![](https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEh9Yy_jG98lee8-78mswyyoWmWD47z5zqRtM3euD2eA8YpkPkStvbEXKmNXnkKZpu8KBTqfoHHZF6A_XUEUoUO9h-ShUHje4P36L4CSWJ51tg6uiAjyF1LGTsWa9JY4LKYSLSuzqF6DiT6i/s1600/78.jpg)
« کاش در جهان هیچ انسانی آلوده به ویروس آخوندی نشود
***
مريم رجوي
درگذشت نلسون ماندلا، رهبر فقيد آفريقاي جنوبي و رهبر خستگي ناپذير مبارزه
عليه آپارتايد را به مردم، رئيس جمهور و دولت آفريقاي جنوبي و به خانواده
وي و به همه مبارزان عليه تبعيض و بيعدالتي در سراسر جهان، تسليت گفت.
ماندلا كه الهام بخش مبارزه خستگي ناپذير عليه ظلم و بيعدالتي بود و در اين
راه خود ساليان زندان و تبعيد را تحمل كرده بود، همواره ميگفت كه همه چيز
تا زماني كه انجام شود غيرممكن مي نمايد. او سرانجام غيرممكن را در سرزمين
خود ممكن ساخت. دور نيست روزي كه عدالت, آزادي و صلح برابري در ايران تحت
فاشيسم مذهبي هم حاكم گردد.
دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران
15آذر1392 (6دسامبر2013)
تسليت مريم رجوي به مردم آفريقاي جنوبي براي درگذشت نلسون ماندلا
دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران
15آذر1392 (6دسامبر2013)
تسليت مريم رجوي به مردم آفريقاي جنوبي براي درگذشت نلسون ماندلا
***
۱۰ نظر:
فقط سر رهبری سلامت باقی جهان همه کشک است
بقول شاعر
سر رهبری سلامت ماندلا اگر که مرده
بخدا رقص رهای ست جهان و شازده بُرده
چه جهانی ست همه کشک به جان مهر تابان
شازده گویا کلک از رئیس این دهکده خورده
افسرده شیرازی
این که ماندلا در شناخت ماهیت خمینی و رژیمش اشتباه کرده بحثی نیست اما باید پرسید که مجاهدین چه ربطی به ماندلا دارند؟ ماندلا پس از 27 سال وقتی از زندان آزاد شد صدها کیلومتر راه را مسافرت کرد تا با زندانبان خود دیدار کند. حالا به مجاهدین نگاه کنید که با نیروهای خودی که تمام سالیان ج.انی حود را در کنار آنها و با آنها گذرانده چه رفتار زشت و ناپسندی دارند و از هیچ دنائتی فروگذار نمیکنند. ممکن است ماندلا اشتباه سیاسی کرده باشد اما رهبری فرصت طلب مجاهدین دچار بی اخلاقی و بی پرنسیپی شده است.
صمد
بسیار خجالت آور است این مقاله جناب مجاهد خلق!...اشتباه سیاسی چیزی طبیعی ست اما لکه ننگ! دیگر مسخره است. آقایان از نام و روح بزرگ و جهانی ماندلا خجالت بکشید..او را آلوده به آخوندهای مرتجع نکنید..ماندلا برای تقصیم محبت و صلح به همه جا می رفت...به حرف های او گوش بدهید که چه گفته است...او بعد از آزادی به دیدار بازجوی خود در زندان هم می رود و او را می بخشد..ماندلا رهبر رحمت و بخشش و رهایی بود...با دلهای پر از کینه و نفرت از او تعریف نکنید...
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۲, ساعت ۱۲:۰۳ قبل از ظهر
ماندلا رهبری انسانی و جهانی...
سیدعطاءالله مهاجرانی
او در عمرش فرمان به زندانی کردن کسی نداد. وقتی به قدرت رسید، آتش قهر انقلابی اش نجوشید و دستش به خون هیج انسانی آلوده نشد
نلسون ماندلا، رهبری انسانی و جهانی بود؛ نه رهبری انقلابی و عقیدتی…او در مرتبه ای فراتر از عقیده و نژاد و رنگ و قومیت قرار گرفت. بدیهی ست که دنیا هم به احترام او سرخم می کند و هر انسان آزاده و اندیشمند و هنرمندی نمی تواند در برابر عظمت روح و دریای مهر بی پایان ماندلا بی تفاوت بگذرد.
او نگاهی انسانی انتخاب کرد. این نگاه آسان به دست نمی اید. به عنوان نمونه رهبران انقلاب ها، وقتی پیروز می شوند؛ در برابرشان عرصه ای گشوده می شود: انقلاب و ضد انقلاب. بایست انقلابیون را یاری کرد و ضد انقلاب را سرکوب و منهدم. نگاه انسانی از گوهری دیگر و سرشتی دیگر است. در انقلاب ها از خشم انقلابی سخن به میان می اید. اما در نگاه انسانی جایی برای خشم و اعمال خشونت و نفرت نیست. از این رو رهبران انقلاب ها نمی توانند جهانی باشند. در حوزه و حیطه ملت- آن هم نه تمام ملت خود- و کشور خویش محدود می شوند. اگر هم به اعتبار تکیه بر اندیشه ای سیاسی- همانند مارکسیسم/لنینیسم- برای مدتی جلوه ای پیدا کنند. ان جلوه ماندگار نیست. رهبران انسانی همواره حضوری زنده و موثر دارند و مثل حضور گاندی…وقتی به پشت سرمان نگاه می کنیم. در قرن گذشته یک نام پر رنگ و ماندگار است. نام گاندی…نام های دیگر در حصار کشوری و یا ملتی باقی مانده اند. بقایی که با گذشت زمان رنگ پریده تر و کم اثرتر می شود. رنگ لنین در روسیه و رنگ مائو در چین…
پرسش مهمی که مطرح می شود، این است: ماندلا این نگاه را از کجا یافته است؟ نگاه انسانی.
هم بندهای او در زندان جزیره روبن و دیگر زندان ها روایت می کنند، ماندلا همیشه با زندانبانان و ماموران زندان با روی باز و تبسم و مهر رفتار می کرد. به کسانی که با زندانبانان از موضع قهر و بی اعتنایی و یا تحقیر رفتار می کردند، انتقاد می کرد. می گفت: این ها که دشمن ما نیستند. ما با نظام و سیستمی مخالفیم که این افراد مهره های آن سیستم هستند.
او تعریف بسیار روشنی از دیگری داشت.
دیگری؟
در انقلاب ها مخالفان غیر خودی و دیگری تلقی می شوند و بنا بر حذف آنان است. این حذف انقلابی و یا پاکسازی حتا در دوران پش از پیروزی هم در کارنامه گروه های چریکی دیده می شود. تسویه و یا اعدام همرزمان خود، با تلقی این که آن ها بریده اند و ممکن است راز های مبارزه را به دشمنان بدهند. ماندلا از دیگری تعریف دیگری دارد.
سه سال پیش کتاب بسیار پراهمیتی منتشر شد، با عنوان: "نلسون ماندلا،گفتگو با خودم". بیل کلینتون رییس جمهور سابق امریکا هم بر این کتاب مقدمه ای دلپذیر و جذاب نوشته است. از جمله این عبارت که: ماندلا افسانه شد! در بخش ۱۱ کتاب، دستنوشته های ماندلا در برگه های تقویم روزنامه منتشر شده است. گاهی یک یا دو کلمه و گاه جمله ای و یا عبارتی. مثلا، در روز ۲۱ ماه مه سال ۱۹۷۹ نوشته است: چشم چپم سرخ شده است و درد می کند. در روز ۲ ژوئن ۱۹۷۹ نوشته است: هدف و غایت آزادی این است که برای دیگران تحقق یابد. (Nelson Mandela, conversations with myself, Mac Millan, 2010, p. 270
این جمله کوتاه انگار فشرده فصل سوم کتاب کلاسیک ژان پل سارتر است. هستی و نیستی. سارتر بودن و یا هستی انسان را در گرو هستی دیگری معنی می کند. بدون دیگری ما هم نیستیم! بدون آزادی دیگری ما هم آزاد نیستیم. روزی با مرحوم سید جلیل سید زاده دفتر رییس جمهور وقت بودیم، آیه الله خامنه ای. ایشان از من پرسید تازه چه خواندی؟ گفتم شعری از زکریا تامر…
من و زندانبان هر دو در زندانیم
من از میله های زندان به روشنایی می نگرم و او به تاریکی
کسی که مخالف خط مشی و یا اندیشه و سلیقه خود را زندان می کند. گمان می کند که خود آزاد است! آزادی او بدون آزادی دیگری معنا پیدا نمی کند. نلسون ماندلا مثل یک رهبر معنوی مثل یک قدیس چنین اندیشه ای را در جان خود پرورد.
نوشته است:
سلول زندان، جایگاهی خواستنی ست تا انسان خویشتن خویش را بشناسد. جریان اندیشه و احساس خود را بررسی کند…شما هر روز پیش از آغاز کار حدود ۱۵ دقیقه به روزی که در پیش دارید بیندیشید. ابتدا این کار دشوار به نظر می رسد اما اگر ده ها بار تکرار و تمرین کنید به نتیجه خواهید رسید. بدانید که قدیس ها هم گناهکارانی بوده اند که در طهارت خویش کوشیده اند…
صلح در جامعه بدون صلح در جان انسان ممکن نیست!
این سخنان ماندلا عطری از سخنان پیامبران را به همراه دارد. انصاف این است، عطر خوشی از زندگی و حقیقت مسیح که از سخن و اندیشه و رفتار ماندلا تابید و درخشید و جان جهان را معطر کرد، تا به حال از هیچ روحانی مسیحی و یا اسقف و پاپی احساس نشده بود. هر چند تازگی در شیوه و مرام فرانسیس پاپ چدید شاهد همان عطر حضور مسیح هستیم.
انسانی پس از ۲۷ سال از زندان بیرون می اید، منتها بدون کینه، با سینه ای مالامال از مهر و بخشش و بزرگی و تواضع…با صدایی آرام و تبسمی همیشه…رییس جمهور افریقای جنوبی زوما در پیامش گفت: همه مردم افریقای جنوبی، مسیحیان در کلیسا ، مسلمانان در مساجد، یهودیان در کنیسه ها، هندو ها و بودایی ها در معابد…در خانه ها برای ماندلا دعا کنید. این همان نگاه انسانی است، که همه ماندلا را آشنای خود می دانند. او در عمرش فرمان به زندانی کردن کسی نداد. وقتی به قدرت رسید، آتش قهر انقلابی اش نجوشید و دستش به خون هیج انسانی آلوده نشد
هیچ سخن تلخی بر زبان نیاورد…او برای آزادی دیگری زیست و جهانی به احترام او سر خم کرد.
نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
ماندلا اگر در تشکیلات شازده بود تا حالا از دیگ و میگ و قوری و کتری که هیچ از هضم رابع وزارت اطلاعات رژیم هم رد شده بود و یک عالمه هم دست نوشته از او شریف رو می کرد که همجنس گرا بوده و ..و بعد هم اگر توی اشرف نمی ماند که بیخود کشته بشه تا حالا هزار تا مارک خائن به او می زدند که چرا در هنگام سخنرانی مهر تابان و در ضمن اعتصاب غذا ی لیبرتی فوت کرده و مرگ او را زمینه ساز در بی توجه ماندن دنیا به سخنان مهر تابان و اعتصاب لیبرتی می دانستند! باز هم خدا را شکر که ماندلا در اوخر مرداد یا اول شهریور نمرد و گرنه قتل 52 تن اشرف هم به گردن او می افتاد. سنگ صبور
سوزی
سازمان مجاهدین و رهبر عقیدتی و مهر تابان و دست اندرکاران شریف نا شریف به قدرت نرسیده هیچ قرابتی با ماندلا ندارند و نخواهند داشت
شاخص ومهمترین خصیصه سازمان مجاهدین ورهبر عقیدتی ضعیف کشی است صدها صدها فاکت بر این موضوع وجود دارد
بیاد می اورم و بیاد می اوریم روزهای نشست حوض را و نشست دیگ را و نشست های طعمه را که چگونه بعضی از بچه ها را بصورت جمعی 4000 هزار نفره تف باران میکردند در حضور همین رهبر عقیدتی چگونه بچه های بی پناهی که هیچ امکان دفاعی از خودشان نداشتند را به زیر تیغ نامردان می بردند
چگونه مهدی افتخاری را در نشست 4000 هزار نفره درهم میشکستند
ووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
ماندلا دریای عشق و محبت بود او سرشار بود از گذشت حتی از زندانباش او کجا ورجوی کجا بیاد داشته باشیم کشتار بعد از پیروزی انقلاب 57 که مربوط به مقامات رزیم شاه بود توسط همین جریان یعنی سازمان مجاهدین تشویق و تحریک میشد
تمام واژه ها از مهر و محبت و بخشش و عاطفه و خانواده و خویشاوندی و فرزند و دیپلماسی و وفاداری و صداقت و صلاحیت و خیلی چیزهای دیگه توسط مجاهدین بیکار و آویزان به آمریکایی های منفور لوث شده و آخریشم اعتصاب غذاست.
صمد
جناب موسی
تو هم یکی آن آدمک های شازده هستی که به دستور آمده ای تا شاید با لودگی و دلقک بازی و تتمه سواد نهم دبیرستانت درباره بردار ها بمثابه پشتوانه علمی!!! خلاف کاریهای شازده از جمله فساد او در ماجرای رقص رهایی سوئ استفاده هایش از تشکیلات در دیگ و حوض و غسل .. و دست درازی هایش به زندگی خصوصی دیگران و....و..و.. لا پوشانی کنی و خلاصه یک ترسوی فراری فاسد را هر طور شده رنگ کنی و بجای حالا رهبر مقاومت هم که نشد اقلا بعنوان یک مدیر برجسته همانند سیستم های غربی به ملت قالب کنی که خوب نمی شود. آیا لازم است یادآوری کنم به تو که در سیستم غرب هیچ مدیری رقص رهایی و تفتیض عقاید و سند سازی برای دیگران و..نمی کند؟ تو با این آسمان و ریسمان بهم بافت هایت فقط و فقط عرض خود می بری و زحمت ما می داری.
فرهاد
عجب فرهاد کهن
من نفهمیدم ربط ماندلا به مطلب شما در رابطه با من. حتما از کم هوشی من و باهوشی شما میباشد. انشالا در زمانهای آتی مثل بقیه حرفهای شما درک میکنم. جوآب اخلاق خانوادگی شما را نمیدهم به نظر میرسد این لغات در فرهنگ خانواده و دوستان تحصیلکرده شما رایج. انشالا که فرزندان شما هم از این همه فضیلت ادبی و فرهنگی نصیبی ببرند و رشدی مثل جناب داشته باشند. اخه می گویند میوه دور از درخت نمی افتد.
ضمنا بهتر بود این حرفها را جای دیگری درج میکردید تا زیر مقاله ماندلا. میدانید چرا؟ چهون شما با این نفرت از مجا هدین شک نمیشود کرد در قدرت سر آنها را میبریدید. شما نفرت خود و زبان خود را کنترل کنید ماندلا و صفت انسانی پیشکش.
موسی
ارسال یک نظر