تنها نه که بر عبای آخوند
اسماعیل وفا یغمائی
تنها نه که بر عبای آخوند
عمّامه و یا قبای آخوند
تنها نه به ریش و مهر و تسبیح
سجّاده ی پر ریای آخوند
تنها نه به روضه و به منبر
وآن نوحه ز کربلای آخوند
احکام، و یاوه های آخوند
تنها نه صحیفه و مفاتیح
آن چُسچُس وآن دعای آخوند
بالله که صدای گوز بهتر
صد مرتبه از صدای آخوند
سوگند که بانگ عرعر خر
مقبولتر از نوای آخوند-
وآواز و صدای قورباغه
از نغمه ی بوعطای آخوند
در میهن ما بگو!بلائی
بودست چنان بلای آخوند
یا جانوری درنده و رذل
کس دید مگر ورای آخوند
ضحاک که بوده مار بر دوش
ترسنده ز اژدهای آخوند
شیطان رجیم گشت نازل
تا زوزه ی ربنای آخوند
برخاست در این وطن! ببینید
سر منزل مقتدای آخوند
مائیم اسیر تا نگردیم
ای هموطنان رهای اخوند
***
گفتم نه که بر عبای آخوند
بر منزل و بر سرای آخوند
گفتم نه به مبداء نخستین
بر آخر و انتهای آخوند
گفتم نه به دین و مکتب او
بر وسعت کبریای آخوند
بل بانگ خدای راستین است
تا محو شود قوای آخوند
بل بانگ خوش آهورمزداست
فریاد زن از جفای آخوند
گوید که:هلا تمام ملت
بر پا و بدان فرای آخوند
گوید که هلا! تمام ایران
ای سوخته زابتلای آخوند
این است دوای درد ایران
تا آنکه شود رهای آخوند
بایست که رید دست آخر
بر فرق سر خدای آخوند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر