دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۸ خرداد ۳, جمعه

هندوانه های زرد ترشیده زیر بغل مردم قرار ندهید سلطنت استبدادی و یا فقاهت استبدادی هرگزفریبرز فرشیم

 دوستان ارجمند . اقای فرشیم این نقد را در مورد صحبتی که من با عنوان این هندوانه زیر بغل مردم نگذاریم ایراد نموده اند توجه شما را به نقد او جلب میکنم. اسماعیل وفا یغمائی
***

۴۶ نظر:

ناشناس گفت...

هندولنه تا باز نشه زردی و ترشیده بودنش مشخص نمیشه و وقتی هم که بازشد نمیشه گذاشت زیر بغل کسی ! بنابراین چیزی بگو و مثالی بزن که بشه .
ضمنا قاچ زینو بگیر اسب سواری پیشکش .
اگه واثفا دنبال سرنگونی ظلم و ستم و استبداد هستی با یک دست دوهندوانه برندار . فعلا نیرویت را بزار روی نابودی استبداد فقاهتی .
وقتی شعار بلندکردن دو هندوانه با یک دست را میدهی مطمئن باش که هیچکدامشونو نمیتونی برداری .
فعلا الویت با حذف استبداد فقاهتی است .
البته ببخشیدا من سواتم کمه .
بیسوات

ناشناس گفت...

صحبتهای اقای فرشیم درواقع ترویج همان شعار علیه شاه و علیه شیخ است و از انجایی که شاهی وجودنداره ملت را میفرسته دنبال نخودسیاه و ته خط ریخته میشه تو جیب شیخ !
درحال حاضر مجاهدین و حزب توده و بخشی از ملی مذهبی ها دارای چنین موضعی هستند .
از موارد فوق که بگذریم من که شخصا تصورمیکنم و اعتقاددارم شعار علیه شاه و شیخ دقیقا از ناحیه اطاق فکر رژیم تزریق شده به اندسته از اپوزوسیون خارج از کشور که زمینه پذیرش ان را داشته اند . رژیم درهمه جا نفوذ میکنه ازجمله در برخی از مواضع اپوزوسیون .
وگرنه کدام ادم عاقلی در شرایطی که ۴۰ سال مملکت توسط اخوند به چپاول و غارت رفته و همچنان میرود بحث علیه شاه را مطرح میکند ؟ اگر یک نمونه تاریخی نشان دادید دهان مبارکتونو میبوسم .
بابا بس کنید دیگه !
دوستدار اریو برزن

امرالله وطنپرست گفت...

مردم ایران آگاهترین مردم هستند در دنیا انها با سقوط سلطنت میخواستند ایران برود بطرف سوسیالیست شدن ولی خمینی کثافت نگذاشت دزدید و برد و کشت لالانان هم اینده ایران سوسیالیستس هست در این شک نمی کنم از اقای فرشیم تشکر میکنم بخاطر این صحبتها

مسعودعالمزاده/پاريس گفت...

۳ خرداد ۲۵۷۸ ايرانى / ۲۳ مه دوهزارونوزده/مسعودعالمزاده/پاريس

ولايت فقيه نه ! نوع خمينى وخامنه اى ش نه ! نوع رجوى ش هم نه !

۱/ زنده باد آزادى بيان،هرچند به من خوش نياد
۲/برادر فرشيم ! دارى رج ميزنى و چون آخوندک ها ---ردّيه نويسى--- مى کنى.

چندتاگزينه بيشترپيش پاى مانيست :

يک : رژيم نکبت آخوندى که برخاسته از نابخردى گروهى ودستهاى غيبى(جواسيس) بود.اين بايدگورشوگم کنه درتماميت ش : بااسلام، شيعه، توحيد، قوانين شرع وباقى مزخرفات.
دو : جامعه مدنى که بايددربلندمدت پايه بگيره اماهنوزسازماندهى نداره.
سه : چپ هادرکليت که چنان گندى توايران وتودنيازدن که امکان به قدرت رسيدن که هيچ،سهمى بيش از دودرسد نخاهندداشت.رودرواسى مارونابودکرد.بى هيچ رودرواسى،بجزبخش کوچکى،چپ وابسته به کا گ ب بود.شوخى نکن.چريکهاى فدايى ادعاميکردن که ماباشوروى تويه خط نيستيم اما ---شهيدبزرگ خلللللللق ها---رفيق حميداشرف،سرمرز پول،سلاح ومدارک واطلاعات روازيه توده اى مامورکا گ ب ميگرفت.من نه خودم ساواکى بودم نه بابام نه آشناهامون.امامن بين ساواک وکا گ ب،طرف کا گ ب رونمى گيرم.ميخادخوشت بياديانياد،چپ يعنى کا گ ب.همين امروزش هم همينه.کا گ ب اسمش ياپالونش عوض شده.مرگ برکا گ ب درگذشته وحال وآينده.
چهار : ---توهم--- دارودسته ى رجوى.مردم ايران چنان نفرتى ازاشون دارن که تنهاوتنهاوتنهاراه به قدرت رسيدن اينا تهاجم خارجى ست تا بيارى ش اين دارودسته ى بدنام يه قتل عام وسيع بکنه وبخيال خودش برق چشم بگيره وگربه رودم حجله بکشه.صناربده آش،به همون خيال باش.توهيچ کشورى که سرش به تنش بيارزه،باايناهيچ تماس سياسى درکارنيست مگرباجاسوسها.دارودسته ى رجوى بوى گندميده.
پنج : ميمونه رضاپهلوى که موى سرش سپيدشده امادشتش خونى نيست.خوشت بياديانه،رضاپهلوى تنهاوتنهاکسى ست که وقتش که رسيدتوکاخ اليزه وکاخ سفيدو---مراکزرسمى--- سياسى دنيا راهش ميدن.حرافى ووراجى مال خودت.اگه کس ديگه اى رو مى شناسى روکن.نيست.حماقتى روکه توهنگام نکبت سقوط بهمن بابختيارکرديم رو تکرار نمى کنيم.

۳/چراش رو نميدونم،ولى جنابعالى ماروهالوترازاونى که هستيم حساب کردى.اگه بياى بگى که قدرت روبدين به دارودسته ى رجوى،زير شليک خنده جاروميشى.جگرشم ندارى بگى.زيرپاى اوناى ديگه روميکشى تاتنهادارودسته ى رجوى بمونه.خوابشوببينى برادرنامسلمان توحيدى !
سگ رضاپهلوى باتمام کاستى هاش، ميارزه به اين رژيم نکبت،به دارودسته ى نکبت رجوى وهرچى رژيم نکبت کمونيستى ست.

بجاى سلبى،اثباتى بنويس."سلطنت استبدادی و یا فقاهت استبدادی نه".آرى کى ؟.چراخجالت ميکشى ؟ بگو دارودسته ى رجوى تابخنديم.

دارودسته ى رجوى واون مهرررررررتابان ميرسن به قدرت،شماهم ميشى و زيرآ باد دانى ومسکين !

Camel در sleep بيند cotton دانه.گهى لف لف eat د گه one by one !

بانهايت احترامات فائقه جناب آقاى وزير !

حمید تهرانی-ایران. اصفهان گفت...

ملت ایران با تمام قدرت خودش از انجا که سلطنت را سگ زنجیر شده استکبار میدانست به خیابنها امد و به دنبال حکومت عدل مولا علی خون داد تا انقلاب اسلامی پیروز شد و نه تنها از سلطنت منفر ملعون عبور نمود بلکه استکبار شرق را هم سیلی ها زد و به اوج عزت و شرافت خودش دست یافت و اگر توطئه ای استکبار جهانی و مزدورهای شرقی و غربی اش گذاشته بودند الان ایران یک بهشت بود که امت اسلام از همه جهت بهترین وضعیت را دارا بود الان هم با تمام توطئه ها ایران اسلامی در کمال عزت وسرافرازی و مستقل و ازاد میباشد و اینکه سلطنت برگردد خیالات خام امثال این منافق است که به مردم توهین میکند که هندوانه زیر بغل نگذارید زهی وقاحت و کور دلی اسلام پیروزست چپ و راست محکوم است

مسعودعالمزاده/پاريس گفت...

۳ خرداد ۲۵۷۸ ايرانى / ۲۳ مه دوهزارونوزده/مسعودعالمزاده/پاريس

هم ميهن گرامى،آقاى امرالله وطنپرست
اين چه جور---آگاهترین مردم--- هستن که يه آخوندبيسواد يه لاقبا اومدتامنخرين بهشون فروکرد ؟ مگه توفرانسه وآلمان وانگليس برابرخميى نيست ؟ البته که هست ! چراايناسرشون کلاه نميره ؟ جريان اون داستان لوطى مولوى ست :
کنده اى رالوطى اى در خانه برد / سرنگون افکند وندر وى فشرد ...
بزرگوار ! اگه آگاهى اينجاهم بيارى کسى نياد،به چه دردى ميخوره ؟ بذاردرکوزه آبشوبخور.ماخودمون بوديم وديديم.خمينى در آغازچنان دست به عصاراه ميرفت که نگو.تواسطوره هاى نروژى،"زيگفريد"به جنگ اژدهايى ميره که کرم سيبى بيش نبوده.خمينى تامردنش هم لقب "امام"رونپذيرفت.مردم اينو بهش تحميل کردن.گذاشت بگن.
دروغگويى بدبيارى داره.
توپاريس هنگامى که خمينى زيردرخت سيب نوفل لوشاتو کمترازکرم سيب بود،کسى آمدازش بپرسه اين جمهورى اسلامى کذايى چيه ؟ هميشه گفتم بازم ميگم "خمينى هيچ پاسخى نداد،به سوالهايى که پرسيده نشد".
آقاى امرالله،خودتو گول نزن.گناهکارمابوديم.رومون نشد.نوش جونمون.دنده مون نرم.چشم مونم چارتا،تاديگه باربعد چک سفيد نکشيم اونهم تمام دسته چک رو.
اينوانشتين کشف کرد : همان جورکه ماده يکپارچه نيست وبه اجزاء بسيارريز(اتم)مى شکنه،انرژى هم يکپارچه نيست واز"کوانتوم" تشکيل ميشه.
تودموکراسى ها نميشه راحت ديکتاتورى کردچون قدرت همچون "کوانتوم"ه.بخشى از قدرت،محدود در زمان،محدود دردامنه،محدوددرتداوم به کس يا گروهى داده ميشه،پس از چندى بايد حساب پس داد وگرنه ميشه ولايت مطلقه ى فقيه.امکان نداره قدرت مطلق روبه کسى بدى و فاسدنشه.ماندلا باشرف بودفهميدکه قدرتش مطلقه،کناره گرفت.محمدبن عبدالله تاقدرت نداشت،متين ومهربان بود.خاکستربرسرمبارکش ميريختند،آب دهان برصورت مبارکش مى انداختد،مى گفت :
"لا اکراه فى الدين،لکم دينکم ولى الدين،انابشرمثلکم،انابشير ونذير و ...".هنگامى که پاش سفت شد،شد"رسول الله" و گفتمان شد "لاترفعوااصواتکم فوق صوت النبى" وباکمترازيه متلک حضرت ختمى مرتبت دادشکم مُسَيلَمه روپاره کردن.

توايران ميگن همجنسگراها (بقول مولوى "کنده") پررواند.توهمه جاى دنياباهمين پررويى حق شونو گرفتن.بابام هميشه ميگفت "حق گرفتنيه و نه دادنى".هروقت مارودرواسى روانداختيم تومستراح وسيفونم کشيديم،ميشيم ---آگاه---.تااونجانرسيده،بقول ضرب المثل فرانسوى :
Qui se fait brebis le loup la mange

کسى که خودشو ميش مى کنه،گرگه ميخوردش !

-------------------------
حمید تهرانی-ایران. اصفهان !

ننگ دارم ازاينکه تو هموطن منى.

من سايه دارودسته ى رجوى روباتير ميزنم.ولى وقتى تو حق دارى مرتجع باشى،اونام حق دارن بقول تو --منافق--باشن.
بنابررساله ى اون امامت ميشه بابچه شيرخواره ازلاى ران دفع شهوت کرد.ايران شده بزرگترين فاحشه خانه ى دنيا.طبق شرع مبين محمدى ميشه دختر شش ساله رو سيخه کرد.

علت آفرينش زن هم اينه که "شما مردان بدانها آرام گيريد".
اگرجيگردارى برو توچشم مادرشريفت نگاه کن و بگو"ننه، تو قرآن نوشته تو نصف منى" تاباماهيتابه بزنه تو مخ پوکت !

اگه بهت بگم "تو قرآن نوشته ننه ت نصف منه" ميگى چى ؟

کلاتوبذاربالاوگل بگير !

ناشناس گفت...

حمید تهرانی اصفهانی خودش سگ زنجیریه جمهوری اسلامیه !
خخخخخخخخخخ
بیسوات

ناشناس گفت...

وصیت کردم همه اعضای سالم بدنمو بعداز مرگم بدهند به اپوزوسیون !

قسمتهای موالیدی را برای حزب توده و سایر نوکران شوروی و دل و جگرم را برای نایاکی ها .

ضمنا زبان و گوشهایم را برای مصاحبه با نکیرومنکر لازم دارم .

ناشناس گفت...

واقعا دنیای عجیبی است و ادمهای عجیبی دارد و عجیبترین ادمها را نه درعوام بله در روشنفکران میتوانید ببینید . اخه چجوریه که صدجور ادم داریم با صدجور تحلیل و طرز فکر و بعد همشونم مدعی روشنفکری ! و متناقض و متضاد با یکدیگر ! مگه میشه ؟ یک جای قضیه عین دوچرخه دوران نوجوانی من لنگ میزنه .

مثال :

مثلا درطبیعت صدنوع سگ داریم ... و یا صدجور طوطی داریم ... ویا صدجورگربه داریم .... ویا صد جور قورباعه داریم ... والی اخر ولی این موجودان برغم گونه های متفاوت حداقل رفتار طبیعیشون مانند یکدیگراست . یعنی همه سگ ها با وجود تفاوتشون گوشتخوارن ویا همه گربه ها برخلاف ظاهرشون همه بازیگوشن و الی اخر ...

اما در جامعه روشنفکری اینگونه نیست .

بنابراین نمیتونیم بگیم صدجورروشنفکرداریم ولی میتونیم بگیم یکنوع روشنفکر بیشترنداریم و بقیه فقط مدعی هستن .

بنابرین بیاییم روی مشخصات واقعی روشنفکرواقعی بحث کنیم .

قطعا درشرایط فعلی کسی نمیتونه مدعی روشنفکری باشه و با رژیم دشمنی نداشته باشه واین اولین اصله و صدها اصل دیگر که باید یک به یک برشمرد .

دومیش وابسته به ایده الوژی دینی نبودن

سومیش حرف و عمل یکسان

و صدها مشخصه دیگر ...

بنابراین روشنفکرمآب ها بزنن گاراژ تا جریمه نشدن .

بیسوات

ناشناس گفت...

اخه نمیشه هم ادعای روشنفکری داشت وهم طرفدار جمهوری اسلامی !
نمیشه رفت ته چاه ظلمانی و از روشنایی صحبت کرد !
این فریبکاریه .
بیسوات

ناشناس گفت...

ببخشید که من حرف اخرو اول میزنم ....
میگن وقت طلاست وبا ارزش .
بیسوات

ناشناس گفت...

این حکومت کثیف میرود و ازادی میاید با همت مردم اشتبداد بد است هم شاهی هم شیخیاخوند را شاه اورد چون نذاشت مردم بفهمن و این نفهمی رفت تو جیب شیخ
ژاله

ناشناس گفت...

خانم ژاله
حالا میخای چکارکنی ؟ میخای تا اخرعمر نازنینت بگی شاه شیخ را اورد ؟ اینکه چیزیو حل نمیکنه جز اینکه هم خودتو رنج بدهی هم مارا گمراه کنی هم اخوند را خوشحال .
بنابراین اگر واقعا چنین قصدی نداری فعلا انرژیتو بزار علیه جمهوری اسلامی .

مرسی و ممنون .

ناشناس گفت...

مناسفانه یکی از معضلات اپوزوسیون واقعی ( ونه قلابی و رژیم ساخته) ما اینست که بصورت بردهری عمل میکند یعنی خودش نیروی اصلی نبست و تحت تاثیر نیروهای اصلی جهت گیری میکند بمابراین بنده اسمش را میگزارم ابترناتسو برداری و اگر فکر میکنن این قضاوت درباره شان بی انصافی است لطفا فراخوان به یک تظاهرات ۲۰۰۰ نفره بدهند تا بنده درتحلیل خود تجدید نطرکنم .

برپایی تظاهرات ۲۰۰۰ نفره در یک کشور ۸۰ میلیونی کمترین انتظاری است که میتوان از الترناتیوهای مدعی داشت .

درحالیکه کارگران و معلمین و سایراقشار براحتی چنیت تظاهراتی را ترتیب میدهند و تلفات هم داده و میدهند تا جنبش فمومی شود امیدوارم .
وگرنه اروپا نشستن و حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمیشه جز انکه رژیم را در برخورد به ان اگاهترمیکنه و براحتی میتونه مدهیان را بازی بده .

پس اگر واقعا دنبال حذف رژیم هستید با واقعیات حرکت کنید .

بیسوات

ناشناس گفت...

از دی که گذشت دیگرازاو یاد مکن

فردا که نیامده است بیداد مکن



از شاه عبور کنید تورا به جدتون !  انقدرکه نشستید برعلیه پهلوی روضه میخوانیدو کنایه میزنید اگر دریاره جمهوری اسلامی این تلاش را کرده بودید تا حالا به گور سپرده شده بود . خیلس که میخوان ژست سیاسی بگیرن میگن دیکتاتوری شاه زمینه ساز حاکمیت خمینی شد ! خوب اگر همینطوری برویم عقب به قاجار و زندیه و افشاریه و الی اخر سراز ساسانیان و هخامنشیان و پیشدادیان درمیاوریم و یوهو میبینی ۴۰ سال دیگر گذشته و هفت مرغ پخته دیگر را ملا خورده است و شما هنوز اندرخم یک کوچه ای !

این تیوری که باب شده ( علیه شاه و شیخ) یک تئوری رژیمی است بمثابه یک آبنبات چوبی که اطاق فکر رژیم گذاشته تو دهن اپوزوسیون تا بمکد ! واثعا بعصی ها مانند مجاهدین و نایاکی ها و حزب توده و اکثریت و کلیه مسیله دارها با چه حرص و ولعی هم ان را میک میزنند و هرکدام به شیوه خود در چارچوب مواضع خود . یکی جفتشو پررنگ میکنه که دشمن اصلی یادت بره ! یکی یک بخششو پررنگ میکنه که یک ژست چریکی هم بگیره ! یکی با فرازو فرودهای سیاسی - اجتماعی بالا پایینش میکنه و الی اخر ...

رژیم مدعی است شهیدداده و باید بمونه ! مجاهد مدعی است شهیدداده باید بیاد ! توده ای مدعی است مبارز قدیمیه و باید از تجربه اش استفاده بشه ( یعنی بگن مرگ بر امپریالیسم امریکا) و الی اخر ...

غافل از انکه نه کشته شده های جنگ سنخیتی با این دزدان و غارتگران حاکم دارند ونه جانباختگان مجاهدین سنخیتی با یک مشت رهبران بی جنم دیپلمات آویزونی !

۴۰ سال گذشته و همه میخوان از جیب  گذشتگان بخورند ... بابا از جیب خودتون بخورید !

واما :

رژیم که قطعا رفتنیه والبته با تیپای ملت و کمک جهانیان .

و طبعا ملتی که تیپاشو میزنه الترناتیوشم میشه و نیاز به فرصت طلبان میوه چین نداره .

هزاران دختروپسر و زن و مرد مبارز در میدان و زندان که خیالات نیست ... یک واقعیت کوبنده است .

امیدوارم زنده و پایدارباشن و شاهد تحول و حذف رژیم .

بیسوات

ناشناس گفت...

اقا یا خانوم اسمتونو بنویسین بدونم با کی طرفم بله اشتباهات شاه و نفهمی ما مردم شیخو اورد و بابای همه در اومد اگه یه قدری درست فکر میکرد الان هم اون شاه بود و هم ما بدبخت نبودیم شاه چی کرد در بیشتر وقتا مث یه ادم معمولی دنبال کیفش بود اگه به فکر مملکت بود اینطور نمی شد البته منم فکر میکنم شه بهتر از اخوند بود ولی گذشته رفت فکر فردا کنیم
ژاله

الف. ن. زحمتکش گفت...

درود به اقای فرشیم و تحلیل دقیق ایشون از اینکه ایران از سلطنت عبور کرده و دیگر بازگشتی در کار نیست همچنین کسانی که سلطنت طلبند چرا فقط فحش میدهند به رهبرشان آقای رضا پهلوی بگویند فعالتر بشود اگر ایران را دوست دارد نه اینکه فقط اعلامیه بدهد

ناشناس گفت...

اقا اینقده تو سر هندونه نزن هندونه زیر بغل مردم بذاری تشکر میکنن ومیشینن برقی میخورنش الان هندونه تو این مملکت بی صاحاب کیلوئی هزار وششصد تومنه شب یلدای پارسال من بزور تونستم یه هندونه بخرم به قیمت پنجهزار تومن حالا شما انصاف بده زمان شاه تو میدون بارفروشا اول کار گاریچی چندتا هندونه میزد زمین تا خرش بخوره حال کنه بعدش هندونه هارو خالی میکرد اینطوریه که منم معتقدم نور به قبر شاه بباره خدا ببرتش بهشت هندونه میخوردیم دونه ای دوزار نه پنجهزار تومن خلاصه مملکتو داغون کردن فریاد رسیم نیست نمیدونیم چی بکنیم دلم میخاد الان سه چارتا هندونه داشتم تو این هوای گرم میذاشتم نیگاشون میکردم و میخوردمشون ولی افسوس هرچی هندونه خوبه این ملاهای دیوث میخورن درددلو کم کتم امیدوارم یه بلائی سر این ملاها بیا
قدیر

ناشناس گفت...

خانم یا اقای ژاله
بله حق باشماست
مرسی و ممنون
رضا

ناشناس گفت...

اقای زحمتکش
چی چی هندوانه زیر بغل اقای فرشیم میزاری ؟!
اگه قراره با سلطنت مبارزه کنم دیگه رمقی برای مبارزه با جمهوری اسلامی نمیماندکه . همینو میخای ؟
بعدشم شاه که فوت کرده پسرشم که در بدترین حالت یک لیبرال دموکراته و سگش میارزه به اخوند .
اگه خودش جنم و عرضه نداره اون یه بحث دیگس .
حالا خاهشن سلطنتو بیخیال شو بزار نیرومونو روی حذف رژیم متمرکز کنیم . هواس مارو پرت نکن لطفا .
ممنون
حسین

ناشناس گفت...

اقای عالمزاده

مستراح سیفون نداره آفتابه داره سیفون مال w.c است  یعنی میخام بگم سنت را با مدرنیته جمع نزن که ازتوش یه چیزی میادبیرون شبیه جمهوری اسلامی دموکراتیک !

یعنی مستراح با سیفون !  یا w.c با افتابه مسی !

بگذریم : برای مزاح بود .

رضا

مسعودعالمزاده/پاريس گفت...

۵ خرداد ۲۵۷۸ ايرانى / ۲۶ مه دوهزارونوزده/مسعودعالمزاده/پاريس

هم ميهن گرامى، آقارضاى گل

۱/ازمزاح سپاسگزارم.مستراح باسيفون هست.چل سال پيش بود.
۲/سنت و مدرنيته پيوندبنيادينى با "فناورى" نداره.اين دو گفتمان از هم جداست.بالاترين وتازه ترين فناورى رو داعش بکارميگيره.مرکزپژوهشهاى فضايى واتيکان با بودجه هنگفت هم مراقب اينه تانکنه موجودات فضايى وجودداشته باشن،چون اگه باشه بااين انديشه ى واتيکان درتضادميفته که ---خداانسان رابه شکل خودش آفريد---".چون ميشه دو آفريده که الزامن يکسان نيستن.
۳/سنت و مدرنيته تو روابط اجتماعى ست وبويژه---برابرى --- : پايه شهروندى برابرى دربرابرقانونه بى پيوندبا جنس (زن/مرد)،نژاد،زبان،---دين---وطبقه ى اجتماعى.
کوتاه سخن : زن کارگررختشوى بهايى زاده ى بيدين همسر يه ارمنى = مردمسلمان پسرحاجى شيعه مومن نمازخون پاسدارشوهرفاطمه ارّه بسيجى منکراتى !
۴/اينجاست که يکبار ديگه---برگردان/ترجمه ى---نادرست کاردست ماداده.---حقوق---درفارسى برابر واژه هاى اروپايى اى ست چون rights/droits/rechts درانگليسى/فرانسه/آلمانى براى ---حقوق قانونى--- که ريشه ش "دست راست"ه.ونيزهمين واژه ى---حقوق---برابره با salary/salaire/zahlen براى---حقوق/کارمزد---. salary ازلاتين salarium مياد،ازريشه ى sal / نمک(salarium : حق نمک).در اون دوران نمک گرون بوده.اين salarium پولى بوده که ماهيانه جداازدستمزدبراى خريدنمک به لژيونرهاى رم پرداخت ميشده.
توفارسى هنگامى که ميگيم "حقوق"،روشن نيست کدوم يکى ست.---حقوق بشر(Human rights)به اين معنا نيست که پايان ماه جلو صندوق پرداخت حقوق همه باهم برابرباشه.به اين معناست که چراغ قرمزروکه ردکردى جريمه ميشى ولو رييس جمهورباشى.مثلن توفرانسه ماشين رييس جمهوربايدبااسکورت پليس باشه.اين براى حفاظت نيست.اين کارگاردرياست جمهورى ست.اين براى رعايت چارچوب قانونه چون ماشين رييس جمهورهم حق نداره چراغ قرمزردکنه.پليس مى تونه.

۵/سنت رو ميشه وبايدکم کم بامدرنيته جمع زد.مردم تغييرات راديکال رو هضم نمى کنن.باپوزش،حقنه کردن به شيوه ى آخوندى/توحيدى يا کمونيستى به ضدخودش بدل ميشه.بهترين نمونه ش هم کشورهاى پيشين کمونيستى ست.توآلمان(سابق)شرقى نئونازى ده برابرآلمان(سابق)غربى ست.سنت،تجربه زندگى روزمره ست.ميتونه بدنباشه.بستگى داره.توهمين پاريس اگه ردبشى همه جاش شنبه بازاروچارشنبه بازارهست مثه شمال ايران.
۶/اون "جمهورى دموکراتيک اسلامى" ونه "جمهورى اسلامى دموکراتيک" تزمجاهدين بود بااين توهم که سنتزى باشه بين اسلام و سوسياليسم : اسلام ماوراء ارتجاعى وسددرسددروغ و ماستمالى شيعه اثناحشرى با سوسياليسم جنگى/ديکتاتورى پرولتاريايى وغيرانسانى آسياى جنوب شرقى ازنوع ويتنام وکامبوج پل پت.موش به سوراخ نميرفت جاروبه دمبش بستن.ماميخايم اززيرديکتاتورى مذهبى درريم،اين ميخادديکتاتورى پرولتارياروهم بذاره روش. تواروپاحزب کمونيست رسيده زيردودرسد.اگه ويتنام مالى بوداين جماعت فرصت طلب ميرفتن اونجا.توحزب کمونيست ويتنام خفقان به جايى رسيده که پديده اى رشد کرده بنام négativisme : چون حتاکوچک ترين اشاره اى که نشانه اى ازاحتمال جرئى ترين زاويه با خطى که از"بالا"مياد نتيجه ش حذف فيزيکى ست،ميگن "چشم! خبردار!" امابرخلافش روميکنن.بى رودرواسى "جمهورى دموکراتيک اسلامى" يعنى جمهورى اسلامى+ديکتاتورى کمونيستى.باويتنامى هاصحبت کن مى فهمى.يکى ازدوستان من فرانسوى/ويتنامى ست ميگفت : "توويتنام بخاى سر کسى روبکنى زيرآب،مسئول حزبى منطقه رو"مى بينى"،سددلاروجسدشم پيدانميشه.زباله دانهاى عمومى پُره از جسد بچه هاى پنج شش ساله که چشم وقلب و کليه شونو درآوردن.براى اين بايدشبکه داشت بى کمک اون "بالايى"هاکه نميشه"
۷/انگيزه مچ گيرى و گاف گيرى نيست.امااگراشتباهى شده بايدگفت تاتجربه بشه تاتکرار نشه.اين جماعت احمق (دارودسته ى رجوى)خودشونوپشت"مسائل اطلاعاتى/امنيتى"پنهان ميکنن تابه کسى حساب پس ندن وبعدهم فراموش ميشه.به قدرت ميرسم وماستمالى بى طبقه ى توحيدى.
دشمن(رژيم)ميدونه،بقيه هم ميدونن.پس مانامحرميم.شده جريان زن جلب که همه محله تابيخ توجريانن جزخودطرف.

۸/توصيه ى دوستانه من به شماوديگران اينه که يه زبان خارجى (بويژه انگليسى)رويادبگير،ازمتن اصلى کتابى/مقاله اى روبخون.هرچارماه يه بار يه متن دوبرگى تروتميز---توليد---کن،بذارروخط.باورکن هم خودتو ميسازى هم بقيه رو.وقتهاى مرده(تواتوبوس،توصف،...) کافيه.امروزانقدرکتاب براى دانلودهست که نگو(نمونه ش بالاى همين سايت دريچه زرد).من خونه مون توغرب تهران بود،دبيرستان مون نزديک ميدون سپه.روزى چاربار تندتنداين مسيرروپياده ميرفتم وميامدم.باپول چارتابليت دوزارى ماهى يه کتاب ميخريدم.بى پول،بادانلود،تووقت مرده ميتونى بکنى.

ازماگفتن.

ناشناس گفت...

اقای عالمزاده عزیز
قانع شدم ولی اگر بیشتر بگی دیوونه میشم .
رضا

ناشناس گفت...

 اگه ۴۰ سال پیش مستراح ها سیفون داشتن پس جمهوری دموکراتیک اسلامی هم ۴۰ ساله قدمت داره ! پس تناقضش چیه ؟

اقاجان بگو ok خودتو راحت کن !

سنت با تجد ممکنه مکانیکی جمع شه اما محتوایی خیر .

بهرحال من سرحرفم هستم که مستراب با سیفون شبیه اسلام دموکراتیکه ! باهم جورنمیشن .

ازما هم گفتن .
رضا

ناشناس گفت...

لیست چیزهایی که باهم جمع نمیشن :



مستراب و سیفون

اسلام و دموکراسی

اسید و باز

اب و آتش

عشق و نفرت

دشمنی و دوستی

تشکیلات اهنین و آزادی

استالین و طبقه کارگر

خمینی و مظلوم

جمهوری اسلامی و عدالت

و یه چند هزارتا دیگه ...

رضا

ص. ف.خوافی گفت...

اقا سلطنت همشه مستبد بوده ولی مردم همانطور که اقای یغمائی درست روشن کرده از سلطنت عبور نکردن مردم دنبال ملا بود برادر من خود من هم یکی از هونا بودم از سرباز شاه گلولم خوردم و یک پای من برای همیشه شل شد وداد میزدم درود بر خمینی . دانشجوی علوم سیاسی بودم ولی عشق امام و اسلام مخم را برده بود تا امام امدو من فهمیدم ولی دیر شده بود بیشترش لازم نیست

ناشناس گفت...

چون بخاطر خمینی گوله خوردی ! بایدجریمه بشی !

خخخخخخ

ناشناس گفت...

البته ناگفته نماند که مطالب اقای عالمزاده اموختنی است و شکی در زحمتی که ایشان برای نوشتن مطالب میکشن نیست .
واقعا خسته نباشن
رضا

مسعودعالمزاده/پاريس گفت...

۷ خرداد ۲۵۷۸ ايرانى / ۲۸ مه دوهزارونوزده/مسعودعالمزاده/پاريس

رضاى گرامى،ازمهرت سپاسگزارم.وظيفه ست.باراصلى بدوش آقاى يغمايى ست.

ماه خرداديم،سه چارماه ديگه ميشه خرداد،تير،مرداد (خورد تير مرد).پس پايان شهريور ---مهر--- کن ودرانتظار اون دوبرگ ---توليدى--- شماهستيم.اميدوارم ازنوع ---انتظار امام زمانى--- نباشه.
اگه ازهرسدتاايرانى خارج ازکشور تنها يکى ماهى يک برگ متنِ کارشده توليدکنه،ميشه سالى يه مليون برگ برابر پنج هزار کتاب.اين اشکال فرهنگى ماست.دنياسه هزارسال پيش ازفرهنگ شفاهى رفت توفرهنگ نوشتارى.اکنون ازفرهنگ نوشتارى داره ميره توفرهنگ تصويرى/ديجيتالى،ماهنوزتوفرهنگ شفاهى/پامنبرى گيرکرديم.اين ضرب المثل لاتين ازرم باستانه
Verba volant, scripta manent : گفته پرميکشن / نوشته ها ميمونن

از يه ديد ماازرم باستان عقب تريم.سوارشدن آخوندروگرده ى ماتصادفى نبود.
من کارت کتابخونه ى مجلش شورا(ى زمان شاه)روداشتم.يه کتابى توش ديدم از يه آلمانى نزديک سده ى ۱۸ که چندى توشمال ايران بوده بااين تيتر : "لغت نامه ى واژه هاى ---زبان--- سنگسرى وشهميرزادى.
کورش لاشايى وکلى مائوئيست رفتن چين،سالهااونجابودن،بخش فارسى راديوپکن رومى چرخوندن.يکى شون نکرد ده دقيقه درروزوقت بذاره چندتاکتاب درباره ى خط و زبان وتاريخ چين بنويسه.توژاپنى واژه ى "کره اى" و "خارجى" هم معناست چون پناهنده هاى کره اى نخستين خارجى هايى بودن که به ژاپن آمده بودن و همين هابودن که خط وفرهنگ چين رو به ژاپن آوردن.کتاب الفهرست ابن نديم(ايرانى)که شاهکاريست(دانلوش هست)روبخون.توش جريان يه چينى روذکرميکنه که آمده بوده تويکى ازاين نظاميه هابراى آموزش وپيش ازبازگشت به چين بيارى خط چينى باسرعت کتابهاروبراش ميخوندن و اوبسرعت مى نوشته.بايه کتابخونه برميگرده.بخشى ازعظمت چين ازمامياد(که چه بهتر،تنگ نظر نباشيم).اما مگه کسى دست ماروگرفته تاکتابهاى آلمانى(که تادلت بخاد فيلسوف دارن)رونخونيم.ميريم دنبال سينه زنى و روضه.تقصيرکيه ؟ امپرياليسم ؟

به اميدخوندن دوبرگ مقاله ت چارماه ديگه !

ناشناس گفت...

عالمزاده جان
من منظورتو از نوشتن مقاله متوجه نشدم .
رضا

خسرو گفت...

جناب یغمایی،

به ویدئو شما "هندوانه زیر بغل مردم نگذاریم" گوش می‌کردم. من فقط یک واکنش در خور شما دارم: آفرین بر شما، صد آفرین بر درک شما و بر جرات شما. دست شما را میفشارم.

گفتار شما در باره دموکراسی و آزادی خواهی مردم ایران در مقطع انقلاب شبیه گفتار خانم هما ناطق در فرانسه است که در یوتیوب موجود می‌باشد.

در ضمن طبق مقاله روزنامه ثریا چاپ اواخر دوران قاجار، نرخ باسوادی در ایران در آنزمان "یک در صد" بوده است.

من فقط به ایران احترام میگذارم، ولی‌ بیش از آن بر حقیقت ارج مینهم. بنظر اینجانب فرمانروایان فعلی‌ ایران در رفتار و گفتار ایرانی‌ نیستند. در اینترنت مقاله‌ای از دکتر نورالدین کیانوری و نیز دیگری از دکتر ابراهیم یزدی موجود است که مثل اینست که از هم کپی کرده ا‌ند با این تفاوت که یکی به کمونیسم ارادت میورزد و دیگری به اسلام، و ملی‌ گرایی را بر علیه اسلام میداند.
ارادتمند،
خسرو

ناشناس گفت...

درود دوست عزیز ، به خودم اجازه میدم شما رو دوست خود خطاب کنم، با اینکه دوستان زیادی ندارم ، چون بیش از ۳۰۰ ساعت ، صدا و پیام شما رو گوش دادم ، ساعاتی که همیشه زود به اتمام میرسیدند، شما میدانید ،انگار ۱۰۰۰ سال است که شما را میشناسم، سخنتان برای قلب من اشناست ، وقتی همواره بدنبال پاسخی باشیم ، به محض یافتن ، او را خواهیم شناخت ، و صدا و پیام شما برای من به منزله یافتن آن بود و هست، من کوچکم ، ولی از کودکی و از سن ۱۰ سالگی که مدیر مدرسه ما ،من و ۳ نفر از کلاسهای مختلف مدرسه رو انتخاب کرد ، و به ما کاغذی داد که برای پدر ببریم، که در آن خواسته بود که ما بعد از ساعات رسمی ،۲ روز در هفته در مدرسه بمانیم تا برای ما آموزشی دیگر بگذارد، امضا کند ، پدرمان رضایت داد ، و از آن پس در طول دو سال ایشان که یک قاضی بود ،که به دلیل اینکه قضاوت را برای خود ،صحیح نمیدانست، و شده بود مدیر مدرسه ابتدائی، برای من و ۳ نفر دیگر کلاس فلسفه گذاشت، و به ما از فلسفه شرق ،مثل ملا صدرا و ابو علی سینا ،تا افلاتون ومارکس و هگل و اسپینوزا ،با زبان بسیار ساده و زیبا تدریس کرد .
از آن پس من ادامه دادم و تا همین چند سال پیش ، راستش تا ظهور پراگماتیسم، خواندم و خواندم، زندگی من ، متاسفانه یا خوشبختانه بصورت جدی ، همواره با فلسفه بود ، گاهی رنج میبرم و گاهی لذت!
جامه شناسی خواندم و هنر ، (ببخشید که وقت شما رو میگیرم ، ولی نمیدونم چرا احساس میکنم شما صمیمی ترین دوست من هستید)وارد جزئیات نمیشم ولی وقتی سخنان تو را شنیدم احساس نزدیکی بسیار کردم و دو سال است که مایلم برای شما بنویسم و امروز ، فرصت شد . باور کنید که احساس میکنم به شما چه گذشته، ۱۵ سال پیش بعد از سالها اعتقاد به این دین ..، به یک باره زیر پای خود را خالی دیدم ، با کتب و اطلاعاتی که هرگز در ایران نمی توانستم بیابم، سالها طول کشید تا دوباره تکیه گاهی برای خود بسازم!! ولی هنوز و همواره بدنبال پاسخی هستم که نمیابم، نه ،نه به خدا و نه به دین میندیشم، چون ساخته خود را دارم ،ولی نمیدانم چطور میشود که دنیا بسوی شادی و سلامتی و موفقیت هدایت پیدا کند ،میدانم که دین کمکی نمیکند و کاملا فردی است، ولی میبینم که جامعه شناسی مثل یک شمشیر دو دم است که در دست پولداران و قدرتمندان است ، روانشناسی تقریبا فقط برای بیماران، روانشناسی اجتماعی هم در خدمت پول و .... قبلا متصور بودم که شاید دین بتواند کمک کند! ولی شما میدانید که با این دینهای ..‌ ممکن نیست.
جوان که بودم تصور میکردم یک روز دنیا را بسوی بهتر شدن هدایت خواهم کرد ، بعد دیدم که نمیتوانم! بعد تصور کردم که جامعه خودم رو بسوی بهتر شدن تغییر خواهم داد ! باز دیدم که نمیتوانم!بعد فقط به فکر خانواده خود بودم، باز دیدم بچه ها راه خود را میروند و شاید اینچنین بهتر باشد ! بعد گفتم ، همه را به یک طرف، فقط خودم به تکامل برسم ، باز دیدم که با این سیستم موجود و حاکم، هرگز به خواسته خود نمیرسم، بعد گفتم حداقل تغییر نکنم و همینطور که هستم بمانم!! باز دیدم که جامعه و سیستم حکومتی به من این فرصت را هم نخواهد داد!!!
خلاصه بازاو ماند و سه پستان و گل زوفا، باز او ماند و سکنگورو سیه دانه، .....

دوستتان دارم و امید دارم یک روز دست شما بفشارم.
همیشه شاد و موفق باشید .

علیرضا


از نامه های رسیده توسط ایمیل گفت...

اقای یغمایی من بسیاری ار برنامه های شما را گوش کردم و نکات بسیار جالبی دیدم . شما بسیار سخن ها گفتید از نفی اسلام و رچوی و مجاهدین اما بلاخره چی و اثبات چی .
من هم مثل شما بیست سال عضو سازمان بودم و کنار کشیدم ولی هرگز به اقای رجوی نتاختم زیرا پایداری و استقامت او برای من شما کاملا روشن است.
من بر فرض می گیرم تمام حرفهای شما درست ولی بلاخره چی . حکومت اخوند ها چی شد
ایا توان رهبری یک جنبش را دارید و ایا میتوتنید بیست تفر زا زیر یک پرچم بگیرید و تهدیدی باشید برای اخوند و امیدی برای نجات مردم ایران.
چه هدفی دارید
چی چیزی ارمغان دارید برای ایران .
محمد و اسلام و رجوی و مجاهدین خیلی بد و افتضاح ولی چی خوب و چی را جایگزین کنیم و چه جنبشی و چه الترناتیوی و تشکیلاتی که دارید یا میشناسید که تضاد زندگی و منافع فردی را حل کرده باشد و بشود پا سفت کرد روی ان که یک دیکتاتور و خودی ظلب نباشه. پرچمی
شما همه چیز را به پایین کشیدید . من هم همراه شما در این فسمت اما چه چیز را ببرید بالا و درد را گفتید ولی درمان را نگفتید. سوال در بیست سال مبارزه من و سی سال مبارزه شما ایا بدون مسعود و ان اعقیده می توانستیم . از شما میخواهم این پرچم پایین کشیده شده را با پرچمی دیگر بر افراشته به من و ما نشان بدهید که دنبالش برویم . صحبت های قهوه خانه ای و حراف های بی عمل بسیار است ولی تهدیدی برای اخوند نیست با تشکر

مسعودعالمزاده/پاريس گفت...

۹ خرداد۲۵۷۸ايرانى/۳۰مه‌دوهزارونوزده/مسعودعالمزاده/پاريس

رضاى‌گرامى!

نخست چندتانکته‌براى‌بازکردن‌موضوع

۱/توفرانسه‌فرداول‌رييس جمهوره.چون‌نخست‌وزيرباراى‌مردم‌برگزيده نشده،نفردوم‌رييس سناست،بعدرييس مجلس ملى‌و... سالهاى‌سال‌رييس سناى فرانسه(مرحوم)"رُنِه‌مونورى"Réné Monoryبودکه کارگرتعميرکارماشين‌بوده.نشست‌خوند.
مونورى،مردخودساخته شهر پواتيه Poitiersراازنوساخت.پس‌از درگذشتش،مرکزآموزش‌مکاتبه‌اىCNEDکه‌درجنوب پاريس‌بودبه‌پواتيه منتقل شدواين بباورمن تصادفى نبود.
خودتودست کم‌نگير،نگوماکه چيزى حاليمون‌نيست.

۲/انگيزه‌دارى.امااونچه‌مى نويسى،جامعه روپيش نمى بره.يه باربه طنزنوشتم"برخى ازاين کامنت ها مثه پنبه جويدنه"(طنز توفيق:ماچ پيرزن مثه‌پنبه جويدنه،نه بوداره نه‌خاصيت !).

۳/ زيباترين،ونيزخطرناک ترين واژه‌اينه:"چــــــرا ؟"
کنجکاو باش حتاتافضولى!

۴/ تفاوت بنيادين رفتارطبقه کارگرباکارشناس ارشدياروشنفکر اينه:مصرف‌زيادشراب،خريدبليت بخت آزمايى،خوندن ستون فال روزنامه(horoscope)،پامنبرى تلويزيون ازاين ور و .... کتاب خونى ازاون ور.تلويزيون بدمصب رو ول کن،کتاب روبازکن.

۵/ کارکرد مغز "شبکه‌اى" ست.هنگامى که دنبال پاسخ پرسشى هستى، مغزبين دانسته ها پل و پل و پل و پل ميزنه تابه پاسخ برسه.هرچه دانسته هابيشترباشه،بهتره ولو بظاهر بى فايده‌به‌نظربرسه.يه بارخوردم به‌پستِ يه‌معتاد(زير ترک).من تقريبن سازوکار ريزوتفاوت‌اکثرموادمخدر روميدونم.کنجکاوباش !

جامعه مادچار يه سرى بيمارى ست وگرنه خمينى سرمون خراب نمى شد.

----بايد اون خطرناک ترين واژه(چــــــرا)روکردجنگ افزار----


سه سال اول دبيرستان من تودبيرستانى بودم که صاحب امتيازش يه آخوندبود.گه گاهى هم که دبيرهاغايب بودن ميامدسرکلاس.ازاين"چــــــرا"خيلى شکاربود.تا کسى مگفت"چــــــرا ؟" باانگشت ميزد توپيشونى ش : "چــــــرا درصحرا آقا پسر !".کشتن آخوندباچاقو دردى رو دوانمى کنه.ايناروبايدبا "چرا" کشتاروسيع کرد و گذاشت کالبدپليدشون دم وبازدم داشته باشه.

يه دفترچه وردار،توش تمام بيماريهاى جامعه ماروبنويس.چراينجوريه و چراجاهاى ديگه اينجورنيست.بعدکم کم ازهمين تفاوتها يه سرى چيزهايى بيرون مياد.سروجمع کن،بده چندنفر بخوننن،راست وريس ش کن،ميش مقاله.به همين سادگى.

مثلن : چرا دمکرسى توانگلستان پاگرفت ؟ انگلستان خيلى کشورهارواشغال وچپاول کرد،چرا توهنددموکراسى شد،توايران نه ؟آياگناه فجايع اين رژيم-همه ش-برميگرده‌به‌رژيم ومردم بى گناهند؟چرارژيم به شدت گذشته توملاء‌عام‌اعدام‌نمى‌کنه؟به اين ربطى نداره که مردم نميرن ؟ اونايى که ميرفتن"تماشا"،شريک جرم نبودن ؟

همه،روزى‌دست‌کم‌دوساعت وقت مرده‌دارن.تواتوبوس،توصف،توسلمونى کتابى‌روورداروبخون.ازمتن اصلى بخون.سخت تره ولى درسته.ترجمه هاتوايران بسيارمزخرفه.گاه‌ازاين ترجمه‌ى‌مزخرف ميشه فهميداصلش چى بوده.يادمه ترجمه اى ازشعرهاى برشت بود،به‌عنوان‌نمونه:"او(زن)تنهايک ماهى بود بايک کون سفيد".اين که معنى نداره.توفارسى ميگيم "هالو".توفرانسه pigeon/کفترمعناى"هالو"ميده توانگليسى‌وآلمانى "ماهى"fish/fisch.منظوراينکه"فلانى‌خوشگل‌بودولى‌هالو".به کتابهاى‌فلسفى‌که‌ميرسه،واويلا!گلاب‌اندرگلاب!

موضوعش روهم بنابه سليقه ى خودت برگزين.اگه توخارج‌ازکشورى که‌دستت بازه.اگه توايرانى،هزارويه موضوع هست که حتااگه هم بدونن کاريت ندارن.خودشونم فهميدن که با خشونت مردم تندروترميشن.توسايتهاى ---وابسته به رژيم--- چيزايى مى نويس که اپوزيسيون بى پيزى نميگه.
کوتاه‌سخن:پس‌ازسه چهارماه‌دوبرگ تروتميز،بارفرانس‌ومرجع‌توفرمت pdfبفرست تواين سايت وجاهاى ديگه.ازاون ورانتقادمياد،درستش کن‌براى‌دومى.

مقاله يعنى‌همين.

وقتت رو براى کامنت نق نق،يا متلک هدرنده.آقاى يغمايى کلى براى هربرنامه بى پاداش مادى‌وقت ميذاره،نظردرست وحسابى دادن به ش کمک ميکنه.به اين ميگن Démocratie participative يعنى دموکراسى‌بااشتراک(روزمرّه):نه‌اينکه‌هرچارسال يه بار بياى رأى بدى،برى بگيرى بخوابى تاچارسال‌ديگه.بالاترازاينش ميشه آنارشيسم که اونم ترجمه احمقانه شده به "هرج و مرج طلب ! ".ديدى کسى بگه ماست من ترشه؟من هرج و مرج طلبم؟ "آنارشيسم"يعنى مردم چنان درکارهاى جمعى آستين بالابزنن که‌دولت‌آب بره‌بشه يه‌هسته‌ى‌کوچک.نظم‌ازاينم‌بالاترمتصوره؟

اگرهم ميخاى "مزاح" کنى، کتاب Le rire/خنده ازهانرى برگسن Henri Bergsonروبخون‌تابفهمى.طنزيعنى چى‌تابامتلک طرف‌رو‌کله پاکنى.
طنز بالاى‌خط‌چانه‌ست نه‌زيرخط‌کمربند.

خلاصه،روزى‌دوساعت بجاى علافى کشيدن تواتوبوس‌وخرف شدن‌جلوى "جعبه ى جادو" بخون،بنويس،بخون...اگه‌پايان‌چارماه‌نتيجه نداد،پولتوپس بگير!

پيروزباشى!

ناشناس گفت...

عالمزاده عزیز
ممنون از راهنمایی شما
رضا

ناشناس گفت...

خودت از توفیق مثال میزنی به من میگی برو le rire بخون !؟
باشه اونم به چشم .
رضا

ناشناس گفت...

جناب عالمزاده
بعضی مطالب شما درسته
بعضی قابل تامله
بعضی دارای خطاس
بعضی کلا خطاس
دنیا اینجوری هم نبس که در ذهن شما منعکس شده .
ضمن انکه کلا مطالب شما اموختنی است و موفق باشید . قصد بحث ندارم و حتما که نداریم ( چیزای مهمتروجود دارن)
رضا

ناشناس گفت...

من شخصا از مطالب شما چیزهای زیادی یادگرفته ام .

ناشناس گفت...

بنا به توصیه یکی از دوستان مجازی  کامنت گذار (جناب عالمزاده عزیز و گرامی  که صدالبته از مطالب او بسیاراموختم ) نه دوبرگ بلکه یک برگی مینویسم تا بقول ایشون اولا نویسندگی یادبگیرم

دوما با کنایه و طنز با محتوای کمربه پایین مطلبی ارائه نکرده باشم البته بنده عبید زاکانی را به برگسن و موش و گربه را به  le lire  قطعا ترجیح میدهم  .

بنده اگرچه بیسوات هستم اما یک دندانه از سین ( س) بیسواتی خودرا به کل ۲۶ حرف انگلیسی و المانی هزاران کتاب مرجع بی خاصیت نمیدهم .

لازم نیست برای فهم قران زبان عربی اموخت ترجمه های موجود سوره ها و ایات مهم  بیش از ۹۹% شبیه هم هستند !

مانیفست کارل مارکس هم با ترجمه فارسی ان هیچ فرقی ندارد ( هردو را خوانده ام ) محتوا یکی است . متن انگلیسی ان هم با متن المانی توفیری ندارد و محتوای ان مشترک است و اصل محتوا است اما من شخصا ترجمه های حزب توده را نمیخوانم از جوانی نمیخواندم چون وقتی به حزبی اعتماد ندارید به مترجمی که دل درگرو ان حزب دارد نیز اعتماد ندارید یعنی بهم نمیچسبه فکرکنم اغلب همینطوری باشند .

این بحثی که معمولا در بین برخی روشنفکران در محافل خاص مبنی بر اینکه فلان مقاله فلسفی را بزبان خودش بخوانید فقط یک ژست روشنفکری است وگرنه همه کتابهای ترجمه شده درمحتوا مشکل تضاد ندارد بلکه در سبک ادبی ان مهرو اثرانگشت مترجم را با خودیدک میکشد و این کاملا طبیعی است . بنده بعنوان یک فرد بیسوات علاوه بر فارسی انگلیسی و المانی هم میتوانم بخوانم و بنویسم و با کمک دیکشنری با ذوق فلسفی و نگاه خودم ان را  ترجمه کنم ولی اینکاررا معمولا نمیکنم

ترجمه به سوات مربوط نمیشود به پارامترهای بسیاری نیاز است تا ترجمه خلق شود  امروزه نرم افزارها بسرعت برق متن را  بدون خطا ترجمه میکنند . برای اینکه یک فاشیست خوب ! باشیم نیاز نیست "نبرد من " هیتلر را خوانده باشیم .

برای اینکه خوب طنز بگوییم نیاز نیست le ride بخوانیم بلکه نیاز است تا درک اجتماعی خودرا افزایش دهیم انوقت خودبخود از طنز پخته استفاده میکنیم درثانی درد ما درشرایط فعلی ارایه طنز نغز نیست بلکه فریاد است حتی اگر این فریاد غیرهدفمند باشد ... فریاد خودش ۵۰% ماجراست . انسان اول فریادرا آموخت سپس آگاهی را !

اما خواندن کتاب بسیار مفید است و من سعی میکنم منبعد کتاب زیاد بخوانم اما نمیدونم چرا ایستاده مردن را به همه چیز ترجیح میدهم ؟!

چرا ؟

چون کسی که فریاد میزند برای درک حقیقت مستعداست اما کسی که حقیقت را درک کرده و فریادنمیزند یعنی راه را اشتباه رفته است حتی اگر دوخروار کتاب خوانده باشد . کتاب خوندن صرف هیچ فایده ای ندارد . دایره المعارف بودن چیزی را حل نمیکند همچنانکه هیچ ندانستن هم چیزی را حل نمیکند . فریاد و آگاهی شرط تحول است . مردن یک جریان طبیعی است اما ایستاده مردن چیز دیگری است .

حرف باید پایه علمی داشته باشه واگرنداشت به درد نمیخوره ... دانستن لذت بخش است اما درک کردن تغییر است . چندنفر از روشنفکران و کتابخوانهای ما فرق میان وزن و جرم را واقعا میتوانند توضیح بدهند ؟ فکرنکنم بیشتراز یکی دودرصد ! یعنی ۹۸ درصد نمیتوانتد توضیح صحیح بدهند اگرچه هزارکتاب خوانده اند . من هرگز در طول عمر تحصیلیم نه تنها شاگرد اول نبودم حتی شاگرد سوم و هفتم و دهم هم نبودم وقتی باهوش ها درحال فهمیدن مطالب ریاضی شش دانگ حواسشون به مطالب معلم بود ( چه دبیرستان وچه دانشگاه) من حواسم به ساختمان مولکولی غیریکنواخت گچی بود که هنگام حرکت روی تخته گهگاه ازخودش صدای ترمز ماشین درمیاورد ! و غرق در عالم خود اخرسرهم میامدم خانه خودم فصل مربوطه را میخواندم درحالیکه از پشت شیشه خیره سنجاقکی بودم که عینهو هلی کوپتر درجا روی اب حوض پرپر میزد ! ومن هم مبهوت تکنیک او میشدم و لدت میبردم . یادم میاد  در نوجوانی رفته بودم قبرستون مراسم ختم یکی از اقوام ... دورهم جمع بودند و گریه میکردند و مورچه ها هم دررفت و امد ازمحل درزها به قبر ... یادمه گفتم الان توشکم اینا پراست از گوشت مرده ما ! از پسر بزرگ مرحوم پس گردنی خوردم ! بهم گفت بی ادب !!! تا امروز نفهمیدم کجای حرف من بی ادبی بود ؟!

بدرود برای همیشه

این سایت جای من نیست چون احساس میکنم ( اخه علم غیب ندارم و با ۵ حواسم کارمیکنم) مسیراین سایت مبارزه نیست و .... ولش کن به حرمت یکسال آشنایی با این سایت  نمیخوام پیش قضاوتی کنم اما اینو میدونم که جای من اینجا نیست اگرچه برای فقط و فقط زحماتی که درارتباط با شکستن تابوی اسلام میکشید موفق باشید همگی اما بوی ضد رژیمی نمیده ( البته به نظرمن که شایدهم درست نباشه ) بهرحال این سایت بهم نمیچسبه .

رضا



موفق و موید باشید .







ناشناس گفت...

دست خودت نیس ... بعضی وقتها چیزی بهت نمیچسبه و حتما که از جنس تو نیس وگرنه میچسبید . بعضی چیزارو نمیشه گفت فقط درک میشن و همون درک مسیر حرکت را تعیین میکنه بقیه اش شعروشعاره .
بدرود دوستان و همگی موفق و موید باشید .
این اخرین کامنت من بود .
رضا

ناشناس گفت...

doroud bar shoma ostad farshim in yek analize kaili ali boud tashakor
mandana

مسعودعالمزاده/پاريس گفت...

۱۲ خرداد ۲۵۷۸ ايرانى / ۲ ژوئن دوهزارونوزده/مسعودعالمزاده/پاريس

رضاى گرامى

۱/هرکه آيدگوبياوهرکه خواهدگوبرو/گيروداروحاجب ودربان دراين درگاه نيست
۲/من پول نگرفتم براى کتاب برگسن تبليغ کنم.Le rire(ونه le lire)پايه ى تئوريک طنزه.عبید زاکانی متفکرضدارتجاعى بزرگى بود،اما....درپايان زندگيش بريدو---زهد---پيشه کرد.برگشت بدامن ارتجاعى که باهاش بدرستى جنگيده بود.

۳/تنهاکتابخانه ى کنگره آمريکا ۱۳۵۰ کيلومتر توش کتاب هست.باکتابخانه ى نيويورک ولندن وپاريس و برلين ميشه نيم دورزمين.---یک دندانه از سین بیسواتی---تو بيشترازاينها ؟
پشت اين بيسوادى ها خون هزاران نفرخوابيده وناآگاهى مليونها.يکى ش هم خودت که به بيسواديت افتخار مى کنى."سين" بيسوادى توازثمرکارچندين ميليون نفر توسطح نوبل بالاتره ؟ بهت هرچيزى روميشه خرده گرفت جزفروتنى !
نگوبهت مى خندن.
۴/"مانیفست کارل مارکس(وانگلس)"بااين آغازميشه «شبحی بر فرازاروپادرگشت وگذار است … شبح کمونیسم».اين جمله ترجمه نشدنى ست چون پشتش "اسطوره وداستانى" خوابيده.مثه "على موند وحوضش"،"دوزارى جاافتاد"يا"حيدرى نعمتى".اين "شبح"نيست،موضوع(کم وبيش)"جن زدگى"ست و"جن گيرى"(haunt/exorcise).
---شبحی بر فرازاروپادرگشت وگذار است--- نادرسته.ميگه "اروپاجن زده شده با جن کمونيسم،دارن جن گيرى مى کنن".
مارکس خبرنگاربوده واين جمله "طنزژورناليستى"ست."مانیفست کارل مارکس"باطنزآغازميشه واينوهيشکى توضيح نميده.ترجمه ازآلمانى به زبانهاى اروپايى نياز به توضيح نداره.کم وبيش همه جاى ايران مى فهمن جريان"على وحوضش"چيه.اينوترجمه کن به اسپانيولى.توشهر "تگوسيگالپا" ى هندوراس،کسى چيزى مى فهمه ؟
اين ژست روشنفکری نيست.ترجمه هامزخرفه.هزارهانمونه هست.
بدفهميدن ميشه راه کج رفتن.ترجمه ى نادرست evolution ميشه "تکامل"،ميشه اثبات الله + الگوبردارى کودکانه ازجنگ مسلحانه ميشه سازمان مجاهدين خلق ايران + سازمان چريکهاى فدايى خلق ايران = نابودى ايران به نفع آخوندها وکاگ ب.
دروغ + بد فهمى + دروغ + کج فهمى+ دروغ + نافهمى+ دروغ + دروغ + دروغ
دوزارى جاافتاد ؟

۵/هیتلر فاشيست نبود،نازى بود.اتحاد فرانکوى ماوراء راست مذهبى با هيتلرضدمذهبى (چپ/سوسياليست ملى)،موسولينى فاشيست (چپ کارگرى) و هيروهيتواتحادى سياسى بود ونه ايدئولوژيک.حزب "فاشيست"موسولينى ازدل سنديکايى کارگرى اى بيرون آمد که باسنديکاى CGIL(نزديک به حزب کمونيست)ليست مشترک ميداد.پادشاه انگلستان(ادوارد هشتم)هوادارنازيهابود ونيزدوسوم رهبران اروپا.دعواسرچپ وراست نبود سرتقسيم دنيابين کسانى بودکه تودوران استعمارسرشون بى کلاه مونده بود.آلمان وژاپن مستعمره نداشتن،ايتالياواسپانيايکى دوتا.دعوا سرتقسيم دنيابود.تاريخ روفاتحين مى نويسن.

۶/"ایستاده مردن" همون فسسسسلفه ى شهادت آخوندى سپاه پاسدارانه.
اين"ایستاده مردن" ارزونى اون کلاش کبير "خسرو گلسرخى" توده اى،يکى ازکسانى که بين نسل جوان وناآگاه و ارتجاع مذهبى شيعى پل زد.نامش باننگ همراه باد !
ولتر تو رختخوابش ازدنيارفت،ايستاده نمردوتاآخرين نفس ضدارتجاع موند.نامش پرافتخار باد!
من "واو" ولترروبه عبيدزاکانى ترجيح ميدم.

۷/---کاراين سايت "مبارزه"نيست---."مبارزه" باکى،باچى ؟ "مبارزه" براى پايين کشيدن يکى وبالاآوردن بدترازخودش ؟ تواين سايت کسى دستور چاقوکشى وکشت وکشتارنميده.داره کارى ميکنه تابفهمى تابيخودى ايستاده نميرى.تابادست خونى(باخون گوسفند)تحريک نشى.تاباشايعه قتل شريعتى،تختى،بهرنگى نريزى توخيابون "----فرياد---" بى شعورانه وغيرهدفمند "مرگ برشاه" سربدى بدون فهميدن.کشته ميدى به نتيجه ى درست ميرسى (بختيار) شعورش رو ندارى،ميرى دنبال خمينى.

بااين شيوه ى تفکر جات تودارودسته ى رجوى ست.
برودنبال رجوى که براى اعلان جنگ مسلحانه استخاره کرد.
مامخلص ولتريم.

خلايق هرچه لايق !

عباس آقا گفت...

اقای عالمزاده دست مریزاد خیلی خوب توضیح دادی چپ ما هنوز از خواب بیدار نشده و تو خیال خودش غرق شده

َArshad گفت...

کشف و الشهود جدید “عدم عبور مردم ایران از سلطنت” و هندوانه زیر بغل مردم
https://www.nototerrorism-cults.com/?p=17500

Arshad گفت...

https://www.nototerrorism-cults.com/?p=17500
کشف و الشهود جدید “عدم عبور مردم ایران از سلطنت” و هندوانه زیر بغل مردم
حق کردن بعضی سنگها:



هر انسانی حق دارد در یک جامعه دمکراتیک (با تاکید بر برسمیت شناخته شدن حقوق بشردر آن) به هر نوع سیستم حکومتی که مد نظرش است فکرکند و یا از آن طرفداری و تبلیغش را بکند.
تمامی اختلاف نظرهای سیاسی ایدئولژیک و… بین حاملین آن در جریان نقد و بررسی محتوایی بصورت علنی و مسالمت آمیز و بدور از هر فشار و صددرصد آزادنه صورت میپذیرد.
نمیتوان هیچ فردی را بدلیل داشتن هر فکر و عقیده ای، حقوق فردی و انسانیش را مخدوش نمود.
تمامی اینگونه فعالیتها، البته باید مطابق با قوانین کشور باشد(مشروط بر اینکه، قوانین بطور دمکراتیک پایه ریزی شده باشند). همانگونه که تبلیغ نازیسم در آلمان طبق قانون اساسی آن ممنوع است.
هیچ حکومتی نیست که هرچقدر که جبار و ظالم باشد نتوان برایش نقاط مثبتی یافت. بنابراین آسمان و ریسمان بافتن در تاریخ ایران و سرو صدا کردن در مورد بعضی نقاط کاملا مثبت حکومتهای سلطنتی نمیتواند نافی مرگ تاریخی آنها گردد.
جدا کردن سلسله های حاکم بر ایران به افغانی و مغول و ایرانی و ترک و عرب و … با رویکردی شوونیستی، چاره ای از کسانیکه نمیتوانند “واقعیت کنونی مردم ایران که محصول تاریخی-اجتماعی ایدئولژیک گذشته خود بوده و هستند” را بپذیرند حل نمیکند .
آنچه نمیتوان تغییر داد گذشته است بویژه با نفی آن، اینگونه رویکرد حاکی از عدم توان درک و قبول واقعیت کنونی است. ولی آنچه میتوان تغییر داد آینده است که لازمه اش نو آوری است نه بازگشت به عقب.




عبور از یک سیستم حکومتی به چه معناست؟

آنچه از بیان کاشفِ “عبور نکردن مردم از سیستم سلطنت“ برمیآید این استکه سرنگونی رژیم شاهنشاهی با سابقه 2500 ساله در سال 1357 توسط مردم ایران نفهمیده صورت گرفته است!!

در این مغلطه چنان بیان میشود که سرنگونی سلطنت صرفا توسط توده مردم نا آگاه آنهم طی یک شب و یا چند شب صورت گرفته است.



سرنگونی حکومتهای توتالیتر-استبدادی نیازمند حضور دو عامل اساسی است.

اولا: مردم آنرا نخواهند و

دوما: حکومت نیز نتواند حکومت کند.



بنابراین اگر حکومتی علیرغم اینکه استبدادی است و مردم آنرا نمیخواهند ولی کماکان قادر به ادامه حکومت و اداره امور است (مستقل از اینکه با چه ابزاری حکومت کند) لزوما سرنگون نمیشود. و یا اگر نتواند حکومت کند ولی مردم آنرا بخواهند کماکان بر سر قدرت میماند.



اشاره مختصری به عبور مردم ایران از سلطنت

ناشناس گفت...

اینجانب هم مطالب گلایه امیز اقای رضارا خواندم وهم جوابیه اقای مسعودعالمزاده را ولی جواب اقامسعود به هیچوجه منصفانه نبود و اگر از جوابیه خود عذاب وجدان نگرفته باشه احتمالا باید به وجدان ایشان با تردید نگریست.
مهران تابنده