دین و آیین تو شیخ رها اخلاقی

 

دین و آیین تو شیخ
رها اخلاقی
دین و آِیین تو شیخا اوهام
زده بر آن ملت مهر ختام
جملگیتان همه فاسد کذاب
صبح تا شب به جماعید مدام
سنت جملگی ای شیخ لواط
بچه بازی و تمایل به غلام
رشوه و دوز و کلک هست آزاد
این پیامی است ز آیات عظام
خدعه و کذب شما را آزاد
چون تقیه بودا لب کلام
هست در شرع که از نوزادان
هست تجویز گرفتن آن کام
در رسالات امام این تاکید
هست این امر: حلال و نه حرام
زن بود مزرعه فرمود الله
از پس و پیش همی بی ابهام
شخم باید زد این مزرعه را
کاین بود وحی به دین اسلام
چهار زن رسمی و بیش از آن هم
گله ای برده به احکام عظام
صیغه هر جند که خواهد دلتان
بستانید که این شد اعلام
گفته حضرت ملا صدراست
که زنانند زجنس انعام ...انعام یعنی چهار پایان
این بود گفته آن فیلسوفی
که و را هست به اسلام مقام
نهی کردید ز شرب مشروب
لیک در جنتتان هست انعام ... یعنی نعمت
عشقبازی گنهی هست گران
در بهشت تو شده این اکرام
روز و شب فکر دخول دودولید
بهر این دوست هزاران احکام
شتر و گاو و خر و گوساله

نیست از دست جنابان آرام
بهر هر یک، ره و رسمی دارید
که ز گاو و خر نر گیری کام
باجناقان همه در صف که چطور
کار خیری بدهندی انجام
گفته اما به کنارش بکشید
هرکسی گفت خلاف اسلام
مال و ناموس همه بهر شما
هرکه ناگشته به تسلیم و سلام
و اشداء علی الکفاران
رحما بینهمو کن اقدام
این کلام عین خود مصحفتان
ز الف لام بخوان این دو کلام
گر مسلمان بکند قصد خروج
گشته مرتد، بشود حتم اعدام
زن وی سهم یکی شیخ بود
بچه هایش همه اند سهم امام
طبق آیین تو تنها شهروند
امت است و دگران چون احشام ..(احشام یعنی گاو و گوسفند و غیره)
با حقوق بشری بیگانه
گر کند نقد کسی خصم، نظام
حکم سنگسار و بریدن به خلاف
حکم رحمان و رحیم است الزام
زین سبب هست، که ما جمله عجم
خونمان گشته مباح است به عام
می کشی شیخ زما، لیک بدان
روز و شب گشته نثارت دشنام
رسد آن روز که دشنام شود
آتش و دار ترا بی هنگام
گر چه گویی همه چیز آرام است
می رسد بار دگر روز قیام
جمله جارو بشوید ای شیخان
وعده از شعر " رها" این فرجام
دین و آیین تو شیخ هست"اوهام"
ز چپ و راست تمامید تمام
لعنت ملت ایران به شما
از "رها" باد به این خلق سلام
رها اخلاقی
8 فروردین 2583 ایرانی
8 فروردین 1403 خورشیدی
27 مارس 2024 میلادی