زمان شاه میشد گفت که جامعه مسموم این دین بود، امروز رفتگران شریف برازجان که دست شان از آموزش بریده،آنها هم دوهزاری شان جا افتاده. اینکه کسانی در خارج از کشور،دراروپا و آمریکا ادعای سیاسی بودن داشته باشندونا آگاهانه از اسلام و تشیع دفاع کنند تو کت من یکی نمیره. از اینجا به بعد یا مزدوری است یا چرتکه اندازی پست فطرتانه.این دیگر چه پیشتازی است که ده کیلومتر پشت مردم لنگ لنگان میاد ؟ شاگردمدرسه ها دارند میگردند تو اسلام باگ پیدا کنند،این جماعت پس تاز دارند با ماستمالی زیرپاکشی هم می کنند.دلیلش نه روشن که بسیار بسیار روشن است : بهره بردن از آخرین حبابهای تُنگ ارتجاع پیش از فروریختن رژیم.من نه اینکه جربزه اش را نداشته باشم، اما با تمام اشتباهات و ضربه هایی که بنیانگذاران سازمان و بویژه حنیف نژاد به ایران زدند،هرگز حرف نادرستی برخلاف شان نگفتم.اینها هم مثل خودمن بی سوادوناآگاه بودندوجوگیر فضای جهانی وجنبش چریکی ای شدند که از آمریکای لاتین تا ژاپن بر جنبش روشنفکری چیره بود.جبهه"شرق"هم که نیم دنیا رازیرسیطره خودش داشت و این برای کسانی که زخم خورده نظامهای مستبد بودنداین شبهه را ایجاد میکردکه"اینها بر حق اند چون هستند(نظریه ی سوسیالیسم واقعا موجود).اما امروز چی ؟ درباره ی اسلام، توهم زدایی از این هم بیشتر است.نمونه هایکی دوتا نیست.این چالش رادر بسیاری سایتهاراه انداخته اندکه"یک آیه قرآن رانشان بدهیدکه پوچ،مزخرف یا غیروضد انسانی نباشد،ما بقیه را سددرسد قبول می کنیم". هنوز کسی پا پیش نگذاشته !
این نمونه را من میگذارم روی میز :
اگر حتا برگ درخت از شاخه بی اذن خدا بزمین نمی افتد، پس این کار خداست که آدمها کور،کر یا لال زاده میشوند.هلن کلر هم کور بود،هم کر هم لال.به یمن آن سولیوان (Anne Sullivan) آموزگار فداکارباآموزش در۲۴ سالگی دیپلم دانشگاهی گرفت وشد نویسنده ومبارزحزبی چپ و سرجنبان بسیاری از حرکتهای اجتماعی در آمریکا وحتادر دنیا(پول جمع کردن به نفع جنبشهای صلح طلب ضدجنگ جهانی اول،کمک به نابینایان تمام دنیا).ماکه مدرسه بودیم،برایمان هلن کلر نیمه خدابود. این خدایی که با پست فطرتی درقرآن کوروکرولال رامسخره می کندوناباوران را به خر، میمون، کوروکرولال تشبیه می کند،به اندازه ی "آن سولیوان" هم عرضه نداشت ؟ ای خاک برسر این دین نجاست که درست برعکس عمل میکندوازآدمهای بینا،شنواوگویاکسانی میسازد که یک هزارم شعورودرک آن سولیوان وهلن کلر راندارند.
کسانی که دارند به بهانه "احترام به باورهای مردم" و بواقع برای پول گرفتن از کشورهای ارتجاعی، خاک توی چشم مردم می ریزند، بایدفردا حساب پس بدهند. من اینها را مثل کف دستم می شناسم. حساب اینها این است که (بنابر آیه قرآنی "وَرَأَيْتَ ٱلنَّاسَ يَدْخُلُونَ فِى دِينِ ٱللَّهِ أَفْوَاجًا") بوی الرحمن رژیم در آمده، ما باکمک چند تا از این آفت الله هاوشبکه مومنین گوساله شان به قدرت می رسیم و بقیه اش تمومه ! مردم فراموش می کنند ! چارتا رو می کشیم، چارتارو میخریم، چارتارو هم می ترسونیم، نه حزبی هست، نه تشکیلاتی. از پیش برده ایم. درست مثل خمینی که در ابتدا دست به عصا راه میرفت، همین که ارتش و دستگاههای ساواک را قبضه کرد، سپاه پاسداران را سازماندهی کرد، شروع کرد به لت و پار کردن مردم.
اما یک جاش رو کور خونده اند : این مردم اون مردم سال ۵۷ نیستند، تجربه نسل ما منتقل شده. ما هم نباشیم، مردم بی ما ادامه خواهند داد.
رابطه تعادل قوا نسبت به بیست سال پیش پنجاه برابر به نفع مردم و به ضرر اینهاست. یخ اش نخواهد گرفت. سال ۵۷ با ده تا "حسین و علی و توحید" و از این دست مزخرفات میشد صدهزارنفر نیرو جمع کرد.اگر امروز شدنی بود،خود رژیم میکرد.جوانها و طبقه متوسط شهری (با تمام لت و پار شدنش) دنبال اسلام نمیروند. حزب اللهی ها هم که دنبال غیر آخوند نمیروند.
این "دموکراتیک اسلامی" سنتزی بود در سال ۵۸ و ۵۹ برای جمع کردن مردم متوهم از اسلام و کمونیسم. امروز هردوتای اینها با مخ خورده زمین. اون زمان حزب کمونیست در فرانسه بطور میانگین ۲۷% رای میاورد (و در برخی جاها تا ۸۰%). امروز بزور ۲%. وزن اسلامگراهادر ایران (به تخمین فردی من) در بهترین حالت ۷% است،کمونیستها ۴%،چپ های معتدل غیر کمونیست دست بالا ۹%. جبهه ملی زیر ۳%.مجاهدین که با چک و لگد مردم زیر تف غرق خواهند شد.اگر شاهزاده رضا پهلوی به این مرحله برسد(که امیدوارم)در دور اول بالای ۸۰% خواهدبود.
کلک این دارودسته الدنگ بی طبقه توحیدی این است که از این ته مانده ارتجاع به عنوان "کاتالیزور" استفاده کنند برای دوران گذار.
۱ نظر:
۸ بهمن ۲۵۷۹ ايرانى ۲۷ ژانویه ۲۰۲۱ مسعودعالمزاده (ارسلان) پاريس
زمان شاه میشد گفت که جامعه مسموم این دین بود، امروز رفتگران شریف برازجان که دست شان از آموزش بریده،آنها هم دوهزاری شان جا افتاده. اینکه کسانی در خارج از کشور،دراروپا و آمریکا ادعای سیاسی بودن داشته باشندونا آگاهانه از اسلام و تشیع دفاع کنند تو کت من یکی نمیره. از اینجا به بعد یا مزدوری است یا چرتکه اندازی پست فطرتانه.این دیگر چه پیشتازی است که ده کیلومتر پشت مردم لنگ لنگان میاد ؟
شاگردمدرسه ها دارند میگردند تو اسلام باگ پیدا کنند،این جماعت پس تاز دارند با ماستمالی زیرپاکشی هم می کنند.دلیلش نه روشن که بسیار بسیار روشن است : بهره بردن از آخرین حبابهای تُنگ ارتجاع پیش از فروریختن رژیم.من نه اینکه جربزه اش را نداشته باشم، اما با تمام اشتباهات و ضربه هایی که بنیانگذاران سازمان و بویژه حنیف نژاد به ایران زدند،هرگز حرف نادرستی برخلاف شان نگفتم.اینها هم مثل خودمن بی سوادوناآگاه بودندوجوگیر فضای جهانی وجنبش چریکی ای شدند که از آمریکای لاتین تا ژاپن بر جنبش روشنفکری چیره بود.جبهه"شرق"هم که نیم دنیا رازیرسیطره خودش داشت و این برای کسانی که زخم خورده نظامهای مستبد بودنداین شبهه را ایجاد میکردکه"اینها بر حق اند چون هستند(نظریه ی سوسیالیسم واقعا موجود).اما امروز چی ؟
درباره ی اسلام، توهم زدایی از این هم بیشتر است.نمونه هایکی دوتا نیست.این چالش رادر بسیاری سایتهاراه انداخته اندکه"یک آیه قرآن رانشان بدهیدکه پوچ،مزخرف یا غیروضد انسانی نباشد،ما بقیه را سددرسد قبول می کنیم". هنوز کسی پا پیش نگذاشته !
این نمونه را من میگذارم روی میز :
اگر حتا برگ درخت از شاخه بی اذن خدا بزمین نمی افتد، پس این کار خداست که آدمها کور،کر یا لال زاده میشوند.هلن کلر هم کور بود،هم کر هم لال.به یمن آن سولیوان (Anne Sullivan) آموزگار فداکارباآموزش در۲۴ سالگی دیپلم دانشگاهی گرفت وشد نویسنده ومبارزحزبی چپ و سرجنبان بسیاری از حرکتهای اجتماعی در آمریکا وحتادر دنیا(پول جمع کردن به نفع جنبشهای صلح طلب ضدجنگ جهانی اول،کمک به نابینایان تمام دنیا).ماکه مدرسه بودیم،برایمان هلن کلر نیمه خدابود.
این خدایی که با پست فطرتی درقرآن کوروکرولال رامسخره می کندوناباوران را به خر، میمون، کوروکرولال تشبیه می کند،به اندازه ی "آن سولیوان" هم عرضه نداشت ؟ ای خاک برسر این دین نجاست که درست برعکس عمل میکندوازآدمهای بینا،شنواوگویاکسانی میسازد که یک هزارم شعورودرک آن سولیوان وهلن کلر راندارند.
کسانی که دارند به بهانه "احترام به باورهای مردم" و بواقع برای پول گرفتن از کشورهای ارتجاعی، خاک توی چشم مردم می ریزند، بایدفردا حساب پس بدهند. من اینها را مثل کف دستم می شناسم. حساب اینها این است که (بنابر آیه قرآنی "وَرَأَيْتَ ٱلنَّاسَ يَدْخُلُونَ فِى دِينِ ٱللَّهِ أَفْوَاجًا") بوی الرحمن رژیم در آمده، ما باکمک چند تا از این آفت الله هاوشبکه مومنین گوساله شان به قدرت می رسیم و بقیه اش تمومه ! مردم فراموش می کنند ! چارتا رو می کشیم، چارتارو میخریم، چارتارو هم می ترسونیم، نه حزبی هست، نه تشکیلاتی. از پیش برده ایم.
درست مثل خمینی که در ابتدا دست به عصا راه میرفت، همین که ارتش و دستگاههای ساواک را قبضه کرد، سپاه پاسداران را سازماندهی کرد، شروع کرد به لت و پار کردن مردم.
اما یک جاش رو کور خونده اند : این مردم اون مردم سال ۵۷ نیستند، تجربه نسل ما منتقل شده. ما هم نباشیم، مردم بی ما ادامه خواهند داد.
رابطه تعادل قوا نسبت به بیست سال پیش پنجاه برابر به نفع مردم و به ضرر اینهاست. یخ اش نخواهد گرفت. سال ۵۷ با ده تا "حسین و علی و توحید" و از این دست مزخرفات میشد صدهزارنفر نیرو جمع کرد.اگر امروز شدنی بود،خود رژیم میکرد.جوانها و طبقه متوسط شهری (با تمام لت و پار شدنش) دنبال اسلام نمیروند. حزب اللهی ها هم که دنبال غیر آخوند نمیروند.
این "دموکراتیک اسلامی" سنتزی بود در سال ۵۸ و ۵۹ برای جمع کردن مردم متوهم از اسلام و کمونیسم. امروز هردوتای اینها با مخ خورده زمین. اون زمان حزب کمونیست در فرانسه بطور میانگین ۲۷% رای میاورد (و در برخی جاها تا ۸۰%). امروز بزور ۲%. وزن اسلامگراهادر ایران (به تخمین فردی من) در بهترین حالت ۷% است،کمونیستها ۴%،چپ های معتدل غیر کمونیست دست بالا ۹%. جبهه ملی زیر ۳%.مجاهدین که با چک و لگد مردم زیر تف غرق خواهند شد.اگر شاهزاده رضا پهلوی به این مرحله برسد(که امیدوارم)در دور اول بالای ۸۰% خواهدبود.
کلک این دارودسته الدنگ بی طبقه توحیدی این است که از این ته مانده ارتجاع به عنوان "کاتالیزور" استفاده کنند برای دوران گذار.
اوراح اون ننه شون که گذاشتیم !
ارسال یک نظر