم مریم رجوی روزبعد اطلاعیه میده و حمایت خودشو اعلام میکنه ! و اتفاقا معترضین و متحصنین بخاطر حمایت ایشون دست از اعتراض و تحصن میکشند و این موضوع بارها ثابت شده است که اعلام حمایت ایشون تماما به نفع جمهوری اسلامی تمام میشود . بنابراین از نخودآش یعنی خانم مریم رجوی تقاضا داریم بگذارند مردم کارخودشان را بکنند پس از تغییر رژیم بیایند در ایران آزادانه فعالیت کنند .
ما باید چکارکنیم که ایشون خودشو نخودآش نکنه و به روند مبارزات مردم صدمه نزنه ؟
اگر واقعا ایشون فکرمیکنه درایران حرفش برو و خریدارداره چرا رسما درخواست راهپیمایی اعتراضی نمیدهند ؟ و چرا در خارج نشسته و فرصت طلبانه خودشو میچسبونه به زنان مبارز میدان و زندان ؟
پیشنهادمیکنم ایشون برای پامنبری ها یعنی بریده چاپلوسهای امروز ( بریده مزدورهای فردا )ژست بگیرند ونه مردم مبارز و قهرمان ایران .
غریبه

ناشناس گفت...

مجاهدین عمرا به حاکمیت نمیرسند چون :

اولا پایگاه اچتماعی ندارند .

دوما الترنانیو درداخل وجودداره ( هزاران نفر درزندانند که هیچکدامشون مجاهد نیستند اما دنبال سرنگونی اند )



بنابراین نه مجاهدین میتونن بیان ونه جمهوری اسلامی میتونن بمونه .

خاکزاد

ناشناس گفت...

مجاهدین عمرا به حاکمیت نمیرسند چون :

اولا پایگاه اچتماعی ندارند .

دوما الترنانیو درداخل وجودداره ( هزاران نفر درزندانند که هیچکدامشون مجاهد نیستند اما دنبال سرنگونی اند )



بنابراین نه مجاهدین میتونن بیان ونه جمهوری اسلامی میتونن بمونه .

خاکزاد

ناشناس گفت...

پروسه تبدیل "بریده چاپلوس" به " بریده مزدور" در دستگاه ایده الوژی اقای رجوی یک روند خیلی ساده است .

ابتدا یک فرد دارای انگیزه ولی بی اطلاع را گیرمیارن ایده الوژی تو مغزش فرو میکنن و درکنار ان نحوه تمکین از رهبر و همسر رهبررا بعنوان یک اصل تغییرناپذیر میکنن تو کله اون طفلک بعد اون طفلک درتنهایی خودش و خلوت خودش به فکرفرومیره و میبینه ته ته این ماجرا جز بردگی نیست !

نه حق ابراز وجود داره !

نه حق انتقاد داره !

نه حق مخالفت با مناسبات استبدادی درونی را داره !

نه حق مطرح کردن خودشو داره !

فقط و فقط باید برای مسعودو مریم کف بزنه و به به و چه چه بگه !

بعداز مدتی به تناقض میرسه و پیش خودش میگه اخه این چکاریه ؟!

خودشو درهمزادپنداری با سینه چاکان خامنه ای مقایسه میکنه و میرسه به اینکه هیچ فرقی بین رجوی و خامنه ای نیست ! طبعا میادبیرون و میافته تو تور انجمن نجات و بعداز یک عمر بریده چاپلوسی به درجه مهم بریده مزدوری مفتخر میشه !

اینه کارخونه بریده سازی اقای رجوی ! بصورت دوشیفت تولید در خدمت مصرف رژیم !

اخه یکی به من بگه درکجای دنیا سازمانی را سراغ دارید که تا این حد بریده مزدور فابریک سرموقع تحویل رژیم بده ؟؟؟



ناشناس گفت...

پروسه تبدیل "بریده جاپلوس" به "بریده مزدور"



۱/ مرتب کف میزنندو سوت میکشند .

۲/ به تناقض میرسند .

۳/ از ذوب شدگی در رهبرعقیدتی خسته میشوند.

۴/ تصورشان از سازمان میشکند .

۵/ تدریجا به نوکری - کلفتی خود معتقد میشوند.

۶/ به دفعات تجربه میکنند که سازمان متکی به یکنفراست .

۷/ به عاطل و باطل بودن خود تدریجا واقف میشوند.

۸/  ازبیرون چیزهایی میشنوند که درسازمان تابوست.

۹/ به پوچ بودن ایده الوژی سازمان میرسند .

۱۰/ متزلزل میشوند چون فردیتشان قبلا له شده است.

۱۱/ تناقضات تشدید میشود و سرکوبهای درونی بیشتر .

۱۲/ به حس بردگی میرسند .

۱۳/ رژیم درکمین است .

۱۴ / بریده مزدور متولد میشود .

۱۵/ رژیم جذبش میکند .

بعد سازمان بهش فحش میده ! انگارنه انگار که این طفلکها روزی جمیع " بریده چاپلوسان " سازمان بودند و هرکدامشون در کارنامه شان هزارهزار کف و سوت برای رهبرعقیدتی است !!!  معرفتم خوب چیزیه والا .

واما سازمان از روی کون سوزی بیشتر به جداشدگانی حمله میکنه که نه تنها به سمت رژیم نرفتند بلکه بسیارمحکم با رژیم مرزدارن و در حال مبارزه اند واین برای سازمان دردی است بی درمان ! سازمان حاضره اینا برن سمت رژیم اما خامنه ای ۱۲۰ سال عمرکنه !( حسادت و بخلشون تا این حدواندازه است) چون سازمان که مشکل اصلیش رژیم نیس بلکه حفظ کیش شخصیت رهبرپوشال و بانوست ولاغیر .

ناشناس گفت...

چه اشکالی داره که روح اله زم از اطلاعات پول گرفته و خبر گرفته ؟
مگه مسعودرجوی از اطلاعات عراق پول و خبر نمیگرفت ؟
امروزه پول و خبر گرفتن از اطلاعاتی ها یه شغله ! فقط باید با ژست و پز و قمپوز همراه باشه تا کلاس باشه !
دلم برای ملت شریف ایران میسوزه که چگونه ۴۰ ساله خودشونو گرفتارکردن .
غریبه

ناشناس گفت...

شاخص همه اپوزوسیونهای قلابی رژیم ساخته درهر سطحی که مطرح میشوند چندتا علامت ویژه دارن :
۱/ اخبار عجیب و غریب پخش میکنند .
۲/ مردم را از رژیم میترسانند .
۳/تلویحا به سوریه ای شدن ایران اشاره میکنتد.
۴/ ضد رضاپهلوی موضع میگیرند و با بهانه های مختلف اورا زیرسوال میبرند ( چون آلترناتیو غیر خریدنی است )
۵/ یکجورایی خامنه ای را رعایت میکنند .
۶/ همه اپوزوسیونها را نفی میکنند .
۷/ اعتراضات مردم را به گردن جناحهای رژیم میاندازند
۹/ مردم را از مبارزه مایوس میکنند.
۱۰/ چهره های شاخص مبارزه در داخل را کمرنگ و محو میکنند .
۱۱/ مبارزین داخل را مسخره میکنند .
خلکزاد

ناشناس گفت...

ماجرای رسوایی امدنیوز نشان داد که سه تا جریات رژیمی نیستن ولی بقیه مستقیم و غیرمستقیم زیرنظر اطلاعات اداره میشن :
۱/ جریان رضاپهلوی
۲/ فعالیت مسیح علینژاد
۳ مجاهدین ( با مسامحه)
خاکزاد

ناشناس گفت...

ضمنا استدعا دارم به اقای فرهودی اینقدر اهانت نکنید چون بنده که چندبار تلویزیون بیان را نگاه کردم همیشه فرهودی با زم برسر ارائه سند چالش دلشت و زم هم در میرفت و حتی در ویدئو هم میگه که فرهودی مرتب سند میخواست و منو خسته کرده بود . انصاف را رعایت کنید .
غریبه

ناشناس گفت...

افاضات اخیر اقای سروش یک نظر فلسفی نبود بلکه یک برخورد سیاسی بود و خیلی هم برنامه ریزی شده بود .

همزمان با ماجرای مسخره کردن اپوزوسیون توسط امدنیوز  اقای سروش نیز با افاضات اخیرشون یک بیللخ به مستمعین دادند ! 

اطلاعات میخواست ثابت کنه که اپوزوسیون درخارج هرآن که اراده کنه قابل تمسخره ! مواضع اخیر عطااله مهاجرانی و عبدالکریم سروش و ماجرای روح اله زم و فخراور و امید نادان و غیره نشان از یک پروژه مشترک به جهت تمسخر و ایجاد انحراف در جنبش میتواند تلقی شود .

هنوزهم چندتا تلویزیون های ماهواره ای و اینترنتی دیگر و اشخاص مثلا سیاسی دیگری وجوددارند که احتمالا درمرحله دوم اعلام افاضه خواهند کرد .

نشانه هاشون خیلی تابلوست که درزیر میاورم :

۱/ همه چی میگن اما هوای اقا رو دارن !

۲/ جنبش داخل را ماهرانه مسخره میکنند .

۳/ تخم نا امیدی میپراکنند .

۴/ مردم را از سوریه ای شدن تلویحا میترسانند .

۵/ کل اپوزوسیون را ماهرانه نفی میکنند .

۶/ نوک تیز حمله شون روی رضاپهلوی است و خیلی لاپتو به او اهانت میکنند .

۷/ راست و دروغ را با هم میگویند .

۸/ در مصاحبه های خود مسخره بازی درمیاورند .

۹/ ازروی جنایات رژیم خیلی ماهرانه میپرند .

اینها کاملا شناخته شده اند و بعضا فیلم هم بازی میکنند و درلابلای حرفاشون بلوف بی سند هم میزنند .

من مطمئنم درفردای پیروزی تاوان خواهندداد .

غریبه



ناشناس گفت...

روح اله زم از ارتباطش با اطلاعات اخوندی طفره میره و داستان سرایی میکنه همانطور که رهبران مجاهدین با وجود فیلمها از داشتن ارتباط با اطلاعات عراق طفره میروند !

امان از دست این اپوزوسیونهای کشک فیل هواکن بی محتوا .

ناشناس گفت...

دررابطه با ماجرای امدنیوز و اون فیلم ۲ قسمتی کذا سوال اینه که  روح الله زم :

۱/ اگر عامل رژیمه پس چرا رژیم سوزوندش ؟

۲/ اگر عامل رژیم نیست پس چرا با رژیم کارمیکرده ؟

اگر کسی علتشو میدونه لطفا پاسخ بده .

ناشناس گفت...

تحلیل اجمالی ماجرای نمایش امدنیوز !

این پدیده هدایت شده به خارج امده و هدف اصلیش تمسخر اپوزوسیونهای مطرح و جدی است اینها اطاق فکردارن و دربین اپوزوسیونهای مطرح و جدی هم برای حمله و نفی الویت بندی دارن الویت بندی انها با توجه به میزان اقبال اپوزوسیون درداخل و شرایط جهانی انها صورت میگیره و الویت یک اطلاعات رژیم برای زدن اپوزوسیون فعلا رضاپهلوی است چون هم درداخل نسبت به سایرین بالنسبه مقبوایت داره و هم در عرصه دیپلماسی از روابط و اهرمهای لازم و اعتبار برخورداره و اگر توجه کرده باشید چندجریان یوهوبی برعلیه خانواده پهلوی شدیدا موضع گرفتند و بخشی از فعالیت و صحبتهایشان را به بهانه های مختلف روی نفی این خانواده گذاشتند .

امدنیوز ، فخرآور ، امیدنادان و نظائر ان

مناسفانه برخی چهره های سیاسی که ازبردن نام انها پرهیز میکنم نیز در لجنپراکنی و شرکت دراین هجمه فعال شدند !

رژیمیها از یکسو و غیررژیمی ها ازسوی دیگر و جالبه بدانید که کلیه سایتهای مجاهدین نیز در مقابله با خانواده پهلوی گوی سبقت از رژیم هم ربودند !  تئوری شاه و شیخ بعنوان یک آبنبات ازسوی اطلاعات دردهان اپوزوسیونهای قلابی و غیرقلابی گذاشته شد و انها هم بنا به ویژگیهای خود ان را میک میزدند غافل از اینکه وقتی شیخ درقدرته فقط بخش شاه این آبنبات مکیده میشه ! و النهایه این شعار خدمت به شیخ خواهدبود .

من سلطنت طلب نیستم و هرگز بدنبال حکومت قبل نیستم و حرفم چیز دیگری است .

هجمه ای که امروز تلویزیونهای ماهواره ای و اینترنتی برعلیه رضاپهلوی راه انداخته اند نشان میدهد که غالب ان رژیم ساخته است ویا میتواند بهردلیلی مواضع انها را بصورت مرحله ای تعیین کند ... نفوذ اطلاعات رژیم تا عمق جاهایی رفته که واقعا تعجب انگیز است . شاید فکرکنید رژیم نمیتواند در محاهدین تاثیرگذارد اما اگر به تعداد بریده مزدورهایی که دراختیار رژیم هستند و زمانی از بریده چاپلوسان بنام این سازمان بوده اند نگاه کنید عمق نفوذ و تاثیرگذاری هارا شاید کمی درک کنید ! 

به نظرمن شاخص رژیمی بودن مواضع نیروها ضد رضاپهلوی بودن انهاست ..... اینکه قبول کنتد یا نکنند اهمیتی ندارد ...

واقعیت انچیزی است که وجوددارد ونه ان چیزی که دوست داریم وجود نداشته باشد !!!

هنوز هیچ اپوزوسیونی به قدرت نرسیده تا بتوانیم درعمل انرا قضاوت کنیم و فعلا ملاک شعارهایشان است و عملکردشان به نطرمن رضاپهلوی فعلا شعارهایش و عملکردش از بقیه مترقی تر و پخته تراست ضمن انکه هیچگونه سابقه همکاری با رژیم نداشته و بلحاظ ایده الوژیک درپایه ها با رژیم همسویی ندارد بنابراین طبیعی است که ایشون را به بقیه ترحیح بدهم فعلا .

ضمنا نفسم ازجای گرم بیرون نمیاد و میدونم دارم چی میگم ... فکر میکنم با او بهترمیتونم به اهدافم در اینده نطام ازاد و عادل و دموکراتیک برسم و درهمان واحد معتقدم که ایشون باید بی پرواتر و شجاعانه تر خودرا به دریا بزند تا نتیجه بگیرد و ازطرفی معتقدم باید اطرافش را کنترل کند خصوصا اینکه الویت یک رژیم تخریب و نابودی ایشان است .



خاکزاد



‏«قدیمی ترین ‏‹قدیمی تر   ‏1 – 200 از 245   ‏جدیدتر› ‏جدیدترین»