کالبد شکافی شماره 19.هشدار کمیسیون دروغ و تهدید و تهمت و وقاحت،ونگاهی گذرابه جهان درونی رهبری شکست خورده، بیمار و خود شیفته که ملاک خیر و شر فقط اوست و آنچه او میاندیشد ,و نیاز فوری به یک روانپزشک توانا و استراحت در بخش بیماران تحت معالجه روانی دارد .اسماعیل وفا یعمائی
آقا اسماعیل همانطور که اشاره کردی مجاهدین دچار یحرانند ودیگر چیزی برای گفتن ندارند .و برای عادی نشان دادن وضیت وشرایط امروزشان این تهمتهای شرم آور وبی پایه را نصار این آن میکنند.و من از جانب خودم از شما بسیار ممنونم که این اسلام واین افکارارتجایی افشا و روشنگری می کنی رضا از سوئد
آقا اسماعیل همانطور که اشاره کردی مجاهدین دچار یحرانند ودیگر چیزی برای گفتن ندارند .و برای عادی نشان دادن وضیت وشرایط امروزشان این تهمتهای شرم آور وبی پایه را نصار این آن میکنند.و من از جانب خودم از شما بسیار ممنونم که این اسلام واین افکارارتجایی افشا و روشنگری می کنی رضا از سوئد
جناب استاد یغمایی. جسارت مرا ببخشید. وقتی این بابای سفله و مزدور را با شاه و خمینی و خامنه ای مقایسه می کنید، قند توی دلش آب می شود. این مردنما در این بسته بندی جای نمیگیرد. شخصیت او و سیر زندگی او و کارکرد او نشان می دهد که چنین شخصی فقط در چهارچوب روانشناختی بیماری های فانتزی جنسی قابل بررسی و واکاوی است. معراج جمعی، رقص رهایی، حرمسرای جهانی و ... این متجاوز را فقط در این کادر مورد بررسی قرار دهید. اگر او را به هر گونه کادر دیگری ببرید، ولو اینکه مثلا بگویید از هیتلر پست تر است، یا از خامنه ای جنایتکار تر است و... در واقع در زمین او بازی کرده اید و به او امتیاز داده اید. فانتزی های جنسی آخرین حلقه از مجموعه حلقات فساد درونی و روانی یک انسان است. وقتی آخرین رهبر جنبش حسن صباح و فرقه اسماعیلیه را محاصره کردند، پیغام دادند که چه خواسته هایی دارد که خودش را تسلیم کند. او دو خواسته مطرح کرد: یکی اینکه تقاضای صد دختر جوان چینی کرد که برایش ببرند و یکی هم اینکه گفت که می خواهد جماع شتر را ببیند. یعنی یک شتر نر و یک ماده را در فصل جفت گیری نزد ایشان ببرند تا ایشان سکس آنها را نگاه کند. وقتی فرستاده برگشت و پیغام را آورد، فرمانده لشکر حکومت مرکزی به سپاهیانش گفت: کار آنها تمام است و دیگر چیزی برایشان نمانده است. لذا دستور حمله داد و بساط بازماندگان آنها را در هم پیچید. بدیهی است که فانتزی های جنسی تا وقتیکه مربوط به یک فرد عادی است موضوع بحث هیچکس نیست. اما وقتی با مکانیسم سیاست و جنبش و مبارزه پیوند خورد و با مفاهیم ایدئولوژیک در آمیخت آن وقت در بستر فساد درونی و روانی یک فرد که کارکرد سیاسی و اجتماعی و جمعی دارد، مورد بررسی قرار میگیرد. مثلا اگر من در خیال خودم و یا در چهاردیواری خودم هر گونه فانتزی جنسی داشته باشم، تا جایی که به دیگران آزار نرسانم مربوط به خودم است و حتی در چهارچوب آزادی های فردی قرار میگیرد. اما زمانی که این فانتزی ها باعث شود که عده ای از یکدیگر طلاق بگیرند، با جان و مال و مسیر زندگی عده ای بازی شود، مسیر مبارزه ای را عوض کند، جنبشی را به انحراف ببرد، جامعه ای را به مسیر انسداد بکشاند و... آن وقت دیگر یک پدیده خصوصی و فردی نیست. درست مثل یک بیمار روانی که تا زمانیکه که می نشیند و گنجشک های روی درخت همسایه را می شمارد، کسی کاری به کار او ندارد، اما زمانیکه چاقو به دست گرفت و زنی را ربود و به او تجاوز کرد و او را کشت، دیگر مسئله متفاوت می شود. این بابای غیب شده را فقط باید در چهارچوب روانشناختی مورد بررسی قرار داد.
هم میهن گرامی "مجاهد دیروز،مبارزامروز". درکت از مسایل خوبه.برای تجزیه وتحلیل رفتار رجوی ودارودسته اش، بایدرفت درحیطه روانکاوی وناهنجاریهای روانی سنگین ونه در زمینه سیاسی،فلسفی وایدئولوژیک.
کار دارودسته رجوی از ایدئولوژیک (Idéologique) گذشته، رسیده به (Idiot logique).
مسیحیت هم ارتجاعی است، اما دوچیز است که تاحدی جلوی مرگش راگرفته : ۱ دیگری را چون خود دوست بدار : انسان دوستی و حقوق بشر از اینجا میاد. ۲ انتقادازخودوفروتنی : دانش و تفکر انتقادی از اینجا میاد.
این دوتا در اسلام نیست و نتیجه اش میشودانسانهای بی وجدان،بی رحم،خودشیفته،فرافکن و بی هیچگونه بازگشت به خویش. توصیه ی فروتنانه من این است که بیشتر مطلعه کنی،آنهم بزبانهای اروپایی (انگلیسی، فرانسه، آلمانی). این کمک میکنه تا مثل این شوت هپروتی ای نشی که اینجا کامنت گذاشته برای چکمه لیسی رجوی.
خر دوبار پاش تو یک چاله نمیره.اینها باسرتوچاله شیرجه میرن،اون تو مثه اسب عصاری می چرخن.اینها از خر پایین ترند.خربه کسانی چون من میگن که باحماقت دنبال اینهاافتادیم و دوباره به این چاله (و درواقع دام چاله) نخواهیم افتاد. وای به حال اینایی که خرهم نیستن.
۵ نظر:
آقا اسماعیل همانطور که اشاره کردی مجاهدین دچار یحرانند ودیگر چیزی برای گفتن ندارند .و برای عادی نشان دادن وضیت وشرایط امروزشان این تهمتهای شرم آور وبی پایه را نصار این آن میکنند.و من از جانب خودم از شما بسیار ممنونم که این اسلام واین
افکارارتجایی افشا و روشنگری می کنی رضا از سوئد
آقا اسماعیل همانطور که اشاره کردی مجاهدین دچار یحرانند ودیگر چیزی برای گفتن ندارند .و برای عادی نشان دادن وضیت وشرایط امروزشان این تهمتهای شرم آور وبی پایه را نصار این آن میکنند.و من از جانب خودم از شما بسیار ممنونم که این اسلام واین
افکارارتجایی افشا و روشنگری می کنی رضا از سوئد
جناب استاد یغمایی. جسارت مرا ببخشید. وقتی این بابای سفله و مزدور را با شاه و خمینی و خامنه ای مقایسه می کنید، قند توی دلش آب می شود. این مردنما در این بسته بندی جای نمیگیرد. شخصیت او و سیر زندگی او و کارکرد او نشان می دهد که چنین شخصی فقط در چهارچوب روانشناختی بیماری های فانتزی جنسی قابل بررسی و واکاوی است. معراج جمعی، رقص رهایی، حرمسرای جهانی و ... این متجاوز را فقط در این کادر مورد بررسی قرار دهید. اگر او را به هر گونه کادر دیگری ببرید، ولو اینکه مثلا بگویید از هیتلر پست تر است، یا از خامنه ای جنایتکار تر است و... در واقع در زمین او بازی کرده اید و به او امتیاز داده اید. فانتزی های جنسی آخرین حلقه از مجموعه حلقات فساد درونی و روانی یک انسان است. وقتی آخرین رهبر جنبش حسن صباح و فرقه اسماعیلیه را محاصره کردند، پیغام دادند که چه خواسته هایی دارد که خودش را تسلیم کند. او دو خواسته مطرح کرد: یکی اینکه تقاضای صد دختر جوان چینی کرد که برایش ببرند و یکی هم اینکه گفت که می خواهد جماع شتر را ببیند. یعنی یک شتر نر و یک ماده را در فصل جفت گیری نزد ایشان ببرند تا ایشان سکس آنها را نگاه کند. وقتی فرستاده برگشت و پیغام را آورد، فرمانده لشکر حکومت مرکزی به سپاهیانش گفت: کار آنها تمام است و دیگر چیزی برایشان نمانده است. لذا دستور حمله داد و بساط بازماندگان آنها را در هم پیچید.
بدیهی است که فانتزی های جنسی تا وقتیکه مربوط به یک فرد عادی است موضوع بحث هیچکس نیست. اما وقتی با مکانیسم سیاست و جنبش و مبارزه پیوند خورد و با مفاهیم ایدئولوژیک در آمیخت آن وقت در بستر فساد درونی و روانی یک فرد که کارکرد سیاسی و اجتماعی و جمعی دارد، مورد بررسی قرار میگیرد. مثلا اگر من در خیال خودم و یا در چهاردیواری خودم هر گونه فانتزی جنسی داشته باشم، تا جایی که به دیگران آزار نرسانم مربوط به خودم است و حتی در چهارچوب آزادی های فردی قرار میگیرد. اما زمانی که این فانتزی ها باعث شود که عده ای از یکدیگر طلاق بگیرند، با جان و مال و مسیر زندگی عده ای بازی شود، مسیر مبارزه ای را عوض کند، جنبشی را به انحراف ببرد، جامعه ای را به مسیر انسداد بکشاند و... آن وقت دیگر یک پدیده خصوصی و فردی نیست. درست مثل یک بیمار روانی که تا زمانیکه که می نشیند و گنجشک های روی درخت همسایه را می شمارد، کسی کاری به کار او ندارد، اما زمانیکه چاقو به دست گرفت و زنی را ربود و به او تجاوز کرد و او را کشت، دیگر مسئله متفاوت می شود.
این بابای غیب شده را فقط باید در چهارچوب روانشناختی مورد بررسی قرار داد.
مجاهد دیروز، مبارز امروز
اینده از آن مجاهدین است و روی سیاهی برای ذغال درود بر بزرگمرد تاریخ ایران مسعود رجوی .
بابک بابک
۲۶ بهمن ۲۵۷۹ ايرانى ۱۴ فوریه ۲۰۲۱ مسعودعالمزاده (ارسلان) پاريس
هم میهن گرامی "مجاهد دیروز،مبارزامروز".
درکت از مسایل خوبه.برای تجزیه وتحلیل رفتار رجوی ودارودسته اش، بایدرفت درحیطه روانکاوی وناهنجاریهای روانی سنگین ونه در زمینه سیاسی،فلسفی وایدئولوژیک.
کار دارودسته رجوی از ایدئولوژیک (Idéologique) گذشته، رسیده به (Idiot logique).
مسیحیت هم ارتجاعی است، اما دوچیز است که تاحدی جلوی مرگش راگرفته :
۱ دیگری را چون خود دوست بدار : انسان دوستی و حقوق بشر از اینجا میاد.
۲ انتقادازخودوفروتنی : دانش و تفکر انتقادی از اینجا میاد.
این دوتا در اسلام نیست و نتیجه اش میشودانسانهای بی وجدان،بی رحم،خودشیفته،فرافکن و بی هیچگونه بازگشت به خویش.
توصیه ی فروتنانه من این است که بیشتر مطلعه کنی،آنهم بزبانهای اروپایی (انگلیسی، فرانسه، آلمانی). این کمک میکنه تا مثل این شوت هپروتی ای نشی که اینجا کامنت گذاشته برای چکمه لیسی رجوی.
خر دوبار پاش تو یک چاله نمیره.اینها باسرتوچاله شیرجه میرن،اون تو مثه اسب عصاری می چرخن.اینها از خر پایین ترند.خربه کسانی چون من میگن که باحماقت دنبال اینهاافتادیم و دوباره به این چاله (و درواقع دام چاله) نخواهیم افتاد. وای به حال اینایی که خرهم نیستن.
ارسال یک نظر