نوشته های شما و کارهای شما علیه مقاومت با مزدوران چه فرقی دارد یکجور است این را بخوانید و قضاوت کنید
در روز 9 ارديبهشت91 يكي از شعبه هاي اطلاعات آخوندها (با نام بنياد سحر) كه پس از تحويل حفاظت اشرف به نيروهاي عراقي براي سركوب مجاهدان اشرف داير شد، نوشت: «احسان بيدي اولين نفري بود که دقيقاً از محل اردوگاه موقت پناهندگي ليبرتي فرار کرد و خود را به نيروي پليس عراق رساند». گشتاپوي آخوندي با همان فرهنگ و ادبيات شناخته شدة «سربازان بدنام» به نقل از بيدي افزود: « من به خوبي ميدانستم که سران فرقه فقط از ريختن خون من و دوستان من به اهداف شوم خود ميرسند و هيچ ارزشي براي جان انسانها قائل نيستند... تنها آرزويم اين است که روزي سران فرقه به خاطر جنايتهايي که در حق جوانان ايران مرتکب شده اند، محاکمه شوند و دوستان ديگرم که خواهان آزادي هستند از اين فرقه نجات پيدا کنند». شعبه اطلاعات آخوندي همچنين در روز 30 ارديبهشت91 خبرداد: «تعدادي از خانواده هاي جديدالورود که قصد عزيمت به شهرک آزادي در مجاورت پادگان فرقه يي اشرف را داشتند با چند نفري از جداشدگان اخير فرقه رجوي در هتلي در بغداد ديدار نمودند... آقايان احسان بيدي و قربانعلي حسين نژاد و تعدادي ديگر که مايل به ذکر نام و نشان دادن تصوير خود نبودند با خانواده ها به گفتگو نشستند...» بيدي در هتل اطلاعات در بغداد، علاوه بر قربانعلي حسين نژاد با مزدور ديگري به نام سعيد ناصري در ارتباط بود كه بعد از حمله 6 و 7مرداد با لباس عراقي به نزد 36گروگان مي رفت تا از آنها بازجويي و كسب اطلاعات كند. http://www.aftabkaran.com/akhbar.php?id=13902
خانم فروزندهء رحیمی ! این حرفها دیگە فصلش گذشتە ،به فکر چیزای دیگە باشین . دوره ای که با این چماق هر منتقدی رو خفە می کردین گذشت . هیچکس به اندازهء شخص رجوی بوی نحوست آخوندها نمی دهد .هیچکس به اندازهء مسعود رجوی حامل روح متعفن خمینی نیست . این یاوه گوییهای شما دیگە خریداری ندارە . تشت رسواییتون از بام دنیا افتاده . به خدا شرم هم خوب چیزیە
هدایت خانم فروزنده رحیمی چرا نعل وارونه میزنید و میخواهید موضوعات مطرح شده توسط منتقدین را لوث کنید . اربابان شما به شریف ترین ادم ها مثل قصیم و روحانی ووفا که یک عمر با تمام وجود به شورای مقاومت خدمت کردن و پس از خروج با شنیع ترین تهمت ها همچون خائن مزدور جنایتکار واطلاعاتی و صدها مارک وتهمت روبرو شدند واز طرفی تهدید .چرا مثل نقل و نبات دروغ میگوئید چرا فکر میکنید مردم گوسفند هستند و نمی فهمند که خانه از پای بست ویران است .سوال این است اگر رهبری مجاهدین چه شازده و چه ملکه اگر ریگی به کفش ندارند چرا پاسخگوی اعمال خود نیستند دنیا اینگونه نیست که هر کسی هر غلطی که دلش خواست بکند بعد هم بگوید به شما مربوط نیست . سوال این است مسعود رجوی بعنوان رهبر عقیدتی ظرف 35 سال گذشته چند نسل را نابود کرده است .سوال این است که اعمالی که در درون سازمان مجاهدین خلق در قرارگاههای سازمان در عراق بوقوع پیوسته منجر به نابودی چند نسل شده است که من وما جز این نسل نابود شده هستیم .نامه اقای مصداقی به مسعود رجوی چرا بی پاسخ مانده است و بجای پاسخ با کثیف ترین تهمت ها وتهدید ها همراه بوده است .چگونه است که هر کس از این سازمان و شورا جدا میشود بلافاصله با مارک مزدور واطلاعاتی وخائن همراه میشود نکند که سازمان مجاهدین شعبه وزرات اطلاعات است و محل تکثیر مزدور و خائن . شیوه های کثیف رهبری سازمان مجاهدین در سرکوب وخقه کردن منتقدین دیگر جواب ندارد .در یک کلام شما را رجوع میدهم به اخرین نامه اقای قصیم یعنی اینکه سازمان مجاهدین و رهبری ان باید پاسخ سوالات مشخص را بدهد بگوید رقص رهائی وجود نداشته بگوید تف باران و و نعره کشیدن و حنجره دریدن وجود نداشته ما خود نیز قربانیان ان نشست های دیگ قیامت غسل وعملیات جاری هستیم ما به چشم خود دیده ایم که چگونه فرد را تا مرز خودکشی پیش برده اند چگونه به بهترین فرزندان ایران زمین که برای مبارزه با جمهوری اسلامی به سازمان مجاهدین پیوستند چه بیشرمانه گلویشان را میدریدند تف بارانشان میکردن که خفه شوند .
اشتباه گرفته اید به دسته کورها طرف نیستید در پایان شما را اهاله میدهم به پیام اقای قصیم بفرمائید به اربابانتان بگوئید واگر اربابانتان مخفی شده اند به برادران صد در صد مسئول بگوید بیایند بگویند اینها چه بوده و چه بر سر این نسل اوردید
علاوه بر راه حل اقای قصیم برای سازمان مجاهدین و رهبری ان من نیز پیشنهاد میکنم فردی از طرف سازمان مجاهدین هر کس که میخواهد باشد فقط بگویند نماینده سازمان مجاهدین در پاسخگوئی به سوالات است بیاید و اجازه بدهد خبرنگاران بیایند و پرسش و پاسخ داشته باشند اگر صداقت دارید بفرمائید
هدایت خانم فروزنده رحیمی چرا نعل وارونه میزنید و میخواهید موضوعات مطرح شده توسط منتقدین را لوث کنید . اربابان شما به شریف ترین ادم ها مثل قصیم و روحانی ووفا که یک عمر با تمام وجود به شورای مقاومت خدمت کردن و پس از خروج با شنیع ترین تهمت ها همچون خائن مزدور جنایتکار واطلاعاتی و صدها مارک وتهمت روبرو شدند واز طرفی تهدید .چرا مثل نقل و نبات دروغ میگوئید چرا فکر میکنید مردم گوسفند هستند و نمی فهمند که خانه از پای بست ویران است .سوال این است اگر رهبری مجاهدین چه شازده و چه ملکه اگر ریگی به کفش ندارند چرا پاسخگوی اعمال خود نیستند دنیا اینگونه نیست که هر کسی هر غلطی که دلش خواست بکند بعد هم بگوید به شما مربوط نیست . سوال این است مسعود رجوی بعنوان رهبر عقیدتی ظرف 35 سال گذشته چند نسل را نابود کرده است .سوال این است که اعمالی که در درون سازمان مجاهدین خلق در قرارگاههای سازمان در عراق بوقوع پیوسته منجر به نابودی چند نسل شده است که من وما جز این نسل نابود شده هستیم .نامه اقای مصداقی به مسعود رجوی چرا بی پاسخ مانده است و بجای پاسخ با کثیف ترین تهمت ها وتهدید ها همراه بوده است .چگونه است که هر کس از این سازمان و شورا جدا میشود بلافاصله با مارک مزدور واطلاعاتی وخائن همراه میشود نکند که سازمان مجاهدین شعبه وزرات اطلاعات است و محل تکثیر مزدور و خائن . شیوه های کثیف رهبری سازمان مجاهدین در سرکوب وخقه کردن منتقدین دیگر جواب ندارد .در یک کلام شما را رجوع میدهم به اخرین نامه اقای قصیم یعنی اینکه سازمان مجاهدین و رهبری ان باید پاسخ سوالات مشخص را بدهد بگوید رقص رهائی وجود نداشته بگوید تف باران و و نعره کشیدن و حنجره دریدن وجود نداشته ما خود نیز قربانیان ان نشست های دیگ قیامت غسل وعملیات جاری هستیم ما به چشم خود دیده ایم که چگونه فرد را تا مرز خودکشی پیش برده اند چگونه به بهترین فرزندان ایران زمین که برای مبارزه با جمهوری اسلامی به سازمان مجاهدین پیوستند چه بیشرمانه گلویشان را میدریدند تف بارانشان میکردن که خفه شوند .
اشتباه گرفته اید به دسته کورها طرف نیستید در پایان شما را اهاله میدهم به پیام اقای قصیم بفرمائید به اربابانتان بگوئید واگر اربابانتان مخفی شده اند به برادران صد در صد مسئول بگوید بیایند بگویند اینها چه بوده و چه بر سر این نسل اوردید
علاوه بر راه حل اقای قصیم برای سازمان مجاهدین و رهبری ان من نیز پیشنهاد میکنم فردی از طرف سازمان مجاهدین هر کس که میخواهد باشد فقط بگویند نماینده سازمان مجاهدین در پاسخگوئی به سوالات است بیاید و اجازه بدهد خبرنگاران بیایند و پرسش و پاسخ داشته باشند اگر صداقت دارید بفرمائید
بعد سریال استفراغهای متعفن شاعرمفلوک در«زرداب» که نبوغ «رهایی» از«هفت حصار»، درتوصیف هرآنچه درزمین وزمان وافلاک وکون ومکان مستور است با پایین تنه انسان درآن بسیارواضح بیان شده بود، گویا کارفرما فهمید که او در حال گلاب زدن است و دهنه را کشید که عمو یواش، مرحله سوزی نکن توحالا حالاها باید کارکنی و «رهایی ازهفت حصار» مجاهدین را مدون کنی یک کمی هم با «استدلال ومنطق» به این فرقه حمله کن تا مانع وسرمشقی برای هرآنکه درگذشته وحال وآینده قصد مبارزه ومقاومت«زودرس» با خمینی وآل خمینی را داشته ودارد وخواهد داشت بشوی . آخر این زبان بستهٌ بی اراده در مطالب واشعار جدیدش که در «زرداب»، «پژواک» یافته، چنان لوش ولجنی ازخود بارز نمود که پاک مایه «آبروریزی» همریشان شده بود و در زمینه تشبیه های پایین تنه با «بتول سلطانی» نه فقط هم نفس وهم صدا بلکه در«تدوین و نظم» یک قد وهیکل نیز از او رشیدترشده بود. شاید به همین دلیل شاعرمفلوک و وا داده اینبار«به اختیار» شروع به گزارش آزاد شدن از«حصارهایی» پرداخت که درزندگی پنج شش دهه ای اش بی اختیار گرفتارآن بوده وآن را در«زرداب» درج نمود وبه زبان «ایجاز» که خوب آن را فوت آب است وحالیه بعد از«رهایی ازحصارها» به اخوی وهمکاران سیگنال داده که اٌناحاضریراق، این علامت درعرض چند دقیقه از سوی «همجنسان» او(به معنای عملی ونه نرینه ومادینه) مورد استقبال قرارگرفت که بریز بیرون و:«جانا سخن اززبان ما میگویی». حصارهایی که شاعربی اراده ومفلوک دیروز ومختار و رهای امروز را از لذائذ روزگار وعنفوان جوانی محروم کرده خیلی شنیدنی است وشباهت های سرمشقی بسیار نزدیکی با یکی از همریشانش در دوهه ونیم پیش دارد، ما که شاهد نبودیم تواب خائن ایرج مصداقی سرمیز توبه با بازجویش چه میگفته ولی آن چیزی که خودش درلابلای کتابش ازدهنش دررفته مشابهت بسیار«محتوایی» با توبه نامه خروج از«حصار» شاعر مفلوک دارد. آنوقت وقتی من میگویم شاعر «روستایی» به اروپا رسیده به او وهمپالکیهایش برمیخورد آخراگراین شاعر«رها شده ازحصارها» مثل ممدوحش تواب خائن ایرج مصداقی «شهری» بود، بیست وپنج سال پیش از«حصار» رها می شد وخودش را اینچنین مضحکه عام وخاص نمی کرد، حسابش را بکنید این حیوانکی سال پنجاه هفت میامد خارجه، آنوقت از«هفت حصار» ی که تاریخ وفرهنگ مبارزاتی ایران ومجاهدین اورا درخود محصورکرده بودند خیلی زودتر «رها » میشد والان سی تا امثال علیرضا نوریزاده تا اکبر گنجی وامثالهم را درجیب کوچک شلوارش داشت!! وعمر وجوانی اش را هم دوراز لذائذ شیرین تلف نکرده بود، واقعا که مجاهدین وتاریخ معاصرایران با «حصارهایشان» حق این زبان بسته را خورده اند وبه او بدهکارند وباید ازآنها انتقام گرفت، خواندن دقیق «هفت حصار» شاعر مفلوک را باید همچون «هفت شهر عشق» با دقت خواند ودرآن مانند «عطارگشت» تا «اندرخم یک کوچه نماند»، آخر تا کی باید حرف از مبارزه ومقاومت زد این حرفها قدیمی شده وبی فایده است باید از «حصارهای مجاهدین» رها شد وتا فرق سر درکثافت آخوندی شد وزبان وزارت اطلاعات گردید. http:غرق //www.aftabkaran.com/maghale.php?id=3564
فردی به نام هاشم زاده ثابت که در دهن دریدگی و توهین به اقای وفا گوی سبقت را از نوادگان عقیدتی اش خمینی ربوده است پاسداران خمینی و بسیجی های حزب الهی وقتی در خیابان های تهران و شهرهای دیگر میهنمان ایران به حریم و حرمت مردم ایران حمله میکنند و گلوی انها را می درند و میگویند ساکت حرف نزنید والا شما جز خائنین هستید و جاسوس هستید و الی اخر و حالا این نوادگان خمینی پست فطرت در کسوت رهبر عقیدتی گوی سبقت را از همان پاسداران لاجوردی ربوده اند فراموش کرده اند که همین اولادان نامشروع خمینی به شاعر نامدار ایران احمد شاملو میگفتند بدتر از پاسدار و خائن یادشان رفته است که مسعود رجوی خمینی را لیس میزد و میگفت پدر عقیدتی وامام یادشان رفته است که وقتی خمینی انها را سهیم در قدرت نکرد سر به شورش برداشتند که ما حاکمیت میخواهیم .دعوای خمینی و رجوی نه برسر منافع مردم ایران بلکه دعوای تقسیم حاکمیت بوده است .اینها فراموش کرده اند وقتی خمینی دجال حاظر نشد رجوی را شریک حاکمیت کند دست به سلاح بردند و در این راه انسانهای بی گناهی زیادی را به کشتن دادن هر دو طرف همچون کفتار پلید به جان مردم و جوانان افتادند .دیری نپائید که این رمال سر از اخور صدام حسین در اورد و مشغول لیس زدن چکمه های خونین صدام شد تا کینه کسب حاکمیت را از طریق صدام حسین بدست اورد .اما دست روزگار صدام را برد زیر خاک . نوشته های این شغالان رهبر عقیدتی را نگاه کنید و نوشته های شریعتمداری کیهان جمهوری اسلامی را کاملا مشابه هم هستند
بالاخره روزی جمهوری اسلامی سرنگون خواهد شد و ان روز چه روز مبارکی خواهد بود روزی که نه از خمینی و پاسداران وبسیجی هایش خبری است ونه از پاسداران وچماقداران این یکی رهبر عقیدتی هر دو جریان با هم محشور خواهند شد کشور ایران مال ایرانیان است و نه برای وطن فروشان و رمالان خیمنی صفت و نوادگان صدام حسین
به به ناشناس گرامی! دلم برات تنگ شده بود . عرض کنم خدمتتان آدم که عقلش به زیر کمربندش وصل باشه می شه احمد واقف ،گوهر بی بدیل رجوی که نشست سراسری گذاشت و در اعتراض به اینکە بچه ها رفتە بودن باشگاه بدنسازی و ورزش می کردن ،پای تخته نوشت : بدنسازی مساوی با جیم ، مساوی با شیطان رجیم!!!
از خواندن نوشته یک عضو دفتر سیاسی سابق که حالا با اسم مستعار "هاشم زاده ثابت" با مدد آفتابه بدستها به طهارت ممشغول است به راحتی می توان فهمید که چقدر شازده و دم و دستگاهش از نوشته اقای یغمایی سوخته اند. عکس العمل دیوانه وار این جناب بیشتر شبیه به یک کفتار هار زخم زخورده است تا یک فرد سیاسی. سقوط شازده و دار و دسته سیاه کارش تا به این نقطه بسیار رقت آور است.
سوزی چقدر درست گفتی لقمان هیچ کس به اندازه رهبر بوی نجاست جمهوری اسلامی نمی دهد هیچ کس به اندازه او حامل روح پلید خمینی جنایتکار نبوده ونیست البته خوب دلیل دارد خمینی ملعون پدر عقیدتی رهبر عقیدتی بوده است باید که روح پلید و جسم متعفن خمینی به جسم این رمال برود .در ضمن توله های رهبر عقیدتی هم کم شباهتی به توله های خمینی ندارند پاسداران و فاطی کماندوهای خمینی مگه چیکار کردند ومیکنند که توله های این یکی نمی کنند. فقط یک فرق باهم دارند یکی غالب است دیگری مغلوب محتوای هر دو یکیست چون یک سیب گندیده که از وسط دو نیمش کنی سربازان گمنام وبی نام و بدنام هر دو گلو میدرند وصدا را در گلو میخواهند خفه کنند راستی از رهبر عقیدتی چه خبر میگن زبونم لال............دیگه پیامی از چاه نیومده فکر کنم رفته پیش پدر عقیدتی خمینی کفن پاره اگر دیدیدش بگید یک ملتی منتظر زهورش هستند سوالات زیادی هست که باید جواب بدهد بهش سلام برسانید بگید ما را زیاد منتظر نگذارد چون توله هاش بد جوری دارن سر به دیوار میکوبند و به هر کسی میرسند شاخ میزنند پاچه همه رو دارن میگیرن ا
۱۴ نظر:
وفا دوست دارم
پرویز
خیلی گویا و جالب است باندازه یک کتاب با ادم حرف میزند
نوشته های شما و کارهای شما علیه مقاومت با مزدوران چه فرقی دارد یکجور است این را بخوانید و قضاوت کنید
در روز 9 ارديبهشت91 يكي از شعبه هاي اطلاعات آخوندها (با نام بنياد سحر) كه پس از تحويل حفاظت اشرف به نيروهاي عراقي براي سركوب مجاهدان اشرف داير شد، نوشت: «احسان بيدي اولين نفري بود که دقيقاً از محل اردوگاه موقت پناهندگي ليبرتي فرار کرد و خود را به نيروي پليس عراق رساند».
گشتاپوي آخوندي با همان فرهنگ و ادبيات شناخته شدة «سربازان بدنام» به نقل از بيدي افزود: « من به خوبي ميدانستم که سران فرقه فقط از ريختن خون من و دوستان من به اهداف شوم خود ميرسند و هيچ ارزشي براي جان انسانها قائل نيستند... تنها آرزويم اين است که روزي سران فرقه به خاطر جنايتهايي که در حق جوانان ايران مرتکب شده اند، محاکمه شوند و دوستان ديگرم که خواهان آزادي هستند از اين فرقه نجات پيدا کنند». شعبه اطلاعات آخوندي همچنين در روز 30 ارديبهشت91 خبرداد: «تعدادي از خانواده هاي جديدالورود که قصد عزيمت به شهرک آزادي در مجاورت پادگان فرقه يي اشرف را داشتند با چند نفري از جداشدگان اخير فرقه رجوي در هتلي در بغداد ديدار نمودند... آقايان احسان بيدي و قربانعلي حسين نژاد و تعدادي ديگر که مايل به ذکر نام و نشان دادن تصوير خود نبودند با خانواده ها به گفتگو نشستند...» بيدي در هتل اطلاعات در بغداد، علاوه بر قربانعلي حسين نژاد با مزدور ديگري به نام سعيد ناصري در ارتباط بود كه بعد از حمله 6 و 7مرداد با لباس عراقي به نزد 36گروگان مي رفت تا از آنها بازجويي و كسب اطلاعات كند.
http://www.aftabkaran.com/akhbar.php?id=13902
خانم فروزندهء رحیمی ! این حرفها دیگە فصلش گذشتە ،به فکر چیزای دیگە باشین . دوره ای که با این چماق هر منتقدی رو خفە می کردین گذشت . هیچکس به اندازهء شخص رجوی بوی نحوست آخوندها نمی دهد .هیچکس به اندازهء مسعود رجوی حامل روح متعفن خمینی نیست . این یاوه گوییهای شما دیگە خریداری ندارە . تشت رسواییتون از بام دنیا افتاده . به خدا شرم هم خوب چیزیە
لقمان
هدایت
خانم فروزنده رحیمی چرا نعل وارونه میزنید و میخواهید موضوعات مطرح شده توسط منتقدین را لوث کنید . اربابان شما به شریف ترین ادم ها مثل قصیم و روحانی ووفا که یک عمر با تمام وجود به شورای مقاومت خدمت کردن و پس از خروج با شنیع ترین تهمت ها همچون خائن مزدور جنایتکار واطلاعاتی و صدها مارک وتهمت روبرو شدند واز طرفی تهدید .چرا مثل نقل و نبات دروغ میگوئید چرا فکر میکنید مردم گوسفند هستند و نمی فهمند که خانه از پای بست ویران است .سوال این است اگر رهبری مجاهدین چه شازده و چه ملکه اگر ریگی به کفش ندارند چرا پاسخگوی اعمال خود نیستند دنیا اینگونه نیست که هر کسی هر غلطی که دلش خواست بکند بعد هم بگوید به شما مربوط نیست .
سوال این است مسعود رجوی بعنوان رهبر عقیدتی ظرف 35 سال گذشته چند نسل را نابود کرده است .سوال این است که اعمالی که در درون سازمان مجاهدین خلق در قرارگاههای سازمان در عراق بوقوع پیوسته منجر به نابودی چند نسل شده است که من وما جز این نسل نابود شده هستیم .نامه اقای مصداقی به مسعود رجوی چرا بی پاسخ مانده است و بجای پاسخ با کثیف ترین تهمت ها وتهدید ها همراه بوده است .چگونه است که هر کس از این سازمان و شورا جدا میشود بلافاصله با مارک مزدور واطلاعاتی وخائن همراه میشود نکند که سازمان مجاهدین شعبه وزرات اطلاعات است و محل تکثیر مزدور و خائن .
شیوه های کثیف رهبری سازمان مجاهدین در سرکوب وخقه کردن منتقدین دیگر جواب ندارد .در یک کلام شما را رجوع میدهم به اخرین نامه اقای قصیم یعنی اینکه سازمان مجاهدین و رهبری ان باید پاسخ سوالات مشخص را بدهد بگوید رقص رهائی وجود نداشته بگوید تف باران و و نعره کشیدن و حنجره دریدن وجود نداشته ما خود نیز قربانیان ان نشست های دیگ قیامت غسل وعملیات جاری هستیم ما به چشم خود دیده ایم که چگونه فرد را تا مرز خودکشی پیش برده اند چگونه به بهترین فرزندان ایران زمین که برای مبارزه با جمهوری اسلامی به سازمان مجاهدین پیوستند چه بیشرمانه گلویشان را میدریدند تف بارانشان میکردن که خفه شوند .
اشتباه گرفته اید به دسته کورها طرف نیستید در پایان شما را اهاله میدهم به پیام اقای قصیم بفرمائید به اربابانتان بگوئید واگر اربابانتان مخفی شده اند به برادران صد در صد مسئول بگوید بیایند بگویند اینها چه بوده و چه بر سر این نسل اوردید
علاوه بر راه حل اقای قصیم برای سازمان مجاهدین و رهبری ان من نیز پیشنهاد میکنم فردی از طرف سازمان مجاهدین هر کس که میخواهد باشد فقط بگویند نماینده سازمان مجاهدین در پاسخگوئی به سوالات است بیاید و اجازه بدهد خبرنگاران بیایند و پرسش و پاسخ داشته باشند اگر صداقت دارید بفرمائید
هدایت
خانم فروزنده رحیمی چرا نعل وارونه میزنید و میخواهید موضوعات مطرح شده توسط منتقدین را لوث کنید . اربابان شما به شریف ترین ادم ها مثل قصیم و روحانی ووفا که یک عمر با تمام وجود به شورای مقاومت خدمت کردن و پس از خروج با شنیع ترین تهمت ها همچون خائن مزدور جنایتکار واطلاعاتی و صدها مارک وتهمت روبرو شدند واز طرفی تهدید .چرا مثل نقل و نبات دروغ میگوئید چرا فکر میکنید مردم گوسفند هستند و نمی فهمند که خانه از پای بست ویران است .سوال این است اگر رهبری مجاهدین چه شازده و چه ملکه اگر ریگی به کفش ندارند چرا پاسخگوی اعمال خود نیستند دنیا اینگونه نیست که هر کسی هر غلطی که دلش خواست بکند بعد هم بگوید به شما مربوط نیست .
سوال این است مسعود رجوی بعنوان رهبر عقیدتی ظرف 35 سال گذشته چند نسل را نابود کرده است .سوال این است که اعمالی که در درون سازمان مجاهدین خلق در قرارگاههای سازمان در عراق بوقوع پیوسته منجر به نابودی چند نسل شده است که من وما جز این نسل نابود شده هستیم .نامه اقای مصداقی به مسعود رجوی چرا بی پاسخ مانده است و بجای پاسخ با کثیف ترین تهمت ها وتهدید ها همراه بوده است .چگونه است که هر کس از این سازمان و شورا جدا میشود بلافاصله با مارک مزدور واطلاعاتی وخائن همراه میشود نکند که سازمان مجاهدین شعبه وزرات اطلاعات است و محل تکثیر مزدور و خائن .
شیوه های کثیف رهبری سازمان مجاهدین در سرکوب وخقه کردن منتقدین دیگر جواب ندارد .در یک کلام شما را رجوع میدهم به اخرین نامه اقای قصیم یعنی اینکه سازمان مجاهدین و رهبری ان باید پاسخ سوالات مشخص را بدهد بگوید رقص رهائی وجود نداشته بگوید تف باران و و نعره کشیدن و حنجره دریدن وجود نداشته ما خود نیز قربانیان ان نشست های دیگ قیامت غسل وعملیات جاری هستیم ما به چشم خود دیده ایم که چگونه فرد را تا مرز خودکشی پیش برده اند چگونه به بهترین فرزندان ایران زمین که برای مبارزه با جمهوری اسلامی به سازمان مجاهدین پیوستند چه بیشرمانه گلویشان را میدریدند تف بارانشان میکردن که خفه شوند .
اشتباه گرفته اید به دسته کورها طرف نیستید در پایان شما را اهاله میدهم به پیام اقای قصیم بفرمائید به اربابانتان بگوئید واگر اربابانتان مخفی شده اند به برادران صد در صد مسئول بگوید بیایند بگویند اینها چه بوده و چه بر سر این نسل اوردید
علاوه بر راه حل اقای قصیم برای سازمان مجاهدین و رهبری ان من نیز پیشنهاد میکنم فردی از طرف سازمان مجاهدین هر کس که میخواهد باشد فقط بگویند نماینده سازمان مجاهدین در پاسخگوئی به سوالات است بیاید و اجازه بدهد خبرنگاران بیایند و پرسش و پاسخ داشته باشند اگر صداقت دارید بفرمائید
بعد سریال استفراغهای متعفن شاعرمفلوک در«زرداب» که نبوغ «رهایی» از«هفت حصار»، درتوصیف هرآنچه درزمین وزمان وافلاک وکون ومکان مستور است با پایین تنه انسان درآن بسیارواضح بیان شده بود، گویا کارفرما فهمید که او در حال گلاب زدن است و دهنه را کشید که عمو یواش، مرحله سوزی نکن توحالا حالاها باید کارکنی و «رهایی ازهفت حصار» مجاهدین را مدون کنی یک کمی هم با «استدلال ومنطق» به این فرقه حمله کن تا مانع وسرمشقی برای هرآنکه درگذشته وحال وآینده قصد مبارزه ومقاومت«زودرس» با خمینی وآل خمینی را داشته ودارد وخواهد داشت بشوی .
آخر این زبان بستهٌ بی اراده در مطالب واشعار جدیدش که در «زرداب»، «پژواک» یافته، چنان لوش ولجنی ازخود بارز نمود که پاک مایه «آبروریزی» همریشان شده بود و در زمینه تشبیه های پایین تنه با «بتول سلطانی» نه فقط هم نفس وهم صدا بلکه در«تدوین و نظم» یک قد وهیکل نیز از او رشیدترشده بود.
شاید به همین دلیل شاعرمفلوک و وا داده اینبار«به اختیار» شروع به گزارش آزاد شدن از«حصارهایی» پرداخت که درزندگی پنج شش دهه ای اش بی اختیار گرفتارآن بوده وآن را در«زرداب» درج نمود وبه زبان «ایجاز» که خوب آن را فوت آب است وحالیه بعد از«رهایی ازحصارها» به اخوی وهمکاران سیگنال داده که اٌناحاضریراق، این علامت درعرض چند دقیقه از سوی «همجنسان» او(به معنای عملی ونه نرینه ومادینه) مورد استقبال قرارگرفت که بریز بیرون و:«جانا سخن اززبان ما میگویی».
حصارهایی که شاعربی اراده ومفلوک دیروز ومختار و رهای امروز را از لذائذ روزگار وعنفوان جوانی محروم کرده خیلی شنیدنی است وشباهت های سرمشقی بسیار نزدیکی با یکی از همریشانش در دوهه ونیم پیش دارد، ما که شاهد نبودیم تواب خائن ایرج مصداقی سرمیز توبه با بازجویش چه میگفته ولی آن چیزی که خودش درلابلای کتابش ازدهنش دررفته مشابهت بسیار«محتوایی» با توبه نامه خروج از«حصار» شاعر مفلوک دارد.
آنوقت وقتی من میگویم شاعر «روستایی» به اروپا رسیده به او وهمپالکیهایش برمیخورد آخراگراین شاعر«رها شده ازحصارها» مثل ممدوحش تواب خائن ایرج مصداقی «شهری» بود، بیست وپنج سال پیش از«حصار» رها می شد وخودش را اینچنین مضحکه عام وخاص نمی کرد، حسابش را بکنید این حیوانکی سال پنجاه هفت میامد خارجه، آنوقت از«هفت حصار» ی که تاریخ وفرهنگ مبارزاتی ایران ومجاهدین اورا درخود محصورکرده بودند خیلی زودتر «رها » میشد والان سی تا امثال علیرضا نوریزاده تا اکبر گنجی وامثالهم را درجیب کوچک شلوارش داشت!! وعمر وجوانی اش را هم دوراز لذائذ شیرین تلف نکرده بود، واقعا که مجاهدین وتاریخ معاصرایران با «حصارهایشان» حق این زبان بسته را خورده اند وبه او بدهکارند وباید ازآنها انتقام گرفت، خواندن دقیق «هفت حصار» شاعر مفلوک را باید همچون «هفت شهر عشق» با دقت خواند ودرآن مانند «عطارگشت» تا «اندرخم یک کوچه نماند»، آخر تا کی باید حرف از مبارزه ومقاومت زد این حرفها قدیمی شده وبی فایده است باید از «حصارهای مجاهدین» رها شد وتا فرق سر درکثافت آخوندی شد وزبان وزارت اطلاعات گردید.
http:غرق //www.aftabkaran.com/maghale.php?id=3564
آق اسمال , با استناعت از استاد معین : فکر می کنید , عقل آدمی به زیر کمربندش وصل باشه , به اون چی باید گفت؟
صادق
فردی به نام هاشم زاده ثابت که در دهن دریدگی و توهین به اقای وفا گوی سبقت را از نوادگان عقیدتی اش خمینی ربوده است
پاسداران خمینی و بسیجی های حزب الهی وقتی در خیابان های تهران و شهرهای دیگر میهنمان ایران به حریم و حرمت مردم ایران حمله میکنند و گلوی انها را می درند و میگویند ساکت حرف نزنید والا شما جز خائنین هستید و جاسوس هستید و الی اخر و حالا این نوادگان خمینی پست فطرت در کسوت رهبر عقیدتی گوی سبقت را از همان پاسداران لاجوردی ربوده اند فراموش کرده اند که همین اولادان نامشروع خمینی به شاعر نامدار ایران احمد شاملو میگفتند بدتر از پاسدار و خائن یادشان رفته است که مسعود رجوی خمینی را لیس میزد و میگفت پدر عقیدتی وامام یادشان رفته است که وقتی خمینی انها را سهیم در قدرت نکرد سر به شورش برداشتند که ما حاکمیت میخواهیم .دعوای خمینی و رجوی نه برسر منافع مردم ایران بلکه دعوای تقسیم حاکمیت بوده است .اینها فراموش کرده اند وقتی خمینی دجال حاظر نشد رجوی را شریک حاکمیت کند دست به سلاح بردند و در این راه انسانهای بی گناهی زیادی را به کشتن دادن هر دو طرف همچون کفتار پلید به جان مردم و جوانان افتادند .دیری نپائید که این رمال سر از اخور صدام حسین در اورد و مشغول لیس زدن چکمه های خونین صدام شد تا کینه کسب حاکمیت را از طریق صدام حسین بدست اورد .اما دست روزگار صدام را برد زیر خاک .
نوشته های این شغالان رهبر عقیدتی را نگاه کنید و نوشته های شریعتمداری کیهان جمهوری اسلامی را کاملا مشابه هم هستند
بالاخره روزی جمهوری اسلامی سرنگون خواهد شد و ان روز چه روز مبارکی خواهد بود
روزی که نه از خمینی و پاسداران وبسیجی هایش خبری است ونه از پاسداران وچماقداران این یکی رهبر عقیدتی هر دو جریان با هم محشور خواهند شد
کشور ایران مال ایرانیان است و نه برای وطن فروشان و رمالان خیمنی صفت و نوادگان صدام حسین
به به ناشناس گرامی! دلم برات تنگ شده بود . عرض کنم خدمتتان آدم که عقلش به زیر کمربندش وصل باشه می شه احمد واقف ،گوهر بی بدیل رجوی که نشست سراسری گذاشت و در اعتراض به اینکە بچه ها رفتە بودن باشگاه بدنسازی و ورزش می کردن ،پای تخته نوشت : بدنسازی مساوی با جیم ، مساوی با شیطان رجیم!!!
لقمان
از خواندن نوشته یک عضو دفتر سیاسی سابق که حالا با اسم مستعار "هاشم زاده ثابت" با مدد آفتابه بدستها به طهارت ممشغول است به راحتی می توان فهمید که چقدر شازده و دم و دستگاهش از نوشته اقای یغمایی سوخته اند.
عکس العمل دیوانه وار این جناب بیشتر شبیه به یک کفتار هار زخم زخورده است تا یک فرد سیاسی. سقوط شازده و دار و دسته سیاه کارش تا به این نقطه بسیار رقت آور است.
ستاره سهیل
سوزی چقدر درست گفتی لقمان هیچ کس به اندازه رهبر بوی نجاست جمهوری اسلامی نمی دهد هیچ کس به اندازه او حامل روح پلید خمینی جنایتکار نبوده ونیست البته خوب دلیل دارد خمینی ملعون پدر عقیدتی رهبر عقیدتی بوده است باید که روح پلید و جسم متعفن خمینی به جسم این رمال برود .در ضمن توله های رهبر عقیدتی هم کم شباهتی به توله های خمینی ندارند پاسداران و فاطی کماندوهای خمینی مگه چیکار کردند ومیکنند که توله های این یکی نمی کنند. فقط یک فرق باهم دارند یکی غالب است دیگری مغلوب محتوای هر دو یکیست چون یک سیب گندیده که از وسط دو نیمش کنی سربازان گمنام وبی نام و بدنام هر دو گلو میدرند وصدا را در گلو میخواهند خفه کنند راستی از رهبر عقیدتی چه خبر میگن زبونم لال............دیگه پیامی از چاه نیومده فکر کنم رفته پیش پدر عقیدتی خمینی کفن پاره اگر دیدیدش بگید یک ملتی منتظر زهورش هستند سوالات زیادی هست که باید جواب بدهد بهش سلام برسانید بگید ما را زیاد منتظر نگذارد چون توله هاش بد جوری دارن سر به دیوار میکوبند و به هر کسی میرسند شاخ میزنند پاچه همه رو دارن میگیرن ا
اق اسمال , چند وقته از قتل های درون سازمانی برامون ننوشته ای تا ارشاد بشیم!راستی چه خبر؟
خانم دكتر جند وقته اقاى يقمايى شما را توى سطل اشغال انداخته ؟
حسين
ارسال یک نظر