![](https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEj8bZaWHFUHK4xEAtqvrGIrHU7kVuokRwGCYHw1HUouuVNyJraJ1Us89UbAzurQkV09R9lqnNwGzqmfTTJLNba1oKN28kVcYUZEOq8FA6zBOAM1oxH6sS59Nsckxh495ivf2AuIplQx9BT6/s1600/images.jpg)
لاحول و لا قوة الا بالله العلى العظیم واعوذ بالله من الشيطان الرجيم
مطلع شدیم پیرمرد
رنجدیده و مبارزی بنام کربلائی محمد چند یست از نواحی عراق عرب به اروپا آمده است
و گویا به دلیل همنشینی طولانی با افرادی که فرهنگ مناسبی ندارند و نیز کبر سن و
ناملایمات و شدائد نازل شده از ملایان خبیث و حوادث روزگار،وبخصوص با خواندن مطالب ونوشته های افرادی نظیراسماعیل
ثابت بوده هاشم،سینوهه دشتستانی،محسن جوادیان پور و امثال اینفرهنگسازان بزرگ و والامقام ! مدتی است شروع به
دشنام دادن به برخی افراد نموده و ...ادامه..ابراز نگرانی. اسماعیل وفا یغمائی
۳۶ نظر:
آق اسمال, گذشته از اینهمه جار و جنجال و ننه من غریبم بازی که در آوردی , راستی از قتل های درون سازمانی چه خبر؟ قرار بود یه نقاشی در این رابطه بکشی؟
اردشیر
واقعا بس کنید.
ننگ و تف بر این فرهنگ که ما داریم. این فرهنگ لمپنی رها کنید. آخه با این سن و سال و سوابق چرا نمیتوانید اگر حرف حساب دارید بزنید. شما که شاعر هستی خواهشا فرهنگ لمپنی را رواج نده.
این چه مبارزه ای است که هیچگونه حرمت و احترامی نگه داشته نمیشود. اعضا خانواده را به جان هم میاندازند. افرادی که همه زندگی اشان را در حد فهم و درک خودشان برای آزادی و به زیستی مردم وطن اشان صرف کرده اند و مصیبت ها را تحمل کرده اند حالا اینطور مورد توهین و اتهام قرار میگریند. هیچ طرف هم به کمتر از اعتراف طرف مقابل به مزدور و تواب و خائن بودن رضایت نمیدهد.
بس کنید. خواهشا بس کنید.
ناشناس گفت...
اولا بهتر است طوري بنويسيد كه همه بتوانند بفهمند
ثانيا هر وقت از يك موضوعي اينقدر عصباني ميشويد بهتراست در همان لحظه پاسخش را ندهيد چون درست نيست كه اين همه حرفهاي ركيك از نوشته تان در بيايد جون اين مطلب را خانمها هم ميخوانند و شما فكر نكنيد كه الان در يك فضاي مجازي مردانه هستيد كه هر حرفي با نوشته تان بنويسيد
ثالثا مطمئن هستم اگر بخودتان مسلط بشويد و يك آب خنك بخوريد با كلمات سياسي بهتر ميتوانيد جواب بدهيد بهرحال هرچه باشد شما يك نويسنده هستيد
۲۴ آذر ۱۳۹۲ ه.ش.، ساعت ۷:۰۲
حذف
ناشناس ناشناس گفت...
معلومه خیلی عصبانی شدین!! خب بازی ,, سر شکستن هم داره ! قدری کنیاک فرانسوی میل کنید و چنت تا آروغ ضد عربی بزنید و خودتان را آروم کنید. فشار خون بالا برای سلامتی اتون اصلا ابدا خوب نیست. حیف شما نیست خدای نکرده جوون مرگ بشین. ترا بخدا یه فکر اساسی برای خودتونن بکنین. از ما گفتن!!
دکتر جان نگرانباش و غصه نخور شیرت خشک میشه. اسمت ذا هم بنویس.در ضمن همه خانمها مثل شما نیستند عزیز مرسی
ناشناس گفت...
مسئولین مجاهدین (از جمله مهدی ) بیش از هر کس دیگر، به میزان و شدت تناقضاتی که «محمد » سالیان دراز با خود حمل میکند، اشراف دارند.
بدون اینکه بخواهم خوبیها و نقاط مثبت وی را که به هرحال با نیت آزادیخواهی پا به مبارزه گذاشت، نادیده بگیرم، متاسفانه وی کم کم و کم کم به جلد مداحان و چاپلوسان درآمد و در نشستها (نشستهای سرکوب) خودشیرنی میکرد و سر این و آن داد میکشید...او مترجم شفاهی زبان عربی بود و «غلام روابط» را که حکم استادی برای او و افشار (فرزاد) داشت از نزدیک می شناخت اما در حق کشی نسبت به وی، جرئت انتقاد به رهبر نداشت و به اصطلاح «افشاگری» زشت و ناروا و دروغ وی را زیر سئوال نبرد.
از او راحت پا روی وجدانش گذاشت، چه انتظاری است که حالا جانب حق را بگیرد و متوجه دلسوزی خواهران خوب و مبارزش بشود؟
پس، باید «بفرموده» به آنان بتازد و با فرهنگ «ماماچه پلیدک» و... به هرزه نویسان بپیوندد.
او البته اکنون با بیماری جسمی دست و پنجه نرم میکند و همانطور که گفتم خوبی های زیادی در آغاز داشته است و سزاوار نیست بیش از این گفتن.
امیدوارم او و امثال او به جای رفتن در دستگاه هرزه نویسان تولید کنند و در مورد مسائلی که نسل امروز با آن روبروست بنویسند و گزارشگر امین واقعیتها باشند.
فحاشی و هرزه نویسی چه دردی را دوا کرده و چه مسئله ای را حل میکند؟
با احترام
سائل
خدا لعنت كند شازده را كه خانوادها را به جان هم انداخت
اميدوارم خداوند به خانم اقبال صبر بيشترى دهد و اقاى اقبال قبل از اينكه
مادرش را از دست بدهد او را ببيند،
يك مادر
جناب اسماعیل
اگر چه نویسنده مقاله از فحش و فضیحت چیزی کم نذاشته اما باید دید که حرفش چیست و روی آن تمرکز کرد
بنظر حقیر هم در این مقاله و هم در نوشته های اخیر این جماعت می توان دید که آنها مجبور به پاسخگویی شده اند تا به دیروز فقط فحش میداند و بتازگی و بر اثر نوشته های مختلف اآنها خود را مجبور دیده ان که پاسخگیو باشند در همین مورد مشخص چون نوشته شد که آنها هیچ توضیحی راجع به مرگ انسانها نمی دهند حال زبان باز کرده و اگر چه تحت فشار اما بهر حال دارند به صراط مستقیم !! نزدیک میشوند
بهر حال می توذان ثمر کار دوستان و نوشته هایشان را دید
دوستئ ناشناس اسمت را بنویس لطفا تا معلوم شود کدام یکی هستی
اق اسمال , راستی چند خط هم در رابطه با ,, کتک زدن همسرت ,, که دلیل ,, اخراج از سازمان ,, شد, رنج قلم بکن. منظور همون خانمی که اول در قتل های درون سازمانی ,,کشته,, شده بود, بعد معلوم شد که الحمدالله زنده و پاینده< پویا و رزمنده است!! از ما گفتن
جالب است که تحت فشار فاکار عمومی ایرانی ها بلاخره یکی مریدان شازده به فرمان زبان به توضیح گشوده تا از جانب رهبر و بانو درباره دلیل مرگ رویا درودیان و تلاشهای رهبر و دار و دسته برای درمان او برای مردم کمی شرح بدهند.
فراموش نکنیم که این جماعت همانهایی هستند که تا چندی قبل حتی مرگ اعضای تشکیلات را اعلام هم نمی کردند و از این نظر هر چند خیلی تاخیر دارند ولی در هر صورت این کارشان یک گام به جلو است.
طبیعتا با توجه به فرهنگ عقب افتاده و سرکوبگرانه شازده و دار و دسته توضیحات این مرید دیوانه شناخته شده رهبر که سابقه درخشانی در گند گاو چاله دهانی حتی در رابطه با خواهران خود نیز دارد انتظاری دیگری از او جز یک چاشنی غلیظ از دریگی و لمپنی برای همراهی این شرح و توضیح نمی توان داشت.
جناب یغمایی
همانطور که شما خود نیز در نوشته ای اشاره کرده اید کسانی مانند این مرید مغز سپرده رهبر بطور جدی بیمارند و نیاز به درمان دارند. به چنین بیماران که دچار بیماریهای روانی عمیق اند و سالها در اشرف تا آخرین ذره از هر گونه شخصیت انسانی و عاطفه تهی شده اند باید به چشم بیمار روانی نگریست و بجای برخورد متقابل با آنها باید به بررسی ریشه ها و دلایل بیماری آنها پرداخت.
همان کاری که شما در هفت حصار و نوشته های روشنگرانه دیگر به آن پرداخته اید.
ستاره سهیل
کریم صفوی
این اقای عارف واقعا که بیمار هستند چه کسی به خواهر خود توهین میکند و تهمت اطلاعاتی بودن به ان میزند اینهمه که این اقا مقاله مینویسند و از خواهر خود بعنوان ماماچه و نوکر لاجوردی وو یاد میکنند چرا یک جمله نمی گویند مگر عاطفه اقبال چه کرده و چه گفته که این اقا اینگونه فحاشی میکنند اخر مگر شما انسان نیستید چه کسی تخم دروغ گوئی را در درون سازمان کاشت باور کنید که هیچ دروغ گوئی وجود ندارد که دستش یک روز رو نشود اگر نمونه ای دارید بگوئید بس کنید دروغ گوئی را بیائید .
برای روشن شدن ذهن رهبر و ملکه میگویم تا زمانی که پاسخی روشن به ابهامات ندهید تا زمانی که نیائید و اشتباهاتتان را اعلام نکنید و تغئیری در روابط و مناسباتتان ایجاد نکنید به همان اندازه منفور تر میشوید این نصیحت مرا صادقانه بپذیرید با فحاشی و تهدید و تهمت کار به جائی نمی برید بلکه هر چه بیشتر منفور و طرد میشوید باور کنید این واقعیت است بپذیرید .
پذیرش خطا و اشتباه مگر گناه است شما هم مثل ما ادم های زمینی هستید و همانگونه که ما خطا واشتباه میکنیم شما هم اشتباه میکنید بیائید صادقانه صحبت کنید
البته انتقاد از خود شهامت و شجاعت میخواهد بسا بسا بسا بیشتر از گذاشتن سیانور زیر لب ایا شما شهامت و شجاعت انتقاد از خود را دارید ؟
اگر دارید به توصیه اقای کریم قصیم توجه کنید بیائید بصورت شفاف با مردم و منتقدین بصورت ازاد دیالوگ کنید چرا از گفتگوی ازاد هراس دارید اگر شما حقیقت مطلق هستید نباید نگران باشید صحنه به سود شما خواهد بود و اگر نه اشتباهی کرده اید بگوئید و تصحیح کنید
فراموش نکنید که پیش از شما جمهوری اسلامی از تمام شیوه های سرکوب منتقدین از قبیل فحاشی تهدید و نهایتا تهمت استفاده کرده و همه انها جزغاله شده است کسی دیگر گول این شگردها را نمی خورد چرا سرتان را زیر برف کرده اید گوشتان را باز کنید و واقعیت ها را ببینید اگر اسماعیل و قصیم و مصداقی به شما انتقاد میکنند نه از دشمنی بلکه از سر خیرخواهی شماست مطمئن باشید دشمن شما وفا و قصیم و مصداقی نیستند بلکه انهائی هستند که اسمشان دشتی و توتونی وثابت است این را باور داشته باشید اگر که در شما گرمی از انقلابی گری باقی باشد
اسماعیل عزیز، نوشته های کربلایی محمدها یک خط سازمانی در رابطه با بن بستی است که در رابطه با لیبرتی در آن گیر کرده اند. وگرنه هر کسی که خانواده اقبال را می شناسد می داند که وزارت اطلاعاتی بودن به آنها نمی چسبد. رهبری مجاهدین سی سال است که بجای پاسخگویی فراکنی می کند. رضا . م
بابا جان ایینها بیش از 30 سال است که از جامعه بدورند.طی این چند سال هی فقط دورهم چرخیده اند.رفتار یکنواخت.اعمال یکنواخت.افکار یکنواخت.زبان یکنواخت واصلا محیط جغرافیائی یکنواخت.حالا بعد از جریان حمله به عراق در دیگ باز شده و بوی گندش زده بیرون یکبار خود آقای هزار خانی خوب گفته بود که این مجاهدین یک زبان سرخپوستی مخصوص خودشان را دارند.نمی فهمند.کلماتی مثل گاوچاله دهان.فضولات ولایت وووو همه اش ترشحات ذهن آقای رجوی است .این بدبختا هم فکر می کنند که دنیا همین است وبس.شما یک هفته به برنامه های تلویزیونشان نگاه کنید.همه اش به اون سمت کوک شده.یعنی به سمت اون افراد مستقر در محیط بسته لیبرتی.الان اگه یکیشونو بیارید وازش بپرسید چه خبر ؟ میگه الان تمام دنیا دور ما می چرخه.اینها تو اون محیط سالهاست از همه نظر دارند در جا می زنند.مثل اخوندای توی حوزه که خمینی آشغال سمبلشان بود.گفتم اینا سالهاست از جامعه واز همه چیز بدورند.الکی نیست که خیلی هاشون تا میان بیرون طناب می برند.بابا ولشون کنید.اینا هم یجور مریض هستند.فوش میدن.توهین می کنن.حرف هیچکس را هم قبول ندارند.چون با غضائی که اقای رجوی براشون درست کرده.واقعا ایمان دارند که دنیا دور اونا می چرخه.بابا مریضندمریض.عین فالانژهای خمینی بی شرف پدر سگ که هیچی توی مغز پوکشون نمی رفت.اینا جون به قربونشون کنی مکتبی یا به زبون خودشون ایدئولوژیک هستند.اونم از نوع مذهبیش .نمونه ماتریالیستشو توی کره شمالی داریم می بینیم.اینا مریضند،باید مثل یک بیمار ومریض باهاشون برخورد کرد.تا شاید انشاء الله کم کم شفا پیدا کنند.
ببخشید یادم رفت یک نمونشو در همین بخش نظرات نشونتون بدم.منظورم این موجودی است به اسم ناشناس که مرتب هی می نویسد: آق اسمال, "راستی از قتل های درون سازمانی چه خبر؟" قرار بود یه نقاشی در این رابطه بکشی؟ این موجود بیچاره دچار یک بیماری است به اسم "اوتیست" فرد مبتلا به بیماری اوتیست یا همیشه یه حرفو مرتب پشت سرهم تکرار می کنه .یا یک عملی را.
من نوشته آقای محمد... که به خواهرانش کلمات سبک می گوید را خواندم.واقعا دلم گرفت.حسرت می خورم از آنهمه محبت واحترام که همه مادر قدیم نسبت به هم داشتیم و متاسفانه همه آنرا از دست دادیم.این را هم ودیون رهبران عقیدتی هستیم.
باید با صدای بلند گفت:
ننگ ما ننگ ما-این فرهنگ تنگ ما.
سالها ی بسيار زياد تو غار بوده حالا که اومده به اروپا، تا آمد کردنش تو يک غار ديگه، ما تو غار های اروپاهم بوديم ميدانيم چه خبر هست. آيا اين آقا بعداز اين همه سال رفت به دست بوسی مادری که سالها نديده؟
خودش مريض هست نياز به مداوا دارد. ولی بهترين کار اين هست که به ديدن مادر برود،
مهر تابان!، رهبر!! اجازه بده مادرش را بعد از اين همه سال ببيند!!!
اجازه بده حتی رو در رو خواهر شود!
حميد ع
یک صدم فحش و فضیحت هایی که اخته شدگان ولایت رجوی به آقای یغمایی داده اند را جواب نداده . اونهایی که رگ گردنشون باد می کند و ادبیات فخیم از همه انتظار دارند بروند مطالب سایت آفتابکاران را که بوی لجن خمینی می دهد بخوانند .به نظر من این جوابی که آقای یغمایی نوشته اند جواب دندان شکنی است . کهکشان ها هم با آن ادبیات رجویسم فاصله دارد .
لقمان
دوستان گرامی این بنده خدا اگر خودش نویسنده این انشاء هست جوابی واقعن نداره آدم گرفتار و درمانده جهنم عراق و باند رجوی !
من معتقدم این ها را سربازان گمنام اور مینویسند حتا اگر فیلم ویدیوئی از این آقا هم درست کنند تو ان جهنم عراق باز هم جوابی نداره چون مگر کم بودن که با دستخط و زبان خودشون بر علیه شخص خودشون نوشتن و گفتن و فیلم درست کردن !!!!!
حمید
Ma vaghean nafahmim manzor cheh hast faghat in ra midanim keh taraf harki boodeh jezzeh shoma daravordeh
اسماعیل خان حقیقتا که تمام قد تبدیل به یک دلقک شده ای . همان کاکا سیاه های تئاترهای روحوضی . تو نگران خودت باش . که هم بیماری قلبی داری هم چشم ات نمی بیند و هم مغزت دیگر کار نمیکند و بزودی باید غزل خدا حافظی را خودت برای خودت بسرایی . پرویز مولایی
جوابی بهتر از این نمیشد داد درود کلی خندیدم دراین ایام دلتنگی و فکر میکنم این مداوا برای رهبر هم مناسب است
این اقا که از نفرات نزدیک رهبر است است واقعا روی سگهای نازی اباد را با نوشته خودش سفید کرده این کثافات میخواستند بر ایران حکومت کنند بروید به جهنم با آن رهبرهای بی همه چیزتان خاک بر سرتان شما به خواه خودتان مروت نداری به مردم داری واقعا بیشرمی حد نداره بیچاره فرزندان ما که فدای چه اشغالها شدند
این اقا اسوه تام و کمال رهبران خودش است حالا میشود فهمید نوشته های آقای ایرج صیاحی چقدر واقعی است
نظرات انتقالی از صفحه یاداشتکها
ناشناس ناشناس گفت...
اولا بهتر است طوري بنويسيد كه همه بتوانند بفهمند
ثانيا هر وقت از يك موضوعي اينقدر عصباني ميشويد بهتراست در همان لحظه پاسخش را ندهيد چون درست نيست كه اين همه حرفهاي ركيك از نوشته تان در بيايد جون اين مطلب را خانمها هم ميخوانند و شما فكر نكنيد كه الان در يك فضاي مجازي مردانه هستيد كه هر حرفي با نوشته تان بنويسيد
ثالثا مطمئن هستم اگر بخودتان مسلط بشويد و يك آب خنك بخوريد با كلمات سياسي بهتر ميتوانيد جواب بدهيد بهرحال هرچه باشد شما يك نويسنده هستيد
۲۴ آذر ۱۳۹۲ ه.ش.، ساعت ۷:۰۲
حذف
ناشناس ناشناس گفت...
معلومه خیلی عصبانی شدین!! خب بازی ,, سر شکستن هم داره ! قدری کنیاک فرانسوی میل کنید و چنت تا آروغ ضد عربی بزنید و خودتان را آروم کنید. فشار خون بالا برای سلامتی اتون اصلا ابدا خوب نیست. حیف شما نیست خدای نکرده جوون مرگ بشین. ترا بخدا یه فکر اساسی برای خودتونن بکنین. از ما گفتن!!
۲۴ آذر ۱۳۹۲ ه.ش.، ساعت ۸:۰۶
حذف
ناشناس ناشناس گفت...
جناب اسماعیل
اگر چه نویسنده مقاله از فحش و فضیحت چیزی کم نذاشته اما باید دید که حرفش چیست و روی آن تمرکز کرد
بنظر حقیر هم در این مقاله و هم در نوشته های اخیر این جماعت می توان دید که آنها مجبور به پاسخگویی شده اند تا به دیروز فقط فحش میداند و بتازگی و بر اثر نوشته های مختلف اآنها خود را مجبور دیده ان که پاسخگیو باشند در همین مورد مشخص چون نوشته شد که آنها هیچ توضیحی راجع به مرگ انسانها نمی دهند حال زبان باز کرده و اگر چه تحت فشار اما بهر حال دارند به صراط مستقیم !! نزدیک میشوند
بهر حال می توذان ثمر کار دوستان و نوشته هایشان را دید
۲۴ آذر ۱۳۹۲ ه.ش.، ساعت ۹:۲۴
حذف
نظرات انتقالی از صفحه یاداشتکه
ناشناس اصغر طبسی گفت...
جناب اشعرالشعرا حضرت مغفورالمنظمه النجات ( همون انجمن نجات که اخوی بزرگوارتان به عضویت در آن مفتخرند و از همان جا شما را ارشادات میفرمایند)حضرت اسماعیل یغمائی جندقی یزدی. از عصبانیت شما پیداست که تیر کربلائی محمد دقیقا به خال خورده است. وگرنه دلیلی نداشت شما اینقدر بالا و پائین بپرید. از قدیم گفته اند برای تشفی سوزش آب خنک کارساز تر از جنبش و جوشش است. دیگر خود دانید .
۲۴ آذر ۱۳۹۲ ه.ش.، ساعت ۱۳:۵۸
حذف
ناشناس ناشناس گفت...
شایان
اگر چه الدنگ هایی نظیر این عنصر مقلوک و رهبران عقیدتی اش، با این نوع برخورد و با این نوع برخورد با منتقدان و با این «ادبیات»ی که در قوطی پاسدار شریعمتداری هم پیدا نمی شود، بیش از بیش ایرانیان را از خود منزجر و متنفر می کنند، اما به دهن اینها کوبیدن با شدت تمام و باصراحت تمام، امری است ضروری مفید و حتی یک وظیفه انقلابی و مفید از هر نظر، مفید است هم از این نظر که بالاخره پاسخ به یاوه گویی ها و اوباشگری های عناصری که خود را نه تنها اوپوزیسیون رژیم بلکه «تنها الترناتیو دموکراتیک» آن می دانند(اگر چه جفنگ است و بی ربط)خود یک تلاش و کار سیاسی است و نیز مفید است از این نظر که بی پاسخ گذاشتن این اوباش و الدنگها، آنها به خر رها شده در بیابان تبدیل می کند که هیچ کاری جز هر از چندی عرعر کردن نفعی برای هیچ چیز ندارند در حالی که تودهنی زدن به آنها اگر هم مانع تغییر وضع خود آنان نشود، برخی کسان را که هنوز به لحاظ عاطفی و شرایط رقتباری که این دارو دسته دارند از این عرعرهای خرانه، به عنوان نشانه حیاط اینان مشعوف می شوند، متوجه نازل بودن سطح شعورشان می کند و می فهمند که شایسته نیست که عرعر بشنوند و مشعوف شوند. از این بابت جناب وفا یغمایی کار درستی کرده و جوابی تا اندازه ای با صراحت و تا اندازه ای درخور آن عرعرهای آن مردک را الدنگ را خودش تا خرخره از فضولات ولایت نوین انباشته داده است. اما صراحت و کوبندگی بیشتر خیلی بهتر است
۲۴ آذر ۱۳۹۲ ه.ش.، ساعت ۱۵:۰۸
حذف
ناشناس ناشناس گفت...
یک دوست قدیمی
اسماعیل عزیز با سلام
هفت حصارت را خواندم وباز خواندم با چشمی گریان وچشمی خندان . درباره آن ملاحظاتی دارم که بعدا برایت خواهم فرستاد.
اما در باره نوشته
ابراز نگرانی
این گونه نه شایسته توست و نه شایسته هر جدا شده ی دیگر
بهتر از من میدانی که هر سبکی بمثابه شکل لاجرم متناسب با محتوایی خاص خواهد بود
پس جدا شدن از مناسبات وسپهر اندیشه استبدادی، ارتجاعی و تمامیت خواه(توتالیتر)باید در روش و منش ، وبه خصوص منطق و نیز کلام ما خود را نشان دهد.
می توانم بفهمم که به حق عصبانی و کفری باشی اما فرو خوردن خشم نیز خصیصه ای والا و انسانی است که در تو سراغ دارم
شرح این هجران و این سوز جگر
این زمان بگذار تا وقت دگر
۲۴ آذر ۱۳۹۲ ه.ش.، ساعت ۱۶:۰۴
حذف
Blogger شاهد گفت...
فاجعه اينجاست كه لمپنيزم حاكميت، نه تنها خود را در جامعه جارى كرده، كه حتى نيروى مخالفش هم از ان تاثير گرفته است.
حاكميت لمپن و الترناتيوش هم لمپن!!
اسماعیل جان
معلومه نشادر به جای جا اصابت کرده حیف قلم تو که صرف اینها بشه به این دستپرورده های استان ولایت که بعد از سی سال از سولاخ و سمبه ها بیرون امئین فقط باید گفت چخخخخخخخخخخخخخخخخخخه بد مصب همین کافیه
سوزی
واقعا که اینها دیگر ادم های نرمال نیستند یک نویسنده شما پیدا کنید که اینطوری چرت و پرت بنویسد طرف خواهر و مادر ایل و طایفه اش رو قبل از همه شسته دیگر از این ادم چه انتظاری هست که دیگران رو مورد توهین قرار نده نمی دونم اینها ادم فضائی هستند مثل یوفوها یا از یک کره دیگر امدند شاید هم مریخی باشند انگار که مربوط به کره زمین نیستند اصلا حرف زدن بلد نیستند دهانشان را که باز میکنند دشمن دشمن دشمن دشمن دشمن چرا از دیالوگ مثل ادم میترسید مگه منتقدین لولو خرخره هستند بابا باور کنید شما هم ادم های زمینی هستید اول این را باور کنید که شما هم زمینی هستید بعد بیائید با منطق ادمیزاد صحبت کنید حرف بزنید شما که بقول خواهر نسرین مهوش سپهر گوهر بی دلیل هستید بیائید صحبت کنید اگر شما بهترید اینرا با دیالوگ اثبات کنید ونه با فحش .
باور کنید اگر همین اقای عارف بتواند با خواهر خودش عاطفه رو در رو شود از خجالت اب خواهد شد من مطمئن هستم وقتی رو در رو خواهر خودش عاطفه را ببیند متوجه میشود هر چه در مورد عاطفه فکر میکرده فقط و فقط ذهن رهبر بوده ونه محمد اقبال .امتحان کنید مهر وعاطفه خواهر و برادری و مادری چیزی نیست که به این سادگی ها زیر پا گذاشته شود .
پیشنهاد میکنم خانم عاطفه بزرگواری کنند و به ملاقات برادرشان بروند و صورتش را ببوسند تا اقای عارف بداند خواهرش دشمنش نیست خواهرش است
خدا به همه کسانی که گرفتار ایدئولوزی و مکتب شده اند و توسط ان به زنجیر کشیده شده اند شفا بدهد امین
جای دور نرویم کره شمالی را بنگیرید که مکتب و ایدئولوزی چنان زنجیر به دست و پای مردم بسته که مردم باید خواب های شبانه خود را هم به پلیس محلی گزارش بدهند این نتیجه سلطه ایدئولوزی و مکتب بر مردم است جائی که شوهر عمه رهبر بخاطر نداشتن شور و شوق زیاد در تائید سخنان رهبر محکوم به اعدام میشود
اسماعیل جان
سلام و خسته نباشید
در رابطه با این موجود بنده بهتر از هر کس او را میشناسم و در ستاد روابط با او کار کرده ام و جالب است بدانید که در سازمان هم کسی تره برای او خرد نمی کرد جون به غایت فرصت طلب است .او برای رسیدن به خواسته هایش خوهرانش را که هیچ هر آنجه را که نیاز باشد قربانی میکند . سال هفتاد و دو هم که به خارجه تشریف فرما شده بودند یک قاف صدور جنس!!از فروشگاه در شهر کلن آلمان داشت که تا مدتها سر این موضوع زیر تیغ بود . من شخصه هر وقت عکس و اسمش را میبینم یاد نماینده رژیم در سازمان ملل می افتم که به جرم سرقت لباس زیر از یک فروشگاه دستگیر شده بود .من همین الان با طیف وسیعی از هواداران در ارتباط هستم باور کنید چیزهایی از او تعریف میکنند که انسان شرمش میشود ولی من هیچوقت به خودم این اجازه را نمی دهم که وارد زندگی خصوصی او بشوم چون دو پسر به نامهای طاهر و احسان دارد که به شخصه به خاطر وجود گل آنها و احترام به آنها رازهایم را در سینه نگه میدارمبنابر این به شما هم توصیه میکنم در رابطه با این موجود خون خودت را کثیف نکن. او حریم و حرمت هایی را شکسته که من شرم میکنم اسم انسان را بر او بگذارم
اقای یغمائی من ایشون را میشناسم این اخر عمری میخاد یه عاقبت بخیری داشته باشه از گرز نکیر و منکر در بره بره بهشت راحت باشه اومده دنبال رهبر عقیدتی هومن بساط ملاهاست البته انشالاه بره بهشت هم خودش راحت شه هم زنده ها ازدست اینطور افراد راحت شن
انشالله خدا هرچه زودتر رحمتش کنه و بیامرزدش
روح محمد حنیف شاد تا بیاید ببینید چه کسانی اسم مجاهد خلق را که یک روز باعث افتخار بود به ننگ کشیده اند ای تف به این روزگار
یک سئوال از کربلایی محمد : آیا این آقا که اینهمه فحش و ناسزا به خواهرش به صورت یکطرفه می نویسد. حاضر است یکبار با خواهرش روبرو شود و با هم یک گفتگوی منطقی داشته باشند. با توجه به اینکه سواد سیاسی برادر بزرگتری که بقول مجاهدین این مدت تحت آموزشهای مستقیم مسعود رجوی بوده است باید بحدی باشد که بتواند خواهر خودش را قانع کند یا حداقل دیگرانی را که شاهد مناظره هستند راضی کنند. من پیشنهاد یک مناظره بین این خواهر و برادر را بصورت عمومی می دهم. حسام
خدا انشالله به این مرد یک کمی شعور بدهد آخر تو از روح آن مرحوم پدرت و مادرت خجالت نمیکشی واقعا تربیت شده های آن طویله بهتر از این نمیشوند تو که با اقوام و کسانت اینطوری با بیگانه چطوری؟اخر این مزخرفات چی هست سر هم کردی
بوی گند و تعفن اینها دیگر بدجوری بلند شده واقعا تا ته هم پوسیده شدن هم بی خبر از وضع ایران و دنیا هستند
اینها با اعضای خانواده خود که مخالف خطوط سیاسی همدیگرن کولی دریده تشریف دارند ٫ خانوادهها زن و مرد حتا بچه ها و خواهر و برادران روی همدیگر تف وتیغ می کشند! نشانه درماندگی و استیصا ل فرهنگی و سیاسی و استراتژیکی شازده و باندشه ! حساب خلق قهرمان جداست! خیلی افکار و ادبیات مهیب و ناپاکی دارند اینها !!
حمید
بابا وقت زیادی دارید صرف این اشغالها میکنین این مرتیکه مزور خودش کلی مساله دارهولی از بس وضعش خرابه اینطوری مینویسه ولش کنین حیف وقت.من اینو خوب میشناسمش
ارسال یک نظر