دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۲ خرداد ۱۶, سه‌شنبه

دو لغت. دو فرهنگ . دو هویت. اسماعیل وفا یغمائی.24خرداد.1397 خورشیدی

۲ نظر:

مسعودعالمزاده/پاريس گفت...

۲۴ خرداد ۱۳۹۷ / ۱۵ ژوئن ۲۰۱۸ / مسعودعالمزاده/پاريس-- ۱

خامنه اى اگه معصوم هم باشه که نيس، اشتباهات سياسى شو نمى تونه با معصوم بودن ماست مالى کنه.

يک نمونه از يک واژه (نهنگ) براى باز کردن موضوع و سپس نتيجه گيرى.

-------------- فردوسى (جنگ رستم و اشکبوس) :
به شهر تو شیر و نهنگ و پلنگ / سواره در آیند هرگز به جنگ ؟

-------------- فردوسى (آغاز شاهنامه)
به خشکی چو پیل و بدریا نهنگ / خردمند و بینادل و مرد سنگ

==== اينجا "نهنگ" جانور دريايى س.

-------------- ويکى پديا (گاه‌شماری حیوانی)
ابونصر فراهی در نصاب الصبیان :
موش و بقر و پلنگ و خرگوش شمار زان چار چو بگذری نهنگ آید و مار
آنگاه به اسب و گوسپند است حساب حمدونه و مرغ و سگ و خوک آخر کار

موش، گاو، پلنگ (یا ببر)، خرگوش (یا گربه)، نهنگ (یا اژدها)، مار، اسب، گوسفند (یا بز)، میمون، مرغ (یا خروس)، سگ و خوک

==== اينجا "نهنگ" "اژدها"س (dragon).

-------------- افسانه ى اژدها (dragon) خودش چند وجهى س. اژدهاى هندواروپايى جانورى س قدرتمند و ويرانگر، بيشتر در سوى شرّ و بدى که از دهانش آتش بيرون مياد. اژدها در فرهنگ CJKV (چين،ژاپن،کره و ويتنام) قدرتمنده اما ويرانگر نيست، در سوى خير و خدا س (خداى بودايى ونه الله مدينه) و از دهانش آب بيرون مياد. اين اژدها بيان اسطوه اى بارونه [پس از سال ها خشک سالى مردم به درگاه خدا(ى بودايى) دعا ميکنن و او (خداى بودايى) اين اژدها رو مامور ميکنه تا به ژرف دريا بره، دهان شو پر از آب کنه، به آسمان پرواز کنه و آب رو ببارونه]
در فرهنگ و اسطوره هاى ايران هر دو تاى اين ها هست : اژدهاى هندواروپايى و اژدهاى چينى.

حالا با اين دانسته ها، تو اون شعر (به شهر تو شیر و نهنگ و پلنگ ...) واژه ى "نهنگ" جانور آبزى س يا "اژدها" ؟ اگر "اژدها" س، کدوم يکيش ؟

اينا کرم روشنفکرى نيس. پشت اين نافهمى در تاريخ اکنون ما، نابودى سه نسل و ويرانى ايران خوابيده. اون روزى که خمينى بدرستى ما رو خر حساب کردوگفت "مــــيــــزان رأى مــــــــــــلــــــــــــت است" بايد پا ميشديم و با پررويى ازش مى پرسيديم

"حضرت آيت الله، ما به اندازه ى شما سواد نداريم، ميشه ساده تر بگين تا ما هم بفهميم ؟ منظورتون از "مــــــــــــلــــــــــــت"، nation است يا اون آيه هاى قرآنى مثلن آيه ۹۵سوره ى آل عمران :
"قُلْ صَدَقَ اللَّهُ ۗ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ".
اينجا "ملة" به معناى امت اسلامه که از مراکش هست تا فيليپين. قراره که فيليپينى ها براى ما تصميم بگيرند ؟
لطف کرده و توضيح بدهيد تا استکبار نتواند شايع کند که در ايران قرار است همه تصميم ها را يک فرد بگيرد و نه نمايندگان منتخب مردم. اين که شد همون رژيم شاهُنشاهى.


اگه کرده بوديم از همون اول گوشى دستش ميومد که با خر طرف نيس، پاشو از گليمش درازتر نميکرد.

کرديم ؟ نه ! چرا ؟ رودرواسى کرديم.

غلط کرديم و چوبش رو هم خورديم. نوش جونمون، دنده مونم نرم، چشم مونم چارتا !

و اين اون جايى ست که ميرسيم به اين دو واژه(معصوم و طاهر) بطور خاص و ديگر واژه ها بطور عام :
۱ / واژه ها گنگ اند بايد آن ها را با واژه هاى مشابه همراه کرد تا کمتر گنگ باشن.
۲ / واژه ها چند وجهى ند. بايد معناى دقيق شو مشخص کرد
۳ / معناى واژه ها در فرهنگ و بستر زمانى مشخص معنا دارن.
۴ / معناى واژه ها در درازاى زمان عوض ميشه [گورخر بهرام گور onagre است و نه گورخر (آفريقايى)zèbre/zebra].

مسعودعالمزاده/پاريس گفت...

۲۴ خرداد ۱۳۹۷ / ۱۵ ژوئن ۲۰۱۸ / مسعودعالمزاده/پاريس-- ۲

پس براى درک "معصوم" و "طاهر" بايد ديد در فرهنگ باديه نشين اون دوران منظورشون از اين دو واژه چى بوده.

تا اونجا که من ميدونم تو همون چارچوب مذهبى آخوندى هم منظور خيلى رقيق تر از اون چيزى ست که اين آخوندا ميگن.

محمد خوب يا بد خودش ميگفت "من بشرى هستم مثه شما تنها از جاهايى صدا ميشنوم و به من وحى ميشه. همين و بس"
على خوب يا بد خودش ميگفت "آى مردم من از خطا برى نيستم، اشتباهات مرا تذکر بدين. من عقل کل نيستم، به من بياموزيد (و من علّمنى حرفاًفقدصيّرني عبدا)

"نه آقا ! اينها از سر فروتنى بوده".

به ايران خوش آمديد ! موحّد تر از الله، مسلمان تر از محمد، شيعه تر از على، فلسطينى تر از محمود عباس (که مثه سد در سد کشورهاى عربى/اسلامى با اسرائيل رابطه مستقيم ديپلماتيک-سياسى-تجارى دارن)
و در يک کلام : کاسه داغ تر از آش !

من که جعل نکردم اون ميگه "انا بشرُمثلکم" اين ميگه "آن حضرت هرگز محتلم نشد و خواب هاى شيطانى نديد !"
محمد اگه زنده بود اعلام جرم ميکرد : "تو ازکجا فهميدى من هيچگاه محتلم نشدم ؟ چرا چرت و پرت ميگى ؟ تو از عايشه هم به من نزديک تر بودى ؟ عايشه اينارو گفت ؟ تو تو مخ منى بدونى من چه خوابى ديده م ؟"

====== منظور از معصوم و طاهر --- تو چارچوب آخوندى --- کسى است که معصيت آگاهانه نمى کنه(مثلن زنا در معناى فقهى). اشتباه سياسى يا خطاى تاکتيکى / راهبردى تواين محدوده نيس. معصوم برى از خطا نيست، بدليل آگاهى بدور از معصيته. خطا و معصيت يکى نيست.

ما يه دبيرى داشتيم که اگر چه حزب اللهى بود ولى باسواد بود. سرش به تنش مى ارزيد. اينو اينجورى ميگفت "معصوم کسى است که به چنان درجه اى از آگاهى رسيده که معصيت نمى کنه. درست مثه اينکه وقتى کسى روزمين استفراغ کرده باشه شما به فکر اينم نمى افتين دولا بشين ليس بزنين ولى گربه هه اينکارو ميکنه."

=========== درک دقيق واژه ها ===========

اگه ما همين يکى رو بفهميم، سد سال جلو مى افتيم !