دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۹ آبان ۲۶, دوشنبه

حتما ببینید. تفاوت فرد و سیستم


 

۴ نظر:

مسعودعالمزاده / پاريس گفت...

۲۷ آبان ۲۵۷۹ ايرانى ۱۷ نوامبر۲۰۲۰ مسعودعالمزاده پاريس

راستی نام این پیامبر بزرگ چه بود ؟ کتاب آسمانی اش چه کوتاه و چه بالامرتبه بود.

پیشداوری ! ؟
نیلوفر از زیباترین گلهاست که در مرداب میروید. در زمانی که در آمریکا دسته دسته دیگرباشان و دیگر اندیشان را بدلیل نژادی و باورمندی و جنسیتی از همه جا بیرون میکردند، هالیوود پناهگاه اینها بود. تمام نویسندگان، هنرمندان، متفکرین برجسته به هالیوود پناه آوردند. مک کارتی زد آنجا لت و پارشان کرد، اما نتوانست ریشه کن شان کند. شورشگری از پایه های هالیوود است : گل نیلوفر.
برای ما مریلین مونرو کی بود ؟ بواقع این زیبارو سالها همسر آرتورمیلربود که از بزرگترین روشنفکران متعهد سده بیستم بود و دشمن شماره یک مک کارتی.

یار ناشناس، گل نیلوفر، از دور رویت را می بوسم !

مسعودعالمزاده / پاريس گفت...

۲۹ آبان ۲۵۷۹ ايرانى ۱۹ نوامبر۲۰۲۰ مسعودعالمزاده پاريس / ۱

تاکید دوباره روی این جریان فکری در آمریکا و کشورهای غربی (با تمام کاستی ها) : شورشگری و مبارزه با دیکتاتوری. دموکراسی را شرق اختراع نکرد.تو "امپریالیسم" انگلیس اختراع شد. واژه ی "امپریالیسم" که این همه ورد زبان چپ هاست (و نیز آخوندها با "استکبار") را لنین نساخت. این را لنین در زمانی که در لندن بود از چپ های انگلستان ریخت تو جیبش. چند هفته پیش جنایت سربریدن آموزگار شریفی در شهر کونفلان (Conflas Saint-Honorine) رخ داد. من تو این شهر کار کرده ام. شهردار این شهر زنده یاد میشل روکار (Michel Rocard) نخست وزیر میتران بود که بدون او و کسانی چون او الجزایر به استقلال نمیرسید. ویتنامی ها بدون کسانی چون جین فوندا به این زودی به پیروزی نمی رسیدند. ژان پیر شونمان (Jean-Pierre Chevènement) وزیر دفاع فرانسه بود و میتوانست به ریاست جمهوری هم برسد. برای شرکت نکردن در جنگ عراق استعفا داد : "من حسابدار این جانهایی هستم که به من سپرده شده". حتا ژاک شیراک دست راستی در ائتلاف جنگ عراق شرکت نکرد.
فیلمهای بزرگ و شاهکارهای هالیوود، هنرپیشه های بزرگ و قدر همه دید سیاسی مخالف حاکمیت داشتند : مارلون براندو از جایزه اسکارش گذشت برای دفاع از سرخپوستها. جین فوندا رفت پشت رادیوی ویتنام شمالی و سربازهارا به فراراز جنگ تشویق کرد. کرک داگلاس نه تنها هنرپیشه بزرگی بود، انسان بزرگی نیز بود.
درک ما گاه بسیار کودکانه است. این کتاب و فیلم شاهکار "درغرب خبری نیست" (nothing new in western front) بسیار مترقی وضد جنگ است. این اصطلاح "درغرب خبری نیست" اشاره به سربازی (شاعر پیشه) دارد که برده اندش در جنگ جهانی اول در بخش غربی یک جبهه وکارش این بوده که منطقه را رصد کند و مورس بزند که "در جبهه غرب خبری نیست". یکبار سرش را از سنگر بیرون میاورد تا پرنده کوچکی را ببیند که از طرف مقابل مخ اش را می پاشانند. بد دوباره مورس میزنند که "درغرب خبری نیست".
این پوچی جنگ رانشان میدهد. ما چه فهمیدیم ؟ آخوندها (ی توده ای) اینرا سرمنبر تو بوق میکردند که "آقا درغرب خبری نیست" !
ترجمه توده ای است.

مشابه که هیچ، ده بار کوچکتر از "اسپارتاکوس" را در تمام بلوک شرق نساختند. فیلم هایی چون (V / Matrix / Vendetta),فیلهای آرنولد شوارتزگر، سری جنگ ستارگان، مرد عنکبوتی و سد ها دیگر حول واژه "مقاومت" ساخته شده. در جنگ ستارگان، نام دشمن "فدراسیون تجارت" است که دارد دنیا را نابود می کند ! فیلمهای وسترن یکی از مروجین "جنگ مسلحانه" بود !
کشورهای غربی کارهای نادرست بسیار کردند، اما مبارزه با اینها را هم خودشان اختراع کردند. بویژه اینها در زمینه پیام رسانی فرهنگی استادند و مدام این روحیه مبارز و انتقادی را در جامعه می پراکنند.این الزاما کار چپ ها نیست. راستهای غربی هم آنچنان نان به نرخ روز نیستند. (LCP) شبکه مجلس ملی و سنای فرانسه را نگاه کنید تا بفهمید.

مسعودعالمزاده / پاريس گفت...

۲۹ آبان ۲۵۷۹ ايرانى ۱۹ نوامبر۲۰۲۰ مسعودعالمزاده پاريس / ۲

چند نمونه (که هزار هزارش هست) :
۱ / تفکری پوسیده و نوکرصفتانه از دوران پادشاهی های اروپا در فرهنگ عامه هست که "باید خدمتگزار بزرگان بود تا به چیزی رسید". این را در انگلیسی و فرانسه با دو ضرب المثل مشابه میگویند :

A rolling stone gathers no moss
Pierre qui roule n'amasse pas mousse

یعنی "سنگی که جابجا میشه، خزه به خودش نمی گیره". خلاصه، باید مثه بچه آدم واستی، توسری هم اگه لازمه بخوری، خدمت کنی تا چیزی بهت بماسه !
گروه راک معروف (Rolling Stone) شیشکی ای است به این تفکر.
همان زبان سرخ و سر سبز مانی !

۲ / سالهای ۱۹۷۰ سریالی پلیسی معروفی بود بنام (Baretta) که در ایران هم نشان میدادند. آهنگ متن این سریال بنام (Don't do it) یا (Keep your eye on sparrow) را که سامی دیویس معروف خوانده بود ترجیع بند جالبی داره :

Keep your eye on the sparrow
when the going gets narrow
گنجشک ها روی درختها هستند و نگاه به گنجشک یعی سرت را بالا بگیر. این یعنی :
وقتی شرایط سخت میشه، راه گذر تنگ میشه، سرت را بالا بگیر.پس نکش !
شاهکاری است.

۳ آهنگی است از پگی لی (Peggy Lee) بنام (It's a good day) که از هر قرصی برای درمان افسردگی کارا تر است. سال ۱۹۴۶ سال پس از جنگ. مردم داغدار و زخم خورده و دنیایی نیمه ویران. اینها امید داد تا آمریکا اینی بشود که شد.
کم و بیش در همین زمان بود که ابراهیم سلمکی آهنگ "دنیا زتو سیرم" را ساخت وقاسم جبلی خواند که بی هیچ شک انگیزاننده بسیاری از خودکشی ها بود. کاش روانشناس یا روانکاوی بتواند اینها را بررسی کند. آهنگی منفعل، بیمارگونه و عامل بیماری روانی.

موسیقی زیبا، خواننده بی نظیر .... متن بیمارگونه !

روی انترنت پر است از این که "ملکه ثریا به این آهنگ بسیار علاقه داشه. این آهنگ را میگذاشته و گریه میکرده !"
زنی با این زیبایی، ملکه ایران، چندتازبان خارجی میدانسته. تو کشورهای عربی مردم نام بچه هایشان را میگذاشتند "ثریا". این می نشسته گریه میکرده با آهنگ جبلی !
مملکتی داریم ها !

مسعودعالمزاده / پاريس گفت...

۲۹ آبان ۲۵۷۹ ايرانى ۱۹ نوامبر۲۰۲۰ مسعودعالمزاده پاريس / ۳

اینرا هم در پایان باید افزود. در فرانسه آزادی بیان هست. اما امکان نداره، امکان نداره، امکان نداره بگذارند مشابه این آهنگ "دنیا زتوسیرم" در فرانسه روی آنتن بره. این به سلامتی روانی جامعه ضربه میزنه و جلویش را میگیرند. در باره مرگ و از دست دادن عزیزی از دست رفته آری، آهنگهای نوستالژیک گه گاه، اما ترانه ای در آرزوی مرگ من بیاد ندارم.
چند سالی است که رسم شده سالی یکبار کنسرتی از آهنگهای غمناک برگزار میشه با نام طنزآمیز "شب افسردگی" (La nuit de déprime). اما سالی یک بار یک چیز است و روزی بیست بار چیزی دیگر.


ما آگاهی لازمه را نداشتیم. چه در سطح فردی و روشنفکری، چه در سطح دیوانسالاری و اداری. اگر چنین آگاهی ای می بود باید متوجه این ناهنجاری در جامعه میشدند و آنرا درمان میکردند. استقبال جامعه از این آهنگ بیمارگونه (که سد ها دیگر بدنبالش آمد از داریوش بگیر، تا آهنگهایی با تم مرگ، خودزنی، یاس و نا امیدی) نشانه خطرناکی بود که کسی ندید. خمینی از زمین سبز نشد، در ما بود.

منوچهر : جزیره ای غریبم
دلکش : آتشی ز کاروان بجا مانده
ویگن : مرگ معشوق، شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد
داریوش : بی توضیح
گوگوش : دوتاپنجره(کاشکی این دیوار خراب شه، من و تو با هم بمیریم / عشق خرکی)، دو تا ماهی، خوابم یا بیدارم : عاشق مرگه که شاید توی دست تو بمیره / عشق خرکی
فریدون فروغی : دلم از خیلی روزا با کسی نیست....دیگه هیشکی دلمو نمی بره

تزریق روزانه ی یاس، دلمردگی درحالی که با تمام اشکالات ۹۰ درسد دنیا (بجز غرب) حسرت ما را میخوردند.

باید اینراهم بگذاریم روی میز و به اش بپردازیم.