دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۱ اسفند ۲۹, دوشنبه

دو عاشقانه بهاری. اسماعیل وفا یغمائی

 

عشقبازی خزان و بهار
عشقبازی خزان با نوبهاری خوش،خوشست
بوسه ها بر ساق سرو گلعذاری خوش،خوشست
گر که عُرف وشرع بگذارند دراین کنج دنج
بر تن تو از لب من یادگاری خوش،خوشست
می نویسم بر تنت با بوسه ها،-میخواهمت!
با لبم گوید تنت،- بنویس،کاری خوش، خوشست
عشق نی دیوار بشناسد نه دین در شرع عشق
هر گنه عین ثواب و کار و باری خوش،خوشست
اعتبار عشق از عشق است جز آن هر چه هست
هرکه گوید!یاوه ای ،بی اعتباری خوش!،خوشست
درکمند برگ گل افتاده دل،گوید مرا
صید و صیادند در دام این شکاری خوش، خوشست
کیست عاشق!کیست معشوق ای من و تو هردو یک
عشق اینک بر تن ما شهریاری خوش، خوشست
زنده بادا این و آن گفتیم عمری، یاوه بود
زنده بادا عشق تنها، این شعاری خوش ، خوشست
بی تبار و بی نژادم تا که دانستم (وفا)
عشق تنها عشق ما راچون تباری خوش، خوشست
بی هراس و بی حصارم رسته ام،از لطف عشق
نک جهان بی حصارم، وه!حصاری خوشُ، خوشست

بهار من
بهار من! به خزانم ،بیا، گل افشان شو
مرابه گل تو نهان سازو خویش عریان شو
لب پیاله ببوس و شراب را کن مست
بده مرا وتو در هر رگم بهاران شو
برغم شحنه در آمیز با تنم چون جان
به جان من به تنت آشکار و پنهان شو
بهل که حس کنی ای گل زمن تو لبریزی
به من تو نیزچو صدآبشار ریزان شو
به روی قلب تو از بوسه هام بارانم
به روی قلب من از بوسه هات باران شو
چو برقی از شکر و شهد وشمع ای شاهد
به هرکرانه پر ابر من درخشان شو
نگاه کن که به هر گوشه ی تو میرویم
بروی در من در من شکوفه زاران شو
چودر روان من ای جان بهار میجوشد
بگو خزان تنم را«وفا»زمستان شو

هیچ نظری موجود نیست: