دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی
افتاب خواهد دمید
این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید
کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید
در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
روی تابلو کلیک کنید
روی تصویر کلیک منید
تاریخ دوران باستانی ایران
۱۵ نظر:
استاد عزیز
درود بر شما چقدر زیبا و پر شور حتی دین و مذهب که من از ان فراری ام در شعر شما زیبا میشود. بمانید استاد و بسرائید
عالی . زیباست و لذت بردم
یک احساس تازه ای از عید پیدا کردم و بانو که از سر کار که برگردد فطریه را خواهم گرفت درود بر شما
از سراپای این شعر جنسیت وحشی چک چک میکند. و توهین به تمام مسلمانهاست واقعا خجالت بکشید شما دیگر سنی ازتان گذشته است واقعا شرم کنید
خدیجه خانوم شما اصلا شعر میفهمی چیه؟اگه میفهمی لطفا توضیح بده؟ اصلا تو تو ایرون بزرگ شدی؟؟؟
ایرج گرامی که فامیلت را ننوشته ای
ممنون از محبتهای بی پایانت. حدس تو درست است! ولی متاسفانه به دلیل اینکه خیلی مرا بالا برده ای کامنتت قابل انتشار نیست. خوش باشی
مهرى خديجه جان اميدوارم خداوند متعال يك عقلى به تو ووجه زيادى به من عنايت فرمايد ارواح جدت دست از سياست وشعر شناسى وشعر خوانى بردار با تشكر
فرمایش این خواهر آجیده آدم را یا فیلم دکامرون پازولینی و آن صحنه هایی که خواهران راهبه ناگهان «جنسیت وحشی» را کشف می کنند می اندازد. گربه دستش به گوشت نمی رسید گفت چه بوی بدی میده
حال شناس
کلام نیم بندی گفته ای یغما
عجب شعر چرندی گفته ای یغما
ولی عیبی ندارد ای یغمای شوریده سر
از ماچیدن یار مشنگی گفته ای یغما
خدارا شکر نکردی بند به این وآن
فقط از قامت بالابلندی گفته ای یغما
سیاست را ببوس و گوشه ای بنداز
که ازسیاست فقط چرندی گفته ای یغما
برای مریم و مسعود دیگر نمیسرائی
برای ایرج شعر کلنگی گفته ای یغما
عجب سانسورچی زبلی هستی در کار
مخلوط سانسوروآب قندی گفته ای یغما
آقای یغمایی
باور کنید که اگر قرار می بود افطارمان را مکیدن لب یار باز کنیم و سحری مون رو هم با همان خوراک بهشتی، من که دین را به هیچ می گیرم، مسلمون می شدم و هر روز روزه می گرفتم فقط به عشق این که یار نازنینم رو بغلش کنم و ببوسم هی افطار کنم.
اما کاش به رباعی تون هم یک کم چاشنی بیشتری می زدید و حال بیشتری به اش می دادید.
یک کلوم حرف حساب هم به خدیجه خانم آجیده (عجب اسم با مسمایی. می دونید که آجیده یعنی مضرس، چهل تکه و سوراخ سوراخ شده) خدیجه خانوم جان آجیده راستش را بخواهی آدم هرچه سنش بالاتر می ره بیشتر دلش مسائل جنسی و بوس و کنار می خواد، می دونی که چرا؟ پیری داره می رسه و بزرگترین لذت دنیا داره از دست میره، عزیز دلم!
سلام اقای یغمائی
حیف از این شعرهای زیبا که در آن حرف از اسلام زده اید من 25 سال است که مجاهدین را ترک کرده ام و حالا میفهمم مشکل از مجاهدین و حتی خمینی نسیت مشکل از اسلام است دینی بسیار عقب مانده و مزاحم زندگی انسانها که زندگس بشسیار ملتها را به نکبت کشانده دینی خشن بیرحم بسیار ارتجاعی که واقعا در همه چیزش مزاحم و خطرناک است. لطفت شعرهای زیبای خود را با مفاهیم این دین نیامیزید. متاسفانه دهه ها مانده که همه بفهمند م و اعتیاد تاریخی مردم ادامه دارد ولی هنرمندان باید پیشرو باشند من همه چیزم توسط این دین نابود شد
با احترام
سهیلا
ایرج گرامی که فامیلت را ننوشته ای
دوباره ممنون از محبتهای بی پایانت. حدس تو درست است! ولی متاسفانه به دلیل اینکه خیلی مرا بالا برده ای کامنتت قابل انتشار نیست. خوش باشی
همچنین از کامنت گذاران میخواهم در کامنتها مسائل را به ابتذال نکشند ما ایرانی ها به اندازه کافی اسیر ابتذال هستیم با تشکر
سهیلا
بهار اقدمی
من بند تنبونم در رفته بود با شعر تو درسش کردم مرسی
من یک موقع نماز شبم میخوندم ولی الان حالم از دین به هم میخوره اسلام از نفر اولش تا این داعشیای خونخور نسخه اصل هستن باید انداختش دور پدرمون در اومد از دست همه
یک روز مسلمانی و قرآن خوانی
یک روز ز کافران و زندیقانی
از بهر فریب مردمان هرروزی
یک جور تو اسب خویشتن میرانی
****
دانند همه خلق جهان شیادی
پنهان بکنی یا نکنی بربادی
هرچیز به مکتب تو بازیچه توست
قران و حدیث و آیه ، خود لو دادی
خیام
ارسال یک نظر