دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۲ خرداد ۲, سه‌شنبه

اسماعیل وفا یغمائی. چهار خرداد و محمد حنیف نژاد در سال هزار و سیصد و نود وهفت. قسمت اول و دوم .

۱۵ نظر:

ناشناس گفت...

با سلام جناب یغمایی
بحث خوبی بود و در واقع بدعت! خوبی بود ولی بدون انکه بخواهم از تقی شهرام طرفداری کنم ( چون واقعا طرفدارش نیستم ) اما وی در بیانیه اعلام مواضع ایده الوژیک در همون سنین جوانی انقدر این اگاهی را داشته که چند ورق هم به نفی وحی و نبوت اختصاص دهد و این مقولات را به چالش کشیده و نفی کند و این خیلی ارزشمنده چون در ایامی که همه مجاهدین در گیر مسائل اسلام انقلابی و شریعت بودند این جوون اومده وحی را نفی کرده یعنی نقد پیغمبر و الله و نظائر ان وایکاش از هوشیاری و انگیزه رهایی از اسلام را در ایشان کمابیش توضیح میدادید . شهرام در واقع با نفی ایده الوژی مذهبی تحت عنوان ایده الیسم درپی نقد اسلام نیز بود که ایکاش بدان اشاره میکردید .

ناشناس گفت...

واگر نبودند اپورتونیست ها و فرصت طلبان خود شیفته توجیب ریز ، قطعا وی با حفظ نام سازمان و برداشتن ایه بالای ان مهر پایانی بر ایده الوژی اسلام سازمان زده بود و زد . اما مجددا به یمن! انقلاب اسلامی و روی کار امدن خمینی ( پدر بزرگوار و رهبر انقلاب ضد امپریالیستی !) در غیاب شهرام و سایرین ، مذهبیون توانستند دوباره ایه را بالای ارم سازمان بگذارند و خلاصه احیای رویکرد اسلامی !
این یک مقطع بسیار مهم از حیات سازمان بوده که طبعا توسط فرصت طلبان به ان پرداخته نشده است ولاغیر . اگر به تاریخ مراجعه کنید اطلاعیه اعلام ترور مستشاران امریکایی با ارم بدون ایه است . یعنی اسلام در سازمان نفی شده بود و اتفاقا اشتباهاتی که منحر به وقایع خیلی تلخ گردید بخشی در همین پروسه قابل بررسی است . شاید اگر حنیف زنده بود راه شهرام را میرفت کمااینکه بسیاری از کادرهای مرکزی اولیه و موسسین سازمان همین راه را رفتند .

ناشناس گفت...

منتهی از انجا که پس از سال ۵۷ اقای رجوی در غیبت بزرگان سازمان خودرا همه کاره نشان داده بود طبعا یکسری اطلاعات تحریف شده و دستخورده و بعضا اپورتونیستی در ذهن جوانان پرشور اما بی اطلاع فرو رفت و ملکه ذهنشان شد و این اغاز شکوفایی اپورتونیستهای فرصت طلبی بود که در پی احیای مجدد اسلام در سازمان بودند و حتی همین امروز هم اثار بسیار عینی ان را در جشن ها و مناسبتهای این گروه میبینید . (پخش قران ، مراسم شب احیا ، شب اربعین ، عاشورا ، میلاد امام فلان و امام بهمان و صدها مناسبت اسلامی دیگر .) بنابراین سازمان در تکامل خودش در پرتیک مبارزه مسلحانه به نفی اسلام رسید اما پس از ۵۷ مجدد اپورتونیست های میوه چین و توجیب ریز ایه قران را بر بالای ارم سازمان گذاشتند ! کاش به این موارد اشاره میکردید به عنوان بخشی از حقایق تاریخی مهم این سازمان .

م-ت اخلاقی گفت...

آقای یغمائی گرامی،با درود،
ابتدا با سپاس از این همه روشنگری که آن اتم مرکزی این اندیشۀ واپسگرا را با تراشیدن دشمنی های زیاد نسبت به خود به جان و دل تقبل کردید وفی الواقع کاری کرده اید کارستان.اینکه می گویم اتم،چرا که بنطرمن آن اتم اصلی متشکل بود ه و است از نوترون"الله" و پلوتون یعنی "قرآن" ،ومحمد خود نیزبین این دو می چرخیده است و عامل فرعی بوده .
امّا
در دقیقۀ 17 و 24 می گوئید اگر حنیف تاریخ ایران را خوانده بود،بنظر من یک سازمانی مثل سازمان مجاهدین را بهیچوجه بنیانگذاری نمیکرد،بلکه راه دیگه ای را میرفت و الی آخر...
سئوال از شما اینست که با چه شناخت و اطمینانی این حرف را نسبت به محمد حنیف نژاد می زنید ؟
محمد حنیف نژاد یک انسان مذهبی مسلمان بود و با توجه به اینکه در زمان حیات وی کلّی جریانات و اندیشه های دیگری در فضای سیاسی او وجود داشت که هر یک خود حامل یک مکتب و مرام بودند،آگاهانه این مسیر را رفت، اوحتما اسم " احمد کسروی" و صادق هدایت را شنیده بود،یا اسم و اشعار ایرج میرزا را . بنظرمن با توّجه به صداقت و پاکی ونیت خیری که محمد حنیف نژاد داشت،شما او را باز در یک دایرۀ"مدار جاذبه" دیگری که صداقتها ونیات خیر ایشان باشد تحلیل می کنید،.بدون تعارف و بدون هیچ قصد توهین به محمد حنیف نژاد وبا احترام به تمامی فداکاریهای وی،او انسانی بود مرتجع(اگر باور داریم که "اسلام" اندیشه ای است ارتجاعی و بویژه ضدّ ایرانی که فقط به ضرب شمشیر و سرکوب به ما حقنه شد)ومثبتش همچنانکه خود شما گفته اید،بیسواد نسبت به تاریخ ایران(ولی بازهم مذهبی)،حدّاکثرش مثلا یک مسلمان سوپر مدره بود.اگر مبنا را صداقت بگذاریم و نه دیگر پارامترها،درمیان نیروهای رژیم در اوایل به اصطلاح انقلاب بودند و هنوز هم هستند که با صداقت تمام می کشتند وکشته می شدند و می کشند و کشته می شوند،برای نمونه محمد جهان آرا،امّا مرتجع تشریف داشتند و دارند. آیا مثلا اگر محمد حنیف نژاد الان زنده بود،مخالف حجاب یعنی این سمبل اسارت زن بود و به عنوان یک مسلمان شیعه 12 امامی روسری را حذف می کرد ؟
محمد حنیف نژاد با توجه به ایمانش به اسلام،نشان میدهد که اوحفظ اسلام را بر حفظ ایران ترجیح میداد،اینرا با اطمینان نمی گویم،امّا شواهد تا الان اینرا نشان میدهد.
با احترام .

esmail گفت...

اخلاقی گرامی
با درود
تفاوت حنیف با میراث برانش صداقت او بود و انساندوستی اش. این یک فرض است که اگر حنیف تاریخ اسلام و ایران را میدانست و صمیمانه با ان برخورد میکرد دچار شک میشد و دست به چنین کاری نمیزد و راهی دیگر در پیش میگرفت. شاید من اشتباه کنم ولی اگاهی موجب میشود مطلق ها بشکند اگرچه در سالهای چهل این دشوار بنظر میرسد. با درود

ناشناس گفت...

داشتم تو یوتیوپ میچرخیدم که یک کلیپ دیدم از کلکسیون روزبه با عنوان میمون هرچی زشت تر اداش بیشتر و غیره ... راستش هیستری موجود در سازندگان این کلیپ مرا به یقین رسوند که رژیم تا ساخت کلیپ های گروه رجوی هم نفوذکرده وگرنه بدون سندومدرک به انسانهای فرهیخته اهانت نمیکردند . این روش اخوندی در گروه رجوی مبارکشون باد . ضمنا خواننده هم که خودشونو عقاب تیز پرواز و چریک تعریف میکنه طفلک احتمالا خبر نداره که ۲۰ ساله رهبر فرصت طلب تو جیب ریزش تیروتفنگ اهدایی صدام را بدون زدن یه تیر هوایی با خفت و خواری و ابتذال به سرباز امریکایی تحویل داد و در رفت ! معنی جریک را فهمیدم !!! ضمنا ۲۰ سال رفتن در سوراخ موش هم اگر اسمش پرواز عقاب در اسمانه که وای بحال عقابها ! فقط همینو کم داریم که عقابها از اون بالای اسمون هیکل خواننده رو جسارتا نقاشی کنند !!! با دیدن این کلیپ ولایت مدارانه چاپلوسانه استانبوسانه پی پی کردند به هرچی چریک و عقابه !!! وقتی سگ صاحابسو نشناسه میشه رفت تو خارج ادعای چریکی کرد دیگه !!!

ناشناس گفت...

با سلام
اصلا منصفانه نیست که نقش مارکسیستهای سازمان در نفی اسلام مورد اشاره قرار نگیرد . تحول در مجاهدین با سزارین و خونین انجام شد واین نقطه منفی این گذار ایده الوژیک بود اما ماهئیت این تخول بسیار مهم و اساسی بود . بهرحال وقتی چهارتا جوون حین حضور درجه یک در مبارزه مسلحانه بی امان میایند وحی و نبوت و پیامبر و ایات را نفی میکنند ایا این قابل احترام نبود ؟ ایا این ‌مرزبندی تمام عیار با ارتجاع مذهبی نبود ؟ حتی در بیانیه اعلام مواضع به اشکالات فلسفی حنیف اشاره میکنند و به ایده الیسم حاکم بر سازمان میتازند ! ایا اینها ارزشمند نبود ؟ انها که در اطاق دربسته و محیط روشنفکری تحول ایجاد نکردند ... انها در اوج مبارزه مسلحانه بی سابقه در تاریخ مبارزات دست به تحول زدند ( اگرچه با یکی دوتا اشتباه که طبعا حاصل مشی چریکی بود .) چرا اشتباهشو گنده کنیم و تحولشو پرده ساتر بکشیم و ترهات منتشر کنیم ؟ هرجیزی سرجای خودش . اشتباهات در رابطه با شریف واقفی سرجای خودش و تحول در رابطه با گسترش مبارزات مسلحانه و در متن ان نفی کامل اسلام سرجای خودش .
ایا توجه کردید که عامل این تحول بعد از ۵۷ مردانه ایستاد و اعدام شد و درهمان واحد اقای رجوی هنوز به خمینی پدربزرگوار میگفت ؟ چرا قضاوت منصفانه انجام نمیشود ؟ خیلی خوشحال میشم که اقای همتشین کمی به خودشون بیان و کمتر علیه تحولات ۵۲ به بعد سوزوگداز کنن .

ناشناس گفت...

با سلام
اصلا منصفانه نیست که نقش مارکسیستهای سازمان در نفی اسلام مورد اشاره قرار نگیرد . تحول در مجاهدین با سزارین و خونین انجام شد واین نقطه منفی این گذار ایده الوژیک بود اما ماهئیت این تخول بسیار مهم و اساسی بود . بهرحال وقتی چهارتا جوون حین حضور درجه یک در مبارزه مسلحانه بی امان میایند وحی و نبوت و پیامبر و ایات را نفی میکنند ایا این قابل احترام نبود ؟ ایا این ‌مرزبندی تمام عیار با ارتجاع مذهبی نبود ؟ حتی در بیانیه اعلام مواضع به اشکالات فلسفی حنیف اشاره میکنند و به ایده الیسم حاکم بر سازمان میتازند ! ایا اینها ارزشمند نبود ؟ انها که در اطاق دربسته و محیط روشنفکری تحول ایجاد نکردند ... انها در اوج مبارزه مسلحانه بی سابقه در تاریخ مبارزات دست به تحول زدند ( اگرچه با یکی دوتا اشتباه که طبعا حاصل مشی چریکی بود .) چرا اشتباهشو گنده کنیم و تحولشو پرده ساتر بکشیم و ترهات منتشر کنیم ؟ هرجیزی سرجای خودش . اشتباهات در رابطه با شریف واقفی سرجای خودش و تحول در رابطه با گسترش مبارزات مسلحانه و در متن ان نفی کامل اسلام سرجای خودش .
ایا توجه کردید که عامل این تحول بعد از ۵۷ مردانه ایستاد و اعدام شد و درهمان واحد اقای رجوی هنوز به خمینی پدربزرگوار میگفت ؟ چرا قضاوت منصفانه انجام نمیشود ؟ خیلی خوشحال میشم که اقای همتشین کمی به خودشون بیان و کمتر علیه تحولات ۵۲ به بعد سوزوگداز کنن .

ناشناس گفت...

در سایت همبستگی مجاهدین شخصی بنام خزایی مقاله ای مبنی بر گاهنامه ۸ سال جگ را در ۱۵ بند نوشته که از ذکر لاطائلات و توهمات و چاپلوسی های دران میگذرم چون واقعا این بشر یا در عالم هپروت است ویا چاپلوس نمره یک ! اما جالبه در اخر میفرمایند که اپوزوسیونهای خارج از کشور !!! تو گویی خودشان در داخل کشورند ! اگر سطور اخر مطالب ایشان را به انگلیسی بنویسید و بدهید به یک خارجی بخواند حتما چنین میپندارد که این گروه در قلب ایران و در کوچه و خیابان در حال مبارزه است و بقیه اپوزوسیونها در خارج فقط حرف نفت میزنند ولی اگر یک ایرانی سطور اخر را بخواند واقعا از اینهمه نزخرف گویی و جعل و تحریف حقایق و چاپلوسی متهوع میشود . براستی که استان بوسان دربار ولایت عقیدتی موقع نقاله نوشتن جز چاپلوسی هنر دیگری برای ارائه ندارند .

ناشناس گفت...

سخنان جناب یغمایی در نقد ضمنی تفکرات حنیف نژاد از ان جهت حائز اهمیت است که تا کنون ظرف ۴۰ سال گذشته کسی چنین شجاعتی را در طرح علنی موضوع نداشته اگرچه ممکن است هزاران نفر با عقیده ایشان کاملا موافق بوده و باشند و در شجاعت ایشان در طرح موضوع شایسته تقدیر است و کمکی در جهت اگاهی بیشتر در مبارزه .
اما نکته قابل طرح این است که ۴۵ سال قبل مجاهدین مارکسیست که رهبری مبارزات مسلحانه و عملیات نظامی این سازمان را عهده دار بودند خود به نقد ایده الوژی حنیف در دایره ایده الیسم پرداختند و همچنین به نفی وحی و نبوت و نظائر ان نیز اقدام کردند و حتی ایه را از بالای ارم سازمان حذف کردند ...طبعا بواسطه ظهور خمینی در سال ۵۷ و جان گرفتن فرصت طلبان مذهبی ، مجدد سازمان در غیاب مارکسیست ها اسلامی شد و ایه بالای ارم قرار گرفت .
چرا کسی جرات نمیکند به این مرحله از تاریخ سازمان ورود کتد ؟ از نظر اقای همنشین اوردن ایه در بالای ارم "عبور از طوفان سهمگین" تعریف شده است !!! امثال اقای همنشین با بکارگیری چنین ادبیات توخالی و پوشالی و بی پایه نسلی را کر و کور و نادان در دایره شعارهای مسخره بار اوردند و امروز نیز یکی به نعل میزنند و یکی به میخ ! وقتی همنشین از رجوی به عنوان معلم یاد میکنند ! یا دل درگرو تشبثات گذشته دارند ویا به عمق تحولات ایده الوژیک و پیش زمینه های ان اشنا و واقف نیستند و صرفا بصورت روزنامه ای نظر میدهند و یا در مدار جاذبه گرفتارند . واقعیت های تاریخی درباره ۵۰ تا ۵۶ سازمان ان چیزی نیست که همنشین ادعای ژرنالیستی ان را دارد . اقای همنشین به صرف انکه زندانی زمان شاه بوده نمیتواند به قضاوت خود اعتبار بدهد چون هزاران نفر زندانی زمان شاه بوده اند و هرگز در متن مبارزه دوران رهبری مارکسیست ها نبوده اتد .
اقای همنشین در مواضع خود ترس دارد که مبادا رژیم سوء استفاده کند در حالیکه اولا واقعیتهای تاریخی واقعیت های تاریخی اند دوما ربطی ندارد . شما واقعیت های تاریخی را انطور که واقعا بوده بدون حب و بغض بگو با رژیم هم مبارزه کن . یعنی اینقدر از لجن مراکنی فرصت طلبان هراس دارید ؟ امروز انهایی که باید بدانند میدانند که فرصت طلبان به عنوان یک گروه خارج نشین کشک ! هیچ نقشی در مبارزه مردم ندارند و اویزان هستند تا مستقل . یعنی فکرشو بکن تو خارج باشی ، کشک باشی و اویزونم باشی !!! بعد اسم خودتو هم بزاری تنها الترناتیو ! شما اگر لجن پراکتی از اینها واهمه داری پس وای بحالت ! اینها همشونو که جمع بزنی اندازه یک دختر خیابان انقلاب نیستن ! کجای کاری اقای همنشین ؟

ناشناس گفت...

محمد حنیف نژاد سمبل صداقت و شجاعت در دوران خویش است و سمبل روحیه ای ضد استثماری و یادش گرامی باد اما فرصت طلبان کنونی که خود را میرو او میدانند هرگز حتی مویی از او به ارث نبرده اند . او خارج نشین و کشک و حراف نبود . او بدان چه اعتقادداشت صادق بود و برای ان تلاش میکرد . گرچه به او از زاویه ایده الوژیک نقد وارد است اما ان شرایطی که او در احاطه ان بود امروز تغییر کرده است . یادش گرامی باد .

ناشناس گفت...

ناشناس گفت...
با سلام
با تشکر از آقای یغمایی عزیز ,
به نظرم نگاه ما و کند و کاومان در اندیشه و شیوه مبارزه شادروان حنیف نژاد و یارانش می باید تاریخی باشد . در دهه ۴۰ شمسی آنان جوانانی بودند مذهبی سنتی ( حنیف نژاد نوحه خوان هم بود ) که به سوال اصلی دوران خود که همان مبارزه با استبداد بود صادقانه پاسخ مثبت دادند ,مگر در ان زمان چند نفر در ایران بودند که به مذهب و کاربرد ان در سیاست و اقتصاد و اجتماع و ....هم چون مثل امروز آقای یغمایی و سایرین می اندیشدند ,آنانی هم که بودند در جامعه مهجور بودند و نتوانستند به دلایل تاریخی به موج روشنگری و افزایش آگاهی دامن بزنند .به نظرم نباید امروزه ما به برکت دانش و آگاهی موجود که حاصل تجارب گاها خونین بشری است , عظمت و تاثیر کاری آنان را نادیده بگیریم , به عنوان مثال در دنیای فیزیک و علوم تجربی گرچه ابطال آرای بطلمیوس به کمک دانش جدید ثابت گردیده اما این ابطال از عظمت کاری وی که در زمان خودش طرحی نو و علمی بود و راه اندیشمندان فیزیک و اختر شناسان را هموار کرد .نمی کاهد و همواره در دنیای علم و دانش محترم بوده و خواهد بود . اگر انتقادی هست یا آرزویی داریم بایستی متوجه میراث داران آنان بکنیم اتفاقا آنان در جهان بینی توحیدی خود چپ تر در ساختار تشکیلاتشان دمکرات تر و روابط فی مابینشان انسانی تر از میراث داران امروزی شان بودند ,آنان در اندیشه , وحی و مکانیزم ان را به چالش می کشیدند و تلویحا قران را سخن محمد می دانستند ( میثمی در مصاحبه با دهباشی ) اما امروز نگاه آقای رجوی به اسلام و قران و محمد و ائمه حتی گاها راست تر از آخوند های حاکم است ( به تفسیر ایشان در باره آیاتی که به داستان موسی و فرعون و شکافته شدن دریا اشاره دارد نگاه کنید ) و ساختار سازمانی و روابط فی مابین اینان معرف حضور همه است . نمی دانم اگر آمروز مرحوم حنیف نژاد زنده بود در چه مسیری گام بر میداشت اما با توجه با خصوصیات انسانی منحصر به فردش حتما راهی جدا از راه آقای رجوی در پیش می گرفت به نظرم این کج اندیشی و لجاجت با تکامل و پیشرفت و خرد جمعی است که با دانش امروزی تاریخ و گذشته گانمان را تحلیل کنیم . علی ۲۲

ناشناس گفت...

۴۵ سال از اولین تغییر ایده الوژی سازمان محاهدین گذشته است ... پیشتاز ان با روی کارامدن خمینی دستگیر و اعدام شد ( در طول بازداشت صدها قول و سفارش برایش امد اما اهمیت نداد و چون سرو ایستاده گلوله های خصم را پذیرفت ) از دوزاویه برعلیه او انتقاد میشد اول حزب توده که کینه ای سخت از او داشت چرا ؟ اخر او روسیه را سوسیال - امپریالیسم میدید و این برای طواف کنندگان کرملین خیلی زور داشت ! دوم سازمان مجاهدین پس از ۵۷ بود که در غیاب او و جو مذهبی جامعه ایه را بالای ارم بردند و تصویر امام خمینی رهبر سازش ناپذیر و مجاهد اعظم را از دیوار ستادشان در تهران اویزان کرده بودند !
این دوجریان مانند گربه "مرتضی علی " فقط بر علیه شهرام پایین میاندند ...
یکی دونفر بر اثر اشتباهات ناشی از مشی چریکی در زمان رهبری شهرام و بهرام در سازمان مورد ترور داخلی قرار گرفتند و ایکاش اینگونه نمیشد اما هرگز تحلیل صحیح و دقیقی از تحول ایده الوژیک و گسست از اسلام در ان ایام وجود ندارد . انچه وجود دارد حسادت است و لعن و نفرین و گنده گویی و فرصت طلبی .
من فکر میکنم منابع تئوریک جنبش ازادیخواهانه ایران با خلاء چنین تحلیلی مواجه است ... قطعا اینده تاریخی قضاوت خواهد کرد اما ما اگر چیزی برای گفتن نداریم حداقل مانند اقای همنشین با طرح مطالب صرفا تبلیغاتی و هیجان انگیز در کور و کر نمودن نسل اینده دخیل نشویم . کسی میتواند به تحلیل درستی از تحولات ۵۰ تا ۵۶ نائل شود که اولا در شرایط مشابه در مبارزه خونبار ان ایام در اوج بوده باشد و دوما بدون جانبداری هیستریک به قضاوت بنشیند و همه فاکتورها را در نظر گیرد وگرنه کارش میکشد به قضاوت فرصت طلبانه ولاغیر .
رضا

ناشناس گفت...

سلام
برای انانکه میخواهند در امر قضاوت تاریخی خود را از مدار جاذبه و دافعه خارج کنند :
معمولا شدت تبلیغات فرصت طلبانه از سوی اپورتونیست های حاکم بر دکون دستگاه رجوی بصورتی انجام شده که خیلی راحت تاریخ سازملن را از ۴۴ تا امروز به خود اختصاص میدهند و جالبه کسی هم نطق نمیکشه و چون ملکه ذهن قبول کرده اند .
اما واقعیت چیست ؟
از ۴۴ تا ۵۰ سازمان به رهبری حنیف و سایر اعضای لایه اول مرکزیت .
از ۵۰ تا ۵۲ سازمان به رهبری رضا رضایی و سپاسی اشتیانی و بهرام ارام و سایرین
از ۵۲ تا ۵۶ سازمان به رهبری شهرام و بهرام و سایرین ( دقیقا در همین دوره است که بیش از ۹۰ % عملیات حساس و سنگین نظامی - مبارزه مسلحانه چریک شهری با بیشترین تلفات انجام شده است )
از ۵۶ تا ۵۷ رهبری سازملن با جواد قائدی که سازمان بر اثر ضربات سنگین ساواک از یکسو و بحران داخلی و دشمنی اخوندها هیچ فعالیتی نداشت .
از ۵۷ تا امروز به رهبری رجوی است و جالبه که ایشان پس از ۵۷ در غیاب گذشتگان سازمان از یکسو و بی اطلاعی نسل مشتاق ، کلیه سوابق قبل از سال ۵۷ را کاملا فرصت طلبانه به جیب خود ریختند و تا امروز هم هرگز جرات نکردند قبل از ۵۷ را توضیح دهند و فقط به یکسری تحلیل های ابکی شعارگونه با امیزه ای از خصلت های فرصت طلبانه اپورتونیستی بسیار پوشیده اقدام کرده اند .
این ضعف جنبش است که بعد از ۴۰ سال هنوز مبارزین حقایق را نمیدانند ... چرا ؟ ننگ بر انانی که از حقایق هراس دارند ....

ناشناس گفت...

بده بستان سیاسی فی مابین جمهوری اسلامی و گروه رجوی بصورت نتایج برد - برد دارای مکانیزم خودش شده است و این چیزی جز اپورتونیسم در ذات استراتژی این جریان نیست . امروز اپورتونیسم گروه رجوی بمثابه حزب توده در پس از ۲۸ مرداد ۳۲ عمل میکند ولاغیر .
یعنی سردادن شعارهای به اصطلاح چپ و عملکرد فی الواقع راست در جهت تحکیم رژیم و خاک پاشیدن در چشم قیام مردم ایران ولاغیر .