دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی
افتاب خواهد دمید
این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید
کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید
در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
روی تابلو کلیک کنید
روی تصویر کلیک منید
تاریخ دوران باستانی ایران
۳ نظر:
۸ مرداد ۲۵۸۰ ايرانى ۳۰ ژوئیه ۲۰۲۱ مسعودعالمزاده (ارسلان) پاريس ۱
به ایران خوش آمدید !
زیپ ... زَپ
زیپ زیپ ... زَپ زَپ
زی زی زیپ زیپ ... زَ زَ زَ زَپ زَپ
زوپ زوپ ...
اِی بابا، اینا که معنی نداره !
مگه این کرسی شعرهایی که این یابو نوشته معنی داره ؟
همیشه اینو گفته م که ساده نویسی کار سختی است، کار هر کسی هم نیست. درد ما ملت اینه که عادت کردیم همیشه حرفهامونو با رمز و راز بگیم ولو هیچ فشار و تهدیدی در کار نباشه. خمینی (جنایتکار) آدم ساده گویی بود. از همان اول همه چیز رو ساده گفت، گفت که چکار میخواد بکنه. این مــــا (و پیش از همه مــــن) بودیم که مسموم، آلوده و نافهم بودیم و گفتیم ایشالا که گربه س. اون هم کجا ؟ تو ایرانی که ما اسم بچه هامونم میذاریم تیمور، چنگیز، اسکندر، محمد و علی و حسین اونم چندقرن بعد از اینکه خودشون و لشکرشون گورشونو گم کرده ن. بچه همسایه مون از گرسنگی میمیره، بی خیال. پولتو ببر بده برای قبر پسرعموی تیمور، بزن تو سرت که چرا چنگیز دایی اش رو کشته.کافیه ؟ نه اوستا. یه لایه بکش روش. آخه بابک و مازیار هم شد اسم ؟ آریوبرزن ؟ یوتاب ؟ اسم بچه مو بذارم یوتوب ؟ بذار ممد حسین، ممدلی تا یه راست بره بهش.
یک قلم همین شش تای بالا سه برابر هیتلر از ما کشته ن. یهودی از اون بی غیرت تر نباشه، امکان نداره اسم بچه شو بذاره آدولف. اگه شما یه یهودی پیدا کردی که اسمش آدولف باشه بیا گردن منو بزن.
اون زمانی که به همت سوئدی ها شهربانی و ژاندارمری برپاشد (و پایه ی جامعه مدنی رو در ایران کاشت)، برای کارهای روزمره و اداری از پاسبانها گزارش کاری میخواستند. اینها هم که مسموم مغلق نویسی قاجاری بودند، ور میداشتند ده صفحه سیاه میکردند، آسمان ریسمان میکردند که کسی از توش سر در نمیاورد. بازپرس ها " تکمله " میخواستند، بدتر میشد. "... بابا، ماشین یاردان قلی و مش محمود سر چار راه زدند به هم. کی چراغ قرمز رد کرده بوده ؟ اینو بگو، به "... شرف عرض مبارک میرسانم ..." رو بذار درکوزه آبشو بخور.
تا اینکه بخشنامه شد و یک "چک لیست پاسبانی" به ضمیمه : سه کاف، سه چ : کی، کِی، کجا، چی، چطور، چرا. همین و بس !
گزارش های بیست صفحه ای آب رفت شد شش خط !
توییت ها رو ببینین، جا برای پنجاه صفحه نیست، چهار پنج خط. بقول مشهدی ها "آهای اُمّ سَلَمه، حرف حساب یک کلمه"
مغلق نویسی شیوه ی کار شیادهاست برای مغلطه و پرت کردن حواس طرف مقابل. این شیادبازی کامل میشه با دوپهلو نویسی و بیت و شاهد مثال آوردن از چیزهایی که میشه تفسیرش کرد. تو تفسیر هم که ما استادیم : و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین : همون آیه رو از سفید سفید تا سیاه سیاه ماله کشی کن.
دست آخر هم کلی گویی بدون نمونه آوردن. ... عمو دست آخر یاردان قلی چراغ قرمز رد کرده بوده یا مش محمود ؟
تمام این هایی رو که سروش نوشته رو بچلونی نمیشه سه خط.
تو اون سه کاف، سه چ بالا، چ آخری مهم تره : چــــرا ؟
این سروش همونیه که اینها رو وقتی نوشته که موج جنبش سبز بالا گرفته. ایشون به عنوان گربه مرتضاعلی حرفه ای، هَپ با چاردست و پا اومده پایین :"ای بابا، اگه اینا سیدعلی رو بکشن پایین یقه ماروهم می چسبن. یه صفحه دو پهلو می نویسیم، اگه مردم بردند، ... بله آقا ما هم با مردم بودیم. اگه سیدعلی تونست سرکوب کنه، ... ما وظیفه شرعی داشتیم نهی از منکر کنیم. به دستور شرع مبین اسلام عمل کردیم. بقالی ما سرکوچه ی دونبشه. دو سره بار می کنیم. هرکی دره ما دالونیم، هرکی خره ما پالونیم.
۸ مرداد ۲۵۸۰ ايرانى ۳۰ ژوئیه ۲۰۲۱ مسعودعالمزاده (ارسلان) پاريس ۲
راستی این همون سروشی نیست که یک کم بعد ور داشت نوشت "... خمینی با سواد ترین رهبر ایران بوده ..." ؟
آغا محمد خان، خوب یا بد، شش تا زبان میدانست و کتاب از دستش نمی افتاد. خمینی خیر سرش چهل سال صرف و نحو خونده بود، پونزده سال تو عراق بوده. وقتی عرفات آمد ایران تو بهشت زهرا مترجم آورند. نتونست بگه "یا اخی اهلاًوسهلاً، عربا تو صحن اند". رضاپهلوی تو آمریکاست اما فرانسه رو با همان فصاحتی صحبت میکنه که خبرنگارهای بزرگ تلویزیون.
موج ۸۸ بلند شد، سروش نیم درجه چرخید طرف مردم. موج خوابید، از اون ور ۱۸۰ درجه چرخید طرف ارتجاع.
آقای خامنه ای ؟ آقاش یا خودش ؟ این "... آقا..." همون "... آقا..." تو"... آقای رضا سبزواری ..." نیست که اسم اش رو تو باجه بانک صدا میکنن. این "... آقا..." نیاز به نام و نام خانوادگی نداره. "... آقا..." یعنی "حضرت آقا". ننوشته آیت الله، رفته یه هوا بالاتر. گفته "... آقا ...". این سروش خیلی زبله. شیعه ها از این کلک ها تو آستین شون دو خروار دارند. آخوند به شیطون درس میده. نباید بری تو زمین آخوند بازی کنی. می بازی.
این امید من نبود، اما جنبش سبز شکست میخورد. وقتی با رنگ سبزو بیاد حسین شروع میشه، می افته تو دامن آخوندا. خدای نبوده پدر بوده ات رو بیامرزه. تو یه الف شاگرد مدرسه میخوای بری به انشتین درس فیزیک بدی ؟ خنده ات نمی گیره ؟ با اسلام و شیعه و سرحسین اینا ۱۲ قرنه نون میخورن. مسخره، تو میخوای با سر بریده ی حسین و عاشورا بری به جنگ آخوند ؟ کم و بیش ۱۲ قرنه که بسیاری از بزرگان ادبی، فرهنگی و سیاسی ما خواستند با قرآن و حدیت و تفسیر به جنگ این ارتجاع ددمنش برن. دست آخر افتادند تو پاتیل، حل شدند و ارتجاع خوردشون و از هضم رابع هم گذشت. از ابوسعید ابوالخیر بهتر میخواین ؟ از آنهمه گفتار چی یاد مردم ماند ؟ "... اسلام به ذات خود ندارد عیبی. عیبی که در اوست از مسلمانی ماست" (که منصوب به خیام هم هست). این دردماروچاره کرد ؟
... داداش، هروئینی هستی، میخوای ترک کنی ؟ دردت اینه که هروئین ات به اندازه کافی ناب ناب ناب نیست، بیا از ما بخر بزن تو رگ ... با هروئین ناب ترک اعتیاد کن.
این روضه خونی من برای چیه ؟ یقه سروش الدنگ رو بگیرم ؟ نه برای فهمیدن اینه :
دوباره موج بلند شده. اگه بخوای با کمک این ارتجاع بری به جنگش، از پیش باختی : ... مذهب علیه مذهب....
این کلکی بود که شریعتی شیاد زدو حنیف نژاد (پاک نهاد) تو دامش افتاد وهردو بین نسل جوان و نا آگاه و این ارتجاع پل زدند. از دید تاریخی، شریعتی و حنیف نژاد در به قدرت رسیدن این ارتجاع نقش مستقیم داشتند. من یکی دنبال آخوند برو نبودم. گول برداشت حنیف نژاد از اسلام را خوردم. نسل پس از ما نباید این اشتباه را تکرار کنه. نوک حمله باید یکبار برای همیشه روی شیشه عمر رژیم باشه : خود اسلام. خود قرآن. خود محمد.
هزار بار دیگه هم پاشی، نتیجه از قبل مشخصه : شکست محتوم. دنیا رو اروپا آدم کرد و اروپا رو این تکفیری ها. تا این دندون کرمو رو نکشی و نندازی دور همین آش است و همین کاسه.
دموکراسی اسلامی نداریم. نمیشه. تو اسلام قدرت مطلقه، از هپروتی بنام الله میاد.در زمان و میزان قدرت هم نامحدوده. دموکراسی نسبی است، در زمان و در میزان قدرت محدوده. هرکی میخواد باشه، گاندی، ماندلا یا دوگل. بعد از یکی دو دوره باید بره.
۸ مرداد ۲۵۸۰ ايرانى ۳۰ ژوئیه ۲۰۲۱ مسعودعالمزاده (ارسلان) پاريس ۳
دموکراسی کمونیستی هم نداریم. چپ سوسیال دموکرات جواب داده. بیشتر از این حد ۷۰ مدلش تو ۶۰ کشور طی ۹۰ سال تجربه شد. نشد که نشد که نشد.اگه شدنی بود از تو زبل ترهاش کرده بودند.
بهترین و رک ترین درسهای زندگی (حتا در زمینه مسائل جنسی، قدرت سیاسی و فساد فردی) توی کتابهای قطور فلسفی نیست، خیلی ساده تو داستانهای کودکانه. تو داستان خاله سوسکه و آقا موشه، این خاله سوسکه است که میره دنبال پیدا کردن یار زندگی اش. نمی شینه تو پستو به انتظار شهزاده زرین کمر. طرف صحبت اش هم بقاله و قصاب محله است. از هرکدومشون هم یک سوال بیشتر نمی پرسه "... اگه یه روزی با هم حرفمون شد تو چه می کنی ؟...". قصاب میگه با ساطور میزنم، بقال میگه با سنگ قپون. این آقا موشه است که میگه ".. با این دم نرم و نازکم..". توضیح بیشتر لازم نیست که این "... دم نرم و نازک ..." چیه.
اون وقتی که خمینی تو نوفل لوشاتو بود، یکی نبودکه این روح کودکانه اش رو نگاه داشته باشه، رفقا سبیلشون "... گوش.." خر پاره میکرد. برادارن هم در هپروت جامعه صلواتی و جامعه بی طبقه توحیدی بودند. ملیون هم که راست رفتند زیرعبای "...آقا...".
روش نه فکر هایی بودند پی چی ده، روشنفکر پیچیده !
یک آدم ساده پیدانشد بگه "... حسرت آفت الله. اگه یه روزی بین نظر مردم و یک آیه قرآن یا حدیث، اختلاف افتاد، حرف کی حسابه ؟ تو که مسئولت خداوخلقه. اگه بین حرف خداونظرخلق اختلاف بود، اینجا مسئولت کی میشه ؟
تا اینجا ۱۴۰۰ ساله که همین بساطه، تا بخوای از ارتجاع بگیری به خودش بزنی، ۱۵ هزارسال دیهگه هم همین بساط خواهد بود.
برای اینکه مچ خودم رو نگیرن چکیده اینها تو سه خط :
هم اسلام، هم قرآن. هردو فدای ایران.
تا اسلام کفن نشود، این وطن وطن نشود.
نه خدا نه آقا بالاسر
ارسال یک نظر