روزگار ما
اسماعیل وفا یغمایی
***
انبارهای اسکلت و جسد
صف کشیده در طول سالها و سالها
در حال انفجارند
و لیست های افتخار
قطور و قطور تر میشوند
مردگان در همه جا حضور دارند
در اینجا نه
ولی در میهن من
آسمان فقر پاپین تر و پاپین تر آمده است
چونان رو اندازی از خاکستر و ظلمت
بر فراز دارها و زندانها
و زنان تن فروش
در زیر آن در ازای کام دادن نان میجویند
وبرخی انقلابیون پیر و سالخورده
که به مهاجرانی خسته بدل شده اند
در پاسداشت تفرقه
هنوز مرگ بر شاه را فراموش نکرده اند
و برخی عصا زنان به سوی صندوقهای رأی میروند
تا ایمان دیرینه را به شیخ مهر وفاداری زنند
من در جستجوی یک نفس هوای تازه
نفس در سینه حبس کردهام
تا از صفوف اینان بگذرم
و شاید شاید
کسی را بیابم
که به من نشان دهد
در این غربت بویناک
تنها باریکه ای از افق
که در آن بتوان
در پایان راه
نفسی به نیالودگی بر آورد بر آورد کجا است
……………...
یکم ژوئیه ۲۰۲۴میلادی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر