کار فقیه یکسره غسل جنابت است
رهبر ز خون راهروانش وضو گرفت
وین از حدیث ما و تو یک استعارت است
آنکس که شد سفیر صداقت، دروغ گفت
وآنرا که ادعای شرف، بیشرافت است
آنکو زرحم و عشق و مروت حدیث گفت
دیدیم عاقبت که نماد شقاوت است
شد عشق گوسفند و بریدند حلق او
گفتندمان: حماسه و اوج محبت است
۳ نظر:
آق اسمال راستی از مرگ های مشکوک سازمانی چه خبر؟ جند وقته ما را بی خبر گذاشته ای.
تادیروز فکر می کردم دیگر کسی به شعر نمی اندیشداما وقتی با شعر تو همدم شدم-دیگر کسی را به نازکی های خیال-به راز ها و رمز هاوبه خیال انگیزی های تو ندیدم.فکر می کردم دیگر کسی آرزومندتماشای سحر گاهان نیست و نمی خواهد یبیند در شرق جهان-سپیده چگونه می دمد-تاریک و روشن چگونه چیزی است و آفرینش بامداد در رودخانه مواجی از رنگ و نور چگونه نقش می بنددو تو اسماعیل تمام این خیالات باطل را با سحر شعر خود شستی و بردی و جهانی نو از خدابرایم آفریدی و مرا وام دار خود کردی باشد که قدرش را بدانم.رضا مولائی نژاد
ساسان
زنده باشى جناب مولائى نزاد با اين روح حساس ولطيفت ًدر تعجبم با همه ظرافت روح وفكر جكونه توانستى اين همه سال با اين شير هميشه ًدر خواب يا بيدار بر عليه اين جلادان مبارزه كنى . اى كاش اين همه إيثارا كه كردى به ثمر ونتيجته اى. سيده بود واى كاش بقيه أسرا. برادر از سرنوشت تك تك شما ها يغمايى مصداقى شكرى جمالى روحانى قصيم همنشين ووووووووووو درس وعبرت ميكرفتند تا ًدر اينده شرمسار وخجالت زده ًدر مقابل ملت شريف ايران نباشند
ارسال یک نظر