دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۴ شهریور ۱۳, جمعه

گفت و شنود با اسماعیل وفا یغمائی (۱۳) زیبایی‌های آغاز انقلاب به کجا رفت؟ همنشین بهار

گفت و شنود با اسماعیل وفا یغمائی (۱) گفت و شنود با اسماعیل وفا یغمائی (۲) گفت و شنود با اسماعیل وفا یغمائی (۳) گفت‌و‌شنود با اسماعیل وقا یغمائی(۴) گفت‌و‌شنود با اسماعیل وفا یغمائی(۵) گفت‌و‌شنود با اسماعیل وفا یغمائی(۶) گفت‌و‌شنود با اسماعیل وفا یغمائی(۷) گفت‌و‌شنود با اسماعیل وفا یغمائی (۸)  گفت‌و‌شنود با اسماعیل وفا یغمائی (۹)گفت‌و‌شنود با اسماعیل وفا یغمائی (۱۰) گفت‌و‌شنود با اسماعیل وفا یغمائی (۱۱) گفت‌و‌شنود با اسماعیل وفا یغمائی (۱۲) 

۴۶ نظر:

میهن پرست گفت...

خود گوئی و خود خندی
عجب مرد هنرمندی
مصاحبه دو عنصر از جنبش و انقلاب بریده بسیار جالب خسته نباشید
پاینده ایران
درود بر مقاومت و مجاهدین خلق سرافراز

ناشناس گفت...

درود بر مسعود رجوی سمبل مبارزات مردم ایران در برابر وحشی ترین رژیم حاکم بر ایران و درود بر انقلاب درونی مجاهدین خلق که تضمین حفاظت از انقلاب مردم ایران بوده هست و خواهد بود
ایرانی

ستاره ستاره گفت...

در جائی این را خوانده بودم نمیدانم مال کی هست ولی یاداشتش کرده بودم دلم مخواست بعد از شنیدن این بخش اینجا بنویسمش
___
همه ی ما دست اندر کار ساختن تئوری "چرا" و "چه می توان کرد" و "چه باید کرد" و "چه" های دیگر هستیم. هیچ کداممان هم دروغ نمی گوییم! آرزوها، آرمان ها، ایدآل ها و خواست ها چیز دیگری است و واقعیت ها چیز دیگر. نمی خواهم بگویم که تمایلات ما، تخیلانه، شاعرانه و ... است. بدون هیچ تردیدی، تمایلات ما با واقعیت ها و شرایط موجود گره خورده است! ما دیگر "نابالغ" نیستیم! اما ناتوان شاید! و این با خواستن و جنگیدن بسیار فرق می کند.

م.ح فرانسه گفت...

مثل همیشه بسیار آموزنده بود واقعا باید تشکر کرد بحث بنظر من فراتر از مسئله مجاهدین خلق است و نشان میدهد باید واقعگرا بود و گرنه چه چیزهائی اتفاق میافتد

ح سردار گفت...

حضرت مستطاب عالیجناب اسماعیل وفا یغمائی فرض اینکه حرفهای سرکار درست!! ایا تضاد اصلی مجاهدینند یا رزیم اخوندها؟؟؟ شما همینقدر که مجاهدین را نقدشان میکنید اخوندها را هم نقد میکنید؟؟ اگر از منبر جنتمکانی پائین بیائید خودتان را میبینید

کسی که از اخوندهای بیشرف متنفر است گفت...

موی دمب سگ کوچکترین مجاهد به خائنان و مزدوران می ارزد
درود بر مسعود رجوی مایه افتخار ایران و ایرانی

مش قاسم گفت...

با درود به اسماعیل و همنشین بهار
دستتان درد نکنه که اب میریزید تو سوراخ مورجه های رهبر عقیدتی و ولی فقیه ارتجاع
توصیه به گوسفندان اسلام انقلابی شما هم پشم خوبی دارید وقتی زنده اید و هم گوشت خوبی وقتی که مردید
قاب عکستان هم که دیگر سود اضافه است بقول افتصاد به زبان ساده
بقول مریم مهر تابان:
`"ما به طبق استاندارد های بین المللی شهید کم دادیم"!!!
مریم در بیانییه بند( سین)

ناشناس گفت...

اقای همساده
با سلام و درود به جناب یغمائی و همنشین
بسیار اموزنده و واقعی مثل درخشش خورشید است که کسی نمی تواند انرا دروغ بداند چرا که انقدر صحبت ها شفاف است که هیچ به اندازه سر سوزنی هم شکاف نمی گذارد که کسی بگوید دارید دروغ میگوئید برادران بسیجی بیت رهبر عقیدتی هم چون چیزی ندارند که بگویند به موی دمب سگ کوچکترین مجاهد بسنده میکنند اگر چه هیچ مجاهدی سگ ندارد .
البته من یک نگته ای هم داشتم ان قسمت از صحبت که اقای همنشین میگویند مجاهدین اشتباه کردند که لیست مالی اعضای شورا را افشا کردند و با پوزش از اقای همنشین بنظر من این کار نه تنها اشتباه نبود بلکه میتوان گفت بسیار عالی بود نه بخاطر اینکه بر ضد مجاهدین بود خیر اصلا و ابدا بلکه از بابت اینکه اگر مجاهدین در همه این سالها با این همه اشتباه اما اینکارشان بسیار درست و قابل تقدیر است اگر مجاهدین از روز اول همینطوری بودند هیچ وقت و هیچ وقت کارشان به دروغگوئی نمی رسید این کار مجاهدین یعنی شفافیت درونی کاری بسیار درست بوده و جز کارهای نادر و بیسابقه و درست مجاهدین محسوب میشود میدانید چرا ؟
اگر از روز اول مجاهدین به همین گونه شفاف بودند اگر به همین اندازه همه چیز را با رزمندگان راه ازادی و مردم در میان میگذاشتند اگر از روز نخست رهبر عقیدتی دلیل ازدواج با فیروزه و بانو را با شفافیت بیان میکرد و دههها و صدها اگر دیگر میشد گفت مجاهدین هرگز به اینجا نمی رسیدند و در میان مردم جا باز میکردند
مجاهدین بدلیل اینکه از فردای سی خرداد به مردم و نیروهایشان دروغ گفتند و با مردم شفاف نبودند از مردم جدا شدند و مردم هم دیگر اعتباری برای یک سازمان دروغگو قائل نیستند پس نتیجه باید یک دستتان درد نکنه به مجاهدین بخاطر اعلام پول گرفتن شورائی ها گفت البته ناگفته نماند که انها از دستشان در رفت و اینکار را کردند انها میخواستند زهر چشم از دیگر شورائی ها بگیرند ولی این کارشان خیلی خوب بود خیلی خیلی خوب
نکته دیگر راجب پیام رهبر عقیدتی به خامنه و رفسنجانی بنظر بنده بحث فراتر از این است که مجاهدین میگویند که قصد داشتند تضاد ها را در راس حاکمیت زیاد کنند هدف بسیار بسیار بالاتر از این حرفها بود اما چون طرف حساب یعنی ملاها به گونه ای دیگر با این قضیه برخورد کردند میز رهبر عقیدتی چپه شد و بر سر خودش خراب شد .

منصور لرستانی گفت...

اقای اسماعیل و اقای همنشین وقتی در کمال حیرت شما رزیم سقوط کرد و به درک رفت و مسعود ومریم وارد ایران شدند برای شما چیزی جز شرمندگی باقی نمی ماند از توهمات بیرون بیائید و بفکر فردا باشید فردا که بر هر دو باد مهرگان میوزد و معلوم میشود مرد و نامرد کیست

م- ت اخلاقی گفت...

با درود به همه آنها که حرفی واقعی دارند،

در رابطه با گسترش شورا در مقطع 1370 تا 1372 از 20 عضو به 500 عضو، یکی از دوستان قدیم که در سازمان رده تشکیلاتی وایدئولوژیکی بالائی داشت حرف جالب و واقعیی داشت ،آن حرف این بود که :

چند تا "برادر" تبدیل شدند به آقا، وچند "خواهر" تبدیل شدند به خانم .همه فلسفه گسترش شورا این بود و دگر هیج .

داوود گفت...

منصور لرستانی باور کن دیگه خنده‌ام هم نمی‌گیره از این جوک‌های بی‌ مزه!! مرد حسابی‌ رهبر عقیدتی‌ الان ۱۲ ساله که رفته توی سوراخ بیرون هم نیومده ( حالا اگر زنده باشه که بعید میدونم) شما هنوز داری از رفتن مسعود به ایران خیال بافی‌ میکنی‌؟؟!! بابا شما‌ها دیگه کی‌ هستید؟

ناشناس گفت...

در پاسخ به سردار، تضاد اصلی‌ دیکتاتوری، جهل و ارتجاع است. چه از نوع آخوندی و چه از نوع مجاهدین. لطفا همانند دهه ۴۰ و ۵۰ اجازه ندهید دشمنی با رژیم حاکم مانع از نقد اپوزسیون ارتجاعی شود. هدف لیبرال دموکراسی‌ برای ایران است و نه‌ فقط جایگزینی یک ارتجاع با ارتجاعی دگر.

رضا

ناشناس گفت...

اقا مملکت را دارد خشکسالی و بلای طبیعی نابود میکند شما چسبیدی به مجاهدین ول کنید اقا این چیزها را والله خوب نیست
محمد احمد زاده

مش قاسم گفت...

با سلام به اقای وفاو همنشین و دیگر دوستان
تا اون جایی که یادم مانده هدف از گسترش شورا سفت کردن زیر پای موشک بند " ر" بود به این معنی که مجاهد به معنی تمامیت سازمان نتوانست کاری از پیش ببرد پوسته عوض کرد و حتی جا عوض کرد مجاهدین شدند لباس شخصی و اقا و خانم و در سکوی زیر پای مریم یعنی شورا نشریه شد " ایران زمین " و حرفها و لباسها و فرهنگ تا حدودی عوض شد و محل شد اروپا یعنی ادم بده که مسعود بود و سازمان و مناسبات بده که مجاهدین بود و محل بده که عراق بود شد پاریس و خلاصه کلی لبای های رنگی و روسرهای انچنانی و ... مخصوصا در "ایران زمین " و مطالب عیر مجاهد که بارها مورد اعتراض بفول خود مسعود نماینده سازمان قرار مگرفت .
مسعود بارها در نشست میگفت که بعضی بچه ها به حق از بعضی عکسهای مریم و بعضی مطالب "ایران زمین "ایراد میگیرند و خب باید ما هم تغییر کنیم تبلیغات در این جهان حرف اول را میزند
یا مثلا میگفت این برادران و خواهران که به شورا رفتن اینها ادمهای مریم هستند وقتی مریم لباس نظامی را در میاورد نمیتواند ادمهاش با یونیفرم باشند پس باید غرب پسند و حتی با بابعضی از ارزشهای بورژوازی اما در برابر دشمن باید لباس و وسیله او را مورد استفاده قرار داد مثل سینه زدن و کارهای انچنانی حالا هم مقابل بورژوازی باید با لباس او و کارهای او پیش رفت .
یا میگفت مریم باید از این چند میلیون ایرانی خارج بتواند نیرویی جذب تشکیلات خودش کند تا بعد سرازیر ارتش در عراق نماید
اون کار بنابه گفته خود مسعود ایجاد سازمانی باز و تشکیلاتی جدید برای جذب دولت های غربی و همینطور ایرانیان خارجه نشین بازم مسعود میگفت که ما نمیتوانیم همه چیز را از زبان مجاهدین بگوییم و یا همه چیز را در مجاهد بنویسیم و همه عکسها را نمیتوانیم در نشریه چاپ کنیم مثال میزد عکس بی حجاب مرضیه که تاره به سازمان پیوسته بود و خیلی عکسهای دیگر و ... که مثلا من دستم باز نیست اما مریم دستش باز است ...الخ
خیلی از حرفهای نشست ها الان یادم نیست اما واقعا حرفهای در مورد شوراییها کاملا درست است مثلا با این اصطلاحات حقوق بگیر ان سازمان مفت خوران خارجه نشین های بی درد نان خوران خودمان ...
و در اخر یعنی همش شکلک در اوردن بود .
ببخشید چون زیاد بود دو قسمت کردم

مش قاسم گفت...

در مورد امار ها هم درست خودم میدیم مثلا یک بار گفتم این که اینقدر ادم نبود در مورد اجتماع شیوخ عراقی چون بودم و محل را خودم چیدم و صندلی ها را حساب کردم هر صندلی از بغلی باید یک متر فاصله میداشت و همینطور از جلو و عقب ( مثل همان که در نشست میچیدیم مخصوصا در نشست های مریم و مسعود که مثلا میگفتند میخواهند بیرونی کنند )تازه بعد از همه اینها باز هم به زور 100 نقر میشد انهم با ادمهای خودمان که لباس شخصی پوشیده بودند یک هو دیدم در اطلاعیه و در نشریه 5000 نفر نوشته بود ند که خواهر ... گفت خب این 500 تا بوده بچه های تبلیغات یک صفر گداشتند طبق تعهدی که به خواهر مریم دارند تو هم اگر راست میگویی یک صفر دیگر بزار تا تو هم به تعهدت برسی !
یا ویالون زدن خواهران مجاهد( مثلا گروه هنری میلاد ) که تمایش بود تصویر بود و حرکات نمایشی اما صدا از نوار بود و یا استفاده چند باره از ما در رژه و موشکهای مالیاتکای چوبی وووو
یا مثلا ارتباط مستقیم که هر هفته مسولیت یک یگان بود که با نفراتش این کار را بکند و طبق لیست داده شده حرفهای نوشته شده را بزند که متاسفانه هنوز هم و ...الخ
اینقدر دروعگویی و شارتان بازی هست که ادم نمیداند از کدام بگوید.
خب واقعا اگر واقعا راست میگفتند حتما مسیر طور دیگری طی میشد.
بچه های حزب دمکرات و کومله و دیگران را سازمانشان کمک کرد فرستاد اروپا و بعد هم به کشور مربوطه معرفی کرد که ماکزییمم زیر یک سال پزیرفته میشدند اما ما ...
سازمان به تمام کشورهای اروپایی نامه داده بود که هرکس مراجعه کرد از نام مجاهدین دروغ میگوید اون رفته ایران و مزدور رژیم است و همین نامه باعث شد که دو سال الی دو نیم سال این افراد منتظر بمانند ( نقر مصاحبه کنند به من میگفت چرا این قدر سازمان شما ضد شما ست ؟ من هم گفتم نمیدانم )و ...
ولی فکر میکنم هنور هم دیر نشده بیایند تمام ادمهای خودشان را مثل دیگر سازمانها و حزبهای سیاسی به رسمیت بشناسند و بخاطر شکستن حرمت جریمه بدهند به انها و همینطور بجای پول دادن به جان بولتن و غیره به ما بدهند چون بقول اسماعیل این سازمان را بهترین سالهای عمر ما ساخت و عمر جوانی و گوشت و پوست ما ست که الان انها نشسته اند .
بعد هم تمام لیبرتی نشین ها را بیاوند کشورهای امن و حمایت تمام کمال از انها بکنند
اری اگر اینها این کار را بکنند قسم میخورم هم تو ایران و هم خارج حسابی صدا خواهد کرد و شاید هم حمایتهای زیادی بدست بیاوند اما اما از همه مهمتر در تاریخ در کنار همه اشتباهات انها خواهند نوشت .
خیلی شد ببخشید" شرح این قصه مگر شمع بر ارد به زبان"
پیروز باشید

نا امید گفت...

من مذهبی نیستم ولی احساس میکنم دنیا دارد به اخر میرسد و تمام میشود و طبیعت همه انسانها را از خوب و بد نابود میکند بنابراین این مدت باقیمانده را بر سر و کول هم نکوبید چون فایده ندارد و همه چیز تمام میشود مخصوص اینکه وقتی وضع محیط زیست را میبینم احساس میکنم دارد تمام میشود

ناشناس گفت...

جناب همنشین و اقای یغمائی. من هم با مبارزه مسلحانه با این آخوند جنایتکار در سال شصت مخالفت دارم و اشتباه میدانم ولی واقعیت دنیای سیاست این هست که آقای مسعود رجوی با وجود این اشتباه بعد از آن موفق شد سی و چهار سال در موضع بزرگترین دشمن این رژیم سازمان و نیرویش را حفظ کند و الان هم حتی بعنوان یک نیروی مطرح وجود دارد و تاثیر میگذارد.این مهم است که شما توجه نمی کنید و فکر میکنید دنیای سیاست فقط دنیای اخلاق و انسانیت است و فقط باید از این زاویه دید در این دنیا آنچه مهم است هوشیاری سیاسی است و بس بقیه چیزها فرعی است الان هم مردم ایران به دلیل نداشتن آلترناتیو تنها شانسشان همین اقای رجوی و شورا و مجاهدین هستند البته من معتقدم در شرایط حاضر مجاهدین خلق باید تغسسرات جدی انجام بدهند تا بتوانند از این مشکلاتی که دارند مقداری اسوده بشوند و بهتر به هدفشان برسند.
م. میرساقی واشنگتن

همنشین بهار گفت...

حضور در صحنه و حتی تاثیرگذاری کافی نیست
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام بر دوست عزیزی که با نام «م. میرساقی واشنگتن» نظرشان را نوشته‌اند.
با اشاره به جنبش اخوان المسلمین (فقط به‌عنوان یک مثال برای روشن شدن بحث؛ و نه شبیه‌سازی آن با سازمان) به قسمت نخست نظر شما پاسخ می‌دهم.
....
بخش دوم نظرتان که فرمودید «دنیای سیاست فقط دنیای اخلاق و انسانیت نیست...آنچه مهم است هوشیاری سیاسی است و بس»، فرصت دیگری می‌طلبد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اخوان المسلمین که سال ۱۹۲۸ میلادی در شهر اسماعیلیه مصر به رهبری حسن البنا بنیان نهاده شد، ۸۷ سال است سر پاست.
• اگرچه در بسیاری از کشورهای عربی طرفدار دارد و می‌توان آن را بزرگترین گروه سیاسی سنی در جهان به شمار آورد،
• اگرچه چند بار به دست حکومت مستبد ملک فاروق منحل شد و طی آن شمار زیادی از اعضایش دستگیر، شکنجه و اعدام شدند.
• اگرچه «محمد بدیع» مرشد عام اخوان‌المسلمین هم توسط دولت نظامی مصر به اعدام محکوم شده‌است...
• اگرچه برخلاف جریانات سلفی جهادی که قوانین موجود را نتیجه تصویب اغیار می‌دانند و اصولاً دموکراسی و تکثر را خلاف شرع تلقی می‌کنند، رسماً تحزب و تکثر در حکومت را هم پذیرفت.
• اگرچه بر خلاف برخی از اسلام‌گرایان سلفی، به مفهوم ملت اهمیت داده و قومیت‌گرایی و ناسیونالیسم را نشانه‌ای از جاهلیت قلمداد نمی‌کنند،
• اگرچه اخوان‌المسلمین مصر، حتی در جریان اعتراضات سال ۲۰۱۱ آن کشور که به سقوط حکومت حسنی مبارک انجامید شرکت داشت و رسماً اعلام نمود که «با حکومت مذهبی مخالف است چون آن را مغایر اسلام می‌داند و خواستهٔ آن برپایی حکومت مدنی با مرجعیت اسلام است.»
• اگرچه راهبران اخوان المسلمین گفتند و نوشتند که به کثرت‌گرایی و دموکراسی معتقد و ملزم هستیم...
• و گرچه اخوان المسلمین در موضع بزرگترین دشمن حکام و شیوخ فاسد عربی سازمان و نیرویش را حفظ کرده و الان هم بعنوان یک نیروی مطرح وجود دارد و تاثیر میگذارد،

اما... اما این دلیل نمی شود که جنبشی مترقی است و خالی از رگه‌های ارتجاعی.
با کمال احترام: همنشین بهار

م.میرساقی واشنگتن گفت...

جناب همنشین خدمت شما سلام دارم و ممنونم از پاسخ شما ولی شما توجه دارید که نفی یک نیروی سیاسی درد چندانی دوا نمی کند راه حل در مقابل این نفی چیست؟هیچ راه حلی را ارائه نمی کنید بخصوص که شرایط سیاسی ایران بسیار خطیر است و در حقیقت به موئی بند است حال در چنین شرایطی نفی مجاهدین خلق بدون اینکه یک جنبه اثباتی را ارائه بکنید چه دردی را دوا میکند من خیلی از انتقادهای شما را قبول دارم ولی باید بگویم در شرایط حاضر اگر درست ببینیم باید گاه درمان را در همین درد جستجو کرد چون چیز دیگری وجود ندارد

ناشناس گفت...

اقای همساده
با سلام دوست عزیز میرساقی اشتباه میکنی عزیزم این نوع تفکر دقیقا همان تفکری است که خمینی داشت و وقتی زیر درخت سیب در نوفل لو شاتو نشسته بود از او پرسیدند که حجاب چه میشود ازادی چه میشود وووو او گفت همه چیز بر اساس ازادی و احترام به زنان و و احترام به عقاید مردم و گروهها خواهد بود اما ای عزیز دل برادر همان موقع خمینی در دلش داشت به من و تو و دیگران می خندید و توی دلش میگفت فردا که به حکومت رسیدم به شما ازادی را نشان خواهم داد که نشان داد و او با این عملش اخلاق و انصاف و شرافت انقلابی گری را زیر پا گذاشت نتیجه چه شد پس از 37 سال مردم گرفتار این نظام ملاسالار شدند ووووو
اما یک نکته و با عرض معذرت کدام بی شرفی در طول تاریخ این فتوا را داده که میتوان برای رسیدن به حاکمیت اخلاق را زیر پا گذاشت کدام بی شرفی گفته برای رسیدن به حاکمیت انسانیت را زیر پا میشود گذاشت اگر یافتید اسم ان انقلابی را برای ما نام ببرید
بی شرفهائی که با همین منطق در درون اشرف زندان درست کردن و بهترین انسانها را و رزمندگانشان را به درون ان زندانها کشاندند تعدادی را سربه نیست کردند و انقلاب ایدئولوزیک راه انداختند و از صدام ماهیانه حقوق میلیون دلاری دریافت کردند و بعد به منتقدینشان گفتند که چند گرفتید از کجا گرفتید بی شرفهائی که همه اخلاق و انسانیت را زیر پا گذاشتند و بیش از چهار هزار مجاهد را در عراق نگه داشتند تا یا ذره ذره اب شوند و بمیرند یا توسط قصابان سلاخی شوند و خودشان پا به فرار گذاشتند
تو درست میگی رهبر عقیدتی هم همین کار را کرده و با زیر پا گذاشتن اخلاق و انسانیت میخواهد حکومت ملا را سرنگون کند
ما نه ملا میخواهیم و نه مثل ملا خیالتان را هم راحت کنم رجوی ازمایش تاریخی اش را پس داده
نتیجه
0000000000000000000000000000000000000000
نیروی سیاسی یا گروه سیاسی یا الترناتیو هر اسمی که میخواهی برایش بگذاری وقتی به حاکمیت نرسیده و اخلاق و انسانیت را زیر پا میگذارد شک نباید کرد شک نباید کرد شک نباید کرد که در فردای حاکمیت هزار بار بدتر اخلاق راو انسانیت را زیر پا خواهد گذاشت
تف به این مبارزه تف به این انقلابی گری تف به جد و اباد این نیروی سیاسی یا الترناتیو

ناشناس گفت...

هر چند که باید اعتراف کرد که هیچ سازمان یا حزبی به اندازه مجاهدین در پیکار با ج. اسلامی شهید نداده است و ضمن احترام به تمامی رنج ها و فداکاری های مجاهدین و ارتش آزادیبخش ؛ در عین حال این نکات حتی ذره ای نباید در انتقاد کوبنده و افشاگرایانه نسبت به سیاست های رجوی و رهبریت این سازمان تاثیر بگزارد. دوستان . برای اثبات این ادعا نگاهی به تاریخ بیاندازیم. هیچ حزبی به اندازه بلشویک ها و هیچ ارتشی به اندازه ارتش سرخ در مبارزه و نبرد خونین در مقابل ارتجاع سیاه و سفید ( نازیست ها در دهه ۴۰ و ارتش سفید/بورژوازی در دهه ۲۰ ) شهید و فداکاری نکرد. صحبت از ۳۰۰/یا ۴۰۰ هزار نفر نیست بلکه میلیون ها جانباخته تحت رهبری استالین است. اما افسوس که وقتی رهبر یک حزب دیکتاتور بشه و اطرافیانش دستمال به دست نه تنها یک حزب را به لجن میکشانند بلکه میلیونها نفر دیگر را هم قربانی میکنند.حالا تو این وسط دوستی خوش قلب میگه رجوی نسبت به آخوند ها سازش ناپذيره . به درک که سازش ناپذيره مگه استالین نسبت به فاشیست ها و نازیست ها سازشکار بود. هر ساله چند صد نفر سالمند با عکس های استالین و چشمان گریان به مناسبت های مختلف در مسکو جمع میشوند. داستان و سرنوشت احتمالي س. مجاهدین هم از این نوع میباشد. عده ای عصا به دست و با چهر های رنجیده و پلاکارد رنگ باخته « ایران رجوی / رجوی ایران » کوروش پاکزاد.

مهرداد آهنگر گفت...

گیرم گلاب ناب شما اصل قمصر است
اما چه سود حاصل گل های پر پر است
شرم از نگاه بلبل بی دل نمی کنید
کز هجر گل نوای فغان اش به حنجر است

انسان بی اختیار از سطح بسیار بالای بحث ها انگشت به دهان حیران می ماند. پنداری تولید "صفر کیلومتر"، به قول آقای اسماعیل وفا یغمایی، بیش از هر چیز دیگر است.

یک چند نفری هم که مایل به یک بحث جدی بودند، به شکرانه ی تصمیم و تلاش اسماعیل عزیز، بی اثر شدند. ما که می ترسیم یک کلمه بنویسیم، دوباره مشمول ممنوع القلمی بشویم.

این شماره ی گفت و شنود، حداقل برای من، اثبات برخی از حرف هایی بود که در کامنت های شماره ی قبل نوشتم.


شاد و تن درست باشید.

مهرداد آهنگر
6 سپتامبر 2015

ناشناس گفت...

سلام آقای یغمایی
یک جا وقتی از زندان مشهد (در زمان شاه) صحبت می‌کنید و به آقای مهدی ابریشمچی اشاره دارید که درس فلسفه می‌داده و از پندارگرایی حرف میزده، اشاره به «اسقف» [اسقف بیچاره] می‌کنید. منظورتان مشخصاً کیست؟
به چه کسی اسقف می گفتند؟
سلام

ناشناس گفت...

باید نقد کرد باید همه چیز پیشاپیش برای مردم ایران روشن شود.
دورد بر اسماعیل وفا یغمایی دورد بر همنشین بهار خسته نباشید.
اشرفی سابق

ناشناس گفت...

آقای همنشین بهار باید بگویم سرکوب و بگیر و ببند پس از پیاممهر تابان آغاز شد که در آن تاکید کرد میتوان و باید و همه شما باید !پس از آن در نشست ها عنوان میشد ما برادر انقلاب نکرده نداریم و جای در مناسبات ندارد.سازمانی که مستمر بر اختیار و آگاهی تاکید میکرد اینگونه به ارزشهای خود پشت کرد. اشرفی سابق

esmail گفت...

سلام گرامی
برکلی یا اسقف جورج برکلی فیلسوف و رجل مذهبی ایرلندی و معروف در قرن هفدهم است که اصالت ماده را نقد و اصالت ذهن را قبول داشت و در زندان نظرات او بعنوان پندار گرا نقد میشد و تدریس میشد در درسهای شناخت.
نكته اصلى فلسفه او اين است : چيزى به نام ماده وجود ندارد. خيلى ساده ، همهء اشياء و جهان پيرامون ما تنها ساخته و پرداخته ذهن ماست. تنها ذهن وجود دارد كه حامل ايده هاست. هرآنچه كه ما احساس و ادراك ميكنيم در واقع همان ايده هاى ذهنى خود ما هستند، وجود خارجى ندارند .(subjective idealisem)
وى كه خود رياضيدان قابلى بود همچنين به مباحثه با نيوتن پرداخت و برخى نظرات او را زير سؤال برد. باركلى مدعى شد برخلاف نظريهء " بى نهايت خُردهاى" نيوتن ، در عالم واقعى ، چيزى به نام بى نهايت تقسيم پذير وجود ندارد. وى نظر نيوتن مبنى براينكه فضا و زمان بدون آنكه چيزى در ظرف آنها اتفاق بيفتد ، به خودى خود ميتوانند موجود باشند را رد كرد و زمان را تنها تسلسلى حاصل از ايده هاى ذهن انسان دانست كه به سبب توالى حوادث وجود مي يابد . با پيشرفت علم و اختراع تلسكوپ و ميكروسكوپ ، باركلى دنياى رؤيت شده زير ميكروسكوپ را اساساً دنياى ديگرى غير از دنياى ما انسانها پنداشت.
بارکلی به کلی منکر وجود دنیای خارج بود و عقیده داشت که فقط روح نامتناهی و ارواح متناهی دارای وجود می‌باشند و صور محسوس را خداوند در ذهن ما ایجاد می‌کند و آنچه در نظر ما «وجود» جلوه می‌کند ایده‌ای بیش نیست. برکلی چنان در ایده‌آلیسم غلو می‌کند که اغلب ماتریالیست‌ها برای رد عقائد ایده‌آلیست‌ها به خرده‌گیری از عقائد برکلی می‌پردازند.
با درود

ناشناس گفت...

ﺩﻭ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺩﺭ اﻳﻦ ﻣﻘﻮﻟﻪ :
اﻭﻝ اﻳﻨﻜﻪ ﻣﻦ ﺷﺨﺼﺎ اﺯ ﮔﺴﺘﺮﺵ ﺷﻮﺭا ﺧﻴﻠﻲ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺷﺪﻡ ﺗﺎ اﻳﻨﻜﻪ اﺳﺎﻣﻲ اﻓﺮاﺩ ﺭا ﺧﻮاﻧﺪﻡ.
ﻧﺎﻣﻪ اﻱ ﻫﻢ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻃﻌﻨﻪ ( اﻓﺮاﺩﻱ ﻛﻪ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻋﻀﻮ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ)
ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﻣﺠﺎﻫﺪﻳﻦ ﻫﺮ اﻳﺪﻩ ﺧﻮﺑﻲ ﺭا ﺧﻴﻠﻲ ﺧﻮﺏ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ, ﺧﻴﻠﻲ ﺗﻮاﻥ و ﻣﺎﻳﻪ ﻫﻢ ﻣﻴﮕﺬاﺭﻧﺪ اﻣﺎ ﺑﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﺯﻳﺎﺩﻩ ﺧﻮاﻫﻲ و ﻫﮋﻣﻮﻧﻲ ﻃﻠﺒﻲ ﺁﻧﺮا ﺧﺮاﺏ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ . ﺁﻗﺎﻱ ﻣﺶ ﻗﺎﺳﻢ ( اﮔﺮ اﺷﺘﺒﺎﻩ ﻧﻜﻨﻢ) اﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩﻧﺪ .
ﺷﻮﺭا ﺧﻴﻠﻲ ﻣﻴﺘﻮاﻧﺴﺖ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺷﺪ, ﻣﻦ ﺩﺭ ﻧﺸﺴﺘﻬﺎ و ﺗﻆﺎﻫﺮاﺕ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺷﻮﺭا ﺗﻮﺳﻄ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﻛﻪ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﺷﻮﺭا و ﻣﺠﺎﻫﺪﻳﻦ ﺩﺭ اﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﻮﺩ ﺭﻓﺘﻢ.
اﻣﺎ ﻭﻗﺘﻲ ﺧﺒﺮ ﮔﺴﺘﺮﺵ ﺷﻮﺭا ﺭا ﻓﻘﻄ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ ﻣﺠﺎﻫﺪﻳﻦ ( ﺳﺎﺑﻖ) ﺧﻮاﻧﺪﻡ, ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ و ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ : ﻳﻚ ﻋﻀﻮ اﻳﺪﻳﻮﻟﻮﮊﻳﻚ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻴﺘﻮاﻧﺪ ﺩﺭ ﺭاﻱ ﮔﻴﺮﻱ ﺷﻮﺭا ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﺭﻫﺒﺮ اﻳﺪﻳﻮﻟﻮﮊﻳﻚ ﺧﻮﺩ ﺭاﻱ ﺩﻫﺪ. ﺭﺟﻮﻱ و ﻣﺮﻳﻢ ﺭﻫﺒﺮ اﻳﺪﻳﻮﻟﻮﮊﻳﻚ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ, ﭼﻂﻮﺭ ﭼﻨﻴﻦ ﭼﻴﺰﻱ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ?
ﺧﺐ اﻋﺘﺒﺎﺭ ﻛﺎﺭ ﺭا ﺧﻮﺩ ﺧﺮاﺏ ﻛﺮﺩﻧﺪ, ﺭﺑﻂﻲ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﻲ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ و ... ﻧﺪاﺭﺩ. ﺟﺪﻱ ﺑﻮﺩﻥ ﻛﺎﺭ ﺑﻴﺸﺘﺮ اﻫﻤﻴﺖ ﺩاﺷﺖ. ﺁﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﺗﺒﻠﻴﻐﺎﺕ ﺑﻮﺩ, ﺑﺎ ﺷﺪﺕ ﻋﻤﻞ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ, ﺁﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﻋﻤﻞ ﻻﺯﻡ ﺑﻮﺩ, ﻓﻘﻄ ﺗﺒﻠﻴﻎ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ.
ﮔﻮﻳﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻫﺪﻑ ﻓﻘﻄ ﺻﺮﻑ ﻫﺰﻳﻨﻪ و اﺗﻼﻑ ﻭﻗﺖ ﺑﻮﺩ.

داوود گفت...

جناب میر ساقی اگر دنیای سیاست و انقلاب از نظر شما دنیای اخلاق نیست پس چرا یک مستبد وطن پرست که در مقام قیاس با دیکتاتور‌های دیگر در اقصی نقاط دنیا بسیار رئوف تروانسان تر بود را سرنگون کردیم؟؟ بلی منظورم محمد رضا شاه پهلوی است که هیچگاه مانند بسیاری از دیکتاتور‌های دیگر فرمان به کشتار و قتل و خونریزی نداد و بنا به مستندات به ترقی‌ و پیشرفت ایران می‌‌اندیشید و در آن راه هم خودش و هم پدرش بسیار کوشیدند ( که البته کار مملکت داری همراه با خطا‌ها و اشتباهات است) ولی‌ همانطور که گفتم حکومت پلید و کثیفی نبود و تلاش میکرد در بی‌ ثبات‌ترین منطقه جهان یعنی‌ خاور میانه و در تقابل جنگ سرد بین دو ابر قدرت ایران را حفظ و به جلو هدایت کند!! پس آقای رجوی و دیگران بیخود کردند که اخلاق و منش حکومت پهلوی را به چالش کشیدند!!! جناب میر ساقی حداقل شما یک عذر خواهی ساده به شاه بدهکاری که آنزمان سیاست را نشناخته بودی و بسیاری از تهمت‌ها را نثار شاه کردی و حرف تمام مخالفین شاه را چه با دلیل و چه بی‌ دلیل قبول کردی و امروز برای توجیه سیاست بازی‌های رجوی میگویی که دنیای سیاست بی‌ اخلاق است و باید برای بقا به خیلی‌ از کارها دست یازید!! پس شاه حق داشت که آنگونه عمل کند آنهم در مقام کشور داری و آنهم در بدترین شرایط جنگ سرد و آنهم با وجود ملاها و حزب توده که کار گذار شوری در ایران بود و دست به تخریب کار‌های دولت می‌زدند!! خواهشاً یک عذر خواهی ساده را انجام بده

بایرام گفت...

درود تمام ماجرا از قرار گرفتن یک عده بریده در بالای جنبش است که به این بدبختیها گرفتار شدیم واقعا دردناک است

ن. م اشرفی گفت...

اولا درود بر مسعود رجوی . شرف دارد که با آخوند جنگید. من یک سئوالی دارم از شماها که گفتگو میکنید. شما دشمن آخوندها هستید؟اگر هستید چطورعلیه آقای مسعود رجوی حرف میزنید؟ چطور دریک زمان با دو طرف دارید میجنگید این را چطور انجامش میدهید. من که واقعا نمی فهمم ولی خیلی دلم میخواهد بدانم.

همنشین بهار گفت...

سلام بر دوستان، بر خواهران و برادران عزیز مجاهد و غیر مجاهد

از رفیقی که به وی اعتماد دارم شنیدم که خودش مدافعات زنده یاد سعید محسن را از کاست (نوار ضبط صوت) شنیده و متاسفانه آن نوار در نقل و انتقال از ایران از بین رفته‌است.
می‌دانستم دوستی هم در اسپانیا نواری از زنده‌یاد محمد حنیف نژاد داشت که متاسفانه به آن رسیدگی نشد و به من هم ندادند و از بین رفت که رفت.
می‌دانم زنده‌یاد بهروز باکری (علی) می‌توانست اعدام نشود اما خود آگاهانه و مختارانه به آغوش مرگ رفت تا سازمان (و یکی دیگر) زنده بماند. در این مورد نکات ناگفته کم نیست... (...)
اینکه چرا خود سازمان اینگونه اسناد تاریخی را منتشر نکرده‌است بر من معلوم نیست اما در اینکه آن نوارها وجود داشته، تردیدی ندارم.
با سهل‌انگاری من و شماست که قاتلین زندانیان سیاسی خاک بر چشم مردم ما می‌پاشند. با سهل‌انگاری من و شماست که شکنجه‌گران دهه شصت وقایع‌نگار می شوند و امثال احمد فراستی (از رهبران عملیات ساواک) شکنجه‌گری چون بهمن نادری پور (تهرانی) را بولتن نویس ساواک جا می‌زند و امثال پرویز ثابتی را به عرش اعلا می‌برد.
دوستان، خواهران و برادران عزیز مجاهد و غیر مجاهد
خواهش می‌کنم به‌خاطر خدا، به‌خاطر مردم و به خاطر تاریخ موارد مشابه را اگر در اختیار دارید هر طور شده در اختیار همگان قرار دهید.
با کمال احترام: همنشین بهار

ناشناس گفت...

با درود بیکران به هر دو مبارز خستگی ناپذیر آزادی و انسانیت آقایان وفا و همنشین !
(زمان آدمها را عوض نمی کند بلکه ماهیت آدمها را آشکار می کند) من موافق این گفته جناب یغمایی هستم این موجود شیر بیدار هیچ عنصر انقلابی و اخلاقی شایسته در او نبود و جناب همنشین خواهشن از این مقایسه های مصنوعی ایشان را با لنین و زاپتا در یک ردیف قرار دادن توهین به این بزرگان هستند اگر این مقایسه شما عمدی نباشه پس دا ل بر یک کمبود و ضعف درطرح سوالهای شما میباشه !

دخالتها و فاکتهای این جماعت مفلوک در محیط زندگی خانوادگی کسانیکه یکی از آنها در تشکیلات و جهنم عراق بود فراوان یک نمونه از دوستان نزدیک خودم که در اثر بیماری چند سال پیش در فنلاند فوت کردن به این شکل بود ایشون و خانمش و بچه خردسالشان سال ۶۶ می آیند در چارچوب تشکیلات سازمان در ترکیه قرار می گیرند همسر خانم تصمیم رفتن به عراق می گیرد اما خانمش و بچه در ترکیه می مانند خانم ایشون بعد از مدتی با نامه نگاری سعی در ارتباط با پدر بچه اش در اشرف میکند که نامها را تحویل نمیدهند نامه های را هم از اشرف  فرستاده می شد به تر کیه نمیدهند سر انجام یکی از مسولین ترکیه به خانم می گو ید که ایشون گفته به شما کاری ندارد و شما می تو انید دنبال مهاجرت و کا رتا ن بروید خانم هم همراه بچه اش به هلند از طریق UN مهاجرت می کند و ازدواج می کند شوهر بعد از یکسال از سازمان جدا میشود و وقتی به پاکستان فرستاده میشود داستان و ماجرا را می فهمد و داستانهای دیگر ............... که امیدوارم این ماجرا ها و فاکتها هم کم نیستند که خیلی از خا نوا ده ها را به روز سیاهی و متلاشی کشاند به صورت حضوری برای روشنگری افشا شوند !

خشایار کیانی


دوستداررضاشاه گفت...

اگر ذره ای شرف داشته باشید باید همه از اعلیحضرت و روح پر فتوح ایشان عذر خواهی بکنید اخر انصاف کجاست. اعلیحضرت و رضا شاه کبیر این مملکت را از یک مستراخ که از قاجار باقی مانده بود کجا رساندند؟در کدام کشور دیکتاتوری نبوده ولی مقایسه بکنید ببینید چی بوده است اشتباه اعلیحضرت این بود که این اخوندهای کثافت و تخم بیگانه را با نهایت قدرت سرکوب نکرد و اشتباه سازمان مجاهدین این بود که اصلا نمیدانست وقتی اعلیحضرت برود چه می اید
درود بر شاهان بزرگ پهلوی
جاوید ایران

ناشناس گفت...

در دوران حاضر متاسفانه هر جانور درنده که میتواند به مجاهدین حمله میکند ولی سرانجام حقایق روشن میشود و معلوم میشود چه کسی خادم است و چه کسی خائن مجاهد که از سالها توفان گذشته راه حق را میرود
درود بر مجاهدین و رهبری مجاهدین خلق
ایرانی

ناشناس گفت...

بیاد دارم که در اوایل انقلاب بحث داغ خیابانی بسیار رایج بود. بحث کردن با توده ای های با سواد جسارت می خواست . اگه مثلا در رابطه به خیانت به مصدق بحث میشد به راحتی با هزار و یک دلیل طرف جوان مقابل را به سکوت میکشاندند. برعكس کیفیت منطق حزب اللهی ها در حد کمونیست یعنی : کمو میشه خدا و نیست هم یعنی نیست.
من شخصا توقع داشتم که از دوستان مجاهد چند فرد استخوان دار و با تجربه بیایند و حداقل با چند تحلیل دندان شکن روی امثال من را که مطالعه عمیق ندارد بزنند. اما با کمال تعجب و تاسف سطح استدلال طرفداران رجوی مرا به یاد همان جوجه حزب الهی های مفلک و کذایی می اندازد. حالا مثلا قبول که رجوی شیردل و قاطع و نترس و ضد آخوند ها هست و یا قهرمان و معلم ایدولوژیک و ... میباشد. آیا فکر نمیکنید که وقتشه که بحث جدي و جديد تري را دنبال کنید و حداقل امثال من را شگفت زده کنيد . کوروش پاکزاد؛؛

ناشناس گفت...

ﺁﻗﺎﻱ ﭘﺎﻛﺰاﺩ :
ﺯﻣﺎﻧﻲ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﻬﺎﻱ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﺧﻄ ﻣﻂﺎﻟﻌﺎﺗﻲ ﺩاﺷﺘﻨﺪ, ﻗﺒﻞ اﺯ ﺟﺬﺏ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﺘﺎﺏ ﻣﻴﺨﻮاﻧﻨﺪ, ﺩاﻧﺶ ﻣﻲ اﻧﺪﻭﺧﺘﻨﺪ.
اﻣﺎ ﺩﺭ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﺠﺎﻫﺪﻳﻦ اﻳﻦ اﻣﺮ ﻧﺎﺩﻳﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪ.
ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﮔﺎﻫﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻗﺪﻳﻢ ( اﺯ ﮔﺮﻭﻫﻬﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮ ) ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻣﻴﻜﻨﻢ, اﺯ اﻳﻦ ﻧﻆﺮ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻓﺮاﺗﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻆﺮﻳﺎﺕ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﺟﺪﻳﺪ ﺭا ﻣﻴﺸﻨﺎﺳﻨﺪ.
اﻣﺎ ﻫﻮاﺩاﺭاﻥ ﻣﺠﺎﻫﺪﻳﻦ ﺑﺎ ﺟﻤﻠﻪ : ﺧﻮاﻫﺮ ﻛﻪ ﺑﻴﺎﻳﺪ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﻴﺸﻮﺩ, ﺭاﺿﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
ﻭﻗﺘﻲ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﻮاﺩ اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺷﻮﺭا ﻣﻴﭙﺮﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻳﻚ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﻮﻗﺖ اﺟﺎﺯﻩ ﺩاﺭﺩ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻣﺎﻟﻜﻴﺖ ﺯﻣﻴﻦ ﺭا ﻣﺸﺨﺺ ﻛﻨﺪ? ﺟﻮاﺏ ﻓﻘﻄ اﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ : ﺧﻮاﻫﺮ ﻛﻪ ﺁﻣﺪ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﻴﺸﻮﺩ.
ﻛﺘﺎﺏ ﺧﻮاﻧﺪﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ و ﺣﺘﻲ ﺩﺭ ﻣﻨﻂﻘﻪ ﺟﺰﻭ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ و ﺭﻭﺷﻨﻔﻜﺮﻱ( ﻛﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﮔﻨﺎﻩ اﺯ ﺩﻳﺪ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ اﺳﺖ ) ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﻴﺸﻮﺩ و ﻣﻴﺸﺪ.
ﻫﻮاﺩاﺭ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻳﻜﺒﺎﺭ اﻧﺘﺨﺎﺏ ﻛﺮﺩﻩ و اﻳﻦ اﻧﺘﺨﺎﺏ ﺁﺧﺮ اﻭﺳﺖ, اﻧﺘﺨﺎﺏ ﺩﻳﮕﺮ ﻓﻘﻄ ﭼﺴﺒﺎﻧﺪﻩ ﺷﺪﻥ اﻭ ﺑﻪ ﺭﮊﻳﻢ اﺳﺖ.

ناشناس گفت...

اﻣﺎ ﺩﺭ ﺟﻮاﺏ اﻳﺮاﻧﻲ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ :
ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﺳﻮاﻝ ﻛﺮﺩﻥ ﻳﺎ ﻣﻤﻨﻮﻉ اﺳﺖ ﻳﺎ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﻧﻴﺴﺖ.
ﺳﻮاﻝ ﻣﺸﺨﺺ ﻣﻦ اﻳﻨﺴﺖ :
ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻳﻚ ﻣﺠﺎﻫﺪ ﺳﺮ ﻛﻮﭼﻪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻛﻤﻴﻦ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎﻳﻲ ﻫﺎ ﺑﻮﺩﻩ, اﻣﺮﻭﺯ ﮊﻧﺮاﻝ ﻧﻆﺎﻣﻲ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎﻳﻲ ﺭا ﺑﺮاﻱ ﺳﺨﻨﺮاﻧﻲ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﻴﻜﻨﺪ?
ﭼﻪ ﻛﺴﻲ و ﭼﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻛﺮﺩﻩ اﺳﺖ?
اﮔﺮ ﻣﺠﺎﻫﺪﻳﻦ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻛﺮﺩﻩ اﻧﺪ ( ﻛﻪ اﺻﻼ ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ و اﻳﻦ ﺣﻖ ﺭا ﺩاﺭﻧﺪ) ﺳﻮاﻝ ﻣﻦ اﻳﻨﻜﻪ : ﭼﺮا ﻫﻮاﺩاﺭ و ﻋﻀﻮ ﺭا ﺑﻮﺭﮊا ﻣﻴﻨﺎﻣﻨﺪ?
ﮊﻧﺮاﻝ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎﻳﻲ ﻧﺮﻳﻨﻪ ﻧﻴﺴﺖ? ﻳﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﻨﺎﻓﻊ, ﻓﻌﻼ ﻧﺮﻳﻨﻪ ﻧﻴﺴﺖ?
اﻻﻥ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ ﺩﻳﮕﺮ اﻣﭙﺮﻳﺎﻟﻴﺴﺖ ﻧﻴﺴﺖ? ﻳﺎ ﻓﻌﻼ اﻣﭙﺮﻳﺎﻟﻴﺴﺖ ﻧﻴﺴﺖ?
اﻻﻥ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﺑﻪ اﻣﭙﺮﻳﺎﻟﻴﺴﻢ ﺭﻛﺐ ﻣﻴﺰﻧد ?
ﻳﻌﻨﻲ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ و ﺳﻴﺎ ﻣﺪاﺭﻙ ﻛﺎﻓﻲ ﻧﺪاﺭﺩ ﻛﻪ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻗﺒﻞ اﺯ اﻧﻘﻼﺏ و ﺑﻌﺪ اﺯ اﻧﻘﻼﺏ ﭼﻪ ﻧﺸﺮﻳﺎﺗﻲ ﺩاﺷﺘﻪ اﺳﺖ?
ﭘﺲ ﭼﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻛﺮﺩﻩ?
ﻣﻤﻜﻦ ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﺧﻄ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻛﺮﺩﻩ? اﻳﻨﻬﺎ ﻫﻢ ﻓﻬﻤﻴﺪﻩ اﻧﺪ. ﻣﺎ ﻫﻢ ﻓﻬﻤﻴﺪﻳﻢ, ﻫﻤﻪ ﻓﻬﻤﻴﺪﻩ اﻧﺪ, ﺷﺪﻩ ﻳﻚ ﻛﻤﺪﻱ.

ناشناس گفت...

اﺿﺎﻓﻪ ﻛﻨﻢ ﺑﺮاﻱ ﺁﻗﺎﻱ اﻳﺮاﻧﻲ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ :
ﺧﻴﻠﻲ ﺳﺎﺩﻩ اﮔﺮ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ ﺑﺪ اﺳﺖ ﻃﻴﻒ ﺩﻣﻜﺮاﺕ و ﺟﻤﻬﻮﺭﻳﺨﻮاﻩ ﻧﺪاﺭﺩ. اﮔﺮ ﺧﻮﺏ اﺳﺖ( اﺯ ﻫﺮ ﻃﻴﻒ) ﻫﻮاﺩاﺭ ﺭا ﺑﻮﺭﮊﻭا ﻧﺎﻣﻴﺪﻥ ﻳﻌﻨﻲ ﭼﻪ?
ﺧﺐ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺩاﺧﻠﻲ ﺩاﺭﻳﻢ, ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺧﺎﺭﺟﻲ ﺩاﺭﻳﻢ. ﺑﺎ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ ﺳﺮ ﻣﻴﺰ ﻣﻴﺸﻨﻴﻢ و ﻣﺬاﻛﺮﻩ ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ ﻭﻟﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﺗﺸﻜﻴﻼﺕ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺭﺳﻤﻴﺖ ﻧﻤﻴﺸﻨﺎﺳﻴﻢ. ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ اﻟﺒﺘﻪ ﻫﻢ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﻣﺎ ﺩﺭ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﻫﺴﺖ اﻣﺎ ﺩﻣﻜﺮاﺳﻲ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ ﺭا ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪاﺭﻳﻢ. اﺣﺴﺎﺱ ﻧﻤﻴﻜﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﺷﺒﺎﻫﺖ ﺑﻪ ﺭاﺑﻂﻪ ﺷﻮﺭﻭﻱ ﺩﺭ ﺩﻭﺭاﻥ ﺟﻨﮓ ﺳﺮﺩ ﺑﺎ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ ﺩاﺭﺩ ﻳﺎ ﺭﻭاﺑﻄ ﻓﻌﻠﻲ ﻫﻤﻴﻦ ﺁﺧﻮﻧﺪﻫﺎ ﺑﺎ ﻣﻼﻳﺎﻥ?
ﺣﺎﻝ ﺳﻮاﻝ ﻣﻦ اﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﭼﺮا ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﺗﻜﻴﻪ ﺑﺮ ﻣﻠﺖ اﻳﺮاﻥ ﺩاﻣﻨﮕﻴﺮ اﻳﻨﻬﺎ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ?
ﭼﺮا ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺗﻮﺩﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﺣﺎﻣﻲ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻮﺩ, ﺣﺎﻻ ﺩﺭ ﺧﺎﺭﺝ اﺯ ﻛﺸﻮﺭ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺷﺶ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ اﻳﺮاﻧﻲ, ﻫﻨﻮﺯ ﺗﻆﺎﻫﺮاﺕ ﺻﺪ ﻫﺰاﺭ ﻧﻔﺮﻱ ( ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﻪ ﺁﻣﺎﺭ اﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩاﺭﻡ ) ﺑﺮ ﭘﺎ ﻣﻴﻜﻨﺪ ?
ﺁﻳﺎ ﺗﻤﺎﻡ اﻳﺮاﻧﻴﺎﻥ ﺧﺎﺭﺝ اﺯ ﻛﺸﻮﺭ ﻫﻢ ﺭﮊﻳﻤﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ?
ﺁﻳﺎ ﺗﻤﺎﻡ اﻳﺮاﻧﻴﺎﻥ ﺧﺎﺭﺝ اﺯ ﻛﺸﻮﺭ ﻫﻢ ﺑﺮﻳﺪﻩ ﻫﺴﺘﻨﺪ?
ﺧﻴﺮ, ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ.
ﺭاﺣﺖ ﺑﮕﻮﻳﻢ, ﺣﺪاﻗﻞ ﻫﻤﺴﺮ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻋﻨﻮاﻥ ﻳﻚ ﻣﻌﻠﻢ ﺩاﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ : ﻣﺮﻳﻢ ﺭﺟﻮﻱ ﺑﺮاﻱ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻋﻨﻮاﻥ ﻳﻚ ﺯﻥ ﭼﻴﺰ ﺟﺪﻳﺪﻱ ﻧﻤﻲ ﺁﻭﺭﺩ. ﻣﻦ ﻫﻢ اﺯ ﺳﻮﻱ ﺧﻮﺩ ﻣﻴﮕﻮﻳﻢ : ﺩﻣﻜﺮاﺳﻲ اﺣﺘﻤﺎﻟﻲ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ اﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ اﻣﺮﻭﺯﺵ ﻣﻌﻠﻮﻡ اﺳﺖ.
ﺣﺎﻻ ﻣﻴﺘﻮاﻧﻴﺪ ﻓﺤﺶ ﺑﺪﻫﻴﺪ .

ناشناس گفت...

ﺩﺭ ﺿﻤﻦ ﻫﻲ ﻣﻴﮕﻮﻳﻴﺪ ﺭﮊﻳﻢ, ﺑﻌﻠﻪ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺧﻮاﻫﺎﻥ ﺳﺮﻧﮕﻮﻧﻲ ﺭﮊﻳﻢ ﻫﺴﺘﻴﻢ, اﻣﺎ ﺑﺎ اﻳﻦ ﺁﻟﺘﺮﻧﺎﺗﻴﻮ ﻳﻚ ﺳﻮﻱ ﺧﻮاﻩ? ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﺠﺎﻫﺪﻳﻦ ﺧﻮاﻫﺎﻥ ﻳﻚ اﻳﺮاﻥ ﻳﻜﭙﺎﺭﭼﻪ ﻣﺠﺎﻫﺪ اﺳﺖ, ﺧﺐ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ اﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻦ ﻧﻤﻴﺨﻮاﻫﻨﺪ. اﻳﻦ ﭼﻪ ﺭﺑﻂﻲ ﺑﻪ ﻫﻮاﺩاﺭﻱ اﺯ ﺭﮊﻳﻢ ﺩاﺭﺩ?
ﮔﻴﺮﻡ ﻛﻪ ﺭﮊﻳﻢ ﺳﺮﻧﮕﻮﻥ ﺷﺪ و ﻣﻤﻠﻜﺖ اﻳﺮاﻥ ﺯﻳﺮ ﺩﺳﺖ ﺷﻮﺭا( ﻛﻪ ﻧﻮﺩ و ﻧﻪ ﺩﺭﺻﺪ ﺁﻥ ﻣﺠﺎﻫﺪﻳﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ ) اﻓﺘﺎﺩ, ﺑﻌﺪ ﭼﻪ? ﺁﻳﺎ اﻓﺮاﺩ ﻏﻴﺮ ﻣﺠﺎﻫﺪ ﺷﻮﺭا ﻫﻨﻮﺯ ﺣﻖ ﻫﻢ ﺩاﺭﻧﺪ?
ﺷﻤﺎ ﻟﻂﻒ ﻛﻨﻴﺪ اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺷﻮﺭا ﺭا ﺑﺨﻮاﻧﻴﺪ :
ﻫﻤﻪ اﺯ ﺣﻘﺎﻧﻴﺖ اﺳﻼﻡ و ﺩﻳﻦ و ﻣﺠﺎﻫﺪﻳﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ.
ﻣﻦ اﺻﻮﻻ ﻧﻤﻴﻔﻬﻤﻢ ﻛﻪ اﻣﺜﺎﻝ ﺁﻗﺎﻳﺎﻥ ﺣﻘﻮﻗﺪاﻥ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺘﻴﻦ ﺩﻓﺘﺮﻱ و ... ﻏﻴﺮﻩ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﭘﺎﻱ ﭼﻨﻴﻦ اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ اﻱ اﻣﻀﺎ ﻛﺮﺩﻧﺪ.
ﺁﻗﺎ اﺷﻜﺎﻝ اﺯ ﻫﻤﻪ ﺑﻮﺩ, ﻧﻪ ﻓﻘﻄ ﺭﺟﻮﻱ.
ﻫﻤﮕﻲ ﮔﻨﺪ ﺯﺩﻳﻢ, ﻣﺎ ﺑﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﺑﺎ ﺭﮊﻳﻢ ﭼﺸﻢ ﺧﻮﺩ ﺭا ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﺭﺟﻮﻱ ﺩﻳﻜﺘﻪ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﺑﺴﺘﻴﻢ.
ﺣﺎﻻ ﺁﻣﺪﻩ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ : اﻳﻨﻬﺎ ﺑﺮﻳﺪﻩ ﻫﺴﺘﻨﺪ, ﺧﺎﻳﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ....
ﺁﻗﺎ ﻣﺎ اﺯ ﺗﺮﺱ اﺯ ﺭﮊﻳﻢ ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﭼﺴﺒﻴﺪﻳﻢ ﻛﻪ ﺩﻗﺖ ﻧﻜﺮﺩﻳﻢ ﺑﻪ ﭼﻪ ﭼﺴﺒﻴﺪﻳﻢ.
ﺷﻤﺎ اﺻﻮﻻ ﻫﺪﻓﺘﺎﻥ ﭼﻴﺰ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺑﻮﺩ.
ﺧﺐ ﮔﺎﻫﻲ ﻓﻘﻄ ﺳﺮﻧﮕﻮﻧﻲ ﻛﺎﻓﻲ ﻧﻴﺴﺖ, ﺑﻌﺪ اﺯ ﺁﻥ ﻫﻢ ﻣﻬﻢ اﺳﺖ.
ﺁﻗﺎ ﻛﻤﻲ اﻳﻦ ﻛﺎﻣﻨﺖ ﻫﺎ ﺭا ﺑﺨﻮاﻧﻴﺪ, اﻳﻦ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﭽﻪ ﺑﺎﺯﻱ ﭘﻴﺶ ﻫﻮاﺩاﺭ ﺩﻟﺸﻴﻔﺘﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﻴﺴﺖ.
ﻫﻲ ﺳﻜﻮﺕ ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ ﻛﻪ اﻳﻦ ﭘﻴﺶ و ﭘﺲ ﺷﻤﺎ ﺑﻠﻜﻪ ﺗﺎﻣﻞ ﺩﺭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﺑﻜﻨﺪ, ﺧﻴﺮ ﺗﺮﺑﻴﺖ ﺷﺪﻩ ﺷﻤﺎ ﺁﻗﺎ ﺧﻴﻠﻲ ﺑﻲ ﺗﺮﺑﻴﺖ اﺳﺖ.
ﻛﻤﻲ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻴﺎﻳﻴﺪ ﺁﻗﺎ, ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺩاﺭﻳﺪ, ﮔﻔﺘﻪ ﺛﺒﺖ ﺷﺪﻩ ﺩاﺭﻳﺪ.
ﺳﻜﻮﺕ ﺭا ﺩﻟﻴﻞ ﺭﺿﺎ ﻧﺪاﻧﻴﺪ.

ناشناس گفت...

با خسته نباشی به آقایان همنشین بهار و اسماعیل یغمایی.

من سیزده قسمت صحبتهای شماها را گوش کردم بنظرم آموزنده و پر محتوا در حد توانتان بود.

چند موضوع است که میخواهم به کسانیکه تابوی مسعود رجوی را هنوز یدک میکشند مطرح کنم.

1- اولین اطلاعیه سیاسی نظامی سازمان بعداز حمله به خانه پدر ابریشمچی در 28 خرداد 1360

صادر میشه محتوای اطلاعیه مبارزه مسلحانه بر علیه رژیم است (اطلاعیه در سایت همنشین بهار

موجود است).

2- 30 خرداد را سازمان یک حرکت سیاسی اعلام میکند وبعداز 30 خرداد سازمان اعلام میکند ما

با رژیم تعیین تکلیف کردیم.(این با اطلاعیه 28 خرداد تناقض دارد)


3- سازمان در درون تشکیلات خودش بحث حرکت عاشورایی مطرح میکند یعنی ما وارد جنگ مسلحانه

با رژیم شدیم و افراد خودشان را تعیین تکلیف کنند.


4- بعداز 30 خرداد آقای محسن رضایی با علی خامنه ای نشست داشته.درست بعداز حرکت عاشورا

و جنگ مسلحانه.

5- بعد رهبر عاشورا به خارج از کشور میاید.(تصور کنید امام حسین روز عاشورا صحنه را ترک

کند و برای امر خطیرتری به مکان دیگری برود)


6-بعداز 35 سال باز رهبر عاشورا فراموش میکمند به خبرگان نظام نامه میدهدو به آنها

تحت اندرز و پیشنهاد به خبرگان نظام.

امیدوارم مورد مفید واقع شود.

ناشناس گفت...

اگر بخواهیم حاصل تئاتر «انقلاب ایدئولوژیک» را در چند دقیقه ببینیم، باید به دقت به فیلم کوتاه زیر که جدا شده های تشکیلات سازمان، در آلبانی (در یک کبابی) گرفته‌اند، توجه کنیم.
اینها زمانی در اشرف و لیبرتی بوده اند.

https://www.youtube.com/watch?v=rwNM1Kc27ZI&feature=youtu.be

عبرت

همنشین بهار گفت...


یار دیگر نوشته‌ ‌ای آشفته و شلخته به‌نام یک زندانی سیاسی که ادعا می‌شود از زندان (ببخشید از کافه تریای) گوهردشت آن‌را فرستاده، در سایتهای مدعی مقاومت و مجاهدت منتشر شده است.
http://aftabkaran.com/maghale.php?id=5012

مقاله بعد از اشاره به فساد و دزدی حاکمان به «شرکت سهامی خامنه ای و پسران»، می پردازد و تعبیرهایی چون «عنترک جمهور فقیه» و «شیخ علی شیره چی» را قطار می‌کند.
آخر سر هم گریزی می‌زند به بند ۲۰۹ در زندان اوین، همچنین به بند سپاه در زندان رجایی شهر (گوهردشت) که گویا زندانی مزبور به شکنجه‌گران غریده و گفته «خودتی، پدرته، رهبرته»
بعد هم اشل می‌زند و خطاب به رهبر رژیمی که وی را به زندان (ببخشید به کافه تریای گوهردشت) انداخته، می‌فرماید:
آهای دزد معظم: «... خودتی، پدرته، هفت جدته»
همه اینها را مکتوب فرموده و برای سایت وابسته به مجاهدین فرستاده است.

آیا رژیمی که زندانی سیاسی‌اش می تواند در آنجا آزادانه رَجزهای ایدئولوژیک بخواند و آنرا مکتوب کرده و برای سایتهای «ضد» همان رژیم بفرستد و چاپ شود حیف نیست سرنگون شود؟
سرنگون بشود که چی بشه؟
سلام

ناشناس گفت...

متاسفانه اندیشه خمینی یک بلای تاریخی بود واندیشه مسعود رجوی یک آفت تاریخی که اولی تاریخ ایران را در قهقرا و خون و جنایت فرو برد و دومی بخش قابل توجهی از نیروهای جوان و پویای ایران را به اشتباه کشاند و نابود کرد. باشد که این تجربه های بسیار تلخ و دردناک دیگر تجربه نشود و ایران ما سربلند بتواند از این سیاهی ها نجات پیدا کند
داریوش. استرالیا

بایرام گفت...

این نامه های زندانی واقعا هم عجیباست و هم خنده دار که چطور در آن شکنجه گاهها اینها را مینویسند

حمید هراتی. تهران گفت...

مجاهدین خلق اگر اصالت داشته باشند که دارند بیاری حق از تمام این آزمایشات بیرون میایند و روسیاهی برای ذغال میماند
درود بر مجاهدین خلق
زنده باد مسعود و مریم رجوی
پاینده ایران
مرگ بر رژیم جمهوری اسلامی

شاپری گفت...

مجاهدین خلق خیلی بیجا کردند علیه رزیم شاه مبارزه را شروع کردند بعد از سالها با عمل رجوی معلوم میشود شاه بارها از این مردک لیبرالتر بود همینها بودند که مملکت را بچنگ یک مشت اخوند بیشرافت هل دادند هنوز هم از مزخرف گفتن دست بر نمیدارند اشکال شاه این بود که این اشغالها را با قاطعیت جارو نکرد اگر شاه بود الان ایران با همان دیکتاتوری خیلی وضعش بهتر بود و منطقه خاورمیانه اینطور در کثافت نمی نشست
درود بر شاه مستبد
خدا بیامرزدش