نمیدانم که میدانی تورا میخواهم ای زیبا
اسماعیل وفا یغمائی
21 نوامبر 2021
نمیدانم که میدانی تورا میخواهم ای زیبا
چه در دنیای بیداری چه دربی مرز رویاها
تو در دیروز من بودی به وقتی که نبودی تو
به وقتی که نباشم من، منم با تو به فرداها
دل ما همنفس با هم نمیدانی که میدانم
میان ما ولی افسوس، بیابانها و صحراها
به مهر ماه رخسارت برآمد دل ولی گم شد
میان موی مًشکین ات به ظلمتهای یلداها
تن ما سخت محدوست دریغا! ای خوشا مارا
عطشها درعطشزارتماشا در تمناها
جهانا سخت خرُدی تو به بی پایان خود، افسوس
به جولانگاه مسجدها و معبدها، کلیساها
به جولانگاه تورات و زبور و حضرت انجیل
به جولانگاه قرآنها، و پیش از آن اوستاها!
بیادت هست بوسیدم لبانت را و گفتی تو
حرام است این و گفتم من: مرا داده ست فتواها
خدای عشق و از این رو!رها از هر رسولم من
امامان را بهل بی ما به صغراها و کبراها
الا یا ایها الساقی که ساقت بوسه گاه من
بده جامی که با مستی مرا باشد تولاها
بسوزان دفتر فقه و حدیث و واجب و مکروه
بجز بحث و حدیث عشق، وفا ما را تبراها
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر