که بودم//بسی سالها قرنها در کرانی//یکی دشت بی حاصل بی نشانی//به زیر یکی گمشده آسمانی//.نه در آن سرودی//نه آواز رودی//نه اندر اجاقی در آن، رقص آتش در آغوش دودی//نه بود و نبودی،و تو آمدی عاقبت//همچو ابری که لبریزآواز وباران//و باریدی وبنگر اکنون//ز هر گوشه ام جویباری غزلخوان//و آغوش من ای گل از معجز عشق//بهاران و روییده در آن//هزاران گلستان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر