اسماعیل وفا یغمائی
----
نمی خواهم جاودانه باشی عشق من
جاودانگی را باور ندارم
نمی خواهم جاودانه باشم
و نمی خواهم جاودانه باشی
و تکرار در تکرار باشیم
همین اندازه که در جرقه ای از جهان
فرصت گذر از تاریکی چشمان تو
و گرمای پستانهایت را یافته ام
مرا کفایت است
بر کمرگاهت مینویسم و میگذرم
شکوه بی همتائی تو
در فنا پذیری توست
وبی زوالی عشق دیوانه من به تو،
می خواهم تو تنها همین یک بار
بر موجهای جهان برآئی
که بر آمده ای
از آتش آغازین
تا بوسه ای که بر لبان تو منتظرست
ومی خواهم من همین یک بار
همزمان با توبر آیم
که بر آمده ام
می خواهم بدانم که محو خواهم شد
و محو خواهی شد
تا بتوانیم تمام زنجیرها را فرو بریزیم
که ریخته ایم
شکوه زیبائی تو در فنا پذیری توست
و چون چشمان تو را مینگرم
چشمان فنا پذیر بی تکرارت را
می خواهم ببوسمت چون مجنونی عاشق
و پیش از آنکه فنا شوی
برای همیشه در لبان تو محوشوم
فنا شوم
بی خستگی و تکرار
بگذار جهان جاودانه باشد
من اما
فنا پذیری را باور ندارم
عشق من
عشق فنا پذیر بی تکرار من....
چهارم نوامبر 2021
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر