دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۰ فروردین ۴, چهارشنبه

در شناخت سه امامزاده جدید..امامزاده مصدق. امامزاده مجاهد و امامزاده فدائی و اسماعیل وفا یغمائی ...


فیلم. جدید.در شناخت سه امامزاده جدید..امامزاده مصدق. امامزاده مجاهد و امامزاده فدائی و اسماعیل وفا یغمائی ...

۸ نظر:

ناشناس گفت...

سلام خدمت اندیشمند بزرگ ایران جناب یغمایی؛ تحلیلی در نوع خود بی نظیر اما از دید من یک امامزاده از قلم افتاده “امامزاده پهلوی” ؛ خوشحال خواهم شد نظر شما را بدونم!

مسعودعالمزاده (ارسلان)/پاريس گفت...

۴ فروردین ۲۵۸۰ ايرانى ۲۴ مارس ۲۰۲۱ مسعودعالمزاده (ارسلان) پاريس / ۱

بقول مشهدی ها "آهای اُمّ سلمه، حرف حساب یک کلمه". یکی از مکانیسم های دفاع روانی فراموشکاری است. گاه ضربه روانی ناشی از واقعیت چنان دردآور است که امکان دارد فرد را از میان ببرد. مغز امکان دسترسی به این داده ها را سد می کند : فرد فراموش می کند. این برای فرد اگر طبیعی باشد، برای جمع بیمارگونه است و بیماری روانی اگر جمعی بشود عواقبش فاجعه بار است.
آنچه برای بخشی از جلوداران سیاسی ما پیش آمده از هردوی اینها وخیم تر است : نه اینکه فراموش کرده اند، دارند با شــــیــــادی اینها را مــــی فــــرامــــوشــــانــــنــــد. توجیه و ماستمالی ای هم در کارنیست و نه نفی و انکاری. دارند آشغالهارا میدهند زیر قالی. بدبختی ــــ آنها ــــ این است که از زور زیر قالی دادن، قالی آمده بالا تا زیر سقف !
من همیشه به این می اندیشم که چرا با اینکه رژیم خمینی دست کم هزار برابر آن چیزی بود که ما از شاه می پنداشتیم، با اینکه تعداد ایرانیها درخارج دست کم دویست برابر زمان شاه است، با اینکه با وجود انترنت، هر کسی بسادگی میتواند یک پا خبرنگارباشد آنهم تقریبا رایگان، چرا نه کنفدراسیونی هست، نه جنگ چریکی ای ؟ چرا کسی از آن آهنگهای آنچنانی زمان شاه نمیسازد ؟ جز اینکه دیگر "جبهه شرق" ای درکارنیست. جز این است که سرنخ اش در دست روسها و به تبع آن جنبش چپ جهانی بود ؟ و امروز این روسها هستند که ایران را دارند می چاپند و پشت رژیم اند ؟
درد اصلی از ما بود، از نا آگاهی ما، مسمومیت هزاروچهارسد ساله، اما ... آنها (روس ها) هم از این حسابی استفاده کردند و می کنند.
در درگیری چریکی بسیاری از فدایی ها ومجاهدین کشته شدند. بسیاری کشته نشدند. بهرحال اینها از یک جنس بودند، کمترغلیظ ، اما از همان جنس. چرا از بین همه اینها حتا یکی شان مالی از آب درنیامد. نه نویسنده ای، نه فیلسوف بنامی، نه تئوریسینی. چرا همه گندیدند ؟ چون گندیده بودند، از اصل، از همان ابتدا. نمیدانم اینرا کجا دیدم یا شنیدم (احتمالا در یکی از فیلمهای مستند در باره ی جنبشهای فلسطینی) که میگفت "وقتی این گروههای فلسطینی را بررسی میکردیم، دید ما این بود که فلان گروه کوچکتر از آن است که بتواند مستقل باشد، حتما باید سرش از جایی دربیاید، به جایی وابسته باشد".
از آنچه این "باقی مانده" ها میکنند، مشخص است که اگر آن "اصل کاری ها" باقی میماندند چه میکردند. این نامه معروف رضا رضایی بسیار گویاست "... آن روزی که به قدرت برسیم،چنان حمام خونی بپا کنیم که انقلاب وانقلابیون درآن تطهیر شوند...". مو به تن تان راست نمی شود ؟ اگر رضا رضایی به قدرت رسیده بود، حمام خون به پا نمی کرد ؟ حتما میکرد، شک نکن.
بحث بر سر این نیست که دنیا پیشرفت کرده، امروز چیزهایی میدانیم که آنروز نمی دانستیم. موضوع "داده و دانسته" نیست، "تجزیه و تحلیل" کودکانه بود.سخنرانی های دانتن، جان لاک هنوز معتبر است. در تمام دانشکده های نظامی دنیا،دیدگاههای "سون تسو" چینی شش سده پیش از میلاد را تدریس می کنند. پرویز نیکخواه با درک سیاسی به شاه پیوست نه برای پول. من اعدام تپه های اوین را نه توجیه می کنم و نه ماستمالی. اما،اینها زیر اعدام بودند با یک درجه عفو و خودشان میدانستند که اگر دست از پا خطا کنند اعدامی اند،اما از توی زندان طرح ترور میدادند.مدارکش حاضربود،کافی بود بکشندشان به دادگاه،اعدام میشدند.پس از اعدام این ها بود که ترورها قطع شد. خاطرات همنشین بهار برای فهمیدن اینها کافیست.

esmail گفت...

نازنین ناشناس
هیچگدام از شاهان ایران با بد و خوبشان امامزاده نشدند. بخصوص پس از اسلام . محمد رضا شاه هم اگر برای برخی پیروان شاید امامزاده بود اما موضعگیری آقای رضا پهلوی واعلام پذیرش جمهوری این ماجرا را تمام کرد و محمد رضا شاه خوشبختانه از این خطر رست که یک امامزاده و امام به اندازه هفت شاه نیتواند خطر بیافریند بخصوص که اکثرشان ایرانی هم نبودند. زنده باشید

مسعودعالمزاده (ارسلان)/پاريس گفت...

۴ فروردین ۲۵۸۰ ايرانى ۲۴ مارس ۲۰۲۱ مسعودعالمزاده (ارسلان) پاريس / ۲

جنگ چریکی در بهترین حالتش، انحرافی وارداتی بود.مواردوابستگی وکنترل از راه دور(از مسکو) هم بود. جناب حمید اشرف سر مرز سلاح، مهمات،امکانات واطلاعات را از یک توده ای مامور کا گ ب میگرفت. آنهایی را هم که اینها میزدند،تصادفی نبود،بیشتر مهره هایی بود که در نبودشان نفوذی های شبکه نظامی حزب توده بالا میامدند و بهترین نمونه اش هم فرسیو بود که همین ها بودند که جریان گلسرخی را علم کردند که ضربه کاری ای بود به رژیم شاه.
هدف جنبش چریکی ضربه به رژیم شاه نبود،این بود که بدلیل نیازعملی مبارزه با جنبش چریکی، ساواک طی سه سال از دو هزار نفر رسید به هفت هشت هزارنفر.از همه طرف نفوذ کردند در ساواک .فردوست هم شبکه اش را در دربار پهن کرد (دفتر ویژه) و تمام ارتباطات شاه از طریق او میرفت و میامد. شاه در تاریکی کامل حرکت میکرد بدون اینکه بداند.جنبش چریکی مستقیم یا غیر مستقیم عملا در خدمت روسها بود.
پشت سرنگونی شاه،ماشین عظیم فرهنگی ای بود بویژه در بین آهنگسازان، ترانه سراها، فیلمفارسی ها که زمینه را آماده کردند.بازهم تاکید می کنم که "تم مرگ" در ۷۵% ترانه های این دوران دیده میشد. به همین نسبت "تم یاس، سرخوردگی و خودکشی" (کاشکی این دیوار خراب شه، من و تو با هم بمیریم [ ناسلامتی این ترانه ایست عاشقانه ]...اگه این فقط یه خوابه، بذا تا ابد بخوابم = خودکشی، و سد تای دیگه).
امکان ندارد که اینرا در کشور دیگری ببینید یا دیده باشید.
اینها روی لمپن ها بسیار کار کردند که از دید مائو "موتور انقلاب" است. اشکال از ما بود، انها خوب رویش کار کردند.
آیا اینها یک بار هم که شده، آمدند اینها را بگویند تا نسل بعد از ما واکسینه بشود ؟ نه !
مجاهدین و رجوی هیچ باور مذهبی ندارند. اما شاهدند که مردم با چه سرعتی از ارتجاع کنده میشوندومیخواهند از این آخرین تکه های نمد لجن آلوده برای خودشان کلاهی دست و پا کنند. فدایی هادارند نان حماقت سیاهکل را میخورند. دارودسته جبهه ملی نیز حسین حسین ملی شدن نفت را تو بوق می کنند تا نگویند چرا همه رفتند زیر عبای امام.
اینها نه مرض فراموشی گرفته اند، نه دچار فراموشی موقتی اند. دارند با شامورتی بازی سر مارو بند می کنند تا ما فراموش کنیم. اینها شیادند، شیاد.
شاهزاده رضا پهلوی، تنها کسی است که تا اینجا بیشترین جدا شدگی از گذشته خودش را داشته. با اینکه با او نیست تا تاوان اشتباهات دیگران را بپردازد، اما از حقوق موروثی اش گذشته. من به اون سه دسته بالایی که آقای یغمایی با نام سه امامزاده نام برد هیچ اعتمادی نمی کنم. چنان که سالهاست گفتم، به شاهزاده رضا پهلوی اعتماد می کنم. و با جمله ی که او گفت پایان میدهم "... ما امکان اشتباه دیگری را نداریم ...".

مسعودعالمزاده (ارسلان)/پاريس گفت...

۵ فروردین ۲۵۸۰ ايرانى ۲۵ مارس ۲۰۲۱ مسعودعالمزاده (ارسلان) پاريس / ۳

چند نکته توضیحی باید اضافه کرد برای اینکه مشخص بشه که قصد تخطئه کردن نیست. دنیا به ما امکان اشتباه دیگری را نخواهد داد. ما با مسایل نه تحلیلی و نه دقیق، که احساسی برخورد می کنیم.
نمونه : بمب های هیروشیما و ناگازاکی. آمریکایی ها این بمب را داشتند، تست کرده بودند و آماده بود. اگر قصد جنایت داشتند یا فرضیه "امپریالیستی" یا کینه کشی پرل هاربر بود، به محض داشتن بمب، فوری می انداختندش روی ژاپن. شرایط (بطور خلاصه) این بود : آلمان تسلیم شد. اسپانیا و ایتالیا بدست متفقین افتاد. ماند ژاپن که ول کن نبود. پشتش هم خود هیروهیتوی جنایتکار جنگی بود. او زیست شناس و متخصص استفاده از باکتری ها در جنگ (بویژه ویروس سیاه زخم) بود که آنرا بجای خوکچه هندی روی اسرای جنگی چینی آزمایش میکرد. ژاپنی های آن دوران مثل امت حزب الله ما بودند که با دیدی مذهبی مسایل را می نگریستند. در سالهای بین ۱۲۷۴ تا ۱۲۸۱ مغولها با بسیج کشتی های فراوان به ژاپن حمله کردند. دردو طوفان عظیم در این دوسال تمام ناوگان مغول درهم شکسته شد و مغولها ژاپن را ول کردند. این به ژاپنی ها اینطور القا شد که دستی غیبی از آسمان ژاپن را در پناه خود دارد. نام این طوفان را گذاشتند "ایزد باد یا نفخه الهی" (神風) که در ژاپنی گفته میشود "کامی کازه". کامیکاز از اینجا میاید.آمریکایی ها از جزیره اوکیناوا شروع به حمله کردند تا ژاپنی ها را مجبور به آتش بس کنند. میشد مذاکره کرد.حمله مغول وآن دو طوفان،ذهنیت شان را برد بسوی "دست غیبی آسمانی".در مه ۱۹۴۵ ژاپنی ها ۸۰ هزار کوماندوی زبده آمریکایی را در اوکیناوا قتل عام کردند. آمریکایی ها بمب اتمی را نیانداختند. ژاپنی ها با آن تصور هپروتی از جریان مغولها واحدهای هواپیماهای خودکشی درست کردند و اسمش را هم گذاشتند "کامیکازه" که تاثیر روانی داشت اما نه تاثیر نظامی.هدف آمریکایی ها تنها پذیرش آتش بس بود.در فوریه، مارس و مه ۱۹۴۵ (سه ماه پیش از بمباران اتمی) شهر تو کیو طی سه سری بمباران هوایی با بمب های آتشزا تقریبا با خاک یکسان شد. تنها کاخ امپراتور را بمباران نکردند تابرای امضای آتش بس کسی باشد. ژاپنی ها کوتاه نیامدند که هیچ، پیاز داغش رو زیاد کردند. ارتش چند ده کشور با میلیونها سرباز و به تبع آن کل دنیا شده منتر امپراتور ژاپن و یک مشت آدم حزب اللهی. آمریکایی ها سه بمب ساخته بودند : بمب کوچک (بنام Little Boy برای هیروشیما)، بمب متوسط ( بنام Fat Man برای ناگازاکی) و بزرگ (برای توکیو) که اطلاعاتی از آن در دست نیست. از بمب کوچک شروع کردند روز ۶ اوت ۱۹۴۵. ژاپنی ها حملات شان را در تمام جبهه هاشدید تر کردند. سه روز بعد بمب متوسط را انداختند روی ناگازاکی. قراربود سومی را بیاندازند روی توکیو که چون خوشبختانه آنروز توکیو ابری بود نیانداختند. ژاپنی ها فهمیدند که شوخی نیست و یک من ماست چقدر کره میده. پس کشیدند، اعلام آمادگی کردند برای آتش بس. روز ۲ سپتامبر (سه هفته بعد) قرارداد آتش بس امضا شد.
با برخورد احساسی آمریکای جنایتکار زن و بچه های بیگناه ژاپنی را سوزانده. با تحلیل سیاسی و تاریخی، کاملا مشخص است که آمریکایی ها تا توانستند از انداختن این بمب ها خودداری کردند. دندان سر جگر گذاشتن هم حدی دارد. مسئولیت عواقب پیش آمده به گردن فرد خاطی است : ژاپنی ها.

مسعودعالمزاده (ارسلان)/پاريس گفت...

۵ فروردین ۲۵۸۰ ايرانى ۲۵ مارس ۲۰۲۱ مسعودعالمزاده (ارسلان) پاريس / ۴

نمونه دوم : جنگهای داخلی اسپانیا و بریگاد های انترناسیونال برای دفاع از جمهوری اسپانیا در برابر فرانکو.

جریان را میدانید. من تنها به این اشاره میکنم که اگرچه جمهوری اسپانیا باوجود همیاری جهانی روشنفکران چه چپ چه راست شکست خورد، اماسرفراز به تاریخ پیوست. این جنگ چون کوره ای بود که موجی از انسانهای سیاسی در پاک ترین معنای خودش را پروراند و به تمام جهان اهدا کرد. بیشتر کسانی که در این جنگ شرکت کردند، چه از رزمنده، چه از یاری دهنده، چه از خبرنگار جنگی (چون ارنست همینگوی) به غولهای سیاسی، ادبی و فرهنگی جهان بدل شدند. ما هم شکست خوردیم، اما چرا از خیل کسانی که در این درگیری ها بودند، کسی مالی از آب درنیامد ؟ چون تو اون یکی، مبنا بر هشیاری بود، دفاع از جمهوریت بود و نه جامعه بی طبقه توحیدی، کمونیسم روسی یا هپروت کوبایی. داوطلبین جنگ اسپانیا رو به آینده داشتند نه رو به جامعه دزدان مدینه و آدمکش هایش، جامعه مسکوی ۱۹۱۷ و یک مشت آدمکش چون تروتسکی، بریا، استالین، لنین، جرژینسکی.اگر قرار بر این باشد که مبنا را بر مردم ابله حزب اللهی بگذاریم که اینها خامنه ای را دارند. چرا اصل رو ول کنند بیان دنبال فتوکپی. اگر اینرا باید نفی کنیم، برای نفی آیت الله، باید الله را نفی کنیم و این ایجاد اشکال میکند. جامعه ای که مبنایش آگاهی و شهروندی باشد، آقا بالاسر ندارد. تبعیت بی چون و چرا اصلا ندارد. رهبر ندارد. قانونمدار است. هیچکدام از اینها با اسلام همخوانی ندارد. با الله هماهنگ نیست. ازکتاب وحشتی چون قرآن بیرون نمیاید.
خلاصه، یا اسلام است و تبعیت بی چون و چراوتقلید میمون وار یا مثل همه جاهایی که از این چاه بیرون آمده اند، راه با خواندن و آگاهی است و مبنا شهروند آگاه و آزاد. این نه تو فدایی هاست، نه تو مجاهدین، نه تو جبهه ملی. شاهزاده رضا پهلوی پرونده اش پاکه، تااینجا خطای خاصی نداشته و چیزی پیشنهاد میکنه که از زمان شاه تا امروز ما ندیده بودیم. مشروعیت هم داره، هم داخلی هم جهانی. من میگم بله.

مسعودعالمزاده (ارسلان)/پاريس گفت...

۸ فروردین ۲۵۸۰ ايرانى ۲۸ مارس ۲۰۲۱ مسعودعالمزاده (ارسلان) پاريس

رای بی رای

ناشناس گفت...

فکر می کنم بعد از چهل سال گروه ها و احزاب امتحان خود را پس داده اند از جمهوری اسلامی که کشور را غصب کرد تا ملی گرا ها و گروه های چریکی
مردم بعد از رو دستی که از یک ایت الله با ان سوابق به اصطلاح منزه خوردند دیگر نمی ایند پیرو خواهر یا برادر مجاهد شوند که علاوه بر تمام حرف و حدیث های پشت سرشان اختیار داشتن یک تلفن همراه شخصی را نیز ندارند و در سوله های اشتراکی زندگی می کنند
نیما امین