وقتی
که سپاهیان «قُتیبه بن مسلم»(سردار عرب سپاه خلیفه اموی) سیستان را به خاک
و خون کشیدند، مردی چنگنواز، در کوی و برزنِ شهر، که غرق خون و آتش بود،
از ستم های «قُتیبه» قصه میگفت و میگریست. اما همو بر چنگ هم مینواخت و
میخواند: با اینهمه غم در خانه دل، اندکی شادی باید، که گاهِ نوروز است.
عَلَمِ دولت نوروز به صحرا برخاست - بهار میآید هر چند زمستانیان نخواهند
فایل صوتی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر