برای درک فاجعه. اسماعیل وفابرای درک فاجعه ای دوست //وبهردرمانش //نخست ، باید،که چشم را وا کرد //و خوب خوب تماشا کرد //وبعد باید، باور کرد //و کمترک خود را، و دیگران را نیز //تمام قد خر کرد //من از کسی که ز ادراک و فهم می ترسد //و چشم بسته ز ادراک این بلای عظیم //امید چاره ندارم //چرا که می دانم //برای درک فاجعه ای دوست //و بهر درمانش //نخست ، باید که چشم را وا کرد
نوزده دسامبر دو هزار و هشت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر