دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۱ مرداد ۱۳, پنجشنبه

نگاهی به تاریخ و اسناد بدانیم بیندیشیم.شرکت امام حسن و امام حسین در جنگ با ایران

 

   درباره حضور فرزندان علی   به خصوص   حسن و   حسین  در جنگ‌های عصر خلفا، هیچ یک از منابع شیعی‌ سخنی نگفته‌اند.و نباید هم بگویند زیرا سرگذشت امامان شیعه ناندانی تاریخی ملایان برای تحمیق مردم ایران بوده است اما  منابع تاریخی مشهور  از حضور این دو امام  در   فتوحات ایران گزارش‌هایی دارند

1. «بلاذری»(مورخ نامدار و نویسنده کتابهائی ارزنده در تاریخ اسلام متوفای سال279ه‍.ق‌) اولین کسی است که در جریان فتح گرگان و طبرستان در سال 29 از حضور امام حسن و امام حسین گزارش داده و نوشته است:

  که حسن و حسین‌(علیهماالسلام) در این جنگ(فتح‌ طبرستان‌) با «سعید بن عاص» همراه بودند».[1] 

در تاریخ طبری، جنایتی که علیه مردم گرگان صورت گرفته است، بدین صورت به

نگارش در آمده است:

” سعید ابن عاص لشگری راهی گرگان نمود. مردم آنجا از راه صلح آمدند، سپس صد هزار درهم خراج و گاه دویست هزار درهم خراج به اعراب میدادند. لیکن قرارداد از طرف ایرانیان برهم خورد و آنان از دادن خراج به مدینه سرباز زدند و از اسلام گریزان شدند. یکی از شهرهای کرانه جنوب شرقی دریای خزر شهر “ تمیشه ” بود که به سختی با سپاه اسلام نبرد کرد.

“سعید ابن عاص” شهر را محاصره کرد و آنگاه که آذوقه شهر به اتمام رسید مردم از گرسنگی زنهار ( امان ) خواستند، به آن شرط که سپاه “سعید ابن عاص” مردمان شهر را نکشد، لیکن بعد از عقد قرار داد سعید تمام مردمان شهر را به جز یک نفر را در دره ای گرد آورد و تمام افراد شهر را از لب تیغ گذراند.

در این کشتار عبدالله پسر عمر – عبدالله پسر عباس – عبدالله پسر زیبر – حسن ابن علی ( امام حسن ) – حسین ابن علی ( امام حسین ) در راس لشگر اسلام قرار داشتند. ( تاریخ طبری جلد پنجم صفحه ی ۲۱۱۶).

 عون برادر ناتنی حسن وحسین نیز در حمله به آذربایجان فرمانده لشکر بود که توسط سربازان ایران کشته شد و مقبره وی هم اکنون در تبریز میباشد.
حاج شیخ عباس قمی در کتاب سفینته البحار و مدینه الاحکام و الاثار صفحه ۱۶۴ نوشته:حسین بن علی امام سوم شیعیان میفرماید:ما از تبار قریش هستیم و هوا خواهان ما عرب هستند.روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و والاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر است.ایرانیها را باید دستگیر کرد و به مدینه آورد.زنانشان را بفروش رسانید و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت.!

2. «طبری»تاریخدان مشهور (متوفای سال310 ه‍ ق) نیز از حضور امام حسن و امام حسین  در فتوحات ‌گزارش کرده است. او در این باره نوشته است: «در سال سی‌ام و در زمان حکومت‌ خلیفه سوم، «سعید بن عاص» با چند تن از صحابه هم‌چون حسن‌ و حسین‌  حذیفة بن یمان و...به همراه سپاهی از کوفه به قصد خراسان به راه افتادند...» 23 مورخ  دیگرنیز پس از طبری، همین گزارش را از طبری گرفته و آن را با اندک تفاوتی در عبارات‌هایی نقل کرده‌اند.[2] 


3. گزارش بعدی متعلق است به «ابوالقاسم حمزة بن یوسف بن ابراهیم سهمی». او در کتاب «تاریخ جرجان‌»  که در قرن 5 نگاشته، آورده است: «از اصحاب پیامبر  که‌ به گرگان آمدند، حسین بن علی‌ عبداللّه بن عُمَر و حذیفة بن یمان هستند و گفته شده‌ حسن بن علی  نیز آمده است‌».[3]

درزندگانی امام حسین – زین العابدین رهنما – جلد دوم – فصل سوم – صفحه 20 میخوانیم:

در سال سی ام هجری یعنی هفت سال پس از خلافتش ( عثمان ) آن فرمانده ماجراجوی عرب ( سعید بن عاص ) را با نیروی تازه نفس از کوفه بسوی طبرستان فرستاد. دو فرزند علی امام حسن و امام حسین هم بسمت مجاهدان اسلامی که این جهاد برای هر خاندان مسلمان وظیفه بشمار میامد زیر دست این فرمانده اموی حرکت کردند…. این نیروی تازه نفس به حدود طبرستان رسیدو نخست با دژ مستحکم و قلعه ناگشودنی آن برخورد کرد. سعید بن عاص دانست که تصرف این دژ ناممکن است. سعید هیئتی را به قلعه فرستاد و تقاضای صلح و تادیه جزیه نمود. پس از گفتگوی بسیار سپهبد قلعه برای جلوگیری از خونریزی پیشنهاد صلح او را پذیرفت بشرط اینکه نیروی تازیان به مردم قلعه و دفاع کنندگان این دژ آسیبی نرسانند. این شرط پذیرفته شد و سپهبد دستور گشودن دروازه های کوه پیکر قلعه را داد. هنگام باز شدن دروازه بزرگ قلعه که چندین گز طول و عرضش بود و با کبکبه و وقاری آهسته آهسته روی پایه های قطور آهنی میچرخید و باز میشد عربها به تماشای آن ایستاده و حیرت زده بودند! سعید بن عاص فرمانده عرب با تمام نیروی خود به درون قلعه آمد و مطابق نقشه ای که قبلا طرح ریزی کرده بودند دستور داد بیدرنگ نقاط بلند و سخت قلعه را اشغال کنند و نیروی ایران را خلع سلاح نمایند. فردای آن روز یکایک مدافعان قلعه را گرفت بعضی را در زنجیر نگاه داشت و بیشتر آنها را کشت. کشتاری بیرحمانه در قلعه انجام داد.

زندگانی امام حسین – زین العابدین رهنما – جلد اول – فصل بیست و نهم – صفحه ۱۸۳

ماخذ
[1]. بلاذری‌، فتوح البلدان‌، ص‌330.
[2]. تاریخ طبری‌، ج‌3، ص‌323.
[3]. سهمی‌، تاریخ جرجان‌، ص‌7.

 

هیچ نظری موجود نیست: