هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
گوشه ای از خدمات رضاشاه در طی تنها ۱۶ سال سلطنت؛
- - یکپارچه ساختن کشور
- - سرکوب یاغیان در سراسر ایران از جمله کاشان و لرستان؛ - برچیدن حکومت دست نشانده گان شرق ئو غرب ا
- - انحلال ارتش "تفنگداران ایران جنوبی" و اخراج افسران انگلسیی و هندی تحت فرماندهی ژنرال پرسی سایکس
- - بازپس گرفتن سیستان (زابل و نیمی از هیرمند) از افغانستان تحت الحمایه انگلستان در سال ۱۹۳۵
- - تشکیل ارتش نوین ایران و یکپارچه کردن پوشاک نظامی و تصویب قانون نظام وظیفه در سال ۱۳۰۳ خورشیدی
- - بنیانگذاری نیروی هوائی ایران
- - بنیانگذاری نیروی دریایی ایران
- - بنیانگذاری ژاندارمری و شهربانی کل کشور
- - نهضت عظیم سواد آموزی شهر ها و روستا های کشور
- - کارگذاردن نخستین سنگ بنای دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۲ خورشیدی
- - تاسیس فرهنگستان ایران در سال ۱۳۱۴ برای پاکسازی زبان پارسی از واژه های بیگانه
- - بنیانگذاری کتابخانه ملی ایران (دیرتر سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران)
- - زنده ساختن گاهشماری ایرانی و رسمی کردنش در کشور (از قمری به خورشیدی)
- - احداث راه آهن سراسری با کمترین امکانات مالی و فنی
- - ساختن راههای ارتباطی با شمال ایران و بنای تاسیساتی چون پل ورسک و تونل کندوان در دل کوهها
- - الغای امتیازنفتی دارسی و عقد قرارداد جدید بر اساس منافع ایران با شرکت نفت ایران و انگلیس
- - الغای کاپیتولاسیون و سپردن محاکم به قضات حقوقدان ایرانی
- - بنیانگذاری دادگستری بجای محاکم شرع،
- - تأسیس بانک ملی ایران و کوتاه کردن دست بانکهای انگلیس از دارائیهای دولت
- - الغای امتیاز نشر اسکناس توسط بانکهای خارجی و اختصاص آن به بانک ملی
- - تاسیس موزه جواهرات ملی ایران برای پشتوانه واحد پولی کشور
- - تشکیل اولین فدراسیون ورزشی المپیک و فدراسیون فوتبال ایران
- - تدوین تعرفه گمرکی و واریز در آمدهای آن به حساب دولت
- - تدوین و اجرای قانون معروف به کشف حجاب و آزادسازی زن ایرانی از اسارت فرهنگ واپسگرایی
- - بنیانگذاری مدارس دخترانه و دانشسرای عالی بانوان
- - بنیانگذاری سازمان زنان کشور
- - تاسیس و راه اندازی کارخانجات دخانیات ایران
- - بنیانگذاری رادیو تهران
- - پایه گذاری بانک کشاورزی
- - بنیانگذاری سازمان غلات و فرآورده های کشاورزی
- - تأسیس بانک رهنی برای گسترش خانه سازی در کشور.
نامش زنده، یادش گرامی، یادش مانا باد
۵ نظر:
از خدمات رضاشاه گفتید. از خدمات مسعود رجوی هم می گفتید.
گوشه ای از خدمات مسعود رجوی به خمینی و رژیم جمهوری اسلامی:
۱
مخالفت با شاه بدون اعتقاد به اصل آزادی و دموکراسی و اندیشیدن به فرجام مبارزات چریکی آخوندپسندانه و دشمن شاد کن.
۲
حلواحلوا کردن خمینی در سال ۵۷ و تشویق مردم به پذیرش جمهوری اسلامی در گرماگرم آمدن خمینی
۳
رای به قانون اساسی خمینی
۴
در افتادن با خمینی برای رسیدن به قدرت در بدترین شرایط و به کشته دادن هواداران کوچولوی سازمان
۵
جیم فنگ زدن از ایران و و آغاز پینگ پنگ بازی با بنی صدر در پاریس
۶
ایجاد شورای ملی مقاومت و بعد از آن فراری دادن بیشتر اعضا با انواع و اقسام بهانه ها و روش های دیکتاتورمابانه
۷
تاسیس ارتش در عراق به کمک صدام و به کشته دادن صدها نفر از رزمندگان بخاطر استراتژی اشتباه
۸
ازدواج با همسر بغل دستی خودش و مجبور کردن اعضا به طلاق اجباری همسران خود محض رضای رهبری عقیدتی
۹
پرونده سازی برای ناراضیان و جداشدگان از سازمان یعنی قربانیان رژیم خمینی و سیستم تحت امر خودش به روش های مختلف
۱۰
غایب شدن از انظار جهانیان
۱۱
بقیه را خودتان اضافه کنید
پرتغال فروش
البته خدماتی هم به خودش کرده که بماند برای روز و روزگاری دیگر بطور نمونه:
۱
متحدالشکل کردن البسه و روسری های زنان از روز اول عضویت تا آخر عمر
۲
اختراع و جایگزینی کلمه بچه شاه به جای شاهزاده
دو نمونه دیگر از خدمات او به جمهوری اسلامی فراموشم شد:
تاسیس یک دهنه مسجد در آلبانی جهت گسترش جهالت و خرافه پرستی
آباد کردن قبرستان های اشرف یک و دو و پسه در عراق و آلبانی
💚 زن
🤍 زندگی
❤️ آزادی
۲۴ اسفند ۲۵۸۱ شاهنشاهی ۱۵ مارس ۲۰۲۳ مسعود عالمزاده پاريس / ۱
امروز من در سنی هستم که آخرین بار پدربزرگم رو دیدم. کسی که درمیانه ی راه امروز ما و مشروطه بود. چیزهایی که میگفت تو اون سن باورم نمیشد.از دزدها، از نا امنی. از ایکه اگر اون دوران کسی صد تومن پول داشت، اسم کوچه رو میذاشتن کوچه ی صد تومنی ها. اینکه ما با دهشاهی یه آدامس خروس بیشتر نمی خریدیم، اما تو زمان اونها دهشاهی خرج یک هفته بوده. یکبار از کسی می گفت که از پولدارهای دوران خودش بوده و چون بانک به صورت امروز نبوده، باید پولهاش رو با خودش نگه میداشته. کلکی زده بوده. داده بوده چکمه ای براش دوخته بودن که تو یک لنگش جاسازی داشته و اسکناسهای درشت رو میگذاشته اونجا. قضیه رو لو میره. با قطار از مشهد به جایی میرفته. دزدها جلوی قطار رو میگیرن، می ریزن تو. یقه ی طرف رو میگیرن برای دزدیدن پولها و چون وقت تنگ بوده با شوشکه (شمشیر های روسی اون دوران) پاش رو قطع می کنند، می زنند زیربغل شون و دِ برو که رفتی.
چندین بار به من می گفت (و ما بچه سال و نوجوان بودیم وحالیمون نمیشد) ... اگه بدونین شما چقدر خوشبختین. همه چی دارین. امنیت، رفاه، سلامت. شماها ندیدین که مردم از گرسنگی علف میخوردن. دسته دسته از گرسنگی تو خیابون جسد افتاده بود و کسی نمیامد خاکشون کنه ...
بهترین کسی که میتونست اون دوران رو در یک جمله خلاصه کنه خود احمد شاه بود که آمد فرانسه و تو همین پاریس هم درگذشت و آدم بدی هم نبود. وقتی آمدند دنبالش که برگرده، گفت ... من ترجیح میدم تو اینجا لبو فروشی کنم تا شاه ایران باشم.
همیشه رهبری جامعه را بطور نمادین به برآیند بردارها در ریاضیات تشبیه می کنند : رهبر جامعه حالت برآیند این بردارهای ریز تر رو داره.نکته جالب در باره ی رضا شاه هم همین بود که اگرچه از همین مردم بود و درمیان همین مردم هم بزرگ شد، اما برآیند مردم نبود و بسیار بسیار فراتر از آنها رفت. رضا شاه جامعه رو مثل لوکوموتیو به جلو کشاند (که رییسی این واژه رو حتا بلد نیست تلفظ کنه،
میگه لوکوموتیــــــر !)
۲۴ اسفند ۲۵۸۱ شاهنشاهی ۱۵ مارس ۲۰۲۳ مسعود عالمزاده پاريس / ۲
مهم مسیری است که چنین افرادی پیمودند. از کجا شروع کردند، به کجا رسیدند و چه کردند. رضا شاه هم تو عاشورا شرکت میکرد، گِل به سر میمالید. عکس خود شاه هم هست که داره نماز میخونه، با ... علما ... صحبت میکنه. اما رضا شاه چندسال پیش از برکناری از قدرت دیگر آن رضا شاه گل به سر بمال نبود. خود شاه هم همچنین. نمونه اینکه در جریان جشنهای شاهنشاهی، فرح با لباس مدرن در مراسم حضور پیدا کرد. در همه جای دنیا، حتا امروز، مراسم تحلیف پادشاه در کلیسا انجام میشه. در این جشنها شاه نگذاشت یک آخوند از ده کیلومتری جلوتر بیاد.
حالا یه مشت وامونده ی درمونده پس مانده ی جامانده اومدن یقه ی شاهزاده رضا پهلوی رو چسبیده ن که ... چرا برای ما دعوت نامه نفرستادن ؟ ... این سه نفر (رضا شاه، شاه و شاهزاده رضا پهلوی) رو از دید رشد سیاسی و فکری نگاه کنید. سمت و مسیر رو به بالاست با رشدی بی نظیر. اونها (مجاهدین پیش از همه) رو به انحطاط رفته ن. انحطاط فردی، انحطاط جمعی، انحطاط سیاسی، انحطاط اخلاقی.پس از حمله ی آمریکایی ها به عراق اینها رو گذاشته بودن در کمپ لیبرتی که پیش ترش آمریکایی ها اونجا بودن. کابلهای انترنت رو کنده بودن روش رخت آویزون میکردن. طرف تو ناسا کارمیکرده، خوشی زیردلش زده، پاشده رفته کردستان پیش مجاهدین. یه جارو داده بودن دستش گذاشته بودنش جلو اطاق فرماندهی جاروکشی. اینکه مجاهدین با نفراتشون از سگ بدتر رفتار می کنند، تصادفی نیست. رک میگن که اینها (افرادی که به مجاهدین پیوسته ن) آدمهای بی ارزشی اند، چرا که اگه قدرومقام شون رو درک میکردند، پیش ما نمیامدند. پس یا نفوذی اند یا بی شعور. باهاشون هر کاری میخوای بکن. برخوردهایی که مجاهدین با افرادشون می کنند، اگر کسی در این جامعه ی کثیف بورژوایی با یک سگ بکنه، می اندازندش زندان با اجبار به معالجه پیش روانشناس. اینها مریض اند و بسیار هم خطرناک. تا تو اون تشکیلات اند که بیماری شان معالجه شدنی نیست. در زمینه ی بیماری های روانی تا فرد خودش پا پیش نذاره (یعنی بفهمه که مسئله داره) احتمال درمان نزدیک به صفره. بدبختی اینجاست که اینها بنابرقاعده ی (surcompensation) خودشون رو می اندازند نقطه مخالف. یعنی بیمار که نیستم هیچ، نوک پیکان تکاملم. یعنی قدر خر حالیش نیست، خودش رو در نوک پیکان تکامل فرض میکنه. حالا اگه بگی بگو ببینیم این تکامل کشکی که تو ادعاش رو داری چه صیغه ای یه، حتا دو دقیقه هم حرف برای گفتن نداره. (Evolution) داروین که اینها ... تکامل ... ترجمه اش کرده ن، هیچ ربطی به حرفهای داروین نداره.یکی از این جماعت ابله و بی شعور بیاد برای ما توضیح بده که اگه این خزعبلاتی که میگن درست بود چرا خود داروین و هاکسلی (و ده هزار دانشمند دیگه در سطح نوبل) متوجه اش نشدن ؟ آخه جماعت ابله، شماها چی حالیتونه، اینها رو از کجاتون در آوردین ؟ با کدوم سواد، با کدوم صلاحیت ؟ یعنی بنابر این تعریف، انقلابیون گل سرسبد آفرینش اند، مجاهدین از همه ی اینها بالاترند و رهبری شون تخم سه زرده است. حالمون به هم خورد از این همه خودگُـــنده بینی که بواقع خودگَـــنده بینی است و بوی گند میده.
دنیای آینده رو نمیشه پیش بینی کرد. امروز بهترین انتخاب ما شاهزاده رضا پهلوی است. دورش رو بگیریم، ازش حمایت کنیم.
اشکالات در کار ایشون هم هست و میشه دید، اما سمت تحول این بزرگوار رو به بالاست و با شیب تند. درسته که مرغ خونه ی همسایه غازه، اما زندگی نلسون ماندلا رو بررسی کنید، اشکالاتش رو ببینید، اشتباهاتی رو که کرد ببینید. ماندلا انسان بزرگی بود و به بشریت خدمت کرد. اما بی اشتباه نبود. یادش گرامی !
آخ، کاش ما هم یک رهبری مثل ماندلا داشتیم !
من اهل این حرفها نیستم که بله بله چی باشم، اما ....
شوتی ! اینی که ما داریم دست کم از ماندلا بالاتره. همین رو دریاب !
با عرض معذرت تصحیح می شود
رای بله به رفراندوم خمینی توسط مسعود رجوی صحیح است نه قانون اساسی
که خدمات چون نامه نوشتن به هاشمی رفسنجانی و مجلس خبرگان یعنی بخش عظیمی از جنایتکاران هم به خدمات ایشان افزوده می شود.
این مرد آنقدر خدمت به اسلام و نظام کرده که حدو اندازه ندارد.
ارسال یک نظر