دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۲ اردیبهشت ۱۱, دوشنبه

از نوشته های شاعر نویسنده و تحلیلگر سیاسی و اجتماعی محمد علی اصفهانی

جدید.اول ماه مه در متن خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی



 


۱۴ نظر:

ناشناس گفت...

نمیشه که شما همه تون اون مظهر عصمت و عفت، آن مجسمه سبیلوی ادب و نجابت، اون فریاد زن شب و نصفه شب، مسعود همیشه در صحنه تاتر روحوضی الم شنگه را دور بزنید. آقا حقوق مردم و احترام به فردیت آدمها چیه دیگه؟ شما عشق به مسعود را انتخاب کن و برو کشکتو بساب. کارت به کار بررگتر از خودت نباشه.

اهل انصاف

ناشناس گفت...

اقا اهل انصاف من نفهمیدم تو چی میخای بگی؟؟؟؟
حمید

مسعودعالمزاده پاريس گفت...

💚 زن
🤍 زندگی
❤️ آزادی

۹ فروردین۲۵۸۲ شاهنشاهی ایرانی ۲۹ مارس ۲۰۲۳ مسعود عالمزاده پاريس / ۱

آقا حمید، بنظرم ... اهل انصاف ... داره مسعود رجوی رو دست میندازه. در ضمن میدونه چی میگه. از قرارمعلوم تو مجاهدین بوده. سیستم مجاهدین دستگاهی است که توش بظاهر با فردیت مخالفند، اما دست برقضا و درست برعکس، فردیت های کوچک افراد رو له می کنند تا فردیت جنون آمیز رهبر و مسئولین ارضا بشه. تمام عواطف افراد رو له می کنند تا اونها رو سمت بدن به کیش فردپرستی رجوی. در ابتدای نکبت بهمن، دارودسته ی رجوی ۷ اصل تشکیلاتی راه انداخته بودند کم و بیش از این قرار :
.. وحدت فرد و مسئولیت
.. سانترالیسم دموکراتیک
.. انتقاد و انتقاد از خود
.. مبارزه ی درون تشکیلاتی
.. رهبری دسته جمعی
که این اصول تشکیلاتی بعد تبدیل شد به تنها یک اصل کشکی/لاتی : پرستش رهبری. سانترالیسم دموکراتیک که کوسه و ریش پهنه. ضمانت اجرایی اش کجاست ؟ فقط و فقط صداقت فرد بالایی ! اگر صادق نبود چی ؟ استالین و مائو رفتند بالا. کسی تونست جیک بزنه ؟ این رو داشته باش :
یک روز جناب آیت الله مائو داشته کنار مزرعه ای رد میشده. می بینه که این گنجشکهای پدرسوخته ضدانقلابی مزدورامپریالیست ها دارند گندم خلللللللللق ها رو میخورند ! تمام چین رو بسیج می کنه تا با جارو و بیل و کلنگ بیافتند به جون این پرنده های ضدخلق. شب می ریختند زیر درخت ها با سروصدا پرنده هارو فراری میدادند. انقدر این کار رو کردند که برخی از انواع پرندگان نسل شون از بیخ منقرض شد و چون این زبون بسته های ضدخلقی حشرات مضر رو هم میخوردند، نتیجه این شد که دراثر هجوم ملخها در برخی استانها کل تولید کشاورزی رو ملخها خوردند و مردم از قحطی مردند. یعنی این مردک خر(منظورم مائو ست) انقدر شعور نداشت که این چیز به این سادگی رو بفهمه. کسی جیگر کرد بهش بگه آخه مگه مغز خر خوردی ؟
این بسیج عمومی در تاریخ جنبش کمونیستی معروفه به ... مبارزه با چهار جاندار مضر : پشه، مگس، موش و گنجشک. برای هر دم موشی که مردم میاوردند، پول پرداخت میکردند. نتیجه این شد که مردم شروع کردند به پرورش موش برای تحویل دم ! قوزبالاقوز

https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D9%85%D9%BE%DB%8C%D9%86_%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1_%D8%A2%D9%81%D8%A7%D8%AA

مسعودعالمزاده پاريس گفت...

۹ فروردین۲۵۸۲ شاهنشاهی ایرانی ۲۹ مارس ۲۰۲۳ مسعود عالمزاده پاريس / ۲

یا این یکی :

جناب آیت الله مائو، بی اینکه نظر افراد متخصص رو بپرسه، به این نتیجه رسید که دلیل بیسوادی مردم چین اینه که الفبای چینی سخته و باید ساده بشه. شروع کردند به ساده کردن الفبای چینی. این مردک ابله (منظورم مائو ست) به این فکر نکرد که سه هزار سال متنی که در چین جمع شده جزو متونی است که مردم باید بخونند. پس هم باید الفبای ساده نشده رو یاد بگیرند، هم ساده شده رو. این که شد قوز بالا قوز! تازه هرچه تعداد خطهایی که یک الفبای چینی رو تشکیل میده کمترباشه، اینها به هم بیشتر شبیه میشن. این قوزبالاقوز دوم. حالا باید متون گذشته رو به خط ساده شده نوشت. قوزبالاقوز سوم. و دست آخر، این الفبا (که بواقح انگاره نگاری است) درطی چندهزارسال درست شده و هر جزء اش معنا داره. وقتی ساده اش می کنی، بخشی اش رو حذف میکنی و این از مفهوم می افته. قوزبالاقوز چهارم. بعد از این گندی که مائو به زبان و فرهنگ چینی زد، دیگه نمیشد برگشت به همون خط قبلی. گند اندر گند اندر گند. تو تایوان و ژاپن که از الفبای ساده نشده استفاده می کنند، میزان بیسوادی از فرانسه کمتره. حالا کاش نتیجه ای داشت که نداشت. ساده کردن الفبای هیچ نقشی در باسواد شدن مردم چین نداشت. کسی جرئت کرد بگه آخه یابو، این چه کاری بود کردی ؟
نمونه : عشق در چینی میشه ... آی ... به الفبای سنتی 愛 و الفبای ساده شده 爱. تفاوت چهار خط است 心 . ساده تره اما این تفاوت بظاهر کوچک 心 یعنی قلب. عشق بدون قلب.عشق خرکی. گندی که مائو به زبان چینی زد قابل جبران نیست.

یا این یکی :
آیت الله العظمی مائو، تصمیم گرفت چین رو صنعتی کنه و با فولاد شروع کنه. چون چین چنین امکاناتی نداشت، به نظرش رسید که بهتره اول چدن درست کنند بعد که صنعتی شدند این چدن هارو تبدیل به فولاد کنند. بسیج جمعی تمام چین برای ساخت چدن. هرچیزی که از جنس آهن بود از پایه میزوقفل و درودریچه همه رفت تو کوره تا بشه چدن. سی میلیون مردم چین از گرسنگی مردند تا مائو چدن انبار کنه. این کره خر از کسی سوال نکرد کسی هم جرئت نکرد بگه که این چدنی که درست کردین قابل تبدیل به فولاد نیست. تازه برای تولید همین هم از کوره های دست ساز استفاده میکردند با چوب که مناطق وسیع جنگلی را نابود کرد. این هم از جریانی که به ... تب فولاد مائو ... معروف شد.

از ... بالا ... دستور میامد که ... تولید برنج باید دو برابر بشه ... بدلیل اختناقی که حاکم شده بود اگر بنظر میرسید که این کار انجام نشده یا تمردی شده گله ای تیربارون می کردند. بنابراین روستایی ها و پایینی های حزب کمونیست که میدانستند وقتی مائو برای بازدید بیاد، از کجاها رد میشه، تو همانجاها برنج می کاشتند تا جناب رهبر ارضا بشه درحالیکه تولید از نصف هم کمتر شده بوده.

این آخروعاقبت یک سیستم خارج از دموکراسی است. همه چیز برمبنای ترس و اجبار و تحمیل و تظاهروریاکاری. از این ها ده هزارتاهست تو شوروی، آلبانی، چکسلواکی، ویتنام و کامبوج و ...
آخرش کار از تراژدی میرسه به کمدی. تو کره شمالی وقتی برای رهبر دست می زنند، نیمساعتی طول میکشه تا دست این بدبختها تاول میزنه و بازهم دست می زند چون اولین کسی که شروع به دست زدن نکنه متهم به خیانت میشه. این رهبر الدنگ فعلی عموی خودش رو گرفت تیربارون کرد چون ... درهنگام سخنرانی با شور وهیجان کافی دست نمیزده.

اونهایی که تو مجاهدین بودن میدونن که این جریان ... خصلت و خصلت ریزی ... چیه. این خیلی انقلابیه ؟ نه جانم. این همونیه که خمینی اختراع کرده و بهش میگه ... نفسانیات ... اسمشو نیار، خودشو بیار.
نگاه کنید، امروز تو فرانسه. این سندیکاها دارند افتضاحی بپا می کنند که اون سرش ناپیدا. اما مذاکره می کنند و دوهفته دیگه همه چیز برمیگرده به روال عادی. کسی به فکر سرنگونی نیست. کسی هم خودش رو قایم نمی کنه. اینجا پلیس ها میریزن تو خیابونها تظاهرات و پلیس ضد شوهش هم حاضر برای حفظ نظم ! دلیل ثبات این سیستم هم همینه که با همه ی این دردسرها، خود همین اعتراضات جلوی انفجار رو میگیره. مردم دلخورند اما کینه ندارند. تو سیستمهای تحمیلی مردم کینه روز میشن و دست آخر دخل سیستم رو میارن و این نتیجه ی کار رژیمه و همین چیزی است که بر سر مجاهدین آمد.
اشکال مجاهدین از رجوی نیست. اون آمد گند رو به حد اعلا ... تکاملی ... کرد، اما اشکال از اول کار، از خود محمد حنیف نژاد بود، این سیستم ایدئولوژیک نیمه کمونیستی با پیوندی به اسلام آخوندی و تحجر قرون وسطایی.
چاره ی درد ما گذر از جمهوری اسلامی نیست، ما باید از اسلام گذر کنیم و مردم همین کار رو می کنند. کسی دیگه یاحسین میرحسین نمیگه، مهدی و علی و تقی و نقی و باقر و بی قر هم داره آرشیو میشه.

مسعودعالمزاده پاريس گفت...

۹ فروردین۲۵۸۲ شاهنشاهی ایرانی ۲۹ مارس ۲۰۲۳ مسعود عالمزاده پاريس / ۳

آخروعاقبت سیستم رهبری فردی همینه.

دموکراسی لیبرال و لاییک سیستمی است که کمترین نقطه منفی رو داره. بقول چرچیل ... دموکراسی بدترین سیستم حکومتی است بجز بقیه یعنی اونهای دیگه بدترند و این کمترین بدی رو داره.
اگر قراره ما از این رژیم گذر کنیم و برگردیم به اسلام ناب ناب ناب توحیدی، ما یکی نیستیم. بی هیچ رودرواسی، ما جای دادنمون درد میکنه.
نه به ارتجاع غالب، نه به ارتجاع مغلوب. نه به دیکتاتوری ... آخوندی، توحیدی، کمونیستی یا دیکتاتوری پرولتاریا.

ناشناس گفت...

مقاله اخیر آقای اصفهانی یعنی «و حالا در فاصلهٔ میان دو طوفانِ پیش از رنگین کمان،» مستدل ترین و قانع کننده ترین مقاله ای ست که در ماههای اخیر خوانده ام. باشد که بسیارانی بخوانند و نکته ها برگیرند و خرج تغییرات وطنمان کنند. البته با تاسی به اهل انصاف، اینجا هم میشود پرسید پس با ان آفت دلها، آتیش پاره ی محلات طبس، شهپر عالم رقص های سیاست چه باید کرد؟

ناشناس گفت...

خوشحالیم که هنوز توان نوشتن همراه با تیز بینی استثنایی داری!نتوانستند تو را از پا بیندازند! روزه و نمازت قبول باشد و ملت را دعا کن!

مهدی کیاوش ایرانی(مستعار)از تبریز گفت...

درود بر شاعر عزیز و نکته سنج و میهندوست و تفسیر گر سیاسی بسیار عزیز ما که وجودش و انصافش در میان وزوزهای یکمشت بیخیال وپر جرف یک غنمیت است زنده باشید جناب آقای رصفهانی و بنویسید و که نیازمندیم

کیانا لاهوتی گفت...

درود بر شمه جناب اصفهانی شاعر ارزنده ومبارز شعرهاتان بسیار عمیق و زیباست

بهزاد گفت...

درود بر شما پتینده ایران سرافراز شاعرانی که همیشه با مردم هستند

لعنت بر آخوند و ریشه اش گفت...

تز نوشته های شما در این غربت بی همه دچیز یک تفسی کشیدم وقتی ذامدم دایند خرابشده بیست سالمد بود و هزار امید حالا شصت سالم شده ولی امسال امیدوار شدم واقعا خدا کند در ایران دملت همینطور اخوندهای ذبیشرف را لرزه اندازد در خارج من فکر میکنم تنها شاهزادهخ اهل درد هست بقیه امتحاند پسدادند و خراب رکردن نمیدانم نظر شاعر خوب ما چیئ هست عزتت زیاد وعمرت دراز باشد

ناشناس گفت...

برای نلغزیدن و انرژی خود را در بیراهه ها هدر ندادن ما به کسی مثل اصفهانی نیاز داریم تا بر فضای تاریکی که مدعیان راست و چپ اپوزیسیون با تحلیل های سطحی و گمراه کننده و غیر مستدل ایجاد کرده اند نور بتاباند و ذهن خواننده را به تکاپو بیاندازد و به او اعتماد به نفس بدهد و نگذارد که در میان لفاظی ها و توهم پراکنی ها گم شود.

مینو الف گفت...

درود بر انسان شریف و ازاده شاعر عزیز ما

ناشناس گفت...

زنده باشی آقای اصفهانی شاعر خوب و مهربان بمان برای ایران عزیز
شعله جعفری نژاد